💢ارتباط علم اصول با حوزه موضوعات علوم انسانی
🔻بطور مستقیم نمیشود گفت علم اصول در حوزه مسائل علوم انسانی مستقیماً چه نقشی دارد، باید پیوندی بین معارف علوم انسانی و گزارههای آن و معارف وحیانی برقرارکنیم و ببینیم علم اصول بر معارفی که ناظر به حوزه علوم انسانی است چه تأثیری میگذارد.
🔻 همچنین ما مفروضمان این است که علوم انسانی مانند علوم طبیعی شامل علوم پایه و کاربردی است، و گزارههای موجود در آن به گزارههای توصیفی و تجویزی تقسیم میشود. به همین دلیل گزارههایی که در حوزه علوم انسانی و اجتماعی تولید میشود در حوزه توصیفیاتش میتواند با حوزه معارف وحیانی ما نسبتی را برقرار کند.
⭕️ ظرفیت شناسی علم اصول برای علوم انسانی
🔻علم اصول فقه دانشی است که کاملاً معطوف به گزارههای تجویزی فقهی دین است. ما الان یک منطق استکشاف گزارههای توصیفی و احیاناً تجویزی اخلاقی، به طور منظم و مدون نداریم.
🔻حالا ما در اخلاق چرا رشد نکردیم؟ زیرا اخلاق ما منطق اکتشافی اجتهادی نداشته است، در معارف البته اینگونه نیست، بسیاری از معارف ارتکازیات، است که بعضی از آن هم کم و بیش مدون است و در حوزههای معارفی و توصیفی هم باید مدون بشود.
🔻ما نیازمند این هستیم که در متدولوژی و روش شناسی علوم خودمان، حداقل علم دیگری مشابه علم اصول داشته باشیم.
۱) یکی علم اصول معارف یا علم اصول کلام (منطق اکتشاف گزارههای توصیفی به معنای عام)
۲) علم اصول اخلاق یعنی منطق اکتشاف گزارههای اخلاقی
۳) علم اصول فقه.
🔻 نکته بعد اینکه طبیعتاً این سه منطق اصولی، مشترکاتی دارد و هر یک مختصاتی دارد. آنچه که ما نهایتاً باید به آن برسیم در واقع یک مجموعهای از قواعد و روشهاست. و یک متدولوژی اکتشاف از منابع و متون دین داریم که اختصاص به توصیفیات و تجویزیات ندارد. در تجویزیات هم اختصاص به اخلاقیات و فقه ندارد که میشود مشترکش و یک بخش مختص دارد که در هر یک از این بخشهای توصیفی و تجویزی اخلاقی وتجویزی فقهی ما منطقهای ویژه خودش را باید داشته باشد .
🔻 ما باید هم مشترکات و هم متمایزاتشان را مشخص کنیم آن وقت هم یک نظام اکتشافی و یک منطق اجتهادی و اکتشافی جامعی در میآید که حاوی یک بخش مشترکات است.
🔻 اما حالا میخواهیم در تطبیق مسائل وارد بشویم، در علم اصول موجود واقعاً من معتقد به تورم علم اصول نیستم چرا که بسیاری از مسائل اصولی را هنوز کار نکرده ایم و حتی بسیاری از همین مباحث ریز هم در مسائل فقهی اثر دارد. همچنین معتقد نیستم که علم اصول ما خیلی با عقلیات مخلوط شده است؛ بسیاری از این تحلیلهای عقلی هنرهای اندیشمندان واقعاً بزرگ ماست و بازتاب و امتداد فقهی دارد.
🔻من فکر میکنم که علم اصول ما بالفعل الآن مشتمل بر بخش معظمی از منطق اکتشافی مشترک بین معارف توصیفی و تجویزی به همان معنای اخلاقی و فقهی است که یک بخشی از آن هم اختصاص به فقه دارد و ما وقتی که میخواهیم معارف وحیانی ناظر به علوم انسانی را تولید کنیم طبعاً از این علم اصول بینیاز نیستیم. همچنین دارای معارف تجویزی علوم انسانی است که همین علم اصول فقه آنجا مؤثر است.
🔻یک دور مباحث علم اصولمان را مرور کنیم. باید به عناوینی برسیم که این عناوین و محورها، محورهای منطق اکتشافی مشترکی است که هم در بخشهای توصیفی و هم در بخشهای تجویزی کارآمدی دارد.
🔻سه محور اصلی در حوزه مشترکات منطق اکتشاف معارف اعم از توصیفی و تجویزی عبارتند از:
۱) مجموعه مباحث الفاظ
۲) محورهای عمده ی بخش حجج و امارات در باب قطع
۳) باب خبر واحد، خبر متواتر و احیاناً سیره ، مشترکاتی از ارتکاز البته نه از مختصات فقه و محور تعارض و تعادل و تراجیح.
🔻سه حوزه دیگر هم هست که البته جزء حوزه منطق مشترک نیست، بلکه بخش مختصات فقهی است ۱- اوامر و نواهی ۲- مباحث عقلیه ۳- اصول عملیه
#بخش_دوم
ادامه دارد ...
http://meftaah.com/?p=22194
لینک کانال #علوم_انسانی_اسلامی ↙️↙️
https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
💢 فلسفه و الهیات فلسفه به علم میگوید تو بکوش ببین معلوم تو چیست؛ تمام تلاش و کوشش فلسفه هدایت کردن علم، تربیت کردن علم، راهنمایی علم، تهذیب علم، تزکیه علم است، به علم میگوید که ببین معلوم تو چه میگوید؛ کاری به دانشمندان ندارد، کاری به مردم ندارد.
⭕️ فلسفه به علم طبیعی میگوید، نه به طبیعیدان؛ فلسفه به علم طب میگوید، نه به طبیب؛ فلسفه به همه این علوم میگوید: «أیها العلوم» بدانید که هویت شما به هویت معلوم گره خورده است و معلوم، مثلث است این مثلث را مثله نکنید، اگر معلوم را مثله کردید علم مثله گیرتان میآید و خودتان مثله میشوید و علم مثله عالم مسلمان تربیت نمیکند.
⭕️ تبیین این مطلب این است که فلسفه میگوید هیچ موجود ممکنی نیست مگر اینکه مثلث است؛ یک ضلعش به مبدأ فاعلی برمیگردد که چه کسی او را آفرید؛ ضلع سومش این است که برای چه چیزی خلق شد؛ ضلع درونش را بهطور اجمال تبیین میکند و به طور تفصیل میگوید علمای طب و طبیعت و امثال ذلک بیایند تبیین کنند. به صورت یک موجبه کلیه استثناناپذیر فتوای الهیات فلسفه این است که هر موجود ممکنی مثلث است: یک مبدأ فاعلی دارد، اول؛ یک مبدأ غایی دارد، سوم؛ یک نظام داخلی دارد، دوم.
⭕️ علوم دیگر که متأسفانه بخش وسیعی از اینها از غرب به شرق آمدند، اولین کاری که به دست بیگانه یا آشنای جاهل انجام دادند، این است که این مثلث را مثله کردند فقط یک ضلع مانده است. چه کسی معلوم را آفرید؟ ضلع اول است؛ برای چه چیزی آفرید؟ ضلع سوم است، این ﴿هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ﴾ [1] را گرفتند، این ضلع وسط را که مثله شده است باقی گذاشتند که زمین چیست؟ آسمان چیست؟ دریا چیست؟ همین! زمینِ مرده، زمینهی حیات را زنده نمیکند؛ زمین مرده آسمان مرده، انسان را عالم نمیکند. علم، حی است، مادامی که معلومِ حی را تبیین کند، نه معلوم مرده شدهی لاشهی سردخانه را. لاشهی سردخانه لاشهی سرد است، لاشهی سرد، گرمی و فروغ علم ندارد.
⭕️ وقتی از موسای کلیم(سلام الله علیه) سؤال شد که پروردگاری که تو را فرستاد کیست؟ او این مثلث را تبیین کرد فرمود: ﴿رَبُّنَا الَّذِی﴾ این مبدأ فاعلی ﴿أَعْطَی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ﴾ این نظام داخلی ﴿ثُمَّ هَدَی﴾ [2] این نظام ثالث؛ یعنی خدا آفرید، این چنین آفرید، برای آن هدف آفرید. این معلوم مثله شده، در آن روز، جنگ جهانی اول و دوم را و امروز، جنگهای نیابتی را پدید آورده است؛ اینکه میبینید که یا سر از اختلاس و نجومی در میآورد یا سر از بیگانگی و تلاش و کوشش رهزنی و بردهگیری و مانند آن در میآورد برای اینکه مثله است، میگوید انسان تا نفس میکشد انسان است و بعد خبری نیست!
