eitaa logo
یک جرعه عشق🫀
7.6هزار دنبال‌کننده
687 عکس
777 ویدیو
2 فایل
«پروردگارا... قلب مرا به آن‌چه برای من نیست وابسته مگردان.» «روزانه پارت‌داریم» تبلیغات @Tab_Eshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
.‌ نوش نگاهتون نظردونی خالی نمونه😊 .‌ https://harfeto.timefriend.net/16871571152748
هدایت شده از احسن الحال🌱
.‌ اگرچه دست و دلی سخت ناتوان دارم تو را نمی‌دهم از دست تا توان دارم .. 🌱 @ahsanol_hal68
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک جرعه عشق🫀
💗🤍💗C᭄﷽ 🤍💗 💗 رُمـــــــــــــــان#پشــت‌بــام_آرزوهــا به قلم#زهــرا_میـم #ورق_۲۰ کلافه شالش را از س
💗🤍💗C᭄﷽ 🤍💗 💗 رُمـــــــــــــــان به قلم آرشام لبانش را با زبان تر می‌کند. - چه خبرا؟ سال آخری خوش میگذره؟ برکه حتی نیم نگاهی به آرشام نمی‌اندازد. تخس جواب می‌دهد: - کی مدرسه خوب بوده که الان خوب باشه و خوش بگذره؟ آرشام می‌خندد. - به شدت قبول دارم. منم اصلا از مدرسه خوشم نمی اومد. برکه پوزخندی می‌زند. با ابروان بالا رفته چشم به آرشام می‌دوزد و می‌گوید: - من کی گفتم از مدرسه خوشم نمیاد!؟ آرشام لبخندی می‌زند. چقدر با این دختر حال می‌کرد. تخس بود و همش در پی ضایع کردن ملت! البته که پول پدرش هم یک امتیاز ویژه محسوب می‌شود. می‌گوید: - خیل خب! من اشتباه کردم. برکه با غرور سر تکان می‌دهد و در دل آرزو میکند که آرشام زود تر ازکناش برود و تنهایش بگذارد. بوی ادکلنش واقعا اذیت کننده بود! آرشام من و منی می‌کند و می‌گوید: - میگم..مامانت بهت چیزی گفته؟ برکه می‌فهمد منظور آرشام چیست، اما خودش را بی‌تفاوت نشان می‌دهد. شانه بالا می‌اندازد. - نه! میشه از کنار من بلند شی، بری؟ واقعا حوصله ندارم. کمی به آرشام بر می‌خورد. اخم ریزی گرفتار ابروانش می‌شود و می‌گوید: - چته امشب؟؟ برکه با ابروان بالا رفته نگاهش می‌کند. با پررویی جواب می‌دهد: - فضولیش به شما نیومده! گوشهٔ لب آرشام بالا می‌رود. - هیچ وقت کم نمیاری برکه. بلند می‌شود و ادامه می‌دهد: - من میرم راحت باشی. کاری داشتی حتما خبرم کن. برکه حالت چهره‌اش از گفته‌های آرشام در هم جمع می‌شود. با رفتن آرشام نفسش را بیرون می‌فرستد و زیر لب می‌گوید: - خدایا مرسی! واقعا تحمل این اعجوبه رو نداشتم! ناگهان نگاه خیره و خندان مادرش را شکار می‌کند. سوگل خانم حسابی مسرور بود از اینکه برکه و آرشام هم‌کلام شده‌اند. از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان. سوگل خانم عجیب میل داشت به سر گرفتن وصلتی میان خانوادهٔ خودش و لرستانی. نیشخندی روی لبان برکه نقش می‌بندد. چشم از سوگل خانم برمی‌دارد و ته ماندهٔ آب پرتقالش را سر می‌کشد. ••°••⊹••°••🤍💗••°••⊹••°•• ❌ 💗 🤍💗 💗🤍💗
وی‌آی‌پی رمان پشت‌بام‌‌ آرزوها🥳👇🏻 «از جذابیت وی‌آی‌پی هر چی بگم کم گفتم😁😌🔥» 🌀با بیش از ورق اختلاف 🌀 ۱۵ تا ۱۸ پارت 🌀و اونجا داستان کلی رفته جلو و هیجانش حسابی بالاس😍❤️‍🔥 هر عزیزی وی آی پی رو خواست با مبلغ فعلاً ۳۰ هزار تومان می‌تونه لینک رو دریافت کنه.🥰🌹 با افزایش اختلاف با کانال اصلی، افزایش قیمت خواهیم داشت. واریز به شماره کارت: ۵۸۹۲۱۰۱۵۴۱۹۴۲۳۷۷ «مهدیزاده» فیش واریزی رو به آیدی زیر بفرستید‌ و لینک کانال وی آی پی رو دریافت کنین👇🏻 @Zahranamim کانال وی آی پی بیشتر از شش ماه از کانال اصلی جلوتره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃✨🍃 هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَسْمَعُونَ ﴿یونس/٦٧﴾ اوست خداوندی که شب تار را برای آسایش شما و روز را روشن (برای امر معاش) مقرر فرمود، که در آن نشانه‌هایی (از قدرت خدا) برای مردمی که بشنوند پدیدار است. 🍃✨🍃
🍃✨‌‌ بخوان دعای فرج را ، به پشتِ پرده‌ی اشک که یار گوشه‌ی چشمی به چشمِ تر دارد💕🌱 ‌
چہ زیباسٺ آغاز یڪ صبح شیرین بہ نام سلام علے آل یاسین صبحتون_امام_زمانی💐 🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا