eitaa logo
از جان نوشت🥰
88 دنبال‌کننده
32 عکس
4 ویدیو
0 فایل
دل نوشته هایی که از عمق جان است...📝 کپی با ذکر منبع❤️ در همه دير مغان نيست چو من شيدايي✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
کتابخانه از آسانسور بیرون می آیم، به در ورودی که میرسم بوی قهوه و نسکافه و کاپوچینو به مشامم می رسد. حالا بد هم نیست به هر حال می خواهند خوابشان بپرد. اما شاید انتظارم از کتابخانه چیز دیگری باشد. وارد می شوم. اوه اوه چقدر شلوغه! همیشه زمان امتحانات کتابخانه شلوغ تر از زمان های دیگراست. شما فردای آخرین امتحان بیا، چهار پنج نفر بیشتر نیستند. بین راهرو ها راه میروم تا جایی پیدا کنم برای نشستن؛ اکثر صندلی ها و میزها پر از کتاب است. معلوم است جای کسی می باشد. به انتهای راهرو اول میرسم. جایی پیدا نمیکنم. سمت راهرو بعدی میروم. یا کتاب گذاشتند یا ماگ! میز و صندلی هایی که نزدیک پریز برق هست را که دیگر نگویم... حتی برای شارژر گوشی هم که شده باشد آن را گرفته اند! حتی رؤیت شده کسی کنار پریز برق گوشی خود را به شارژ زده و فیلم سینمایی می بیند.حالا فرض کن اگرلپ تاپ داشته باشی و بخواهی کنار پریز باشی. باید ماه ها قبل آمده باشی تا جایی را از قبل گرفته باشی! بعضی از میزها که پیشرفته تر هم هستند هم روی صندلی پتو گذاشتند هم روی میز کتاب و هم شیشه مقابل را پر از کاغذهای کوچک رنگی رنگی کرده اند، خب چه اشکالی دارد؟ کار از محکم کاری عیب نمی کند. بعضی ها خیلی پیشرفته ترند. مثلا با ماژیک! روی شیشه نکات مهم درسی شان را نوشته اند. همینطور که این افکار در ذهنم مرور می شود یک جای خوب که صندلی بالشتی هم دارد پیدا میکنم.به محض اینکه با خوشحالی میخواهم بنشینم یک کاغذ کوچک نگاهم را جلب میکند: «قشنگم لطفا صندلی رو بر ندار❤️» و من مات و مبهوت به این فکر میکنم، مگر کتابخانه جای عمومی نیست! *رفتم به یکی از مسئولان گفتم، گفت کمد نداریم. کتاب ها سنگینه گفتیم بذارید همینجا. اما خودمانیم می شود با گذاشتن یک قفسه و اعلام کردن اینکه همه کتاب هاشون رو اینجا بذارن، تدبیر بیندیشیم. بارها اومدم و نتونستم جایی کنار پریز پیدا کنم تا از لپ تاپ استفاده کنم. در حالی که صندلی ها خالی است اما وسایل روی آن چیده شده! ✍🏻مریم زارعی https://eitaa.com/az_jan_nevesht
کلاس درس ماجرای جنگ های رسول خدا را بارها خوانده ام. مخصوصا جنگ بدر را. حتی سوره ی انفال هم بارها خوانده ام. اما در این کلاس جوری استاد آیات را تطبیق می دادند؛ با وقایع تاریخی گذشته و مسائل امروز جهان و حتی خودسازی و گیر و دارهایِ درونیِ ما انسان ها، که بیش از حد برایم جذاب و قابل تامل بود. فرض کنید خسته و خوش حال از پیروزی در جنگ، از معرکه ی جنگ به سمت شهرمدینه بیایید و در مسجد نوسازی که کف آن خاک است و ستون هایش از تنه ی درخت نخل است بنشینید و فرمانده ی جنگ، رسول خدا، مقابلتان باشد و حرف خدا را با زبانش جاری کند. آن هم نه حرف ظاهری و چیزهایی که دیده ای، بلکه حرف هایی باطنی، حرف هایی که هم خبر از نهانِ دلِ دوست می دهد و هم خبر از نهانِ دلِ دشمن. هم دست خدا را نشان می دهد هم کمک رسانی ملائکه. خداوند با زبان پیامبر، هم مسلمانان را امیدوار میکند و هم از آنان دل جویی میکند... هم تذکر می دهد تا حواسشان باشد و هم دست محبت به سرشان می کشد؟! به این فکر میکنم چقدر لذت بخش است در محضر رسول خدا بودن و صحبت های خدا را از لسانِ پر مهر و محبت پیامبر شنیدن! کاش ما هم که در پی حوادث گوناگون و در جهادِ اکبرِ درون، وقتی خسته و نالان، از کارزار جنگ به خانه و کاشانه ی خود می آمدیم، ندایی از درونمان میگفت: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ* و آخرین حرف و شاید ما حصل کل این کلاس در این ترم، و حتی در این یادداشت، حرف استاد باشد که فرمود: هر جا گرفتار شدید و کارد به مغز استخوانتان رسید، خود را در دامان پر محبت رسول خدا بیندازید، و بدانید رسول خدا آنقدر با محبت است؛ که شمارا به خاطر اشتباهاتتان تنبیه نمی کند و خواسته ی دلتان را حتما و قطعا و یقینا به استجابت می رساند . اللّهُمَّ اِنّا نَشْکوُ اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَالِهِ وَغَیْبَهَ وَلِیِّنا... ✍🏻مریم زارعی *ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﺍﮔﺮ [ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺍﻣﻮﺭﺗﺎﻥ ] ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﻴﺪ ، ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ [ ﺑﻴﻨﺎﻳﻲ ﻭ ﺑﺼﻴﺮﺗﻲ ﻭﻳﮋﻩ ] ﺑﺮﺍﻱ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺣﻖ ﺍﺯ ﺑﺎﻃﻞ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ، ﻭ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺤﻮ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺁﻣﺮﺯﺩ ; ﻭ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﻓﻀﻞ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ .(سوره انفال آیه٢٩) **توصیه میکنم ابتدا ماجرای جنگ بدر را در تاریخ بخوانید و بعد معنی سوره انفال را مطالعه کنید. https://eitaa.com/az_jan_nevesht
آخرالزمانِ فتنه خیز ایام امتحانات هست و اتفاقات گوناگونی که در کشور و جهان می افتد! اتفاقات تلخی که بغض می شود و گلوگیرمان! با خودم فکر میکنم شاید یکی از دلایل اینکه شیخ طوسی، شیخ طوسی شد. شیخ بهایی، شیخ بهایی شد. و شیخ انصاری، شیخ انصاری! به جز مجاهدت اکبر و هجرت و کوشش و درس خواندن! این بود که تا خبر تلخی میخواست به آنها برسد، از زمان حادثه تا رسیدن خبر، کمِ کمْ یک ماه گذشته بود. در کتاب نخل و نارنج میخوانیم که تا نامه ی خبر درگذشت پدر یا مادر شیخ مرتضی انصاری به او رسید. یک ماه طول کشید. و از این قبیل گزارش ها کم نبوده است. اما زمان ما، یا بهتر بگویم آخر الزمانی که ما با آن دست و پنجه نرم میکنیم! هنوز بغض خبر قبلی را فرو نخورده ایم، خبر بعدی رسانه ای میشود. تا بیاییم با خود حلاجی کنیم خبر تلخ گذشته را، خبر تلخ تر از آن رخ می دهد. فتنه پشت فتنه، ترور پشت ترور، ما هنوز بغض شهادت حاج قاسم را فرو نخورده بودیم که اتفاق تلخ هواپیمای اوکراینی افتاد. و بعد خبر شهادت دانشمند عزیزمان دکتر فخری زاده رسانه ای شد. هنوز تلخی چون زهرمار ترور این شخصیت علمیِ برجسته بر دهانمان بود؛ که خبر وفات عالم وارسته آیت الله مصباح به گوشمان رسید. و بعد از آن فتنه های گوناگون از