eitaa logo
⁦⁦⁩دخترونه اسماءالحسنى⁦⁦
75 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.2هزار ویدیو
28 فایل
🌸با خـــودَت عطـــر و بویے از خدا دارے 🌸تا به سَـــر چــادر و 🌸به دِل حیـــا دارے ✨شرایط کپی: ذکر صلوات✨ ارتباط با ادمین: @ee_13508
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️〰🌸〰🌸〰🌸〰🌸 مادرش 🧕میگوید: یکی از دوستان احمدرضا از شمال با منزل همسایه مان تماس گرفت، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت.😐 🌸〰🌸〰🌸〰🌸〰❤️ پرسیدم احمدرضا که بود؟! گفت: یکی از دوستانم بود. پرسیدم: چکار داشت؟! گفت: هیچی، خبر قبول شدنم را در دانشگاه داد!📙🖍📘 گفتم: چی؟؟ گفت: می گوید دانشگاه رتبه اول را کسب کرده‌ای!🏵 باخوشحالی من و پدرش گفتیم: رتبه اول؟؟ پس چرا خوشحال نیستی؟😊 احمدرضا گفت: اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت مسجد !💦🕌 یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی،⛏ 🔘 می گفتم احمدرضا تو الان پزشکی😇 قبول شده ای، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟! می گفت: می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند!🙂 می خواهم سختی کارشان را لمس کنم!...❤️ احمدرضا احدی🌷 دانشجوی نمونه رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی تهران و رتبه یک کنکور تجربی سال ۱۳۶۴ @asmolhosnaa
11.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥♨️از حاج حسن درس بگیریم 1⃣شهید حسن تهرانی مقدم: ‌کاری که انجام می دهید حتی نایستید که کسی بگوید خسته نباشید! از همان در پشتی بیرون بروید. چون اگر تشکر کنند، تو دیگر اجرت را گرفته‌ای و چیزی برای آن دنیایت باقی نمی ماند... ♥️شهید تهرانی مقدم:فقط انسان های ضعیف به اندازه امکاناتشان کار میکنند. @asmaolhosnaa
🌹 خانومش‌‌تعریف‌‌میکرد؛ بھش‌گفتم:ابراهیم‌آخھ‌چرا‌چشمات‌‌اینقدر خوشگله؟! گفت:چون‌‌تاحالا‌ بااین‌‌چشمام‌گناھ‌نڪردم!!(: 🌱 دخترونه اسماءالحسنے🌸🧕 @asmaolhosnaa
✨✨ ✨🕊🕊🕊✨ ✨ 🌹 با شُهدا صحبَت کُنید✨ آنها صِدای شُما را به خوبی می‌شِنوند و بَرایتان دُعا میکُنند...✨ دوستی با شُهدا دو طَرفه است..🌹 @asmaolhosnaa
🌺🌺➖—•🌺〰🌺•–➖🌺🌺 شهـــید حســن باقــــری : سوار بلیزر بودیم. می‌رفتیم خط. عراقی‌ها همه جا را می‌ڪوبیدند.💥🔥 صــدای اذان را ڪـہ شنید گفــت: نگه‌دار نمـاز بخونیم. گفتیم: توپ و خمپـاره میاد. خطـر داره. گفت: ڪسی ڪـہ جبهه میـاد، نماز اول وقت را نباید ترڪ ڪنه.✨❤️ 🌹پنج شنبه است شهدا را یاد کنید با صلوات💌 اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم دختــرونه‌اسماءالحسنے💌 🦋https://eitaa.com/joinchat/2919104556Cdc5d47421e
[🌸🕊] ⭐️ میگفت: گاهی‌درهیئت‌ها‌یک‌قطره‌اشک برای‌ارباب‌را‌به‌من‌هدیه‌کنید، ازهمه‌چیز برایم‌بالاتراست، آن‌را‌به‌تمآم‌بهشت‌نمیفروشم .‌..♥️!' 🕊 🏴دختــرونه‌اسماءالحسنے🏴 https://eitaa.com/joinchat/2919104556Cdc5d47421e
🌸➖➖~➖~➖➖🌸 اولین حقوقی که از سپاه گرفت، 🌸➖~➖➖~➖➖~➖🌸 ۲۵۰هزار تومان بود.💵 رفت با همه آن کتیبه خرید برای هیئت.🏴 شعارش این بود:" ترک محرمات، رعایت واجبات و توسل به اهل بیت(ع)."⭐️ به شهید چمران انس و علاقه خاصی داشت، به خصوص به مناجات‌هایش.📿 شهید محمد عبدی را هم خیلی دوست داشت. اسم جهادی اش را گذاشته بود :"عمار عبدی"؛ عمار را از کلیدواژه "اَینَ عمارِ" حضرت آقا و عبدی را از شهید عبدی گرفته بود.✨ تا چند وقت عکس رسول خلیلی را روی ماشین و داخل اتاق داشت. همه شهدا را زنده فرض می‌کرد که "اینا حیات دارن ولی ما نمی‌بینیم!"💗 تمام سنگ قبرهای شهدا را دست می‌کشید و می‌بوسید.🌹 تاریخ تولد و شهادت شهدا را که می‌خواند، می‌زد توی سرش:" ببین اینا چه زندگی پر ثمری داشتن ولی من با این سن، هیچ خاصیتی ندارم!"😔 راوی: مرجان دُرعلی(همسر شهید)💓 منبع: کتاب قصه دلبری💕 شادی روح شهدا صلوات💝 دختــرونه‌اسماءالحسنے💔 🖤@asmaolhosnaa
