eitaa logo
این عمار
3.4هزار دنبال‌کننده
29هزار عکس
23.4هزار ویدیو
668 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
* چه کسانی برای خاتمی تصمیم گیری می کنند درباره تاثیرپذیری محمد خاتمی از برخی افراد در مسایل سیاسی تاکنون گزارش های خبری و گمانه زنی های سیاسی زیادی شده است. حتی در دورن جبهه اصلاحات نیز یکی از نقدهای همیشگی به محمد خاتمی تحت تاثیر بودن وی از برخی افراد خاص است. در گذشته برخی از احزاب و چهره های شناخته شده اصلاحات معتقد بودند که خاتمی تحت تاثیر اعضای حزب مشارکت است و در سالهای اخیر نیز بیشتر تحت نقوذ حزب «اتحاد ملت» که بسیار شبیه به حزب مشارکت است، می باشد. با این وجود برخی از فعالین سیاسی معتقدند که محمد خاتمی در انتخابات 1400 تاکنون بیشتر تحت تاثیر و نفوذ چهره های همچون محسن امین زاده، سعید حجاریان ، علیرضا علوی‌تبار و محسن میردامادی قرار دارد. از سوی دیگر همین گمانه زنی های سیاسی و رسانه ای در میان جریان اصلاحات سبب بدبینی به خاتمی و عدم تمایل به ادامه رهبری خاتمی حتی در میان احزاب تاثیرگذاری همچون جزب کارگزاران شده است
* فعالیت علی لاریجانی برای انتخابات جدی تر از همیشه ؟! هواداران علی لاریجانی همچنین در روزهای گذشته با شخصیت های موثر شهرستان ها ارتباط برقرار کرده و از آنها برای حمایت از علی لاریجانی در انتخابات 1400 دعوت و تشویق کرده اند. به اعتقاد برخی از فعالین سیاسی این تحرکات استانی و انتخاباتی نمی تواند یک کار خودجوش سیاسی بوده باشد و علامتی از جدی تر شدن حضور علی لاریجانی در انتخابات 1400 تلقی می شود. با وجود گمانه زنی های رسانه ای، در هفته های اخیر علی لاریجانی حضور رسانه ای خاصی نداشته و مواضع علنی نیز از او درباره حضور یا عدم حضور در انتخابات مطرح نشده است. لازم به ذکر است این اخبار غیر رسمی و گمانه زنی درباره ورود علی لاریجانی به انتخابات در حالی است که پیش از این با عبور اصلاح طلبان از علی لاریجانی و تلاش برای کشاندن ظریف به انتخابات ریاست جمهوری و همچنین نتایج نظرسنحی های اخیر و محبوبیت بسیار کم لاریجانی در میان مردم و از سوی دیگر عدم تحرک سیاسی علی لاریجانی در هفته های اخیر، نشانه جدی از عدم تمایل او برای انتخابات ریاست جمهوری توسط برخی از فعالین سیاسی برآورد شده بود.
