eitaa logo
این عمار
3.3هزار دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
23.3هزار ویدیو
655 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۸قرآن کریم استاد معتز آقایی حدود۳۰دقیقه دور بیست وهشتم جهت سلامتی سلامتی و ظهور امام زمان عج و سلامتی امام خامنه ای مدظله العالی ورفع مشکلات مسلمین و آزادی قدس https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽🍃👌دعای عهد .... این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ ✅ ختم در ۱۹۲ روز 🌷تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون 🔷 سهم روز صد و بیست و سوم 🔻خطبه ۱۸۲
🌹سهم : خطبه ۱۸۲ ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : (از نوف بكالی نقل شد كه امام علیه السلام در سال ٤٠ هجری در اواخر عمر خود در شهر كوفه بر روی تخته سنگی كه جعده بن هيبره مخزومی برای او نصب كرد ايستاد و اين سخنرانی را ايراد كرد، در حالیكه پيراهنی خشن از پشم بر تن داشت و شمشيری با بندی از ليف خرما به گردن آويخته و بر پاهای مباركش، كفشی از ليف خرما داشت و بر پیشانی او پینه از کثرت سجود آشکار بود، فرمود:) 1️⃣ ستايش پروردگار سبحان ستايش خداوندی را سزاست که سرانجام خلقت و پايان کارها به او باز می گردد. خدا را بر احسان بزرگش و برهان آشکار و فراوانی فضل و آنچه بدان بر ما منّت نهاده است می ستائيم، ستايشی که حقِّ او را اداء کند و شکر شايسته او را به جا آورد، به ثواب الهی ما را نزديک گرداند و موجب فراوانی نيکی و احسان او گردد. از خدا ياری می طلبيم، ياری خواستن کسی که به فضل او اميدوار و به بخشش او آرزومند و به دفع زيانش مطمئن و به قدرت او معترف و به گفتار و کردار پروردگار اعتقاد دارد. به او ايمان می آوريم، ايمان کسی که با يقين به او اميدوار و با اعتقاد خالص به او توجّه دارد و با ايمانی پاک در برابرش کرنش می کند و با اخلاص به يگانگی او اعتقاد دارد و با ستايش فراوان خدا را بزرگ می شمارد و با رغبت و تلاش به او پناهنده می شود. 2️⃣ راههای خداشناسی خدا از کسی متولّد نشد تا در عزّت و توانايی دارای شريک باشد. فرزندی ندارد تا وارث او باشد. وقت و زمان از او پيشی نگرفت و زيادی و نقصان در او راه ندارد. خدا با نشانه های تدبير استوار و خواسته های حکيمانه در خلق نظام احسن، در برابر عقل ها آشکارا جلوه کرده است. از نشانه های آفرينش او خلقت آسمان های پابرجا، بدون ستون و تکيه گاه است. آسمان ها را به اطاعت خويش دعوت و آنها بدون درنگ اجابت کردند. اگر اقرار آسمان ها به پروردگاری او و اعترافشان در اطاعت و فرمانبرداری از او نبود، هرگز آسمان ها را محلّ عرش خويش و جايگاه فرشتگان و بالا رفتن سخنان پاک و اعمال نيک و صالح بندگانش قرار نمی داد. ستارگان را نشانه های هدايت گر بيابان ماندگانِ سرگردان قرار داد، تا به وسيله آنها راهنمايی شوند، ستارگانی که پرده های تاريکِ شب، مانع نورافشانی آنها نمی گردد و نمی تواند از نورافشانی و تلألو ماه در دل آسمان جلوگيری کند. پس پاک است خدايی که پوشيده نيست بر او سياهی تيره و تار بر روی ناهمواری های زمين و نه در قلّه های کوتاه و بلند کوه ها و نه غرّش رعد در کرانه آسمان و نه درخشش برق در لابلای ابرها و نه وزش بادهای تند و طوفان و نه ريزش برگ ها بر اثر بارش باران و نه محلِّ سقوط قطرات باران و نه مسير کشيده شدن دانه ها به وسيله مورچگان و نه غذاهای کوچکِ ناديدنی پشه ها و نه آنچه که در شکم حيوانات مادّه در حال رشد است (خدا به همه آنها آگاه است). 