فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تندخوانی_تصویری_جزء ۱۱قرآن کریم استاد معتز آقایی
حدود۳۰دقیقه
دور بیست وهشتم
جهت سلامتی سلامتی و ظهور امام زمان عج و سلامتی امام خامنه ای مدظله العالی
ورفع مشکلات مسلمین و آزادی قدس
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
🎬حسین حقیقی
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽🍃👌دعای عهد ....
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
✅ ختم #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز
🌷تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون
🔷 سهم روز صد و شانزدهم
🔻خطبه ۱۹۲ ، بند ۱۶ تا ۱۹
🌹سهم #روز_صد_وشانزدهم : خطبه ۱۹۲ #نهج_البلاغه ، بند ۱۶ تا ۱۹
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
📜 #خطبه192 ، خطبه قاصعه
6⃣1⃣ قاطعيّت امام در نبرد با منحرفان
♦️آگاه باشيد، خداوند مرا به جنگ با سركشان تجاوز كار، پيمان شكنان و فساد كنندگان در زمين فرمان داد. با ناكثان پيمان شكن جنگيدم و با قاسطين تجاوز كار جهاد كردم و مارقين خارج شده از دين را خوار و زبون ساختم و رهبر خوارج (شيطان ردهه) بانگ صاعقه ای قلبش را به تپش آورد و سينه اش را لرزاند و كارش را ساخت. حال تنها اندكی از سركشان و ستمگران باقی ماندند كه اگر خداوند مرا باقی گذارد با حمله ديگری نابودشان خواهم كرد و حكومت حق را در سراسر كشور اسلامی پايدار خواهم كرد، جز مناطق پراكنده و دور دست.
7⃣1⃣ سوابق درخشان شجاعت و فضائل امام (عليه السّلام)
🔻من در خردسالی بزرگان عرب را به خاك افكندم و شجاعان دو قبيله معروف «ربيعه» و «مضر» را در هم شكستم. شما موقعيّت مرا نسبت به رسول خدا(صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) در خويشاوندی نزديك، در مقام و منزلت ويژه می دانيد. پيامبر مرا در اتاق خويش می نشاند، در حالی كه كودك بودم، مرا در آغوش خود می گرفت و در بستر مخصوص خود می خوابانيد، بدنش را به بدن من می چسباند و بوی پاكيزه خود را به من می بوياند و گاهی غذایی را لقمه لقمه در دهانم می گذارد، هرگز دروغی در گفتار من و اشتباهی در كردارم نيافت. از همان لحظهای كه پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) را از شير گرفتند، خداوند بزرگترين فرشته خود (جبرئيل) را مأمور تربيت پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) كرد تا شب و روز او را به راههای بزرگواری و راستی و اخلاق نيكو راهنمایی كند و من همواره با پيامبر بودم چونان فرزند كه همواره با مادر است. پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) هر روز نشانه تازه ای از اخلاق نيكو را برايم آشكار می فرمود و به من فرمان می داد كه به او اقتدا نمايم. پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) چند ماه از سال را در غار حراء می گذراند، تنها من او را مشاهده می كردم و كسی جز من او را نميديد. در آن روزها در هيچ خانه ای اسلام راه نيافت جز خانه رسول خدا (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) كه خديجه هم در آن بود و من سوّمين آنان بودم. من نور وحی و رسالت را می ديدم و بوی نبوّت را می بوييدم، من هنگامی كه وحی بر پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرود می آمد، ناله شيطان را شنيدم، گفتم: ای رسول خدا! اين ناله كيست؟ گفت: شيطان است كه از پرستش خويش مأيوس گرديد و فرمود: «علی تو آنچه را من می شنوم، می شنوی و آنچه را كه من می بينم، می بينی، جز اينكه تو پيامبر نيستی، بلكه وزير من بوده و به راه خير می روی»
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
🌹سهم #روز_صد_وشانزدهم : خطبه ۱۹۲ #نهج_البلاغه ، بند ۱۶ تا ۱۹
