eitaa logo
💞روزهای خدایی💞
62 دنبال‌کننده
56 عکس
8 ویدیو
1 فایل
در این کانال به توفیق الهی برخی از #ایام‌اللّه زندگی #شهروندی، #طلبگی، #تبلیغی و #معلّمی و #مترجمی و #ویراستاری ثبت می‌شود. 🔸 #سرگذشت‌ها روی #سرنوشت‌ها تأثیر می‌گذارد.🔸 ارتباط👇 @mirzameysam افراد فراری از شبکه‌های مجازی وطنی 👇 https://t.me/ayyamoll
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ : گردن حاج آقا! سمت راست من در تصویر یک پیرمرد معنوی و متدین 90 ساله اهل آن منطقه است که سالها به کرمان رفته بود و گهگاهی برای رسیدگی به زمین‌های کشاورزی خود به آنجا می‌آمد به قول خودش برای . سمت چپ من هم مرد نازنین و با معرفت و داغ جوان دیده، صاحبخانه عزیز و خوش‌مشربمان است. خود این عکس داستانی دارد. آن روز به میمنت حضور حاج آقا😁، صاحبخانه‌مان یک بُز را زمین زد و سر برید و ظهر ناهار به ما یک مشتی و با ترش و معرکه با سبزی در آن داد🤤. این پیرمرد هم ظهر آنجا بود و با یک لذت و ولع مثال‌زدنی را که اهل مأکولات میگویند خیلی خوشمزه و چرب است را در این سن میخورد. اون روز دو خاطره ناب از این پیرمرد در ذهنم ماندگار شد: : خانم ایشون که او هم پیر بود از کرمان زنگ زده بود و احوال پیرمرد را می‌پرسید و بدون اغراق عرض می‌کنم که پیرمرد اشک در چشمانش جمع شده بود و به خانمش میگفت: عزیزم میام! زودی میام! اینجا بود که من یاد این روایت افتادم: «مومن هر چه ایمانش بالاتر می‌رود علاقه‌اش نسبت به خانواده‌اش بیشتر می‌شود». : هنگام گرفتن همین عکس بود که گفتم: حاجی! بیا یک عکس یادگاری با هم بگیریم. گفت: نه، حرومه! توی ماه محرم حرومه عکس بگیرند! (شاید زمینه‌های اعتقادی کهنی داشته باشد! خیلی سال پیش، عکسی از جمعی از علمای قدیم دیدم که یکی از آنها در عکس دست خودش را مقابل صورتش گرفته بود) گفتم: حاجی اشکال نداره بیا. گفت: پس، گناهش گردن حاج آقا😍❤️ 📎 https://b2n.ir/135463 @ayyamollah
✨﷽✨ سلام عليكم. طاعات و عبادات شما قبول باشه. از سروران عزيز و مكرم بابت پيگيری مطالب کانال «روزهای خدایی» و نظر لطف و محبت‌آمیزشان، بسیار تشکر و قدردانی می‌کنم. ❤️💐 فرا رسیدن ایام‌ ضربت خوردن مولا امیر المومنین علیه‌السلام و شهادت حضرت را خدمت عزیزان تسلیت عرض می‌کنم. با توجه به مناسبت این ایام به نظرم رسید چند پست در مورد شب‌های قدر و ایام سوزناک شهادت امیر المومنین علیه‌السلام و توفیق تبلیغی که در آنها داشته‌ام را بگذارم و ان شاء الله بخش‌های دیگر خاطرات نخستین تبلیغ را به بعد از این ایام موکول کنم. تا خدا چه تقدیر فرماید. در این ایام پیش‌رو به ویژه شب‌های سرنوشت‌ساز و مغتنم و کم‌یاب قدر، که به حق باید آنها را نامید، دعاگوی اعضای کانال به صورت ویژه خواهم بود و به شدت ملتمس و محتاج دعای خیر شما بزرگواران هم هستم. 🤲 یا علی @ayyamollah
✨﷽✨ اولین شب با توجه به تجربیات متعدد، معتقدم که طلبه وقتی برای تبلیغ به منطقه‌ای فرستاده می‌شود باید نسبت به برنامه‌های فرهنگی آنجا و با حق اِعمال نظرات، داشته باشد و کفایت نمی‌کند و بلکه مضر و مخرب است. در ماه مبارک رمضان، از روز اولی که وارد محل می‌شوم برای شب نیمه و شب‌های قدر برنامه دارم , و برای آنها می‌کنم. قبل از شب‌های قدر با هیئت امنای مسجد و فعالین فرهنگی آن، برنامه‌ها را در جریان می‌گذارم و نسبت به تصویب آنها دغدغه دارم. زمان جزء‌خوانی روزانه یکساعت قبل از نماز مغرب و عشاست. در شب‌های قدر جزء آن روز عصر خوانده نمی‌شود تا مردم استراحت کنند. نخستین برنامه شب قدر تلاوت دورهمی جزء آن روز است. رحل‌ها و قرآنها منظم و زیبا چیده می‌شوند تا در افراد حاضر