eitaa logo
| بیداری |
40 دنبال‌کننده
111 عکس
35 ویدیو
1 فایل
اولین قدم "یقظه" است... @fateme_hoorahttps://t.me/awaken_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🎆زنده باد آزادی🎆 🔹پرچم های سیاه و مخوف با آرم محمد رسول الله.. پرچم های فیکی که بجای رنگ قرمز، سبز را جایگزین کردند و آن را نماد سوریه میدانستند.. پرچم و پرچم و پرچم... از انواع و اقسام گروه های تروریستی چند ملیتی که مثل کف روی آب جمهوریت عربی سوریه را مخفی کرده بودند و چونان اژدهایی سهمگین در حال بلعیدن آزادی مردم بودند. 🔹اما امروز سوریه به رنگ آزادی است. رنگ قرمز و سفید و مشکی با دوستاره سبز در بوم سفیدش که به قلبهای مردمش شباهت دارد. در همه شهرهای سوریه (به جز ادلب) امروز همه این کف ها کنار رفته اند و مردم سوریه که حالا میدان جنگشان در آتش بس است به میدان سیاست آمده اند و دیوهای سیاه و سبز و چند ملیتی را به زانو درآوردند. انگار مردم سوریه یکبار دیگر اتوبوسهای سبز (الباصات الخضراء) را آوردند و دست های نفوذ پدران تروریستها را که به اسم آزادی مردم سوریه، کشورشان را ویران کردند برای همیشه قطع کردند. بعد از حافظ اسد این بی ریاترین و باشکوه ترین انتخابات مردم سوریه بود که چشم های همه دنیا را خیره کرد. بدون اینکه خون از دماغ کسی بیاید ۷۸٪ سوری آمدند پای صندوق و اسم رئیس جمهور مقاوم سوریه را ۱۴میلیون بار در صندوق انداختند. 🔹همه کف های روی آب جمهوری عربی سوریه با زحمات جبهه مقاومت و پشتیبانی مردم مقاوم این کشور کنار رفتند و حالا سوریه مانده و میلیون ها نفر سوری که با انتخابشان نشان دادند طرفدار هستند. 🔹مردم سوریه یک گام بزرگ برای پیروزی حق برداشتند و حالا نوبت ایرانی هاست که را راهی پاستور کنند و پرچم ایران را در قله های راهبردی اقتصادی، علمی و فرهنگی به اهتزاز در آورند. ایرانی ها هم باید مثل سوری ها با حضور پای صندوق رای بولدوزرها را به پاسنور بیاورند بیاورند و نفوذ، ناکارمدی، اشرافی گری، غربگرایی و دروغ را بار کامیونهای مکانیزه شهرداری کنند و ایران را آزاد نمایند. 📎توضیح نوشت: در جریان فتح حلب نظام سوریه برای تخلیه تروریستهای شکست خورده از اتوبوس های سبز استفاده میکرد. آن روزها حسین مرتضی مدیر لبنانی دفتر العالم در سوریه یک تنه عملیات روانی جبهه مقاومت را پیش میبرد. وی با تمسخر تروریست ها سوار بر بولدوزرها میشد و میگفت با زبان خوش با اتوبوسهای سبز از حلب خارج بشید وگرنه با بولدوزرهای زرد طرفید! 💠 @awaken_ir
🇮🇷نگاهت را به قله قلاب کن🇮🇷 یادداشتی پیرامون چشم انداز شرکت در انتخابات👇 @awaken_ir
🇮🇷نگاهت را به قله قلاب کن🇮🇷 🔹پشت کوه ها آرمان‌شهری است به وسعت بهشت. درختان تنومندی دارد به بلندی همتهای بلند؛ خورشیدش ولایت را بدون مزاحمت ابرهای سیاه می‌تاباند؛ چشمه‌سار معرفت در سرزمینِ فاضله جاریست و قلبهای اهالی را جلا میدهد؛ رنگ گل هایش به رنگ سبز و سفید و قرمز است؛ مرز این سرزمین عشق است که با لاله های سرخ نشانه گذاری شده است؛ اگر اهریمنی روی این لاله ها پا بگذارد ذلیل خواهد شد. در آنجا نه سختی است نه بیهودگی و نه گناه؛ از همه مهمتر خیمه اسلام در آنجا بنا شده است. 🔹 این آرمان شهر پشت کوه هایی بلند است که هر کسی نمی تواند به آنجا برسد. اگر دستت خالی باشد تو را به آنجا راه نمی‌دهند. راهش راهی‌ست سخت و جان فرسا؛ در مسیرش مسافرانی را میبنی که کوله باری به سنگینی تاریخ را بر دوش میکشند. بعضی خسته شده‌اند و نفسشان به شماره افتاده است و بعضی سابقون به پیش میروند. دیو و دَدهای پایین کوه مردم را به پایین فرا می خوانند و از ادامه راه می ترسانند. اما آنان «کالجبل الراسخ» پای آرمان‌هایشان ایستاده‌اند و به پیش میروند. 🔹 ما مسافران این راه پر پیچ و خمیم. مقصدمان آرمان‌شهر تمدن نوین اسلامی است. چهل سال و اندی مجاهدت، کمی ما را خسته کرده است اما در دستانمان گوهرهایی از عشق و بصیرت است که در کوره راه ها به دادمان می‌رسد. در این جاده پیچ در پیچ با عشق و بصیرت پل زدیم و از دره ها عبور کردیم؛ پیچ های خطرناک را گذراندیم در حالی که گوهر های عشق را مانند جان‌‌مان نگهداری کردیم. در این ماهها و سالها به پیچ تاریخی نزدیک قله رسیده‌ایم؛ کمی صعب العبور است اما با گوهرهای عشق و بصیرت راحت میتوان عبور کرد. در این وادی حماسه دستها غوغا می کند؛ ما به یاد علمداری که دستانش افتاد ولی رسالتش را به دندان گرفت ایستادگی می‌کنیم؛ به یاد جانبازانی که دستشان را دادند تا دستان ما قوت بگیرد برای نگهداری گوهرهای معرفت؛ به یاد آن دستی که در فرودگاه بغداد روی زمین به یادگار ماند تا نشانه‌ای باشد برای حرمِ جمهوری اسلامی که راه گم نشود. 🔹 این روزها مردم ایران بعد از گذر از همه تنگه ها و سختی‌ها به گردنه‌ای رسیده‌اند که برای گذر از آن باید گوهر های عشق و بصیرت را بدست بگیرند و پای صندوق‌های رای بیاورند و با دستان توانمندشان پلی بسازند به آینده‌ای روشن. قافله سالار و راه بلد جاده نوید داده که بعد از این پیچ قله است. به قله که برسیم یعنی همه سربالایی ها و سختی ها را گذرانده ایم و بقیه راه سرازیری و آسان است. 🔹نگاهت به قله باشد! وِزوِز زنبورهای کارگرِ ملکه حواست را پرت نکند؛ هیچ عسلی در کندوی مکر و حیله‌اش نیست. مراقب باش کسی با تَکرارش اشتباهات گذشته‌ات را دوباره به تو القا نکند. این راه برگشتی ندارد. دیوهای سیاه پایین کوه که بعضی کیپا (کلاه مخصوص یهودی) و بعضی دشداشه عربی بر سر دارند، بعضی با کت و شلوار اتو کشیده و پرفیوم های لاکچری و بعضی هم برهنه منتظر تو هستند تا خسته شوی و برگ رأیی که جمهوریت در دستت گذاشته را بجای صندوق بر زمین بیندازی و ناگاه به سوی تو و ایرانت حمله ور شوند. تو سقوط کنی و زبانم لال زیر دست و پای آنان بیفتی. اگر دستشان به تو و گوهرهای سرزمینت برسد چیزی باقی نمی گذارند. مانند بمب اتمی که تا شعاع چند متری همه چیز را در هیروشیما تبخیر کرد، یا مانند همان شاهزاده شجره ملعونه که با اره بدن دشمنش را مثله و در اسید آب کرد. راستی یاد و خاطره کشته‌های نسل کشی ۹ مليون ايراني به دست انگلیسی‌ها گرامی باد! همان وقتی که هنوز اوج نگرفته بودیم و دستشان به ما و سرزمین‌مان می‌رسید. 🔹مراقب باش حواست پرت نشود. گوهر هایت را محکم نگه دار. جاپای راه بلدِ جاده بگذار و به پیش برو. بیست و هشتم که شد گوهر عشق و بصیرتت را بیاور. اگر آنان را به وقتش نیاوری پای صندوق رای، فاسد میشوند و ممکن است بقیه گوهر هایت را هم خراب کنند. اگر هر دست، یک برگ رای را با بصیرت در صندوق بیندازد، رای‌ها پلی می شوند برای عبور از گردنه نزدیک قله. نکند ببُری و خسته شوی. تو سختی ها را پشت سر گذاشته‌ای و اکنون نزدیک قله ای؛ حواست را جمع کن گوهر هایت را ندزدند. نگاهت را فقط به قله قلاب کن! ✅ @awaken_ir
🇮🇷 یک رأی چه قابله آقای جمهوری اسلامی؟ خیلی ها بچه هاشون رو فدات کردن!
📝میرزا بنویس در امتحانات یک لیوان شربت گلاب درست کردم خوردم تا حالم جا بیاید. امتحان تشریحی آن هم در خانه چقدر سخت است. شروع کردم به نوشتن و نوشتن و نوشتن... مگر تمام میشد.. هی به ساعت نگاه میکردم و مینوشتم. قورباغه ها خرچنگ ها کم کم روی کاغذ امتحان ریختند و باز هم مینوشتم و به ساعت نگاه میکردم... آخر هم تا آمد با کم اسکنر عکسهای امتحان را پی دی اف کنم و با اینترنت فس فسی بفرستم یک دقیقه وقت کم آوردم. بله یک دقیقه. استرس کم بود عصبانیت هم اضافه شد. همان موقع به مسئول امتحان پیام دادم که ببینید خدا وکیلی یک دقیقه وقت کم آوردم! امیدوارم مرا بخشیده باشد و هر چه زودتر پیام را سین بزند. خدا کند فایل را باز کند و ببیند هر سوال یک صفحه جواب داشت! نه! خدا کند باز نکند... با خرچنگها و قورباغه های سوالهای آخر آبرویم میریزد. ولی به هر حال تمام شد. راستش را بخواهید فقه تربیتی یکی از شیرین ترین و مفید ترین درسهای تخصصی بود که داشتم. خدا پدر آیت الله اعرافی را بیامرزد با مباحث خوب و مفیدش. ✅ @awaken_ir
🎈به مناسبت پایان ترم و فصل 👇
🔹 و ما ادراک ما امتحان؟ هر ترم فصلی دارد بنام امتحانات که گردنه صعب العبور همان ترم به حساب می‌آید. امتحانات که تمام می‌شود خوشحالیم و نفس راحت میکشیم که خدا را شکر به خیر گذشت. حاشا و کلا که ترم جدید به زودی از راه می‌رسد و فصلی جدید از امتحانات در پیش است. گویی سنت تحصیل را از روی سنت های الهی نوشته اند. هر مرحله ای از زندگی را که گز میکنی به یک امتحان میرسی. خوش انصاف ها لااقل مثل اساتید جامعه‌الزهرا تخفیف و نمونه سوال و ارفاق هم ندارند. گاهی آنقدر چراغ خاموش امتحان میگیرند که سر جلسه امتحانی و خودت هم خبر نداری! بعضی ها که اصلا فکرش را هم نمیکنند که امتحان دارند. واقعا فکر میکنند امتحان نمی‌شوند؟! أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ؟؟؟ نخیر آقا... امتحان هست، همیشه هم هست، سخت هم میگیرند. تا ته کارَت را در می‌آورند که چقدرش برای خدا بود چقدر برای خودت و چقدر برای خوشایند دیگران. باز خوبی امتحانات تحصیلی این است که چند روز که بگذرد میتوانی نمره‌ات را در کارنامه اینترنتی ببینی؛ اما امان از جواب امتحانات خدا! تا آخرت باید صبر کنی تا ببینی چه نمره ای گرفته‌ای. هرچند خودمان بهتر از همه میدانیم چه گندی زده‌ایم؛ «بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ». گفتم تا آخرت باید صبر کنیم برای نتایج اما میگویند آنقدرها هم طولانی نیست. گاهی از بعضی آخرتی‌ها میپرسند چقدر توی دنیا ماندی؟ جواب میدهند: لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ؛ یک روز یا بخشی از روز؛ از زمان اعلام نمره‌ها در کارنامه اینترنتی هم کمتر! عجیب نیست؟ به هر حال یک ترم بهاره را تا چله تابستان کش دادیم و با دست خود، خودمان را گرفتار استدراج کردیم. حسابمان هم با کرام‌الکاتبین آموزش. در مثل مناقشه نیست، مطایبه که هست! @awaken_ir
❇️ مردمی بودن مسئولان دولتی، درمان اورژانسی شکاف دولت و ملت 🔹شکاف بین بخشی از اقشار مردم با نظام، بزرگترین چالشی است که این روزها جمهوری اسلامی با آن دست و پنجه نرم میکند. با نگاهی دقیق میتوان دریافت که در کنار مشکلات معیشتی و از دست رفتن امید و عزت نفس ایرانیان، غیرمردمی بودن مسئولان طی سال های اخیر مهم ترین دلیل این شکاف است. مسئله ای که در راهنمایی های مقام معظم رهبری در به خوبی قابل مشاهده بود. مسئولین تازه نفس دولت باید اقدامات اورژانسی را برای درمان این مشکل انجام دهند در غیر این صورت این زخم کهنه شده و ضربات جبران ناپذیری برپیکر جمهوری اسلامی بر جای خواهد گذاشت. علت تاکید مقام معظم رهبری بر سرعت بخشیدن به تشکیل کابینه از سوی دولت و مجلس همین امر است. علاوه بر علاج زخم که ضماد التیام بخش آن مردمی بودن مسئولین و تلاش آنان برای حل مشکلات مردم است، پاکسازی آن از باکتری های مضر و ویروس های منحوس نیز مهم است. جنگ روانی علیه مردم ایران همان باکتری های و ویروس هایی هستند که با فعال کردن رسانه های خودی باید با آنان مقابله کرد. ضروری است رسانه ها کوشش هایی را که دولت برای رفع مشکلات انجام میدهد و اراده صادقانه او در رفع مشکلات را به مردم نشان داده و با گزارش های واقعی و صحیح از توان و استعدادهای کشور و جوانان خوشبینی به جمهوری اسلامی و امید را به مردم هدیه دهند. قوه مجریه به دلیل گستردگی حیطه اختیارات و در دست داشتن هدایت اکثر نهاد ها و سازمان های کشور بیشتر از بقیه قوا در معرض دید عموم قرار دارد و عملکرد آن به طور مستقیم روی زندگی افراد جامعه تاثیر میگذارد. بنابراین تنها یک دولت مردمی است که میتواند الهام بخش جمهوریت به معنای تام آن باشد و شکاف های برآمده از شکست عزت نفس ایرانیان و مشکلات عدیده اقتصادی و فرهنگی و از دست رفتن امید آنان نسبت به جمهوری اسلامی را التیام بخشد. طبق فرموده رهبری دولت باید مظهر وفاق باشد و صادقانه و بدون پیرایه های سیاسی با مردم گفتگو نماید. با فساد مبارزه کند تا حق مردم توسط عده ای معدود ضایع نشود و اعتماد عمومی مردم از بین نرود. پیامبر گرامی اسلام فرمودند: «نزدیک‌ترین شما به من در فردای موقف قیامت، راستگوترین در سخن... و نزدیک‌ترین شما به مردم است.» (امالی، شیخ طوسی، ص۲۲۹) مردمی بودن از خصایص مومنین نزدیک به پیامبر است. امام خمینی(قدس سره) درباره مردمی بودن مسئولین فرمودند: «دولت واقعاً باید با تمام قدرت آن طوری که علی(علیه السلام) برای محرومین دل می سوزاند، این هم با تمام قدرت دل بسوزاند... مثل یک پدری که بچه هایش اگر گرسنه بمانند، چطور با دل افسرده دنبال این می رود که آن ها را سیر بکند، یک دولت تابع امیرالمؤمنین باید این طور باشد.» (صحیفه امام، ج 18، ص 159) مسئول مردمی از مردم و با مردم است و رفتار مردمی دارد. روزی حضرت سیدالشهداء(ع) سوار بر اسب از محلی عبور می کردند، در راه چند فقیر بینوا و بیچاره را دیدند که روی کهنه عبایی بر خاک نشسته بودند. آنان که تکه های خشک نان در دست داشتند و می خوردند، همین که چهره نورانی امام را دیدند، گفتند: ای پسر رسول خدا، بفرما و از این غذا بخور! امام فوراً از اسب پیاده شد و با کمال تواضع، در کنار فقرا بر خاک نشست و با آنان از نان ها میل فرمود؛ آن گاه این آیه شریفه را تلاوت فرمود: «إن الله لا یحِبُّ المُستکبِرینَ» (نحل/23). اشرافی گری و مصرف گرایی از علل اصلی استکبار نفس و عدم تواضع مسئولین نسبت به مردم است. امام خمینی فرمودند: مردان بزرگ که خدمت های بزرگ برای ملت های خود کرده اند، اکثر ساده زیست و بی علاقه به زخارف دنیا بوده اند... با زندگانی اشرافی و مصرفی، نمی توان ارزش های انسانی ـ اسلامی را حفظ کرد. (صحیفه امام، ج 18، ص 471). اگر مسئولین تواضع داشته باشند و خود را خادم مردم بداند مردم نیز او را از خود میدانند و به او نزدیک میشوند. در گفتگوهای مردمی و صمیمانه مسئولین با مردم است که شکاف بین مردم و نظام از بین میرود و مردم را به صحنه های تاثیرگذاری سیاسی و اجتماعی و اقتصادی وارد میکند. حضور فعال مردم پا به پای جمهوری اسلامی در مسیرگام دوم انقلاب اسلامی الهام بخش مقاومت در برابر مشکلات، رفع آنها و پیشرفت ایران اسلامی است. 🔹انقلاب اسلامی ایران انقلابی مردمی بود که با حضور مردم در بزنگاه های تاریخ انقلاب استوار مانده است و با همراهی و همگامی مردم ایران به سمت پیش خواهد رفت. ✅ @awaken_ir
رنگ زرد و بی رمق عصرهای جمعه و حال دلتنگی ما از خستگی هایی حکایت دارد که بر روح مجروح شیعه نشسته.. آل یاسین خواندن شاید التیام بخشد این دردها را.. اما درمانش نیست. خسته ایم.. از دنیا از دوری کربلا از زمین‌گیری.. پایمان اگر رسد به کربلا شاید قلبمان آرام گیرد اما کربلایی شدن حکایت دیگری دارد که باید آن را در سرنوشت کربلا نرفته‌های فکه و شلمچه و کانال کمیل که کربلایی شدند جستجو کرد... آری.. درمان همه دردها و دلتنگی‌های جمعه در کربلایی شدن است. هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله.. @awaken_ir
⚫️ علامه‌ی نورانی ❇️ بعد از آسمانی شدن عده‌ای زبان نقد گشوده‌اند که ایشان عدالت طلب نبوده‌اند؛ چرا که در سال‌هایی که وضعیت فاصله طبقاتی و گسست اجتماعی هر روز بدتر می‌شد و در این میان ظلم زیادی به مردم روا شد، علما و از جمله علامه فقید ما دست از «عدالت طلبی» کشیده و به گوشه‌ای مشغول درس و عرفان خویش بودند. قرآن هدف رسالت انبیا را عدالت می‌داند: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ ما پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به عدالت برخيزند.» اما چگونه میتوان عدالت را جاری کرد؟ حقیقت این است که راه عدالت طلبی از نورانیت جامعه میگذرد. جامعه‌ای که گرفتار دنیاگرایی و منفعت‌طلبی باشد چگونه می‌تواند عدالت، برادری و برابری را به جریان درآورد؟ تنها کسانی می‌توانند روحیه عدالت‌طلبی را در جامعه احیا کنند که خود انسان‌های عادل و نورانی باشند. فرامین نورانی شریعت اسلام همواره در صدد مراقبت انسان از اموری است که او را از پرتگاه‌های دنیاگرایی و اومانیست حفظ نماید؛ تلاش دانشمندان و علمای اسلام نیز در طول تاریخ در راستای این هدف بزرگ بوده است. تهذیب و تربیت نفس خود، شاگردان و عموم مردم همان رسالتی است که بر دوش عالمان دین است و بوسیله آن زمینه ظلمت زدایی از مردم و جامعه و در نتیجه اجرای عدالت را فراهم می‌آورد. تا نفس انسان نورانی نباشد هرگز نمی‌تواند اقامه قسط کند؛ اگر هم تلاشی صورت پذیرد مانند تیری است در تاریکی که معلوم نیست بر کجا می‌نشیند و چه کسی را از خودی یا غیر خودی زخمی میکند! حکایت بعضی از به اصطلاح عدالت طلب‌های این روزهای جمهوری اسلامی که بجای گرفتن مشعل نورانی عدالت بر دست و هدایت جامعه به سمت حق که خود مرحم همه بی‌عدالتی‌هاست، با زبان تلخ و گزنده‌ مشکلات جامعه را برجسته می‌کنند که علاوه بر القای ناامیدی بعضا باعث بعضی از بی حرمتی‌ها نسبت به مومنی است که حرمتش از کعبه واجب تر است. «جمهوری اسلامی» حرم است؛ این حرم مدافعانی چون شهدا و علما دارد که هر کدام بنابر وظیفه خود مشغول پاسداری از مرزهای عقیدتی و جغرافیایی آن هستند. فردی که تصورش از عدالت طلبی داد و فریاد بر سر هر چه و هر که برای رفع مشکلات موجود است باید بداند با متهم کردن دیگران و ایجاد سرو صداهای گیج کننده و یاس آور مانند همان تیراندازی است که تیرش را در تاریکی رها کرده و بر بدنه خودی وارد میکند. 🔹اما مهم‌ترین نکته‌ای که خوب است یک جوان مسلمان درباره «عدالت طلبی» بداند این است که عدالت، هدف میانی رسالت انبیاست و هدف بالاتر عبارتست از عبودیت و نورانی شدن جامعه: «كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّور؛ِ كتابى است كه آن را به سوى تو فرود آورديم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون آورى». در تفسیر این آیه به نظر آیت الله جوادی آملی و مقام معظم رهبری و دیگر مفسران شیعه رجوع بفرمایید. ✅ @awaken_ir
امروز سالگرد ازدواج‌شان بود؛ شاید آن روز سفره عقدشان بوی سیب می‌داد. 🍎
خون پاکش که بر زمین ریخت، شش گوشه باغ وطن بوی سیب گرفت. @awaken_ir
💠 وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَة؛ ً أَتَصْبِرُونَ؟؟؟ 💠 برخى از شما را براى برخى ديگر [وسيله‌] آزمايش قرار داديم؛ آيا شكيبايى مى‌كنيد؟؟؟ [یا قراره به جای بخشش و بزرگواری هی نفرین و لعنت بفرستید، جنگ و دعوا راه بندازید و تا طرف رو بیچاره نکنید و سر جاش ننشونید هم کوتاه نیاید؟] خدای مهربونمون فرمودند؛ سوره فرقان؛ آیه ۲۰. ✅ @awaken_ir
💎 ‏«تو» که هستی دیوارهای دنیایم با رنگ بهار عجین می‌شوند و غم‌ها لابلای شکوفه‌های لبخندت گم می‌شوند. ✅ @awaken_ir
🔷 تجلی نور 🔹 دنیا جای ماندن نیست؛ انسان ناگزیر باید از گذرگاه های زندگی عبور کند و چگونه گذشتن موضوع اصلی زندگی است. کیفیت عبور از گذرگاه ها، و از آن مهمتر انتخاب راه نکته کلیدی زندگی هر انسانی است. اینکه گذر از راه های سالم و بی خطر را برگزیند یا فریفته ظواهر دنیایی شود و کوره راه های آلوده را در پیش گیرد و گم شود. یا راهی را برود که به ظاهر زیبا و خرم است اما پشت هر بوته آن حیوانی درنده در کمین نشسته تا انسانیتش را برباید و به خاک و خون کشد. گاهی هم پرتگاه‌هایی وجود دارد که جز با کمک یک همراهِ راه‌بلد نمیتوان از آن عبور کرد. 🔹در نگاه اول برای گذار از این راه سخت و پر فراز و نشیب افق روشنی نمی‌بینیم اما دقیق که‌ نگاه کنیم رد پای انسان‌های بزرگ را خواهیم دید که به ریسمانی چنگ زده، بالا و بالاتر رفته و به سلامت قله انسانیت و زندگی انسانی را فتح کرده اند. 