#پرسش_هاي_اعتقادي
#اعتقادات_امامیه
#رجعت
❓سوال؛
آیا در زمان رجعت، حضرت ابوالفضل عليه السلام و علی اکبر عليه السلام و بقیه شهداء کربلا رجعت خواهند کرد؟
در مورد زنان حاضر در واقعه کربلا همچون حضرت زینب، رباب، سکینه و ام کلثوم و همچنین دیگر زنان خاندان اهل بیت مانند مادر پیامبر صلی الله علیه و آله، مادر حضرت علی علیه السلام، حضرت خدیجه علیهاالسلام، ام سلمه، ام هانی، حضرت معصومه سلام الله علیها، حضرت حکیمه خاتون و حضرت نرجس عیهاالسلام چگونه است؟
و اینکه اگر چنین مردانی رجعت نمودند، نقش آنها چیست؟ و همچنین نقش و وظیفه زنان چه خواهد بود؟
⬇️
🖋پاسخ؛
▫️۱. اجمالا چنین می توان گفت که همه انسان ها نه یک بار، بلکه رجعت های متعددی به عنوان نقش های دوم و سوم خواهند داشت تا آزمایش ها و امتحانات ایشان کامل گردد.
▫️۲. طبق آنچه که در نص روایات آمده است، شهداء کربلا به صورت اختصاصی همراه با سیدالشهداء علیه السلام رجعت خواهند کرد.
▫️۳. به عنوان یکی از رجعت های انسان ، هر فردی همراه با امام معصومی که در زمان وی زندگی کرده است رجعت خواهد کرد.
▫️۴. هر انسانی در حکومت حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله رجعت خواهد کرد؛ لذا هر انسانی رجعت های متعددی خواهد داشت چه برسد به برگزیدگان از خاندان بنی هاشم.
▫️۵. مراحل کمال افراد دایره دوم برگزيدگان، همچنان در برزخ یا در رجعت نیز ادامه دارد و اینان همچون یک تیم رهبری پیشرو و وزیرانی برای دایره اول برگزيدگان خواهند بود.
🔷
دفتر مرجع عالیقدر آیت الله شیخ محمد سند(دام ظله)
@ayatollahsanad 🔺
#پرسش_های_اعتقادی
❓سوال
آیهی "و عصی آدم ربه" و اخراج حضرت آدم از بهشت و توبهی حضرت آدم چند سوال پیشروی ما قرار میدهد:
۱. با توجه به معصوم بودن انبیا (علیهمالسلام)، آیا حضرت آدم مرتکب گناه و عصیان شدهاست؟
۲. اگر کار حضرت آدم گناه نبود، آیا ایشان مرتکب مکروه شدهاست؟ آیا ممکن است انبیا که معصوماند کار مکروه انجام دهند؟
۳. اگر حضرت آدم مرتکب حرام نشدهاست و آنچه انجام دادهاست مکروهبود، آیا توبه از فعل مکروه لازم و ضروری است؟
⬇️
🖊پاسخ
۱. حضرت آدم مرتكب گناه نشد و فقط اولی را ترک کرد. کار حضرت آدم ترک اولی بود، نه بیش از آن.
۲. انبیا و معصومین (علیهمالسلام) گاهی برای نشان دادنِ حرام نبودن برخی کارهای مکروه، فعل مکروه را انجام میدادند.
۳. توبه کردن از آداب بندگی است و نهتنها از برخی مکروههای مبغوض، بلکه از ترکاولیها هم میتوان توبه کرد.
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
🌐https://m-sanad.com/?faqs=آیهی-و-عصی-آدم-ربه-و-اخراج-حضرت-آدم-از&lang=fa
@ayatollahsanad 🔹
#پرسش_های_اعتقادی
🟢تشویقها و لذتها برای زنان و مردان بهشتی
❓سؤال
گفته میشود که عنوان «حورالعین» در قرآن، برای تهییج و تحریک و تشویق مردان است. آیا میتوان برای زنان نیز حورالعین قائل شد و گفت این عنوان برای تهییج و تشویق زنان نیز هست؟
⬇️
🖊پاسخ
۱. هرچند در برخی از آیات قرآن، حورالعینها زنانی سیاهچشم برای مردان بهشتی معرفی شدهاند، این واژه (حورالعین) بهلحاظ لغوی، عام است و زن و مرد را شامل میشود. به سخن دیگر، بهلحاظ لغوی، این واژه اختصاصی به زنان ندارد و مردان را نیز شامل میشود (اطلاق «حورالعین» به مردان نیز صحیح است). پس حورالعین، هم وصفی برای زنان است و هم وصفی برای مردان و تخصیص آن در برخی از آیات و روایات مانع تعمیم آن نیست، یعنی هرچند این واژه و این وصف، در برخی از آیات و روایات، به زنان اختصاص داده شدهاست، ولی چنین اختصاصی مانع تعمیم آن نمیشود و ما میتوانیم آن را تعمیم دهیم و علاوه بر زنان، در مردان نیز مطرح کنیم، خصوصاً که [تذکیر و تأنیت در واژۀ «زوج» یکسان است و] واژۀ «زوج» برای زن و مرد بهکار میرود.
