eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.5هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
131 فایل
🔺️کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ لینک کانال 👇 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
فقط چند نفر🤔⁉️ داشتم یک برنامه ای هم براتون می‌چیدم ولی نا امید شدم🙃 اما نه 😇 نا امیدی از شیطانه ما هستیم و ما می توانیم💪 الحمدلله رب العالمین❤️ ولی یادتون باشه برای عزیزانی که به منشی پیام دادند یک 🎁 در نظر دارم👌
خب بین موضوع های زیر کدام را جهت بحث در کانال انتخاب می کنید⁉️👇 1⃣خیانت 2⃣ارتباط موفق 3⃣تربیت جنسی کودک و نوجوان شماره مورد نظر تون را برای ادمین بفرستید👇 @asheqemola امیدوارم این فرصت را از دست ندید👆👌 لطفا همه رای بدید👆 ممنون🌺 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
عزیزان بدون توجه و همراهی شما واقعا انرژی برای ادامه دادن کار می افته به قول اون ضرب المثل👇 آقای راننده برای کی رانندگی می کنی همه خوابند😊 شما که خواب نیستید⁉️ هستید⁉️
از انجایی که خدمت به شما عزیزان مایه افتخارمه و از خدا خواستم همیشه کمکم کنه تا زمانی که هستم و نیرو دارم خالصانه به بنده های خوبش خدمت کنم، پس ان شاءالله من هستم 💪 و همراهی شما دلگرمی بیشتری بهم میده🪴 پایدار باشید💐 البته که به دعای خیرتان بسیار بسیار نیازمندم🌺
به نظرتون بهتر نیست از این به بعد تصمیم بگیریم به جای شاخه گل💐🌷🥀 به دوستان مون گلدان گل بدیم🪴⁉️ بهتر نیست⁉️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ان شاءالله بر می گردم و چند پست حال خوب کن براتون می گذارم👌
عزیزان لطفا پیام هاتون را پاک نکنید ادمین عمدا پیام ها را باز نمی کنند تا امار بگیرند✅
رمز موفقیت و زندگی سالم😊👏👏👆
💞 🔹 ❓آیا میدانستید زنانی ک در خانه پرخاش میکنند و داد میزنند، کمبود محبت شدیداز طرف همسر دارند؟ 😍برای آرامش همدیگه محبت خرج کنید💞 آقایان دقت کنید لطفا👆💞 کمی توجه و محبت حال خانم را خوب خوب می کند❤️👏👏 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
💞 بخوانند 👇👇👇👇👇 ❌آقای محترم! 🔵لطفا از گفتن این کلمات به همسرتان به شدت پرهیز کنید❌ چون این کلمات چاقویی هستند که شخصیت لطیف او را پاره پاره می کند: ❌ واقعا فکر میکنی خیلی جذابی؟ ❌برو شوهرداری را از زن فلانی یاد بگیر! ❌تو تقصیر نداری همه زنها یک دنده شان کم است! ❌راه بازه و جاده دراز، بفرمایید... ❌ تو باید یا من را انتخاب کنی یا خانواده ات را! ❌جای تاسفه که چنین پدر و مادری داری! ❌از قدیم گفتن: عقل زن کمتر از مردِ! ❌دست پخت تو مرا یاد دوران سربازی ام می اندازه! ❌چند بار باید در این باره حرف بزنیم؟ ❌تو اگر خرج خانه را می دادی چی می شد؟ ❌ همه زن دارن ما هم زن داریم! ⛔️ممنوع👆⛔️ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
💞 برخی مردان بیشتر روی چگونگی بدست آوردن یك زن تمركز میكنند...🤔 اما وقتی بدستش آوردند تمركزشان را برای چگونه نگه داشتن او از دست میدهند...😔 اقایان حواستون باشه لطفا👌 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
💞 🔵خانووما وقتی کسی ازتون تشکر میکنه هیچ وقت بهش نگید: ❌کاری نکردم و از این حرفها... 🔵یا مثلا بعضی خانوما در جواب تشکر همسرشون میگن: ❌این در مقابل کارای تو چیزی نیست😁 👈درسته که قرار شد ما همسرمون را ببریم بالا، ولی دیگه قرار نشد خودمونو بیاریم پایین! 🔵یا یه هدیه ای که به کسی میدید،بهش نگید: چیز قابل داری نیست😁 ❌چرا ارزش هدیه تون را میارید پایین؟ وقتی تشکر کرد یه لبخند بزنید و بگید: مبارکت باشه عزیزم😊 🔵یا پشت تلفن هیچ وقت به همسرتون نگید: ❌ببخشید مزاحمت شدم به خودتون ارزش بدید؛ مزاحم یعنی چی؟؟؟😡 ❤️"یه خانوووومه جذاب خیلی مواظب حرف زدنشه" http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
🤗 🟢 چگونه ظرافت زنونه داشته باشیم؟ ⛔️ انجام این کارها ممنوع : ▫️زیاد صحبت کردن و صمیمی شدن سریع با بقیه تو مهمونی یا ... ▪️از زندگی خصوصی و یا خصوصیات اخلاقی خودتون یا همسرتون گفتن ▫️غیبت کردن ▪️لباس تمیز و شیک نپوشیدن و ظاهر نامرتب مخصوصاّ ناخنها ▫️جلو همسرتون به دیگران دروغ گفتن ▪️استرس داشتن موقع کار مخصوصاّ مهمونی⛔️ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
.💞😍 لا‌تَخف! إنني أحمل قلبـك ِفي قلبي - نتـرس ، قلبت را در قلبـم نگه داشته‌ام!( :🫀😘            http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سر به زیر کنار باغچه ایستاد و حتی نگاه هم به علی نمی‌کرد . علی چند قدم دورتر ایستاد می‌خواست سرِ صحبت را باز کند. نگاهی به اطرافش انداخت . تختِ چوبیِ آن سمتِ حیاط را دید و رو به فرشته گفت: _فرشته خانم میشه بریم روی تخت بشینیم . و فرشته بدونِ گفتنِ حرفی به‌‌طرف تخت رفت و گوشه‌ای از تخت نشست . علی هم با فاصله سمتِ دیگرتخت نشست . و فرشته دلش می‌خواست زمین دهن باز کندو اورا ببلعد. که مجبور نباشد؛کنارِ این پسره بشیند. داشت حرص می‌خورد و غصه می‌خورد از این‌که چرا مامان و بابا به حرفش؛ توجه ندارند "چرا اصرار دارند من ازدواج کنم مگه منو دوست ندارند یا می خوان منو از سرشون باز کنند. _ببخشید فرشته خانم فکر نمی‌کردم از دیدنم این‌قدر ناراحت بشید. شما از من خطایی دیدی که ازم بدت میاد ؟ واقعا نمی‌دونم چی بگم وقتی می‌بینم ازم متنفری دلم می‌خواد دلیلش رو بدونم وقتی صدایی از فرشته در نیامد دوباره ادامه داد.. _من اونقدرا هم که فکر می‌کنی بد نیستم اگه اون دوبار هم توی کوچه صدات زدم ؛اصلا قصدم مزاحمت نبود باور کن. من از همون روزهایی که اومدید تو این محله و دیدمت ..... چه کار کنم دستِ خودم که نیست این 3 سال دارم همش با خودم کلنجار میرم نمی‌تونم فرشته خانم. نمی تونم بدونِ شما نمی‌شه . صبر کردم. تحمل کردم تا درستون تموم بشه و منم بتونم یه کارِ درست وحسابی داشته باشم تا دیگه بهونه‌ای نباشه. خیلی سخت بود ولی تا حالا صبر کردم الان هم هر چی بگی میگم چشم . تا هر وقت بخوای بازهم صبر می‌کنم فقط تو رو خدا نگو نه . و فرشته ساکت و غمگین شاید اصلاً حتی یک درمیان حرفهای علی را نمی‌شنید و علی همچنان گفت و گفت که فرشته از جا بلند شد و بدونِ گفتنِ کلامی به طرف درِ پذیرایی راه افتاد. _فرشته خانم ؛ خواهش می‌کنم حداقل روی حرفام فکر کن. و آن شب فرشته بود و سجاده و راز و نیاز "خدایا! خودت می‌دونی چی می‌خوام. کمکم کن" اصلاً نمی‌تونست برای زندگی مشترک به کسی جز فرهاد فکر کند. "ولی این محله خیلی بزرگ نیست و حتماً تا حالا به گوشِ فرهاد رسیده که برای من چند خواستگار آمده ؛ اگر اوهم به من فکر می‌کرد تا حالا آمده بود جلو . چطوری می‌تونم بفهمم که منو دوست داره یا نداره ؟وای اصلاً شدنی نیست این پسره هم که اصلاً دست بردار نیست. مامانش هم که موقع رفتن گفت: _فردا شب با آقامون خدمت می‌رسیم مگه من جواب دادم اینا چی می‌گن؟ خدایا! خودمو به خودت می سپرم به دادم برس" 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
صبح؛ بعد از نماز خوابش برد که با صدای گریه کردنِ بهار از خواب بیدار شد. انگار کلِ دیروز و دیشب را فراموش کرده بود با خوشحالی پا شد و به سمت پذیرایی رفت. بله فریبا و بهار آمده بودند. سلام داد و به طرف فریبا رفت. _وای بده به من این خانم خوشگله رو _سلام به روی ماهِ نشسته‌ات خانم . اول دست و روت رو بشور . دخترم ازت نترسه. _اِی‌وای راست می‌گی الان برمی‌گردم. _امان از دستِ تو فرشته؛ حالا چی شده این‌همه خوابیدی؟ _هیچی بابا ! دیشب نتونستم راحت بخوابم. _دوباره چی شده؟ _یعنی نمی‌دونی؟ _چرا مامان یه چیزهایی گفت. الان هم رفته مسجد . _خوبه دیگه !