در مسجد کشش ایجاد شود. با قرائت دسته‌جمعی سوره قدر برنامه‌ها را شروع می‌کنم. اولین برنامه توصیه به خواندن فرادای نماز شب قدر (7 قل هو الله) است که برای آمرزش پدر و مادر است. بعد 100 مرتبه ذکر شریف «اللهم العن قتلة أمیر المومنین» را به صورت دسته‌جمعی می‌گیریم و در خلال برنامه‌ها صد مرتبه را کامل می‌کنیم. تذکر می‌دهم که مگه چند نفر حضرت را شهید کردند؟! معمولا از زیر بار نماز قضا خواندن در می‌روم و به خودشان می‌سپارم تا به عنوان یک فرهنگ نهادینه و مطالبه نشود! زیارت مخصوص سید الشهدا علیه‌السلام در شب‌های قدر (در مفاتیح هست) و نه زیارت عاشورا را می‌خوانم و معمولا با یک بیت شعر که همه بلدند و می‌توانندتکرار کنند و انس بگیرند زیارت را شروع می‌کنم: مثلا: بر مشامم می‌رسد/عالم همه قطره‌اند و .../ای اهل حرم.../ در آخر توسل مختصر و نماز زیارت و آماده می‌شویم برای دعای جوشن کبیر که با مشارکت کسانی که هستند و خوب و خوش‌لحن می‌خوانند 1001 صفت و اسم خدا را می‌خوانیم. به کسانی که فقط آن شب در مسجد پیدایشان شده است و در طول ماه در هیچ جلسه‌ای نبودند خیلی میدان برای مانور نمی‌دهم. سعی می‌کنم خودم از همه کمتر بخوانم! معمولا پنجاه بند که خوانده شد استراحت می‌دهند و پذیرایی می‌شوند. بعد از اتمام دعا، چند تا از اوصاف ناب خداوند در جوشن‌کبیر که مناسب جمع و روحیات مردم آن منطقه است را در حد دو سه دقیقه توضیح همگانی جذاب می‌دهم؛ مثلا: یا من ذکره حُلو: ای خدایی که یادش شیرین است (پس چرا برای ما تلخ است؟!)؛ یا جابر العظم الکسیر: ای خدایی که را جبران می‌کنی و ... . بین برنامه‌ها فرصت‌های خلوت با خدا را به مردم داده می‌شود که خیلی مهم و سازنده است. البته فرصت برای تجدید وضو که دیگه اجتناب‌ناپذیر است! به تناسب مناسبت‌ها و حال و هوای جلسات، خواندن دعای مجیر یا افتتاح یا کمیل به خودشان واگذار می‌شود. در حد پانزده دقیقه با مداحمان از قبل هماهنگ کرده‌ایم که سینه‌زنی کوتاهی داشته باشیم. آخرین برنامه هم یک صحبت کوتاه در مورد حقیقت شب قدر و تفسیر سوره قدر و اتفاقات آن و سپس که خیلی به مکه و مدینه و کربلا و شام و بین‌الحرمین و سامرا گریز نمی‌زنم و گاهی به یک بیت شعر معروف یا یک جمله بسنده می‌کنم؛ مثلا: مردم! دندان پیامبر را در جنگ احد شکستند ولی حضرت نفرینشان نکرد! یا «ملاقات علی و فاطمه باشد تماشایی»😔😭. در آخرِ «الهي بالحجة» هم دو بیت از شعر سوزناک و معروف «ابا صالح التماس دعا...» به صورت دسته جمعی که خیلی حال دلهامون را خوب و متفاوت میکنه و چند دعا و تمام. قالب کار همینه ولی محتواها مناسب‌سازی و متفاوت می‌شود. : فرق نظارت استصوابی با نظارت استطلاعی، همان فرق انتخابات ریاست جمهوری و مجلس و خبرگان با انتخابات شوراهای شهر و روستاست! از همه سروران عزیز امشب التماس دعا دارم. اگر دوست داشتید همین سبک را امشب در جمع خانواده اجرا بفرمایید. 🤲❤️ 📎https://b2n.ir/172965 @ayyamollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ شب تحویل با توجه به اینکه احتمال قدر بودن شب 23 و اعمالش از دو شب دیگر بیشتر است؛ تبلیغی روی آن بیشتر است. بر انجام دو غُسل (یکی قبل از غروب و دیگری پس از نماز و قبل از شروع اعمال) تأکید می‌کنم. امشب ارواحنا فداه و شب تحویل گرفتن است که در شب 19 اندازه‌هایش را گرفته‌اند و شب 21 اصلاحات احتمالی (پرو) را در آن انجام داده‌اند. جالب است بدانیم امام عصر از اساس، برای این شب وارد شده و باید آن را در این شب و روز قدر زیاد خواند (مفاتیح، اعمال شب 23). در جای جای برنامه‌ها این دعا را دسته‌جمعی می‌خوانیم البته با رعایت دو مهم