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
📜 #خطبه192 ، خطبه قاصعه
8⃣1⃣ خيره سری و دشمنی سران قريش
🔻من با پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) بودم آنگاه كه سران قريش نزد او آمدند و گفتند: «ای محمد! تو ادّعای بزرگی كردی كه هيچ يك از پدران و خاندانت نكردند، ما از تو معجزه ای می خواهيم، اگر پاسخ مثبت داده انجام دهی، می دانيم كه تو پيامبر و فرستاده خدایی و اگر از انجام آن سرباز زنی، خواهيم دانست كه ساحر و دروغگویی». پس پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود «شما چه می خواهيد؟» گفتند: «اين درخت را بخوان تا از ريشه كنده شود و در پيش تو بايستد». پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود: خداوند بر همه چيز تواناست. حال اگر خداوند اين كار را بكند آيا ايمان می آوريد و به حق شهادت می دهيد؟ گفتند: آری ، پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود: من بزودی نشانتان می دهم آنچه را كه درخواست كرديد و همانا بهتر از هر كس می دانم كه شما به خير و نيكی باز نخواهيد گشت، زيرا در ميان شما كسی است كه كشته شده و در چاه «بدر» دفن خواهد شد و كسی است كه جنگ احزاب را تدارك خواهد كرد. سپس به درخت اشاره كرد و فرمود: «ای درخت اگر به خدا و روز قيامت ايمان داری و ميدانی من پيامبر خدايم، از زمين با ريشه هايت در آی و به فرمان خدا در پيش روی من قرار گير». سوگند به خدایی که پیامبر را به حق مبعوث كرد، درخت با ريشه هايش از زمين كنده شده و پيش آمد كه با صدای شديد چونان به هم خوردن بال پرندگان، يا به هم خوردن شاخه های درختان، جلو آمد و در پيش روی پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) ايستاد كه برخی از شاخه های بلند خود را بر روی پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) و بعضی ديگر را روی من انداخت و من در طرف راست پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) ايستاده بودم، وقتی سران قريش اين منظره را مشاهده كردند، با كبر و غرور گفتند: «به درخت فرمان ده نصفش جلوتر آيد و نصف ديگر در جای خود بماند» پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرمان داد. نيمی از درخت با وضعی شگفت آور و صدایی سخت به پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) نزديك شد گويا می خواست دور آن حضرت بپيچد، امّا سران قريش از روی كفر و سركشی گفتند: «فرمان ده اين نصف باز گردد و به نيم ديگر ملحق شود و به صورت اول در آيد» پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) دستور داد و چنان شد. من گفتم: لا اله الّا اللّه، ای رسول خدا من نخستين كسی هستم كه به تو ايمان آوردم و نخستين فردی هستم اقرار می كنم كه درخت با فرمان خدا برای تصديق نبوّت و بزرگداشت دعوت رسالت، آنچه را خواستی انجام داد. امّا سران قريش همگی گفتند: «او ساحری است دروغگو كه سحری شگفت آور دارد و سخت با مهارت است». و خطاب به پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) گفتند: «آيا نبوّت تو را كسی جز امثال علی (عليه السّلام) باور می كند؟»
9⃣1⃣ الگوهای كامل ايمان
🔻و همانا من از كسانی هستم كه در راه خدا از هيچ سرزنشی نمی ترسند، كسانی كه سيمای آنها سيمای صدّيقان و سخنانشان سخنان نيكان است، شب زنده داران و روشنی بخشان روزند، به دامن قرآن پناه برده سنّتهای خدا و رسولش را زنده می كنند، نه تكبّر و خود پسندی دارند و نه بر كسی برتری می جويند. نه خيانتكارند و نه در زمين فساد می كنند، قلبهايشان در بهشت و پيكرهايشان سرگرم اعمال پسنديده است.
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(93).mp3
9.6M
🔈 ختم گویای #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز.