زن، زندگی،آزادی بگیر تا انواع و اقسام جنگ های شناختی در فضای مجازی. غزه، ترور سیدرضی موسوی و العاروری و سر انجام تلخی ترور زائران مزار حاج قاسم! ما که عادت کرده ایم دائما بعد از دو روزی اشک و آه، بغض فرو ببریم و به حرکت خود ادامه دهیم. اما خبر انتقام سپاه از ترور مردم کرمان برای ذره ای هم که شده دلمان را شاد کرد و مسیر پیمودن صعود تا قله را کمی هم که شده هموارتر کرد. گرچه دلمان پاره پاره و اشکمان جاری است اما امیدواریم به ظهور مولا و صاحب اختیارمان... او می آید... ✍🏻مریم زارعی https://eitaa.com/az_jan_nevesht
تکیه بر توان داخلی شاید اگر سر مربیِ قبلیِ تیم ملی ایران کارلوس کی روش بود. این بار هم چون حریف(ژاپن) را قَدَر تر از ایران میدانست. یک تاکتیک دفاعی میچید و ما الان در بهترین حالت با یک دفاع جانانه در ضربات پنالتی باخته بودیم! نمیخواهم بگویم آقای کی روش خوب نبود،کاری نکرد و... که قطعا ایشان هم تاثیرات مثبتی در تیم داشتند و این را باید کارشناس فوتبال بررسی و بیان کند. من میخواهم بگویم، ما بارها و بارها در میدان های متعدد چه ورزشی چه علمی چه نظامی و... ثابت کردیم؛ اگر غیرت مندانه و با تکیه بر مقدسات و توان داخلی بجنگیم قطعا پیروزیم! حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار جمعی از جوانان نخبه و صاحب مدال در المپیاد های جهانی واعضای تیم ملی والیبال جوانان کشور که بر بام قهرمانی ایستادند،کسب این موفقیت بزرگ را با سرمربی ایرانی بسیار خرسندکننده و مهم دانستند و تأکید کردند: «من همواره معتقد بوده‌ام که مجموعه‌های ورزشی کشور شایسته است، سرمربی ایرانی داشته باشند*». حقیقت این است که فرهنگ ما می توانیم در همه ی عرصه های علمی، ورزشی، نظامی و... جواب گو بوده، هست و خواهد بود. امروز جوانان غیور ما با تلاش و جنگندگی و سرمربی گری یک ایرانی، برای بار دیگر نشان دادند: ما می توانیم اگر بخواهیم! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ✍🏻مریم زارعی *تاریخ انتشار:۱۶ مرداد ۱۳۹۸ https://eitaa.com/az_jan_nevesht
الحمدلله که گرفتارم پیر زن با قامتی سبز پوش، آرام و آهسته آمد و گوشه ای نشست و پشت به قبله به دیوار تکیه داد. دیواری که مشبک به چهارضلعی ضریح مانند بود و نور سبز آن را پوشانده بود و رو به رویش دری بزرگ و طلایی رنگ بود که نقوش آبی لاجوردی درون آن را زیباتر کرده بود. و بعد از در، ضریح کسی بود که خود را عبدی من عبید محمد معرفی کرده بود و عالم و آدم ریزه خوار خوان با کرم او هستند. همان کسی که أبواه هذه الامة است. همانی که باب شهر پیامبر است. به چهره ی پیر زن میخورد بغضی چندین ساله داشته باشد. آرام بود و محو تماشای ضریح پر جلال و جبروت مولای متقیان، ناگهان بغض اش شکست و با لهجه ی کُردی زیبایش گریه کرد و نالید و با امامش حرف زد. به جهت لهجه ای که داشت زیاد متوجه حرف هایش نبودم. اما سوز و آه درونش مرا محو تماشایش کرده بود. خانمی سی چهل ساله که همراهش بود کنارش نشسته بود و با گریه هایش ، گریه میکرد. وقتی تمام شِکوه و گلایه هایش را به بابایش علی بن ابیطالب بیان کرد. گفت :«ای خدای علی صدای مرا بشنو.» و شدت اشکش بیشتر شد. با همان حزن و غم ، بار