💌 🇮🇷این را هرگز فراموش نکنیم 👌تا خود را نسازیم و تغییرندهیم جامعه ساخته نمیشود... 🌷۲۲ سالروز شهادت شهید ابراهیم هادی🌷 @asmaolhosnaa
🌺✨ ✨ ✨✨✨✨✨ 👌. هر‌موقع‌مےخواست‌ . از‌فضاےمجازے‌استفاده‌ڪند، . وضو‌مےگرفت‌و‌معتقد‌بودڪہ‌ . این‌فضا‌آلوده‌است📛 . و‌شیطان‌ما‌را‌وسوسہ‌مےڪند. 🌺 @asmaolhosnaa❤️
❤️ ✨ من و آقارضا و شهید صحرایی با هم از مقطع کارشناسی در دانشگاه همکلاسی بودیم، من درسم زیاد خوب نبود و میثم نیز زیاد درس نمیخواند لذا به رسم دیگر دوستان، ریزنوشته‌هایی را با خود به جلسه امتحان می‌بردم، من از آن ریزنوشته‌ها کمکهایی می‌گرفتم و به رضا هم می‌دادم تا شاید به کارش آید اما او اعتنایی به کاغذها نداشت و دوست نداشت در امتحانات تقلب کند، وقتی به آقارضا می‌گفتیم که چرا تقلب نمیکنی می‌گفت: من قراره با این مدرک حقوق بگیرم اگه مدرکم از راه درست نباشه، پولی که می‌گیرم و به خانوادم می‌دهم درست نیست. راوی:دوست شهید 🌷 @asmaolhosnaa❄️
💌〰💌〰💌🌺 من به شما کمک🌼 می‌کنم تا خدا هم به من کمک🌼 کند! 💌💌〰💌〰💌🌺 سرایدار مدرسه‌‌ای که 🌹 در آن درس می‌خواند می‌گوید: کمردرد داشتم و نمی‌توانستم کار مدرسه 🚰🚿را خوب انجام دهم. مدیر مدرسه😇 به من گفت: اگر اوضاعت همیشه این باشد باید بروی بیرون. اگر من را بیرون می‌کردند، خیلی اوضاع زندگی‌ام بدتر 😞می‌شد آن شب همه‌اش در این فکر بودم که اگر من را بیرون بیندازند، چه خاکی توی سرم کنم⁉️ فردا صبح☀️ که رفتم مدرسه، دیدم حیاط و کلاس‌ها عین دسته گل🌺 شده و منبع آب 🚰هم پر است از عیالم 😟 که برنمی‌آمد؛ چون توان این همه کار را نداشت نفهمیدم کار کی😌 بوده !... فردا هم این قضیه تکرار شد شب 🌘بعد نخوابیدم تا از قضیه سردربیاورم. صبح،☀️ یک پسربچه از دیوار پرید پایین و یک‌راست رفت سراغ جارو🚿و خاک انداز شناختمش از بچه‌های🙂😒 مدرسه‌ خودمان بود مرا که دید، ایستاد. سرش را پایین انداخت.😔 با بغضی که در گلویم نشسته بود، گفتم: «پسرم!😟 کی هستی⁉️ گفت: «عباس بابایی.» گفتم: «چرا این کارها🌺را می‌کنی؟» گفت: 💌〰💌〰💌🌺 «من به شما کمک 🌼می‌کنم تا خدا هم به من کمک 🌼کند.» 💌💌〰💌〰💌🌺 @asmaolhosnaa
💌〰💌〰💌🌺 من به شما کمک🌼 می‌کنم تا خدا هم به من کمک🌼 کند! 💌💌〰💌〰💌🌺 سرایدار مدرسه‌‌ای که 🌹 در آن درس می‌خواند می‌گوید: کمردرد داشتم و نمی‌توانستم کار مدرسه 🚰🚿را خوب انجام دهم. مدیر مدرسه😇 به من گفت: اگر اوضاعت همیشه این باشد باید بروی بیرون. اگر من را بیرون می‌کردند، خیلی اوضاع زندگی‌ام بدتر 😞می‌شد آن شب همه‌اش در این فکر بودم که اگر من را بیرون بیندازند، چه خاکی توی سرم کنم⁉️ فردا صبح☀️ که رفتم مدرسه، دیدم حیاط و کلاس‌ها عین دسته گل🌺 شده و منبع آب 🚰هم پر است از عیالم 😟 که برنمی‌آمد؛ چون توان این همه کار را نداشت نفهمیدم کار کی😌 بوده !... فردا هم این قضیه تکرار شد شب 🌘بعد نخوابیدم تا از قضیه سردربیاورم. صبح،☀️ یک پسربچه از دیوار پرید پایین و یک‌راست رفت سراغ جارو🚿و خاک انداز شناختمش از بچه‌های🙂😒 مدرسه‌ خودمان بود مرا که دید، ایستاد. سرش را پایین انداخت.😔 با بغضی که در گلویم نشسته بود، گفتم: «پسرم!😟 کی هستی⁉️ گفت: «عباس بابایی.» گفتم: «چرا این کارها🌺را می‌کنی؟» گفت: 💌〰💌〰💌🌺 «من به شما کمک 🌼می‌کنم تا خدا هم به من کمک 🌼کند.» 💌💌〰💌〰💌🌺 @asmaolhosnaa