❇ تفســــــیر ❇
نشانه هاى مؤمنان راستین
در آیات گذشته، علائم و جهات مشترک مردان و زنان منافق، مطرح گردید که در پنج قسمت خلاصه مى شد: امر به منکر، نهى از معروف، امساک و بخل، فراموش کردن خدا و مخالفت فرمان پروردگار.
در آیات مورد بحث، علائم و نشانههاى مردان و زنان با ایمان بیان شده است، که آن هم در پنج قسمت خلاصه مى شود و درست نقطه مقابل یکایک صفات منافقان است.
آیه، از اینجا شروع مى کند: مردان و زنان با ایمان دوست، ولىّ و یار و یاور یکدیگرند (وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض).
جالب این که درباره منافقان نیامده بود که آنها اولیاء یکدیگر، بلکه جمله بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْض، که دلیل بر وحدت هدف و هماهنگى صفات و کردار است، به چشم مى خورد. اشاره به این که منافقان، هر چند در صف واحدى قرار دارند و گروههاى مختلفشان در مشخصات و برنامهها شریکند، اما روح مودّت و ولایت در میان آنها وجود ندارد! و هر گاه منافع شخصى آنان به خطر بیفتد، حتى به دوستان خود خیانت خواهند کرد.
🌼🌼🌼
پس از بیان این اصل کلّى، به شرح جزئیات صفات مؤمنان مى پردازد:
۱ ـ نخست مى گوید: آنها مردم را به نیکىها دعوت مى کنند (یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ).
۲ ـ مردم را از زشتىها، بدىها و منکرات باز مى دارند (وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ).
۳ ـ آنها، به عکس منافقان که خدا را فراموش کرده بودند نماز را بر پا مى دارند (وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ).
به یاد خدا هستند و با یاد و ذکر او، دل را روشن، و عقل را بیدار و آگاه مى دارند.
۴ ـ آنها، بر خلاف منافقان که افرادى بخیل هستند، بخشى از اموال خویش را در راه خدا و حمایت خلق خدا و بازسازى جامعه انفاق مى نمایند و زکات اموال خویش را مى پردازند (وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ).
۵ ـ منافقان فاسقند و سرکش و خارج از تحت فرمان حق، اما مؤمنان از فرمان خدا و پیامبر او اطاعت مى کنند (وَ یُطیعُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ).
در پایان این آیه، اشاره به نخستین امتیاز مؤمنان از نظر نتیجه و پاداش کرده، مى گوید: خداوند آنها را به زودى مشمول رحمت خویش مى گرداند (أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللّهُ).
کلمه رحمت که در اینجا ذکر شده، مفهومى بسیار وسیع دارد، که هر گونه خیر، برکت و سعادتى را در این جهان و جهان دیگر، در برمى گیرد و این جمله در حقیقت نقطه مقابل حال منافقان است که خداوند آنها را لعنت کرده و از رحمت خود دور ساخته است.
شکّ نیست، وعده رحمت به مؤمنان از طرف خداوند، از هر نظر قطعى و اطمینان بخش است، زیرا او هم قدرت دارد و هم حکیم است (إِنَّ اللّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ).
نه بدون علت وعده مى دهد و نه هنگامى که وعده داد، از انجام آن عاجز مى ماند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۷۱ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»
خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهاى بهشتى وعده داده که نهرها از پاى درختانش جارى است. جاودانه در آن خواهند ماند و (همچنین،) خانهها (و قصرهاى) پاکیزه در باغهاى جاودان بهشتى (به آنها وعده داده). و خشنودى خدا، (از همه اینها) برتر است. و این، همان رستگارى و پیروزى بزرگ است.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۷۲)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
آیه بعد، قسمتى از این رحمت واسعه الهى را که شامل حال افراد با ایمان مى شود؛ در دو جنبه مادّى و معنوى شرح مى دهد.
در آغاز مى فرماید: خداوند به مردان و زنان با ایمان باغهائى از بهشت وعده داده است که از زیر درختهاى آن نهرها جریان دارد (وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنّات تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الاْ َنـْهارُ).
از ویژگىهاى این نعمت بزرگ این است که زوال، فنا و جدائى در آن راه ندارد و آنان جاودانه در آن مىمانند (خالِدینَ فیها).
🌼🌼🌼
دیگر از مواهب الهى به آنها این است که خداوند مسکنهاى پاکیزه و منزلگاههاى مرفّه در قلب بهشت عدن در اختیار آنها مى گذارد (وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فی جَنّاتِ عَدْن).
