eitaa logo
از جان نوشت🥰
100 دنبال‌کننده
46 عکس
12 ویدیو
0 فایل
دل نوشته هایی که از عمق جان است...📝 کپی با ذکر منبع❤️ در همه دير مغان نيست چو من شيدايي✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
enc_16815818993866761074991.mp3
7.83M
یه سحر نجف، نمیبری ما رو؟ یا بیا به خواب من یا ببر نجف 🙎🏻‍♂سید رضا نریمانی https://eitaa.com/az_jan_nevesht
فاطمه را میخواستم، معصومه را زائر شدم فیض قبر مادری از قبر دختر می رسد آجرک الله یا فاطمه المعصومه سلام الله علیها آجرک الله یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/az_jan_nevesht
❌ توصیه معنوی رهبر معظم انقلاب جهت موفقیت جبهه مقاومت که روز گذشته سایت رهبری منتشر کرد: 1⃣خواندن سوره فتح 2⃣دعای چهاردهم صحیفه سجادیه 3⃣خواندن دعای توسل حال که فعلاً جهاد نظامی برای همه‌ی ما مقدر نیست لااقل از جهاد مالی و معنوی دریغ نکنیم... صوت های این فایل در ذیل گذاشته میشه. در منزل پخش کنید. مجموعا ۳۰تا ۴۰دقیقه زمان میبره.
📜اولین نامه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برای شیخ مفید ما زندگی تورا شاهدیم، ما عبادت نیمه‌شب تو را دیدیم، پسندیدیم تورا! می‌خواهیم گاهی با تو درد دل بکنیم، باتو حرف بزنیم... *برداشتی ادبی از احتجاج ج ۲ ص ۵۹۷ 🌱 یا ایها العزیز...فأوف لنا الکیل و تصدق علینا... https://eitaa.com/az_jan_nevesht
Mehrdad Maleki - Mara Dar Alame Zar.mp3
2.68M
مرا در عالم ذر حضرت زهرا سوا کرده... 🙎🏻‍♂مهرداد ملکی https://eitaa.com/az_jan_nevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از از جان نوشت🥰
مادرْ دانشجو! (روایتی طنزگونه به مناسبت روز دانشجو) در بین کسانی که ما مادران دانشجو را می بینند، چند طیف وجود دارد! برخی با نگاه عاقل اندر سفیهی می گویند:«که چه؟! بشین تو خونه ات بچه هات رو بزرگ کن!؟ حالا درس میخونی که چی بشه؟! آخرش باید پوشک بچه عوض کنی!» برخی که خودشان قبل تر ها این دوران را گذرانده اند می گویند:«ما هم این دوران رو گذروندیم، تموم میشه، نگران نباش. بچه ها بزرگ میشن. خودت نابود میشی فقط، ببین منم نابود شدم!» و برخی که دوست دارند خودشان هم با وجود بچه درس بخوانند اما شرایط درس خواندن فراهم نیست می گویند:«والا تنت سالمه، من درس نخونده و کار نکرده، با همین کارای خونه، هم پا درد دارم هم دست درد دارم هم... خوش به حالت!!» و کسانی که همدل هستند و بعضا همراه، می گویند:«خدایی همت بالایی داری، آفرین خدا توانت بده، فقط چجوری با این بچه ها و کار خونه میتونی درس بخونی؟» ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ میخواهم شرح مختصری دهم از آماده شدن و رفتن به دانشگاه یعنی حدود ساعت ۵:۳۰صبح تا ۸:۳۰! ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ از خواب که بیدار می شوم بعد از نماز صبح وارد آشپزخانه می شوم، آشپزخانه ای که سعی میکنم؛ هر شب، قبل از خواب ناهار فردا را آماده کرده باشم و ظرف کثیفی نباشد و تا حد زیادی مرتب باشد. با روشن کردن زیارت آل یاسین با صدای فرهمند، شروع میکنم به صبحانه درست کردن و تغذیه ی بچه ها را آماده کردن، سهم هر کدام را جدا میگذارم و سعی میکنم به قول استادمان، عدالت مراوده ای در آن رعایت شده باشد. مثلا اگر برای هر دو نارنگی و سیب گذاشتم سعی میکنم اندازه ی نارنگی و تعداد قاچ های سیب یکی باشد و شبیه به هم! کیف هایشان را آماده میکنم، ناهار پدر خانواده را جدا در ظرفی میگذارم چون ایشان صبح که برود شب می آید. لباس بچه ها را آماده میکنم اگر اتو لازم باشد اتو میکنم. ظرف هایی که برای مهیا کردن صبحانه آماده شده است را می شویم، ساعت تقریبا ۶:۵۰یا ۷ شده است. بچه ها معمولا خودشان بیدار می شوند اگر بیدار نشده باشند. با کلمات محبت آمیز و البته گاهی چون اثر ندارد با کلمات غیر محبت آمیز و کمی هم چاشنی تندی و بلندی صدا، بیدارشان میکنم. اگر با خوشی و روی گشاده بیدار شدند که خب الحمدلله فورا آماده می شویم و به سمت مهد می رویم. اما امان از روزهایی که با بهانه های جورواجور بیدار می شوند، روزهایی که تعدادشان هم کم نیست! یک روز این یکی چوب شور می خواهد و آن یکی ژله! یک روز این یکی پیش دبستانی نمی خواهد و آن یکی می خواهد حتما به مهد برود! یک روز این یکی میخواهد با چادر سیاهی برود که دو وجب از قدش بلندتر است و آن یکی میخواهد با روسری ای برود که در پیش دبستانی پوشیدنش منع شده ! یک روز این یکی میخواهد به کلاس پیش دبستانی خواهرش برود و آن یکی میخواهد به مهد خواهر کوچک تر برود چون دلش برای مربی سال پیشش تنگ شده! خلاصه اکثر قریب به اتفاق روزها، بعد از هزار جور کلنجار رفتن و کلک زدن های مادرانه و قربان و صدقه رفتن، بچه ها به مهد و پیش دبستانی می روند! و مادری خسته و نالان می ماند که دیگر توانِ سرِ کلاس رفتن ندارد! و وقتی دارد به این روزها فکر میکند و چالش های هر روز را در ذهن خودش مرور میکند! میبیند اوه اوه کسی که از پنج صبح بیدار بوده حالا، با پنج دقیقه یا ده دقیقه تأخیر (حتی گاهی بیشتر) به کلاسِ درس رسیده است! حالا نمیداند بعد از سه ساعت نرمشِ روحی و جسمی وقتی به کلاس تاریک( به خاطر روشن بودن نورافکن (پروژکتور) و دیدن صفحه ی پاور) رسیده است، بخوابد یا به درس گوش دهد! ▫️▫️▫️▫️▫️▫️ علی ای حال این مهم نگاشته شد تا همگان بدانند. ۳ ساعت از ۲۴ساعت یک مادرِ دانشجو، چگونه میگذرد! و آن چنان هم آش دهان سوزی نیست که دیگران به آن غبطه بخورند. شب بیداری ها، گذشتن از تفریحات معمول مثل ندیدن فیلم های سریالی و...، سختی های ویژه ی شب امتحان، بیماریِ خانواده، راضی کردن دل همسر و بچه ها و اساتید و غیره و غیره، زنِ میدان میخواهد! گفتم زن میدان زیرا درس خواندن هم نوعی جهاد علمی محسوب می شود. (البته اگر به ثمر بنشیند) خلاصه ی مطلب این است که درس خواندنِ مادرِ دانشجو به قول شاعر: شرط اول قدم آن است که مجنون باشی اگر مجنون نباشی و پا در وادیِ علم بگذاری! نمی شود، نه اینکه نخواهی، شدنی نیست! روز دانشجو، به همه ی دانشجویان خصوصا مادران دانشجو مبارک!🌷 ✍🏻مریم زارعی https://eitaa.com/az_jan_nevesht