eitaa logo
از جان نوشت🥰
87 دنبال‌کننده
35 عکس
6 ویدیو
0 فایل
دل نوشته هایی که از عمق جان است...📝 کپی با ذکر منبع❤️ در همه دير مغان نيست چو من شيدايي✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 💠سفرنامه اربعین 🔰🔰 من که رسیدم رفتم وسایل رو جمع کردم و حرکت کردیم سمت نجف... کبوتر حرمم آب ودانه می خواهم زیارت حرم او شبانه می خواهم منی که از سر کویش نشانه می خواهم برای گریه به پایش بهانه می خواهم همیشه در حرمش چشمهای تر دارم عجیب حال وهوای نجف به سر دارم (شعراز مجتبی قاسمی) تا قبل از ظهر به شهر نجف رسیدیم اما برای اینکه جای خواب و یه موکب ایرانی پیدا کنیم باید مسیری رو پیاده روی میکردیم. این مسیری رو که پیاده میرفتیم از کنار وادی السلام رد میشدیم. (قبرستان وادی‌السلام در قسمت شمالی حرم امام علی علیه السلام هست و مساحتی در حدود ۱۴۸۶ هکتار و با ده‌ها میلیون جسد بزرگترین قبرستان دنیا محسوب می‌شود. قبر های  وادی السلام معماری خاصی داره. در روایات اومده که ارواح مؤمنین در این قبرستان گرد هم می‌آیند و هر مؤمنی که از دنیا برود ملکی روحش را به اینجا می‌آورد و در هر قبر این قبرستان دفن شود عذاب قبر از او برداشته می‌شود.) وقتی قبرستان رو میدیدم حالم دگرگون میشد. و غبطه میخوردم به حال مومنینی که اینجا دفن شدن. و از صمیم قلبم از خدا میخواستم که منم بعد از مرگم اینجا بیام. همینطور که راه میرفتیم به خیلی از علما فکر میکردم که یه روزی همین راه رو میرفتن سیدعلی قاضی، سیدمرتضی انصاری، سید علی شوشتری حتی شهدا مثل رئیس علی دلواری،شهید هادی ذوالفقاری و... منم داشتم تو همین کوچه هایی راه میرفتم که اون ها یه روزی راه رفتن و وادی السلامی رو میدیدم که اون ها یه روزی میدیدن. با این تفاوت که اونها حقایق اینجا رو میدیدن و من ظواهر رو😢😢 همین فکرها حالم رو دگرگون کرده بود. حالتی شبیه غبطه و یه حسرت و آه عمیق از اینکه:👇 چه خبرهاست خدایا که ندارم خبری کو مرا خضر رهی تا بنمایم سفری با که گویم که چه ها می کشم از دست دلم با تو گویم که ز احوال دلم باخبری (شعر از علامه حسن زاده) با همین فکرها رسیدیم به موکب فاطمه الزهرا یه موکب خیلی بزرگ که ابتدای مسیر پیاده روی بود. خب خسته بودیم و تصمیم گرفتیم استراحت کنیم و نیمه شب بریم زیارت و صبح زود هم حرکت کنیم سمت کربلا😍 .................... نجف واقعا شهر پدری هست😍😢 و پدریِ امام علی واقعا حس میشه. یه پدر مهربون و دلسوز اما با ابهت و شجاع یه پدرمظلوم که تنها دغدغه اش رشد و تعالیِ بچه هاش هست.وقتی نهج البلاغه رو میخونی میبینی که امام هرکاری میکرده که مردم هدایت بشن... دلگرم توام گرچه شدم از همه دلسرد عمری است که بابای منی، بی برو برگرد ........ کوچه پس کوچه های منتهی به حرم امام علی علیه السلام خیلی باصفاست. مخصوصا نیمه شب وقتی خلوته و سکوت همه جا رو پر کرده ابهت و شجاعت امام علی فقط توی حرم حس نمیشه اونقدر زیاده که به کوچه پس کوچه ها هم کشیده شده منظورم اینه لازم نیست کنار ضریح باشی تا حالت خوب بشه تا این نزدیکی رو درک کنی و آروم بشی... وارد صحن حرم شدیم و خیلی شلوغ بود. دیواره های حرم امام علی و ایوون باصفای نجف خیلی کشیده هست وتا بالا کشیده شده. خیلی متفاوت تر از حرم های دیگه هست. حس و حال خاص خودش رو داره. من وقتی در و دیوار حرم امام علی رو میبینم یادم به حدیث پیامبر میفته که: انا مدینه العلم و علی بابها... من شهر علم هستم وعلی در آن هست وهرکس میخواهد وارد شهر علم شود باید از در آن وارد شود. یکی دوساعت تا نماز صبح مونده بود و قرار شد بریم زیارت و نماز و بعد از نماز برگردیم موکب. خب خیلی شلوغ بود چون کم کم نزدیک اربعین بودیم و سه چهار روز دیگه اربعین بود. منم تصمیم گرفتم نزدیک ترین جای ممکن به ضریح بشینم و دعا بخونم و با امام حرف بزنم تا اینکه با هل دادن و سختی برم به ضریح دست بزنم. و اینجا هم غم ندیدن ضریح تو دلم موند.😢 یه گوشه پیدا کردم شروع کردم به حرف زدن و دعا خوندن و گریه کردن... مولای یا مولای انت المولا و انا العبد و هل یرحم العبد الا المولا... .......... نزدیک های نماز خادم ها صف های نماز رو مرتب میکردن. همونجایی که من نشسته بودم صف نماز بود. نماز رو به جماعت خوندم و رفتم بیرون که بریم سمت موکب. دل کندن از حرم بسیار سخت بود ولی راه رفتنی رو باید میرفتیم. توی موکب چایی و صبحانه خوردیم وسایل ها رو جمع کردیم و راهیه مسیر عشق شدیم😍😍 مسیر نجف تا کربلا.... ...   دور از نجفت غرق بلا شد، شب و روزم تا کی من از این داغ نفسگیر بسوزم   میاد خاطراتم جلوی چشام...😢😢 @az_jan_nevesht