عدم حضور قالیباف قطعی نیست ناصر ایمانی، تحلیلگر و فعال سیاسی اصولگرا، در گفت و گو با برنا با اشاره به تایید ضمنی عدم حضور محمدباقر قالیباف در انتخابات ۱۴۰۰ گفت: قالیباف نگفته است که در انتخابات شرکت نمی کند یکی از نزدیکان او اعلام کرده است در صورت شرکت رییسی، قالیباف شرکت نخواهد کرد و اتفاق خاصی نیفتاده است و عدم حضور او در انتخابات، اصلا قطعی نیست. او افزود: اگر رییسی بیاید باتوجه به سابقه و جایگاهی که دارد و طبق نظرسنجی های عمومی جایگاه او دیده شده و به مقدار زیادی مورد اجماع خواهد بود ولی اگر او نیایند اجماع به این شدت نخواهد بود و اجماع مشکل تر و پیچیده تر، خواهد بود. او با بیان اینکه قالیباف فقط در صورت حضور رییسی انصراف می دهد، تصریح کرد: مسلما اگر رییسی بیاید قالیباف نیست و اگر قالیباف شرکت کند رییسی در صحنه نیست. مردم قاعدتا مقایسه می کنند و اگر ببینند قالیباف در بین سایر کاندیداها بیشتر جلب توجه می کند قطعا چه در مرحله اول و دوم رای می آورد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر وقت احساس کردید دارید حرف های روحانی درباره FATF رو باور میکنید این ویدئو رو ببینید : وعده روحانی در ۲۰ مهر ۱۳۹۴ برای برجام: اگر برجام بیاد ۲۰% کالا ارزون‌تر میشه نتیجه: گوشت ۱۲۰ هزار تومانی، پراید ۱۳۰ میلیونی، بحران پوشکی، قیمت نجومی خانه، لوازم خانگی، میوه و .... وعده روحانی در ۱۹ آذر ۱۳۹۷ برای FATF : اگر FATF باشد جنس ۲۰% ارزون تر میشه در صورت ملحق شدن ایران به FATF ، نتیجه: ؟ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اعتراض مجلسی‌ها به سخنان نماینده بافق 🔹امروز صباغیان، نماینده بافق در اعتراض به حذف پیشنهادش درباره بودجه در صحن علنی مجلس گفت: آقای قالیباف این اقدامات ناشی از سوءمدیریت شماست؛ اینجا مجلس است نه پادگان نظامی! شما یک حزب تشکیل داده‌اید و کسی حتی نمی‌تواند حرف بزند. 🔹این سخنان واکنش‌های نمایندگان را نسبت به او درپی داشت اما قالیباف در تذکری اعلام کرد که نمایندگان آستانه تحمل‌شان را بالا ببرند تا حرف مخالفان هم در آرامش شنیده شود. 🔹آزادی‌خواه نماینده ملایر گفت: همین که هر حرفی می‌خواهید می‌زنید نشان می‌دهد اینجا پادگان نظامی نیست. 🔹میرمحمدی نماینده میبد اعلام کرد: صباغیان یکی از سه‌چهار نفری است که در این مجلس بیشترین تریبون را در اختیار داشته و بیشترین تذکرات را مطرح کرده اما بازهم چنین اظهارات توهین‌آمیز مطرح کرد. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
مجلس: پذیرفتن FATF مبنای «فشارهای شرطی» به ایران خواهد بود 🔹بیاینه نمایندگان: به دلیل وضع تحریم‌های ظالمانه، بخش عمده‌ای از فعالیت‌های مالی ایران، خارج از قالب‌های مرسوم صورت می گیرد و در چنین شرایطی، خزانه‌داری آمریکا، برای طراحی تحریم‌های هدفمند و نقطه‌زن علیه ایران، نیاز به اطلاعات اقتصادی دارد. 🔹پیوستن به کنوانسیون‌های CFT و پالرمو ما را به لحاظ حقوقی متعهد می‌کند که اطلاعات اقتصادی را به طرف‌های تحریم‌کننده یا واسطه‌های آنان تقدیم کنیم و این‎ها مبنای «فشارهای شرطی» به ایران خواهد بود. 🔹از منظر حقوق بین‌الملل، هر نوع تصویب ولو به اسم «الحاق مشروط»، به منزله عضویت در معاهده و لازم‎الاجرا بودن آن است. شرط «عدم اجرا تا لغو تحریم‌ها»مصرف داخلی دارد. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تحدیر(تندخوانی)جزء3 حدود30دقیقه دورسیزدهم برای ظهور وسلامتی امام خامنه ای مدظله العالی ورفع مشکلات مسلمین https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی_عظم_البلا نماهنگ جدید ویژه دعای فرج ‎الهی عظم البلا با صدای دل نشین علی فانی این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽🍃👌دعای عهد .... این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🔰برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸 🌼اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه)🌼 🍃🌛خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده!🌜🍃 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸 🔰بهجت‌الدعاء، ص ٣۴٧ ( مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعمل‌های عبادی مورد توصیه حضرت قدس‌سره) https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
100مرتبه
┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄ 📜نامه به حارث همدانی 1⃣ اخلاق كارگزاران حكومتی ♦️به ريسمان قرآن چنگ زن و از آن نصيحت پذير، حلالش را حلال و حرامش را حرام بشمار و حقی را كه در زندگی گذشتگان بود تصديق كن، و از حوادث گذشته تاريخ برای آينده عبرت گير، كه حوادث روزگار با يكديگر همانند بوده و پايان دنيا به آغازش می پيوندد و همه آن رفتنی است. نام خدا را بزرگ دار و جز به حق بر زبان نياور، مرگ و جهان پس از مرگ را فراوان به ياد آور، هرگز آرزوی مرگ مكن جز آنكه بدانی از نجات يافتگانی، از كاری كه تو را خشنود، و عموم مسلمانان را ناخوشايند است بپرهيز، از هر كار پنهانی كه در آشكار شدنش شرم داری پرهيز كن، از هر كاری كه از كننده آن پرسش كنند، نپذيرد يا عذرخواهی كند، دوری كن، آبروی خود را آماج تير گفتار ديگران قرار نده، و هر چه شنيدی بازگو مكن، كه نشانه دروغگویی است و هر خبری را دروغ مپندار، كه نشانه نادانی است. خشم را فرونشان و به هنگام قدرت ببخش و به هنگام خشم فروتن باش، و در حكومت مدارا كن تا آينده خوبی داشته باشی، نعمتهایی كه خدا به تو بخشيده نيكو دار و نعمتهایی كه در اختيار داری تباه مكن، و چنان باش كه خدا آثار نعمتهای خود را در تو آشكارا بنگرد. 2⃣ اوصاف مومنان ♦️و بدان! بهترين مومنان آنكه جان و خاندان و مال خود را در راه خدا پيشاپيش تقديم كند، چه آن را كه پيش فرستی براي تو اندوخته گردد، و آنچه را كه باقی گذاری سودش به ديگران می رسد. از دوستی با بيخردان، و خلافكاران بپرهيز، زيرا هر كس را به دوستش می شناسند، و در شهرهای بزرگ سكونت كن زيرا مركز اجتماع مسلمانان است، و از جاهایی كه مردم آن از ياد خدا غافلند، و به يكديگر ستم روا می دارند، و بر اطاعت از خدا به يكديگر كمك نمی كنند، بپرهيز. در چيزی انديشه كن كه ياريت دهد، از نشستن در گذرگاههای عمومی، و بازار پرهيز كن كه جای حاضر شدن شيطان، و برانگيخته شدن فتنه هاست، و به افراد پايين تر از خود توجه داشته باش، كه راه شكرگزاری تو در برتری است. در روز جمعه پيش از نماز مسافرت مكن، جز برای جهاد در راه خدا، و يا كاری كه از انجام آن ناچاری، در همه كارهايت خدا را اطاعت كن، كه اطاعت خدا از همه چيز برتر است. 3⃣ روش به كارگيری نفس در خوبيها ♦️نفس خود را در واداشتن به عبادت فريب ده، و با آن مدارا كن، و به زور و اكراه بر چيزی مجبورش نساز، و در وقت فراغت و نشاط به كارش گير، جز در آنچه كه بر تو واجب است، و بايد آن را در وقت خاص خودش به جا آوری ، بپرهيز از آنكه مرگ تو فرا رسد در حالی كه از پروردگارت گريزان باشی، و در دنياپرستی غرق باشی، از همنشينی با فاسقان بپرهيز كه شر به شر می پيوندد، خدا را گرامی دار، و دوستان خدا را دوست شمار، و از خشم بپرهيز كه لشكر بزرگ شيطان است. با درود. 