#بصیرتهای_عاشورایی
⚫️روش آقا بزرگ تهرانی ــ قدسسرهالشریف ــ در پژوهشهای تاریخی
در این نوشته، «نظریۀ آقا بزرگ تهرانی دربارۀ روش پژوهشهای تاریخی» و «روش ایشان در برخورد با کتب تاریخی و احوال و اثار» و «معتبر بودن و گسترۀ اعتبار کتب تاریخی» را بررسی میکنیم.
آقا بزرگ تهرانی در کتاب النقداللطیف میگوید:
«(المسألة التأريخية لا يحكم فيها إلَّا كُتُب السِّيَر والتواريخ المعتبرة المعتمدة المسلّمة , ولا تخلو تلك الكتب غالباً من متخالفات في بعض خصوصيات واقعة واحدة , بل بعضها متناقض لبعض في بعض الخصوصيات , بحيث لا يمكن الجمع بينهما , بل يقطع بكذب أحدهما إجمالاً .
-نعم قد يظفر المتدرب في تلك الكتب والمتفحص في أطرافها بقضية تأريخية , وكلما يتتبع في مظانِّ ذكرها من سائر الكتب لا يرى ذكراً لها أو لما ينافيها ويناقضها , فيحصل الاطمئنان بوقوعها , وقد يظفر الفاحص المتأمل في تلك الكُتُب على اختلافها في بعض الخصوصيات بقضية واحدة موجبة أو سالبة قد اتفق الجميع في الدلالة عليها مطابقةً أو التزاماً بيِّناً ، لكنَّها منضمَّة في كل كتاب بخصوصياتٍ مخالفة لخصوصيات في غيره ، ولا يرى فيها ولا في غيرها ما يكذب نفس القضية وينفيها صريحاً , فيطمئن بتحقُّق هذه القضية الواحدة وأنْ لا يحصل له ظَنٌّ بتحقق إحدى هذه الخصوصيات المتخالفة.
-بل قد يحصل العلم بتحقُّق نفس القضية فقط إذا بلغت عِدَّةُ مَن أخبر بها من مؤلِّفي الكُتُب في كتبهم عدةَ التواتر المفيد للعلم , لأنَّ كلَّ واحدٍ منهم قد أخبر بنفس القضية ، لكنَّه مع ضميمة خصوصيات متخالفة ، فيُلغي تلك الخصوصيات لكونها خبر الواحد , ويبقى نفس القضية مخبراً بها من عدة بالغة حدَّ التواتر ، فتكون متواترةً لفظاً إنْ كانت مدلولاً مطابقياً ، ومعنىً إن كانت التزامياً.
-بل قد يحصل العلم بالجامع أيضاً في عدة أخبار قليلةٍ جداً غير بالغةٍ حد التواتر ولا قربه مع اختلافها في خصوصيات إذا عُلِم إجمالا بصدور واحد غير معين من تلك الأخبار عن الإمام المعصوم (ع) فأثر هذا العلم الإجمالي القطع بوقوع ما هو الجامع المشترك بين تلك الأخبار , والعلم بصدور ما هو أخص مضموناً من الجميع ، فيُفيد فائدةَ التواتُر المعنوي من حصول العلم بالجامع ، وليس منه , ويُسمَّى بالتواتر الإجمالي.
فكتب التواريخ والسِّيَر مع اشتمال أكثرها على اختلافات في خصوصيات أغلب القضايا التأريخية واضطرابات في مضامين رواياتها يمكن لطلاب الحقائق الاستفادة منها ، ويتحقق الحال في القضية عنها بإحدى الطُرُق المذكورة.
فلوا ألغينا هذه الكتبَ أو أكثرها وعزلناها عن الحكومة في القضية التأريخية بمجرد وجود المخالفات والاضطرابات فيها لانسدَّ علينا بابُ معرفة أغلب تلك القضايا، إذ العقل ، والاجتهاد ، والرأي ، والاستبعاد معزولات في استنباط القضايا التأريخية , والحكم بالوقوع واللاوقوع
ليس إلَّا من وظائف تلك الكُتُب فتركَ الرجوع إليها ظلم عليها أو علينا بتضييع حق حكومتها وتفويت ما نستفيده منها
ترجمه:
راهی برای شناخت مسائل تاریخی بهجز مراجعه به کتب تاریخی معتبر و زندگینامههای افراد و سرگذشت اقوام وجود ندارد، کتب که معتبر و مورداعتماد باشند. البته همۀ این کتب در نقل وقایع اتفاقنظر ندارند و معمولاً در نقل خصوصیات و جزئیات یک واقعه با هم اختلاف دارند و جزئیات واقعۀ واحد را مختلف نقل میکنند که در برخی مواقع نقلهای مختلف مناقض و منافی همدیگر و درنتیجه غیرقابلجمع هستند بهطوری که خواننده به اشتباه و دروغ بودن یکی از نقلها یقین پیدا میکند.
آری، گاهی شخص پژهشگری که دربارۀ مسئلهای تاریخی پژوهش و کتب مختلف را در آن باره فحص میکند، آن مسئله را در کتابی معتبر مییابد در حالی که در دیگر کتب تاریخی نمییابد، در کتبی که آن مسئله باید در آنها نیز گزارش میشد، یعنی در دیگر کتب، نه آن واقعه نقل شدهاست و نه نقض. در این صورت، شخص پژوهشگر به وقوع آن واقعه مطمئن میشود.
گاهی نیز پژوهشگر اصل واقعهای را در کتابی معتبر میبیند و در دیگر کتب نیز آن را مییابد، یعنی واقعهای در کتابی معتبر نقل شدهاست و در دیگر کتب نیز گزارش شدهاست و کتب مختلف در نقل اصل واقعه متفق و همآهنگاند، ولی در ذکر خصوصیات و جزئیات آن واقعه با هم اختلاف دارند. به سخن دیگر، همۀ کتب در وقوع یا نفی واقعهای متفق هستند و با صراحت و با دلالت مطابقی یا با اشاره و دلالت التزامی واقعهای را گزارش میکنند، ولی آن واقعه در هر کتابی با خصوصیت یا خصوصیاتی ذکر شدهاست که با خصوصیت یا خصوصیات ذکرشده در دیگر کتب سازگار نیست. در این صورت، شخص به اصل تحقق واقعه مطمئن میشود، ولی به خصوصیات متختلفالذکر آن نه. خصوصیات متختلفالذکر نهتنها مورداطمینان نخواهند بود، بلکه مظنون نیز نخواهند بود.
البته در فرض یادشده، ممکن است اصل واقعه قطعی و یقینی [بالاتر از اطمینان] باشد و آن زمانی است که افراد زیادی اصل واقعه را گزارش کرده باشند بهطوری که به حد تواتر برسد. در این صورت اصل واقعه متفقعلیه است و بهصورت متواتر، اعم از تواتر لفظی یا معنوی، به دست ما رسیدهاست و درنتیجه قطعی و یقینی خواهد بود و جزئیات و خصوصیات آن مورداختلافاند و متفقعلیه نیستند و با خبر واحد نقل شدهاند و با تواتر به دست ما نرسیدهاند و درنتیجه یقینی نخواهند بود.
حصول علم و یقین منحصر به تواتر نیست و در صورتی دیگر نیز ممکن است به وقوع جامع [اصل واقعه] علم و یقین حاصل کرد و آن زمانی است که واقعهای نه با تواتر، بلکه با چندین خبر واحد نقل شده باشد، ولی ما بدانیم که یک یا چند خبر از آن اخبار از امام معصوم (علیهمالسلام) صادر شدهاست.
به سخن دیگر، هرچند واقعهای با خبر واحد نقل شدهاست و هرچند تعداد اخبار گویای تحقق آن واقعه واقعاً کم باشد، ما میدانیم یک یا چند خبر از آن اخبار از امام معصوم صادر شدهاست. در این صورت، به تحقق اصل واقعه (جامع) یقین پیدا میکنیم و چنین علمی علم اجمالی خواهد بود، یعنی ما به مفاد هیچیک از اخبار علم و یقین نخواهیم داشت، ولی به جامع مشترک بین آنها یقین خواهیم کرد. نتیجه و ثمرۀ چنین علمی الف. قطع و یقین به وقوع جامع مشترک و ب. علم به وقوعِ مضمونِ روایتِ اخصمضموناً است.
فرض اخیر تواتر لفظی یا تواتر معنوی نیست، ولی یقینی است و از این جهت، حکم تواتر لفظی و تواتر معنوی را دارد و «تواتر اجمالی» نامیده میشود.
براساس آنچه گذشت، روشن میشود که علیرغم همۀ اختلاف در نقلها و مضطرب بودن گزارشها و ناسازگار و متنافی بودن گفتهها، استفادۀ علمی از کتب تاریخی و زندگینامهها برای افراد محقق و جویای حقیقت ممکن است. با توجه به شرایط، به تحقق یا عدم تحقق واقعهای میتوان علم و یقین حاصل کرد یا به آن مطمئن شد. آری، استفادۀ از این کتب ممکن است و تنها راه بررسی وقایع تاریخی است بهطوری که اگر این کتب را از حیّزانتفاع ساقط و آنها را نامعتبر بدانیم و بگوییم چون در نقلها و گزارشهای تاریخی اضطراب و اختلاف و ناهماهنگی وجود دارد، پس حجت نیست و نمیتوان به آنها استناد کرد، در این صورت راه علم و معرفت به قضایای تاریخی بسته خواهد شد، زیرا با عقل و استدلال و نیز با نظریه و استبعاد نمیتوان در مورد مسائل تاریخی حکم کرد و گفت براساس عقل، فلان واقعه واقع شدهاست یا واقع نشدهاست و نمیتوان گفت وقوع فلان واقعه مستبعد است، پس واقع نشدهاست.