متاسفانه : این دعا باید با و بر پیامبر و آلش شروع شود که عمدتا رعایت نمی‌شود. (الحمد لله رب العالمین و صلّی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین اللهم کُن لولیک...) اولین برنامه قرآنی را هم مثل دو شب گذشته داریم. (عنکبوت، روم و دخان) در خصوص این شب وارد شده که معمولا پیش از دعای جوشن، و وقتی که مردم جمع شده‌اند، قرآن و رحل را پخش می‌کنیم. سه نفر از عمدتا نوجوان و جوانانی که در طول جلسات جزء‌خوانی، تلاوت خوش صدا و بی‌غلطی داشته‌اند، با هماهنگی قبلی، به عنوان تشویق در جایگاه قرار گرفته و تلاوت می‌کنند و دیگران به اصطلاح خط می‌برند که خیلی تأثیر مطلوب و رقابتی هم برای جوانان و نوجوانان دارد. (مجرّب است) در میان ما مرسوم است که وقتی شخصی از دنیا می‌رود چند روز پس از وفاتش وارثانش جمع می‌شوند و وصیت‌نامه او توسط وصیّش خوانده می‌شود. به پیروی از این سنت عقلایی، در شب قدر 23 موضوع سخنرانی‌ «وصیت‌نامه» امیر المومنین علیه‌السلام ، پدر معنوی‌مان به تعبیر پیامبر اکرم، است. در مورد وصیت نوشتن و احکام و انواع آن هم تذکراتی می‌دهم. به آنها پیشنهاد می‌دهم دو وصیت‌نامه داشته باشند، در یکی تجربیات گرانبهای عمرشان را برای وارثان بنویسید (مثل نامه 31 نهج‌البلاغه) و در دیگری تکلیف اعمال و اموال خود را مشخص کنند. امیر المومنین علیه‌السلام وصیت‌نامه معروفی دارند که در نهج‌البلاغه هست و وصیت‌های پراکنده‌ای هم از ایشان در دست است از جمله: «جوری زندگی کنید که تا زنده هستید مردم مشتاق دیدار شما باشند و وقتی مُردید برای شما کنند» (مثل بدرقه میلیونی پیکر حضرت امام که در ثبت شده است، یا تشییع باشکوه آیت الله العظمی بهجت ) یا فرمود: «کتابِ عمر، کم‌غلطی بنویسید که بتوانم غلطهای آن را پاک کنم» (هیچ ناشری کتاب پُر غلط را چاپ نمی‌کند!!!). منظم بودن پس از تقوا، از نخستین وصیت‌های پدر شهید 63 ساله ماست. 😔😭 در روایات هست که حضرت زهرا سلام‌الله علیها در خصوص امشب بر خیلی تأکید داشتند و آب روی صورت آنها می‌پاشیدند تا خواب نروند! 📌در این شب مهم و سرنوشت‌ساز ان شاء الله دعاگوی همه بزرگواران و محتاج دعای خیرشان خواهم بود. سرنوشتی مورد رضایت امام عصر در انتظار همه‌مان باشد🤲 !!! 📎http://ayyamollah.blog.ir/post/9 @ayyamollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ پدر شهید ۶۳ ساله ما. امشب دغدغه‌های پدرمان را خوب بشنویم و فرزندان خلفی برایش باشیم و تصمیم بگیریم در سال سرنوشت پیش‌رو بیشتر در مسیر دغدغه‌های او قدم برداریم @ayyamollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ «یا من هو أضحک😂 و أبکی😭» خاطرات شیرین و مفرّحی هم از تبلیغ در در ذهنم مانده که بد نیست با الهام از صفتِ «یا من أضحک» خداوند متعال در با نقل آنها، لحظاتی را بر صورت شما بندگان خوب خدا و میهمانان بزم الهی بنشانم که قطعا بوده و آثار معنوی خاص خودش را خواهد داشت ان شاء الله! خاطره‌ام مربوط می‌شود به روستایی که در ایام ماه مبارک مبلغ نداشتند و من در روستایی در چند کیلومتری آنها مشغول امر تبلیغ بودم. بانی آنها آمد و از من خواست که به مدت 5 شب از شب 19 در آنجا هم برنامه داشته باشم. سخنرانی و مراسم قرآن به سر. قبول کردم. مقدمتا عرض کنم که معمولا در مساجد و هیئات در قسمتی که منبر هست یک چراغ عمدتا تعبیه شده تا وقتی چراغ‌ها را برای ذکر مصیبت و قرآن به سر خاموش کردند و همه جا تاریک شد هم حاج آقا در هاله‌ای از نور سبز فرو برود و مخاطبانش با دیدن این هاله نورانی برای ارتباط با خداوند متعال دلهایشان آماده‌تر شود و هم اگر علم حاج آقا در کاغذ همراهش