۲. همانطوری که واژۀ «ولدان» موصوف برای «لؤلؤ» قرار گرفتهاست، واژۀ «حورالعین» نیز موصوفِ «لؤلؤ» قرار گرفتهاست و ممکن است این کاربرد برای تعمیم واژۀ حورالعین باشد.
۳. البته [بین تزویج زنان و مردان بهشتی تفاوتی وجود دارد و آن این است که] براساس ادله، زنان بهشتی نمیتوانند همزمان دو همسر یا بیشتر داشته باشند، ولی برخلاف زنان، مردان بهشتی میتوانند همزمان چند همسر داشته باشند.
۴. البته تبدیل همسر در بهشت، هم برای زنان و هم برای مردان، مانعی ندارد و امری ممکن است و ما در ادلۀ دینی، چیزی بر نفی این مسئله پیدا نکردهایم. به سخن دیگر، زنان و مردان بهشتی میتوانند همسر فعلی خود را رها کنند و همسری دیگر برای خود برگزینند.
۵. پاداشها و تشویقهای بهشتی برای زنان و مردان بهشتی به لذایذ جنسی و جسمی منحصر نیست، بلکه لذات معنویای برتر از لذات جنسی برای آنها وجود دارد، لذاتی مانند کمالهای حقیقی، مثل علم و نور و ایمان و طهارت و قدس و اصطفا و برگزیدگی و قرب الهی و رضوان الهی ــ که برتر از دیگر نعمتهاست ــ و جایگاه صدق و راستی در نزد پادشاهِ مقتدرِ راستین. شکی نیست که اینها نعمتها و کمالها و لذتهای حقیقی است که از لذتهای جنسی و جسمی بسیار برترند و بین زن و مرد مشترک هستند. هم مردان و هم زنان بهشتی از این نعمتها و لذتهای برین بهرهمندند.
۶. برای مثال، در روایات وارد شدهاست که جایگاه حضرت فاطمۀ زهرا (سلاماللهعلیها) از جایگاه همۀ مردان بهشتی، بهجز جایگاه سیدالانبیا، محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و بهجز جایگاه سیدالاوصیا، امیر مؤمنان، علی (علیهالسلام)، برتر است و درنتیجه حضرت فاطمۀ زهرا (سلاماللهعلیها) سیده و بزرگ و سالار بهشتیان، اعم از زن و مرد، است و درنتیجه ایشان سیده و بزرگ امت پدر بزرگوارش، محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، است، همانطوری که در واقعۀ احتجاج به فدک، ابوبکر این مطلب را [از پیامبر] نقل کردهاست.
«سؤدد» به معنای ولایت و پادشاهی است. پس «سؤددها؛ (پادشاهی و حکومت حضرت فاطمۀ زهرا» به معنای پادشاهی حضرت فاطمۀ زهرا (سلاماللهعلیها) در بهشت، بعد از پادشاهی پیامبر و حضرت علی، است.
۷. پادشاهی و حکومت در بهشت برتر از پادشاهی و حکومت در قیامت است و پادشاهی و حکومت در قیامت برتر از پادشاهی و حکومت در دوران رجعت است و پادشاهی و حکومت در دوران رجعت برتر از پادشاهی و حکومت در دنیا، [در دوران قبل از رجعت، دورانی که ما در آن دوران زندگی میکنیم]، است.
۸. و چون آن جایگاه نیکو را مشاهده کنی، عالمی پر نعمت و پادشاهیای بزرگ را خواهی دید (اشاره به آیۀ شریفۀ بیستِ سورۀ مبارکۀ انسان: وَإِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَمُلْكًا كَبِيرًا) و ملک و پادشاهی برتر از نعمت است.
۹. همانطوری که در روایت وارد شدهاست حضرت امیر مؤمنان، علی (علیهالسلام)، در بهشت همسری بهجز حضرت فاطمۀ زهرا (سلاماللهعلیها) نخواهد داشت و حضرت فاطمۀ زهرا (سلاماللهعلیها) در بهشت همسری بهجز حضرت امیر مؤمنان، علی (علیهالسلام)، نخواهد داشت. آری بهدرستی که خداوند دو دریا را در کنار هم قرار داد و آن دو را آمیخت: «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ (سورۀ مبارکۀ الرحمن، آیۀ شریفۀ ۱۹)» تا از آن دو مروارید و مرجان استخراج کند: «يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ (سورۀ مبارکۀ الرحمن، آیۀ شریفۀ ۲۲)». دو دریایی که خداوند به هم رساند و با هم آمیخت دریای علم و دریای نبوت بود.
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=گفته-میشود-که-عنوان-حورالعین-در-ق-2&lang=fa
#پرسش_های_اعتقادی
#ظهور
❓سؤال
از حضرت امام جعفر صادق (علیهالسلام) نقل شدهاست: «إن لصاحب هذا الأمر غيبتين: إحداهما تطول حتى يقول بعضهم مات، وبعضهم يقول قتل، وبعضهم يقول ذهب، فلا يبقى على أمره من أصحابه إلا نفر يسير، لا يطلع على موضعه أحد من ولي ولا غيره، إلا المولى الذي يلي أمره؛ برای صاحب این امر دو غیبت است و یکی از آن دو غیبت بهحدی به طول میانجامد که برخی مردم میگویند او مُردهاست، برخی از مردم میگویند به قتل رسیدهاست، برخی از مردم میگویند رفتهاست. [همه ایمان خود را به وجود حضرت از دست میدهند] و از یاران و اصحاب او جز معدودی قلیل نمیماند. هیچکس، اعماز ولیّ و غیر ولیّ، از جای او آگاه نخواهد بود، مگر ولیّی که بعد از او امر را در اختیار میگیرد». در این روایت «إلا المولى الذي يلي أمره؛ مگر ولیّی که بعد از او امر را در اختیار میگیرد» به چه معناست و کسی که بعد از حضرت امر را در اختیار خواهد گرفت کیست؟
⬇️
🖊پاسخ
1. از حضرت امام صادق (علیهالصلاةوالسلام) در شأن حضرت ولیعصر (عجاللهفرجهالشریف) وارد شدهاست که گروههای مختلفی از انسانهای وارسته و کامل گِرد ایشان (علیهالصلاةوالسلام) و در تحت امر و اختیار ایشان (علیهالصلاةوالسلام) هستند. این افراد وارسته و کامل چند گروه هستند که برخی گروهها نسبت به برخی دیگر مقربتر هستند و از آنها با اسامیای مانند «اوتاد» و «ابدال» و رجالالغیب» و «سیاح» یاد میشود.
2. این افراد وارسته و کامل منصب رسمی و علنی و ظاهری ندارند و مانند خود حضرت ولیعصر (عجاللهفرجهالشریف) در پرده و غائب هستند و درنتیجه این بزرگواران هیچ ادعایی دربارۀ ارتباط با حضرت یا سفیر بودن از طرف حضرت یا نمایندۀ حضرت بودن ندارند.
3. این افراد در یک سطح از معرفت و قرب الهی نیستند. مراتب این بزرگواران با هم تفاوت دارد و مقربترین آنها کسی که از رازهای خصوصی حضرت ولیعصر (عجاللهفرجهالشریف) خبر دارد. البته دلیلی بر این مطلب نداریم که مقربترین شخص فردی معین باشد بهطوری که ممکن نباشد تغییر کند و شخصی دیگر جای او را بگیرد.
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=از-حضرت-امام-جعفر-صادق-علیهالسلام-نق&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺
#پرسش_های_اعتقادی
❓سوال
در کتاب الهدایةالکبری اینگونه خواندم که متوکل عباسی امام را بر شرب خمر اکراه کرد. و امام نیز در اثر اکراه و الزام او آن را نوشید.(البته آن خمر تبدیل به عسل شد). حال سوال این است که آیا می توان اینگونه روایات را اخذ کرده و بر آن تکیه و اعتماد داشت؟
⬇️
🖊پاسخ
اخذ و اعتماد به اینگونه روایات جایز نیست. چراکه خداوند متعال به مقتضای آیه ی تطهیر رجس و نجاست و پلیدی را از وجود مبارک ائمه علیهم السلام دور کرده است.
همانطور که زلیخا را از حضرت یوسف دور کرد. و اجازه نداد زلیخا به ایشان برسد.
پس شراب نیز که از جمله ی پلیدی هاست به وجد مبارک ائمه نمی رسد.
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=در-کتاب-الهدایةالکبری-اینگونه-خواندم&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺
#پرسش_های_اعتقادی
❓سؤال
برخی میگویند سکونت در کربلای معلا مکروه است. آیا این سخن صحیح است؟
⬇️
🖊پاسخ
1. بیتوته و شبزندهداری در کربلای معلا از شبزندهداریِ شبِ قدر افضل و برتر است، چنانکه جناب ابنقولویه، استاد شیخ مفید (رحمهاالله)، در کتاب کاملالزیارت، در این باره روایت نقل کردهاست.