3️⃣ خداشناسی حمد و سپاس خداوندی را سزاست که همواره وجود داشت، پيش از آن که کرسی يا عرش، آسمان يا زمين، جن يا انس، پديد آيند. خداوندی که ذات او را فکرها و عقل های ژرف انديش نمی توانند بشناسند و با نيروی انديشه نمی توانند اندازه ای برای او تصوّر کنند. هيچ سؤال کننده ای او را به خود مشغول نسازد و فراوانی عطا و بخشش از دارايی او نکاهد، برای ديدن به چشم مادّی نياز ندارد و در مکانی محدود نمی شود. همسر و همتايی ندارد و با تمرين و تجربه نمی آفريند و با حواس درک نشود و با مردم مقايسه نگردد. خدايی که بدون اعضاء و جوارح و زبان و کام با حضرت موسی(علیه السلام) سخن گفت و آيات بزرگش را به او شناساند. ای کسی که برای توصيف کردن پروردگارت به زحمت افتاده ای! اگر راست می گويی جبرييل و ميکاييل و لشکرهای فرشتگان مقرّب را وصف کن، که در بارگاه قدس الهی سرفرود آورده اند و عقل هايشان در توصيف بهترين آفريننده، سرگردان و درمانده است. تو چيزی را می توانی با صفات آن درک کنی که دارای شکل و اعضاء و جوارح و دارای عمر محدود و أجَلِ معيّن باشد. پس جز الله خدايی نيست که هر تاريکی را به نور خود روشن کرد و هرچه را که جز به نور او روشن بود، به تاريکی کشاند. ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
🌹سهم : خطبه ۱۸۲ ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 4️⃣ سفارش به تقوی و پندپذيری از تاريخ ای بندگان خدا! شما را به پرهيزکاری و ترس از خدايی سفارش می کنم که بر شما جامه ها پوشانيد و وسايل زندگی شما را فراهم کرد. اگر راهی برای زندگی جاودانه وجود می داشت، يا از مرگ گريزی بود، حتماً سليمان بن داوود(علیه السلام) چنين می کرد، او که خداوند، حکومت بر جنّ و انس را همراه با نبوّت و مقام بلند قرب و منزلت در اختيارش قرار داد. امّا آنگاه که پيمانه عمرش لبريز و روزی او تمام شد، تيرهای مرگ از کمان های نيستی بر او باريدن گرفت و خانه و ديار از او خالی گشت، خانه های او بی صاحب ماند و ديگران آنها را به ارث بردند. مردم! برای شما در تاريخ گذشته درس های عبرت فراوان وجود دارد، کجايند عمالقه و فرزندانشان؟ «پادشاهان عرب در يمن و حجاز» کجايند فرعون ها و فرزندانشان؟ کجايند مردم شهر رَس «درخت پرستانی که طولانی حکومت کردند» آنها که پيامبران خدا را کشتند و چراغ نورانی سنّت آنها را خاموش کردند و راه و رسم ستمگران و جبّاران را زنده ساختند؟ کجايند آنها که با لشکرهای انبوه حرکت کردند و هزاران تن را شکست دادند، سپاهيان فراوانی گرد آوردند و شهرها ساختند؟ 5️⃣ وصف حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشريف) زِرِه دانش بر تن دارد و با تمامی آداب و با توجّه و معرفت کامل آن را فرا گرفته است. حکمت، گمشده اوست که همواره در جستجوی آن می باشد و نياز اوست که برای به دست آوردنش می پرسد. در آن هنگام که اسلام غروب می کند و چونان شتری در راه مانده ،دُم خود را به حرکت در آورده، گردن به زمين می چسباند. او پنهان خواهد شد (دوران غيبت صغری و کبری) او باقيمانده حجّت های الهی و آخرين جانشين از جانشينان پيامبران است. 6️⃣ پند و اندرز ياران ای مردم! من پند و اندرزهايی که پيامبران در ميان امّت های خود داشتند، در ميان شما نشر دادم و وظائفی را که جانشينان پيامبران گذشته در ميان مردم خود به انجام رساندند تحقّق بخشيدم. با تازيانه شما را ادب کردم، نپذيرفتيد، به راه راست نرفتيد و با هشدارهای فراوان شما را خواندم ولی جمع نشديد. شما را به خدا، آيا منتظريد رهبری جز من با شما همراهی کند و راه حق را به شما نشان دهد؟ آگاه باشيد! آنچه از دنيا روی آورده بود پشت کرد و آنچه پشت کرده بود روی آورد و بندگان نيکوکار خدا آماده کوچ کردن شدند و دنيای اندک و فانی را با آخرت جاويدان تعويض کردند. 7️⃣ ياد ياران شهيد "آری! آن دسته از برادرانی که در جنگ صفّين خونشان ريخت هيچ زيانی نکرده اند، گرچه امروز نيستند تا خوراکشان غم و غصّه و نوشيدنی آنها خونابه دل باشد. به خدا سوگند! آنها خدا را ملاقات کردند، که پاداش آنها را داد و پس از دوران ترس، آنها را در سرای امن خود جايگزين فرمود. کجا هستند برادران من که بر راه حق رفتند و با حق در گذشتند؟ کجاست عمّار؟ و کجاست پسر تيهان؟ (مالک بن تيهان انصاری) و کجاست ذوالشّهادتين؟ و کجايند همانند آنان از برادرانشان که پيمان جانبازی بستند و سرهايشان را برای ستمگران فرستادند؟ (پس دست به ريش مبارک گرفت و زمانی طولانی گريست و فرمود:) دريغا! از برادرانم که قرآن را خواندند و بر اساس آن قضاوت کردند، در واجبات الهی انديشه کرده و آنها را برپا داشتند، سنّت های الهی را زنده و بدعت ها را نابود کردند، دعوت جهاد را پذيرفته و به رهبر خود اطمينان داشته و از او پيروی کردند. (سپس با بانگ بلند فرمود:) جهاد! جهاد! بندگان خدا! من امروز لشکر آماده می کنم، کسی که می خواهد به سوی خدا رود همراه ما خارج شود. نوف گفت: برای حسين(علیه السلام) ده هزار سپاه و برای قيس بن سعد ده هزار سپاه و برای ابو ايّوب ده هزار سپاه قرار داد و برای ديگر فرماندهان نيز سپاهی معيّن کرد و آماده بازگشت به صفّين بود که قبل از جمعه، ابن ملجم ملعون به امام ضربت زد و لشکريان به خانه ها بازگشتند و ما چون گوسفندانی بوديم که شبان خود را از دست داده و گرگ ها از هر سو برای آنان دهان گشوده بودند." ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(101).mp3
15.44M
🔈 ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌷 تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون 🔷 سهم روز صد و بیست و سوم : ختم نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲
خاطرات نوه (۳) تحریف شادی و نشاط یکی از وظایف هر روز مامورین در کشورها، بررسی روزنامه و اخبار آن کشور است. من معمولا بعد از ناهار را به این کار اختصاص می دادم تا همه روزنامه ها روی گیشه بیاید. امروز تیتر یکی از روزنامه ها را می خواندم از قول یکی از مسولین ایران نوشته بود بعضی ها جلوی شادی مردم را می گیرند، متنش مربوط به مخالفت با برگزاری کنسرت ها بود. تا شب موقع خواب این تیتر جلوی چشمم رژه می رفت؛ انگار پیغامی داشت که نمی توانست بگوید. همش فکر میکردم این موضوع هم می تواند پروژه خوبی باشد و درست فکر می کردم راهی که دولت ما و غرب 100سال پیش رفته بودند و چیزی ندیدند را امروز مسولین و جوانان ایرانی وارد شده بودند و البته با چه ولع و حرصی. سریع طرحی نوشتم و به وزارت ایمیل کردم، حدود 3 ساعت بعد موافقت اولیه اش آمد. با استفاده از رابطینی که در جراید و سایت های خبری داشتم این موضوع را نشر دادم که مذهبی ها مخالف شادی مردم اند. و البته خیلی هم مورد توجه قرار گرفت. کلا در ایران بهترین کار، موج سازی و موج سواریست. خصوصا موجی که توسط جوانان به پا شود و خصوصا جوانانی که با تمام ادعای زرنگی ، ساده لوح تمام عیارند. ادامه دارد .... 