eitaa logo
| بیداری |
39 دنبال‌کننده
114 عکس
40 ویدیو
1 فایل
اولین قدم "یقظه" است... @fateme_hoorahttps://t.me/awaken_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🎈به مناسبت پایان ترم و فصل 👇
🔹 و ما ادراک ما امتحان؟ هر ترم فصلی دارد بنام امتحانات که گردنه صعب العبور همان ترم به حساب می‌آید. امتحانات که تمام می‌شود خوشحالیم و نفس راحت میکشیم که خدا را شکر به خیر گذشت. حاشا و کلا که ترم جدید به زودی از راه می‌رسد و فصلی جدید از امتحانات در پیش است. گویی سنت تحصیل را از روی سنت های الهی نوشته اند. هر مرحله ای از زندگی را که گز میکنی به یک امتحان میرسی. خوش انصاف ها لااقل مثل اساتید جامعه‌الزهرا تخفیف و نمونه سوال و ارفاق هم ندارند. گاهی آنقدر چراغ خاموش امتحان میگیرند که سر جلسه امتحانی و خودت هم خبر نداری! بعضی ها که اصلا فکرش را هم نمیکنند که امتحان دارند. واقعا فکر میکنند امتحان نمی‌شوند؟! أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ؟؟؟ نخیر آقا... امتحان هست، همیشه هم هست، سخت هم میگیرند. تا ته کارَت را در می‌آورند که چقدرش برای خدا بود چقدر برای خودت و چقدر برای خوشایند دیگران. باز خوبی امتحانات تحصیلی این است که چند روز که بگذرد میتوانی نمره‌ات را در کارنامه اینترنتی ببینی؛ اما امان از جواب امتحانات خدا! تا آخرت باید صبر کنی تا ببینی چه نمره ای گرفته‌ای. هرچند خودمان بهتر از همه میدانیم چه گندی زده‌ایم؛ «بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ». گفتم تا آخرت باید صبر کنیم برای نتایج اما میگویند آنقدرها هم طولانی نیست. گاهی از بعضی آخرتی‌ها میپرسند چقدر توی دنیا ماندی؟ جواب میدهند: لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ؛ یک روز یا بخشی از روز؛ از زمان اعلام نمره‌ها در کارنامه اینترنتی هم کمتر! عجیب نیست؟ به هر حال یک ترم بهاره را تا چله تابستان کش دادیم و با دست خود، خودمان را گرفتار استدراج کردیم. حسابمان هم با کرام‌الکاتبین آموزش. در مثل مناقشه نیست، مطایبه که هست! @awaken_ir
❇️ مردمی بودن مسئولان دولتی، درمان اورژانسی شکاف دولت و ملت 🔹شکاف بین بخشی از اقشار مردم با نظام، بزرگترین چالشی است که این روزها جمهوری اسلامی با آن دست و پنجه نرم میکند. با نگاهی دقیق میتوان دریافت که در کنار مشکلات معیشتی و از دست رفتن امید و عزت نفس ایرانیان، غیرمردمی بودن مسئولان طی سال های اخیر مهم ترین دلیل این شکاف است. مسئله ای که در راهنمایی های مقام معظم رهبری در به خوبی قابل مشاهده بود. مسئولین تازه نفس دولت باید اقدامات اورژانسی را برای درمان این مشکل انجام دهند در غیر این صورت این زخم کهنه شده و ضربات جبران ناپذیری برپیکر جمهوری اسلامی بر جای خواهد گذاشت. علت تاکید مقام معظم رهبری بر سرعت بخشیدن به تشکیل کابینه از سوی دولت و مجلس همین امر است. علاوه بر علاج زخم که ضماد التیام بخش آن مردمی بودن مسئولین و تلاش آنان برای حل مشکلات مردم است، پاکسازی آن از باکتری های مضر و ویروس های منحوس نیز مهم است. جنگ روانی علیه مردم ایران همان باکتری های و ویروس هایی هستند که با فعال کردن رسانه های خودی باید با آنان مقابله کرد. ضروری است رسانه ها کوشش هایی را که دولت برای رفع مشکلات انجام میدهد و اراده صادقانه او در رفع مشکلات را به مردم نشان داده و با گزارش های واقعی و صحیح از توان و استعدادهای کشور و جوانان خوشبینی به جمهوری اسلامی و امید را به مردم هدیه دهند. قوه مجریه به دلیل گستردگی حیطه اختیارات و در دست داشتن هدایت اکثر نهاد ها و سازمان های کشور بیشتر از بقیه قوا در معرض دید عموم قرار دارد و عملکرد آن به طور مستقیم روی زندگی افراد جامعه تاثیر میگذارد. بنابراین تنها یک دولت مردمی است که میتواند الهام بخش جمهوریت به معنای تام آن باشد و شکاف های برآمده از شکست عزت نفس ایرانیان و مشکلات عدیده اقتصادی و فرهنگی و از دست رفتن امید آنان نسبت به جمهوری اسلامی را التیام بخشد. طبق فرموده رهبری دولت باید مظهر وفاق باشد و صادقانه و بدون پیرایه های سیاسی با مردم گفتگو نماید. با فساد مبارزه کند تا حق مردم توسط عده ای معدود ضایع نشود و اعتماد عمومی مردم از بین نرود. پیامبر گرامی اسلام فرمودند: «نزدیک‌ترین شما به من در فردای موقف قیامت، راستگوترین در سخن... و نزدیک‌ترین شما به مردم است.» (امالی، شیخ طوسی، ص۲۲۹) مردمی بودن از خصایص مومنین نزدیک به پیامبر است. امام خمینی(قدس سره) درباره مردمی بودن مسئولین فرمودند: «دولت واقعاً باید با تمام قدرت آن طوری که علی(علیه السلام) برای محرومین دل می سوزاند، این هم با تمام قدرت دل بسوزاند... مثل یک پدری که بچه هایش اگر گرسنه بمانند، چطور با دل افسرده دنبال این می رود که آن ها را سیر بکند، یک دولت تابع امیرالمؤمنین باید این طور باشد.» (صحیفه امام، ج 18، ص 159) مسئول مردمی از مردم و با مردم است و رفتار مردمی دارد. روزی حضرت سیدالشهداء(ع) سوار بر اسب از محلی عبور می کردند، در راه چند فقیر بینوا و بیچاره را دیدند که روی کهنه عبایی بر خاک نشسته بودند. آنان که تکه های خشک نان در دست داشتند و می خوردند، همین که چهره نورانی امام را دیدند، گفتند: ای پسر رسول خدا، بفرما و از این غذا بخور! امام فوراً از اسب پیاده شد و با کمال تواضع، در کنار فقرا بر خاک نشست و با آنان از نان ها میل فرمود؛ آن گاه این آیه شریفه را تلاوت فرمود: «إن الله لا یحِبُّ المُستکبِرینَ» (نحل/23). اشرافی گری و مصرف گرایی از علل اصلی استکبار نفس و عدم تواضع مسئولین نسبت به مردم است. امام خمینی فرمودند: مردان بزرگ که خدمت های بزرگ برای ملت های خود کرده اند، اکثر ساده زیست و بی علاقه به زخارف دنیا بوده اند... با زندگانی اشرافی و مصرفی، نمی توان ارزش های انسانی ـ اسلامی را حفظ کرد. (صحیفه امام، ج 18، ص 471). اگر مسئولین تواضع داشته باشند و خود را خادم مردم بداند مردم نیز او را از خود میدانند و به او نزدیک میشوند. در گفتگوهای مردمی و صمیمانه مسئولین با مردم است که شکاف بین مردم و نظام از بین میرود و مردم را به صحنه های تاثیرگذاری سیاسی و اجتماعی و اقتصادی وارد میکند. حضور فعال مردم پا به پای جمهوری اسلامی در مسیرگام دوم انقلاب اسلامی الهام بخش مقاومت در برابر مشکلات، رفع آنها و پیشرفت ایران اسلامی است. 🔹انقلاب اسلامی ایران انقلابی مردمی بود که با حضور مردم در بزنگاه های تاریخ انقلاب استوار مانده است و با همراهی و همگامی مردم ایران به سمت پیش خواهد رفت. ✅ @awaken_ir