2. آری، برای کسی که ادب حضور ندارد و احترام مضجع شریف حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) را، خصوصاً در نزدیکیهای قبر مطهر ایشان مانند صحنها و رواقها، رعایت نمیکند، ماندن و بیتوته کردن در کربلای معلا مکروه است.
البته این حکم به کربلا و قبر حضرت امام حسین (علیهالسلام) اختصاص ندارد و دربارۀ مکۀ مکرمه و مدینۀ منوره و نجف اشرف و سایر مرقدهای مطهر صادق است.
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=برخی-میگویند-سکونت-در-کربلای-معلا-مک&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺
#پرسش_های_اعتقادی
🟢تغییر وقت ظهور بهحسب ظروف
❓سؤال
حدیثی در کتاب الغیبة شیخ طوسی، صص 428 و 429، حدیثِ شمارۀ 418، وارد شدهاست که امر ظهور وقتی معین و مشخص داشت و بنابه مصالحی تغییر کرد: «عن عثمان النوا قال : سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول : كان هذا الأمر فيّ فأخره الله ويفعل بعد في ذريتي ما يشاء؛ عثمان نوا میگوید از حضرت امام صادق (علیهالسلام) شنیدم که میفرمود امر ظهور و تشکیل دولت برای من و بر عهدۀ من بودهاست، ولی خداوند آن را به تأخیر انداخت و آن را در ذریۀ من قرار داد».
براساس روایت یادشده چند پرسش مطرح میشود:
1. مراد از «أمر»ی که دربارۀ حضرت امام صادق (علیهالسلام) در این روایت مطرح شده و خداوند آن را به تأخیر انداختهاست چیست؟
2. این «امر» با غیبت حضرت ولیعصر (عجاللهفرجه) و با وقت ظهور ایشان چه ارتباطی دارد؟
⬇️
🖊پاسخ
در برخی روایات وارد شدهاست که مقام مهدی آل محمد و وعدۀ الهی در شأن حضرت امام حسین (علیهالسلام) بودهاست، مقام مهدی و وعدۀ الهیای که همان نصرت و یاری و برپایی دولت الهی بود، دولت الهیای که دائمی است و زوالی ندارد، ولی تقصیر و کوتاهی مؤمنان از قیام به مسئولیتهایی که بر عهدۀ آنها بودهاست موجب تأخیر در این امر بزرگ الهی شد.
آری، وعدۀ الهی در حق حضرت امام حسین (علیهالسلام) مطرح شد و سپس به تأخیر افتاد و دربارۀ حضرت امام صادق (علیهالسلام) مطرح شد و سپس به تأخیر افتاد و در حق حضرت امام کاظم (علیهالسلام) مطرح شد. براساس برخی روایات، این چرخه در زمان غیبت حضرت امام زمان (عجاللهفرجه) نیز تکرار میشود. در طول غیبت حضرت (عجاللهفرجه) و به دلیل مصالحی، زمان ظهور به تأخیر میافتد و موجب طولانیتر شدن غیبت میشود.
این سخن سخنی صحیح و مطابق قواعد ثابت دین و مذهب است، زیرا:
1. سنت تغییر و تبدیلناپذیر الهی به این تعلق گرفتهاست که
الف. اگر قومی برای تعیین و تغییر سرنوشتشان اقدامی نکنند، خداوند آن را تغییر نمیدهد و مبدل نمیکند: «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ؛ خداوند سرنوشت قومى را تغيير نمىدهد تا آنکه آنها، خودشان، سرنوشتشان را تغيير دهند (سورۀ مبارکۀ رعد، آیۀ شریفۀ 11)»
و ب. اگر کسی خداوند را نصرت و یاری دهد، خداوند نیز او را نصرت و یاری میدهد و او را در راه حق ثابتقدم میکند: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ؛ اگر خداوند را یاری کنید، خداوند شما را یاری و ثابتقدم میکند (سورۀ مبارکۀ محمد، آیۀ شریفۀ 7)».
2. در علم محتوم الهی، حضرت حجتبن الحسن عسکری (عجاللهتعالیفرجه) مهدی آلمحمد است و معین بودن ایشان در علم محتوم منافی این نیست که سیدالشهدا، حضرت امام حسین، یا حضرت امام صادق یا حضرت امام کاظم (علیهمالصلاةوالسلام) مهدی آلمحمد باشند، زیرا هریک از این سه امام بزرگ و بزرگوار شایستگیِ مهدی آلمحمد بودن را داشتهاند، ولی بهخاطر ناشایستگی مردم آن زمانه، این بزرگواران مهدی آخرالزمان نشدند.
آری، مردم به مسئولیتهایی که بر عهدهشان بود، قیام نکردند و به مرات و کرات فرصتها را از دست دادند، همانطوری که در زمان غیبت کبری نیز مردم شایستگی ظهور حضرت حجتبن الحسن عسکری، مهدی آلمحمد (عجاللهتعالیفرجه)، بهدست نیاوردهاند و در مدت طولانی غیبت کبری، با تقصیر و کوتاهی، و تفریط و کمکاری، و با طفره رفتن و از مسئولیت شانه خالی کردن، و با تنبلی و معطل کردن، و با رها کردن و یاری نکردن وظایف خود را انجام نمیدهند و به تکالیفشان عمل نمیکنند در حالی که فرمود «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ؛ همۀ شما متعهد هستید و درقبال تعهدتان مسئول ( إرشادالقلوب، ج ۱ ، ص ۱۸۴).»
روشن است که وقتی امت به انجام وظایف و تعهدها و تکالیفشان قیام و اهتمام نکردند و با برنامههای معقول و با راهکارهای هوشمندانه در مقابل دشمن و اقدامات دشمن نایستادند، خداوند نیز فتح و ظفر و پیروزی را بر آنها نازل نمیکند، چراکه سنت الهی این است که هر قوم و قبیله و گروهی براساس شایستگیها و تلاش و کوششهایش از عطا و فضل و رحمت الهی برخوردار میشود: «كُلًّا نُمِدُّ هَٰؤُلَاءِ وَهَٰؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ ۚ وَمَا كَانَ عَطَاءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا؛ به هریک از دو گروهِ دنیاطلب و آخرتطلب، از رحمت پروردگارت عطا میکنیم که عطای پروردگارت از کسی منع نشدهاست (سورۀ مبارکۀ اسرا، آیۀ شریفۀ 20)».
آری، به دفعات مختلف و متعدد، بدا به تقدیر الهی و تقدیرهای عدیده عارض میشود و تقدیر را تغییر میدهد و وقتی تقدیر و بدا چنین رابطهای دارند، حکم بدای اعظم روشن میشود. بدا به تقدیر تعلق میگیرد تا امتحان و آزمایش الهی ادامهدار باشد و این نه جبر و نه تفویض، بلکه امربینالأمرین است.
3.
#پرسش_های_اعتقادی
❓سؤال
حضرت آیتالله سند (دامظله)، آیا تقیه در اصول دین جایز است؟
⬇️
🖊پاسخ
1. آیۀ شریفۀ «مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَٰكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ؛ هركس پس از ايمان آوردن خود، به خدا كفر ورزد [عذابى سخت خواهد داشت] مگر آن كس كه مجبور شده و قلبش به ايمان اطمينان دارد،
ليكن هركه سينهاش به كفر گشاده گردد خشم خدا بر آنان است و برايشان عذابى بزرگ خواهد بود (سورۀ مبارکۀ نحل، آیۀ شریفۀ 106، ترجمۀ فولادوند)» تقیۀ در اصول را شامل میشود و درنتیجه تقیۀ در اصول، البته فقط تقیۀ زبانی، جایز است.
2. تقیه در اصول حتماً باید تقیۀ زبانی باشد، نه قلبی و تقیۀ زبانیِ در اصول فقط با رعایت شرایط تقیه جایز است، مانند: شخص با فشار و تهدید ظالمانه روبهرو باشد و مجبور به تقیه شود؛ تقیه تدریجاً موجب تغییر عقیدۀ شخص نشود؛ تقیه موجب گمراهی دیگران نشود.
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=حضرت-آیتالله-سند-دامظله،-آیا-تقیه-د&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺
#پرسش_های_اعتقادی
#صوفيه
⚫️روایات در مذمت صوفیها
❓سؤال
شیخ حر عاملی در کتاب رسالۀ اثنیعشری، صفحۀ بیست و هشت، روایتی را از حضرت امام هادی (علیهالسلام) در مذمت صوفیه نقل کردهاست: «ما رواه مولانا الأجل الأكمل ملا أحمد الأردبيلي قدس الله روحه في كتاب حديقة الشيعة قال : نقل الشيخ المفيد محمد بن محمد بن النعمان رضي الله عنه عن محمد بن الحسين بن أبي الخطاب أنه قال : كنت مع الهادي علي بن محمد عليهما السلام في مسجد النبي صلى الله عليه وآله فأتاه جماعة من أصحابه منهم أبو هاشم الجعفري كان رجلا بليغا وكانت له منزلة عنده عليه السلام ثم دخل المسجد جماعة من الصوفية وجلسوا في ناحية مستديرا وأخذوا بالتهليل فقال عليه السلام لا تلتفتوا إلى هؤلاء الخداعين فإنهم خلفاء الشيطان ومخربوا قواعد الدين يتزهدون لراحة الأجسام ويتهجدون لصيد الأنعام يتجوعون عمرا حتى يديخوا للإيكاف حمرا لا يهللون إلا لغرور الناس ولا يقللون الغذاء إلا لملأ العساس واختلاس قلوب الدفناس، يكلمون الناس بإملائهم في الحب ويطرحون باذليلائهم في الجب أورادهم الرقص والتصدية، وأذكارهم الترنم والتغنية فلا يتبعهم إلا السفهاء ولا يعتقدهم إلا الحمقى (الحمقاء - خ) فمن ذهب إلى زيارة أحدهم حيا وميتا فكأنما ذهب إلى زيارة الشيطان وعبادة الأوثان ومن أعان أحدا منهم فكأنما أعان يزيد ومعاوية وأبا سفيان .