⭕️ معلوم مثله شده، علم مثله شده تحویل میدهد و علم مثله شده هم عالم مثله شده تربیت میکند؛ نه آینده را میداند نه گذشته را. اینکه راهبرد عملیاتی فلسفه در جامعه محسوس نیست، برای این است که فلسفه با علوم کار دارد.
⭕️ آنکه با الهیات فلسفه مأنوس است میداند که با علوم کار دارد و علوم هویتش را از معلوم میگیرد و معلوم مثلث است و معلوم مثلث را غرب مثله کرده است، این معلوم مثلثه شده، لاشهی سردخانه است و لاشهی سردخانه حیاتبخش نیست. اینکه گفتند علم زنده است حی لایموت است، علم مثلثی این گونه است؛ کار اساسی فلسفه این است.
ادامه دارد ...
#بخش_دوم
لینک کانال #علوم_انسانی_اسلامی ↙️↙️
https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
46.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❖ اسلامی سازی علوم انسانی و مبانی علم دینی آیت الله مصباح یزدی با حضور حجتالاسلام والمسلمین علی مصباح یزدی
•
•
•
•
#بخش_دوم #علوم_انسانی_اسلامی
#تمدن_نوین_اسلامی #زاویه
༺ مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه ༻
https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه
#پیشینه_علم_دینی | #علوم_انسانی_اسلامی ❖ درباره پیشینه علم دینی ، شخصیت هایی وجود دارند که در ارتب
• جریان مقابله با #سکولاریسم در دوران معاصر و حضور دین در عرصه مختلف زندگی سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی و تولید و تحقق علوم اخلاقی و اجتماعی اسلام در جوامع اسلامی ،پدیده ای است که روشنفکران مسلمان همچون #سید_جمال_الدین_اسد_آبادی و #شیخ_محمد_عبده در جهان عرب و ایران و #اقبال_لاهوری در شبه قاره مطرح کردند.
• جریان های نوظهور اجتماعی ، مانند #اخوان_المسلمین ، #نو_سلفی_گری ، #روشنفکری و #نو_معتزلینیز با رویکرد خاصی به این مسئله پرداختند و نظرات موافق و مخالف خود را مطرح ساختند .
• شاید بتوان ادعا کرد مسئله انحطاط مسلمین با شکست مسلمانان در مقابل جنگ استکباری و استعماری ، اولین جرقه ای بود که مسلمانان را متوجه عقب ماندگی جوامع اسلامی و پیامد های سکولاریسم و سکولاریزاسیون در کشور های اسلامی ساخت.این مسئله ، منشا پیدایش مسئله دیگری به نام رابطه یا « تعارض علم و دین» شد و دیدگاه های متعددی را به ارمغان آورد.
• متفکران مسلمان در این دوره ، به دو تصمیم کلان دست یافتند. تصمیم نخست این بود که #فرهنگ_غربی را کنار بگذارند و از #دانش_غربی بهره ببرند. این تصمیم از سوی سید جمال الدین اسد آبادی و به صورت اجرایی در مدیریت #امیر_کبیر و #دارالفنون ظاهر گشت. تصمیم دوم که #میر_سید_احمد_خان_هندی آن را شروع کرد و دیگران در مصر و ایران ادامه دادند، این بود که با رویکرد تلفیقی ، میان دین و علم مدرن پیوندی برقرار کنند.
• در جستجوی علوم انسانی اسلامی ج۱ص۲۱
•
•
•
• #بخش_دوم
•
•
•
༺ مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه ༻
https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
39.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❖ اسلامی سازی علوم انسانی و مبانی علم دینی آیت الله جوادی آملی با حضور حجتالاسلام والمسلمین حمید پارسانیا
•
•
• #بخش_دوم
•
•
#علوم_انسانی_اسلامی #علم_دینی
#تمدن_نوین_اسلامی #علم_مدرن
༺ مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه ༻
https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b