باشد بتواند از آن روشنایی بهره‌مند شود. این نور برای معنویت سخنران هم بی‌تاثیرنیست البته! مَنِ از همه جا بی‌خبر گفتم: برای ذکر توسل و قرآن به سر چراغها را خاموش کنید تا بهتر با خدا ارتباط برقرار کنید و از یکدیگر خجالت نکشید و ... . وقتی چراغها را خاموش کردند و همه جا تاریک شد، و مردم در آستانۀ ارتباط با خدا قرار گرفتند، ارتباط من به صورت کامل با علمم قطع شد. با اشاره به بانی گفتم چراغ بالای سرم را روشن کند، لحظاتی گذشت و دیدم بانی عزیز یک سیم بلند متصل به یک لامپ رشته‌ای 100 را روی یایه میکروفن گذاشت😱😳. لحظه به لحظه بر داغی روبروی صورتم و عرق و ... افزوده می‌شد و پشه‌ها و سوسک‌ها که ظاهرا دارند به سوی منبع نور اطراف حاج آقا حمله‌ور شدند و باقی قضایا ... و از خیر چراغ گذشتم و عطایش را به لقایش بخشیدم 😂😂🤣. 📌 پی‌نوشت: به نظرم هر جا خداوند متعال کسی را می‌خنداند در دل آن خنده، یک گریه نهفته است و بر عکس! 🤔🙄 شاید بی‌راه نباشد که از قدیم گفته‌اند: «هیچ عروسی‌ای بی‌گریه نیست و هیچ عزایی بی‌خنده!!! 📎 http://ayyamollah.blog.ir/post/10 @ayyamollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ هر ساله در ایام تبلیغی ماه محرم و ماه مبارک به ویژه در ایام پایانی آن، شاهد انتشار برخی حرف‌ها و توصیه‌ها بوده و هستیم. از کارهای عجیب و غریب گرفته تا مطالب به ظاهر مذهبی و موجّه. به اسم ، گاهی جاهایی برای انتشار خرافات و آیین‌های مذهبی بافتنی و ساختگی درست شده و حتی کم‌کم با الهامات الهی در قالب خواب‌ها و خواب‌نماشدن‌های کذایی مساجد خاصی در آن نقطه بنا می‌شود و ... در شب 27 ماه مبارک، خانمها در مسجد جمع می‌شوند و تا صبح پارچه چادری را قیچی می‌زنند و می‌گویند شگون داره! یا عده‌ای از بچه‌ها دم در خانه مردم می‌آیند و شعرهایی می‌خوانند و طلب پول و کمک می‌کنند؛ به اسم ! (بو علی‌جانیم بوعلی‌جانیم میدی یا بریم!😂) یا یه عده‌ای از دختر بچه‌ها یا حتی بزرگ‌ترها چادری روی سر خودشان به صورت دسته‌جمعی می‌اندازند و درب خانه ها می‌کنند و یا چند سنگ دستشونه و به هم می‌کوبند و ... خلاصه! بازار این چیزا الی ما شاء الله به ویژه در روستاها و به نوع دیگری در شهرها داغه داغه. امروزه که دیگه دنیا یک (روستا) شده، این نوع جهالت‌ها که در روایات شمرده شده، در سطح گسترده‌ای با آب و لعابی زیبا، تولید و منتشر می‌شوند و مخاطبان زیادی هم دارند. به عنوان یک نمونۀ خوبش! در سطح گسترده‌ای در شبکه‌های مجازی و کانال‌های قارچی، پخش شده که روایت داریم از پیامبر اکرم که اگر نمازی در جمعه آخر ماه رمضان با کیفیت خاصی خوانده شود، دیگه همه نمازهای قضامون صفر میشه! و یک عده خیلی خوش به حالشون شده و دور برداشتند. چند پاسخ را می‌توان به این روایت داد: اولاً: در منابع معتبر روایی در دسترس شیعه این روایت نیامده است. ثانیاً: بر فرض وجود چنین روایتی مفاد آن با سایر روایات قطعی و معتبر در تعارض است. زیرا روایات متعددی دلالت بر «وجوب قضای عبادات قضا شده» دارد؛ و قضای نمازی که فوت شده، باید همانگونه که از دست رفته (کامل یا شکسته) به جا آورده شود و جایگزینی ندارند. بر فرض صحت سند و دلالت این روایت، منظور روایت این است که این نماز آثار سوء بر جای مانده از نمازهای قضا را (نه خود نمازها) جبران و پاک می‌کند، نه این که جای آن را پر کند. مثل اینکه درباره برخی کارها گفته شده ثواب حج را دارد. معنای آن این نیست که اگر مستطیع هست، نیازی به حج رفتن نیست. 📌حواسمون باشد که در زمان غیبت امام عصر نگه داشتن ایمان از نگه داشتن یک زغال برافروخته در کف دست، سخت‌تر و سوزاننده‌تر است. 📎http://ayyamollah.blog.ir/post/11 @ayyamollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ 🎉🌺🌙عید 🎉🌺🌙سعید 🎉🌺🌙فطر 🎉🌺🌙بر شما 🎉🌺🌙دوستان 🎉🌺🌙عزيز 🎉🌺🌙و 🎉🌺🌙خانواده 🎉🌺🌙محترمتان 🎉🌺🌙مبـــارک 🎉🌺🌙و فرخنده 🎉🌺🌙بــــــاد 🆔 @pajayepa
