eitaa logo
این عمار
3.4هزار دنبال‌کننده
29.1هزار عکس
23.5هزار ویدیو
678 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
؛﷽ 🔵 راهپیمایی نمازگزاران در محکومیت اقدام نشریه فرانسوی 🔹شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در اطلاعیه‌ای، ضمن محکوم کردن اهانت نشریه فرانسوی به ساحت مقدس رهبر معظم انقلاب و مرجعیت شیعه، نمازگزاران جمعه را به برگزاری راهپیمایی پس از اقامه نماز جمعه این هفته دعوت کرده است. 🇮🇷 برای حمایت از رهبری و مرجعیت عزیزمان باید به‌پا خیزیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(14)(1).mp3
8.03M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 🌺 سهم روز چهل وسوم از حکمت ۴۰۳ تا حکمت ۴۱۶
🌹 ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز.سهم روز چهل وسوم ┄━━•●❥◦❈🌿🌹🌿❈◦❥●━━┄ 📒 : كسی كه به كارهای گوناگون پردازد خوارشده، پيروز نمی گردد. ┄━━•●❥◦❈🌿🌹🌿❈◦❥●━━┄ 📒 : (از امام معنی لا حول و لا قوه الا بالله، را پرسيدند، پاسخ داد:) ما برابر خدا مالك چيزی نيستيم و مالك چيزی نمی شويم جز آنچه او به ما بخشيده است، پس چون خدا چيزی به ما ببخشد كه خود سزاوارتر است، وظایفی نيز بر عهده ما گذاشته و چون آن را از ما گرفت تكليف خود را از ما برداشته است. ┄━━•●❥◦❈🌿🌹🌿❈◦❥●━━┄ 📒 : (چون عمّار پسر ياسر با مغيره بن شعبه بحث می كرد و پاسخ او را می داد، امام به او فرمود:) ای عمار! مغيره را رهاكن، زيرا او از دين به مقداری كه او را به دنيا نزديك كند، برگرفته و به عمد حقائق را بر خود پوشيده داشت، تا شبهات را بهانه لغزشهای خود قرار دهد. ┄━━•●❥◦❈🌿🌹🌿❈◦❥●━━┄ 📒 : چه نيكو است فروتنی توانگران برابر مستمندان، برای به دست آوردن پاداش الهی و نيكوتر از آن خويشتنداری مستمندان برابر توانگران برای توكل به خداوند است. ┄━━•●❥◦❈🌿🌹🌿❈◦❥●━━┄ 📒 : خدا عقل را به انسانی نداد جز آنكه روزی او را با كمك عقل نجات بخشيد. ┄━━•●❥◦❈🌿🌹🌿❈◦❥●━━┄ 📒 : هركس با حق درافتاد نابود شد. ┄━━•●❥◦❈🌿🌹🌿❈◦❥●━━┄ 📒 : قلب، كتاب چشم است (آنچه چشم بنگرد در قلب نشيند.) ┄━━•●❥◦❈🌿🌹🌿❈◦❥●━━┄ 📒 : تقوی در رأس همه ارزشهای اخلاقی است. ┄━━•●❥◦❈🌿🌹🌿❈◦❥●━━┄ 📒 : با آن كس كه تو را سخن آموخت به درشتی سخن مگو و با كسي كه راه نيكو سخن گفتن، به تو آموخت لاف بلاغت مزن. ┄━━•●❥◦❈🌿🌹🌿❈◦❥●━━┄ 📒 : در تربيت خويش تو را بس كه از آنچه بر ديگران نمی پسندی دوری کنی. ┄━━•●❥◦❈🌿🌹🌿❈◦❥●━━┄ 📒 : در مصيبتها يا چون آزادگان بايد شكيبا بود و يا چون ابلهان خود را به فراموشی زد. ┄━━•●❥◦❈🌿🌹🌿❈◦❥●━━┄ 📒 : (در روايت ديگری آمد كه اشعث بن قيس را در مرگ فرزندش اينگونه