براء بن عازب می‌گوید: روزی نزد علی (ع) رفتم و گفتم یا امیر المومنین به حق خدای متعال از تو درخواست می‌کنم بزرگ‌ترین چیزی را که پیامبر صلی‌الله علیه و آله تو را به آن مخصوص گردانیده (و به کس دیگر نفرموده) از میان مطالبی که خدای متعال جبرئیل را بدان فرستاده و جبرئیل هم پیامبر را مخصوص به آن کرده، مرا به آن مخصوص گردانی. حضرت فرمودند: اگر این درخواست را نمی‌کردی هرگز آنچه را خواستی نشر نمی‌دادم تا اینکه از دنیا بروم (آنچه در خواست کردی این است که) هر وقت خواستی خدا را به اسم اعظمش بخوانی شش آیه اول سوره حدید را بخوان، سپس آیات آخر سوره حشر از ((هو الله الذی لا اله الاّ هو)) تا آخر را بخوان (سه آیه آخر سوره حشر) وقتی تمام کردی بگو یا من هو کذلک افعل بی کذا و کذا (بجای کذا و کذا حاجت خود را بگو) سوگند به خدا اگر این را به یک شقی بخوانی سعادتمند می‌شود. براء عرض کرد قسم به خدا که این را برای حاجت دنیوی نخواهم خواند حضرت فرمود خوب گفتی پیامبر صلی‌الله علیه و آله هم به من این‌چنین توصیه فرمودند البته به من دستور دادند که در امور سخت این را بخوانم.

روزی یکبار به قصد تعجیل فرج مولای غریبمون اعلی حضرت ولیعصر صاحب الامر

قَالَ رَسُولُ اللهِ : يَا فَاطِمَةُ عَلِيٌّ يُعِينُنِي عَلَى مَفَاتِيحِ اَلْجَنَّةِ وَ شِيعَتُهُ هُمُ اَلْفَائِزُونَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند : اى فاطمه على در حمل كليد هاى بهشت با من كمك می كند و شيعيانش رستگاران روز قيامت هستند و فردا در بهشتند 📌الأمالي للصدوق ، ج ۱ ، ص ۴۳۵ بشارة المصطفی لشیعة المرتضی ، ج ۱ ، ص ۱۷۰ #فضیلت

به مسجد گر برای خطبه خواندن پای بگذارد ز مسجد کل کشان از شوق منبر میزند بیرون

علی آمد به قصد فتح قربان قدمهایش به استقبال او در خود ز خیبر میزند بیرون

جز عشق تو هر کیشی کفر است در آیینم ..

همینطوری دلم خواست بگویم دلی که مجنون تو نباشد را من آتش میزنم خاکستر باشد ولی دمی بی تو نه.. صلوات الله علیک یا ابالحسنین مولی الکونین سید الاتقیا امام الازکیا زوج البتول سیدالاوصیا سیراب کننده ی مومنان از علم ابوالایمه ابوالایتام صراط الله عین الله ید الله علی بن ابی طالب علیک صلوات الله

شافع محشر علی علی

پاییز برگ ریزان با تو حرف ها دارد و ما نمی شنویم ! پاییز تجسم یک انتظار به مقصد نرسیده است ، زرد و بی جان شدن یعنی توانم برای انتظار به انتها رسیده است و تا از دست نرفته ام فکری کن به حالم . من این روز ها همان پاییزم و حرف ها دارم با تو ، تا از دست نرفته ام فکر به حالم کن آقا ! شبت بخیر بهار خدا ! محسن عباسی ولدی #بهانه_بودن

براء بن عازب می‌گوید: روزی نزد علی (ع) رفتم و گفتم یا امیر المومنین به حق خدای متعال از تو درخواست می‌کنم بزرگ‌ترین چیزی را که پیامبر صلی‌الله علیه و آله تو را به آن مخصوص گردانیده (و به کس دیگر نفرموده) از میان مطالبی که خدای متعال جبرئیل را بدان فرستاده و جبرئیل هم پیامبر را مخصوص به آن کرده، مرا به آن مخصوص گردانی. حضرت فرمودند: اگر این درخواست را نمی‌کردی هرگز آنچه را خواستی نشر نمی‌دادم تا اینکه از دنیا بروم (آنچه در خواست کردی این است که) هر وقت خواستی خدا را به اسم اعظمش بخوانی شش آیه اول سوره حدید را بخوان، سپس آیات آخر سوره حشر از ((هو الله الذی لا اله الاّ هو)) تا آخر را بخوان (سه آیه آخر سوره حشر) وقتی تمام کردی بگو یا من هو کذلک افعل بی کذا و کذا (بجای کذا و کذا حاجت خود را بگو) سوگند به خدا اگر این را به یک شقی بخوانی سعادتمند می‌شود. براء عرض کرد قسم به خدا که این را برای حاجت دنیوی نخواهم خواند حضرت فرمود خوب گفتی پیامبر صلی‌الله علیه و آله هم به من این‌چنین توصیه فرمودند البته به من دستور دادند که در امور سخت این را بخوانم.