رنگ زرد و بی رمق عصرهای جمعه و حال دلتنگی ما از خستگی هایی حکایت دارد که بر روح مجروح شیعه نشسته.. آل یاسین خواندن شاید التیام بخشد این دردها را.. اما درمانش نیست. خسته ایم.. از دنیا از دوری کربلا از زمین‌گیری.. پایمان اگر رسد به کربلا شاید قلبمان آرام گیرد اما کربلایی شدن حکایت دیگری دارد که باید آن را در سرنوشت کربلا نرفته‌های فکه و شلمچه و کانال کمیل که کربلایی شدند جستجو کرد... آری.. درمان همه دردها و دلتنگی‌های جمعه در کربلایی شدن است. هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله.. @awaken_ir
⚫️ علامه‌ی نورانی ❇️ بعد از آسمانی شدن عده‌ای زبان نقد گشوده‌اند که ایشان عدالت طلب نبوده‌اند؛ چرا که در سال‌هایی که وضعیت فاصله طبقاتی و گسست اجتماعی هر روز بدتر می‌شد و در این میان ظلم زیادی به مردم روا شد، علما و از جمله علامه فقید ما دست از «عدالت طلبی» کشیده و به گوشه‌ای مشغول درس و عرفان خویش بودند. قرآن هدف رسالت انبیا را عدالت می‌داند: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ ما پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به عدالت برخيزند.» اما چگونه میتوان عدالت را جاری کرد؟ حقیقت این است که راه عدالت طلبی از نورانیت جامعه میگذرد. جامعه‌ای که گرفتار دنیاگرایی و منفعت‌طلبی باشد چگونه می‌تواند عدالت، برادری و برابری را به جریان درآورد؟ تنها کسانی می‌توانند روحیه عدالت‌طلبی را در جامعه احیا کنند که خود انسان‌های عادل و نورانی باشند. فرامین نورانی شریعت اسلام همواره در صدد مراقبت انسان از اموری است که او را از پرتگاه‌های دنیاگرایی و اومانیست حفظ نماید؛ تلاش دانشمندان و علمای اسلام نیز در طول تاریخ در راستای این هدف بزرگ بوده است. تهذیب و تربیت نفس خود، شاگردان و عموم مردم همان رسالتی است که بر دوش عالمان دین است و بوسیله آن زمینه ظلمت زدایی از مردم و جامعه و در نتیجه اجرای عدالت را فراهم می‌آورد. تا نفس انسان نورانی نباشد هرگز نمی‌تواند اقامه قسط کند؛ اگر هم تلاشی صورت پذیرد مانند تیری است در تاریکی که معلوم نیست بر کجا می‌نشیند و چه کسی را از خودی یا غیر خودی زخمی میکند! حکایت بعضی از به اصطلاح عدالت طلب‌های این روزهای جمهوری اسلامی که بجای گرفتن مشعل نورانی عدالت بر دست و هدایت جامعه به سمت حق که خود مرحم همه بی‌عدالتی‌هاست، با زبان تلخ و گزنده‌ مشکلات جامعه را برجسته می‌کنند که علاوه بر القای ناامیدی بعضا باعث بعضی از بی حرمتی‌ها نسبت به مومنی است که حرمتش از کعبه واجب تر است. «جمهوری اسلامی» حرم است؛ این حرم مدافعانی چون شهدا و علما دارد که هر کدام بنابر وظیفه خود مشغول پاسداری از مرزهای عقیدتی و جغرافیایی آن هستند. فردی که تصورش از عدالت طلبی داد و فریاد بر سر هر چه و هر که برای رفع مشکلات موجود است باید بداند با متهم کردن دیگران و ایجاد سرو صداهای گیج کننده و یاس آور مانند همان تیراندازی است که تیرش را در تاریکی رها کرده و بر بدنه خودی وارد میکند. 🔹اما مهم‌ترین نکته‌ای که خوب است یک جوان مسلمان درباره «عدالت طلبی» بداند این است که عدالت، هدف میانی رسالت انبیاست و هدف بالاتر عبارتست از عبودیت و نورانی شدن جامعه: «كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّور؛ِ كتابى است كه آن را به سوى تو فرود آورديم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون آورى». در تفسیر این آیه به نظر آیت الله جوادی آملی و مقام معظم رهبری و دیگر مفسران شیعه رجوع بفرمایید. ✅ @awaken_ir