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ این صوت مربوط به تبلیغ ماه رمضان در . این مسجد جوّ خیلی متفاوت و پر شوری داشت و جلساتی که در آن ماه مبارک رمضان فراموش‌ناشدنی در مسجد داشتم از رونق بالایی برخوردار بود. نزدیک پایان ماه می‌شدیم. بحث مطرح شد. به شدت استقبال کردند و گفتند ما هر ساله این برنامه را قبل از غروب روز آخر داریم. معمولا در جلسه وداع با ماه مبارک همان دعای کوتاه موجود در مفاتیح خوانده می‌شود و با ذکر توسل و اشعاری مختصر. نکته عجیب در مسجد این بود که مثل قرآن که تعداد خیلی زیادی به صورت منظم در قفسه‌چیده شده بود، کتاب شریف و مظلوم هم با یک چاپ زیبا و با ترجمه به تعداد زیاد در چندین قفسه چیده شده بود. گفتند: حاج آقا! دعای 45 صحیفه سجادیه، وداع امام زین‌العابدین علیه‌السلام با ماه مبارک را بخوانیم! از این آمادگی و مطالبه همگانی خیلی تعجب کردم و در عین حال خیلی خوشحال شدم. با اینکه عبارات این دعا چون انس همیشگی با آنها نداریم خیلی روان نیست ولی برام جالب بود که به زیبایی همراهی می‌کردند و خلاصه حال خوشی داشتند. 📌 این توضیحات را دادم تا اگر صوت یکساعت و چنددقیقه‌ای این دعا را شنیدید تعجب نکنید و نگویید: چقدر طول داده‌ام! معمولا در جلسات وداع، تمام دعا خوانده نمی‌شود ولی ما از باء بسم الله تا تای تمّت آن را با طول و تفصیلش خواندیم. ❤️🌹 التماس دعا 📎http://ayyamollah.blog.ir/post/12 @ayyamollah
✨﷽✨ خدا را بر و شُکر! 🤲❤️ در روستاهایی که تبلیغ می‌روم معمولا به دلیل دوری از مرکز شهر را در همان روستا می‌خوانیم. یکی از کارهایی که می‌کنم این است که حتما نماز را در حیاط مسجد و یا محوطه‌ای دور از مسجد و مکان‌های مسقف می‌خوانیم. نخستین باری که نماز عید فطر را برگزار کردیم، با اعلام قبلی همه در کنار گلزار شهدای آن منطقه تجمع کردیم و بعد را با هم می‌گفتیم و به طرف در منطقه‌ای مسطح شده در اطراف روستا می‌رفتیم. بلندگوی دستی هم آورده بودند و تکبیرها را بلند می‌گفتیم و مردم تکرار می‌کردند: الله اکبر الله اکبر الله اکبر و لله الحمد الحمد لله علی ما هدانا و له الشکر علی ما أولانا... یکی از تکبیرهای عیدی که خیلی خوب آنجا می‌چسبید و از کنار گاو و گوسفندهای کنار خانه‌های روستا رد می‌شدیم این بود: 👈«الحمد لله علی ما رزقنا من بهیمة الأنعام»:👉 به مردم می‌گفتم: در این روز عید فطر خدا را شکر کنیم به خاطر همین گاو و گوسفندهایی که به ما داده است! قطعا این تکبیر روز عید را نمی‌توان در شهرها گفت و تنورش داغ نیست و اصلا نمی‌چسبه و حتی گاهی داستان میشه!. خلاصه اولین نماز را برگزار کردیم به صورت کامل و مجهز و با تکیه بر اسلحه! خطبه‌ها را آغاز کردم. را خواندم و که با سلام به پیامبر اکرم و تک‌تک اهل‌بیت علیهم‌السلام شروع می‌شد را خواندم. خیلی قبلش تمرین کردم که نامهای ائمه و ترتیبشان را به صورت خطابی و تسلسل‌وار درست و بی‌نقص بگویم: بعد از نماز خانمم گفت که سه نفر از ائمه را از تو انداختم! خودم هم احساس کردم که امامان زودی تمام شدند ولی خودم را نباختم و ادامه دادم!😂😅 📎 http://ayyamollah.blog.ir/post/13 @ayyamollah
✨﷽✨ : قاچاقچی متدین! حیفم میاد که شما را حداقل بر سر سفره یک خاطره زیبا و کلیدی از صاحبخونۀ با مرام و بزرگوارم ننشانم. عکس صاحبخونه را در چند پست قبل مشاهده فرمودید. در دهه محرم آن سال یک نفر از اهالی آن روستا از حج آمده بود. صابخونه گفت: حاج آقا بریم زیارت قبول حاجی روستا. گفتم: بله! حتما. یکی از برنامه‌های ثابت تبلیغی من سر زدن به خانواده شهدا و یا جانبازان و یا مسجدی‌هایی که کسالت دارند و حج‌رفته‌ها یا کربلا رفته‌ها و ... است. البته آن منطقه هیچ شهیدی نداشتند. قبل از این خاطره بگم که یک رسم بسیار دست و پا گیر برای حاج آقا این بود که اگر کسی در آن منطقه فوت می‌کرد تا سه روز برایش مراسم می‌گرفتند و هر سه روز هم مردم روستا و حاج آقا می‌بایست شرکت کنند! خوشبختانه در ایام حضورمان در آنجا شخصی از دنیا نرفت و زحمت نماز میت و ... بر گردنم نیفتاد، جز یک نفر و او هم وصیت کرده بود در کرمان دفنش کنند و فقط مراسم دست و پا گیرش در آن روستا برگزار شد. بگذریم. خلاصه در معیت صاحبخانۀ عزیز به منزل حاجی رفتیم. شخصی قد بلند و چارشونه و به شدت سیه‌چرده و با عینکی دودی و با سر تراشیده و ریش بلند و عرق‌چین به سر و با تسبیح بلند مشکی در دست (خلاصه خیلی پر هیبت). نشستیم و زیارت قبول گفتیم و حاجی برای ما از حج خود و خاطراتش در بقیع و اعمال حج و سنگ زدن به شیطان (رمی جمرات) و خاطرات مدینه و ... گفت. موقع خداحافظی شد و از خانۀ حاجی زدیم بیرون. صاحبخونه در راه گفت: حاج آقا! این حاجی را ولش کن😳🙄، این از طریق مواد مخدر پولدار شده و حالا متدین و تسبیح به دست و چند سالی برای روستا با مراودات خاص و مویرگی! اتفاقا اون دهه روحانی آنها هم آمد و روضه می‌خواند و من هم بعد از ایشان منبر می‌رفتم. به نوعی و میان یکی از اطراف روستا با امام جمعه شهرستان بود. دو سه روزی روضه خواندند و نهایتا در اوج خداحافظی کردند و رفتند. القصه! صاحبخونه‌مان پس از زیارت آن حاجی خاص گفت: صبر کن حاج آقا روستای کناری چند روز دیگه یه حاجی می‌آید که اون معرکه است و یک انسان دیگری است. شما سروران مکرم هم صبور باشید تا داستان اون حاجی بیاد😉😅❤️ 📎 http://ayyamollah.blog.ir/post/14 @ayyamollah
✨﷽✨ : آن حاجی آمد... بعد از چند روز حاجی روستای کناری آمد. بنا بود طرف صبح به زیارت این حاجی برویم ولی کاری پیش آمد و عصر رفتیم. دَرِ منزل حاجی باز بود و بنر و پلاکارد هم بر در و دیوار زده بودند. یا الله یا الله گویان به همراه صاحب‌خانه‌مون وارد منزل حاجی شدیم. کسی به استقبالمون نیامد. در اتاق حاجی در زدیم و وارد شدیم. حاجی سر تراشیده و با بر یک تکیه زده بود. بزم خاصی بر پا بود. وسایل متنوعی هم بر سر آن سفره بود. حاجی در حالت ناآرام خاصی بود. سلام کردیم و نشستیم. زبان حاجی بند آمده بود و مات و مبهوت به ما نگاه می‌کرد. اطرافیان دست به کار شدند و یکی یکی لوازم پذیرایی بر سر این بزم را در زیر پتو یا داخل آستین و ... پنهان می‌کردند! درست حدس زدید. ما بد موقعی رسیده بودیم. حاجی در شرف پرواز بود و ما یک پرنده را از پرواز انداخته بودیم و بد جور حالش و حالمون گرفته شد. چند دقیقه‌ای نشستیم ولی فضای حاکم بر جلسه خیلی سنگین بود. به صاحبخونه گفتم: بریم. پا شدیم و خداحافظی کردیم. نزدیک در خانه که رسیدیم مادر حاجی دوان دوان آمد و عذرخواهی کرد و ازمون خواست که برگردیم. برگشتیم و وضعیّت اتاق از این رو به آن رو شده بود و حال حاجی هم روبراه شده بود و اتاق پاکسازی! نشستیم و حاجی از خاطراتش گفت و از سعی صفا و مروه و سنگ به شیطان و ... از ما پذیرایی کردند و بعد از نیم ساعتی پا شدیم و منزل حاجی را به طرف محل استقرارمون ترک کردیم. در مسیر به صاحبخونه گفتم: حاجی! ایشون اون حاجی معرکۀ شما بود؟؟؟؟ گفت: حاج آقا ایشون آدم جوانمردی است و خوش‌مرام و ... گفتم: عجب! صاحبخونه گفت: راستی حاجی! ای کاش می‌گذاشتی حداقل ما «حَبّ» خود را می‌کشیدیم!!! آخه صابخونۀ ما هم طبق سبک زندگی‌های مرسوم قدیمی بعد از کارهای سخت کشاورزی و دامداری مقدار معین و با کیفیت می‌کشیدند و خستگی در می‌کردند و برای بدنشان هم خیلی مفید بوده است. ظاهرا پزشکان هم برای افراد بالای 50 سال توصیه‌های افیونی با دوز مشخص می‌کنند که برای تنظیم بدنشان خوبه! ما که فقط دست مردم دیدیم. 🤐😷👿البته باید خالص باشه. 😅یادمه خیلی سال پیش در کرمان یک را گرفته بودند و دو کیلو و نیم تریاک داشت و محاکمه شد و براش حکم بریدند. به حکم اعتراض کرده بود و گفته بود: خودم درستشون کردم و می‌دانم موادش چیه! اینا 250 گرم تریاک بیشتر نیست و بقیه‌اش افزدنی‌های مجاز و غیر مجاز طبیعی (قره‌قروت)، حیوانی (از خانواده عنبر نسارا) و انسانی؟ است! 📎 http://ayyamollah.blog.ir/post/15 @ayyamollah
✨﷽✨ تحلیل قبرستانی ! چند روز پیش برای دفن مادر یکی از دوستان همسرم به رفتیم. با رعایت همه احتیاطات کرونایی شامل: ، و رعایت . خانمی که فوت کرده بود مبتلا به کرونا نبود و آزمایش کرونایش منفی بود و در اثر مشکلات گوارشی بعد از عمل جراحی و چند روز بستری در بیمارستان و در نهایت کمای عمیق به رحمت خدا رفته بود. در قم خانواده آنچنانی نداشتند و بیشتر اقوامشان تهران و اراک بودند و همین باعث شد که عنایت بیشتری به شرکت در مراسمشان داشته باشم. منتظر بودیم تا غسل و کفن انجام شود و در همان جمع محدود حدودا 15 نفره نماز خوانده شود و برنامه‌های بعدی. از آنجا که تا حدودی روابط عمومی‌ام نسبتا قوی است در حاشیه این انتظار با یکی از برادران مرحومه مشغول صحبت شدیم از هر دری. ایشون ساکن تهران بود ولی سالها در زندگی کرده بود و در بخش مخابرات آنجا مشغول به کار بود و برام جالب بود که خیلی هم انقلابی و ولایی و دلسوزانه صحبت می‌کرد. حتی می‌گفت به خاطر شرکت در راهپیمایی‌های همبستگی با فلسطینیان در سوئد و دیگر برنامه‌های مذهبی و انسانی از طرف بعضی ایرانیهای آنجا تحت فشار بودم. خلاصه، صحبت به بحث روز، یعنی کشیده شد. نظر خیلی متفاوتی در مورد منشأ این ویروس داشت. به شدت دست‌ساز بشر بودن این ویروس را رد کرد و گفت: عامل به وجود آمدنش هست. یخ‌های در اثر گرم شدن زمین در حال ذوب شدن است و این ویروس‌ها که مربوط به زمانهای خیلی دور و به تعبیر ایشون هستند آزاد شده‌اند و به کشتی‌های در حال عبور چسبیده‌اند و منتقل شده‌اند و می‌گفت شاهدش هم این است که کشورهایی که ارتباطات دریایی زیادی با مناطق قطب شمال دارند از جمله خیلی قربانی داشته‌اند! معتقد بود که می‌بایست قم را می‌کردند مثل چین و ... . خلاصه بعد از نزدیک دو ساعتی جنازه برای نماز و تشییع از غسالخانه به محل نماز آورده شد. به درخواست برخی وابستگان مرحومه و البته نبودِ روحانی معمّم دیگر! نماز میّت را با دقت بالا در رعایت اسمها و ضمیرها و فعلهای مونث در 😱خواندم و بعدش هم ذکر توسل مختصری و ابا عبد الله الحسین علیه‌السلام، روضه مورد علاقه شدید حضرت مادر 😭 و مناسب آن جمع را خواندم. واقعا افرادی که در ایام کرونا از دنیا می‌روند بسیار بالاست و سنگینی داغ عزیزان در این روزها برای ! آنها بسیار سنگینتر است. بعد از نماز با آمبولانس جنازه را نزدیک محل دفن بردند و با تشییع مختصری مراسم دفن شروع شد. دنبال مَحرم ایشان بودند که داخل قبر برود. شوهرش بود و دامادش و دو برادر معلوم‌الحال! که اصلا نزدیک قبر هم نیامدند و را حسابی رعایت می‌کردند. نزدیک بود شوهر رنجور و پیر ایشان که سیّد هم هست برود ولی دامادشان لطف کردند و رفتند. همسر یکی از برادران مرحومه به دست تند تند دستان همسر خود را ضد عفونی می‌کرد! قرعه خواندن هم باز به من افتاد و گفتند شما نماز را خوانده‌اید و زحمت تلقین با شما! بنده خدایی که در مزار مستقر بود و قرآن می‌خواند و تلقین و ... هم گفت: آنجا که آب هست تیمم باطل است شما بخوانید حاج آقا! با نگاه خاصی کارت دعای تلقین خود را به من داد! شروع کردم به خواندن: یا فلانة ابن فلان!!! هل أنتِ علی العهد... سریع تلقین‌خوان تذکر داد: «بنت!» 😳 (واقعا نماز و تلقین میت زن، خیلی حساسه) گفتم: بله بله! بنت😓... خوشبختانه بعدش دیگه ایرادی نتونست بگیره. وقت خاک ریختن دیدم همه اقوام فاصله اجتماعی را رعایت کرده‌اند و کسی نرفت برای خاک ریختن حتی ! با کمال تعجب دیدم: شوهرش بیل به دست شده ...😱😳😳😔... یا علی😭😭 📌 آن روز در قبرستان را خیلی خیلی خوب با تمام وجودم لمس کردم و فهمیدم... و همچنین غربت و تنهایی یک مرد را! جهت شادی روح آن مرحومه که مادر مومنه، رنج‌ و محرومیت کشیده، و داغِ پسر ‌جوان ‌دیده‌ای بود اگر دوست داشتید فاتحه‌ای بخوانید ... 📎http://ayyamollah.blog.ir/post/16 @ayyamollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🔰آئین رونمایی از کتاب «جنگ جهانی بر ضد سوریه» برگزار می‌شود 🔻آئین رونمایی از کتاب «جنگ جهانی بر ضد سوریه» ساعت 10:30 فردا، چهارشنبه 10 دی‌ماه با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین مصطفی پورمحمدی رئیس هیئت امنای مرکز اسناد انقلاب اسلامی، دکتر شفیق دیوب سفیر سوریه در ایران، دکتر محمدمهدی اسماعیلی رئیس پژوهشکده مطالعات انقلاب اسلامی و ناظر علمی کتاب، در مرکز اسناد انقلاب اسلامی برگزار خواهد شد. 🔻در این مراسم همچنین سرتیپ ستاد امین حطیط فرمانده سابق دانشکده فرماندهی و ستاد ارتش لبنان، انیس نقاش عضو سابق سازمان الفتح و از پیشگامان مبارزه با صهیونیسم، حسین مرتضی مدیر اسبق دفتر العالم و پرس‌تی‌وی در دمشق، خانم نجوی رعد مدیر جمعیت احیاء فرهنگ مقاومت و خانم رغده زهوی مادر شهید کمال‌الدین کیکی (از شهدای حزب‌الله) به صورت ارتباط تصویری صحبت خواهند کرد. ❗️شایان ذکر است این مراسم به صورت زنده از صفحه اینستاگرام مرکز اسناد انقلاب اسلامی 👇 پخش خواهد شد. https://www.instagram.com/p/CJY6aBXn3cD/?igshid=1dd3nuj2lsed8 @ayyamollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 برنامه‌ی رونمایی از کتاب «جنگ جهانی بر ضد سوریه» 🔻کتاب «جنگ جهانی بر ضد سوریه» که مشتمل بر ترجمه‌ی شش مقاله‌ی منتخب از کتاب «سوریه فی مواجهه الحرب الکونیه؛ حقایق و وثائق» و تالیف یک مقاله در همین رابطه است، توسط صفاء‌الدین تبرائیان، محمدابراهیم ریاضی و میثم صفری ترجمه و از سوی موسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است. @markazasnad @ayyamollah
✨﷽✨ در نکوداشت زنده‌یاد استاد سیدهادی خسروشاهی سیّد، مردی به پهنای اقیانوس! روزهایی که بر ما می‌گذرد، تداعی‌گر سالروز رحلت عالم مجاهد، زنده‌یاد حجت‌الاسلام والمسلمین سیّدهادی خسروشاهی است. در نوشتاری که در پی می‌آید و به همین مناسبت، دکتر کمال الهلباوی، از رهبران و چهره‌های شاخص جمعیت اخوان‌المسلمین، به بازگویی خاطرات و تحلیل‌های خویش، در باب کارنامه آن بزرگ پرداخته است. http://www.iichs.ir/News-19640/%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D8%8C%D9%85%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%BE%D9%87%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%B3!/?id=19640 منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران @ayyamollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا