eitaa logo
آیه🦋‌ها
155 دنبال‌کننده
594 عکس
127 ویدیو
0 فایل
بسم ربّ الخـٰالق دل های عـٰاشق :)♥️ . . . گویۍ همہ عالم‌ ظلمات‌ است و تو نورۍ✨ . #جهاد_حقیقت🎙️ . حرفاتونو می‌شنوم :))🦋 https://harfeto.timefriend.net/17036586063945. ادمین @Ammareh313 . اینستاگرام @___sharifi313___
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی انسان در می‌یابد که اراده‌ی حق در کره‌ی زمین باید با دستان او محقّق شود، دیگر چگونه دست از تلاش بردارد؟ نه، يأس از جنود شیطان است و مؤمن هرگز دل به یأس نمیبازد @aye_ha
و امید گاهی بزرگ ترین سرمایه ای هستش که داریم !
آسمون تموم ستاره هاشو پیشکش زمین کرده . نور ماه و ستاره ها توی اتاق تابیده ،پلکام سنگین شدن و التماس خواب میکنن... دست ماه و بگیرم بیارم پشت پنجره شاید واسطه شد چشمام رو هم برن. روزای آخر سال و بدو بدو هایی که تمومی ندارن ! فردا کلی کار انتظارمو می‌کشه ... فردا شروع سفر نوره :))) ✍️
امشب آتیش مهمون خیلیا بود! به رسم و به رسوم شایدم به حال و احوال شایدم بهانه ای واسه دورهمی ... روزای آخرسالتون پراز سبزی و نور ✨🌱
به دنیا دل نبند رفیق ... @aye_ha
- برادر مَه، مَه مثه تو عشق شهادت نیسم ولمان بُکن.. "دیالوگ سقوط اردلان به دیاکو:))
به نام خالق عشق🦋 یادمه روز ولادت حضرت زهرا بود و حال و هوای همه پر از عطر یاس ... مصطفی کنارم نشست روی مبل و بعد یکم مکث برگشت گفت : عزیزم ی سوال ازت بپرسم ؟ گوشه چشمی واسش نازک کردم و گفتم بپرس! نفس عمیقی کشیدو گفت: فکر می‌کنی خانواده یعنی چی ؟ گفتم مامان بابا و بچه هاشون ! ی ذره نگاهم کرد و گفت: مطمعنی فقط مامان بابا و بچه هاشون؟! گفتم ...اره دیگه اونم گفت :خانواده یعنی زن و شوهر و بچه هاشون! ولی من همچنان پابرجا بودم به نظرم :) آقا مصطفی ام‌ با ی ناراحتی پاشد و گفت ولی فکر کن به این حرفم ... اون روز ۶بهار از زندگی ما می‌گذشت . با خودم فکر کردم نکنه ی وابستگی چیزی هست که این مسئله رو مطرح کردن ! بلاخره تصمیمو گرفتم بهش پیشنهاد دادم خونمون و عوض کنیم ! آقا مصطفی ام برگشت گفت تو که مدام دلتنگ مادرت میشی هر روز باید سجاد و پدرت و ببینی میخوای دور بشیم چیکار کنی؟ منم گفتم هیچی می‌خوام دور بشم که به شما وابسته بشم :) تمام عزمم و جزم کردم که از شهریار دوربشم.. با نیم‌ساعت فاصله رفتیم اندیشه خونه گرفتیم . دیگه اونجا با خودم کار کردم که خانواده یعنی من و آقا مصطفی :))💚 تا یک سال بعد از عقدمون خیلی وابستگی به آقا مصطفی نداشتم ولی کم کم داشت شروع میشد ...انگار قصه عشق ما فصل جدیدی رو به رومون باز کرده بود :) دیگه کم کم همه چی دوتایی شد ،دوتایی همه چیو حل کنیم و گره های زندگی رو دست تو دست همدیگه بازکنیم ،تموم دردو دل و حرف های دلم فقط واسه آقا مصطفی بشه خلاصه تنها همرازم بشه ... الهی و ربی شکر بابت بودن کنارش :)❤️ به روایت سمیه ابراهیم پور همسر شهید✨ @aye_ha
دلگرم کننده ترین آیه ای که خوندم اینجا بود که گفت: "وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ" یعنی اگر خدا برای تو خیری بخواهد هیچکس نمی‌تواند مانع لطفتش شود به همین قشنگی! @aye_ha