eitaa logo
از حاج قاسم
243 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
24 فایل
گفتنی ها و شنیدنی هایی از مکتب حاج قاسم سلیمانی با توجه به نیاز روز
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 🔰انسان می تواند به حدی از رشد برسد که جز الله، جز نگاه او، جز تعریف او، جز پذیرش او، چیزی ارضایش نکند. 🔸️ما خودمان را به کسی نشان می ‏دهیم که برایش عظمتی قائل باشیم؛ تعریف کسی را می ‏خواهیم و دوست داریم که به عظمتش پی برده باشیم. بعضی از تعریف ها به جای اینکه خوشحالمان کند، ناراحتمان می ‏کند و اصلاً کسرِ شأنمان است که فلانی از ما تعریف کند یا فلان دیوانه از ما یاد کند. 🔸️ دوست داریم از ما تعریف کنند؛ ولی دوست داریم کسانی تعریف کنند که بزرگند. 🔸️انسان می تواند به حدی از رشد برسد که جز الله، جز نگاه او، جز تعریف او، جز پذیرش او، چیزی ارضایش نکند. با اینکه ریا و مقبولیت نیاز درونی انسان است و انسان دوست دارد که «همه» از او تعریف کنند، وقتی به این حد می رسد، چهره عوض می کند و فقط رضایت و پذیرش «خدا» را می خواهد. عین‌صاد جمع ها و حاصل جمع ها | ص ۴۲ #⃣ نقل از کانال @ad_einsad پ ن : و چه بالاتر و یاری رسان تر از ماه رجب، با استغفار آماده شویم. 🆔 @az_hajqasem
📜 |🔰تمام توان 🔸تمام توان و سعى من به اندازه خود من است، نه به اندازه راه و مقصد من. به خاطر همين، وقتى با تمام سعىِ خود و با همه ظرفيت خود حركت مى ‏كنم، بايد دو خوف داشته باشم: «يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ‏ مُسْتَطيراً» و «انّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَريراً». 🔸كسانى كه در حد ايثار كار كردند: «يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسيراً» و هستى ‏شان را دادند و مزد و سپاس و تشكّر هم نخواستند و به هيچ كدام وابسته نبودند، اينها تازه دو خوف برايشان مطرح است؛ - خوف از رب: «انّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَريراً»، - خوف از روز جزاء: «يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطيراً».هم خوف از ربّ در چنين روزى و هم خوف از همان روز. 🔸خوف و وحشت از روزى است كه گرفتارى و شرورش پرواز كرده و بال گسترده است. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۸۰ #⃣ 🎧 نسخهٔ کتاب صوتی 👉🏻 📱نسخهٔ کتاب الکترونیکی 👉🏻 📖 نسخه کتاب چاپی 👉🏻 🆔 @az_hajqasem
این چند شب باقی‌مانده 📜 |🔰دل های شکسته ❤️‍🩹 اگر بچۀ شما هنگام شستن قورى، آن را بشكند و در جواب شما كه مى‌ پرسى: قورى كو؟ با قدرت جواب دهد كه شكستم! ❤️‍🩹 هنگامى كه مى‌ گويى چرا شكستى‌؟ مى‌ گويد: خب، ديگر شكست! در اين صورت او را رها نمى‌كنى و بر او سخت مى‌گيرى. ❤️‍🩹 ولى اگر ببينى كه با شكستن قورى، همۀ وجود او شكسته است و نمى‌ تواند سرش را بلند كند؛ يعنى تفريط كرده، ولى احساس شكستگى و شرمندگى مى‌ كند، تو با او چه مى‌ كنى‌؟ ❤️‍🩹 تنبيه براى اين است كه او بشكند. تندى براى اين است كه بفهمد بدى كرده است، ولى وقتى كه او خود شكسته است، حتى به او پاداش هم مى‌ دهى و از او دلجويى هم مى‌كنى و به او مى‌گويى عيبى ندارد. ❤️‍🩹 ما با مكتبى روبرو هستيم كه از تفريط، اميد مزد و پاداش دارد و از طاعت‌ هاى چند هزار ساله، انتظار هبوط و رجم. ❤️‍🩹 با اين تحليل، خيلى از چيزها به هم مى‌خورد.مسائل شكل جديدى مى‌گيرد و وضعيت ديگرى مى‌طلبد؛ كه از تو، نه طاعت و نه عصيان، كه انكسار و شكستگى مى‌خرند. ❤️‍🩹 ...و خدا در دل‌هاى شكسته جاى دارد! ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۴۷ #⃣ 🆔 @az_hajqasem
📜 |🔰ما از خدا طلبکاریم! ▫️انسان اگر به حد تقوا و حتى بالاتر به احسان رسيده باشد، وقتى كارهاى خودش را سر جمع مى‌ كند، مى‌ فهمد كه همۀ كارهاى خوبى هم كه انجام داده، همه را براى خودش، براى دنياى خودش انجام داده و تازه طلبكار هم هست، در حالى كه اين كارها اصلاً قابل قياس با او نيست. ▫️ اينجاست كه در باطن توجهى براى او مى‌ آيد و يك نوع ترس و وجلى برايش پيدا مى‌ شود. ▫️اين ندارها و فقيرها كه از صبح تا شب براى آنها دويده‌ ايم، چه به ما مى‌ دهند كه وقتى صحبت خدا مى‌ شود، مى‌ گوييم شهودش كجاست، عشقش كجاست، شهرتش كجاست، اوليائش كجاست، بهشتش كجاست، جهنمش كجاست‌؟! ▫️اين چه طلبكارى است كه وقتى براى غير حق قدمى بر مى‌ داريم، هستىِ خود را مى‌ دهيم و منتظر هيچ پاداشى هم نيستيم، ولى وقتى براى خدا قدمى بر مى‌ داريم، يقين مى‌ خواهيم، بهشت مى‌ خواهيم‌؟! ▫️اسرافيل و عزراييل و ميكاييل و جبراييل بايد بيايند چهار ستون هستى و زندگى ما را بگيرند! ▫️ با چه كسى مى‌ خواهيم محاسبه كنيم‌؟ ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۹۰ #⃣ 🎧 نسخهٔ کتاب صوتی 👉🏻 📱نسخهٔ کتاب الکترونیکی 👉🏻 📖 نسخه کتاب چاپی 👉🏻 🆔 @az_hajqasem
📜 |🔰از کسانی نباشیم که... ▪️كسى كه مى ‏خواهد رشدى بكند بايد هم غذا بخورد، هم غذا را در وقت خودش بخورد و هم غذايى را بخورد كه نياز بدن اوست و كسرى ‏هايش را تأمين مى ‏كند. ▪️از كسانى نباشيم كه رمضان بر آنها مى ‏گذرد، در حالى كه بدن‏هايشان ضايع شده و فكرهايشان عقيم مانده و قلب‏هايشان سرشار از بت ‏ها شده و روح‏هايشان هم به تنگى رسيده است. ▪️ اين يك اصل است كه اگر كسى از نعمتى كه در دسترس اوست بهره‏ نگيرد، سياهى به او مى ‏رسد. جرقه ‏هايى كه مى ‏زنند، اگر كسى استفاده نكند و شكر نكند، سياهش مى ‏كنند و به او مى ‏بندند. ▪️او براى رشد ما زمينه ‏ها، فرصت ‏ها، حادثه ‏ها، برخوردها، زمان ‏ها و مكان ‏هايى را تأمين كرده است كه به وسيله آنها حركتى بكنيم، گامى برداريم و پيشرفتى داشته باشيم. ▪️ ولى اگر ما اين همه محبت را جواب ندهيم و اين همه مايه را در راه به جريان نيندازيم، همه آنها را از ما مى ‏گيرند. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۴۸ #⃣ 🆔 @az_hajqasem
