آستانِ مهر
💌 #بهترین_سخن 💎زندگی حقیقی کجاست؟ 🔺(در این آیهی شریفه)چگونگى زندگى دنیا را در مقایسه با زندگى جاو
💌 #بهترین_سخن
💎زندگی حقیقی کجاست؟
✅ #نکته:
همیشه افراد بىایمان و دنیاپرست، که سخت فریفته زرق و برق دنیا مىباشند و افق دیدشان از چهار دیوارى ماده فراتر نمىرود، امکانات مادى را مقیاس ارزیابى همه ارزشها مىدانند و به همین دلیل، در فکر کوتاه و علیل آنها کسانى که دستشان از ثروت تهى است فاقد شخصیت هستند و لذا آنها را به باد مسخره مىگیرند، در حالى که صاحبنظران باایمان که بدین مشت خاک نظرى ندارند، ارزشهاى مادى را در برابر ارزش هاى معنوى بىرنگ مىبینند و به آنها همچون بازیچه کودکان مىنگرند، و اگر طالب مواهب مادى دنیا هستند، براى این است که آخرت را در لابلاى آن جستجو مىکنند...
📗 #تفسیر_نمونه
#دنیا #آخرت #زندگی #دل_نبندیم
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
ارتباط موفق_4.mp3
11.76M
#ارتباط_موفق_4
#استاد_شجاعی
🌤کسانی در ارتباط، موفقند،
و جذب بیشتری از مهر دیگران دارند که؛
در کرامت و بخشندگی، جلوتر از دیگرانند.
البته انسان به این کرامت نمیرسد مگر آنکه .....
╔═.🍃💕.═════╗
@astanehmehr
╚═════.🍃💕.═╝
💎 #کلام_ناب
«نام زنان ما بر تارک کتابهای متعدّدی کتابهای علمی، کتابهای پژوهشی، کتابهای تاریخی، کتابهای ادبی، کتابهای سیاسی، کتابهای هنری گذاشته شده؛ جزو برترین نوشتهها و آثار مکتوب امروز نظام اسلامی
- چه مقالات و چه کتابها -
نوشتههای بانوان ما است، که این واقعاً مایهی افتخار است.»
🎙 مقام معظم رهبری مدظلهالعالی
🗓 ۱۳۹۳/۰۱/۳۰
🗓 ٢۴ آبانماه؛
روز کتاب، کتابخوانی و کتابدار 📚
#کتاب #بانوان_نویسنده
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها
@astanehmehr
هدایت شده از معصومانه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
┊ ┊ ┊ ┊
┊ ┊ ┊ 📘
┊ ┊ 📗
┊ 📙
📕
📚ما همانیم که می خوانیم📚
سرکار خانم فهمیه شاکری مهر
نویسنده داستان و رمان
و همه ی گل دخترای عاشق کتاب
مهمان این هفته ی محفل دختران بهشتی
📌ویژه دختران ۱۲تا ۱۷ سال
زمان: پنج شنبه ۲۶ آبان، ساعت ۱۴:۳۰
مکان: حرم مطهر، صحن حضرت صاحب الزمان (عج)، روبروی کفشداری ۱۲، سالن ولایت
#محفل_دختران_بهشتی_حرم_مطهر
╭━━⊰❀📚❀🌸❀📚❀⊱━━╮
https://eitaa.com/joinchat/3969187913C5562147d4c
╰━━⊰❀📚❀🌼❀📚❀⊱━━╯
#عرض_ارادت
من ابرِ آسمانم و صد حرف در دلم
باران شَوم خدا کند بانو در این حرم
📸 سیده زهراآلهاشم
〰️⚜〰️⚜〰️⚜〰️
@astanehmehr
💠 #کلام_امیر
💎 ارزشِ همانند شدن با خوبان
🔰 مثلاً حادثه خشم آورى واقع مىشود و انسان عصبانى مىگردد و از درون مىجوشد و مىخروشد؛ ولى خودش را كنترل كند و قيافهاى همچون حليمان و بردباران به خود بگيرد. اين كار در نخستين بار ممكن است بسيار مشكل باشد ولى هرچه تكرار شود آسان تر مىگردد تا زمانى كه انسان به آن عادت مىكند و تبديل به حالت و سپس تبديل به ملكه مىشود. البته تمام صفات فضيله را مىتوان از اين راه به دست آورد؛