پس تنها راهِ بررسی وقایع تاریخی رجوع به کتب تاریخی و مطالعۀ آنهاست و ترک آن کتب و از حیّزانتفاع ساقط کردن آنها ظلم به آنها و ظلم به ماست، زیرا در این صورت حق حکومت آن کتب از سویی و حق استفادۀ ما از دیگر سو، تضییع میشود». ــ تمام ـــ
دربارۀ سخن آقا بزرگ تهرانی (رحمهالله) باید به نکاتی دقت شود:
1. نظر ایشان دربارۀ روش پژوهشهای تاریخی و ارتباط آن با دیگر علوم:
آنچه ایشان دربارۀ روش پژوهشهای تاریخی گفتهاند کاملاً صحیح است، ولی به تاریخ و پژوهشهای تاریخی اختصاص ندارد. روش یادشده، هم در تاریخ و هم در دیگر علوم و معارف حجیت دارد.
ایشان گفتهاند: «استفادۀ علمی از کتب تاریخی و زندگینامهها برای افراد محقق و جویای حقیقت ممکن است.» ایشان معتقدند با مطالعۀ کتب تاریخی، فرد میتواند به حقیقت دست پیدا کند و این سخنی صحیح است، ولی به تاریخ و مباحث تاریخی اختصاص ندارد و در همۀ علوم دینی جاری است. برای مثال، شیخ مفید (رحمهالله) در کتاب الإرشاد و نیز در دیگر کتب خود و نیز سید مرتضی (رحمهالله) و نیز شیخ طوسی (رحمهالله) و نیز بقیۀ اعلام و بزرگان گذشته، برای اثبات برخی معارف دینی، به تاریخ و کتب تاریخی و زندگینامهها استناد و براساس آنها، برخی معارف را اثبات کردهاست.
2. حصول علم و یقین در روش یادشده
از کلام گذشتۀ محقق آقا بزرگ تهرانی (رحمهالله) و نیز از کلامی که در ادامه از ایشان نقل خواهیم
کرد به دست میآید که حصول علم و یقین [در فن تاریخ] از چند راه به دست میآید:
الف. قرائن و شواهد بسیاری بر وقوع یا عدم وقوع مسئلهای شهادت دهند؛
ب. تواطؤ و همدستی بر کذب از سوی نقلکنندهها مختلف یا نقل یکی از آنها از دیگری محال باشد؛ ج. ناقلین واقعه انگیزهای برای دروغ گفتن نداشته باشند؛ د. واقعۀ نقلشده تواتر معنوی یا اجمالی داشته باشد.
در این صور، نقل تاریخی یقینی و قطعی خواهد بود و با حصول قطع و یقین، نمیتوان گفت منحصر به فن تاریخ است، بلکه در دیگر علوم دینی نیز موجب علم و یقین خواهد بود.
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند دام ظله
محرم ١٤٤٥ هـ
@ayatollahsanad 🔺
(بصیرتهای عاشورایی)
(روش آقا بزرگ تهرانی ــ قدسسرهالشریف ــ در پژوهشهای تاریخی)
در این نوشته، «نظریۀ آقا بزرگ تهرانی دربارۀ روش پژوهشهای تاریخی» و «روش ایشان در برخورد با کتب تاریخی و احوال و اثار» و «معتبر بودن و گسترۀ اعتبار کتب تاریخی» را بررسی میکنیم.
آقا بزرگ تهرانی در کتاب النقداللطیف میگوید:
«(المسألة التأريخية لا يحكم فيها إلَّا كُتُب السِّيَر والتواريخ المعتبرة المعتمدة المسلّمة , ولا تخلو تلك الكتب غالباً من متخالفات في بعض خصوصيات واقعة واحدة , بل بعضها متناقض لبعض في بعض الخصوصيات , بحيث لا يمكن الجمع بينهما , بل يقطع بكذب أحدهما إجمالاً .
-نعم قد يظفر المتدرب في تلك الكتب والمتفحص في أطرافها بقضية تأريخية , وكلما يتتبع في مظانِّ ذكرها من سائر الكتب لا يرى ذكراً لها أو لما ينافيها ويناقضها , فيحصل الاطمئنان بوقوعها , وقد يظفر الفاحص المتأمل في تلك الكُتُب على اختلافها في بعض الخصوصيات بقضية واحدة موجبة أو سالبة قد اتفق الجميع في الدلالة عليها مطابقةً أو التزاماً بيِّناً ، لكنَّها منضمَّة في كل كتاب بخصوصياتٍ مخالفة لخصوصيات في غيره ، ولا يرى فيها ولا في غيرها ما يكذب نفس القضية وينفيها صريحاً , فيطمئن بتحقُّق هذه القضية الواحدة وأنْ لا يحصل له ظَنٌّ بتحقق إحدى هذه الخصوصيات المتخالفة.
-بل قد يحصل العلم بتحقُّق نفس القضية فقط إذا بلغت عِدَّةُ مَن أخبر بها من مؤلِّفي الكُتُب في كتبهم عدةَ التواتر المفيد للعلم , لأنَّ كلَّ واحدٍ منهم قد أخبر بنفس القضية ، لكنَّه مع ضميمة خصوصيات متخالفة ، فيُلغي تلك الخصوصيات لكونها خبر الواحد , ويبقى نفس القضية مخبراً بها من عدة بالغة حدَّ التواتر ، فتكون متواترةً لفظاً إنْ كانت مدلولاً مطابقياً ، ومعنىً إن كانت التزامياً.
-بل قد يحصل العلم بالجامع أيضاً في عدة أخبار قليلةٍ جداً غير بالغةٍ حد التواتر ولا قربه مع اختلافها في خصوصيات إذا عُلِم إجمالا بصدور واحد غير معين من تلك الأخبار عن الإمام المعصوم (ع) فأثر هذا العلم الإجمالي القطع بوقوع ما هو الجامع المشترك بين تلك الأخبار , والعلم بصدور ما هو أخص مضموناً من الجميع ، فيُفيد فائدةَ التواتُر المعنوي من حصول العلم بالجامع ، وليس منه , ويُسمَّى بالتواتر الإجمالي.
فكتب التواريخ والسِّيَر مع اشتمال أكثرها على اختلافات في خصوصيات أغلب القضايا التأريخية واضطرابات في مضامين رواياتها يمكن لطلاب الحقائق الاستفادة منها ، ويتحقق الحال في القضية عنها بإحدى الطُرُق المذكورة.
فلوا ألغينا هذه الكتبَ أو أكثرها وعزلناها عن الحكومة في القضية التأريخية بمجرد وجود المخالفات والاضطرابات فيها لانسدَّ علينا بابُ معرفة أغلب تلك القضايا، إذ العقل ، والاجتهاد ، والرأي ، والاستبعاد معزولات في استنباط القضايا التأريخية , والحكم بالوقوع واللاوقوع
ليس إلَّا من وظائف تلك الكُتُب فتركَ الرجوع إليها ظلم عليها أو علينا بتضييع حق حكومتها وتفويت ما نستفيده منها
ترجمه:
راهی برای شناخت مسائل تاریخی بهجز مراجعه به کتب تاریخی معتبر و زندگینامههای افراد و سرگذشت اقوام وجود ندارد، کتب که معتبر و مورداعتماد باشند. البته همۀ این کتب در نقل وقایع اتفاقنظر ندارند و معمولاً در نقل خصوصیات و جزئیات یک واقعه با هم اختلاف دارند و جزئیات واقعۀ واحد را مختلف نقل میکنند که در برخی مواقع نقلهای مختلف مناقض و منافی همدیگر و درنتیجه غیرقابلجمع هستند بهطوری که خواننده به اشتباه و دروغ بودن یکی از نقلها یقین پیدا میکند.
آری، گاهی شخص پژهشگری که دربارۀ مسئلهای تاریخی پژوهش و کتب مختلف را در آن باره فحص میکند، آن مسئله را در کتابی معتبر مییابد در حالی که در دیگر کتب تاریخی نمییابد، در کتبی که آن مسئله باید در آنها نیز گزارش میشد، یعنی در دیگر کتب، نه آن واقعه نقل شدهاست و نه نقض. در این صورت، شخص پژوهشگر به وقوع آن واقعه مطمئن میشود.
گاهی نیز پژوهشگر اصل واقعهای را در کتابی معتبر میبیند و در دیگر کتب نیز آن را مییابد، یعنی واقعهای در کتابی معتبر نقل شدهاست و در دیگر کتب نیز گزارش شدهاست و کتب مختلف در نقل اصل واقعه متفق و همآهنگاند، ولی در ذکر خصوصیات و جزئیات آن واقعه با هم اختلاف دارند. به سخن دیگر، همۀ کتب در وقوع یا نفی واقعهای متفق هستند و با صراحت و با دلالت مطابقی یا با اشاره و دلالت التزامی واقعهای را گزارش میکنند، ولی آن واقعه در هر کتابی با خصوصیت یا خصوصیاتی ذکر شدهاست که با خصوصیت یا خصوصیات ذکرشده در دیگر کتب سازگار نیست. در این صورت، شخص به اصل تحقق واقعه مطمئن میشود، ولی به خصوصیات متختلفالذکر آن نه. خصوصیات متختلفالذکر نهتنها مورداطمینان نخواهند بود، بلکه مظنون نیز نخواهند بود.
ایشان دربارۀ تواتر اجمالی میگوید: «حصول علم و یقین منحصر به تواتر نیست و در صورتی دیگر نیز ممکن است به وقوع جامع [اصل واقعه] علم و یقین حاصل کرد و آن زمانی است که واقعهای نه با تواتر، بلکه با چندین خبر واحد نقل شده باشد، ولی ما بدانیم که یک یا چند خبر از آن اخبار از امام معصوم (علیهمالسلام) صادر شدهاست. به سخن دیگر، هرچند واقعهای با خبر واحد نقل شدهاست و هرچند تعداد اخبار گویای تحقق آن واقعه واقعاً کم باشد، ما میدانیم یک یا چند خبر از آن اخبار از امام معصوم صادر شدهاست. در این صورت، به تحقق اصل واقعه (جامع) یقین پیدا میکنیم و چنین علمی علم اجمالی خواهد بود، یعنی ما به مفاد هیچیک از اخبار علم و یقین نخواهیم داشت، ولی به جامع مشترک بین آنها یقین خواهیم کرد. نتیجه و ثمرۀ چنین علمی الف. قطع و یقین به وقوع جامع مشترک و ب. علم به وقوعِ مضمونِ روایتِ اخصمضموناً است.
فرض اخیر تواتر لفظی یا تواتر معنوی نیست، ولی یقینی است و از این جهت، حکم تواتر لفظی و تواتر معنوی را دارد و "تواتر اجمالی" نامیده میشود.»
البته در فرض یادشده، ممکن است اصل واقعه قطعی و یقینی [بالاتر از اطمینان] باشد و آن زمانی است که افراد زیادی اصل واقعه را گزارش کرده باشند بهطوری که به حد تواتر برسد. در این صورت اصل واقعه متفقعلیه است و بهصورت متواتر، اعم از تواتر لفظی یا معنوی، به دست ما رسیدهاست و درنتیجه قطعی و یقینی خواهد بود و جزئیات و خصوصیات آن مورداختلافاند و متفقعلیه نیستند و با خبر واحد نقل شدهاند و با تواتر به دست ما نرسیدهاند و درنتیجه یقینی نخواهند بود.
حصول علم و یقین منحصر به تواتر نیست و در صورتی دیگر نیز ممکن است به وقوع جامع [اصل واقعه] علم و یقین حاصل کرد و آن زمانی است که واقعهای نه با تواتر، بلکه با چندین خبر واحد نقل شده باشد، ولی ما بدانیم که یک یا چند خبر از آن اخبار از امام معصوم (علیهمالسلام) صادر شدهاست. به سخن دیگر، هرچند واقعهای با خبر واحد نقل شدهاست و هرچند تعداد اخبار گویای تحقق آن واقعه واقعاً کم باشد، ما میدانیم یک یا چند خبر از آن اخبار از امام معصوم صادر شدهاست. در این صورت، به تحقق اصل واقعه (جامع) یقین پیدا میکنیم و چنین علمی علم اجمالی خواهد بود، یعنی ما به مفاد هیچیک از اخبار علم و یقین نخواهیم داشت، ولی به جامع مشترک بین آنها یقین خواهیم کرد. نتیجه و ثمرۀ چنین علمی الف. قطع و یقین به وقوع جامع مشترک و ب. علم به وقوعِ مضمونِ روایتِ اخصمضموناً است.
فرض اخیر تواتر لفظی یا تواتر معنوی نیست، ولی یقینی است و از این جهت، حکم تواتر لفظی و تواتر معنوی را دارد و «تواتر اجمالی» نامیده میشود.
براساس آنچه گذشت، روشن میشود که علیرغم همۀ اختلاف در نقلها و مضطرب بودن گزارشها و ناسازگار و متنافی بودن گفتهها، استفادۀ علمی از کتب تاریخی و زندگینامهها برای افراد محقق و جویای حقیقت ممکن است. با توجه به شرایط، به تحقق یا عدم تحقق واقعهای میتوان علم و یقین حاصل کرد یا به آن مطمئن شد. آری، استفادۀ از این کتب ممکن است و تنها راه بررسی وقایع تاریخی است بهطوری که اگر این کتب را از حیّزانتفاع ساقط و آنها را نامعتبر بدانیم و بگوییم چون در نقلها و گزارشهای تاریخی اضطراب و اختلاف و ناهماهنگی وجود دارد، پس حجت نیست و نمیتوان به آنها استناد کرد، در این صورت راه علم و معرفت به قضایای تاریخی بسته خواهد شد، زیرا با عقل و استدلال و نیز با نظریه و استبعاد نمیتوان در مورد مسائل تاریخی حکم کرد و گفت براساس عقل، فلان واقعه واقع شدهاست یا واقع نشدهاست و نمیتوان گفت وقوع فلان واقعه مستبعد است، پس واقع نشدهاست. پس تنها راهِ بررسی وقایع تاریخی رجوع به کتب تاریخی و مطالعۀ آنهاست و ترک آن کتب و از حیّزانتفاع ساقط کردن آنها ظلم به آنها و ظلم به ماست، زیرا در این صورت حق حکومت آن کتب از سویی و حق استفادۀ ما از دیگر سو، تضییع میشود». ــ تمام ـــ
دربارۀ سخن آقا بزرگ تهرانی (رحمهالله) باید به نکاتی دقت شود:
1. نظر ایشان دربارۀ روش پژوهشهای تاریخی و ارتباط آن با دیگر علوم:
آنچه ایشان دربارۀ روش پژوهشهای تاریخی گفتهاند کاملاً صحیح است، ولی به تاریخ و پژوهشهای تاریخی اختصاص ندارد. روش یادشده، هم در تاریخ و هم در دیگر علوم و معارف حجیت دارد.
ایشان گفتهاند: «استفادۀ علمی از کتب تاریخی و زندگینامهها برای افراد محقق و جویای حقیقت ممکن است.» ایشان معتقدند با مطالعۀ کتب تاریخی، فرد میتواند به حقیقت دست پیدا کند و این سخنی صحیح است، ولی به تاریخ و مباحث تاریخی اختصاص ندارد و در همۀ علوم دینی جاری است. برای مثال، شیخ مفید (رحمهالله) در کتاب الإرشاد و نیز در دیگر کتب خود و نیز سید مرتضی (رحمهالله) و نیز شیخ طوسی (رحمهالله) و نیز بقیۀ اعلام و بزرگان گذشته، برای اثبات برخی معارف دینی، به تاریخ و کتب تاریخی و زندگینامهها استناد و براساس آنها، برخی معارف را اثبات کردهاست.
2. حصول علم و یقین در روش یادشده
از کلام گذشتۀ محقق آقا بزرگ تهرانی (رحمهالله) و نیز از کلامی که در ادامه از ایشان نقل خواهیم کرد به دست میآید که حصول علم و یقین [در فن تاریخ] از چند راه به دست میآید: الف. قرائن و شواهد بسیاری بر وقوع یا عدم وقوع مسئلهای شهادت دهند؛ ب. تواطؤ و همدستی بر کذب از سوی نقلکنندهها مختلف یا نقل یکی از آنها از دیگری محال باشد؛ ج. ناقلین واقعه انگیزهای برای دروغ گفتن نداشته باشند؛ د. واقعۀ نقلشده تواتر معنوی یا اجمالی داشته باشد.
در این صور، نقل تاریخی یقینی و قطعی خواهد بود و با حصول قطع و یقین، نمیتوان گفت منحصر به فن تاریخ است، بلکه در دیگر علوم دینی نیز موجب علم و یقین خواهد بود.
#بصیرتهای_عاشورایی (١)
⚫️روش آقا بزرگ تهرانی ــ قدسسرهالشریف ــ در پژوهشهای تاریخی
🔸🔸🔸ادامه مطلب
ایشان دربارۀ تواتر اجمالی میگوید: «حصول علم و یقین منحصر به تواتر نیست و در صورتی دیگر نیز ممکن است به وقوع جامع [اصل واقعه] علم و یقین حاصل کرد و آن زمانی است که واقعهای نه با تواتر، بلکه با چندین خبر واحد نقل شده باشد، ولی ما بدانیم که یک یا چند خبر از آن اخبار از امام معصوم (علیهمالسلام) صادر شدهاست.
به سخن دیگر، هرچند واقعهای با خبر واحد نقل شدهاست و هرچند تعداد اخبار گویای تحقق آن واقعه واقعاً کم باشد، ما میدانیم یک یا چند خبر از آن اخبار از امام معصوم صادر شدهاست.
در این صورت، به تحقق اصل واقعه (جامع) یقین پیدا میکنیم و چنین علمی علم اجمالی خواهد بود، یعنی ما به مفاد هیچیک از اخبار علم و یقین نخواهیم داشت، ولی به جامع مشترک بین آنها یقین خواهیم کرد. نتیجه و ثمرۀ چنین علمی الف. قطع و یقین به وقوع جامع مشترک و ب. علم به وقوعِ مضمونِ روایتِ اخصمضموناً است.
فرض اخیر تواتر لفظی یا تواتر معنوی نیست، ولی یقینی است و از این جهت، حکم تواتر لفظی و تواتر معنوی را دارد و "تواتر اجمالی" نامیده میشود.»
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
محرم ١٤٤٥ هـ
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=بصیرتهای-عاشورایی&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺
#پرسش_های_اعتقادی
❓سؤال
حضرت آیتالله سند (دامظله)، آیا تقیه در اصول دین جایز است؟
⬇️
🖊پاسخ
1. آیۀ شریفۀ «مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَٰكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ؛ هركس پس از ايمان آوردن خود، به خدا كفر ورزد [عذابى سخت خواهد داشت] مگر آن كس كه مجبور شده و قلبش به ايمان اطمينان دارد،
ليكن هركه سينهاش به كفر گشاده گردد خشم خدا بر آنان است و برايشان عذابى بزرگ خواهد بود (سورۀ مبارکۀ نحل، آیۀ شریفۀ 106، ترجمۀ فولادوند)» تقیۀ در اصول را شامل میشود و درنتیجه تقیۀ در اصول، البته فقط تقیۀ زبانی، جایز است.
2. تقیه در اصول حتماً باید تقیۀ زبانی باشد، نه قلبی و تقیۀ زبانیِ در اصول فقط با رعایت شرایط تقیه جایز است، مانند: شخص با فشار و تهدید ظالمانه روبهرو باشد و مجبور به تقیه شود؛ تقیه تدریجاً موجب تغییر عقیدۀ شخص نشود؛ تقیه موجب گمراهی دیگران نشود.
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=حضرت-آیتالله-سند-دامظله،-آیا-تقیه-د&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺
#پرسش_های_دینی
#احكام_بانک_ها
#معاملات
⚫️استفاده از اهرم مالی (لوریج) در معاملههای آتی و فارکس
❓سؤال
حکم مضاربه در معاملههای آتی و حکم استفاده از اهرم مالی (لوریج) چیست؟
⬇️
🖊پاسخ
1. اهرم مالی* هرچند بهصورت قرض با شرط زیادت ربوی بهحسب اصل سرمایه (حاشیۀ مالی) است، حکم آن معاملههای متداول در بورس است.
2. فارکس (تجارت و مبادلۀ ارزهای خارجی که روزانه به مقدار بسیار زیاد در سطح بینالمللی انجام میشود) بیع دین به دین است و درنتیجه صحیح نیست و افزون بر بیع دین به دین بودن، حکم معاملههای متداول در بورس را دارد.
3. در پاسخ به سؤالات قبلی، حکمِ معاملههایِ متداولِ در بورس گذشت. معاملههایِ متداولِ در بورس بر دو قسم است:
الف. خرید و فروش سهام شرکتها و داراییهای خارجی؛ این معاملات اشکالی ندارند و جایز هستند.
ب. تبادل و خرید و فروشهایی براساس تورم در حالی که شخص بهاندازۀ معاملههای انجامگرفته در بورس، مال و دارایی و سرمایۀ واقعی و حقیقی ندارد. بیشتر معاملهها و خرید و فروشهای بورس از این قسم است در حالی که چنین معاملههایی صحیح نیست و باطل است، زیرا چنین معاملههایی یا قمارند یا قرض ربویاند یا معاملاتی وهمی و صوری و ساختگیاند که عوض و معوّض وهمی و ساختگیاند و وجود خارجی ندارند.
4. اما قراردادهای آتی** علاوه بر این که وجوهِ بطلانِ گفتهشده در قسمِ (ب) را داراست، وجهی دیگر برای بطلان را دارد و آن وجه عبارت از «استفاده کردن از اهرم مالی» است. در قراردادهای آتی از اهرم مالی استفاده میشود که در حقیقت معاملهای مجهول بر مقداری نامعلوم و مجهول است.
5. آری، وارد شدن در این عرصه و انجام ایندست از معاملات برای کسی که مطمئن است ضرر نمیکند، صحیح و جایز است. صحت و جواز یادشده یا به این دلیل است که شخص بر اموال مجهولالمالک دست میگذارد و اموال مجهولالمالک را بهدست میآورد یا به این دلیل است که اموال عمومی را از دست بیگانهها نجات میدهد و رها میکند یا به این دلیل است که از غیرمسلمان ربا میگیرد [و ربا گرفتن از شخص غیرمسلمان جایز است]. البته روشن است که این سخن به معنای صحیح و جایز بودنِ معاملههای یادشده نیست، بلکه این معاملهها معاملههایی صوری برای رسیدن به اهدافِ صحیحِ یادشده هستند.
[*: لوریج یا اهرم (Leverage) در معاملات ارز دیجیتال، به استفاده از پول قرضگرفتهشده برای انجام دادن ترید گفته میشود به این توضیح: شخصی که قدرت خرید یا فروش پایین دارد با قرض گرفتن رمزارز، قدرت خرید یا فروش خود را تقویت میکند.
**: در قرارداد آتی، فروشنده و خریدار با هم توافق میکنند که در موعدی معین و مشخص و با مبلغِ توافقشده، کالا یا بخشی از کالا به فروشنده تحویل داده شود.]
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
🌐https://m-sanad.com/?faqs=حکم-مضاربه-در-معاملههای-آتی-و-حکم-است&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺
#بصیرتهای_عاشورایی 3)
⚫️رویکرد و سیرۀ تاریخی آقا بزرگ تهرانی و مراقبت از حقایق دینی)
استبعادهای عقلی و اجتهادهای ظنی و غیریقینی و استحسانهای بیقاعده در مورد تاریخ و وقایع تاریخی
آقا بزرگ تهرانی (قدسسره) میگوید: «إذ العقل والاجتهاد والرأي والاستبعاد معزولات في استنباط القضايا التأريخية ، والحکم بالوقوع واللاوقوع ليس إلا من وظائف تلك الکتب ، فترك الرجوع إليها ظلم عليها وعلينا بتضيیع حق حکومتها وتفويت ما نستفيده منها؛ ...زیرا عقل و اجتهاد و استبعاد در استنباطهای تاریخی کارآمد نیست و با استفاده از عقل و اجتهاد و استبعاد نمیتوان به وقوع یا عدم وقوع حادثهای حکم کرد.
حکم به واقع شدن یا واقع نشدن حادثهای ممکن نیست مگر با رجوع به کتب تاریخی. پس ترک کتب تاریخی و مراجعه نکردن به آنها، هم ظلم به آن کتب است و هم ظلم به خود شخص است.
آری، مراجعه نکردن به آن کتب ظلم به آن کتب است، زیرا حق آن کتب رجوع به آنها و استفادۀ از آنهاست و ظلم به خود ماست، زیرا با ترک آنها، از حظ علمیای که با رجوع به آنها، بهدست میآوردیم، محروم میشویم.»
آنچه در کلام آقا بزرگ تهرانی آمدهاست روشی مهم در تحریر تاریخ و بررسی قضایای تاریخی است و ما کلام ایشان را بررسی میکنیم:
1. مطلب مهمی که ایشان به آن اشاره کردهاست اعتماد بر کتب و مصادر تاریخی است، نه اعتماد بر استحسانها و استبعادهای ظنی، استحسانها و استبعادهای ظنیای که برخی براساس آنها و با اعتماد به آنها، برخی وقایع تاریخی را انکار میکنند.
2. آری، [در بررسیهای تاریخی، باید از ظن و گمانهزنیها دوری کرد و با صرف مستبعد بودن چیزی، به عدم وقوع آن حکم نکرد]، زیرا با ظن و گمان و استبعاد و استحسان به تاریخ و وقایع تاریخی نمیتوان احاطه پیدا کرد و به وقوع یا عدم وقوع حادثهای حکم کرد.
3. تاریخ تمدن و فرهنگ است و تحریر و تبیین و بررسی آن به علوم و دانشهای فراوانی بستگی دارد و با نظرات ظنی و وهمیِ برخاسته از هوا و هوسها نمیتوان آن را بررسید.
آقا بزرگ تهرانی (قدسسره) دربارۀ اخبار ضعیف و تولد تواتر از آنها یا امری ضروری بودن آنها میگوید: «وتلك الأخبار وإن كانت مضطربة من جهات وكل واحدٍ منها مخالف مع غيره في الخصوصيات ولا يتجاوز بالنسبة الى خصوصياته عن حد أخبار الآحاد ولا تثبت واحدة من تلك الخصوصيات ولا يترتب عليها أثر ابداً، لكن يرى كل واحد منها مشاركاً مع غيره في الدلالة مطابقة أو التزاماً على وقوع ... شيء .......، فهذا المضمون الذي يدل عليه كل واحد من تلك الاخبار البالغة حدّ التواتر يكون متواتراً معنوياً ، فيثبت به ... الشيء المنقوص المجهول عينه لنا ، كما ثبت قرآنية ما بين الدفتين بتواتره .
ومن هذا التواتر المعنوي يحصل العلم الضروري لكل من خلت ذهنه عن اعتقاد خلافه ، ولو لم يجد من تلك الاخبار ما بلغ حد التواتر فلا محالة يجد فيها من الأخبار المعتبرة عدة يقطع بصدور واحد منها لا بعينها عن المعصوم (ع) فيصير المضمون الأخص الذي هو مشترك فيه من مداليل تلك العدة مقطوعاً صدوره عن المعصوم (ع) فيقطع بصدور الأخبار؛ آری، گزارشهای تاریخی در مقایسۀ با همدیگر مضطرب و با هم ناسازگارند. هر گزارشی خصوصیاتی را برای واقعهای ذکر میکند و گزارش دیگر خصوصیاتی مخالف و ناسازگار با آن را و درنتیجه گزارش خصوصیات از حد خبر واحد فراتر نمیرود و خصوصیتی [بهصورت یقینی یا اطمینانی] اثبات نمیشود. ولی با چشمپوشی از گزارش خصوصیتها و جزئیات، باید توچجه داشت که گزارشهای مختلف و متعدد در وقوع اصل واقعهای با هم متفقاند و با هم در گزارش اصل واقعه، اختلافی ندارند و با دلالت مطابقی با با دلالت التزامی بر وقوع آن واقعه دلالت میکنند.
پس جزئیات و خصوصیتهای هر واقعهای با خبر واحد گزارش شدهاست، ولی اصل آن واقعه با خبر متواتر. اخبار و گزارشهای متعدد تواتر معنوی را به وجود میآورند و با متواتر بودن گزارشها، اصل واقعه برای ما ثابت و وقوع آن محرز میشود، همانطوری که وحی بودن قرآن کنونی، قرآنی که مابینالدفتین است، با تواتر اثبات شدهاست.
با تواتر معنوی، هر شخصی که ذهنش از اعتقاداتِ خلافِ آن گزارشها پاک است، به محتوای آن اخبار یقین میکند. البته اگر گزارشهای مختلف و متعدد دربارۀ واقعهای به حد تواتر نرسد، باز در بین آنها، گزارشها و اخبار معتبری وجود دارد که از معصوم صادر شدهاند و درنتیجه مضمون اخص در بین اخبار و گزارشها مقطوع و یقینی خواهد بود.
به سخن دیگر، اگر گزارشهای مختلف و متعدد دربارۀ واقعهای به حد تواتر نرسد، دستکم برخی از اخبار در آن باره معتبر بوده و از معصوم صادر شدهاست و اگر عین الفاظ معصوم نیز نقل نشده باشد، مضمون آن نقل شدهاست.
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
محرم ١٤٤٥ هـ
@ayatollahsanad 🔺
غلو يا تقصير؟!
مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند دام ظله
در آپارات مشاهده كنيد
http://aparat.ayatollahsanad.com
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جلسات_علمی
امام مهدي عجل الله فرجه در ديدگاه غرب
مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
حسینیه 14 معصوم عليه السلام اصفهان
@ayatollahsanad 🔺
#بيانيه_استهلال
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين وصلواته على أشرف خلقه محمد المصطفى وآله الأوصياء وبعد ...
فردا پنج شنبه اتمام عده ماه محرم الحرام و جمعه اول ماه صفر مي باشد
اين ايام را به محضر رسول مكرم اسلام و خاندان طاهرينش و همچنين صاحب امر عجل الله فرجه الشريف تسليت عرض ميكنيم
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
غروب چهارشنبه 29 محرم الحرام 1445هـ.
🌐https://m-sanad.com/?p=4338&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺
#بيانيه_استهلال
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين وصلواته على أشرف خلقه محمد المصطفى وآله الأوصياء وبعد ...
فردا پنج شنبه اتمام عده ماه محرم الحرام و جمعه اول ماه صفر مي باشد
اين ايام را به محضر رسول مكرم اسلام و خاندان طاهرينش و همچنين صاحب امر عجل الله فرجه الشريف تسليت عرض ميكنيم
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
غروب چهارشنبه 29 محرم الحرام 1445هـ.
🌐https://m-sanad.com/?p=4338&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺
#بصیرتهای_عاشورایی ٣
🔸🔸🔸ادامه مطلب
درنتیجه برخی از گزارشها در آن باره قطعاً صحیح است و درنتیجه مضمون اخص از بین آن گزارشها قطعاً صحیح و برای شخص یقینی خواهد بود، [زیرا سخن معصوم یا همان مضمون اخص است یا مضمون اخص را شامل میشود].»
تبیین کلام و روش ایشان در چند بند ارائه میشود:
اول. ملاک و معیار حصول علم و یقین و آلی بودن آن با ملاک و معیارِ حجیتِ خبرِ واحد و آلی بودن آن متفاوت است، همانطوری که حجیت قطع با حجیت ظن معتبر متفاوت است. حجیت علم و یقین و قطع تکوینی است، ولی حجیت ظن معتبر اعتباری و براساس قانون است. و این نکتهای مهم است که موردغفلت بسیاری از افرادی که در این باره بحث میکنند قرار میگیرد.
علم و یقین یا اطمینان تکوینی از چند راه بهدست میآید:
راه نخست: از راه انباشته شدن قرائن و شواهد بهلحاظ کمی و کیفی؛ هر قرینه و شاهد و دلیلی بهلحاظ تکوینی اثری دارد و وقتی شواهد و قرائن و دلایل بهلحاظ کمی، زیاد و بهلحاظ کیفی، دال و کاشف باشد، علم و یقین یا دستکم اطمینان را همراه خواهد داشت. علمآور یا اطمینانی بودن این قرائن و شواهد تکوینی است و ارتباطی با اعتباریات ندارد.
[در توضیح یادشده، سه تعبیر بهکار رفتهاست: «کمیت قرائن و شواهد»؛ «کیفیت قرائن و شواهد»؛ «تراکم و انباشته شدن قرائن و شواهد».] «کمیت قرائن و شواهد» به تعداد آنها در خارج و در واقعیت مربوط است و «کیفیت قرائن و شواهد» به حیثیت کشفی آنها و این حیث کشفی حیثی تکوینی در قرائن و شواهد و امری ذاتی برای آنهاست و به اعتبار و عدم اعتبار ربطی ندارد. «تراکم و انباشته شدن قرائن و شواهد» نیز امری تکوینی و غیراعتباری است که با بالا رفتن کمیت و کیفیت آنها، رشد میکند و بالا میرود، یعنی وقتی عامل کمی بالاتر رود و عامل کیفی قویتر شود، تراکم و انباشت نیز افزونتر میشود.
راه دوم: راهِ دیگرِ حصولِ تکوینیِ علم و یقین و اطمینان ممتنع بودن تواطؤ و توافق ناقلین با همدیگر بر نقل کذب و دروغ است. اگر واقعهای را چندین نفر نقل کنند و همدستی و دسیسهچینی و توافق بر کذب و دروغ از سوی ناقلین محتمل نباشد، در این صورت اخبار منقوله موجب علم و اطمینان خواهند بود. ممتنع بودن تواطؤ و توافق بر کذب یا بهخاطر دور بودن و بیخبر بودن ناقلین از همدیگر است یا بهخاطر ممکن نبودن نقل آنها از همدیگر است یا بهخاطر ممکن نبودن توافق تصادفی است یا بهخاطر نداشتن انگیزه بر دروغگویی است.
دوم: در هر دو ملاک و مناطِ برایِ حصولِ علم و یقین و اطمینان (تراکم کمی و کیفیِ قرائن و امتناع تواطؤ و توافق بر کذب) گاهی تراکم و انباشتِ کیفی بسیار قوی میشود و درنتیجه عامل کمی دارای اهمیت قلیل خواهد بود و نیاز به عامل کمی کاهش خواهد یافت. در این صورت، از اخباری که بهلحاظ کمی به حد تواتر نرسیدهاند، علم و یقین یا دستکم اطمینان حاصل میشود. این نکته موردتوجه آقا بزرگ تهرانی (قدسسره) قرار گرفتهاست: «بل قد يحصل العلم بالجامع أيضاً في عدة أخبار قليلةٍ جداً غير بالغةٍ حد التواتر ولا قربه مع اختلافها في الخصوصيات إذا عُلِم إجمالا بصدور واحد غير معين من تلك الأخبار عن الإمام المعصوم؛ حصول علم و یقین منحصر به تواتر نیست و در صورتی دیگر نیز ممکن است به وقوع جامع [اصل واقعه] علم و یقین حاصل کرد و آن زمانی است که واقعهای نه با تواتر، بلکه با چندین خبر واحد نقل شده باشد، ولی ما بدانیم که یک یا چند خبر از آن اخبار از امام معصوم (علیهمالسلام) صادر شدهاست.
سوم: دو مناط و ملاکِ حصولِ علم و اطمینان در گروِ دو مکانیسم است:
الف. تتبع و فحص کامل؛
ب. تأمل و تدبر عمیق و درخور.
چهارم: دو ملاک و معیارِ گفتهشده برای حصول علم و اطمینان یا برای حصول تواتر [مشکک و دارای مراتب است و] گاهی بهلحاظ کیفی، چنان قوی میشود که نهتنها علم و یقین را به همراه دارد، بلکه مفاد آن امری ضروری و اجتنابناپذیر میشود و ضروری بودن یک مسئله بالاترین حد علم و یقین و امری فوق تواتر است. این مسئله حقیقتی علمی و دینی و مسئلهای خطیر و بسیار پربها و بااهمیت است که موردتوجه محقق بزرگ، آقا بزرگ تهرانی (قدسسره) قرار گرفتهاست.
آری، این حقیقتی علمی و دینی و مسئلهای خطیر است و غفلت از آن یا کمبها و کمارزش شمردن آن و مراجعه نکردن به کتب معتبر تاریخی و زندگینامههای معتبر تضییع حق این کتب و نیز تضییع حق خود شخص است و موجب میشود حقایق دینی بسیاری فهمیده نشوند و پوشیده بمانند و درنهایت ازبین بروند، حقایق دینیای که قطعی هستند و موردشک و شبهه نیستند.