📜 ، ┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄
نامه ۶۹.mp3
3.69M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌷تقدیم به روح پاک و مطهر شهید حاج قاسم سلیمانی وشهید ابومهدی المهندس 🔷 سهم روز پنجاه و دوم : نامه ۶۹
رمان مذهبی و بسیار زیبای با موضوع شهدای وطن سربازان گمنام امام زمان (عج)
🌹 سمانه پتو را روی زینب کشید و کلافه گفت: ــ زینب عمه بخواب دیر وقته گوشیش را نشان زینب داد و گفت: ــ نگا عمه ساعت۳ شبه من باید سه ساعت دیگه بیدار بشم نگاهی به زینب انداخت متفکر به گوشی خیره شده بود: ــزینب ،عمه به چی خیره شدی؟؟ ــ عمه این آقا مرد بدیه؟؟ سمانه به عکس زمینه گوشی اش که عکس مقام معظم رهبری بود،نگاهی انداخت ــ نه عمه اتفاقا مرد خیلی خوب و مهربونیه،چرا پرسیدی؟ ــ آخه ،اون روز که رفته بودم پیش خاله صغری،یواشکی رفتم تو اتاق عمو کمیل ــ خب ــ بعد دیدم عمو داره تو لپ تاب یه فیلم از این آقا میبینه که داره حرف میزنه،بعد منو دید زود خاموشش کرد ابروان سمانه از تعجب بالا رفتند!! ــ عمه چیزی به عمو نگو،من قول دادم که چیزی نگم. ــ باشه عمه ،بخواب دیگه سمانه دیگر کلافه شده بود،باور نمی کرد کمیل در جمع ضد رهبری صحبت می کرد و مخفیانه سخنرانی های رهبر را گوش می داد. نفس عمیقی کشید و به زینب که آرام خوابیده بود نگاهی انداخت و لبخندی زد و زیر لب گفت: ــ فضول خانم ،چقدم سر قولش مونده لبخندی زد و چشمانش را بست و سعی کرد تا اذان صبح کمی استراحت کند. **** ــ حواست باشه،دعوایی چیزی شد دخالت نکن ــ چشم مامان،الان اجازه میدید برم ــ برو به سلامت مادر ــ راستی مامان ،من شب میرم خونه خاله سمیه،کار داریم به خاطر وضعیت پای صغری،میرم پیشش کارارو باهم انجام بدیم،بی زحمت به بابایی بگو رفتید رای بدید لب تاپ و وسایلمو برسونید خونه خاله ــ باشه عزیزم،جواب تلفنمو بده اگه زنگ زدم ــ چشم عزیزم سمانه بوسه ای بر گونه ی مادرش گذاشت و با برداشتن کیف و دوربینش از خانه خارج شد. با صدای گوشی دوربینش را کناری گذاشت؛ ــ جانم رویا ــ کجایی سمانه ــ بیرون ــ میگم آقایون نیستن،سیستم خراب شده،جان من بیا درستش کن کارامون موندن ــ باشه عزیزم الان میام ... 🌸 این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
🌹 در عرض ربع ساعت خودش را به دانشگاه رساند ،با دیدن رویا کنار دفتر با لبخند به طرفش رفت: ــ اوضاع انتخابات چطوره؟ سمانه ناراحت سری تکون داد و گفت: ــ اوضاع به نفع ما نیست ،ولی خداروشکر شهر آرومه ــ خداروشکر،بیا ببین این سیستم چشه؟؟ فک کنم ویندوز پریده ــ من یه چیزی از اتاقم بردارم بیام ــ باشه سمانه سریع به سمت اتاقش رفت وسایلش را روی میز گذاشت و سریع چند Cdبرداشت و به اتاق رویا رفت. کار سیستم نیم ساعتی طول کشید اما خداروشکر درست شد. ــ بفرمایید اینم سیستم شما ــ دستت دردنکنه عزیزم ،لطف کردی ــ کاری نکردم خواهر جان ،من برم دیگه به سمت اتاقش رفت که آقای سهرابی را دید،با تعجب به سهرابی که مضطرب بود نگاهی کرد و در دل گفت"مگه رویا نگفت آقایون نیستن" ــ سلا آقای سهرابی ــ س.. سلام خانم حسینی،با اجازه من اومدم یه چیزیو بردارم و برم ــ بله بفرمایید **** سمانه خسته از روز پرکار و پر دردسری که داشت از تاکسی پیاده شد،گوشیش را بیرون آورد و پیامی برای مادرش فرستاد تا نگران نشود ،مسیر کوتاه تا خانه ی خاله اش را طی کرد، دکمه آیفون را فشرد که بعد از چند ثانیه بعد با صدای مهربان خاله اش لبخند خسته ای بر لبانش نشست.بعد از اینکه در باز شد وارد خانه شد ،طبق عادت همیشگی،سمیه خانم کنار در ورودی منتظر خواهرزاده اش مانده بود، ــ سلام خاله جان ــ سلام عزیزم،خسته نباشی عزیزم سمانه بوسه ای بر روی گونه خاله اش گذاشت و گفت: ــ ممنون عزیزم ــ بیا داخل سمانه وارد خانه شد که با کمیل روبه رو شد سلامی زیر لب گفت ،که کمیل هم جوابش را داد. ــ سمانه خاله میگفتی،کمیل میومد دنبالت ،تو این اوضاع خطرناکه تنها بیای ــ نه خاله جان نمیخواستم مزاحم کار آقا کمیل بشم،با اجازه من برم پیش صغری ــ برو خاله جان،استراحت کن ،برا شام مژگان و خواهرش میان سمانه سری تکان داد و از پله ها رفت . ... 🌸 این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
🌹 سمانه کنار صغری نشسته بود وعکس هایی که صغری موقع رای دادن با پای شکسته گرفته بود را به سمانه نشان می داد و ارام میخندیدند، مژگان کنار خواهرش نیلوفر،که برای چند روزی از شهرستان به خانه ی مژگان امده بود،مشغول صحبت با سمیه خانم بودند،البته نگاه های ریزکانه ی نیلوفر به کمیل که به احترام مژگان در جمع نشسته بود،از چشمان سمانه و صغری دور نمانده بود،صغری و سمانه از اولین برخورد حس خوبی به نیلوفر نداشتند. کمیل عذرخواهی کرد و بااجازه ای گفت و به اتاقش رفت،سمانه متوجه درهم شدن قیافه ی نیلوفر شد ،نتوانست جلوی اخم هایش را بگیرد،بی دلیل اخمی به نیلوفر که خیره به پله ها بود کرد،که نیلوفر با پوزخندی جوابش را داد ،که سمانه از شدت پرو بودن این دختر حیرت زده شد، مژگان،با خوابیدن طاها ،عزم رفتن کرد،همان موقع کمیل پایین آمد و با دیدن ،نیلوفر که سعی می کرد طاها را بلند کند گفت: ــ خودم بلندش میکنم ،اذیت میشید،زنداداش بفرمایید خودم میرسونمتون سمانه با اخم به نیش باز نیلوفر نگاه کرد و سری به علامت تاسف تکان داد،بعد از خداحافظی با مژگان و نیلوفر،همراه کمیل بیرون رفتند. صغری به اتاق رفت،سمانه پا روی پله گذاشت تا به دنبال صغری برود که با صدای سمیه خانم برگشت؛ ــ جانم خاله ــ میخواستم در مورد موضوعی بهات صحبت کنم ــ جانم ــ سمانه خاله جان،تو میدونی چقدر دوست دارم،وهمیشه آرزوم بود عروس کمیلم بشی اما ناراحت گونه ی سمانه را نوازش کرد و گفت: ــ مثل اینکه قسمت نیست،فقط ازت یه خواهشی دارم،هیچوقت به خاطر این مسئله با من غریبگی نکنی،ازم دور نشی،نبینم بهمون کمتر سر بزنی ــ خاله ،قربونت برم این چه حرفیه،مگه میشه از شما دست کشید؟؟ ها؟نگران نباش قول میدم هر روز خونتون تلپ بشم،خوبه؟؟ سمیه خانم لبخندی زد و سمانه را محکم در آغوش فشرد . ** سمانه نگاهش را از حیاط گرفت و به صغری که سریع در حال تایپ بود ،دوخت.