فقال له رجل من أصحابه وإن كان معترفا بحقوقكم ؟ قال فنظر إليه شبه المغضب وقال دع ذا عنك من اعترف بحقوقنا لم يذهب في عقوقنا أما تدري أنهم أخس طوائف الصوفية والصوفية كلهم مخالفونا وطريقتهم مغايرة لطريقتنا وإن هم إلا نصارى أو مجوس هذه الأمة أولئك الذين يجهدون في إطفاء نور الله بأفواههم والله متم نوره ولو كره الكافرون؛ عالم بزرگ و بزرگوار، ملا احمد اردبیلی (قدساللهروحه) در کتاب حدیقةالشیعة از شیخ مفید و او از محمدبن حسینبن ابیخطاب نقل کردهاست که: در مسجدالنبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، با علیبن محمد، حضرت امام هادی (علیهالسلام)، بودم. در این حین، گروهی از اصحاب حضرت نیز به مسجد آمدند که ابوهاشم جعفری نیز در بین آنها بود. ابوهاشم فردی بلیغ بود و منزلت بالایی نزد حضرت امام هادی (علیهالسلام) داشت. سپس گروهی از صوفیها وارد مسجد شدند و دایرهوار نشستند و به لاالهالاالله گفتن مشغول شدند. حضرت امام هادی (علیهالسلام) فرمود به آن افرادِ نیرنگبازِ اهلِ خدعه توجه نکنید! آنها جانشینان شیطان و نابودکنندۀ دین و قوانین دینی هستند! آنها بهخاطرِ راحتیِ بدنهایشان تظاهر به زهد میکنند و بهخاطر بهدست آوردنِ انعامها و هدیهها شبزندهداری میکنند و بهخاطر نوشیدن از جامهای سرخ گرسنگی میکشند.
لاالهالاالله گفتن آنها برای فریفتن مردم و کمخوری آنها برای پر کردن دیگهایشان و برای بهدست آوردن دلهای مردم است. با مردم از روی مهر و محبت سخن میگویند و با ضلالت و گمراهیشان، آنها را در چاه میاندازند. وِردشان زبانشان رقصیدن و کف زدن و ذکرشان ترانه و غناست! کسی از آنها تبعیت نمیکند مگر اینکه سفیه باشد و کسی به آنها معتقد نمیشود مگر اینکه احمق باشد! هرکس به زیارت زنده یا مردۀ یکی از آنها برود گویا به زیارت شیطان رفتهاست و بتها را پرستیدهاست! هرکس یکی از آنها را یاری کند گویا یزید و معاویه و ابوسفیان را یاری کردهاست!
در این حین، یکی از اصحاب حضرت عرض کرد آن افراد چنین هستند، اگرچه به حقوق شما معترف باشند؟ حضرت با نگاهی غضبآلود نگاه کرد و فرمود: از این سخنان دست بردار و روی گردان! کسی که به حقوق ما اعتراف کند و معتقد باشد از ما نافرمانی نمیکند و سرکش نمیشود. مگر نمیبینی اینها بدترین افراد صوفیه هستند در حالی که همۀ صوفیه با ما مخالفاند و راه و روششان مغایر راه و روش ماست؟! آنها نصارا و مجوس این امت هستند! آنها برای خاموش کردن نور الهی تلاش میکنند در حالی که خداوند نور خود را حفظ و آن را کامل میکند، هرچند کافرین نخواهند (الإثنا عشریة، ص 28 و29)».
⬇️
🖊پاسخ
1. شکی در آنچه در روایت شریفه گذشت نیست. البته این روایت و اعتقاد به مضمون آن به این معنی نیست که بین صوفیه و امویها و ناصبیها تفاوت و تمایزی نیست.
2. همانطوری که حضرت امیر مؤمنان، علی (علیهالسلام)، بین خوارج و امویها تفاوت قائل بود.
3. برای تشخیص درصد صحیح و سقیم و سالم و فاسد در هریک از طوائف و گروهها، تمایز قائل شدن بین آنها لازم و ضروری است.
4. بدون شک صوفیه بر باطلاند، ولی در عین حال با ناصبیهایی مانند امویها و وهابیها، که دشمنان اهلبیت هستند، مخالفاند و در طول قرون مختلف، چون سدی بلند و قوی مقابل آنها ایستادهاند.
5. افزون بر آنچه گذشت، صوفیه از راه عقل و برهان و قلب و باطن و فطرت، به فضایل اهلبیت (علیهمالسلام) رسیده و فضایل آن ذوات قدسی را
#پرسش_های_اعتقادی
🟢اجر و ثواب کشته شدن در راه زیارت حضرت امام حسین علیهالسلام
❓سؤال
آیا کسی که در راه زیارت حضرت امام حسین (علیهالسلام) یا در راه زیارت دیگر امامان (علیهمالسلام) میمیرد، شهید است؟
⬇️
🖊پاسخ
در «کاملالزیارات» نقل شدهاست: «في ثواب من قتل في طريق زيارته (علیه السلام):... قُلْتُ: فَمَا لِمَنْ قُتِلَ عِنْدَهُ جَارَ عَلَيْهِ سُلْطَانٌ، فَقَتَلَهُ؟
قَالَ: أَوَّلُ قَطْرَةٍ مِنْ دَمِهِ يُغْفَرُ لَهُ بِهَا كُلُّ خَطِيئَةٍ وَ تُغْسَلُ طِينَتُهُ الَّتِي خُلِقَ مِنْهَا الْمَلَائِكَةُ حَتَّى تَخْلُصَ كَمَا خَلَصَتِ الْأَنْبِيَاءُ المخلصين [الْمُخْلَصُونَ] وَ يَذْهَبُ عَنْهَا مَا كَانَ خَالَطَهَا مِنْ أَجْنَاسِ طِينِ أَهْلِ الْكُفْرِ وَ يُغْسَلُ قَلْبُهُ وَ يُشْرَحُ صَدْرُهُ وَ يُمْلَأُ إِيمَاناً فَيَلْقَى اللَّهَ وَ هُوَ مُخْلَصٌ مِنْ كُلِّ مَا تُخَالِطُهُ الْأَبْدَانُ وَ الْقُلُوبُ وَ يُكْتَبُ لَهُ شَفَاعَةٌ فِي أَهْلِ بَيْتِهِ وَ أَلْفٍ مِنْ إِخْوَانِهِ وَ تَوَلَّى الصَّلَاةَ عَلَيْهِ الْمَلَائِكَةُ مَعَ جَبْرَئِيلَ وَ مَلَكِ الْمَوْتِ وَ يُؤْتَى بِكَفَنِهِ وَ حَنُوطِهِ مِنَ الْجَنَّةِ وَ يُوَسَّعُ قَبْرُهُ عَلَيْهِ وَ يُوضَعُ لَهُ مَصَابِيحُ فِي قَبْرِهِ وَ يُفْتَحُ لَهُ بَابٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ تَأْتِيهِ الْمَلَائِكَةُ بِالطُّرَفِ مِنَ الْجَنَّةِ وَ يُرْفَعُ بَعْدَ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ يَوْماً إِلَى حَظِيرَةِ الْقُدْسِ، فَلَا يَزَالُ فِيهَا مَعَ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ حَتَّى تُصِيبَهُ النَّفْخَةُ الَّتِي لَا تُبْقِي شَيْئاً فَإِذَا كَانَتِ النَّفْخَةُ الثَّانِيَةُ وَ خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ كَانَ أَوَّلُ مَنْ يُصَافِحُهُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) وَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) وَ الْأَوْصِيَاءَ وَ يُبَشِّرُونَهُ وَ يَقُولُونَ لَهُ الْزَمْنَا وَ يُقِيمُونَهُ عَلَى الْحَوْضِ فَيَشْرَبُ مِنْهُ وَ يَسْقِي مَنْ أَحَبَّ؛
ترجمه: در ثواب کسی که در راه زیارت حضرت امام حسین (علیهالسلام) میمیرد: به حضرت عرض کردم: کسی که در راه زیارت حضرت امام حسین (علیهالسلام) است و حاکمی بر او ظلم و ستم میکند و او را میکُشد. چنین شخصی چه مقام و منزلتی دارد؟
حضرت فرمود: با اولین قطرۀ خونی که از او ریخته میشود، همۀ گناهان و لغزشهایش آمرزیده و روح آسمانی او از همۀ ناپاکیها و ناخالصیها پاک میشود، همانطوری که انبیای الهی (علیهمالسلام) از ناپاکیها و ناخالصیها پاک و طاهرند. این فرد از هر ناخالصی پاک میشود، از ناخالصیهایی که کافران به آنها همراهاند.