آنچه گذشت منهج و سیرۀ آقا بزرگ تهرانی (قدسسره) است و ما در قبل اشاره کردهایم که منهج بسیاری از علما و بزرگانِ متقدمِ امامیه نیز همین است، علما و بزرگانی مانند شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی و شیخ کلینی و شیخ صدوق و شیخ طبرسی و...
(قدساللهاسرارهم)، بلکه میتوان گفت این منهج منهج علمای بزرگ فریقین است.
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=بصیرتهای-عاشورایی-3
@ayatollahsanad 🔺
#بصیرتهای_عاشورایی ٣
🔸🔸🔸انتهاي مطلب
پنجم: در برخی صور، پژوهشگر در تاریخ و کتب تاریخی و زندگینامهها در تفاصیل و جزئیات وقایع با اختلاف بسیاری روبهرو میشود و براساس گزارشهای تاریخی، نه به وقوع جزئیات یقین یا اطمینان میکند و نه وقوع جزئیاتی خاص را محال و ناممکن مییابد.
به سخن دیگر، تراکم کیفی و کمی اخبار و گزارشهای تاریخی دربارۀ جزئیات یقینآور یا اطمینانبخش نیست و پژوهشگر بهصورت تفصیلی به وقوع جزئیات یقین نمیکند.
در این فرض، هرچند علم تفصیلیای وجود ندارد، علم اجمالی به وقوع یکی از جزئیات محقق است. هرچند اخبار و گزارشهای تاریخی دربارۀ جزئیات یک واقعه مختلف و با هم ناسازگار است، پژوهشگر میداند یکی از این گزارشها صحیح و مطابق با واقع است. و چنین علم اجمالیای ثمره دارد و لازم است موردتوجه محققین در پژوهشهای تاریخی و دینی باشد.
ششم: لازم است کسی که در تاریخ و کتب تاریخی و زندگینامۀ افراد تحقیق و پژوهش میکند، در مفاد اخبار و گزارشهای تاریخی دقت کند و جهات اشتراک آنها را بیابد و بر آنها تأکید کند. جهت مشترک بین گزارشهای تاریخی ممکن است مضمون مطابقی گزارشها یا مضمون التزامی قریب یا حتی بعید آنها باشد. گاهی پژوهشگر جهت مشترکی بین اخبار و گزارشهای مختلف نمییابد، ولی براساس قرائن و شواهدی، به صحت یکی از گزارشها، علم اجمالی حاصل میکند.
به سخن دیگر، هرچند همۀ طرق ضعیفاند و جهت مشترکی نیز ندارند، براساس دلایلی، پژوهشگر یقین میکند یکی از گزارشها صحیح است.
هفتم: از سویی، آشفتگی ذهن محقق و پژوهشگر و آشنایی او با آرای مختلف و نظرات متشتت و دیدگاههای متناقض و اقوال متضارب اثری ایجابی و مثبت دارد و موجب دقتنظر و تحقیق و پژوهش بیشتر میشود و از سوی دیگر، اثری سلبی و منفی دارد و موجب میشود محقق و پژوهشگر همۀ قرائن و شواهد را در نظر نگیرد و درنتیجه از قرائن قوی غفلت کند.
این سخن قابلمقایسه است با سخن میرزای قمی (رحمهالله) دربارۀ آشنایی مجتهد با انظار و اقوال مختلف. ایشان میفرماید مشغول شدن مجتهد به اقوال مختلف و غور در آنها موجب میشود در تبادر معانی و صحت معنای متبادرشده شک و تردید کند. ازاینرو برخی بزرگان گفتهاند مجتهد باید ابتدا خالیالذهن به آیات و روایات رجوع و از آیات و رویات استظهار کند و سپس به دیدگاهها و برداشتها و استظهارهای دیگران مراجعه کند و با اقوال آنها نیز آشنا شود.
برخی دیگر نیز بر این باورند که باید هر دو استظهار (استظهار قبل از مراجعه به اقوال دیگران و استظهار بعد از مراجعه به اقوال دیگران) را با هم در نظر گرفت و به جمعبندی رسید. به هر روی، تهی بودن ذهن از آشفتگی استدلالهای سخت و جدلی و اقوال مختلف و متعدد در وصول به حقیقت مؤثر است، حقیقتی که مؤدای شواهد و قرائن است و از ضمیمۀ آنها با همدیگر و درنظر گرفتن شواهد قوی بهدست میآید.
این نکتهای مهم و بااهمیت است که محقق آقا بزرگ تهرانی (قدسسره) به آن اشاره کرده و گفتهاست که خالیالذهن بودن محقق و پژهشگر او را به علم ضروری میرساند: «ومن هذا التواتر المعنوي يحصل العلم الضروري لكل من خلت ذهنه عن اعتقاد خلافه ، ولو لم يجد من تلك الأخبار ما بلغ حد التواتر فلا محالة يجد فيها من الأخبار المعتبرة عدة يقطع بصدور واحد منها لا بعينها عن المعصوم؛ و از این تواتر معنوی، برای کسی که ذهنش از اعتقادات خلاف آن گزارشها خالی است، علم ضروری حاصل میشود. اگر اخبار و گزارشها دربارۀ واقعهای به حد تواتر نرسد، دستکم در بین آنها، محقق و پژوهشگر اخبار و گزارشهای معتبری را مییابد که برخی از آنها یا حتی یکی از آنها از معصوم صادر شدهاست».
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
https://m-sanad.com/?🌐faqs=بصیرتهای-عاشورایی-3
@ayatollahsanad 🔺
#پرسش_های_دینی
#احكام_پزشكی
❓سؤال
با عرض سلام و ادب محضر آیتالله سند (دامظله)، من و همسرم 6 سال است ازدواج کردهایم و به علت نابارویِ من (نبود اسپرم در مادۀ منی)، بچهدار نشدهایم. پزشکها از معالجۀ من قطعامید کرده و معتقدند راهی برای درمان وجود ندارد.
مشکلِ ناباروریِ من بر زندگی مشترک تأثیر گذاشته و موجبِ سردیِ رابطۀ من و همسرم شدهاست بهطوری که امید چندانی به ادامۀ این رابطه وجود ندارد.
برای بچهدار شدن ما، پزشکها دو راه پیشنهاد دادهاند:
1. در آزمایشگاه، اسپرمِ اهداییِ مرد دیگر با تخمک همسر من تلقیح و تا تشکیل جنین، در محیط آزمایشگاهی نگهداری شود و پس از تشکیل جنین، به رحِم همسرم منتقل شود؛
2. در آزمایشگاه، اسپرم و تخمک زن و شوهر دیگری تلقیح شود و پس از تشکیل جنین، از محیط آزمایشگاهی به رحم همسر من منتقل شود.
آیا چنین اقدامی شرعاً جایز است؟ نظر حضرتعالی در این باره چیست؟
⬇️
🖊پاسخ
1. هیچیک از دو راه یادشده جایز نیست، زیرا
الف. از سویی، تلقیح تخمک با اسپرمی غیر از اسپرم زوج جایز نیست و
ب. از سوی دیگر، انتقال اسپرم شخص غریبه (غیر زوج)، [اعم از تلقیحیافته یا غیر آن]، به رحم زن اجنبی جایز نیست.
2. به سخن دیگر، زن نمیتواند تخمک یا رحم خود را در اختیار شخصی غیر از همسرش قرار دهد.
3. در اختیارِ اجنبی قرار دادن تخمک یا رحم حرام است و اگر زنی این فعل حرام را مرتکب شود، بچه از حرام متولد میشود، ولی زنازاده محسوب نـمیشود.
4. اگر تخمک زنی با اسپرم مرد اجنبی تلقیح و سپس به رحم او منتقل شود، نوزاد متولدشده فرزندِ صاحبِ اسپرم است، یعنی پدرِ نوزادِ متولدشده شخصِ صاحب اسپرم است، نه همسرِ زنِ صاحبِ رحم.
5. اگر اسپرم و تخمک زن و شوهری در محیط آزمایشگاهی تلقیح و سپس به رحم زن دیگری منتقل شود (فرض دوم در سؤال)، نوزادِ متولدشده دو مادر خواهد داشت. هم صاحب تخمک و هم صاحب رحم مادر نوزاد محسوب میشوند.
6. شما باید به مراکز دیگری که پزشکهای حاذقتری دارد، مراجعه کنید تا نابارویتان درمان و خودتان صاحب فرزند شوید.
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=با-عرض-سلام-و-ادب-محضر-آیتالله-سند-دام&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺
#پرسش_های_دینی
#معاملات
#ربا
❓سؤال
شخصی کیسهای آرد به نانوایی میدهد و از آن نان میگیرد. او علاوه بر اینکه به نانوایی کیسهای آرد دادهاست، برای آمادهسازی آرد و پخت نان نیز مبلغی، مثلاً ده هزار، به او میدهد و شرط میکند در ظرف چند روز مثلاً دویست عدد نان به او بدهد. حکم چنین معاملهای چیست؟
⬇️
🖊پاسخ
اگر مقدار (کیل یا وزن) آرد با نان مساوی باشد، اشکالی ندارد و پول دریافتی اجرت عمل (پخت نان) محسوب میشود،
ولی اگر مقدار (کیل یا وزن) آرد با نان متفاوت باشد، احوط آن است که تعاطی بین شخص و نانوا (دادن آرد و پول در مقابل نان)، هبۀ معوضه باشد.