یک ساعتی گذشته بود ولی کمیل برنگشته بود،نمی دانست چرا دیر کردن کمیل عصبیش کرده بود،کلافه پوفی کرد و چشمانش را برای چند لحظه بست،که با صدای ماشین سریع چشمانش را باز کرد و به کمیل که ماشین را قفل می کرد خیره شد،کمیل روی تخت گوشه ی حیاط نشست و کلافه بین موهایش چنگ زد،سمانه از بالا به کمیل نگاه می کرد،خیالش راحت شده بود ،خودش حالش بهتر از کمیل نبود،نمی دانست چرا از آمدن کمیل خیالش راحت شده بود،کلافه از کارهایش پرده را محکم کشید و کنار صغری نشست و به بقیه کارش ادامه داد ... 🌸 این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
🌹 ــ سمانه خاله برا چی میری،الان دیگه نتایج انتخابات اعلام میشه،خیابونا غلغله میشه،خطرناکه سمانه چایی اش را روی میز گذاشت و گفت: ــ فدات شم خاله،اینقدر نگران نباش ،چیزی نمیشه،باید برم کار دارم بی زحمت یه آژانس بگیر برام ــ خودم میرسونمتون سمانه به طرف صدا برگشت با دیدن کمیل کت به دست که از پله ها پایین می آمد ،اخمی بین ابروانش نشست وتا خواست اعتراضی کند کمیل گفت: ــ خیابونا الان شلوغه ،منم دارم میرم کار دارم شمارو هم میرسونم. سمانه تا می خواست اعتراض کند ،متوجه نگاه خاله اش شد که با التماس به او نگاه می کرد،می دانست هنوز امیدش را از دست نداده،نفس عمیقی کشید و با لبخند روبه خاله اش گفت: ــ پس دیگه آژانس زنگ نزن،با آقا کمیل میرم سمیه خانم ذوق زده به سمت سمانه رفت و بوسه ای بر روی پیشانی اش کاشت؛ ــ قربونت برم ،منتظرتم زود برگرد ــ نمیتونم باید برم خونه،شنبه خونه آقای محبی میان باید برم کمک مامان سمانه می دانست با این حرف روی تمام امید خاله اش خط کشید ،اما باید سمیه خانم باور می کرد که سمانه و کمیل قسمت هم نیستند، بعد از خداحافظی از خانه خارج شدند و سوار ماشین شدند * ترافیک خیلی سنگین بود،سمانه کلافه نگاهی به ماشین ها انداخت و منتظر به رادیو گوش داد، مجری رادیو شروع کردمقدمه چینی و معرفی رئیس جمهور،سمانه با شنیدن نام رئیس جمهور ناخوداگاه عصبی مشت ارامی به داشپرت زد،کمیل نگاه کوتاهی به سمانه که عصبی سرش را میان دو دستش گرفته بود،انداخت. سمانه کلافه با پاهایش پشت سرهم به کف ماشین ضربه میزد ،نتایج انتخابات اعصابش را بهم ریخته بود و ترافیک و بوق های ماشین ها و رقص مردم وسط خیابان که نمی دانستند قراره چه بر سرشان بیاید حالش را بدتر کرده بود. ــ هنوز میخواید برید دانشگاه؟؟ ــ چطور ــ مثل اینکه حالتون خوب نیست ــ نه خوبم ــ دانشگاه مگه تعطیل نیست ــ چرا تعطیله،اما بچه ها پیام دادن که حتما بیام دانشگاه کمیل سری تکان داد،سمانه دوباره نگاهش را به مردانی که وسط خیابان می رقصیدند و همسرانشان را تشویق به رقص می کردند سوق داد،این صحنه ها حالش را بدتر می کرد،آنقدر حالش ناخوش بود که نای برداشتن دوربین و گرفتن عکس برای تهیه گزارش را نداشت. بعد یک ساعتی ماشین ها حرکت کردند،و کمیل پایش را روی گاز گذاشت،نزدیک های دانشگاه شدند، که سمانه با دیدن صحنه ی روبه رویش شوکه شد،دهانش خشک شد فقط زیر لب زمزمه کرد: ــ یا فاطمه الزهرا ... این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
🌹 سمانه وکمیل خیره به تجمع کنار دانشگاه،که دانشجویان ،پوستر به دست ،ضد نامزدی که رئیس جمهور شده بود، بودند. سمانه شوکه از دیدن بچه های بسیج بین دانشجویانی که تظاهرات کرده بودند،خیره شد. سمانه یا خدایی گفت و سریع در را باز کرد،که دستی سریع در را بست،سمانه به سمت کمیل برگشت که با اخم های کمیل مواجه شد. ــ با این تظاهراتی که اتفاق افتاده،میخواید برید؟؟ ــ یه چیزی اینجا اشتباهه،ما به بچه ها گفتیم که نتایج هر چیزی شد نباید بریزن تو خیابون اما الان... خودش هم نمی دانست که چرا برای کمیل توضیح می دهد ،به پوستر و بنرها اشاره کرد؛ ــ ببینید پوسترایی که دستشونه همش آرم بسیج و سپاه داره،اصلا یه نگاه به پوسترا بندازید همش توهین و تهمت به نامزدیه که الان رئیس جمهوره،وای خدای من دیگر اجازه ای به کمیل نداد و سریع از ماشین پیاده شد. از بین ماشین ها عبور کرد و به صدای کمیل که او را صدا می زد توجه ای نکرد. چندتا از دخترهای بسیج را کنار زدو به بشیری که وسط جمعیت در حال شعار دادن بود رسید،و با صدای عصبانی فریاد زد: ــ دارید چیکار میکنید؟؟قرار ما چی بود؟مگه نگفتیم هیچ کاری نکنید بشیری با تعجب به او خیره شده بود ــ ولی خودتون .. سمانه مهلت ادامه به او نداد: ــ سریع پوستر و بنرارو از دانشجوها جمع کنید سریع خودش هم به سمت چندتا از خانما رفت و پوسترا و بنرها را جمع کرد. نمی دانست چه کاری باید بکند،این اتفاق ،اتفاق بزرگ و بدی بود،می دانست الان کل رسانه ها این تجمع را پوشش داده اند. ،متوجه چندتا از پسرای تشکیلات شد ،که با عصبانیت در حال جمع کردن ،پوستر ها بودند،نفس عمیقی کشید چشمانش را بست وسط جمعیت ایستاد و سعی کرد میان این غلغله که صدای شعار و از سمتی صدای جیغ و فریاد آمیخته بود ،تمرکز کند،تا چاره ای پیدا کند چطور این قضیه را جمع کنند،اما با برخورد کسی به او بر روی زمین افتاد ،از سوزش دستش چشمانش را بست ،مطمئن بود اگر بلند نشود،بین این جمعیت له خواهد شد، اما با صدای آشنایی که مردمی که به سمتش می آید را کنار می زد تا با او برخورد نداشته باشند چمشانش را باز کرد . حیرت زده به اطرافش خیره شده بود ،با تعجب به دنبال شخصی که مردم اطرافش را کنار زده بود می گشت، اما اثری از او پیدا نکرد،ولی سمانه مطمئن بود صدای خودش بود. صدا ،صدای کمیل بود..... ... 🌸 این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
یک وقت هایی؛ بعد از دو شب نماز شب! بعد از چند روز روزه مستحبی! بعد از چند روز تسبیح چرخاندن! بعد از یک کار فرهنگی در فضای مجازی و حقیقی! و ... کُلی سر و صدا راه می اندازیم که آقا چرا ما امام زمان(عج) رو نمی بینیم؟ کُلی هم خودمون رو تحویل میگیریم! شاید جلو آیینه هم بریم و ببینیم که !! چقدر نورانی شدیم اونی که دونه درشت بشه! مخلص بشه! خالص بشه! برای امام زمان عج سر و صدا راه نمیندازه به قول حاج حسین یکتا: اون پولِ خوردِ که سر و صدا داره! اسکناس صدایی ازش در نمیاد... دونه درشت بشیم! خالص بشیم! که امام زمان(عج) ماموریت هاشو به ما بسپاره! این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
. • 🌱 ؛ سفارش میڪنم ، دستمالی که با آن اشک بر ســــیدالشــــهدا ریخته ام را بر روی ســینه و در کفنم قـــرار دهید ...! . 🍂 🌱 این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
⚠️ اثـرِ چت با نامحرم مثل بعضی تصادفهاسـت😣 همان موقع ما را نمیکشد..! اما بعد از مدتی، به یکباره، حتی با یک ضربه کوچک همه چیزمان را میگیرد❗️ مراقب داشته هایمان باشیم.... این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2