تسليت داد) يا چون مردان بزرگوار شكيبا و يا چون چهارپايان بی تفاوت باش. ┄━━•●❥◦❈🌿🌹🌿❈◦❥●━━┄ 📒 : دنیا فريب می دهد، زيان می رساند تند می گذرد، از اين رو خدا دنيا را پاداش دوستان خود نپسنديد و آن را جايگاه كيفر دشمنان خود قرار نداد و همانا مردم دنيا چون كاروانی باشند كه هنوز بارانداز نكرده كاروانسالار بانگ كوچ سر دهد تا بار بندند و برانند. ┄━━•●❥◦❈🌿🌹🌿❈◦❥●━━┄ 📒 : (به فرزندش امام مجتبی علیه السلام فرمود) : چيزی از دنيای حرام برای پس از مرگت باقی مگذار، زيرا آنچه از تو می ماند نصيب يكی از دو تن خواهد شد، يا شخصی است كه آن را در طاعت خدا به كار گيرد، پس سعادتمند می شود به چيزی كه تو را به هلاكت افكنده است و يا شخصی كه آن را در نافرمانی خدا به كار گيرد، پس هلاك می شود به آنچه كه تو جمع آوری كردی، پس تو در گناه او را ياری نموده ای، كه هيچ يك از اين دو نفر سزاوار آن نيستيد تا بر خود مقدم داری. (اين حكمت بگونه ديگری نيز نقل شد) پس از ستايش پروردگار! آنچه از دنيا هم اكنون در دست تو است، پيش از تو در دست ديگران بود و پس از تو نيز به دست ديگران خواهد رسيد و همانا تو برای دو نفر مال خواهی اندوخت، يا شخصی كه اموال جمع شده تو را در طاعت خدا به كار گيرد پس سعادتمند می شود به آنچه كه تو را نگون بخت ساخت، يا كسی است كه آن را در گناه به كار اندازد، پس با اموال جمع شده تو هلاك خواهد شد كه هيچ يك از اين دو نفر سزاوار نيستند تا بر خود مقدّمشان بداری و بار آنان را بر دوش كشی، پس برای گذشتگان رحمت الهی و برای بازماندگان روزی خدا را اميدوار باش. ┄━━•●❥◦❈🌿🌹🌿❈◦❥●━━┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5839005917198158054.mp3
4.24M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 🔸 شرح 7⃣ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨ بسم اللّه الرّحمن الرّحيم✨ 🌹 شرح 🔴 قسمت هفتم 🔻6. بررسی شگفتی خلقت مورچه: موجود دیگری که حضرت به دقت و ظرافت در روزگاری که امکانات آزمایشگاهی و بررسی علمی مثل امروز نبوده است، اندام او را بررسی کرده اند مورچه است. در خطبه ۱۸۵ ، بند سوم می فرمایند:« به مورچه و کوچکی جثّه آن بنگريد، که چگونه لطافت خلقت او با چشم و انديشه انسان درک نمی شود، نگاه کنيد چگونه روی زمين راه می رود و برای به دست آوردن روزی خود تلاش می کند. دانه ها را به لانه خود منتقل می سازد و در جايگاه مخصوص نگه می دارد، در فصل گرما برای زمستان تلاش کرده و به هنگام درون رفتن، بيرون آمدن را فراموش نمی کند. روزی مورچه تضمين شده و غذاهای متناسب با طبعش آفريده شده است. خداوند منّان از او غفلت نمی کند و پروردگار پاداش دهنده محرومش نمی سازد، حتی اگر در دلِ سنگی سخت و صاف يا در ميان صخره ای خشک باشد. اگر در مجاری خوراک و قسمت های بالا و پايين دستگاه گوارش مورچه و آنچه در درون شکم او از غضروف های آويخته به دنده تا شکم و آنچه در سر اوست از چشم و گوش انديشه نمايی، از آفرينش مورچه دچار شگفتی شده و از وصف او به زحمت خواهی افتاد. پس بزرگ است خدايی که مورچه را بر روی دست و پايش برپاداشت و پيکره وجودش را با استحکام نگاه داشت، در آفرينش آن هيچ قدرتی خدا را ياری نداد و هيچ آفريننده ای کمکش نکرد. اگر انديشه ات را به کار گيری تا به راز آفرينش پی برده باشی دلايل روشن به تو خواهند گفت که آفريننده مورچه کوچک، همان آفريدگار درخت بزرگ خرماست، به جهت دقّتی که جدا جدا در آفرينش هرچيزی به کار گرفته و اختلافات و تفاوت های پيچيده ای که در خلقت هر پديده حياتی نهفته است». 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌳شجره آشوب« قسمت چهل و سوم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻این بیان را امام زمانی بیان فرمود که خوارج علیه امام اعتراض می کردند که چرا در جمل اجازه به کنیزی بردن زنان را نداده است. 🔻۵ یکی دیگر از دلایل ما برای اینکه امام قصد کاهش هزینه در فتنه را داشت، امر به کشتن شتر عایشه بود. حضرت بعد از اینکه دید تعداد بسیاری از افراد، خصوصا از قبیله ضبه، در اطراف شتر هستند و تا پای جان از آن محافظت می کنند، برای اینکه انسان های کمتری کشته شوند، فرمود شتر را پی کنند تا غائله زودتر پایان پذیرد. اگر امام چنین دستوری نمی داد، قطعا کشته های بیشتری به هر دو سپاه، تحمیل می شد. 🔻نگاه امیرالمومنین به قضایای فتنه، جنگ با برادران مسلمانی است که به دلایل دنیوی، علیه امام و رهبر جامعه قد علم کرده اند. کاهش هزینه ها برای جامعه اسلامی، تنبیه از طریق ایجاد حصر، (مثل حصر خانگی عایشه)، عدم غارت اموال فتنه گران، عدم تعقیب فراریان و نکشتن مجروحان و آزاد سازی زنان از جمله اقدامات امام در فتنه است. این سیره در موارد مشابه، باید مورد عمل همه رهبران و مسئولان جامعه اسلامی قرار بگیرد. 🔻سران فتنه، ممکن است از افراد با سابقه و موجه جامعه اسلامی باشند. همانطور که گفتیم اهل باطل، شروع به هم عرض سازی در کنار جریان حق می کنند. اگر علی علیه السلام، صحابی رزمنده زمان پیامبر بود، جبهه مقابل نیز چنین صحابی را در برگرفته بود. در نتیجه در اینجا ملاک تشخیص حق از باطل، نباید از طریق افراد باشد، بلکه ابتدا باید حق را شناخت تا اهل حق را هم تشخیص داد... 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد...
515.6K
🔺در روز قبل این قسمت قابل پخش نبود تحلیل حوادث ناگوار زندگی حضرت زهرا علیه السلام قسمت بیست وچهارم: ❌ تحلیل علل فروپاشی نیروهای دفاعی در سخنان فاطمه علیها السلام https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 🇮🇷این عمار🇮🇷 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
752.5K
تحلیل حوادث ناگوار زندگی حضرت زهرا علیه السلام قسمت بیست وششم: ❌ ضرورت توجه به عامل مردمی https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 🇮🇷این عمار🇮🇷 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
نام رمان: براساس واقعت دلاوری ها و رشادتهای شهدای https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
*دوساعت بعد* مهمون ها رفتن و جنگ اعصاب شروع میشود من: مامان اون حرفا چی بود جلو خاله لیما زدی مامان: کدوم حرفا؟ من: میعاد اینا مگه قرار نشد وقتی برگشتیم حرف بزنیم گفتی اگه مخالفی جلو عمو اینا نگو خودم درستش میکنم مامان: آره گفتم چرا مخالفی؟ مگه میعاد چشه من:اه اه چش نیست گوشه پسره ی دراز بی قواره مامان: قد بلند! من: افریقایی سیاه سوخته ست! مامان: رنگ پوستش برنزه ست تازع شم مده اینهمه مردم پول میدن که پوستشون رو برنزه کنن این میعاد هم بی هیچ اینکه ریالی خرج کنه،پوستش رو مده! من: مامان من نمیخوامش چرا اینطور سرم میاری گفتم که دوسش ندارم، ازش بدم میاد مامان: خب عشق بعد از ازدواج به وجود میاد من: مامان من میگم میبینمش حالم به هم میخوره اونوقت میگی عشق اخه مادر؟ نکنه میخوای بزورمنو به اون محرم کنی مامان: وا دختر! آخه مشکل تو با این بشر چیه؟ نباید به ظاهر افراد نگاه کرد! نکنه عاشق یکی دیگه ای نگاهی به قرآن سر طاقچه کردم و یاد یوسف افتادم و بی اختیار گفتم: آره یوسف! مامان که تعجب کرده بود، لبخندی زد و گفت: خب به به که اینطور میعاد هم مث بقیه خواستگار های دیگه ات! ردش میکنم اگه نخوای زور که نیست ! و رفت..... چطور خدایا از دهنم در اومد گفتم یوسف😳 ولی الحمدالله خوب شد گفتم سایه میعاد از سرم کنده شد! بعد یه چن ماه هم میگم که حسم به یوسف یه حس بچگانه بوده و خلاص! خدایا خودت به خیر و خوبی و خوشی بگذورن میرم سمت اتاقم که میبینم منتظَر (داداش محترمه) به در اتاقم تکیه داده و اخماشو کرده تو هم من: برو کنار میخوام برم داخل منتظر: دفعه آخرت باشه هر وقت مهمون داریم این شلوار یخی تو میپوشی ها! جلو مهمون و نامحرم فقط مشکی! من:برو بینم بابا این ی نیم چه بچه داره میگه من چکار کنم چکا نکنم میری یا نه منتظر:نه نمیرم ~ کمی بلند گفتم: مامااااان مامااااان بیا این پسر غیرتی تو جمع کن نمیزاره من برم تو اتاقم! مامان: منتظر جان بیا مادر ببین بابات کارت داره ^ منتظر رفت ولی تاکید کرد که دیگه شلوار رنگ روشن جلو نامحرم نپوشم یه ذره عقل تو اون کله اش نیست! آخه من چادر سر می کنم و حجاب ام هم کامل هست اصلا من شلوار خونگی هم بپوشم یا شلوار بیرونی زیر چادر خب معلوم نیست! فقط میخواد گیر بده هیش مامانم میگه اینا نشونه ابراز علاقه ست چون جنس مرد و پسر اینه که مغروره و مستقیم نمیاد بگه که آبجی من تو رو دوست دارم که! اینجوری ابراز میکنه! ^ با اینکه حرفای مامان و منتظر رو درک نمیکنم ولی بازم دندون رو جیگر میزارم و هیچی نمیگم https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
*چند روز بعد* (یوسف) امروز روز روزیه ک میرم مسجد کلاس حفظ وارد مسجد میشم و کلاس رو برگزار میکنم مهدی میاد حفظش رو تحویل میده و هی گیر میکنه و من کمکش میکنم مهدی: وای نمیدونی حاج یوسف! ینی این ترتیب آیات منو سرویس کرده هر چی میخونم باز ترتیب آیات رو قاطی میکنم من: تکرار تمرین ات رو با قاری بیشتر کن و یه آیه رو حفظ کردی باز از ب بسم الله شروع کن و بیا بخون و بعد که تموم کردی سوره رو از آیه آخر به خودت تحویل بده و بیا سمت آیه اول خیلی موثره و حتما جواب میده در ضمن من هنوز نرفتم مکه و حاجی نشدم! شما دعا کنید ان شاءالله بزودی خواهم شد! مهدی: ما که امیدواریم یوسف مشتی ببینم امام رضا که رفتی الحمد الله؟ من: بله دیگه میتونی بهم مشتی رو بگی😁 مهدی:😌 ~ مهدی نگاهی به ساعتش کرد و گفت وای وای داداش یوسف! دیرم شد مامان ویزیت دکتر داره من باید برم برسونمش الاناس ک مادر نگران بشه که چرا من دیر اومدم! من: بفرمایید بله خدا ان شاءالله برای مادرت نگه ات داره مهدی: به دعای شما! یاعلی من: یاعلی ~ مسجد تقریبا خالی از جمعیت بود ومن هم کاری نداشتم دیگه برقا رو خاموش کردم و تا میخواستم در مسجد رو ببندم ی پسر وارد مسجد شد و گفت: آقا یوسف؟ من: بله بفرمایید خودم هستم عینک شو برداشت و گفت:نشناختی؟ من: قبلا سعادت دیدار تون رو نداشتم طرف: من میعاد ام میعاد عسگری من: شرمنده نمیشناسم طرف:تو منو نمیشناسی ولی من خوب تو رو می‌شناسم من و تو توی این دنیا که وجه مشترک داریم یکی اینجا برامون از جون مون هم با ارزش تره! زهرا....زهرا عسگری اونو که دیگه میشناسی! من: آهان! پس خواستگار و خاطر خواه سمج زهرا خانم شمایی میعاد: بله بودم ولی این تا قبل از این بود که بهم جواب منفی بده و به تو جواب مثبت! چکار کردی تو سحرش کردی؟ جادو اش کردی؟ من:نه.... میعاد: پس چی من: هیچی حالا چرا اومدی سراغ من دیدی که پس ات زده! اومدی اینجا حتما منو بترسونی که پا پس بکشم؟ میعاد: نه اتفاقا اومدم بگم که مراقب اش باش! اون دختر روحیه لطیفی داره خیلی مومن و پاکه باید یکی کنارش باشه تا همه روحیات اش رو کامل درک کنه و بازم میگم مراقب اش باشه ^ قرآن ام رو از توی کیفم در میارم و میگم به همین قرآن قسم میخورم.... https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
(زهرا) بعد از کلاس هلال احمر با بچه ها داخل مغازه بستنی فروشی همیشگی شدیم من: بچه ها هر چی میخوایید بگید من میرم میگیرم حساب شما با من ^ همه گفتن که بستنی ذغالی میخوان سفارش دادم و اومدم کنار بچه ها نشستم و شروع کردم تعریف کردن داستان امروز صبح: جونم براتون بگه که امروز صبح داشتم میرفتم سمت حرم شاه عبدالعظیم تنها هم بودم خیلی دلم گرفته بود و خیلی وقت هم بود که نرفته بودم! همینطور داشتم نزدیک میشدم که متوجه شدم که یه مردی داره شونه به شونه من راه میاد فکر کردم که داره مسیر خودشو میره دیگه و کاری باهاش نداشتم تا اینکه صد قدم باهام اومد و بهم نگاه کرد و گفت: حرم میری؟ هیچی نگفتم و باز راهم رو ادامه دادم هنوز تا حرم راه مونده بود مرده باز گفت: من چند دقیقه ست دارم باهات راه میام صدات میزنم احوالت رو میپرسم ولی محل ندادی خوبی؟ حرم میری؟ ^ داشتم سکته میکردم! که اگه یه آشنا من و این مرتیکه رو با هم ببینه چی میشه دیگه به به نور علی نور احساس میکنم صدام لرزید ولی خیلی با اقتدار گفتم: زنگ بزنم یوسف بیاد پدرتو در بیاره؟ مرد بلافاصله گفت: یوسف کیه؟ من: نامزدمه اگه اینقد غیرت داشتی😏 بفرمایید آقا مرد:من از دور دیدم دو نفر دارن مزاحم ات میشن....مراقبت بودم پوزخندی زدم و دستمو به نشونه بفرمایید تکون دادم و طرف رفت هم خندم گرفته بود هم ترسیده بودم که مبادا یه آشنا این دور و اطراف بوده باشه خنده م گرفته بود بد جور طرف انگار اسکل بود فقط اولش یک کلام بهم گفت که حرم میری؟ منو نه صدا زد نه احوالم رو پرسید😑 تازه طرف رو میدیدی باید آب میشدی میرفتی توی زمین قیافه ش عین مذهبی ها بود ته ریش هم گذاشته بود و لباس سفید پوشیده بود اصلا بهش نمیخورد که اینقد بی غیرت باشه! نازنین: باو زهرا بیخیال طرف معلومه کم داشته سارا: به نظر من حتی یه کلمه هم از این ماجرا رو به خانواده ات نگو من: مگه دیونه م اگه بگم اولین نفر منتظر سر منو میزاره لب باغچه میبره! راحله: اوه بابات! من: آره بابام دیگه هیچی! سر جدا شده منو توسط منتظر به خاک همون باغچه میسپارن و بدنم رو به دروازه شهر آویزون میکنن تا عبرت همه گان بشه ~ ریز ریز خندیدیم سفارش بستنی ذغالی مون رو آوردن و شروع به خوردن کردیم سادات: دل تو دلم نیست زهرا! بگو آخر این قضیه چی شد تو که از میعاد بدت میاد، چطور میخوای باهاش ازدواج کنی من:جوری قضیه رو ماس مالی کردم که فقط باید بشنوی نازنین: خب بگو میخوایم بشنویم! ~ به لحجه های یزدی و قمی واصفهانی و شمالی و افغانی و هندی شروع کردم به تعریف کردن: من ب مادری خود اعتراض کرده بوداهه و گفتن کردم که من این پسره نکبت ایکبیری رو خواستن نکرداهه و همچین مشتی که تو دهن اش میخوام زدن کرداهه انقدر ازش بدم میاد ان شاءالله که لال شِد زیر خاک بِرِد دهنشو با خاک پر بکنِد اونموقع دیگه لال بشِد ان شاءالله که چکار دارَد با ما میکنَد این پسر https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥خلوت با نامحرم حرام است ... بعضی ها میگن ما ظرفیتمون بالاست... 👆 🎤استاد https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدن این کلیپ متفاوت رو از دست ندید؛ ما این روزها چقدر حسین‌وار زندگی می‌کنیم؟ اونجوری زندگی کن که اون دنیا همون‌طور محشور بشی! کلیپ تلنگریِ «حسینی زندگی کن» با سخنرانی استاد تقدیم نگاهتان https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
طی تفحص در منطقه چیلات پیکر دو پیدا شد یکی از آنها دیگری را که مجروح بوده به آغوش کشیده بود. شماره پلاکشان ۵۵۵ و ۵۵۶ بود. معمولا کسانی که آشنا بودند با هم پلاک میگرفتند. با وارد کردن شماره ها در سیستم مشخص شد پیکر فرد نشسته متعلق به شهید سید ابراهیم و پیکر درازکش متعلق به فرزند ایشان، شهید سید حسین اسماعیل زاده از اهالی روستای باقر تنگه بابلسر میباشد به پاس هر وجب خاكی از اين ملک چه بسيار است، آن سرها كه رفته... https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔆 خدایا را نصیبم کن، دلم برای حسین خرازی پر میکشد،دلم برای شهدا پرمیکشد.. 🔆 دنیا را رها کنید،دنیا را ول کنید، همه چیز را در آخرت پیدا کنیدو رضای خدا را بر رضای مخلوق ارجحیت دهید. 🌹فرازی از وصیت 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─