دیگر گفت:«الحمدلله که گرفتارم، الحمدلله که گرفتارم، الحمدلله که تو را دارم.» چیزی شبیه برق سه فاز من را گرفت. حیران از آن خانم سی چهل ساله همراهش پرسیدم:«داغ فرزند دیده؟» به نظرم فقط مصیب عظیمی میتوانست این همه آه درون او را زیاد کند. خانم گفت:« مشکل زیاد داشته اما مهم ترینش این است که یک دختر هم سن من دارد که فلج است و هنوز او را تر و خشک میکند. داره دعا میکنه که نکنه من بمیرم و دخترم مقابل چشم دیگران خوار و ذلیل شود ، اول او را ببر بعد من را!» حیرتم بیشتر شد از مادر رنج کشیده ای که مرگ فرزندش را زودتر از خودش میخواهد! البته همین هم از مهر زیاد مادری است، که دوست ندارد بعد از خودش کسی با چشم حقارت به دختر فلج چهل ساله اش نگاه کند! مادر بودن بیماری لاعلاج است! همان طور که با چشمان تار حاصل از اشک دیده ام به تماشای او نشسته بودم، از خودم خجالت کشیدم. که نهایت غم من چیست؟ آیا مانند او زبانی برای شکر دارم؟ محو تماشای ضریح بودم با خودم فکر میکردم، باباعلی تو‌ چقدر مریدان عارفْ مسلک داری، بی سواد و باسواد، دارا و ندار فرقی ندارد، کافی است با عمق جانش سمت تو بیاید. بابا علی جان ما را در جرگه ی مریدان و عارفان و سالکان راهت قرار بده و روز به روز به محبت و معرفت ما نسبت به خودت بیفزا.* ✍🏻مریم زارعی *به تاریخ: دوم فروردین ماه 1403 دهم رمضان1445 https://eitaa.com/az_jan_nevesht
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای قدس به تو از جان سلام الیوم یوم الانتقام
فراق و وصل امشب، محرم نیست اربعین نیست شب جمعه هم نیست حتی روز زیارتی امام حسین علیه السلام هم نیست، اما مثل همیشه دل من در تب و تاب زیارت امام حسین علیه السلام هست. آقای امام حسین علیه السلام، نمیدونم چرا؟ اما دلتنگی ما برای شما خوب نمیشه! بد تر میشه. کنار ضریحت هستیم خوبیم، میایم تو صحن دلمون برا ضریح تنگ میشه، میایم تو بین الحرمین دلمون برا صحن تنگ میشه، میریم تو هتل دلمون برا بین الحرمین تنگ میشه، میایم خونه هنوز عرق راه خشک نشده دلمون جوری برات تنگ میشه که انگار سال های سال هست که از شما دوریم! ارباب جان، به این فکر میکنم اگر قرار باشه اون دنیا، شما رو نبینیم، چکار کنیم؟ تازه اگر عاقبت بخیر شیم و بریم بهشت، میگن هر هزارسال یک بار جلوه میکنی! قربونت برم، میشه با ما یه جور دیگه معامله کنی؟ یه جوری که همیشه ی همیشه کنار خودت باشیم؟ آقای امام حسین علیه السلام، خودت بگو فکیفَ أصبرُ علیٰ فِراقِک؟ فراق و وصل مرا میکشد به یک میزان ✍🏻مریم زارعی پ ن: الان دلم همینجای ضریح رو میخواد دقیقا😭 ❤️ https://eitaa.com/az_jan_nevesht
تشکیل دولت اسلامی با وجود اینکه حال روحی مناسبی نداشتیم، اما با دوستان تصمیم گرفتیم،به خاطر احترام به استاد سر کلاس برویم. ساعت هشت و نیم بود،منتظر بودیم استاد تشریف بیاورند. استاد بسیار جدی است، در طول دو ترم، ندیده ام به جز سلام و احوال پرسی، صحبتی غیر از مباحث درسی داشته باشد. استاد کمی با تأخیر آمدند. بعد از لحظه ای سکوت، با بغض سلام و احوال پرسی کردند و شهادت مظلومانه ی آقای رییسی و همراهانشان را تسلیت گفتند، ناگهان بغضشان شکست و بلند گریه کردند. ما هم هم چنین. بعد از دقایقی فرمودند: مظلوم بودند از این جهت که جمهوری اسلامی برد تمدنی و جهانی دارد، اما کسانی در داخل نمیگذارند و نمیخواهند که انقلاب به اهداف امام خمینی و امام خامنه ای نزدیک شود. فرمودند: ما سه دسته مسئول داریم، مسئول جاهل، مسئول مغرض، مسئول عالم، دلسوز و مردمی. مسئول مغرض با مانع تراشی های عمدی نمیگذارد و نمی‌خواهد کشور حرکت کند. مسئول جاهل با ندانستنِ هدفِ انقلاب مانع است. و اما مسئول عالم مردمی و دلسوز. ما کمتر کسانی را داریم که از نوع سوم باشند. و نوع سوم بود. کسی که هم شناخت داشت از حرکتِ تمدنیِ امام خمینی و هم دلسوز بود و هم دغدغه ی مردم را داشت. به حرف های استاد فکر میکنم، به اینکه اگر به گفته قرآن، شهیدان زنده اند، که قطعا زنده اند. تنها زمانی دل غم دیده ی ما آرام می شود. که خون شهید باعث شود تشکیل شود، ان شاءالله . ✍🏻مریم زارعی https://eitaa.com/az_jan_nevesht
چه خبر؟ اسرائیل مدتی قبل، منطقه ای به نام تُلِّ السلطان در غرب رفح ، که در وسط مرز مصر و فلسطین هست را، منطقه ای امن اعلام کرده بود. مردم بی پناه و آواره ی غزه، کسانی که ماه ها غم همسر و فرزند و بستگان خویش را دیده بودند. و خانه و کاشانه خود را از دست داده بودند. به این منطقه پناه آورده و در چادر زندگی میکردند. اسرائیل پریشب در حمله ای به بهانه ی اینکه دو مسئول رده بالای حماس در بین این چادر هاست، این منطقه را آتش زد. و زنان و کودکان که در محاصره آتش بودند، زنده زنده در آتش سوختند. تصاویر بدی دیده میشود. تصاویر جسم های سوخته و سرهای بریده شده ی کودکان! لال شود زبانی اگر از این جنایت نگوید. و بشکند قلمی اگر از این جنایت ننویسد. برای کسانی که باور دارند، توضیحی لازم نیست. و برای کسانی که باور ندارند، هر توضیحی بی فایده است. فَبِأیِّ ذَنْبٍ قُتِلَت؟ ✍🏻مریم زارعی اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکو إِلَیْک فَقْدَ نَبِیِّنَا صَلَوَاتُک عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ غَیْبَهَ وَلِیِّنَا وَ کثْرَهَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّهَ عَدَدِنَا وَ شِدَّهَ الْفِتَنِ بِنَا... https://eitaa.com/az_jan_nevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این صدای اذان در رفح، فردای بعد از فاجعه است. این صدا را می‌شنوید؟ دیگر چه باید بشود که بشنوید؟ چطور بخوانند که بشنوید؟ @BisimchiMedia
مقابله با ضد فرهنگ! وقتی تصمیم گرفتم اسم زینب را برای دختر دومم انتخاب کنم، مواجه شدم با یک فرهنگ اشتباه! فرهنگی که باعث شده بود کوچک و بزرگ به من بگویند:« اسم بچه را زینب نگذار». چرا؟ چون کسی که اسمش زینب باشد در زندگی اش مصیبت های زیادی میبیند! خیلی از این دید ناراحت شدم. زیرا در نگاه من هیچوقت حضرت زینب، زنی مصیبت دیده نبوده است. با این گفتمان تصمیم صد درصدی برای انتخاب اسم زینب گرفتم. چون به نظرم انتخاب اسم زینب مقابله با یک ضد فرهنگ بود. حضرت زینب هیچوقت برای من نماد یک زن غم دیده و مصیبت زده نبوده است. چرا که زنی که غم دیده و مصیبت زده باشد، کنش گری فعال ندارد و فقط یک گوشه نشسته و زار زار گریه میکند! زن مصیبت زده کسی هست که حتی توانایی کارهای شخصی خودش را ندارد. اما وقتی به زندگی حضرت زینب سلام الله علیها نگاه میکنیم. در طول عمر مبارکشان در هر نقشی که داشتند، چه دختر بودن چه خواهر بودن و چه همسر بودن و حتی مادر بودن، بهترین نقش نمایی را انجام داده اند. کجای تاریخ سراغ دارید مادری بر تن فرزندان خود لباس رزم بپوشد و بعد هم به خاطر اینکه مبادا امام زمان شرم کند، بالای سر جنازه نرود؟ در کجای تاریخ سراغ دارید زنی با وجود اینکه در یک نصف روز ۱۸تن از محارم خود را از دست داده است، چنان خطبه ای حماسه ای بخواند تا ورق پیروزی برگردد و دشمنی را که کوس پیروزی بر سر داده است را، رسوا کند؟ کجای تاریخ سراغ دارید زنی که ۱۸تن از محارمش را از دست داده است، مدیر و مدبّر باشد و نه تنها از فرزندان اسیر و غم دیده نگه داری میکند بلکه با حمایت و بیمار داری از امام سجاد علیه السلام، ایشان را در امان نگه میدارد؟ چنین زن قدرت مندی در طول تاریخ، کم یاب یا نایاب است و فقط کسانی میتوانند این گونه باشند که الگوی خود را زینب کبری سلام الله علیها قرار دهند. زینبم، زینب گونه زندگی کن! زنی شجاع، قدرتمند و با ایمان! دوساله شدنت مبارک!🌷 ✍🏻مریم زارعی https://eitaa.com/az_jan_nevesht
درود خداوند برمردی که، هنوز که هنوز است، انقلابِ او، دلِ مردمانِ آزاده ی جهان را می لرزاند... https://eitaa.com/az_jan_nevesht
میراث دار شبکه یک، دو، سه، چهار و... هر کدام را بزنی. نام زیبای علی بن ابیطالب علیه السلام را می شنوی. هرکسی به هر زبانی با هر بیانی! یکی از علی و نهج البلاغه سخن می گوید. یکی از راه و رسم علی می گوید. دیگری وصف حالش را در شعر جاری کرده است و کودکان با زبان سرود از علی سخن می گویند. ذهنم می رود به سمت صفحات تاریخ، همان جایی که برای اولین بار آل بویه جشن غدیر را به راه انداخت. همان کاروان های شادی و گروه های آتش بازی، احتمالا لباس های محلیِ رنگْ رنگی و شور و شادی و شعفی که بین مردمان بود؛از اینکه توانسته بودند بعد از سال ها برای غدیر، برای علی علیه السلام و برای شادی امامتِ علی علیه السلام و اولادش شادی کنند. بعد از آن حکومت های شیعی کم نبودند اما شاید به قدری که انقلاب و جمهوری اسلامی ایران توانست نام علی علیه السلام را در مأذنه ها جار بزند. هیچ کدام موفق نبودند. ما میراث داریم. میراث دار نام علی علیه السلام. انقلاب ما آرزوی محقق شده ی هزاران عالم شیعی و سلطان شیعی و مردم ولایت مدار است. از همان روز غدیرخم در 18ذی الحجه ی حجة الوداع گرفته تا حکومت های شیعیِ آل بویه تا صفویه تا انقلاب و... تا ظهور. احساس میکنم امروز همه ی محبان علی علیه السلام محو تماشای علی علی گفتن شیعیانی هستند که به برکت امام خمینی روح شان با نام علی علیه السلام عجین شد و مولایشان علی علیه السلام شد. ما میراث داریم. میراث دارِ تحقق بخشیدن به آرمان های شیعه در کل دنیا... ان شاءالله 🍃الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ المَعصُومِین عَلَیْهِمُ‌السَّلاَمُ🍃 ✍🏻مریم زارعی https://eitaa.com/az_jan_nevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست! به نیت شهید به نیت شهید به نیت شهید https://eitaa.com/az_jan_nevesht