عَدْن، در لغت به معنى اقامت و بقاء در یک مکان است و لذا به معدن که جایگاه بقاى مواد خاصى است، این کلمه اطلاق مى شود. بنابراین، مفهوم عَدْن با خلود شباهت دارد، ولى از آنجا که در جمله قبل به مسأله خلود اشاره شده، چنین استفاده مى شود که جنّات عدن محل خاصى از بهشت پروردگار است، که بر سایر باغهاى بهشت امتیاز دارد.
در احادیث اسلامى و کلمات مفسران، این امتیاز به اشکال مختلف بیان شده است، در حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله)چنین مى خوانیم:
عدن آن خانه پروردگار است که هیچ چشمى آن را ندیده و به فکر کسى خطور نکرده و تنها سه گروه در آن ساکن مى شوند: پیامبران، صدیقان (آنها که پیامبران را تصدیق کردند و از آنها حمایت کردند) و شهیدان.
هیچ کس نمى تواند آن لذّت معنوى و احساس روحانى را، که به یک انسان به خاطر رضایت و خشنودى خدا از او، دست مى دهد، توصیف کند و به گفته بعضى از مفسران: حتى گوشه اى از این لذّت روحانى، از تمام بهشت، و نعمت ها و مواهب گوناگون و رنگارنگ و بى پایانش، برتر و بالاتر است.
البته، ما هیچ یک از نعمتهاى جهان دیگر را نمى توانیم در این قفس دنیا و زندگانى محدودش، در فکر خود ترسیم کنیم، چه رسد به این نعمت بزرگ روحانى و معنوى.
البته، ترسیم ضعیفى از تفاوتهاى معنوى و مادّى را، در این دنیا مى توانیم در فکر خود مجسّم کنیم. مثلاً، لذتى که از دیدار یک دوست مهربان و بسیار صمیمى، بعد از فراق و جدائى، به ما دست مى دهد.
یا احساس روحانى خاصى که از درک یک مسأله پیچیده علمى، که ماه ها یا سال ها به دنبال آن بوده ایم، براى ما حاصل مى شود.
و یا جذبه روحانى نشاط انگیزى که در حالت یک عبادت خالص، و مناجات آمیخته با حضور قلب، به ما دست مى دهد، با لذّت هیچ غذا و طعام و مانند آن، از لذت هاى مادّى قابل مقایسه نیست.
از اینجا نیز، روشن مى شود، آنها که مى گویند: قرآن به هنگام شرح پاداش مؤمنان و نیکوکاران، تنها روى نعمت هاى مادّى تکیه کرده، و از جذبه هاى معنوى در آن خبرى نیست، در اشتباهند; زیرا در جمله بالا، رضایت خدا که مخصوصاً با لفظ نکره بیان شده، اشاره به گوشه اى از خشنودى خداست، که از همه نعمت هاى مادى بهشت برتر شمرده شده و این نشان مى دهد تا چه حدّ آن پاداش معنوى پر ارزش و گران بهاست.
و در پایان آیه اشاره به تمام این نعمت هاى مادى و معنوى کرده مى گوید: این پیروزى بزرگى است (ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۷۲ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ ۚ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ»
اى پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنها سخت بگیر! جایگاهشان جهنم است و بد فرجامى است!
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۷۳)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
پیکار با کفار و منافقان
سرانجام، در این آیه دستور به شدت عمل در برابر کفار و منافقان داده مى فرماید: اى پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفّارَ وَ الْمُنافِقینَ).
و در برابر آنها روش سخت و خشنى در پیشگیر (وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ).
این مجازات آنها در دنیاست و در آخرت، جایگاهشان دوزخ است که بدترین سرنوشت و جایگاه است (وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ).
طرز جهاد در برابر کفار روشن است و آن جهاد همه جانبه، و مخصوصاً جهاد مسلّحانه است، ولى در طرز جهاد با منافقان، بحث است; زیرا مسلماً پیامبر(صلى الله علیه وآله) با منافقان جهاد مسلّحانه نداشت، چرا که منافق کسى است که ظاهراً در صفوف مسلمین قرار دارد و به حکم ظاهر محکوم به تمام آثار اسلام است.
هر چند در باطن کارشکنى مى کند، چه بسا افرادى هستند که مى دانیم ایمان واقعى ندارند، ولى به خاطر اظهار اسلام، نمى توانیم با آنها رفتار یک نامسلمان داشته باشیم.
لذا، همانگونه که از روایات اسلامى و گفتار مفسران استفاده مى شود، باید گفت منظور از جهاد با منافقان، انواع و اشکال دیگر مبارزه، غیر از مبارزه مسلّحانه است، مانند مذمّت، توبیخ، تهدید و رسوا ساختن آنها و شاید جمله وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ اشاره به همین معنى باشد.