زودی همه‌جا رو هم پر کرده. _فرشته این‌قدر نق نزن .تو هم حالِ مامان و بابا رو درک کن دیگه . از اون طرف نگرانِ فرزادند؛ از این‌طرف هم تو. چرا این‌قدر اذیت می‌کنی؟ _کی من؟فریبا من چه اذیتی می‌کنم ؟ باباجون من نمی‌خوام ازدواج کنم . باید به کی بگم ؟ نِ می خوا م. _خب بسه دیگه .منم از این حرف‌ها می‌زدم .ولی..... _ولی چی؟ آخرش که با حامد ازدواج کردی . چون دوستش داشتی. _جریانِ من و حامد فرق می‌کنه . من اصلاً نمی‌دونستم حامد به من فکر میکنه .اصلاً این‌طوری که تو فکر می‌کنی نیست .من هم بعداً به حامد علاقه‌مند شدم. _ولی از بچگی می‌شناختیش . می‌دونستی خوبه و شاید هم ازش بدت نمی اومد. _فرشته! _من نمی‌دونم من فقط نمی خوام همین. _از دستِ تو !یعنی هیچ راهی نداره ؟ این بنده خداها می‌خوان امشب بیان . فرشته مردم مسخره ما که نیستند. _برای چی بیان ؟ مگه من گفتم که بیان ؟ بابا تو رو خدا بگذارید زندگیم رو کنم زندگیم رو زهر نکنید . دارم از دستتون دق می‌کنم. _ای بابا تو هم که یاد گرفتی تا حرف می‌زنیم گریه می‌کنی. بسه دیگه بهار رو ترسوندی. _فریبا تو رو خدا به مامان می‌گی اینا رو رد کنه . _باشه حالا فکرا تو بکن ببینم چی میشه. فرشته لبخندی زد و از جا پرید و گونه خواهرش را بوسید . _قربونت برم خواهر.آخیش خیالم راحت شد.برم چایی بیارم بخوریم. مامان که از مسجد برگشت سفره را انداختند و سه تایی ناهار خوردند. _فرشته خیلی گرسنه بودیا؟ _آره خواهر آخه دو روزه هیچی نخوردم. حالا خیالم راحت شد یادم افتاد گرسنه‌ام. مامان گفت: _چی شده مگه؟ _فریبا بگو دیگه. _مامان فرشته جوابش منفیه . _یعنی چی؟ _خب میگه نمی‌خوامش. _مگه مردم مسخره ما هستند الان زهرا خانم میاد قرارِ امشب رو بذاریم. و الله ما هم خسته شدیم . هرکی میاد این خانم میگه نه. تازه بابات کلی راجع به اینا تحقیق کرده همه محل تائیدشون کردند. پسرِ به این خوش قیافه‌ای و خوبی ایرادش چیه؟ _وای مامان تو رو خدا من نمی‌خوام . _بسه فرشته دوباره شروع نکن . یه دلیل درست وحسابی بیار. نمی‌خوام که نشد دلیل مگه من بابات رو دیده بودم . پدر و مادرم تائیدش کردند منم قبول کردم .حالا ضرر کردم یعنی؟ یه عمره داریم به خوشی با هم زندگی می‌کنیم. _اِی‌وای نه... و دوباره امیدِفرشته به یأس تبدیل شد و گریه‌کنان ازسرِ سفره پا شد وبه اتاقش رفت . "خدایا! چه کار کنم. نمی‌تونم حرفِ دلم را بگم اینا می‌خوان منو به زور شوهر بدن خدایا! به دادم برس" عصر که شد دوباره زهرا خانم آمد . ولی فرشته از اتاق بیرون نرفت که زهرا خانم بعد از صحبت کردن با مامان واردِ اتاقش شد و فرشته سریع پاشد و سلام کرد. _سلام دخترم . چرا این‌قدر خودت رو ناراحت می‌کنی عزیزم .مهم نظر خودته. هرچی تو بگی ما که نمی خوایم مجبورت کنیم.فقط من ازت یه سؤال دارم ؛فرشته جون چرا میگی نه؟ می‌خوام بدونم تو علی رو نمی‌خوای یا اصلا نمی‌خوای ازدواج کنی؟ 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام وقت شما هم بخیر تشکر از استاد خیلی لذت بردم از راهنمایش مشکل من با همسرم برا اعتیادش و اخلاق تندش بود راستی ۵دقیقه بیشتراز تایم صحبت شد وخوشم اومد ک باارامش صحبت میکردن درحالی ک مشاور جایی دیگه رفتم یک دقیقه هم بیشترنشدواون طرف اینقدر هول کردمنومن استرس گرفتم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خدا را شکر🌺 هر چه هست لطف خداست🌹 آی دی جهت هماهنگی مشاوره👇 @asheqemola http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
جا نمونید👆✅ داریم رای گیری می کنیم😊👏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
... من خطای بزرگی کردم!😭 شادی روح شهدا صلوات اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم🌺 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا