eitaa logo
این عمار
3.4هزار دنبال‌کننده
29.2هزار عکس
23.6هزار ویدیو
686 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬حسین حقیقی این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سهم-روز-2-حکمت-13-تا-25.oga
960.6K
صوت سهم روز دوم حکمت ۱۳ تا ۲۵
چون نشانه های نعمت پروردگار آشکار شد، با ناسپاسی، نعمتها را از خود دور نسازید. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 کسی را که نزدیکانش واگذارند، بیگانه او را پذیرا باشد. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 هر فریب خورده ای را نمی شود سرزنش کرد. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 کارها چنان در سیطره ی تقدیر است که چاره اندیشی به مرگ می انجامد. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 (از امام پرسیدند که رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: موها را رنگ کنید، و خود را شبیه یهود نسازید یعنی چه؟ )  فرمود: پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) این سخن را در روزگاری فرمود که پیروان اسلام اندک بودند، اما امروز که اسلام گسترش یافته، و نظام اسلامی استوارشده، هر کس آنچه را دوست دارد انجام دهد. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 (در باره آنان که از جنگ کناره گرفتند)  حق را خوار کرده، باطل را نیز یاری نکردند. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 آن کس که در پی آرزوی خویش تازد، مرگ او را از پای درآورد. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠از لغزش جوانمردان درگذرید، زیرا جوانمردی نمی لغزد جز آنکه دست خدا او را بلندمرتبه می سازد. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 ترس با ناامیدی و شرم با محرومیت همراه است، و فرصتها چون ابرها می گذرند، پس فرصتهای نیک را غنیمت شمارید. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 ما را حقی است اگر به ما داده شود، وگرنه بر پشت شتران سوار شویم و برای گرفتن آن برانیم هر چند راه رفتن ما در شب  به طول انجامند. (این از سخنان لطیف و فصیح است، یعنی اگر حق ما را ندادند، خوار خواهیم شد و باید بر ترک شتر چون بنده بنشینیم.) 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 کسی که کردارش او را به جایی نرساند، افتخارات خاندانش او را به جایی نخواهد رسانید. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠از کفاره گناهان بزرگ، به فریاد مردم رسیدن، و آرام کردن مصیبت دیدگان است. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 ای فرزند آدم! زمانی که می بینی خداوند انواع نعمتها را به تو می رساند، در حالی که  تو معصیت کاری، بترس. 📒  
شرح-حکمت2-بخش-1-طمع.mp3
1.02M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 🔸 شرح 1⃣ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌳شجره آشوب« قسمت دوم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻« آنچه بر بنی اسراییل آمد، نعل به نعل بر امت من می رسد. حتی اگر در میان آن ها، زنی با فرزندش زنا کرده باشد، در امت من هم چنین خواهد شد.» 🔻 در روایتی دیگر رسول خدا می فرمایند: «چیزهایی که به امت های پیشین رسید، ذراع به ذراع و شبر به شبر به شما نیز می رسد. حتی اگر کسی از آن ها وارد سوراخ سوسماری شود، شما نیز چنین می کنید.» 🔻در موارد دیگر رسول خدا، به صورت خاص، تشبیهاتی را نسبت به امت بنی اسراییل، انجام داد. یکی از بهترین مصادیق این روایات حدیث منزلت است که رسول خدا، امیرالمومنین را به هارون تشبیه کرد؛ همانگونه که هارون، وصی موسی بود، حضرت امیر نیز جانشین پیامبر محسوب می شد. 🔻 در روایتی دیگر نیز امام حسن و امام حسین به شبر و شبیر، پسران هارون تشبیه شده اند. از دیگر روایاتی که می توان به آن اشاره کرد، افتراق امت بعد از پیامبر است. امام علی علیه السلام فرمود: «امت موسی بعد از او به هفتاد و یک فرقه تقسیم شدند و تنها یک فرقه نجات یافت و بقیه در آتش هستند. 🔻 امت عیسی بعد از او به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند و یک فرقه نجات یافت و بقیه در آتش هستند... 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد...
نام رمان: براساس واقعت دلاوری ها و رشادتهای شهدای https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
خیلی صحنه عجیبی بود من نشسته بودم لب دریاچه فصلی تا دریاچه فصلی کمی ارتفاع و فاصله بود علی هم ایستاده بود و به انتهای دریاچه خیره شده بود بدجوری رفته بود توی فکر که یهو یه خانمی ازپشت سر گفت:ببخشید برادر سرویس بهداشتی کجاست؟ علی که تو حال خودش بود یهو هول کرد....پاش لیز خورد افتاد تو دریاچه😂 هی دست و پا میزد شنا بلد نبود کمکش کردم و اوردمش بیرون اون خانمه که همون دوست جانای منه تا دید علی افتاد تو دریاچه اول با تعجب نگاه کرد بعد زد زیر خنده و بلند بلند خندید علی فکر نکنم تا ب حال توی عمرش تا حالا اینقد جلو ی خانم ضایع شده باشه خودمونیم خنده دار بود کاش جانای منم اینجا بود و میخندید و من باز صدای خنده ی قشنگش رو میشنیدم و باز ب تصمیمم مصمم تر می شدم علی ک اومد بیرون نفس زنان جواب دوست جان و جهان ام رو داد لباسش گلی شد منم بش خندیدم و گفتم:بدجوری هول کردی داداشم...می بینم که بد جوری گلوت پیشش گیر کرده پهلون! بابا مشتی....تو اولویت داری به من اول خودم برات آستین بالا میزنم علی:چی میگی هادی خل شدی؟ این دختره قِرتیه رگ و ریشه اش ب من نمیخوره ازش بدم میاد هم دانشگاهیمونه تاحالا چن تا برخورد داشتیم بدحجاب هست تو که میدونی حجاب چقدر برای من مهمه من:آره میدونم علی:یه بار هم به خاطر بد حجابی اش نزدیک بود کار دست خودش بده من :کار دست خودش بده؟؟؟؟؟ چجوری علی!؟! علی: یه بار از کلاس حفظ برگشته بودم خیلی خسته بودم هوا تقریبا گرگ و میش و غروب بود کوچه تقریبا خلوت بود از دور دیدم ی ماشینی بزور میخواد ی خانمی که بدحجاب هست رو سوار کنه اومدم جلو تر همش با زبون پشت فرمون میگفت:بیا قشنگم...بیا خوشگلم...بیا سوارت کنم بریم دور دور.... اون بی غیرت ها آخر دیدن فایده نداره خانمه دم ب تله نمیده از ماشین پیاده شدن تا بزور سوارش کنن منم این راه باقی مونده رو دویدم با اون دو تا بی ناموس بی غیرت درگیر شدم و ردشون کردم توی اون کوچه غریب به ده مرد بود هیچ کدوم نیومدن برای نجات و کمک این خانم اون دو تا زیاد زور نداشتن اما یکی شون محکم با مشت زد توی صورتم و بینی ام رو خون انداخت بعد اینکه اونا رفتن ی لحظه نگاهم ب اون خانم افتاد فهمیدم ارزو عطایی هست از وضع بد حجابش و مانتوی کوتاه و نازکش خجالت کشیدم و سرمو انداختم پایین تشکر کرد و یه دستمال بهم داد خیلی ازش بدم اومد حالا اومده راهیان چیکار کنه؟ میترسم بیاد و به شهید و شهدا بی احترامی کنه... من:نگو علی عه هر آدمی میتونه برگرده گر هزار بار توبه شکستی بازآ هوم؟ علی:اره یادم نبود..... ~الله اکبر الله اکبر لا اله الا الله اشهد ان محمد رسول الله اشهد ان علی ولی الله ......... من:علی اذانه علی:باشه بریم......حی علی الصلاه جناب اقای هادی ^خدا قربونت برم مرسی که بهم لیاقت دادی اذان به افق شهر عشق ات رو بشنوم ونماز جماعت عشق رو هم ببندم https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─