🔹
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=شخصی-کیسهای-آرد-به-نانوایی-میدهد-و-ا&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺
#بصیرتهای_عاشورایی 4)
⚫️روش بررسیهای تاریخی از نظر شیخ مفید قدسسره
شیخ مفید (قدسسره) در جلد دوم ارشاد، صفحۀ دویست و شصت، میگوید: «وَذَكَرَ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِ الْأَخْبَارِ وَرُوَاةِ السِّيَرِ وَالْآثَارِ وَأَيَّامِ الْخُلَفَاءِ: أَنَّ الْمَأْمُونَ لَمَّا أَرَادَ الْعَقْدَ لِلرِّضَا عَلِيِّ بْنِ مُوسَى (علیه السلام) وَحَدَّثَ نَفْسَهُ بِذَلِكَ أَحْضَرَ الْفَضْلَ بْنَ سَهْلٍ فَأَعْلَمَهُ مَا قَدْ عَزَمَ عَلَيْهِ مِنْ ذَلِكَ وَأَمَرَهُ بِالاجْتِمَاعِ مَعَ أَخِيهِ الْحَسَنِ بْنِ سَهْلٍ عَلَى ذَلِكَ فَفَعَلَ وَاجْتَمَعَا بِحَضْرَتِه، فَجَعَل الحسن يُعَظِّمُ ذلك عليه ويُعَرِّفه ما في إِخْراجِ الأمْرِ منِ أهْله عليه؛ و گروهى از تاريخنويسان و وقايعنگاران زمان خلفا روايت كردهاند كه چون مأمون تصميم گرفت وليعهدى خود را به حضرت رضا (علیهالسلام) واگذار كند، فضلبن سهل را طلبيد و او را از تصميم خود آگاه ساخت و به او دستور داد با برادرش حسنبن سهل نيز در اين باره گفتوگو كند. فضل نزد برادرش حسن رفت و هردو پيش مأمون آمدند. حسنبن سهل بزرگى اين كار را به مأمون گوشزد كرد... (ترجمۀ ارشاد شیخ مفید، ج 2، ص 251 و 252).»
هرچند این واقعه را همۀ تاريخنويسان و وقايعنگاران ذکر نکردهاند، شیخ مفید در این متن به نقل گروهى از آنها اعتماد کردهاست.
ایشان در کتاب الفصول المختارة میگوید: «بل في قوله إن انشقاق القمر لرسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) كان ظاهرا في حياته و مشهورا في عصره و زمانه و قد أنكر ذلك جماعة من المعتزلة و غيرهم من أهل الملل و الملحدة و زعموا أن ذلك من توليد أصحاب السير و مؤلفي المغازي و ناقلي الآثار و ليس يمكنه أن يدعي على من خالف فيما ذكرناه علم الاضطرار و إنما يعتمد على غلطهم في الاستدلال فما يؤمنه أن يكون النبي (صلی الله علیه و آله و سلم) قد نص على نبي من بعده و إن عرا من العلم بذلك على سبيل الاضطرار و بم يدفع أن يكون قد حصلت له شبهات حالت بينه و بين العلم بذلك كما حصل لخصومه فيما عددناه و وصفناه و هذا ما لا فصل فيه؛
بلکه از سخن قاضی چنین برمیآید که ماجرای شقالقمر در زمان پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) امری روشن و آشکار و معروف و مشهور بودهاست، هرچند گروهی از معتزله و برخی افراد از ملل و نحلل دیگر و برخی مشرکین و ملحدین این واقعه را نپذیرفته و گفتهاند این ماجرایی ساختگی و از برساختهای مورخان و واقعهنگاران و گزارشگرهای تاریخی است.
بنابر سخن قاضی، این واقعه واقعهای معروف و مشهور بودهاست، ولی او مقابل منکران آن واقعه نمیتواند به معروف و مشهور و ضروری بودن آن استناد کند و سخن مخالفین و منکرین شقالقمر را با استناد به ضرورت آن نفی کند. او نیز در پاسخ به مخالفین به ضروری بودن واقعه استناد نکردهاست، بلکه اشتباه و مغالطۀ استدلال آنها و ناراستی آن را نشان دادهاست.
براساس این، او چگونه مطمئن است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) شخصی دیگر را، بعد از خودش، بهعنوان نبی معرفی نکردهاست، هرچند این مطلب برای او امری ضروری نیست؟
بهراستی او چگونه این مسئله را رد میکند که چهبسا این مسئله امری ضروری بوده و هست، ولی شبهاتی بین او و ضرورت این مسئله حائل شدهاست؟ همچنان كه بر خصمهای قاضى چنین شبهاتی در آنچه در قبل شمرديم، عارض شدهاست، در مسائلی مانند نص بر رجم زانى و غير آن. و هيچ تفاوتى ميان اين و آنچه در سابق گفتيم وجود ندارد (الفصولالمختارة، صص 20 و 21).»
شیخ مفید (قدسسره) شک و تردید دربارۀ واقعۀ مورداتفاقِ کتبِ تاریخی را جدلی از روی عناد میداند.
ایشان در جای دیگری از فصول مختاره میگوید: «على أن قصة ابن جرموز في قتل الزبير و المعنى الذي وجب له به النار معروف عند من سمع الأخبار غير مختلف فيه بين نقلة السير و الآثار و ذلك أنّ ابن جرموز كان يوم الجمل؛ با آنكه ماجرای ابنجرموز و چیزی كه به سبب آن، آتش بر آن واجب و حتمی و ضروری شدهاست،
برای کسی که از اخبار و گزارشهای تاریخی آشنا باشد، مشهور و معروف است و او خلاف و اختلافى در نقل آن نمییابد و آن ماجرا این است که ابنجرموز در جنگ جمل با عایشه بودهاست (الفصولالمختارة، ص 144).»
ایشان در جای دیگری از کتاب یادشده گفتهاست: «فبين سبحانه أن ذوي الأرحام أولى بذوي أرحامهم من المهاجرين الذين لا رحم بينهم و من المؤمنين البُعَدَاءِ منهم في النسب ثم قال إلا أن تتبرعوا عليهم فتفعلوا بهم معروفا و هذا مما لا يختلف فيه من عرف الأخبار و نظر في السير و الآثار مع دلالة تتضمن الكلام؛
پس خداى سبحان بيان كردهاست كه خويشان نسبت به يکديگر از مهاجرين و مؤمنینی که خویشی ندارند، اولی هستند.
سپس خداوند سبحان میفرماید مگر اينكه شخصی برای آنها وصيت كند و بخواهد در حق کسی غیر از خویشاوندانش خوبی کند.
🔸🔸🔸ادامه دارد
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=بصیرتهای-عاشورایی-4&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺
#بصیرتهای_عاشورایی ٤
🔸🔸🔸ادامه مطلب
ایشان در همان منبع (الجمل و النصرة) میگوید: «و هذا الخبر و الذي تقدمه مع ما ذكرناه من الأثر موجود في مصنفات أصحاب السير فقد أورده أبو مخنف لوط بن يحيى في كتابه الذي صنفه في حرب الجمل و جاء به الثقفي عن رجاله الكوفيين و الشاميين و غيرهم و لم يورد أحد من أصحاب الآثار نقيضه في معناه و لا أثبت ضده في فحواه و من تأمل ذلك علم أن القوم لم يكونوا فيما صنعوه على جميل طوية في الدين و لا نصيحة للمسلمين و أن الذي أظهروه من الطلب بدم عثمان إنما كان تشبيها و تلبيسا على العامة و المستضعفين و لو لا ما جعلوه من شعارهم بدعوى الانتصار بعثمان و التظاهر بتظليم قاتليه و خاذليه و الندم على ما فرط منهم فيه لما اختلف اثنان من العلماء و أتباعهم في صواب رأي المسلمين في عثمان و أنهم إنما اجتمعوا على خلعه و قتله باستحقاقه ذلك بالأحداث التي أحدثها في الدين و لكنهم ضلوا بما أظهروه و أفسدوا فسادا عظيما بما أضمروه و لم يؤثر في المستضعفين في هذا الباب إلا لنأيهم عن معرفة الأخبار و تدبر الآثار و اشتبه الأمر فيه على جماعة النظار بجهلهم بما أثبتناه في ذلك من الحديث و بعدهم عن معرفة طرقه و لعل جمهورهم لم يسمع بشيء منه فضلا عن تدبره و كل من ضل عن سبيل الحق إنما ضل بالتقليد و حسن الظن بمن لا يجب حسن الظن به و اعتقاد فضل من خرج عنه بسوء الرأي.
و طريق الإنصاف فيما ذكرناه و النظر فيما وصفناه و التأمل لما أثبتناه من الأخبار فيه و شرحناه و الرجوع إلى أهل السير على اختلافهم في الآراء و المذاهب و إلى كتبهم المصنفة في الفتن تعرف ذلك منهما و من تدبر الأمر يجده على ما وصفناه و الله سبحانه و تعالى ولي التوفيق؛ این خبر و خبر قبل از آن (خبر دربارۀ رفتن طلحه و زبیر به مکه و فراهم کردنِ مقدماتِ فتنۀ جمل) در آثار و مصنفات مورخان و واقعهنویسان آمدهاست. ابومخنف لوطبن یحیی کتابی دربارۀ جنگ جمل دارد و در آن کتاب این خبر را آوردهاست. ثقفی نیز از رجال کوفی و شامی این خبر را روایت کردهاست. این در حالی است که کسی این خبر را رد و خبری مناقض با آن را روایت نکردهاست.
کسی که در این گزارشها دقت کند مییابد که آنها این کارها را از روی خیرخواهی و بهخاطر دین و دیانت انجام ندادند، بلکه خونخواهی عثمان را بهانهای برای رسیدن به اهدافشان کردند و دغل و نیرنگ بهکار بستند و مردم عامی و مستضعف را فریب دادند.
آری، اگر این نیرنگ و فریبها نبود، اگر کمک به عثمان و خونخواهی او و گرفتن و بستن و به سزای اعمال رساندن قاتلان او شعار برخی افراد نمیشد،
هیچکسی، اعم از عالم و عامی، در درستی خلع و حتی قتل عثمان شک و تردید نمیکرد و همه میگفتند عثمان بهسبب کارهای نامشروع و ناشایستش، بهسبب بدعتهایی که در دین به وجود آورد، لایق چنین عقوبتی بود، ولی با فتنه و نیرنگ مردم را فریفتند و ضلالت و گمراهیای بزرگ پدید آوردند و با فساد درون و مخفی خود، عالم را به فساد کشیدند. و پذیرش این گمراهی و فساد از سوی مردم فقط یک علت داشت و آن هم ناآشنایی آنها به تاریخ و رویگردانی آنها از اخبار و منابع تاریخی و عدم تأمل و تدبر در وقایع تاریخی بود.
بر افراد عامیای که با جهل خود نظارهگر وقایع بودند، امر مشتبه شد و چهبسا جمهور مردم چیزی از این وقایع نشنیده بودند و از این وقایع بیخبر بودند، چه برسد به اینکه در این وقایع بخواهند فکر و تأمل و تدبر کنند که دلیل انحراف از راه حق تقلید کورکورانه و اعتماد و حسن ظن است، حسن ظن به کسی که شایستۀ حسن ظن نیست و اعتماد به کسی که بدفکر [و بدذات] است.
راه منصفانه و روش رسیدن به حقیقت چیزی است که گفتیم و نشان دادیم و اوصاف آن را برشمردیم. باید در اخبارِ [مورداجماع و اتفاق] که گفتیم و شرح دادیم تأمل و تدبر شود و به کتب تاریخی و کتبی که زندگینامۀ افراد را آوردهاست رجوع شود [و موارد مورداتفاق را از موارد مورداختلاف جدا شود و موارد مورداتفاق پذیرفته شود و] در موارد مورداختلاف، در مواردی که در کتب تاریخی و در گزارشهایی که دربارۀ زندگی افراد است مختلف گزارش شدهاست، تدبر و تأمل کرد که اگر چنین شود، محقق و پژوهشگر به آنچه گفتیم و شرح دادیم میرسد که خداوند سبحان توفیقدهنده است (الجمل و النصرة، صص 167 و 168).»
از این متن نیز نکاتی بهدست میآید:
الف. از نظر شیخ مفید (قدسسره)، رجوع به کتب تاریخی و زندگینامهها و پژوهش در آنها و رؤیت موارد مختلف و متعدد لازم و ضروری است، هرچند مذهبها و گزارشهای کتب مختلف، مختلف و متعدد باشد.
ب. خواندن کتب و منابع تاریخی باید با تأمل و تدبر و دقت نظر همراه باشد و قضایای مختلف تحلیل شوند.
ج.
نخواندن و رویگردانی از تاریخ و منابع تاریخی و ترک فحص و پژوهش و بحث در این باره خطایی بزرگ است، همانطوری که اعتماد بیمورد به دیگران و آرا و نظرات آنها و حسن ظن بیمورد به گفتههای آنها و تقلید کورکورانه از آنها خطایی بزرگ و قدمی اشتباه است.
🔹
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
🌐 https://m-sanad.com/?faqs=بصیرتهای-عاشورایی-4&lang=fa
@ayatollahsanad 🔺
#روشنگریهایی_از_زیارت_اربعین 1
⚫️چیستیِ هدفِ عاشورا؛ اقامۀ نماز یا برپایی ولایت؟
1. خالی از معنا کردنِ قیامِ امام حسین (علیهالسلام) بدتر از کشتن و به قتل رساندن ایشان است. خالی از معنا کردنِ قیامِ امام حسین به معنای بیتوجهی یا تحریف و تبدیل هویت قیام ایشان و تغییر و تبدیل اهداف قیام ایشان است.
2. در زیارت عاشورا وارد شدهاست: «فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقَامِكُمْ وَ أَزَالَتْكُمْ عَنْ مَرَاتِبِكُمُ الَّتِي رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فِيهَا وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِينَ لَهُمْ بِالتَّمْكِينِ مِنْ [قِتَالِكَ] قِتَالِكُمْ. بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُم؛ پس خداوند لعنت کند امتی را که اساس ظلم و ستم را بر شما، اهلبیتِ رسولالله (علیهوعلیهمالسلام)، بنیاد کردند و خداوند لعنت کند مردمی را که شما را از مقام مخصوصتان کنار گذاشتند و شما را از آن مقام و منصبها دور کردند، مقام و منصبیهایی که خداوند آنها را به شما داده بود و خدا لعنت کند مردمی که شما را کشتند و خداوند لعنت کند آن مردمی را که برای کشتن شما، از حاکمان و والیان ظلم و جور اطاعت کردند. بیزاری جویم به سوی خدا و به سوی شما از آنها و از پیروان آنها (مفاتیحالجنان، زیارت عاشورا)». در این متن، ابتدا افرادی را لعن کردهاست که اهلبیتِ رسولالله (علیهوعلیهمالسلام) را از مقامات و مناصب و مراتبشان دور کرده و آنها را از آن مقامات کنار زدهاند و بعد از لعن آنها، قاتلین آن بزرگواران را لعن کردهاست.
3. گاهی گفته میشود براساس برخی قرائن و شواهد و شاخصها، بزرگترین هدف عاشورا و قیام حضرت امام حسین (علیهالسلام) اقامه و برپایی نماز است.
4. یکی از قرائن و شواهد نماز خواندن حضرت امام حسین (علیهالسلام) در وسط جنگ است و یکی دیگر از قرائن و شواهد سخن نورانی حضرت امام سجاد (علیهالسلام) است که شیخ طوسی (رحمهالله) آن را در امالیاش روایت کردهاست: «بإسناده عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ طَلْحَةَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَيَابَةَ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: لَمَّا قَدِمَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ) وَ قَدْ قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا) اسْتَقْبَلَهُ إِبْرَاهِيمُ بْنُ طَلْحَةَ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ، وَ قَالَ: يَا عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ، مَنْ غَلَبَ وَ هُوَ مُغَطًّى رَأْسُهُ، وَ هُوَ فِي الْمَحْمِلِ. قَالَ: فَقَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ: إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ، وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاةِ، فَأَذِّنْ ثُمَّ أَقِمْ؛ براساس اِسنادش، از عبداللهبن طلحه و او از عبداللهبن سیابه و او از حضرت امام صادق (علیهالسلام) نقل کردهاند که بعد از کشته شدن حضرت امام حسین (علیهالسلام)، هنگامی که حضرت امام سجاد (علیهاسلام) آمد، ابراهیمبن طلحه به پیشواز و استقبال حضرت آمد و در حالی که سرش پوشانده بود، گفت: ای علیبن حسین، چه کسی پیروز شد؟ حضرت امام سجاد (علیهالسلام) پاسخ داد: اگر میخواهی بدانی چه کسی در این نبرد پیروز شد، هنگامی که وقت نماز داخل شد، اذان بگو و نماز بخوان [تا به پیروز میدان پی ببری]!»
5. البته باید توجه داشت که لشکریانِ مقابل حضرت امام حسین (علیهالسلام) نیز در ظاهر اهل نماز بودند و نماز میخواندند و عبادتها را به جا میآوردند، ولی نماز آنها نمازی صوری و ظاهری و فریبنده بود، نمازی تهی از معنا و خالی از هدایت بود که آنها را به بدترین کارها (یعنی پذیرش ولایت حاکمان و والیان ظالم و جائر و بدکارِ بنیامیه) سوق میداد. از این سخن میتوان به این نکته پی برد که هرگاه عبادتها با هدایت قرین و همراه نباشد موجب ضلالت و گمراهی افزونتر میشود.
6. خداوند منان در آیۀ هشتاد و دوِ سورۀ طه میفرماید: «وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَىٰ؛ و من هر که را توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، میآمرزم (سورۀ مبارکۀ طه، آیۀ شریفۀ هشتاد و دو،.» در این آیۀ شریفه، خداوند اهل هدایت بودن را شرط صحت ایمان و شرط صحت اعمال و پذیرش آن میداند، زیرا «غفران» همان نجات از آتش جهنم است و نجات از نیران و آتش جهنم به صحت ایمان و صحت اعمال بستگی دارد.
🔸🔸🔸ادامه دارد
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله شيخ محمد سند (دام ظله)
@ayatollahsanad 🔺
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
پياده روی مشایه اربعین ۱۴۴۵ هـ