آری، قلب او پاک و سینهاش فراخ و از ایمان به خداوند مملو میشود.
درنتیجه او خداوند را زیارت میکند در حالی که به مقام مخلصین بار یافته و از هر ناپاکی پاک شدهاست. در حق او شفاعت برای خانوادهاش و شفاعت برای هزار نفر از دوستانش نوشته میشود. جبرئیل و عزرائیل بر او سلام و صلوات میفرستند و همراه با آن دو، بر او سلام و صلوات میفرستند و برای او، از بهشت کفن و کافور میآورند و قبر او را وسیع میکنند و چراغهایی روشن در قبر او میگذارند و دری به بهشت به روی او میگشایند و فرشتهها از بهشت نزد او میآیند و بعد از هجده روز، او را به حظیرۀ قدس (جایگاهی والا و مقدس) میبرند.
او در حظیرۀ قدس همواره با اولیای الهی همدم و همنشین خواهد بود تا اینکه نفخۀ اول خواهد شد، نفخهای که همه چیز را فانی خواهد کرد و چیزی را باقی نخواهد گذاشت.
پس هنگامی که زمان نفخۀ دوم فرا رسد و او از قبرش برخیزد، اولین کسانی که با او مصافحه خواهد کرد، رسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و امیر مؤمنان، حضرت علی (علیهالسلام)، و دیگر امامان (علیهمالسلام) خواهد بود. [آری، او با این ذوات قدسی مصافحه خواهد کرد و] آنان به او بشارت خواهند داد و خواهند گفت با همراه شو و به او در کنارِ حوضِ [کوثر] جا میدهند.
او از حوضِ [کوثر] مینوشد و به هر که بخواهد، مینوشاند (کاملالزیارات، ج 1، ص 123).»
آنچه در این روایت بهعنوان اجر و ثواب ذکر شده است، عبارت است از طیِ کمالاتِ عوالمِ رجعت و حتی طیِ برخی از کمالاتِ روزِ قیامت.
2. همچنین در روایتی دیگر وارد شدهاست: «في ثواب من مات في زيارة الحسين (علیه السلام):...
#پرسش_های_اعتقادی
🟢شفاعت پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم
❓سؤال
نظر شما دربارۀ روایتِ «ادخرت شفاعتي لأهل الكبائر من أمتي؛ من شفاعتم را برای افرادی که مرتکب گناهان کبیره شدهاند، نگه داشتهام» چیست؟
⬇️
🖊پاسخ
1. اصل شفاعت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) امری قطعی و مسلم و بهلحاظ نقلی (آیات و روایات)، متواتر است.
2. شفاعت گاهی به فرد گناهکار تعلق میگیرد و گاهی برای افزون کردن اجر و پاداش و بالا بردن مقام و منزلت شخص است.
3. در روایات وارد شدهاست که حتی ائمۀ اطهار (علیهمالسلام) نیز برای اینکه به مقام والای حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) برسند، به شفاعت ایشان نیاز دارند و وقتی ائمه (علیهمالسلام) چنیناند، دیگر انبیای الهی (علیهمالسلام) بهطریق اولی نیازمند شفاعت پیامبر خواهند بود تا با شفاعت ایشان، به مقامات والاتری برسند.
4. همانطوری که در روایات وارد شدهاست اهوال قیامت (ترس و وحشتهای در قیامت) بهطوری سهمگیناند که هیچ نبیای از آن نجات نمییابد مگر با شفاعت سیدالانبیا، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم).
5. بلکه در روایات تفسیری وارد شدهاست که ایمان و عمل هیچ پیامبری پذیرفته نمیشود مگر با شفاعت سیدالانبیا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم). شیخ صدوق (رحمهالله) روایت کردهاست: «لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ رَجُلٌ إِلَّا بِرَحْمَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛
ترجمه: هیچکسی به بهشت نمیرود مگر در سایۀ لطف و رحمت خداوند عزوجل» (در برخی نسخ «بعمله» نیز آمدهاست و روایت چنین است: «لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ رَجُلٌ إِلَّا بِرَحْمَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛
هیچکسی بهخاطر عملش به بهشت نمیرود مگر در سایۀ لطف و رحمت خداوند عزوجل»).
و «رحمت خداوند» سیدالانبیا، محمدِ مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، است.
6. البته دربارۀ خود این روایت باید گفت که مرسل است، ولی همانطوری که علامه مجلسی (رحمهالله) گفتهاست، مسلمانان این روایت را تلقی به قبول کردهاند. البته روایتی مشابه این روایت در مجمعالبیان، از طریحی، نقل شدهاست.
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=نظر-شما-دربارۀ-روایتِ-ادخرت-شفاعتي-لأ&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