💞در ماه مبارک رمضان این صفحه را به نیت اموات و شهدا تلاوت کنیم.
#پنجشنبه_های_مهدوی
🆔 @askquranir
399.mp3
594.5K
📖 تلاوت #صفحه_سیصد_و_نود_ونهم قرآن کریم/ استاد #منشاوی /سوره مبارکه عنکبوت آیات 24-30
#پنجشنبه_های_مهدوی
🆔 @askquranir
💞 #فضائل_قرائت_قرآن 💞
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) : كسى كه از رو قرآن بخواند، خدا براى او دوهزار حسنه مى نويسد، و كسى كه آنرا از حفظ بخواند هزار حسنه نوشته مى شود.
📚جامع الاخبار و الآثار، ج 1، ص 326
#پنجشنبه_های_مهدوی
🆔 @askquranir
💞🍃🌸🍃💞🍃🌸🍃💞🍃🌸🍃💞🍃🌸🍃💞🍃🌸🍃
🌸💞🍃 🌸🍃💞
🍃🌸 🌸🍃
💞 💞
#در_محضر_بزرگان
آیت الله #محمد_علی_جاودان
♦️روزه قبول باشد به چه درد می خورد؟
ما از صد هزار هزار بهره روزه یکی را می بریم و آن هم بهره گرسنگی است. ماه رمضان و روزه ماه رمضان صد هزار هزار بهره دارد. می فرماید که وقتی روزه بودی، چشمت روزه باشد، دستت روزه باشد، گوشت روزه باشد، پوست بدنت روزه باشد. مگر می شود پوست بدن روزه باشد؟ پوست بدنت روزه باشد. موهایت روزه باشد. همه بدنت روزه باشد. در روزه این قدم دوم است. اگر چشم و گوش و زبان و پوست و مو، همه اعضا و جوارج انسان روزه بود این قدم دوم است و باعث می شود که روزه اش قبول شود. روزه قبول باشد به چه درد می خورد؟ فرموده اند روزه قبول یک سپری از آتش است. اگر عالم آخرت درست باشد و واقعا باشد و بهشت و جهنم واقعا باشد خب لازم است دیگر.
📚برگرفته از سایت رسمی آیت الله جاودان، جلسه 20/04/92
#پنجشنبه_های_مهدوی
🆔 @askquranir
💞 💞
🍃🌸 🌸🍃
🌸💞🍃 🌸🍃💞
💞🍃🌸🍃💞🍃🌸🍃💞🍃🌸🍃💞🍃🌸🍃💞🍃🌸🍃
استفاده از اسپری.mp3
274K
🍃 #پرسش_و_پاسخ_صوتی
🌷 #احکام_ماه_رمضان
استفاده از اسپری در زمان روزه داری
#پنجشنبه_های_مهدوی
🆔 @askquranir
🍃امام صادق (عليه السلام):
💔 هركس يك روز، روزه ماه رمضان را (بدون عُذر)، بخورد، روح ايمان از او جدا مى شود.
📚من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 73، ح 9
#پنجشنبه_های_مهدوی
🆔 @askquranir
💞در ماه مبارک رمضان این صفحه را به نیت اموات و شهدا تلاوت کنیم.
#جمعه_های_مهدوی
🆔 @askquranir
400.mp3
564.7K
📖 تلاوت #صفحه_چهارصدم قرآن کریم/ استاد #منشاوی /سوره مبارکه عنکبوت آیات 31-38
#جمعه_های_مهدوی
🆔 @askquranir
💞#فضائل_قرائت_قرآن 💞
امام على (عليه السلام): بارور شدن ايمان به تلاوت قرآن است.
📚غرر الحكم، ح7633
🆔 @askquranir
💞اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فِی دَوْلَةٍ کَرِیمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَی طَاعَتِکَ وَ الْقَادَةِ إِلَی سَبِیلِکَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا کَرَامَةَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ.
#جمعه_های_مهدوی
🆔 @askquranir
💞🍃🌸🍃💞 💞🍃🌸🍃💞 💞🍃🌸🍃💞
#تشرفات_محضر_حضرت_ولیعصر
#تشرف_حاج_قدرت_الله_لطیفی_بخش_اول
👈تشرفی بسیار زیبا و دلچسب و درس آموز و نکته دار برای خوانندگان👉
به نقل از فرزندشان:
💠چند سالی در مشهد و مدرسه حاج حسن به تحصیل مشغول بودند. به تنهایی در حجرهشان که در طبقة دوم بود، سکونت داشتند. در طول این سالها ایشان ریاضاتی از این سنخ داشته که میگفتند:
🌼در سن ۱۶ یا ۱۷ سالگی، من یک سال ریاضت کشیدم و تلاش کردم که توجّهم به امام عصر، علیه السلام، قطع نشود. به جایی رسیدم که حتی برای لحظهای از امام، علیه السلام، غافل نبودم و قلبم متوجه و متوسل بود.
🌟ایشان سیر سریع خود را ناشی از همین توجّه و عشق و محبت بسیار به ولی خدا، امام زمان، علیه السلام، میدانستند.
آن مرحوم در مشهد، مشغول همین توجهات و توسلات بود.
💴در طول این مدت، مخارجشان را پدرشان تامین مینمود؛ زیرا ایشان از وجوهات و سهم امام استفاده نمیکرد. سال آخر هم، پدرشان از ایشان خواسته بود که به تهران بازگردد. در برابر اصرار مرحوم لطیفی، گفته بود دیگر پولی برایت نخواهم فرستاد.
خود آن مرحوم میگوید، همزمان با این ماجرا، برف شدیدی آمده بود که راهها را بسته بود.
💔پولم تمام شد. بعد از مدتی نسیه گرفتن از بقال و نانوای محل، روزی هر دو مرا جواب کردند و گفتند تا حسابت را تسویه نکنی دیگر به تو چیزی نمیدهیم. خیلی خجالت زده شدم و برگشتم.
🤲به حرم رفتم و پس از زیارت، به حضرت عرض حال نمودم.
🥛شب را گرسنه خوابیدم. سحر یک لیوان آب نوشیدم و قصد روزه کردم. در طول روز به اتمام امور روزمره پرداختم؛ تا افطار که باز هم با یک لیوان آب افطار کردم. سحر روز بعد هم باز همین ماجرا تکرار شد. روز دوم و سوم به همین منوال گذشت.
تا اینکه به زحمت به حرم رفتم. بعد از نماز به حضرت (ظاهرا امام رضا) استغاثه کردم که ما مهمان شماییم. در این شرایط، خودتان مرحمتی کنید.
[در بازگشت] چنان ضعفی بر بدنم مستولی شده بود که نمیتوانستم از پلهها بالا بروم و خودم را روی پلهها کشیدم.
💨در آن سرمای شدید، برای گرم کردن خودم زغال هم نداشتم. در حجره، لای عبای نایینی که داشتم، روی تخت دراز کشیدم و لحاف را روی خودم انداختم. با این حال همچنان سردم بود.
سعی کردم با ذکر و توجه، بدن را گرم کنم تا سرما در من اثر نکند. بعد از آن نفهمیدم که خوابم برد یا نه.
فقط ناگهان به خودم آمدم، دیدم در حجره را میزنند.
پرسیدم: کیستی؟
💞گفت: مهمان.
ادامه دارد....
#جمعه_های_مهدوی
🆔 @askquranir
💞🍃🌸🍃💞 💞🍃🌸🍃💞 💞🍃🌸🍃💞