🌼🌼🌼
این احتمال در تفسیر آیه وجود دارد که منافقان مادام که وضعشان آشکار و اسرار درونشان بر ملا نشده، داراى احکام اسلامند.
اما هنگامى که وضعشان مشخص شد، به حکم کفّار حربى خواهند بود و در این حال نبرد مسلّحانه نیز با آنها مجاز است.
ولى، نکتهاى که این احتمال را تضعیف مى کند، این است که در این حالت، اطلاق کلمه منافق بر آنها صحیح نیست، بلکه در صف کفار حربى قرار خواهند گرفت; زیرا همان طور که گفتیم منافق کسى است که ظاهرش اسلام و باطنش کفر باشد.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۷۳ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا ۚ وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ ۚ فَإِن يَتُوبُوا يَكُ خَيْرًا لَّهُمْ ۖ وَإِن يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۚ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ»
به خدا سوگند یاد مى کنند که (در غیاب پیامبر، سخنان کفر آمیز) نگفته اند. در حالى که به یقین سخنان کفرآمیز گفته اند و پس از اسلام آوردنشان، کافر شده اند و تصمیم به امرى (خطرناک) گرفتند، که به آن نرسیدند. آنها فقط از این ایراد مىگیرند که خداوند و پیامبرش، آنان را به فضل (و کَرَم) خود، بى نیاز ساختند. (با این حال) اگر توبه کنند، براى آنها بهتر است و اگر روى گردانند، خداوند آنها را در دنیا و آخرت، به مجازات دردناکى کیفر خواهد داد و در سراسر زمین، نه ولىّ و سرپرستى دارند، و نه یاورى.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۷۴)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
شأن نزول:
درباره شأن نزول این آیه، روایات مختلفى نقل شده که همه آنها نشان مىدهد بعضى از منافقان، مطالب زنندهاى درباره اسلام و پیامبر(صلى الله علیه وآله) گفته بودند و پس از فاش شدن اسرارشان، سوگند دروغ یاد کردند که چیزى نگفته اند و همچنین توطئهاى بر ضد پیامبر(صلى الله علیه وآله) چیده بودند که خنثى گردید.
از جمله، اینکه یکى از منافقان به نام جلاس، در ایام غزوه تبوک، پس از شنیدن بعضى از خطبههای پیامبر(صلى الله علیه وآله)، شدیداً آن را انکار و پیامبر(صلى الله علیه وآله)را تکذیب نمود و پس از بازگشت به مدینه شخصى به نام عامربن قیس که این جریان را شنیده بود، خدمت پیامبر آمد و سخنان جلاس را بازگو کرد.
هنگامى که خود او نزد پیامبر(ص)آمد، موضوع را انکار نمود، پیامبر(ص)به هر دو دستور داد: در مسجد، در کنار منبر سوگند یاد کنند که دروغ نمى گویند. هر دو سوگند یاد کردند، ولى عامر عرض کرد: خداوندا! آیهاى بر پیامبرت نازل کن و آن کس که راستگو است را معرفى فرما!
پیامبر(ص) و مؤمنان آمین گفتند!
جبرئیل نازل شد و آیه فوق را به پیامبر(ص)ابلاغ کرد، وقتى به جمله فَإِنْ یَتُوبُوا یَکُ خَیْراً لَهُمْ رسید، جلاس عرض کرد: اى رسول خدا! پروردگار به من پیشنهاد توبه کرده است، من از گناه خود پشیمانم و توبه مىکنم، پیامبر اکرم(ص)توبه او را پذیرفت.
🌼🌼🌼
تفسیر:
توطئه خطرناک
پیوند این آیه، با آیات گذشته، کاملاً روشن است; زیرا همه سخن از منافقان مىگویند.
در این آیه، از روى یکى دیگر از اعمال منافقان پرده برداشته شده، و آن این که وقتى مى بینند اسرارشان فاش شده، واقعیات را انکار مى کنند و حتى براى اثبات گفتار خود به قسمهاى دروغ متوسل مىشوند.
نخست مى فرماید: منافقان سوگند یاد مىکنند که چنان مطالبى را درباره پیامبر نگفته اند (یَحْلِفُونَ بِاللّهِ ما قالُوا).
در حالى که به طور مسلّم سخنان کفرآمیزى گفته اند (وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَةَ الْکُفْرِ).
و به این جهت، پس از قبول و اظهار اسلام، راه کفر را پیش گرفته اند (وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ).
ظاهر این است، آنان از آغاز مسلمان نبوده اند که کافر شوند، بلکه تنها اظهار اسلام مى کردند. بنابراین، همین اسلام ظاهرى و صورى را نیز، با اظهار کفر در هم شکستند.