🌷 تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون
🔷 سهم روز صد و شانزدهم : ختم نهج البلاغه ، خطبه ۱۹۲ بند ۱۶ تا ۱۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حجت_الاسلام_والمسلمین_عاملی
🎬 انسان آرمانی خدا
🍃🌀🍃
#به_عشق_مهدی
#جهاد_تبیین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
#رمانی_از_عاشقانه_های_شهدا
#شهید_مدافع_حرم
#رمان_رویای_بیداری
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💕💞💕💞💕💞💕💞
💞💕
#رؤیـــــــای_بیـــــدارے
#پارت_هفتادونه
🔶بالاخره ساکش رو بست و کوله اش رو برداشت اول رفت طبقۀ بالا و از پدر و مادرش🌹خداحافظی کرد. صدای پدر آقامصطفی از داخل راهپلهها میآمد: «من برادر نداشتم تو مثل برادرم بودی اگه واقعاً میخوای بری صبر کن با هم بریم.» 💐من با سینی حاوی آینه و قرآن، دم در ایستاده بودم. قبل از اینکه پشت سر آقامصطفی آب بریزم، آقای کوهساری از ماشین پیاده شد و سمت من سر خم کرد. به آقامصطفی گفتم: «نمیدونم چرا احساس میکنم این بنده خدا رو دفعۀ آخریه که میبینم!»🤔
آقا مصطفی خندید: «یه نگاهی هم به ما بنداز، ببین ما رو جزو شهدا🌷 نمیبینی؟»
گفتم: «غیر از من و مادربزرگ، بقیه با رفتنت مخالفاند، از اونجا عکس و فیلم بفرست شاید با دیدن وضعیت اونجا آروم بشن»😊
گفت: «نگران نباش ما خط مقدم نمیریم ما بهعنوان فرمانده میریم که آموزش بدیم.»
قرآن را باز کردم سورۀ یوسف آمد: «یوسف با ادلهای روشن بهسوی شما بازخواهد گشت.»💞
آقامصطفی نشست داخل ماشین قبل از حرکت، برگشت و برایم دست تکان داد و رفت. کاسۀ آب 🌸را پشت سرش خالی کردم و در را بستم. آمدم داخل اتاق خودم، مداحی گذاشتم و یک دل سیر گریه 😭کردم. با خودم گفتم: «کاش مادرم بود! خواهرام بودن، کاش کسی بود که آرومم کنه.»😔
🔸همین موقع کسی چند ضربه به در کوبید در را باز کردم از دیدن مادربزرگ آقامصطفی خیلی خوشحال 😇شدم بغلش کردم، گفت: «دلتنگ نباشی دخترم!»
🔸پرده را جمع کردم از شیشههای بزرگ و صاف پذیرایی تمام صحن حیاط قابلرؤیت بود. امیرعلی و طاها 🌻روی تشکچهای کنار هم دراز کشیده بودند. من و مادربزرگ نشستیم روبهروی هم مادربزرگ گفت: «حواست باشه جلو مصطفی رو نگیری☘ پشیمون میشی!»
آهی کشید و ادامه داد: «سالها پیش پنج تا پسر داشتم. جنگ که شروع شد، فرستادمشون جبهه یکی از پسرام اسمش فرامرز بود. موقع عملیات آزادسازی خرمشهر شهید🌷 شد تو مجلس عزای پسرم لباس مشکی نپوشیدم.