🔹فلسفه چنین گذرگاه های صعب العبوری «رشد» است و رشد از نقطه فطرت شروع میشود. آنگاه که به ندای ألستُ بربکم لبیک گفتیم و بعد از آن نگاهمان را از آسمان برنداشتیم تا بالاخره ریسمان ولایتش را پیدا کردیم، آن را محکم گرفتیم و آماده گذار و رشد شدیم. آن ریسمان از جنس نور بود و باید با قلبمان می‌گرفتیمش. شاید روز ازل آن را نشانمان داده بودند و ما عاشق آن نور شده بودیم که در این دنیای وانفسای هزار رنگ و هزار داماد اینقدر زود و بی معطلی قلبمان آن را شناخت و در آن غرق شد و شد قلب مطمئن به «حب علی». همانجا بود که مرز فلسفه و عرفان درآمیخت، عقل‌ مجنون شد، شعله های دوزخ کم آورد و حب علی شد قسیم النار و الجنة. 🔹دقیقا در بود که آن نور روی دستان رسول الله(ص) تجلی کرد؛ همان موقعی که دست علی را گرفت و بالا برد؛ نورٌ علی نور شد و علی شد مولا و سرور و آقا و نور چشم و پدر و هم‌راز و همراه و چاره بیچارگی‌ها و مونس تنهایی و درمان درد و گشایش کار و خلاصه همه چیز و همه کس‌مان. 🔹 و ما غرق در نور علی داریم از «سبل السلام» و «صراط مستقیم» گذر می‌کنیم و بالا می‌رویم تا بالاخره یک روز با نوری که در بر روی دستان پیامبرمان تجلی کرد، در جاودانگی محض به نور آسمان‌ها ملحق ‌شویم. ✅ @awaken_ir
بیماری ها علاوه بر نفَس تن، جان قلم را هم می‌گیرند؛ اما همه چیز را می‌توان با دم مسیحایی امید دوباره زنده کرد... ✅ @awaken_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹مادر نخل‌های خیابان، کم‌کم سایه‌شان را روی قالیچه‌های نماز گستراندند. زائران هم زیر سایه‌ها نشستند و هر کدام به کاری مشغول بودند. یکی غرق در حرم و یکی سوار بر کشتی نجات؛ یکی با ذکر تسبیح تربت به هوش می‌شد و دیگری با یاد روضه از هوش می‌رفت. کودکان، غرق در بازی از این سو به آن سو می‌دویدند. دل‌های زائران هم مانند کودکان می‌دویدند؛ گاهی به سمت حرم امام حسین (ع) و گاهی به سمت حرم ابالفضل (ع). پیرزنی در خنکای سایه نخل، نماز نشسته می‌خواند. بعد از سی و اندی سال چشم انتظاری به دنبال گمشده‌اش به کربلا آمده بود. بعد از سلامِ نمازش عکسی را از کیفش درآورد؛ یک جوان بلند قد با موهای پر پشت و چهره سبزه، لباس خاکی پوشیده، اسلحه‌ای روی دوشش انداخته بود و می‌خندید. پیرزن به عکس خیره شد؛ نفس عمیقی کشید و گفت:« دیدم نیومدی خودم اومدم مادر؛ هر شب جمعه نذر اومدنت روضه حضرت علی اکبر می‌گرفتم. حاج آقا رسولی توی روضه می‌گفت شهدا شب جمعه بین‌الحرمینن.» پاره‌های جگر پیرزن آب شد و از چشمانش روی چادر رنگی‌اش ریخت. خودش را جمع و جور کرد و زیر لب گفت:«فدای سر امام حسین» آن طرف‌تر مداحی دم گرفته بود؛ شبهای جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه آید به دشت کربلا گوید حسین من چه شد؟ نور دو عین من چه شد؟ @awaken_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 مکتب امام حسین(ع)، مکتب آزادگی و شهادت است و ... 🥀▪️🥀▪️🥀▪️🥀▪️🥀▪️🥀 ⚫️ کانون طلاب جامعه الزهرا (س) استان تهران https://eitaa.com/joinchat/1222312092Ca2d54a8b61
🔷 قول میدهم مهربان باشم موهایش بلوندِ زیتونی بود. شال مشکی‌اش با هر تکانی عقب تر میرفت. روی لاک سیاه انگشتانش با ظرافت، طرح‌هایی زده بود که آدم را یاد نقاشی کهکشان می‌انداخت. قبل از این‌که روضه تمام شود بلند شد، پرهای مانتویش را به هم نزدیک کرد و زاپ‌های روی شلوارش را پوشاند، اشک هایش را طوری که آرایش چشمش خراب نشود پاک کرد و شروع کرد به پخش کیک یزدی بین عزاداران. یکی از خادمان هیئت که چادر عربی‌اش، زیبنده قامت بلندش بود برای کمک نزدیک آمد؛ لبخندشان در هم گره خورد؛ موقع گرفتنِ جعبه‌ی کیک توسط خادم، متوجه شدم ساق دست مشکیِ خادم تناسب خاصی با لاک مشکی بانوی عزادار دارد! یک لحظه ذهنم معطوف عرفات شد که همه حجاج یک رنگ، یک صدا و با یک هدف آنجا جمع می‌شوند؛ همه یکی هستند و یکی را صدا می‌زنند. بله! فقط رنگ‌ها فرق میکنند و هدف یکی ست. ذهنم در همان نقطه متوقف شده بود؛ یک ملت، یک امام حسین (ع)، یک‌رنگ، یک‌قلب و یکی. یکی یعنی متفرق و جدا جدا نیست؛ یعنی یک نقطه‌ی پررنگ که از چند وجه می‌توان به آن نقطه رسید؛ از وجه توحید، انسانیت، وطن و عشق امام حسین(ع). مشاجرات اخیر جامعه سر حجاب، حالم را گرفته؛ نمی‌خواهم سر موعظه را باز کنم که قانون‌مدار باشیم یا امر به معروف با مشاجره فرسنگ‌ها فاصله دارد وجادِلْهُمْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ و... ولی حالا که خیمه دوباره همه را دور هم جمع کرده و همه‌مان یک‌رنگ‌، یك‌قلب و یک‌صدا داریم یاحسین می‌گوییم، این یکدلی و یک رنگی را غنیمت بدانیم و رابطه‌ای که به برکت سفره عزای (ع) مستحکم می‌شود را با تحریک فلان نوکر و مواجب‌گیر خراب نکنیم؛ آن‌ها می‌خواهند ما را به جان هم بیندازند تا به هدف سیاسی‌شان برسند و دلارها را از اربابشان به جیب بزنند. خدا دُر گرانبهایی را در دست ما گذاشته؛ ؛ امام حسین(ع) به‌خاطر مبارزه با کفر و احیای دین شهید شد؛ اگر بخواهیم مانند ایشان آزاده باشیم و در مقابل کفر و نفاق، شمر و یزید، داعش و مجاهدین خلق، اربابان همان نوکرهایی که گفتم و آن‌هایی که حاج قاسم‌مان را شهید کردند بایستیم، باید به‌قول امام خمینی «وحدت کلمه» داشته باشیم. رضوان خدا بر که می‌گفت: «این بی حجابه، اون با حجابه، این چپه اون راسته... خب چه کسی رو میخواید حفظ کنید؟ جامعه ما خانواده ماست! این‌ها مردم ما هستند، بچه های ما هستند!» بیایید به خاطر عزیزمان که جانش را فدای امام حسین(ع) و راهش کرد قول بدهیم مثل اعضای یک خانواده «مهرورزی» و «وحدت» را پایه ارتباطات اجتماعی‌مان کنیم. ✅ @awaken_ir
من همان ذره بی وجودم که با ذکرت وجود می‌گیرم؛ حسین... @awaken_ir
🔹 جمعه‌ها ناهارمان را برمی‌داریم و می‌رویم بیرون. فرقی هم نمی‌کند کجا؛ جایی که ما را از سقف و دیوار محدود آپارتمان جدا کند و زیر سقف آسمان بگذارد. همه اعضای خانواده به یک تنفس نیاز دارند اما بچه‌ها بیشتر. در طول هفته از روزمرگی، کلاس و حتی تلویزیون و تبلت خسته می‌شوند و هر روز جمله‌ی «حوصله‌ام سر رفته» را از آنها می‌شنویم؛ این تفریح آخر هفته برای همه اعضای خانواده خوب است. فرد فردِ خانواده روحش تازه می‌شود و همه با هم احساس نزدیکی و همدلی می‌کنند. فکر کنم مهم‌ترین دستاورد تعطیلات آخر هفته همین باشد. @awaken_ir
هر چه طوفان پرهیاهوتر خروش موج‌های ملت، سهمگین‌تر... 🔹 @awaken_ir