📜 مربیّ ناتوان! ▫️نقطه ضعف‌ هاى كودك، همان راه‌ هاى كنترل او هستند. ▫️چه كودك چه بزرگ در برابر ضعف‌ هاى خود به زانو مى‌ افتند و تسليم مى‌ شوند، ولى هميشه تسليم، علامت تربيت و پذيريش نيست! ▫️مادام كه احساس بيگانگى در ميان است، پذيرش در كودك و مقبوليت براى مربى تحقق مى‌ يابد. ▫️بگذر از اين كه اكثر مربيان امروز حتى تسليم و همكارى كودك را نمى‌ توانند به دست بياورند و از راه‌ هايى كه بچه‌ ها يكديگر را به تسليم مى‌ كشانند و از يكديگر شيرينى و شكلات و توپ مى‌ گيرند و با هم كنار مى‌ آيند، نمى‌توانند استفاده كنند. ▫️ چون همان طور كه نقطه ضعف‌ هاى كودك او را ذليل مى‌ كند، نقطه ضعف‌هاى مربى هم او را ناتوان مى‌سازد و كودك باهوش را بر او مسلط مى‌ نمايد. ▫️هنگامى كه پدر و مادر و يا مربى از فرياد كودك و يا آبروريزى او و يا امساك از خوردن و نوشيدن او و يا از قهر و بى‌ اعتنايى او عاجز مى‌ شوند، نمى‌ توانند توقع كنترل و يا تربيت كودك را داشته باشند. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۳۷ #⃣ 🆔 @az_hajqasem
animation.gif
178.6K
📜بايد چشمه‌ ای ساخت! ▫️در برخورد با ديگران و سازندگى‌ها بايد از همان روشى استفاده كنيم كه خودمان با آن روش، رشد كرديم. ▫️ از هركجا كه براى سير فكرى خود شروع كرديم، در برخورد با افراد هم همان‌طور عمل كنيم. آب ريختن در درون ايشان غلط است؛ بايد چشمه ايجاد كرد. ▫️ همان‌طور كه در خودمان اين چشمه را ايجاد كرديم. براى همين، كسانى مى‌توانند ديگران را به رشد برسانند كه رشد خودشان، رشد طبيعى بوده و خلق‌الساعه نبوده. ▫️ آنها مى‌توانند از همان راهى كه خودشان شروع كردند، با همان آزادى، با همان مواد خام، با همان آموزش و همان تذكر، ديگران را هم به جريان بيندازند. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۸۱ #⃣ 🆔 @az_hajqasem
📜 ما عاشق آفريده شده‌ ايم! ▫️مشتاق‏ هايى هستند كه مى ‏سوزند و با صميميت و درد و رنج مى ‏پرسند؛ چه كنيم كه براى خدا باشيم؟ ▫️چگونه در خودمان عشق و ايمان بسازيم؟ از كجا و با چه وسيله‏ اى مى‏ توانيم حركت‏ ها را و محرك‏ ها را كنترل كنيم؟و از راه نزديك به مقصد برسيم؟ ▫️اينها خيال مى‏ كنند كه بايد در خودشان عشقى بسازند و يا حركتى ايجاد كنند، غافل از اينكه اين همه را دارند. تمامى وجودشان سوز و شور است. تمامى وجودشان حركت است. ▫️ مگر از صبح تا شام بى‏ كار هستند؟و مگر اين همه رنج و كار، بدون عشق و نيرويى جوشنده، امكان دارد؟ ▫️ما عاشق آفريده شده‏ ايم و نه تنها عشق، كه حركت را، كه فعاليت را با خود داريم. ▫️ما عاشق آفريده شده‏ ايم.عشق را داريم، ولى معشوق‏ هامان را انتخاب مى‏ كنيم. عشق هميشه‏ هست، آنچه كه جابجا مى‏ شود معشوق‏ ها و محبوب‏ ها هستند. ▫️در فاصله‏ ى تولد تا مرگ، عشق هميشه جارى است و حركت هميشه برپاست. ما نمى‏ توانيم از آنها جدا شويم كه اينها در ساخت ما، در تركيب ما حضور دارند. ▫️ ما تنها مى‏ توانيم خودمان را با معشوق‏ هامان مقايسه كنيم، و ما مى‏ توانيم معشوق‏ هامان را با يكديگر مقايسه كنيم و با اين دو مقايسه، عشق‏ هامان را رهبرى كنيم و معشوق‏ هامان را انتخاب نماييم. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۱۰ #⃣ 🆔 @az_hajqasem
📜دینِ عاشقانه یا سنّت‌های عادتی؟! ▫️هر عامل و محرکی مادامی که در درون انسان و در دل انسان رخنه نکند و مادامی که در آن راه پیدا نکند، نمی‌تواند او را به حرکت وادار کند. ▫️ می‌شود او را بغلطاند، می‌شود او را به زور بکشد ولی نمی‌شود او را راه ببرد! ▫️ حتی خدا مادامی که در دل من راه پیدا نکند و عشقش در من ننشیند، نمی‌تواند محرک من باشد، اکراه و غلطاندن ثمری ندارد و نتیجه‌ای ندارد. ▫️محرک‌ها مادامی که در دل انسان نیامده باشد، شناختشان و سپس عشقشان در آن جا نگرفته باشد، فقط انسان را می‌غلطاند و او را به جبر می‌کشد. ▫️دین به خاطر اینکه بتواند بار احکام‌ سنگین و نظام‌های وسیع را تحمل کند احتیاج به ریشه‌هایی دارد و احتیاج به زمینه‌هایی. ▫️این زمینه از تفکر شروع می‌شود، تفکر در انسان و در جهان و نقش انسان در جهان. ▫️ این بینش و این تفکر و این جهان بینی، ما را به عقیده‌هایی می‌رساند و این عقیده‌هاست که می‌تواند نظام‌ها و احکام را به تحقق برساند. ▫️ مادامی که این زمینه و این ریشه نباشد احکام دوام ندارد عادت و سنت خواهد بود و هیچ سنت و عادتی نمی‌تواند دوام بیاورد ناچار گرفتار ضد سنت‌ها می‌شود! ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۱۱ #⃣ 🆔 @az_hajqasem
📜 خون‌خواهیِ حسین، رزق من است! ▪️منی که وقتی کوچک‌‌ترین چیزی را که در این عالم با من در رابطه است، بخواهند از من بگیرند، یا آبرویم را بخواهند ببرند، موضع می‌گیرم. ▪️ یا اگر خانه‌‌ام را بخواهند از دستم درآورند، دعوایم می‌‌شود؛ یا دختری را که می‌‌خواهم بگیرم، اگر کس دیگری ببرد، در من اثر می‌گذارد... ▪️چطور می‌‌توانم ولی را، متمم تمام نعمت‌‌هایم را، کسی را که کلید حل تمامی مشکلاتم در او خلاصه شده، کسی را که واسطه فیض من است، از من به من اولیٰ است، از خودم به من مهربان‌‌تر و نزدیک‌‌تر است و مصالح من را بیش از من می‌‌داند، از دست بدهم و موضعی نداشته باشم؟! ▪️چطور می‌‌توانم خون او را خون خود حساب نکنم؟! ▪️ این تعبیر خیلی دقیق است! حسین، هم «ثار‌الله» است و هم «ثارِ من» است، هم «ثارِ» هر‌کسی که با حسین پیوند خورده است. ▪️و این است که این خون‌‌خواهی، رزق من است! ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۶۷ #️⃣ 🆔 @az_hajqasem
📜 چراغی در تاریکی باش! ▫️فراموش نكن كه تماميت و ناتمامى، در رابطه با هدف‌ها مشخص مى‌شود. ▫️آنجا كه هدف تو گلستان شدن جهان و صالح شدن تمام آدم‌ها باشد، هيچ‌وقت موفق نخواهى بود و به نتيجه نخواهى رسيد! ▫️اما آنجا كه ايجاد امكان و فراهم شدن زمينه و امكان انتخاب آدم‌ها را بخواهى، هيچ‌گاه مأيوس نخواهى شد؛ چون در شكم دستگاه فرعون مى‌توانى همچون موسى رشد كنى و در دل تاريكى مى‌توانى همچون چراغ بدرخشى، كه سياهى‌ها خود زمينه‌ساز و خاستگاه نور هستند. در بطن تاريكى چراغ‌ها بارور مى‌شوند. ▫️هميشه براى طرح دعوت و هدايت، امكان هست. اگر به‌دنبال دعوت و هدايت، اجابت و همراهى شكل گرفت، باز به تعبير اميرالمؤمنين در خطبه ششم، تو با مُقبِل به حق و آنها كه روى آورده‌اند، با مُدبِر از حق و آنها كه پشت كرده‌اند، خواهى جنگيد؛ وگرنه صبر مى‌كنى؛ با چشم تر و گلوى درد، با خار چشم و استخوان در گلو، شكيبا خواهى بود تا همراهان را بسازى و بيابى و كار خود را دنبال كنى. ▫️با اين وضع، تو به تماميت خويش و به موفقيت و پيروزى رسيده‌اى و دشمنِ درگير با اين‌چنين بينش و روشى، ناتمام و ابتر و شكست‌خورده است! ▫️چون حتى با پيروزى و تسلط و قدرت به تماميت نمى‌رسد و هدف تو را سد نمى‌كند؛ كه تو در دل او مى‌توانى همراهانت را بيابى و مى‌توانى مؤمن آل‌فرعون را داشته باشى. ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۷۹ #️⃣ ▫️ @einsad 🆔 @az_hajqasem
📜 خدا را نمی‌شناسیم! ✍🏻 عین‌صاد ❞ دوستى مى‏گفت مادر من از كودكى رنج برده و گرفتار بوده، با شوهرش و بستگان شوهر، گرفتار بوده، با خانواده‏اش مشكل داشته، با فرزندانش مصيبت‏ها ديده و امروز هم گرفتار فرزند عقب افتاده‏اى است كه شديداً به آن وابسته است و او را از جلو چشم دور نمى‏كند و شب‏ها بارها برمى‏خيزد و او را مى‏پوشاند و خواب و راحت خودش را مى‏زند. اين دوست مى‏گفت مادرم كه بارها قصد خودكشى هم داشته، تازه آن‏جا كه آرام است و حالش خوب است اين را قبول ندارد كه خدا مهربان است و رحيم و رحمان است، مى‏گويد آخر اين چه محبتى است و به خودش نگاه مى‏كند؛ كه‌چقدر مواظب است و فداكار است. راستى كه بدون معرفت، آدمى از ذكرها هم بهره نمى‏برد. همين مادر مهربان، همين كودك ضعيف و محبوب و عقب افتاده را، اگر بخواهد بيرون برود و يا زير باران بماند و يا غذاى كثيفى بخورد، آن‏چنان مى‏زند و مى‏كشد و مى‏بندد كه جاى انگشت‏هايش بر بدن او مى‏نشيند و مادر اين‏ها را از مواظبت و مراعات و محبت مى‏داند. پس چطور شكستن بت‏ها و دور كردن شيطان و كنار زدن تعلق‏ها را نمى‏فهمد و محبت را در تمامى چهره‏ها و نعمت‏ها را در تمامى داد و ستدهاى او نمى‏بيند؟! مشكل همين است. كه ما گل و شل باران و كثيفى بچه‏ها و آلودگى غذا را مى‏فهميم و فرزند دلبندمان را مى‏زنيم و نمى‏گذريم ولى گرفتارى بت‏ها و اسارت‏ها و آلودگى شهوات و جلوه‏هاى دنيا را نمى‏فهميم و صنايع و كارسازى خدا را نمى‏شناسيم! 📚  | ص ۱۸۳ #️⃣ 🆔 @az_hajqasem