🍃🌀🍃 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💕💞💕💞💕💞💕💞 💞💕 🔶داخل حیاط شدم هوا بسیار مطبوع و دل‌انگیز بود یاد بهارهای🎍 پیشین افتادم که حالا تبدیل به رؤیایی دست‌ نیافتنی شده بودند باور نمی‌کردم بهار فصل جدایی ما باشد. زندگی ما که سراسر بهار بود، نباید در بهار متوقف می‌شد.😔 ولی عجیب اینکه من بیشتر از همیشه او را در کنارم احساس می‌کردم🌸و مدام گفت‌گوهایی بی‌کلام بین ما رد و بدل می‌شد در حیاط روی سکو نشسته بودم تصاویر و خاطره‌ها از پی هم می‌آمدند و موجب ریزش اشک‌های 😭بی‌صدای من می‌شدند. پس از ساعتی با خانم دوست آقامصطفی تماس گرفتم و گفتم: «لطفاً بچه‌ها رو بیارین.»💐 وقتی طاها و امیرعلی آمدند، همه دور آنها جمع شدند و شروع کردند به شیون و زاری😭 ، امیرعلی را بغل کردم دست طاها را گرفتم و محکم گفتم: «هیچ کس حق نداره به سر بچه‌های من دست نوازش بکشه آقامصطفی از ترحم و دل‌سوزی بدش می‌اومد.»😠 از کنار قیافه‌های بهت‌زدۀ‌ آنها گذشتم طاها را بردم داخل اتاق، قبل از اینکه در را ببندم گفتم: «مصطفی🌷 بیا بریم طاها رو آروم کنیم بهش بگیم چه اتفاقی افتاده!» طاها مغموم و پژمرده گوشۀ اتاق ایستاد و پرسید: «مامان چی شده؟»🤔 دستش را گرفتم سرد بود به چهره‌اش نگاه کردم از رنج منقبض شده بود. او طفل نازپرورده‌ای بود که همیشه خواسته‌هایش برآورده شده بودند و حالا برای اولین بار با دشواری‌های زندگی روبه‌رو می‌شد.😔 او را کنار خودم بر لبۀ تخت نشاندم و گفتم: «اتفاق بدی نیفتاده مامان جان، همۀ ما یک روز به دنیا میایم و یک روزی هم از دنیا میریم، اما رفتن‌ها متفاوته، یکی ممکنه توی آتیش🔥‌ بسوزه، یکی توی سیل یا دریا غرق بشه، یکی رو اعدام می‌کنن، یکی خودکشی می‌کنه، یکی هواپیماش ✈️سقوط می‌کنه و بدتر از همه مرگ توی جاده‌هاست که آدم غریب و بی‌کس کنار راه در انتظار آمبولانس🚐 جون بده با این‌حال چه‌طوری مردن اصلاً مهم نیست، مهم هدف آدم‌هاست که به چه دلیلی کشته می‌شن. بهترین مرگ اینه که برای خدا و برای دفاع از آرمان‌های دین کشته بشیم.»🌷 بعد از مکثی طولانی ادامه دادم: «یادته بابا می‌گفت هر کی شهید🌷 بشه توی بهشت همسایۀ امام حسین(علیه‌السلام) میشه؟» هق‌هق طاها بلند شد. گفتم: «اگه بابا تصادف می‌کرد و می‌مرد، پیش خدا امتیاز ویژه‌ای داشت یا حالا که شهید🌷 شده؟» هق‌هق طاها تبدیل به گریه‌های بلند شد😭 گفتم: «برای شهید که گریه نمی‌کنن؛ تو هم وقتی بزرگ‌تر شدی باید راه بابات رو ادامه بدی.»🌹🌹🌹🌹🌹 ادامه دارد ........ به‌روایت‌همسر‌شهید خانوم ‌زهرا‌ عارفی 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💞💕💞💕💞💕💞 💞💕 🔶طاها سرش را گذاشته بود روی شانۀ من هر دو غمگین😔 بودیم و به روزهای سرد و تلخی که در پیش داشتیم می‌اندیشیدیم. انگار از اولین روزی که به این خانه آمده بودم یک قرن گذشته بود🌻 بنایی‌ها، جابه‌جایی‌ها، سفرها، همۀ اینها خاطرات زنده‌ای بودند که یک‌ریز در ذهنم رژه می‌رفتند. سرم را بالا گرفتم آقامصطفی🌷 روبه‌رویم ایستاده بود. چهره‌اش آرام و تابناک به نظر می‌رسید پرسیدم: «بگو چطور این همه آرومی؟» مثل همیشه لبخند زد. گوشی‌ام را روشن کردم و گفتم: «طاها نگاه کن!»🌹 🔸عکس پیکر آقامصطفی را توی یکی از کانال‌های تلگرام گذاشته بودند. هنگام شهادت لبخندی☺️ عمیق روی لب‌هایش نقش بسته بود. گفتم: طاها می‌دونی قصۀ این لبخند چیه؟»🤔 نگاهی به عکس کرد اشک‌هایش چکید روی لبهای پدرش ، گفتم: «صبح روزی که بابات می‌خواسته شهید🌷 بشه با دوستاش دور هم جمع بودن، یکی از هم‌رزم‌های بابات به نام آقای حسین هریری می‌پرسه بچه‌ها می‌دونین که هنگام شهادت،🌷 امام حسین(علیه‌السلام) میاد بالای سرمون؟ یکی جواب میده ما به شوق همون لحظه ا‌ست که می‌جنگیم اون یکی میگه هر کس شهید🌷 شد و اهل بیت(علیهم‌السلام) رو دید، یک نشونه‌ای بذاره! یکی می‌پرسه مثلاً چه‌کار کنه؟ بابات میگه بخنده!»💐 طاها گفت:«یعنی بابام امام حسین(علیه‌السلام) رو دیده؟» گفتم: «آره ، بابات واقعاً شهید شده، رفته پیش اهل‌بیت(علیهم‌السلام)»🕊 🔸پنجم شهید شده بود، دهم خبردار شدیم و بیستم تشییع شد. تا زمان خاک‌سپاری، روزهای بسیار سخت و پُرتنشی😔 داشتیم. آمدن پیکر از سوریه تا تهران آن‌قدر طول نکشیده بود که از تهران تا مشهد طول کشید. از وقتی که شهید🌷 شد تا وقتی که فهمیدم، یک‌سره خوابش را می‌دیدم. حتی اگر یک لحظه چشم‌هایم گرم می‌شد به خوابم می‌آمد، ولی از روزی که خبردار شدم تا روزی که پیکرش🌷 را آوردند، دیگر خوابش را ندیدم و از شبی که یقین کردم مصطفی دیگر نخواهد آمد ترس شبانه‌ام از بین رفت دیگر شب‌ها لامپ‌ها و تلویزیون را روشن نمی‌گذاشتم انگار یک‌شبه تبدیل به زن کاملی شده بودم.🌺🍃🌺🍃🌺 ادامه دارد ........ به‌روایت‌همسر‌شهید خانوم ‌زهرا‌ عارفی 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💞💕💞💕💞💕💞 💞💕 🔶روزی که می‌رفتیم بهشت رضا🕊در راه سردخانه یادم آمد از آخرین باری که با آقامصطفی از خیابان عبور می‌کردیم پرسیدم: «مصطفی! مُرده ترس داره؟» گفت: «نه! جواد رو خودم کول کردم تا قرارگاه.»😔 گفتم: «پس چرا خیلی‌ها از مرده می‌ترسن؟» گفت: «تو اگه کسی رو دوست داشته باشی، مُرده‌اش هم برات عزیزه.»💐 وارد سردخانه که شدم، یک‌باره احساس ترس کردم. قبلاً مسئولش گفته بود صبر کنید بیاوریم داخل معراج، آنجا سرد است قبول نکردم برای دیدنش عجله داشتم حتی یک ثانیه تأخیر هم زیاد بود😔 هر چه به لحظۀ میعاد نزدیک‌تر می‌شدم، دلهره و اضطرابم بیشتر می‌شد. مسئول سردخانه کشو را بیرون کشید. قبل از اینکه پارچه را بردارد با چه شوقی قصد داشتم مصطفی🌷 را بغل کنم، ببوسم. فکر می‌کردم مثل سابق است و همان گرما و همان لطافت را دارد. پارچه که کنار رفت آمدم جلو،‌ نگاهش کردم با اینکه سرد و بی‌روح بود، از چهره‌اش آرامش🌷 خاصی می‌تراوید. چشم‌های نیمه‌بازش حالتی از خواب و بیداری داشت. لبخندی روی لب‌هایش نقش بسته بود که نشانۀ خشنودی🌸 و رضایتش بود. لب‌هایم را گذاشتم روی گونه‌اش، یخ بود. همه منتظر بودند، جیغ بکشم از حال بروم چشم‌هایم را بستم باز همان خیابان بود همان روشنی، همان صدا: «کسی رو که دوست داشته باشی، مُرده‌اش هم برات عزیزه.»🌷 گفتم: «عزیزی مصطفی، حتی بیشتر از قبل!» چادرم را کشیدم روی سر هر دومان، رفتیم به چند سال قبل، بهار بود توی محوطۀ فرودگاه ایستاده بودیم بلیط چارتر گرفته بود و می‌خواست برود🕊 کربلا، همان‌طور که به سمت باند پرواز می‌رفت، برایم دست تکان می‌داد. من دستم را حایل چشم‌هایم کرده بودم و خیره شده بودم به آسمان، هرچه بیشتر نگاه می‌کردم او بالاتر می‌رفت.🕊🕊 🔸ناگهان دستی سمج مرا از او جدا کرد کشان‌کشان از معراج بیرونم آورد دیدم همۀ فامیل رسیده‌اند. گوشه‌ای ایستادم😔 و را زدم به جمعیت، گروه گروه می‌رفتند داخل معراج، یکی‌یکی می‌آمدند بیرون بعضی‌ها غش می‌کردند. بعضی‌ها جیغ می‌کشیدند من فقط نگاه می‌کردم همه که آمدند بیرون، دوباره رفتم داخل یک ربع ساعت به من وقت دادند که با آقامصطفی تنها باشم.🌺🌺🌺🌺🌺 ادامه دارد ........ به‌روایت‌همسر‌شهید خانوم ‌زهرا‌ عارفی 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹من اصلا اومدم برات بشم تا تو قلب عزیز بشم ⚘شهید مهدی ثامنی‌راد⚘ ✅ با ما باشید .. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱اگه میخواهید دستتون از دامان امام زمان (عجل‌الله‌فرجه)کوتاه نشه،مواظب چشم هاتون باشید... 🥀 🥀 بچه ها شهید همت بشید... https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
‍ میگفت: به‌جاۍاینکه‌عکس‌‌خودتونو‌بذارید پروفایل‌تا‌بقیہ‌بادیدنش‌‌بھ‌گناه‌‌بیفتن؛ یھ‌تلنگر‌قشنگ‌‌بذارید‌ڪھ‌بادیدنش به‌خودشون‌‌بیان . . ‎‌‌‎‌‎ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
‍ یڪےازهمرزمـٰان‌حـٰاج‌قـٰاسم ‌میگفت: گفـتم:حـٰاجےدستت‌تون‌روبندـٰازید دورگردن‌من‌بـٰاهم‌عڪس‌بگیریم. حـٰاجےگفت‌من‌دستموبندـٰازم‌دور گردنت خطریہ‌هـٰا..!! گفتم‌چراحـٰاجے..!!؟؟🤔 گفت‌اخہ‌من‌دستمودورگردن‌هرڪے اندـٰاختم‌شهیدشدجزخودم‌ویك‌دنیـٰا حرفシ...!‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
‍ ‌ روزعروسیش‌خستہ‌شده‌بود . .🎊 مدام‌درگیـرڪارهابـودورفـت‌وآمـدوهۍ شوخۍمیڪرد . .😅 بہ‌هرڪسۍمیرسیدمیگفت:زن‌نگیر؎ها ببین‌بہ‌چہ‌روز‌؎افتادم‌زن‌نگیر . .🤭 حتۍبہ‌خواهرهامیرسیدمی‌گفت: آبجۍزن‌نگیریا🙂😂!" https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️با هرزه‌نگاری در فضای چه کنیم؟ 🔸یکی از بهترین راهکارها اینه که در مواجه با این‌جور تصاویر و مطالب فوراً اون سایت یا شبکه اجتماعی رو ترک کنیم. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
تایید دستگیری مدیران کانال‎های تلگرامی «سایه‌نویس، نیمه محرمانه و سرائر» گرداب، سایت فرماندهی امنیت سایبری سازمان اطلاعات سپاه: 🔹️با مجموعه اقدامات فنی و اطلاعاتی چند ماهه پاسداران گمنام امام زمان(عج) در سازمان اطلاعات سپاه، ادمین‎های کانال‎های نيمه محرمانه، سرائر و سایه نويس به اتهام انتشار اسناد طبقه‎بندی شده و تشویش اذهان عمومی دستگیر شدند. 🔹️افراد بازداشت شده درصدد بودند از طریق انتشار اسناد طبقه بندی شده، اعتماد بخشی از مخاطبین را کسب کرده و سپس با انتشار اخبار گزینشی و کذب، در میان مسئولین کشور ایجاد اختلاف نمایند. 🔹️دستگیرشدگان ۳نفر هستند که در مدت فعالیت خود، با سوءاستفاده از خلا قانونی موجود در مدیریت فضای مجازی کشور و از بستر پیام رسان تلگرام، اقدامات مذکور را صورت داده بودند.
علی قلهکی از نیروهای انقلابی ولایتمدار است⚠️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سریال های نمایش خانگی را جدی بگیرید☝️ 🍃🌀🍃 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─