سرم رو بالا گرفته بودم. افتخار میکردم که پسرم شهید🌷 شده بعضیها میگفتن این مادر اصلیاش نیست، اگه بود مشکی میپوشید، اگه بود کمرش خم میشد.🥀🥀🥀🥀
🔺بهروایتهمسرشهید
خانوم زهرا عارفی
🌷#شهید_مدافعحرم_مصطفی_عارفی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💕💞💕💞💕💞💕💞
💞💕
#رؤیـــــــای_بیـــــدارے
#پارت_هشتاد
🔶 هنوز بساط تعزیۀ فرامرز رو جمع نکرده بودیم که خبر شهادت 🌷حمید رو آوردن از خدا تشکر کردم که ما رو جزو اولیای خودش قرار داده. وقتی خبر شهادت حمید رو آوردن، پدرش سر نماز بود، دستاش🙏 رو سمت آسمون گرفت با سوز و افسوس گفت خدایا سلامتی حمیدم رو از تو میخوام، حمیدم زن و بچه داره!🕊
من خیلی از این نوع دعا کردنش ناراحت شدم خودم دعا میکردم خدایا هر چه خیر و صلاحه برای بچههام رقم بزن و مرگشون رو با شهادت🌷 قرار بده. چند روز بعد فهمیدیم که حمید توی یکی از بیمارستانهای اصفهان بستریه» و سکوت کرد.😔
گفتم: «پس دعای پدرش مستجاب شده بود.»
گفت: «آره! پسرم جانباز شد، ولی دست از مبارزه نکشید. تا آخر جنگ جنگید و بعد رفت لبنان تا اینکه یک روز تصادف کرد و مُرد. ولی من هنوز حسرت میخورم که چرا شهید🌷 نشد؟ شاید اگه پدرش برای عاقبتبخیریاش دعا کرده بود، توفیق شهادت ازش سلب نمیشد.»
از تلویزیون تکرار مراسم شب قدر شب قبل پخش میشد. همینطور که بین مردان قرآن به سر دنبال آقامصطفی میگشتم،💞 گفتم: «امروز قبل از رفتن آقامصطفی یک نفر بهش گفته بوده تو چقدر ظالمی! چرا فکر زن و بچهات نیستی و هر کار دلت میخواد میکنی؟🧐 آقامصطفی به من گفت از این حرف خیلی ناراحت شدم، نمیدونم چرا بعضیها این همه محبتی که من به تو و بچهها دارم رو نمیبینن؟ در عجبم اونا واقعاً درک نمیکنن که من بهخاطر دشمن مشترکی که زندگی و آیندۀ همهمون رو تهدید میکنه دارم از سر اجبار وطنم رو ترک میکنم و به میدون جنگ میرم؟ به من که در گرمای چهلپنجاه درجه، بدون امکانات زندگی میکنم میگن ظالم؟ من به آقامصطفی گفتم چهطور به خودشون اجازه میدن اینطور صحبت کنن؟😔 میخواستی بگی این خانمها خودشون بند پوتین ما رو میبندن!»
صدای خنده و بازی طاها و امیرعلی😇 نگاهم را به حیاط کشاند.
مادربزرگ گفت: «مطمئن باش زمانِ مرگ هرکس مشخصه چه خوبه که آدم نوع مرگش رو خودش انتخاب کنه. با دادن صدقه، مرگهای بد رو از خودش دور کنه من نمیگم دعا کن مصطفی شهید🌷 بشه، اما مانعش هم نشو همینطور که تا حالا صبوری کردی بعد از این هم صبوری کن.»🌺🌺
🔸تنها کسی که میتوانستم با او از دلتنگیهایم بگویم یا از طعنهها و زخمزبانهای دیگران پیشش گله و شکایت کنم مادر بزرگ بود.🌹🌹🌹
🔺بهروایتهمسرشهید
خانوم زهرا عارفی
🌷#شهید_مدافعحرم_مصطفی_عارفی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💕💞💕💞💕💞💕💞
💞💕
#رؤیـــــــای_بیـــــدارے
#پارت_هشتادویک
🔶من به دنبال کار بودم تا دستم جلو کسی دراز نباشد. بعضیها میگفتند: «پولی که به شما میدن اینقدر ارزش داره؟»😔
میگفتم: «مصطفی بهعنوان نیروی بسیجی رفته، حتی اگه شهید هم بشه، شاید شهید اعلامش نکنن.»😏
ولی آنها سرسختتر از آن بودند که با این جملات کوتاه بیایند. برایم آیندهای را ترسیم میکردند که خونبهای مصطفی را گرفتهام و در ناز و نعمت زندگی میکنیم.😔
اما واقعیت این نبود آقامصطفی چه وقتی که میرفت عراق و چه حالا، وابسته به جایی نبود. 🌸حقوق و مزایایی نداشت برای همین قبل از رفتن، با هم دنبال کار گشتیم. رفتیم بیمارستان رضوی، برای خدمتکاری اسم نوشتم اما چون مدرکم لیسانس الهیات بود گفتند که دنبال کار دیگری باشم.🌿 چند مهدکودک و مهدقرآن هم سر زدم، گفتند در صورتی که نیرو نیاز باشد با شما تماس میگیریم.🌻
🔸ابتدای ماه رمضان آقامصطفی ملیکا را آورده بود و بعد خودش رفته بود. روزهای گرم و آفتابی🌞 تیرماه را روزه میگرفتیم و مدام جای خالی آقامصطفی را حس میکردیم. یک روز که ملیکا بسیار تشنه شده بود، گفت: «کاش آقامصطفی زودتر شهید🌷 بشه هوا اونجا خیلی گرمتر از اینجاست طفلکی چهجوری میتونه هم روزه بگیره هم بجنگه.☘
🔸آخرین روز ماه مبارک رمضان بود آقامصطفی تماس گرفت: «ما برمیگردیم!» همانجا پای تلفن نگفت که آقای کوهساری شهید شده، ملاحظه من را می کرد.🍃
🔸با اینکه شهادت دور از ذهن نبود ولی باز هم باورش سخت بود. چهار نفری رفتند و سه نفری برگشتند.😔 انگار تصویر آقای کوهساری در مغزم حک شده بود. مدام تکههایی از گذشته را مرور میکردم. آقا مصطفی از قول مادر آقای کوهساری میگفت: «جواد خادم افتخاری حضرته 💐شبهایی هم که حرم نیست میره مسجد محل و تا دیروقت به شستن ظرفها و تمیزکردن صحن و سرای مسجد مشغوله.»🌹🌹
🔸آقامصطفی وقتی آمد، زیاد ناراحت نبود گفت: «هر کس قدم توی این راه میذاره مرگ، اسارت و معلولیت رو پذیرفته.»😌
گفتم: «ولی من دوست دارم هیچکدوم از این اتفاقها برای تو نیفته.»
خندید: «رفتن به خونۀ خاله هم بیخطر نیست، چه برسه به میدون جنگ!»🤓
پرسیدم: «خانوادهاش خبر دارن؟»
گفت: «نه، هنوز پیکر نیومده، چون ما خودمون رفتیم عراق، اسمش در هیچ نهادی ثبت نشده، توی عراق فقط نام و نام پدر رو ثبت میکنن، مثلاً به جای جواد کوهساری، مینویسن جواد مددی!»☘
پرسیدم: «چهطوری شهید🌷 شد؟»
گفت: «توی فلوجه داشتیم مین خنثی میکردیم که پرسید آوردن پیکر شهید مهمتره یا خنثیکردن مین؟ گفتم بستگی به زمانش داره، گاهی داری راه رو باز میکنی تا رزمندهها برن جلو، خُب این مهمتره، نمیشه کار رو رها کرد، اما بعداً هم میشه پیکر رو آورد. ناگهان صدای انفجار اومد و یک پای جواد پرت شد طرف من.🕊 بچهها توی منطقۀ مینگذاریشده همۀ پستهاشون رو ترک کردن و دویدن سمت ما، داد زدم برگردین سر جاتون، انگار به جواد الهام شده بود که شهید🌷 میشه، برای همین غیرمستقیم گفت که بهخاطر پیکر من دست از کار نکشین!»
پرسیدم: «پیکرش موند؟»
گفت: «نه، خودم آوردم تو قرارگاه »🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🔺بهروایتهمسرشهید
خانوم زهرا عارفی
🌷#شهید_مدافعحرم_مصطفی_عارفی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ماهیت_سلبریتی_ها
مادرای شهدا دل ندارن؟
همونایی که بچه هاشون رو فرستادن تا فدای این خاک و این مردم بشه!
