eitaa logo
آیه🦋‌ها
155 دنبال‌کننده
606 عکس
130 ویدیو
0 فایل
بسم ربّ الخـٰالق دل های عـٰاشق :)♥️ . . . گویۍ همہ عالم‌ ظلمات‌ است و تو نورۍ✨ . #جهاد_حقیقت🎙️ . حرفاتونو می‌شنوم :))🦋 https://harfeto.timefriend.net/17036586063945. ادمین @Ammareh313 . اینستاگرام @___sharifi313___
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از اون مصطفی مدام در تلاش بود. ۱۹ یا ۲۰ ماه مبارک رمضان،داشتم خونه رو جارو برقی میکشیدم که تلفن زنگ خورد.مصطفی بود... برگشت گفت: عزیزم ببخشید نشد ازت خداحافظی کنم ... گفتم: کجااااا ؟! گفت: دارم میرم سوریه... هول کرده بودم گفتم:الآنم کجایی؟؟ گفت:فرودگاه امام . گفتم:من الان خودمو می‌رسونم همین الان راه میوفتم ... گفت:دیگه پروازه باید گوشیمو خاموش کنم ! کنترل اشکامو نداشتم هرچی اصرار کردم فایده نداشت...ولی خب چون منم طاقت خداحافظی ندارم بهتر بود همین مدلی بره:) سریع قطع کردم زنگ زدم برادرم گفتم جریان چیه و می‌خوام برم فرودگاه،میای؟ با برادرمو و مادرم و فاطمه راه افتادیم ،تو‌مسیر زنگش زدم جواب داد! گفتم چیشد؟چه خبره ؟ با ی بغضی گفت نتونستم برم ....جا موندم !تا اینو گفت انگار دنیا رو به من بخشیده بودن از خوشحالی داشتم بال در میاوردم رسیدم فرودگاه داشت با دوستاش حرف میزد،اومد گفت:ساکم رفت ولی خودم جا موندم !من که خوشحال بودم و چشمام برق‌ میزد ولی مصطفی که جلو نشسته بود، کل مسیر برگشت و جلوی مادرم و برادرم بلند بلند گریه میکرد :) به روایت سمیه ابراهیم پور همسر شهید✨ @aye_ha
10.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلامون وسط این اردوگاه و کنج حسینیه جا موند ... به امید دیدار دوباره این خاک و نفس کشیدن دوباره تو این فضا :) و باید عرض کنم خدمتتون که به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست ... @aye_ha
به نام خدای گمنام ها روزه هاتون قبول رفقا 🕊️ ماه دلبری واسه خدا هم شروع شدو باید حسابی بندگی کنیم ؛))) بیاین هر روز این ماه به یاد ی شهید بگذره... @aye_ha
کسانـی‌ك‌بـرای‌هدایـت‌دیگران؛ تلاش‌مـی‌کنند،بـه‌جائ‌مردن "شهید‌مـی‌شونـد🕊! [استادپناهیان] @aye_ha
این دوسه روز درگیر بودم نتونستم پارت گذاری منظمی داشته باشم ! انشاالله زود زود همه چی فرم اصلیشو میگیره ...
شبت بخیر 🦋✨
غمت نیز :))
به نام خالق عشق🦋 واسه ی عید فطر پدرم پیشنهاد دادن باهاشون بریم شمال.مصطفی گفت من نمیتونم بیام ولی تو برو منم که طاقت دوری مصطفی رو نداشتم گفتم بدون تو نمیرم! مدام اصرار کرد و گفت منم اگه کارام جورشد پشت سر شما میام ،خلاصه قول گرفتم و قبول کردم.اخه قول های مصطفی واقعا قول بود ،میدونستم پاش وایمیسته! ما راهی شمال شدیم و مصطفی نتونست بیاد منم چون نمیتونستم بدون مصطفی،زود برگشتیم. رسیدیم امامزاده هاشم که مصطفی تلفن کرد.کلی خوشحال بود و گفت کارام درست شد دارم میرم فرودگاه امام که برم ! منم گفتم مگه قرار نبود بیای شمال و شروع کردم گریه کردن ‌... بهش گفتم میزاشتی من دوروز بیام خونه پیشت بعد می‌رفتی که یهو گوشی قطع شد! دیگه نشد باهاش تماس بگیرم و مصطفی پرواز کرد و رفت مثل ی کبوتری که بعد از سال ها از قفس آزاد شده ... اون زمان ایرانی ها به عنوان سرباز نمی‌رفتن سوریه،مصطفی ام که نه نظامی بود نه پاسدار و به عنوان آشپز اعزام شد ! با کلی پرس و جو و تلاش ی گروه پیداکرده بود که تو حرم حضرت رقیه واسه رزمنده ها غذای گرم درست میکردن.مصطفی حدود دوسال و نیم در رفت و آمد سوریه بود که حساب روزاش از دستم دررفته. هشت بار مجروح شد که چهار بارش خیلی شدید بود! به روایت سمیه ابراهیم پور همسر شهید✨ @aye_ha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به دوستی بنده مشتاق تر خدا بود از توبه گنهکار غفار گریه کرده! @aye_ha
نه کسایی که جلوتن مهمن نه کسایی که پشت سرتن... اونی که کنارت ایستاده! مهم ترین آدم زندگیته:))
•از موج تخریب ها و تهمت ها نهراسید وغم به دل راه ندهید... بدانیدهرکس خط دارد حتما دشمن دارد. @aye_ha