هدایت شده از دخترونه اسماءالحسنى
💚🍀🌸💚🍀🌸💚🍀🌸💚
#من_غدیری_ام
امام علی علیهالسلام🌹
مؤمن زیرک و باهوش است ؛ ☺️
شادی او در چهره اش و اندوهش در قلب اوست 🌟
🌸دخترونهاسماءالحسنی🌸
💚@asmaolhosnaa💚
🌸 🌸 🌸 🌸 🌹 🌸 🌹
🌸 🌸 🌸 🌹 🌸 🌹
🌸🌸 🌹 🌸 🌹
🌸🌹🌸 🌹
🌹🌸🌹
🌸🌹
🌹
🌟#سلام_بر_ابراهیم🌟
💫قسمت چهاردهم
شکستن نفس 💢
باران شدیدی در تهران باریده بود. خیابان ۱۷ شهریور را آب گرفته بود.
چند پیرمرد میخواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند.
همان موقع ابراهیم از راه رسید. پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن پیرمردها، آنها را بهطرف دیگر خیابان برد.
ابراهیم از این کارها زیاد انجام میداد. هدفی هم جز شکستن نفس خودش نداشت. مخصوصاً زمانیکه خیلی بین بچهها مطرح بود!
همراه ابراهیم راه میرفتیم. عصر یک روز تابستان بود. رسیدیم جلوی یک کوچه. بچهها مشغول فوتبال بودند. بهمحض عبور ما، پسربچهای محکم توپ را شوت کرد. توپ مستقیم بهصورت ابراهیم خورد.
ابراهیم از درد روی زمین نشست. صورت ابراهیم سرخ سرخشده بود. خیلی عصبانی شدم. به سمت بچهها نگاه کردم. همه در حال فرار بودند تا از ما کتک نخورند.
ابراهیم همینطور که نشسته بود دست کرد توی ساک خودش. پلاستیک گردو را برداشت و داد زد: بچهها کجا رفتید؟! بیایید گردوها رو بردارید !
بعد هم پلاستیک را گذاشت کنار دروازه فوتبال و حرکت کردیم.
توی راه با تعجب گفتم: داش ابرام این چه کاری بود!؟ گفت: بندههای خدا ترسیده بودند. از قصد که نزدند.
بعد به بحث قبلی برگشت و موضوع را عوض کرد! اما من میدانستم انسانهای بزرگ در زندگیشان اینگونه عمل میکنند.
در باشگاه کشتی بودیم. آماده میشدیم برای تمرین. ابراهیم هم وارد شد. چند دقیقه بعد یکی دیگر از دوستان آمد. تا وارد شد بیمقدمه گفت: ابرام جون، تیپ و هیکلت خیلی جالب شده!
تو راه که میاومدی دوتا دختر پشت سرت بودند. مرتب داشتند از تو حرف میزدند! بعد ادامه داد: شلوار و پیراهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی. کاملاً مشخصه ورزشکاری!
به ابراهیم نگاه کردم. رفته بود تو فکر. ناراحت شد! انگار توقع چنین حرفی را نداشت.
جلسه بعد رفتم برای ورزش. تا ابراهیم را دیدم خندهام گرفت! پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! بهجای ساک ورزشی لباسها را داخل کیسه پلاستیکی ریخته بود! از آن روز به بعد اینگونه به باشگاه میآمد!
بچهها میگفتند: بابا تو دیگه چهجور آدمی هستی؟! ما باشگاه میایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هملباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فرم، آخه این چه لباسهائیه که میپوشی؟!
ابراهیم به حرفهای آنها اهمیت نمیداد. به دوستانش هم توصیه میکرد که: اگر ورزش برای خدا باشد، میشه عبادت.
اما اگه به هر نیت دیگهای باشه ضرر میکنین.
🌸❤️
❤️https://eitaa.com/joinchat/2919104556Cdc5d47421e
@asmaolhosnaa🧕🌸
هدایت شده از دخترونه اسماءالحسنى
💜💗💛💙
اَلسّلآمُ۞عَلَیْڪَ۞يآ۞صآحِبَ الزّماݩ
همہێ عالموآدم بہتۆ میاندیشند...
#سلامآقاجاݩ✨
سلام امام عزیزم💗
@asmaolhosnaa
💗💜💛💙
هدایت شده از دخترونه اسماءالحسنى
🌹من با #ابراهیم_هادی کار دارم!
ابراهیم موبایل نداشت،
اما بی سیم که داشت !
⭐️برادرم ابـراهـیـم!
اگر صدای مرا میشنوی، کمک !
من و بچه ها گیر افتادیم در تله دشمن!
تلفن همراه من کار نمیکند
بدرد نمیخورد هرچه گشتم برنامه بیسیم نداشت تا با تو تماس بگیرم ...
اما من همچنان دارم تلاش میکنم تا
صدایم را به تو برسانم ...
اگر میشنوی ما گیر افتادیم
بگو چطور آن روز وقتی به گوشَت رساندند که دخترهای محل از فرم هیکل تو خوششان آمده، از فردایش با لباس های گشاد تمرین کشتی میرفتی؟!
اینجا کُشتی میگیریم تا دیده شویم ..
لاک💅 میزنیم تا لایک 👍بخوریم
تو حتما راهش را بلدی
که به این پیچ ها خندیدی
و دنیا را پیچاندی!
و ما در پیچ دنیا سرگیجه گرفتیم !
⭐️ابـراهـیـم!
اگر صدایم را میشنوی، دوباره اذانی بگو تا ما هم مثل بعثی ها که صدایت را شنیدند و راه را پیدا کردند، راه را پیداکنیم ..
راه را گم کرده ایم
اگر از جبهه برگشتی، کمی از ان غیـرت های نـاب بسیجی ها را برایمان سوغات بیاور؛
تا ما هم مثل شما حرف اماممان را زمین نگذاریم... تمام...💔
@asmaolhosnaa🌹
✨شهربهتو افتخار میکند✨
❤️💚
🌸
#پروفایل✨
#حجاب✨
⭐️https://eitaa.com/joinchat/2919104556Cdc5d47421e
@asmaolhosnaa🧕🌸