یعنی شما انسان های بیشرف بجایی رسیدید که ارزش همه مردم ایران رو اینقدر پایین میدونید؟
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
✍️ #خاطره...
🌷 هنوز روسری دور سرش، بود!
🌸 سهام خیام، دختری از هویزه 🌸
▫️ تولد: 25 بهمن 1347 ▫️ شهادت: 8 مهر 1359- هویزه
🔹 هشتم مهر 59، روز دوم اشغال هویزه بود. دشمن، تصفیه خانه شهر را گرفته بود. آب قطع بود. با هزار ترس و لرز می رفتیم لب رودخانه آب بیاوریم یا ظرف بشوییم. سربازهای بعثی همه جا بودند. مردم به ستوه آمده بودند. همان روز قیام کردند. تقریبا 300 نفر با سنگ و چوب به سوی بعثی ها یورش بردند. نیروهای زرهی دشمن در 5 کیلومتری شهر سنگر گرفته بودند. هویزه، دست تعدادی نیروی پیاده و چند بعثی بود. آنها ترسیده بودند. وحشیانه به هر طرف شلیک می کردند. برای فرار از شهر باید از رودخانه می گذشتند. همانجا که من و سهام و چند نفر دیگر بودیم. سهام، دختر نوجوان ریز اندامی بود. دانش آموز بود. 12 سال بیشتر نداشت. 2 متر بیشتر با دشمن فاصله نداشتیم. سهام سربازان فراری دشمن را با سنگ می زد. ناگهان یکی از سربازها به سویش شلیک کرد. گلوله مستقیم به پیشانی سهام خورد و از بینی تا کاسه سرش را برد. مغز سهام به اطراف پاشید و در کنارم نقش بر زمین شد در حالی که هنوز روسری دور سرش، بود.
***
🔹 ساعتی نکشید که هزاران تظاهر کننده خشمگین از شهادت سهام، سربازان دشمن را غافلگیر کردند. درگیری ساعتی طولی کشید . همان روز هویزه از وجود ارتش بعث، پاکسازی شد.
👤 راوی: خانم ورده ساکی (شاهد شهادت سهام)
📕 منبع: #کتاب آیه های سرخ هویزه
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
هدیه امام رضا
#خاطره
#تفحص شهدا
🥀آن روز صبح، كسى كه زيارت عاشورا مى خواند، توسلى پيدا كرد به امام رضا(ع).
شروع كرد به ذكر مصائب امام هشتم و كرامات او. مى خواند و همه زار زار گريه مى كرديم.
در ميان مداحى، از #امام_رضا طلب كرد كه دست ما را خالى برنگرداند، ما كه در اين دنيا هم خواسته و خواهشمان فقط باز گردان اين شهدا به آغوش خانواده هايشان است و...
هنگام غروب بود و دم تعطيل كردن كار و برگشتن به مقر. ديگر داشتيم نااميد مى شديم.
خورشيد مى رفت تا پشت تپه ماهورهاى روبه رو پنهان شود.
آخرين بيل ها كه در زمين فرو رفت، تكه اى لباس توجهمان را جلب كرد.
همه سراسيمه خود را به آنجا رساندند. با احترام و قداست، شهيد را از خاك در آورديم.
روزى اى بود كه آن روز نصيبمان شده بود. شهيدى آرام خفته به خاك.
يكى از جيب هاى پيراهن نظامى اش را كه باز كرديم تا كارت شناسايى و مداركش را خارج كنيم، در كمال حيرت و ناباورى، ديديم كه يك آينه كوچك، كه پشت آن تصويرى نقاشى از تمثال امام رضا(ع) نقش بسته، به چشم مى خورد. از آن آينه هايى كه در مشهد، اطراف ضريح مطهر مى فروشند.
گريه مان درآمد. همه اشك مى ريختند.
جالب تر و سوزناكتر از همه زمانى بود كه از روى كارت شناسايى اش فهميديم نامش «سيد رضا» است.
شور و حال عجيبى بر بچه ها حكمفرما شد. ذكر صلوات و جارى اشك، كمترين چيزى بود.
شهيد را كه به شهرستان ورامين بردند، بچه ها رفتند پهلوى مادرش تا سرّ اين مسئله را دريابند. مادر بدون اينكه اطلاعى از اين امر داشته باشد، گفت:
«پسر من علاقه و ارادت خاصى به حضرت #امام_رضا(ع) داشت...».
#همه_خادم_الرضاییم
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
4_5821131221089917843.mp3
3.51M
🌹مندلممیخوادکهبرایتوبمیرم
بانوایتوبمیرم..
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ای صفای قلب زارم
هرچه دارم از تو دارم❤️
🌠🍃
🍃
•[ #نهضت_روشنگری_ثامن 🎤 ]•
🗣 #خبررسان
📛 دکترین اختاپوس آقا سوسکه!
🍃🌀🍃
🔻نفتالی بنت، نخستوزیر رژیم صهیونسیتی،
در مصاحبهای با هفتهنامه بریتانیایی اکونومیست
گفت: کشورش در حال اجرای «دکترین
اختاپوس» علیه ایران است.
🔻بنت: به سر اختاپوس (ایران) حمله میکنیم!
🔻ایران را درگیر "جنگ ستارگان مالی" میکنیم
به طوری که بودجه نظامی خود را در برابر
اسرائیل به حدی برساند که ایران را گرفتار
سرنوشت شوروی سابق کند.
🔺شایان ذکر است که نخستوزیر رژیم
صهیونیستی پیش از این با اشاره به هرجومرج
در سرزمینهای اشغالی و احتمال فروپاشی در
آینده نزدیک گفت: اسرائیل در برابر یک آزمون
واقعی قرار گرفته و شاهد شرایطی بیسابقه
است که به فروپاشی نزدیک میشود و با یک
دوراهی تاریخی مواجه است.
🔺او که اعتراف میکند در حال فروپاشی است
چگونه می تواند با قدرت روز افزون ایران مقابله
کند.
🔺کابینه رژیم صهیونسیتی در حال فروپاشی
است و این طرح های خیالی که مصداق لاف در
غربت است برای نگهداری کابینه در حال سقوط
است و همه جهان می دانند این مانور های آخر
این سوسک که در همه جبههها شکست خورده
است باعث می شود که با سرعت بیشتری
سقوط کند.
🔖 #اسرائیل #نابودی_اسرائیل
🖇 #جهاد_تبیین #تبیین
🖇 #بصیرت #روشنگری #ثامن
🍃🌀🍃
#به_عشق_مهدی
#جهاد_تبیین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌠🍃
🍃
•[ #نهضت_روشنگری_ثامن 🎤 ]•
🖼 #عکس_نوشت
♦️چرا سر به بیابون نمیذارن؟!
🍃🌀🍃
🔻جمعی از اقتصاد دانان حامی روحانی
در سال96 گفتند اگر آقایان #رئیسی یا
قالیباف رئیس جمهور بشن قیمت دلار به
بالای 5هزار تومان میرسد!
‼️بعد این نظر فکر میکردم سر به بیابون
میذارن اما بازم تعدادی از اینها بیانیه دادن
و نگران اقتصاد شده اند!
🖇 #جریان_تحریف #تورم
🖇 #بصیرت #جهاد_تبیین #ثامن
🍃🌀🍃
#به_عشق_مهدی
#جهاد_تبیین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌠🍃
🍃
•[ #نهضت_روشنگری_ثامن 🎤 ]•
🖼 #عکس_نوشت
♦️تورم بالا در آمریکا
🍃🌀🍃
🛑 بایدن خطاب به آمریکاییها:
باید با تورم بالا زندگی کنید💯
♻️ #تولید_محتوای_سیاسی
🔖 #تولید_محتوای_استانی
🖇 #آمریکا #بایدن #تورم
🖇 #بصیرت #جهاد_تبیین #ثامن
🍃🌀🍃
#به_عشق_مهدی
#جهاد_تبیین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◉━━━━━────
↻ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ⇆
🎥 #کلیپ
🌐 موضوع: مجموعه ویدئوهای
مهارتهای هفتگانه تبیین
🍃🌀🍃
🔰چگونه جهاد تبیین رو محقق کنیم؟
🔷 مهارت اول: تفکر خلاق
#ویژه ببینید😎
♻️ #تولید_محتوای_استانی
🖇 #تبیین #جهاد_تبیین
🖇 #بصیرت #روشنگری #ثامن
🍃🌀🍃
#به_عشق_مهدی
#جهاد_تبیین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
درباره فانتزیهای غیراخلاقی پسربچه اینستاگرامی و دو دختر
تجارت ابتذال با استثمار کودکان کار لاکچری
اخیراً پستهای یک پسر خردسال در اینستاگرام با بازخوردها و واکنشهای مختلفی مواجه شده است. در پستهای او دو دختر کم سن و سال بهعنوان «ملکههای زیبای او» نیز حضوری نا متعارف دارند و دیالوگهایی که میان آنها رد و بدل میشود نشان از این دارد که آنها صرفاً مجریان سناریوهای از پیش تعیین شدهای هستند که تیمی بزرگسال برای آنها نوشته است.
فعالیت روزانه و سطح فیلمهای تولید شده در صفحه منتسب به این پسربچه، سؤالات و ابهامات متعدد و جدی را ایجاد کرده بود تا اینکه درز برخی اطلاعات و تصاویر از «پشت صحنه» ضبط و تولید محتوای خاص این صفحه، به روشنی بر گمانه فوق تأکید گذاشت که یک تیم حرفهای با برنامهریزی قبلی برای تولید این پستهای خاص با هزینهکردهای سنگین مالی در عقبه این صفحه حضور دارد و این کودکان تنها مجریان دیدگاههای آنها هستند.
اینکه ایجاد چنین صفحاتی با چه هدفی انجام میشود و عقبه تولید محتوای آنها چه کسانی هستند، از سؤالات مهمی است که این روزها، افکار عمومی دوست دارد پاسخ روشنی برای آنها داشته باشد.
آیا حضور چند نفر عکاس و فیلمبردار با تجهیزات حرفهای در صفحات متعلق به این افراد که تجهیزات همراه آنها قیمت زیادی دارد، صرفاً با هدف ضبط فیلم و تولید پستهای اینستاگرامی از "فانتزیهای غیراخلاقی یک پسر خردسال" معقول به نظر میرسد؟
یا اینکه تصور کنیم در اختیار گذاشتن یک اسب با نژادی با قیمتی بین یک تا ۲ میلیارد تومان در اختیار یک پسر خردسال صرفاً برای تولید پستهایی برای خودنمایی در شبکههای اجتماعی، انجام میشود و اهداف پسپردهای برای تولید چنین محتواهایی با هزینهکردهای سنگین وجود ندارد؟
به نظر میرسد حداقلیترین پاسخ برای این دست اقدامات، می تواند تلاش برای تبلیغ و ترویج یک صفحه با رویکردی خاص با هدف شکار فالوور و کسب درآمد از صفحات پر مخاطبشده از این طریق باشد.
اقدامی که در پس آن نگاهی سرمایهدارانه قرار دارد و این بار هم جنس دیگری از کودکان برای کسب سرمایه و ثروت در خدمت جریانی خاص به کار گرفته شدهاند و تنها تفاوت آن با واقعه تلخ کودکان کار و زبالهگردی که در سطح شهرها دیده میشوند تنها همین نمایش های رنگ و لعابدار و بزک شده از ایشان است.
🍃🌀🍃
#به_عشق_مهدی
#جهاد_تبیین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
نفتکش غول پیکر ایرانی رو بهتر بشناسید.
🍃🌀🍃
#به_عشق_مهدی
#جهاد_تبیین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─