📔 شرح آیتالله مکارم شیرازی ، پیام امام امیرالمؤمنین علیهالسلام
#حلم #فضیلت #اخلاق
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
#خاطرات_مامان_16
#درد_و_دل_منو_احسان
احسان کنجکاو شده بود از هدفم بدونه.میگفت بگو میخای چطوری آشتیشون بدی.خیلی اصرار میکرد انقدر گفت تا مجبور شدم براش تعریف کردم.براش از لذت بچه خوشگلی که بزودی میومد توی بغلمون گفتم.رویای شیرین بچه دار شدنمون و اینکه میتونستیم سوار کالسکه ش کنیم و بریم قدم بزنیم...خونه مامان باباهامون بریم و بچه براشون بخنده.اونا کیف کنن و ما به وجود بچمون افتخار کنیم...
احسان رو هیچوقت اینشکلی ندیده بودم از جاش بلندشد و چایی که براش ریخته بودم رو ریخت توی ظرفشویی.فک میکردم از ذوقش داره پرواز میکنه ولی چهرش شدیدا غصبناک بود و گفت:
حق نداری تا برمیگردم اصلا دوستت رو ببینی.تو بااین افکار احمقانه داری خطرناک میشی.من همچین زنی گرفتم واقعا؟!!!
بدون هیچ حرف دیگه ای داشت لباسش رو میپوشید که بره سرکار
یکدفعه احساس کردم چقدر کنف شدم.نمیدونستم چرا مخالفه.رفتم پیشش و گفتم مگه بدگفتم؟؟
گفت:بله که بدگفتی.میفهمی چی داری میگی..تو انقد خودخواه بودی رویا؟؟
دوتاشونه هامو گرفت و گفت:یه بچه چیه تو بخاطرش میخای تبه کار بشی،سردوستت و شوهرش کلاه بزاری.توی مهمترین چیز زندگیشون دخالت کنی.یروز بهش میگی طلاق بگیر.حالاهم میخای بگی طلاق نگیر...این مرحله امتحان خداست که ما بچه نداریم و تو داری توی این امتحان رفوزه میشی رویا بخودت بیا
باتعجب نگاش میکردم داشت راست میگفت.احسان داشت میگفت من بچه نمیخام لابد این نقشت نگیره میخای از توی خیابون بچه بدزدی بیاری تو خونه
راست میگفت حتما این هم بذهنم میرسید.داغون شده بودم.احسان باحرفاش منو از لاکم دراورده بود.
لباسش رو پوشید و با عصبانیت گفت همه ی ارتباطت با دوستت رو فعلا قطع میکنی.زندگی اون بما مربوط نیست درهیچ زمینه ای.
ظهر برمیگردم قورمه سبزی بپز خداحافظ..
احسان شدیدترین رفتارش رو نشونم داده بود.اون مرد آروم و آرامش بخش منو باتحکمش تکون اساسی داد.کلی به حرفاش فکر کردم.مدام جملاتش از ذهنم میگذشت.باخودم فکر کردم چقدر یه آدم میتونه خطرناک بشه و یادچار حماقت بشه بدون اینکه حتی بفهمه.حقیقت این بود که فاصله کفر و ایمانم رو اصلااااا نفهمیده بودم.
اول از همه رفتم سراغ پختن قورمه سبزی تا بتونم دوباره دل شوهرم رو بدست بیارم.این اولین حادثه زندگیم بود که تااین حد احسان رو غمگین و مایوس کرده بودم.همه رویاهای دیشبم برام سخیف و بی ارزش شده بودند اون راست میگفت یه بچه که دو وجبم نیست چرا باید ایمان و اعتقادم رو تحت الشعاع قرار میداد و گناه رو برام به ارمغان میاورد...
