eitaa logo
کتابخونه‌ی‌زیرشیروونی.
272 دنبال‌کننده
242 عکس
7 ویدیو
4 فایل
- دلم می‌خواد بنویسم؛ ولی انگار کلمه‌ها از دستم فرار می‌کنن. امیدوارم لای کتابای خاک‌خورده‌ی اینجا پیداشون کنم. تو هم بگو: https://daigo.ir/secret/31644679988
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ησ¢тινєℓℓє
اسمی که دنیای رسانه برای شما انتخاب میکنه "دختر کبریت‌فروش"ه دلیلش؟ مشخصا وضعیتی که تک‌تک‌ قربانی‌هارو براشون گذاشتی تا پیداشون کنن بدنی سوخته، ولی نه اونقدری که کامل از بین رفته باشه و دسته‌ی بزرگی از کبریت توی دست چپش
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان جنایی‌ای که شما می‌نویسیش، این‌جوری شروع می‌شه: -این خون لعنتی هیچ‌جوره از روی لباس‌هایم پاک نمی‌شود. دیگر نمی‌توانم تحملش کنم. شاید باید شغلم را عوض کنم. و این‌جوری تموم می‌شه: -شغلم را که نه، نمی‌توانم؛ اما باید شوینده‌ی لعنتی‌ام را عوض کنم.
هدایت شده از ησ¢тινєℓℓє
اسمی که دنیای رسانه برای شما انتخاب میکنه "فرشته‌ی سفید"ه بعنوان پرستار وارد خونه‌ی افراد سالمند میشید و به طور عجیبی، تک‌فرزندان همه‌شون بعد از فوتشون به علت کهنسالی(و شاید یکککمقدار زودرس) اقدام به خودکشی میکنن. یا حداقل این چیزیه که اولش همه فکر میکنن متاسفانه باید بگم شما به علت الگوی یکنواختی که داری گیر میوفتی و تازه بعد از اونه که داستانت تبدیل به تیترای صفحه اول روزنامه‌ها و مجله‌ها میشه
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان جنایی‌ای که شما می‌نویسیش، این‌جوری شروع می‌شه: -نفسم بالا نمی‌آمد. اینجا بود که فهمیدم کشتن او، تنها راه نفس کشیدن دوباره‌ی من است. و این‌جوری تموم می‌شه: -و حالا، با آخرین نفسی که به آرامی از سینه‌ام خارج می‌شد، برای اولین بار احساس کردم واقعاً دارم نفس می‌کشم.
هدایت شده از ησ¢тινєℓℓє
اسمی که دنیای رسانه برای شما انتخاب میکنه "خرس عروسکی"ه خرس‌های عروسکی کوچیک و بزرگ جلوی پنجره‌ی قربانیانت اونقدر ظاهر میشدن تا بلاخره اون یکی از اونارو تو اتاقش بذاره و تو بتونی زیر نظرش بگیری. چه آدمای احمقی پیدا میشن نه؟ اگه اونقدری به حریم خصوصیش اهمیت نمیده که توی عروسکو چک نکنه پس حتما اهمیتی به زندگیش هم نمیده دیگه
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان جنایی‌ای که شما می‌نویسیش، این‌جوری شروع می‌شه: -اولین قربانیِ من زودتر از موعد کشته شده بود. و این‌جوری تموم می‌شه: -شاید اگر آن مردک می‌دانست که نباید اولین قربانیِ مرا هدف خود قرار دهد، زنده می‌ماند.
هدایت شده از ησ¢тινєℓℓє
اسمی که دنیای رسانه برای شما انتخاب میکنه هست "مجنون" اولین و آخرین قتلت روزی بود که تو خونه‌ی شخص موردنظرو از کف تا سقف پر گل کردی ولی اون فقط خارهاشو به قلبت برگردوند خب توهم لطف خودشو جبران کردی. مگه این چه اشکالی داره؟
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان جنایی‌ای که شما می‌نویسیش، این‌جوری شروع می‌شه: -اعتماد، احمقانه‌ترین کار دنیاست. و این‌جوری تموم می‌شه: -این دنیا پر از موجودات احمق است. این، دوازدهمین احمقی‌ست که دفنش می‌کنم.