و از آن بالاتر، آنها تصمیم خطرناکى داشتند، که به آن نرسیدند (وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا).
قابل توجه این که هوشیارى مسلمین در حوادث مختلف، سبب مى شد منافقان و نقشه هاى آنها شناخته شود; مسلمانان همواره در کمین آنها بودند، تا اگر سخنى از آنها بشنوند، براى پیشگیرى و اقدام لازم، به پیامبر گزارش دهند، این بیدارى و اقدام به موقع، و به دنبال آن، نزول آیات، و تصدیق خداوند، موجب رسوائى منافقان و خنثى شدن توطئه هاى آنها مى شد.
پس از آن، براى این که زشتى و وقاحت فعالیت هاى منافقان، و نمک نشناسى آنها کاملاً آشکار شود، اشاره مى کند: آنها خلافى از پیامبر ندیده بودند، و هیچ لطمه اى از ناحیه اسلام بر آنان وارد نشده بود، بلکه به عکس، در پرتو حکومت اسلام، به انواع نعمت هاى مادّى و معنوى رسیده بودند، مى فرماید: آنها در حقیقت انتقام نعمتهائى را مى کشیدند که خداوند و پیامبر با فضل و کرم خود تا سر حدّ استغنا به آنها داده بودند (وَ ما نَقَمُوا إِلاّ أَنْ أَغْناهُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ).
شکّ نیست، بى نیاز ساختن و رفع احتیاجاتشان، در پرتو فضل پروردگار و خدمات پیامبر چیزى نبود که بخواهند انتقام آن را بگیرند، بلکه جاى حق شناسى و سپاسگزارى داشت.
اما این حق ناشناسان زشت سیرت، خدمت و نعمت را با جنایت پاسخ گفتند.
و این تعبیر زیبا و رسائى است که در بسیارى از گفته ها و نوشته ها به کار مى رود، مثلاً به کسى که سال ها به او خدمت کرده ایم، و بعد به ما خیانت مى کند، مى گوئیم: گناه ما فقط این بود که به تو پناه دادیم و از تو دفاع کردیم و حداکثر محبت را نمودیم، این مزد دست ما بود!
آنگاه، آن چنان که سیره قرآن است، راه بازگشت را به روى آنان گشوده، مى فرماید: اگر آنان توبه کنند براى آنها بهتر است (فَإِنْ یَتُوبُوا یَکُ خَیْراً لَهُمْ).
و این، نشانه واقع بینى اسلام، و اهتمام به امر تربیت، و مبارزه با هر گونه سختگیرى و شدت عمل نابجا است، که حتى راه آشتى و توبه را به روى منافقانى که توطئه براى نابودى پیامبر کردند، و سخنان کفرآمیز و توهین هاى زننده داشتند، باز گذارده، بلکه از آنها دعوت به توبه کرده است.
این، در حقیقت چهره واقعى اسلام است، ولى چقدر بى انصافند کسانى که اسلام را با چنین چهره اى، دین فشار و خشونت معرفى مى کنند!!
اما در عین حال، براى این که آنها این نرمش را دلیل بر ضعف نگیرند، به آنها هشدار مى دهد: اگر به روش خود ادامه دهند و از توبه روى برگردانند، خداوند در دنیا و آخرت آنان را با مجازات دردناکى کیفر خواهد داد (وَ إِنْ یَتَوَلَّوْا یُعَ
ذِّبْهُمُ اللّهُ عَذاباً أَلیماً فِی الدُّنْیا وَ الآْخِرَةِ).
و اگر چنین مى پندارند که ممکن است در برابر مجازات الهى کسى به کمک آنان بشتابد، سخت در اشتباهند; زیرا آنها در سراسر روى زمین نه ولىّ و سرپرستى خواهند داشت و نه یار و یاورى (وَ ما لَهُمْ فِی الأَرْضِ مِنْ وَلِیّ وَ لا نَصیر).
البته، مجازات هاى آنها در آخرت روشن است، اما عذاب هاى دنیاى آنها همان رسوائى، بى آبروئى، خوارى و بدبختى و مانند آن است.
این احتمال وجود دارد که پس از روشن شدن اعمال منافقانه، در صورت عدم توبه باید مجازات دنیائى اجراى حدود و امثال آن درباره آنها اجرا شود; زیرا از مرحله نفاق گذشته و آشکارا افراد توطئه گرى در جامعه اسلامى به ادامه حیات مى پردازند و این سبب تحریک دیگران نیز مى شود که باید دفع گردد.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۷۴ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh