🍃✨🍃
#رزق_امروز
ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِم مُّوسَىٰ وَهَارُونَ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ بِآيَاتِنَا فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُّجْرِمِينَ ﴿یونس/٧٥﴾
آنگاه بعد از آن رسولان، موسی و هارون را با معجزات خود به سوی فرعون و اشراف مملکت او فرستادیم، آنها هم گردنکشی کردند و مردمی تبهکار بودند.
🍃✨🍃
18.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_مهدوی
🔸 این است زندگی واقعی...
"بهشتِ دنیایی" قبل از "بهشت آخرتی"
#امام_زمان
#توسل_به_امامزمان
#اللهمعجللولیکالفرج
#ظهوربسیارنزدیکه
┏━━ °•🌸🍃🌸🍃🌸•°━━┓
هدایت شده از میثم تـمّار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥میدونی چرا ایران آژیر خطر نداره؟
─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─
✅کانال #میثم_تمار 👇
@meysame_tammarr
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿
🌿🌿
#رسالتِ_من
#قسمت۱۴۹
خم شد و دسته ی پلاستیک را گرفت:
_ یا علی، چقدر سنگینه .
با خنده گفتم:
_ مادرتون برای اهل فامیل سفارش داده برای همین اینقدر زیاد و سنگینه.
دستم را به طرف بسته بردم :
_اجازه بدید من میارم.
کنار رفت .
_ بفرمائید.
وارد حیاط شد و من هم بسته را گرفتم . منتظر ماند تا من جلوتر از او بروم . پایین پله ها ایستادم .
_بقیه را من ببرم؟.
_ بیارم بالا؟
_ببخشید اگه میشه بیارید ممنون میشم .
از پله ها بالا بردم و دم در ورودی ایستادم . داخل رفت و با مادرش برگشت :
_ سلام خوبید آقا رسالت ؟.
_ سلام خانم خوبم ممنون .
_ ببخشید که زحمت افتادید.
_ زحمتی نبود .
بسته را گرفت و به زحمت بلند کرد .
_الان برمیگردم .
احتمال دادم بخواهد هزینه را بیاورد برای همین وقتی وارد اتاق شد از فاطمه خانم خداحافظی کردم و از پله ها پایین رفتم . به در حیاط رسیدم یک پایم را داخل کوچه گذاشتم که صدایم زد.
_ آقای سلیمانی ... آقای سلیمانی
ایستادم و به عقب برگشتم ، فاطمه خانم به سمتم آمد . دستش را از زیر چادر بیرون آورد
_ بفرمائید .
_ این چیه ؟.
_ خرماست برای نخلستان پدربزرگه .
_ مگه جویبار نخلستون میشه ؟.
سرش را پایین انداخت :
_ نه...بوشهر.
┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄
کپی حرام است،حتی با نام نویسنده 🙅♂
پارت اول
🌿🌿
🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿
🌿🌿
#رسالتِ_من
#قسمت۱۵۰
خندیدم :
_ آهان
_ اصالتا بوشهری هستیم ولی خب الان اینجاییم .
_ واقعا؟.
_ بله.
بسته را از دستش گرفتم .
_این خرما خوردن داره .
فاطمه.
دستم را دوباره زیر چادر بردم و همین که خواستم خداحافظی کنم . آقای سلیمانی با شتاب به در برخورد کرد و جلوی پایم افتاد . با برخوردش صدای بدی ایجاد شد . جیغی زدم و یک قدم به عقب رفتم .
سبحان وارد حیاط شد و در مقابل چشمان بهت زده ی من ، سلیمانی را از یقه گرفت و پشتش را به در حیاط کوبید .
_ هزار دفعه گفتم پاتو قد گلیمت دراز کن .
سلیمانی ضربه ای به دست سبحان زد و خودش را آزاد کرد .
_ برو اونطرف .
سبحان نمیخواست تمام کند رو به من گفت :
_از تو تعجب می کنم . روی چه حسابی با این یه لاقبای پاپتی حرف می زنی ؟ تو اصالتت کجا این بی بوته ی.....
مشت محکم رسالت روی بینی سبحان نشست
_ دهن کثیفتو ببند
سبحان دستی به بینی اش کشید خونی شدن انگشتش را که دید به طرف سلیمانی هجوم برد. نمیدانستم چرا به جان هم افتادند با صدای بلند گفتم
_ تمومش کنید
سبحان متوقف شد و سلیمانی هم لباسش را تکاند و به سمتم آمد گوشه ی لبش خونی بود .بسته خرما را گرفت
_ممنون فاطمه خانم خداحافظ شما
به طرف در رفت پشت سرش رفتم،سوار ماشین شد سبحان هم بیرون آمد وقتی دید نزدیک ماشین سلیمانی ایستادم غرید
_بیا برو تو فاطمه ، بزار بره گم شه
┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄
کپی حرام است،حتی با نام نویسنده 🙅♂
پارت اول
🌿🌿
🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
.
نوش نگاهتون
نظردونی خالی نمونه😊
.
https://harfeto.timefriend.net/16871571152748
.
وقتی چاره ای نیست جز اینکه یه بلایی سر عاقد بیاد😉😁
در اتاق باز شد و محراب پا به اتاق گذاشت . ترسیده ایستادم . من اونو می شناختم . حریص بودنش رو هم بارها شنیده بودم.
قدمی به من نزدیک شد . نگاهش دور صورتم چرخید و بعد روی لبم نشست. اگر بگم نترسیدم دروغ گفتم. نفسم میان سینه ام حبس شده بود .
خانه شلوغ بود اما حواس کسی به این اتاق نبود . فاصله ی بینمون رو پر کرد و دستش رو بالا آورد و مقابل چشمای حیرت زده ام .....😱🙈
https://eitaa.com/joinchat/1517945380Cadc3746cac
پر از نوبرونه های عاشقونه 😋 🫂🫀
.
حسنا نمیخواد به عقد پسرداییش در بیاد ، برای همین دست به دامن سید مرتضی که روحانی جَوون و عاقدشون هست میشه، سید مرتضی هم برای اینکه مجلس عقد به هم بخوره تصمیم میگیره استکان چای رو بریزه روی پای خودش اما سینی چای بر میگرده و .... 😱🤦♀😳
https://eitaa.com/joinchat/1517945380Cadc3746cac
#کانالِ_احسن_الحالِ_من
#رمان_راننده_شخصی
لنگه این رمان پیدا نمیشههه😎🙉
نخونی از دستت رفته ،نگی که نگفتم 😋😊
یک جرعه عشق🫀
. حسنا نمیخواد به عقد پسرداییش در بیاد ، برای همین دست به دامن سید مرتضی که روحانی جَوون و عاقدشو
.
کانال دوممون
بشتابید 😅
.