علی(ع) هرجا که هست؛ ولو با دستانی بسته، نام فاطمه(س) را که بشنود به سمت صدا برمیگردد و صاحب صدا را نگاه میکند.
من میخواهم او نگاهم کند، همین.
علی(ع) غیرت دارد به نامی که خدا بشر را محض او آفریده و اگر ستونهای زمین را فرونمیریزد و اگر بازیِ بشرِ شر را به هم نمیریزد محضِ اوست.
محضِ اینکه او هنوز نفرین نکرده است بشری را که زمین را بر او و امامش تنگ کردند.
فاطمه(س)؛ نامی که هر مادری را پیر میکند...
#برشی_از_کتاب
#شریان
#تقی_شجاعی
🍃🍃🍃
[ @asraneh313 ]
✍ خون شهید هدر نمیرود.
نه آن وقت که دندانهای وحی در اُحُد را شکستند؛
نه آن زمان که خانهی مادر خلقت را آتش زدند؛
نه آن هنگامهی شومی که از روی نعش خوبترین انسانها در کربلاهای تاریخ رد شدند.
نه برادر!
پایان کار حسینیها شهادت است،
و شهادت قیامی علیه هدررفتِ زندگیهاست.
خانطومان، ادلب، حلب، دمشق، عشق...
ما با تکتک این واژهها خاطره داریم.
ما در تکتک این کلمات پا گذاشتهایم و بیسر بازگشتهایم.
ما با یک نگاه آخر محسن حججی، یک نسل را سمت آرمانهای خمینی کشاندهایم.
ما با خون مصطفی صدرزاده، مهدی نوروزی، مجید قربانخانی، محمد بلباسی و تکتک مدافعان حرم، کفر را به زانو درآوردهایم.
ما با نام سردارانمان در وجب به وجب خاورمیانهی ظهور، سالها کابوسِ سفاکترین موجودات عالم بودهایم.
خون هیچیک از شهیدان ما هدر نمیرود.
هدر؛ آن سیاستمدار علافی است که آویزانِ عربها و عجمها میشود برای آنکه میزِ شاهیاش را برایش میخ بزنند تا سر پا بماند.
و سر آخر همانها میخ را روی نشیمنگاهِ تختِ شاهیاش میزنند و وادار به فرارش میکنند.
هدر؛ آن نُخمهای است که در هنگامهی نبرد آخرالزمانی و قیام سفیانی و یمانی و سید خراسانی، دربارهی صلح با فرزندان بنیامیه و کعبالاحبار، افاضات ترشح میکند.
هدر؛ هر آن کسی است که از دیدن معرکهی حق و باطل کور است، و ذوقمرگ است از توئیتزدن درباره سقوط سرزمینی که درکی از فرجام آن ندارد.
آنها که رفتهاند دعای عهد سحرگاهشان پای رکاب امامشان مستجاب شده است؛
و اما ما که ماتِ سرعتِ حوادث و زلزلهی ایمانمان ماندهایم کجای این جورچینِ آخرالزمان ایستادهایم؟
◇◇◇
✍ #تقی_شجاعی
[ @asraneh313 ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوری که ما انتظار داریم
و جوری که تو هستی!
#بخند_چپ_نکنی
[ @asraneh313 ]
✍ سامانه وفاق در دسترس نیست.
هر دفعه که تصمیم میگیرم با دولتمردها وفاق کنم برقها قطع میشود و سامانه خراب میشود و من مجبور میشوم به جای وفاق، از اعماق وجودم فحش بدهم به مسئولی که شاید تا حالا وسط حمام برق خانهاش قطع نشده و شامپو توی چشمش گیر نکرده و از سرما به خودش نلرزیده است.
زمستانها که برقها میرود من مجبور میشوم غلظت فحشهایم را دوبل کنم و حتی سر و تهِ تکنولوژی را هم سیفونباران کنم که قبلها سیستم گرمایش خانههامان به برق وصل نبود و اگر برق میرفت حداقل خانه گرم بود، آب حمام گرم بود و توی تاریکی؛ هرچند در کنار موجودات دیگر، ولی خب به هر حال میتوانستی حمام کنی و خیلی هم کسی را فحش ندهی.
اما حالا تکنولوژی، رفاههایمان را درهم ادغام کرده است؛ برق خانه که میرود پکیج و گرمایشِ خانه هم دیگر پنچر میشود و خانه میشود خانهی ارواح جنزده که باید بروی چند دست پتوی گلبافت دورت بپیچی و اگر حمام هم که باشی، باش تا صبحِ دولتِ وفاقت بدمد.
خلاصه که خواستم بگویم ما هم اهل وفاقایم؛ لیکن برقها در کنار قیمتها، تصمیمها، حرفها و فاصلهشان با عملها نمیگذارند خوشبین باشیم به دولتی که با شعار نهجالبلاغه سر کار آمد و حالا ملت را با داش مشدیبازیهایش سر کار گذاشته است.
ملتی که تا چند ماه پیش رئیسجمهوری داشت که پایش روی خرخرهی زیردستانش بود و جمعههایش را برای روشن کردن چراغ خانهی مردم دود میکرد؛ که مباد رعیتی در روستایی دورافتاده هم به جمهوری اسلامی فحش بدهد.
همان رئیسجمهوری که این دولتمردهای کنونی برای تکتک نفسهایش کمین کرده بودند تا بگویند دولت علیلی است؛ و حالا معلولیتِ مدیریتی را در وجب به وجب انجام مسئولیتِ "کارشناسانشان" از قیمتهای سکه و دلار و اقلام گرفته تا مدیریت برق و بنزین و یارانه و ناترازیها و تسهیلات بانکی و... به عینه داریم لمس میکنیم.
◇◇◇
✍ #تقی_شجاعی
[ @asraneh313 ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خلاصهای از وضعیت سوریه و مردمش
[ @asraneh313 ]
روضهخوان میگوید:
"این شامیها چرا دست از سر حرم برنمیدارند...
یه روز آقامون میاد جلو همهتون درمیاد..."
🍃🍃🍃
[ @asraneh313 ]
هنگامهای که اسرای کربلا و اهل حرم حسینع به مدینه بازگشتند و ماجرای کربلا را برای اهل مدینه شرح دادند امالبنین باورش نمیشد که پسرش عباسع شهید شده باشد.
گفت: چه کسی میتوانست حریف عباس من شود که شهیدش کند؟
گفتند: آخر قبل از شهادت با عمود بر سرش کوبیده بودند...
امالبنین گفت: این را که اصلا باور نمیکنم. چه کسی میتوانست به عباس من نزدیک شود که بر سرش عمود بزند؟
گفتند: امالبنین! آخر پیش از آنکه با عمود بر سرش بزنند دستانش را قطع کرده بودند.
امالبنین همچنان زیر بار نرفت و گفت: هرگز کسی قدرت آن را نداشت که دستان تنومند عباس من را قطع کند.
سر آخر یکی از اهل حرم چیزی گفت که امالبنین را به فکر فروبرد.
گفت: امالبنین! عباس به اهل حرم قول آب داده بود. حواسش هنگامهی جنگ به مشک آب بود. برای همین دشمنانش توانستند دستانش را قطع کنند، با عمود بر سرش بکوبند، چشمش را تیر بزنند، و بدنش را قطعهقطعه کنند.
امالبنین حالا باورش شده بود که عباسش شهید شده است.
نگاهش را میان اهل حرم چرخاند و پرسید:
چه کسی از میان شما مشک را به دست عباسع داده بود؟
سرها پایین بود. سر سکینه از همه پایینتر.
سکینه با شنیدن این سوال بغضش شکست و خودش را در آغوش مادرِ پسرهایی که دیگر نبودند جای داد و گریه کرد و با زبان بیزبانی گفت کاش هیچوقت از عمو درخواست آب نکرده بودم.
امالبنین سکینه را نوازش کرد و گفت:
"نه دخترم! منظورم این نبود. خواستم بگویم عباس مرا ببخش که نتوانست برایت آب بیاورد."
#امالبنینع
#مادر_شهدا
#روضه_مکتوب
♡♡♡
✍ #تقی_شجاعی
[ @asraneh313 ]
طوری ک طُ "آذری"،
احساس میکنم که "بهمن" بر سرم آوار شده...
#استوری
[ @asraneh313 ]
🔰 #اخبار_طنز_کشور
🛑سازمان هدفمندی یارانهها و سازمان برق و سازمان گاز اعلام کردند هنوز هستند و همش گاهی برایشان مشکل پیش میآید.
🛑رئیسجمهور ضمن پوشیدن دو کاپشن از زیر کت خود، از مردم درخواست کرد به پویش دو درجه زندگیِ سردتر بپیوندند.
وی همچنین همهی وزرا را موظف کرد دو تا شلوار و دو تا پیراهن بپوشند تا مجبور نشوند اتاقهایشان را خیلی گرم کنند.
🛑 مجری اخبار صدا و سیما که خودش مانتوی تابستانی پوشیده بود گفت: فکر نکنید استودیو اینجا خیلی گرم است. من مانتوی زمستانی ندارم.
🛑 محمدجواد ظریف همچنان در حال تلاش در شورای راهبردی برای حل مشکل برق، گاز، آب و سردی بیخودِ هوا در آذر ماه است. وی معتقد است آمریکا اگر پیچها را شل کند نه تنها ناترازی انرژی رفع میشود، بلکه آفتاب زمستان کشور هم مثل تابستان داغ خواهد شد.
🛑 طرفداران آقای پزشکیان معتقدند آقای رئیسی برق و گاز صنایع را قطع میکرد مردم نمیفهمیدند کم داریم، ولی ما با مردم صادق هستیم و برق صنایع را در کنار برق مردم همزمان قطع میکنیم تا همه بفهمند کم داریم و الکی حرف از مقاومت نزنند.
🛑 اصلاحطلبان، ایدهی خلاقانهی رئیسجمهور در ایجاد پویش دو درجه کمتر را به محضر خود تبریک گفته و برایش هشتک زدند.
🛑 معاون اجرایی رئیسجمهور در اقدامی راهبردی، برای حل مشکل برق کشور، یک چراغ مطالعه برای اتاق کارش خریداری کرده است که با فوت کار میکند.
🛑 آقای همتی که در دوره شهید رئیسی فرت و فرت درباره قیمت دلار و سکه توئیت میزد، بعد از وزیر شدن، فیلترشکنش تایماوت شده و تاکنون تمدیدش نکرده است تا برود توئیت بزند.
🛑 ارتش سوریه که از جنگ خسته شده بود از ابتکارات ارتش اسرائیل در نابودی تسلیحات و زیرساختهای نظامی این کشور استقبال کرد و قول داد تا تشکیل کشورهای بعدی دیگر خسته نشود.
🛑 یک منبع نیمهآگاه اعلام کرد مدارس و دانشگاهها تا زمان خروج این سامانهی زهرماری از کشور تعطیل هستند؛ مگر آنکه ظریف بتواند یک نامه به ترامپ بنویسد که ترامپ آن را بخواند.
🍃🍃🍃
✍ #تقی_شجاعی
[ @asraneh313 ]
#چرتنویس
خواب دیدم بالشت شدهام.
تو مرا زیر سرت گذاشته بودی. زیر سرت. همانجایی که همیشه دلم میخواست ببینم تویش چه خبر است.
کلهات داغ بود. و موهایت نمیتوانست داغی چیزهایی را که توی کلهات است بگیرد. باورش سخت است ولی روسری نداشتی و من داشتم موهایت را میشمردم.
به هزار و سیصد و شصت و شش که رسیدم غلت خوردی و آمار از دستم رفت.
میخواستم توی گوشَت که در اختیارم قرار داده بودی بگویم: دوستت دارم.
اما ناگهان دودی از گوشهایت بیرون آمد. دود داغی که منشااش کلهات بود. همانجایی که فکرها، عاطفهها و احساسها باهم جمع میشوند و درباره محبوبیت یا منفوریت یک نفر تصمیم میگیرند.
با دقت دود را کنکاش کردم.
توی دود با خطی ماورایی نوشته بود:
مردهشورت را ببرند.
اولش فکر کردم من را میگویی.
بعد که سرت را چرخاندی و آن یکی گوشَت را روی دهانم گذاشتی، از آن یکی گوشَت هم دود دیگری بیرون آمد که تویش نوشته بود: خیلی منتظر شدم، ولی نیامدی.
فهمیدم که نه. داشتی مردهشورِ دیگری را میبردی.
از خواب که بیدار شدم دیگر بالشت نبودم. آدم بودم. یعنی شبیه آدم بودم. ولی به هرحال تو نبودی. و بالشتم از شدت عمق خوابِ گرمم خیس شده و توی سرمای آذر یخ زده بود.
◇◇◇
✍ #تقی_شجاعی
[ @asraneh313 ]
یلدا به ما یاد میدهد که نه تنها از یک دقیقهی عمرمان،
بلکه از یک میلیمتر معدهمان هم استفاده کنیم
و اجازه ندهیم در این شب آخر پاییز خالی بماند و با هوا پر بشود.🤪
#یلداتون_مبارک❤️
[ @asraneh313 ]