دوساعت و نیم بعد قورمه سبزیم پخته بود.روی کابینتو داشتم تمیز میکردم که زنگ خونمون رو زدن.حتما حورا بود.نمیدونستم چجوری بگم نیاد تو.میترسیدم احسان برسه و بگه چرا دارید باهم حرف میزنید.خط و نشونی که احسان برام کشیده بود خیلی پررنگ بود.اما...نمیشد درو باز نکنم. فوری جورابم رو پوشیدم و مانتو تنم کردم.درو باز کردم.حورا سلام کرد و گفت جایی میری؟گفتم آره میرم بیرون.گفت میری خرید بیام کمکت آبجی.گفتم نه نه اصلا.
هل شده بودم.بهم گفت خوبی؟گفتم آره باید برم جایی کارمهم دارم برگشتم میام پیشت.
الکی یچیزی گفته بودم.اون رفت و من موندم و مانتویی که داشتم دکمه هاشو باز میکردم.یادم اومد تو چله هستم و دروغ نباید میگفتم.تصمیم گرفتم واقعا برم بیرون که دروغی هم نگفته باشم.باید به احسان خبر میدادم. انقد بین خودم و همسرم فاصله احساس میکردم که روم نشد تلفن بزنم.پیام دادم احسان جان اجازه ست برم حرم؟فوری جواب داد.اجازه ماهم دست شماست.رسیدی زنگ بزن
جمله ش خیلی آرومم کرد.اون فاصله یهو پرید.دلم آروم شد و فهمیدم میخاد منو ببخشه
خلاصه رفتم حرم.دلم خیلی گرفته بود و زدم زیر گریه.یکساعتی وقت داشتم تو حرم باشم.باخانم خیلی حرف زدم و از ارزوهای دلم گفتم.بهرکی نگاه میکردم یه بچه بغلش بود.دلم میخاست یروزم من بچم رو میاوردم حرم متبرکش میکردم.این چه جوابی بود که دکترها به ما داده بودند و معتقد بودند مانباید بچه دار بشیم.
یجا نشستم و نماز خوندم. برگشتم رو به ضریح و از روی کتاب دعا میخوندم.یکی دو متر اونطرف ترمن داشت نماز میخوند و نوزادش کنارش بود.دلم بچشو میخاست.به خدا و حصرت معصومه گفتم بااین سرنوشتی که برای من تعیین کردید آرزوی بغل کردن یه بچه رو چرا بدلم گذاشتید.حتی الان این خانم هم بچشو نمیده یه لحظه بغل کنم.کاش یه دقیقه این بچه مال من میشد...
و اون بچه وسط نماز مادرش از خواب بیدارشد و زد زیر گریه.صدای گریه ش همجارو پر کرده بود.نگرانش شدم داشت خودشو میکشت.رفتم بغلش کردم اروم بشه تا مامانش نمازشو تموم کنه.خدا همون لحظه حاجتم رو داده بود و من برای یه دقیقه مامانش شده بودم.حسابی بغلش کردم و اتفاقا آروم هم شده بود.خدایا معذرت تو صدای منو میشنوی من چرا قدرتت رو دست کم گرفتم.
🍃👶🏻🍃👶🏻🍃👶🏻🍃
@astanehmehr
🍃 #مهر_و_ماه
ابرها چرا نمیبارند؟
آسمان چه بغضی کرده.
باد اما آزادانه همه جا میچرخد.
پاییز است و فصل دلتنگی برای محبوب!
در گوشه کنار دنیا
هستند دلهایی که، پر میزنند تا مشهد...
و باد، به رسم همیشه،
سلامرسانِ دلتنگهاست.
دلتنگیِ سرشار از محبت برای غریب طوس، رسمی است که به یادگار از بانوی کرامت برایمان به جا مانده.
و چه رسم شیرینی است...
💚 صلی الله علیک یا اباالحسن علی بن موسی الرضا.
#دلتنگی #مشهد
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها
@astanehmehr
#عرض_ارادت
خود را ز راه دور کشاندم به کوی تو
دل خسته آمدم که مددکار من شوی
📸 زهرا سادات سجادی
〰️⚜〰️⚜〰️⚜〰️
@astanehmehr
#تلنگرانه
"اَمَّن یُّجیب" بر منِ دلخسته واجب است
بیمارِ عشق، مرکزِ اَمَّن یُّجیبهاست...!
•┈┈••••✾•🦋•✾•••┈┈•
34.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#به_وقت_حرم
حال و هوای پاییزی و بارانی امروز صبح حرم مطهر
🍃🍁🍃🍁🍃🍁 🍃
@astanehmehr
🌸 #مهربانو
🔰 پیدا کردن اشیاء کوچک به آسانی!
شما می توانید با استفاده از جارو برقی تمام اشیای کوچک مانند گوشواره را به راحتی پیدا کنید.
کافی است روی ورودی لوله آن، یک جوراب و یا پارچه بکشید و سپس منطقه را جارو نمایید.
#ترفندها #خانه_داری
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها
@astanehmehr
🕊 #شهد_عشق
🌷 عاشورای اصفهانیها در عملیات محرّم
در این عملیات بسیاری از رزمندگان اسلام هنگامی که از رودخانه میگذشتند گرفتار طغیان وحشتناک رود شده و یکی پس از دیگری جان به جان آفرین تسلیم کردند، در این عملیات در مجموع هزار و ۲۵۰ شهید تقدیم انقلاب اسلامی شد که از این تعداد ۷۵۰ شهید اصفهانی بودند.
اما اوج این حماسه در بیستوپنجم آبانماه سال ۶۱ در شهر اصفهان زمانی رخ داد که بیش از ۳۷۰ شهید بر دوش مردم سرود رهایی را خواندند، روزی که پدران و مادران و فرزندان شهدا خم به ابرو نیاوردند و راست قامتتر و مصممتر از دیروزشان، در صف ثبتنام و حضور دوباره در جبهههای حق علیه باطل ایستادند که چشم جهانیان بر این عظمت خیره ماند، در واقع تشییع این تعداد شهید تا به آن روز در هیچ کجای کشور انجام نشده بود و این واقعه تا به امروز نیز دیگر تکرار نشده است.
برای خاکسپاری تعداد فراوان شهدای عملیات محرم دوران دفاع مقدس در روز ۲۵ آبان سال ۶۱، فضای محدودی در گلستان شهدای اصفهان داشتیم، با طی روند قانونی، قرار شد تا خانههای اطراف گلستان شهدای اصفهان برای این منظور تخلیه شوند.
نه تنها کسی مخالفتی نکرد، بلکه خیلی از مردم اشتیاق وصفناپذیر به منظور تخلیه و تخریب خانههایشان برای میزبانی از پیکرهای مطهر شهدا از خود نشان دادند، اهالی محل که خانههایشان را تقدیم شهدا کرده بودند نیز داوطلبانه به کمک ستاد شهدا آمدند تا کاشانه خود را برای میزبانی از شهدای گلگونکفن عملیات محرم آماده کنند.
برای کندن قبور مطهر شهدا هم از مردم و سربازان ارتش کمک گرفته شد، در آن شب اصفهان تا صبح نخوابید، برای حمل شهدا از وانتهای شخصی شهروندان که در مقابل درب ستاد در یک صف طولانی قطار شده بودند.
زمانی که مردم در جریان تشییع شهدا قرار گرفتند، هیچکس در خانه نمانده بود، میدان بزرگ حضرت امام (ره) اصفهان مملو از جمعیت شده بود، از زن، مرد، پیر، جوان، کودک، نوجوان و جوان در این میدان جمع بودند و یک صدا شعار "شهیدان زندهاند الله اکبر" را سر میدادند، آن روز مردم پیکرهای شهدا را به دست گرفته و آنها را در فاصله از میدان امام (ره) تا گلستان شهدا آنها را تشییع کردند.
رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) پس از این واقعه در پیامی که در این خصوص صادر کردند، فرمودند: «در کجای دنیا میتوانید جایی را مانند اصفهان پیدا کنید، همین چند روز پیش فقط در شهر اصفهان حدود ۳۷۰ شهید را تشییع کردند و همان روز هزاران نفر را به جبهههای حق علیه باطل فرستادند.»
#حماسه_اصفهانی_ها #عملیات_محرم
🔷🔸💠🔸🔷
@astanehmehr | «آستانِ مهر»
📖 #دو_خط_شعر
شبیه آسمانیها هوای قم به سر دارم
نشانی از چهل اختر درون چشمِ تر دارم
تویی سالار و میر این محله، جلوۀ خورشید!
یقیناً از تو دارم آبرویی هم اگر دارم
تو موسی، این محله طور، من سرشار از ایمان
به اعجاز آمده اینجا عصایت من خبر دارم
پر از عطر تو باشد خاطرات کودکیهایم
چگونه میتوانم از ضریحت دست بردارم؟
کبوترها به دور گنبدت پرواز میکردند
همیشه خواب میدیدم که من هم بال و پر دارم
ضریح چوبیات صندوق اسرار دل من بود
ولی حالا که از آن روزها سرّ بیشتر دارم -
به دنبال تو هستم مَحرَمِ دل! یار! همسایه!
برای حاجتم آقا! به دستانت نظر دارم
اگر یک روز بی برقع میان کوچه میرفتی
پر از شوریدگی میشد دل مردم، خبر دارم
✍🏻 سیدمحمد بابامیری
🗓 ٢٢ ربیع الثانی سالروز وفات حضرت موسی مبرقع فرزند امام جواد سلاماللهعلیهما.
#موسی_مبرقع
🔷🔸💠🔸🔷
@astanehmehr | «آستانِ مهر»
#عرض_ارادت
دلتنگی غروب همه جمعه های من
کی میرسد به صحن حضورت صدای من
〰️⚜〰️⚜〰️⚜〰️
@astanehmehr
از سلسله دوره های حیات طیبه
《سطح ۲ مقدماتی 》
🔸ویژه بانوان در همه مقاطع سنی
🔸 کارگاه مزاج شناسی وتاثیرات محیط برمزاج
🔸 باحضور استادمحترم سرکارخانم زهتابچی
ظرفیت ثبت نام محدود
🌸مکان: صحن صاحب الزمان(علیه السلام)، روبروی کفشداری۱۲، طبقه بالا(امورفرهنگی خواهران)
🌸زمان: از اول آذر ساعت ۱۵الی۱۷
🌸ثبت نام فقط از طریق سایت آستان مهر :
https://astanehmehr.amfm.ir/mezajshenasii/
〰🔸〰🔸〰
⚜تنها کانال ویژه آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها برای شما بانوی محترم👇
@astanehmehr
#دلنوشته
در لا به لای پیچ و تاب ذهنم به این می اندیشم
چه احساس خوبی دارد
داشتن پدری چون شما
مهربان تر از مهر
آرام از رود
زیباتر از ماه
نزدیک تر از جان
پدری که خطا میبیند و چشمی بر هم مینهد و به یک اشاره اش خوب میکند تمام بدی ها را...
چه احساس قشنگی دارد
که به یادم هستید
هر روز
همیشه
و آن لحظه که بند بند اجابت اسیر گیسوان زیبایتان هست ...
نام مرا بالا میبرید و در صدر ترنم دعایتان مینشانید
چه احساسی دارد
داشتنی چون شما
ای آقای قلب من !
نام تو دوان کرده به پایت قدمم را
یاد تو روان کرده دوباره قلمم را
با چشم کرم کاش که بسیار ببینی
ناچیزی این عرض ارادات کمم را
📝 فاطمه پاکدامن
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها
@astanehmehr