امروز سالگرد ازدواج‌شان بود؛ شاید آن روز سفره عقدشان بوی سیب می‌داد. 🍎
خون پاکش که بر زمین ریخت، شش گوشه باغ وطن بوی سیب گرفت. @awaken_ir
💠 وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَة؛ ً أَتَصْبِرُونَ؟؟؟ 💠 برخى از شما را براى برخى ديگر [وسيله‌] آزمايش قرار داديم؛ آيا شكيبايى مى‌كنيد؟؟؟ [یا قراره به جای بخشش و بزرگواری هی نفرین و لعنت بفرستید، جنگ و دعوا راه بندازید و تا طرف رو بیچاره نکنید و سر جاش ننشونید هم کوتاه نیاید؟] خدای مهربونمون فرمودند؛ سوره فرقان؛ آیه ۲۰. ✅ @awaken_ir
💎 ‏«تو» که هستی دیوارهای دنیایم با رنگ بهار عجین می‌شوند و غم‌ها لابلای شکوفه‌های لبخندت گم می‌شوند. ✅ @awaken_ir
🔷 تجلی نور 🔹 دنیا جای ماندن نیست؛ انسان ناگزیر باید از گذرگاه های زندگی عبور کند و چگونه گذشتن موضوع اصلی زندگی است. کیفیت عبور از گذرگاه ها، و از آن مهمتر انتخاب راه نکته کلیدی زندگی هر انسانی است. اینکه گذر از راه های سالم و بی خطر را برگزیند یا فریفته ظواهر دنیایی شود و کوره راه های آلوده را در پیش گیرد و گم شود. یا راهی را برود که به ظاهر زیبا و خرم است اما پشت هر بوته آن حیوانی درنده در کمین نشسته تا انسانیتش را برباید و به خاک و خون کشد. گاهی هم پرتگاه‌هایی وجود دارد که جز با کمک یک همراهِ راه‌بلد نمیتوان از آن عبور کرد. 🔹در نگاه اول برای گذار از این راه سخت و پر فراز و نشیب افق روشنی نمی‌بینیم اما دقیق که‌ نگاه کنیم رد پای انسان‌های بزرگ را خواهیم دید که به ریسمانی چنگ زده، بالا و بالاتر رفته و به سلامت قله انسانیت و زندگی انسانی را فتح کرده اند. 🔹فلسفه چنین گذرگاه های صعب العبوری «رشد» است و رشد از نقطه فطرت شروع میشود. آنگاه که به ندای ألستُ بربکم لبیک گفتیم و بعد از آن نگاهمان را از آسمان برنداشتیم تا بالاخره ریسمان ولایتش را پیدا کردیم، آن را محکم گرفتیم و آماده گذار و رشد شدیم. آن ریسمان از جنس نور بود و باید با قلبمان می‌گرفتیمش. شاید روز ازل آن را نشانمان داده بودند و ما عاشق آن نور شده بودیم که در این دنیای وانفسای هزار رنگ و هزار داماد اینقدر زود و بی معطلی قلبمان آن را شناخت و در آن غرق شد و شد قلب مطمئن به «حب علی». همانجا بود که مرز فلسفه و عرفان درآمیخت، عقل‌ مجنون شد، شعله های دوزخ کم آورد و حب علی شد قسیم النار و الجنة. 🔹دقیقا در بود که آن نور روی دستان رسول الله(ص) تجلی کرد؛ همان موقعی که دست علی را گرفت و بالا برد؛ نورٌ علی نور شد و علی شد مولا و سرور و آقا و نور چشم و پدر و هم‌راز و همراه و چاره بیچارگی‌ها و مونس تنهایی و درمان درد و گشایش کار و خلاصه همه چیز و همه کس‌مان. 🔹 و ما غرق در نور علی داریم از «سبل السلام» و «صراط مستقیم» گذر می‌کنیم و بالا می‌رویم تا بالاخره یک روز با نوری که در بر روی دستان پیامبرمان تجلی کرد، در جاودانگی محض به نور آسمان‌ها ملحق ‌شویم. ✅ @awaken_ir
بیماری ها علاوه بر نفَس تن، جان قلم را هم می‌گیرند؛ اما همه چیز را می‌توان با دم مسیحایی امید دوباره زنده کرد... ✅ @awaken_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹مادر نخل‌های خیابان، کم‌کم سایه‌شان را روی قالیچه‌های نماز گستراندند. زائران هم زیر سایه‌ها نشستند و هر کدام به کاری مشغول بودند. یکی غرق در حرم و یکی سوار بر کشتی نجات؛ یکی با ذکر تسبیح تربت به هوش می‌شد و دیگری با یاد روضه از هوش می‌رفت. کودکان، غرق در بازی از این سو به آن سو می‌دویدند. دل‌های زائران هم مانند کودکان می‌دویدند؛ گاهی به سمت حرم امام حسین (ع) و گاهی به سمت حرم ابالفضل (ع). پیرزنی در خنکای سایه نخل، نماز نشسته می‌خواند. بعد از سی و اندی سال چشم انتظاری به دنبال گمشده‌اش به کربلا آمده بود. بعد از سلامِ نمازش عکسی را از کیفش درآورد؛ یک جوان بلند قد با موهای پر پشت و چهره سبزه، لباس خاکی پوشیده، اسلحه‌ای روی دوشش انداخته بود و می‌خندید. پیرزن به عکس خیره شد؛ نفس عمیقی کشید و گفت:« دیدم نیومدی خودم اومدم مادر؛ هر شب جمعه نذر اومدنت روضه حضرت علی اکبر می‌گرفتم. حاج آقا رسولی توی روضه می‌گفت شهدا شب جمعه بین‌الحرمینن.» پاره‌های جگر پیرزن آب شد و از چشمانش روی چادر رنگی‌اش ریخت. خودش را جمع و جور کرد و زیر لب گفت:«فدای سر امام حسین» آن طرف‌تر مداحی دم گرفته بود؛ شبهای جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه آید به دشت کربلا گوید حسین من چه شد؟ نور دو عین من چه شد؟ @awaken_ir
هدایت شده از کانال روشنا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 مکتب امام حسین(ع)، مکتب آزادگی و شهادت است و ... 🥀▪️🥀▪️🥀▪️🥀▪️🥀▪️🥀 ⚫️ کانون طلاب جامعه الزهرا (س) استان تهران https://eitaa.com/joinchat/1222312092Ca2d54a8b61
🔷 قول میدهم مهربان باشم موهایش بلوندِ زیتونی بود. شال مشکی‌اش با هر تکانی عقب تر میرفت. روی لاک سیاه انگشتانش با ظرافت، طرح‌هایی زده بود که آدم را یاد نقاشی کهکشان می‌انداخت. قبل از این‌که روضه تمام شود بلند شد، پرهای مانتویش را به هم نزدیک کرد و زاپ‌های روی شلوارش را پوشاند، اشک هایش را طوری که آرایش چشمش خراب نشود پاک کرد و شروع کرد به پخش کیک یزدی بین عزاداران. یکی از خادمان هیئت که چادر عربی‌اش، زیبنده قامت بلندش بود برای کمک نزدیک آمد؛ لبخندشان در هم گره خورد؛ موقع گرفتنِ جعبه‌ی کیک توسط خادم، متوجه شدم ساق دست مشکیِ خادم تناسب خاصی با لاک مشکی بانوی عزادار دارد! یک لحظه ذهنم معطوف عرفات شد که همه حجاج یک رنگ، یک صدا و با یک هدف آنجا جمع می‌شوند؛ همه یکی هستند و یکی را صدا می‌زنند. بله! فقط رنگ‌ها فرق میکنند و هدف یکی ست. ذهنم در همان نقطه متوقف شده بود؛ یک ملت، یک امام حسین (ع)، یک‌رنگ، یک‌قلب و یکی. یکی یعنی متفرق و جدا جدا نیست؛ یعنی یک نقطه‌ی پررنگ که از چند وجه می‌توان به آن نقطه رسید؛ از وجه توحید، انسانیت، وطن و عشق امام حسین(ع). مشاجرات اخیر جامعه سر حجاب، حالم را گرفته؛ نمی‌خواهم سر موعظه را باز کنم که قانون‌مدار باشیم یا امر به معروف با مشاجره فرسنگ‌ها فاصله دارد وجادِلْهُمْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ و... ولی حالا که خیمه دوباره همه را دور هم جمع کرده و همه‌مان یک‌رنگ‌، یك‌قلب و یک‌صدا داریم یاحسین می‌گوییم، این یکدلی و یک رنگی را غنیمت بدانیم و رابطه‌ای که به برکت سفره عزای (ع) مستحکم می‌شود را با تحریک فلان نوکر و مواجب‌گیر خراب نکنیم؛ آن‌ها می‌خواهند ما را به جان هم بیندازند تا به هدف سیاسی‌شان برسند و دلارها را از اربابشان به جیب بزنند. خدا دُر گرانبهایی را در دست ما گذاشته؛ ؛ امام حسین(ع) به‌خاطر مبارزه با کفر و احیای دین شهید شد؛ اگر بخواهیم مانند ایشان آزاده باشیم و در مقابل کفر و نفاق، شمر و یزید، داعش و مجاهدین خلق، اربابان همان نوکرهایی که گفتم و آن‌هایی که حاج قاسم‌مان را شهید کردند بایستیم، باید به‌قول امام خمینی «وحدت کلمه» داشته باشیم. رضوان خدا بر که می‌گفت: «این بی حجابه، اون با حجابه، این چپه اون راسته... خب چه کسی رو میخواید حفظ کنید؟ جامعه ما خانواده ماست! این‌ها مردم ما هستند، بچه های ما هستند!» بیایید به خاطر عزیزمان که جانش را فدای امام حسین(ع) و راهش کرد قول بدهیم مثل اعضای یک خانواده «مهرورزی» و «وحدت» را پایه ارتباطات اجتماعی‌مان کنیم. ✅ @awaken_ir
من همان ذره بی وجودم که با ذکرت وجود می‌گیرم؛ حسین... @awaken_ir
🔹 جمعه‌ها ناهارمان را برمی‌داریم و می‌رویم بیرون. فرقی هم نمی‌کند کجا؛ جایی که ما را از سقف و دیوار محدود آپارتمان جدا کند و زیر سقف آسمان بگذارد. همه اعضای خانواده به یک تنفس نیاز دارند اما بچه‌ها بیشتر. در طول هفته از روزمرگی، کلاس و حتی تلویزیون و تبلت خسته می‌شوند و هر روز جمله‌ی «حوصله‌ام سر رفته» را از آنها می‌شنویم؛ این تفریح آخر هفته برای همه اعضای خانواده خوب است. فرد فردِ خانواده روحش تازه می‌شود و همه با هم احساس نزدیکی و همدلی می‌کنند. فکر کنم مهم‌ترین دستاورد تعطیلات آخر هفته همین باشد. @awaken_ir
هر چه طوفان پرهیاهوتر خروش موج‌های ملت، سهمگین‌تر... 🔹 @awaken_ir
🔹حقیقت نزدیک است ما خواهان انقلاب در ایران هستیم. وضعیت کنونی جامعه آزارمان می‌دهد. ما به دنبال آزادی هستیم. اکنون در ایران انقلاب فمینیستی روی داده و زنان با تظاهرات، شعارنویسی روی دیوار، ناسزا به پلیس، حمله به همنوع و کشیدن چادر از سرش و... می‌خواهند به حقشان برسند. این را آن روزی متوجه شدم که در‌ منزل اقوام کانال ایران اینترنشنال را نگاه می‌کردم. با تماشای آن متوجه شدم در ایران جنگ خیابانی رخ داده و مردم دارند به نیروهای امنیتی و پلیس چیره می‌شوند. در ادامه هم یک کلیپ تاثیرگذار برای این انقلاب پخش شد که مرا تحت تاثیر قرار داد. در راه، خدا را شکر ‌کردم که در یک کشور امن هستم و این وقت شب در خیابان‌های تهران با آرامش تردد می‌کنم در حالی که عده‌ای در ایران، درگیر آشوب و ناامنی فزاینده‌ای هستند که پلیسشان رقم زده! تاسف تمام وجودم را گرفته بود. احساس گیجی و سر درگمی می‌کردم. مثل همین سطرهایی که نزدیک است از تناقض فروبپاشند! در کتاب بسیار ارزشمندی خواندم خاصیت حق این است که دائمی و سودمند است حتی اگر بین سر و صدای باطل گم شود یا مثل آب گوارای رودخانه، روی آن را کف گرفته و از چشم ما به طور موقت مخفی شود. البته همیشه هم حق مظلوم و بی سر و صدا نیست؛ گاهی آنقدر عیان است که چه حاجت به بیان؟! فقط باید انگشت اشاره را سمت آن گرفت تا دیگران به راحتی آن را ببینند. در شرایط حاضر وضعیت حق خیلی محسوس و آشکار است! واضح ست ما تنها کشوری بودیم که بعد از انقلاب، در مدت کوتاهی بی‌سوادی را ریشه کن کردیم و از ۳۵درصد به ۹۵درصد باسواد رسیدیم؛ با جهاد سازندگی به اکثر روستاها و شهرهای محروم امکانات آب، برق، تلفن و گاز رساندیم؛ در پزشکی، نانو و هسته ای جهش چشمگیر داشتیم؛ نصف دانشجوهای دانشگاه زن هستند و قبلا ۶٪ بودند؛ ۶۰هزار نفر پزشک زن داریم و قبلا ۳۵۰۰ نفر بودند؛ بیش از ۴۰۰۰نفر زن نویسنده داریم و قبل از انقلاب ۱۰نفر، یعنی رشد ۴۰هزار درصدی داشتیم! ۴۹فدراسیون ورزشی فعال برای زنان داریم و قبلا ۱۰ رشته فعال داشتیم. واضح است چنین پیشرفت‌هایی تنها در شرایط آزاد و امن پدید می‌آید. رژیم قبل ۳۵سال وقت داشت و به آن رسوایی آماری رسید و جمهوری اسلامی ۴۰سال در شرایط جنگ و تحریم با این آمار؛خودتان مقایسه کنید! امروز عمق راهبردی ایران را باید از مرزهای هند تا اروپا و آفریقا جستجو کرد. از دلبستگی مسلمانان لکنهو و کشمیر به انقلاب تا حمایت‌های نرم‌افزاری و معنویِ زکزاکی و یارانش در نیجریه. ما به فلسطین سلاح دادیم تا با مقاومت، عزت و خاکش را حفظ کند؛ ما در انظار همگان، با هدایت و حمایت همه جانبه از ملت عراق و سوریه، شاخ غول داعش را شکستیم. ما در شجاعت بخشیدن به زن مسلمانِ غیر ایرانی برای حضور با حجاب در عرصه‌های ورزشی تاثیرگذار بودیم؛ ما ورزشکاران مسلمان کشورهای دیگر را تشجیع کردیم که در مسابقات، رژیم صهیونیستی را به رسمیت نشناسند. در جنگ نیابتی یا بهتر بگویم جنگ جهانی در خاک اوکراین، شمعدانی‌های(شاهد) ایرانی خارِ چشم دشمنان ملت ایران شدند. بله! ما در شرایط تحریمِ همه جانبه به مرز دانش پهپادی و موشکی رسیده‌ایم و فناوری ایرانی، در هماورد جبهه نظام سلطه(ناتو) با مخالفانش، نقش تعیین کننده پیدا کرده است. در نبرد تمدنی مقاومت با ارتجاع عرب در یمن، آن هم در وضعیت محاصره، امتداد ایدئولوژی انقلاب اسلامی، مجهزترین ارتش‌های منطقه را زمین‌گیر کرده و به سرمایه‌گذاران خارجی که سر ذخایر ملت یمن سفره پهن کرده‌اند با شجاعت هشدار داده که بساطشان را جمع کنند و گرنه... آری! ما خواهان انقلابیم. ما آزادی معنوی می‌خواهیم؛ ما از چپ و راست، شرق و غرب و رسانه‌هایشان خسته شده‌ایم؛ ما نیاز به آزادی فکر و اندیشه داریم نه آزادی فمنیستی و بی‌بندوباری از سوی کسانی که با تحریم، شرایط سخت اقتصادی را برایمان درست کرده‌اند. ما به یک انقلاب در سبکِ گفت‌وگو نیازمندیم. باید کنار هموطن خود بایستیم، دست چپ را روی شانه‌اش بگذاریم و با انگشت اشاره‌ی دست راست حقیقت را نشانش بدهیم. «حقیقت نزدیک است»؛ با نیم‌نگاهی می‌تواند آن را ببیند. باید باد بهاری و دم مسیحاییِ «تبیین» بر مردم بوزد تا چشم‌ها بیدار و عقل‌ها زنده شود. اگر ندیده و نشنیده‌اند، کوتاهی از ماست. مدت‌ها قبل بزرگی گفت بروید تبیین کنید و برای ملت بگویید تا به خودشان افتخار کنند. نگفتیم؛ تناقض‌های مخرب به وجود آمد. ✅ @awaken_ir
🔷 سمفونی جارو و برگ تا چشم کار می‌کند برگ‌های رنگارنگ روی زمین ریخته. پاییز که می‌شود چنارهای سر به فلک کشیده بارشان را به زمین می‌ریزند تا بهتر بخوابند. این وسط رفتگرها کارشان زیاد است. شاید فکر ‌کنید رفتگرِ خیابان هفتم، دلش از این همه کار می‌گیرد اما نه؛ او عاشق است! صبح خروس‌خوان می‌آید و از سر خیابان شروع می‌کند به جارو کشیدن. آرام و با نظم و آهنگی خاص. سمفونی برگ‌ها با آواز خش‌خش جارو می‌آمیزد و در همه خیابان پخش می‌شود. گاهی آرام پیش می‌رود و گاهی با شور به اوج می‌رسد. پرندگان هم برای شنیدن این اجرا سر تا پا گوش می‌شوند. با طلوع آفتاب، کم‌کم اجرای رفتگر تمام می‌شود. با دستان پینه بسته، کوه برگ‌ها را جمع می‌کند، جارویش را برمی‌دارد و قدم‌زنان به آن سوی خیابان برمی‌گردد. درخت‌ها با آواز مرد جان می‌گیرند و برای ساعاتی دوباره زنده می‌شوند. ✅ @awaken_ir
🌻هر صبح شروع دوباره است؛ انگار اصلاً خدا صبح را آفریده برای همین که به بندگانش بگوید اگر به تاریکی فرو رفتی، ناامید نشو! طلوع دوباره را نگاه کن و به زندگی دل ببند. تو لایق آغازهای با شکوهی! درست مثل مادر، آن‌گاه که با طفلش بازی می کند و بازی خوب پیش نمی‌رود، همه چیز را جمع می کند و می گوید: اشکال ندارد، دوباره از نو شروع میکنیم. ما هم باید با هر طلوعی که خدا هر صبح در مقابل دیدگان‌مان می‌آفریند ، هرچه بوده و هست را فراموش کنیم و بگوییم: اشکال ندارد، دوباره از نو شروع می‌کنیم! 🌻 سلام به روز؛ 🌻سلام به طلوع؛ 🌻سلام به روشنایی؛ 🌻 سلام به نور؛ 🌻و سلام به زندگی. ✅ @awaken_ir
🔷 ترس از تو می‌گریخت! اسم و رسمت در شهر پیچیده بود. همه درباره تو حرف می زدند. خواستم به تو نزدیک شوم تا بهتر بشناسمت، اما تو هم مثل مالک اشتر همان کوه بلندی بودی که هیچ پرنده ای به قله اش راه نمی‌یافت. از دور نگاهت کردم؛ نوری در قلبت تجلی کرده بود که از هیچ نمی ترسیدی. چون بر «دوستان خدا» نه بيمى است و نه اندوهگين مى‌شوند؛ أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُون» َ(یونس/۱٠) وسط معرکه مسجد جامع کرمان دیدمت؛ ماموران شاه به مسجد ریخته و انقلابی ها را زیر چوب و چماق گرفته بودند. نگاهت به کودکی افتاد که وحشت‌زده گریه میکرد؛ با تندی و شدت بر سر مامور داد زدی:«ولش کن». مامور خشکش زد؛ تو بچه را بغل کردی و از مهلکه نجاتش دادی. روزهای انقلاب ۵۷ بود که به جرم انقلابی‌گری زیر مشت و لگد بیهوش شدی و تا ۳ روز از شدت جراحات نمی‌توانستی تکان بخوری، ولی با آن حادثه ترسَت از شکنجه ساواک فرو ریخته بود؛ به جای ترس و عقب نشینی مانند خالکوبی‌های دوران کودکی،‌ با هر ضربه و لگدی، کلمه «خمینی» را در عمق وجود خود حک کردی. جبهه مقاومت محاصره داعش را شکسته و با بالگرد به شهر رسیده بود. مردم امیدوارانه به سمت مجاهدان دویدند. همانجا سری در سرها دیدم؛ تو لبخند میزدی و به مردم روحیه می‌دادی؛ با نشان ذوالفقارت به آمرلی آمده بودی تا کار را یکسره کنی و آمرلی یعنی امیر من علی. شنیده‌ام به غزه هم رفته بودی! انگار برای تو حصر معنایی نداشت؛ از هرچه حصر و گلوله و موشک و تن و جان بود می‌گذشتی و از چیزی نمی‌ترسیدی. آن شب در بیروت، تو بودی، سید حسن و عماد. جنگ ۳۳ روزه را میگویم. صهیونیست ها با همه تجهیزات شان در به در دنبال شما می گشتند و شما زیر یک درخت بودید و همچنان و همچنان نمی ترسیدی. گفتم عماد یاد اشک‌هایی افتادم که از دوری او بر گونه‌ات می‌بارید و بادست مجروحت پاکشان می‌کردی. داغش را دیدم که هنوز سینه‌ات را می‌سوزاند! حالا که به وصل رسیده‌‌ای سلام ما را به دوستت برسان؛ فکری هم برای اشکها و سینه سوخته ما کن. ✍فاطمه ابن‌علی @awaken_ir
💥الامام علی علیه‌السلام: عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَكَ يُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِي عَيْنِكَ. 🌺امام علی(عليه السلام): عظمت آفريدگار در نظر تو مخلوق را در چشمت كوچك مى كند. 📚( نهج‌البلاغه،حکمت ۱۲۹) ✳️ @awaken_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا