💞 #آخرین_عروس💞
#قسمت6⃣
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
اكنون ما به محلّه #عَسكَر مى رسيم. اينجا يكى از محلّه هاى بالاشهر
#سامرّا است.
حتماً مى دانى #عسكر در زبان عربى به معناى #لشكر است، در اين محلّه فقط فرماندهان لشكر #عبّاسيان
زندگى مى كنند.
#تعجّب كرده اى كه چرا تو را به اينجا آورده ام!
مگر نمى دانى كه #امام در همين محل زندگى مى كند.
آيا تا به حال فكر كرده اى چرا #امام_يازدهم به #عسكرى مشهور شده است❓
علّت اين نامگذارى اين است كه #امام در همين #محلّه زندگى مى كند.
عبّاسيان، #امام و خانواده اش را مجبور كرده اند در اينجا باشند تا بتوانند همه رفت و آمدها را به #خانه او زير نظر بگيرند.
نمى دانم آيا شنيده اى #امام از مردم خواسته است كه به او #سلام نكنند؟ آرى، در اين شهر #سلام كردن به #امام جرم است‼️
حتماً شنيده اى وقتى كسى را به جايى #تبعيد مى كنند او بايد در وقت هاى معينى به نزد #مأموران دولتى رفته و حضور خودش در آن #شهر را اعلام كند. #امام در روزهاى #دوشنبه و #پنجشنبه بايد به نزد #خليفه برود.
#ادامه_دارد...
✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الفرج💟✨
https://eitaa.com/az_o_bego
💞#آخرین_عروس💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت7⃣
وقتى كه #امام از خانه خارج مى شود تا خود را به #قصر برساند عدّه اى از #شيعيان از فرصت استفاده مى كنند و در راه مى ايستند تا #امام را ببينند.
#امام به آنها پيغام داده است كه هرگز به او #سلام نكنند...
زيرا اين كار براى آنها بسيار #خطرناك است و #سزايى جز #كشته شدن ندارد.
مى دانم كه باور كردن آن #سخت است، چرا بايد #سلام كردن به فرزند #پيامبر جرم باشد❓
اين همان #مظلوميّتى است كه تا به حال كسى به آن #توجّه نكرده است❗️
هر چند #امام_حسين(ع) در روز #عاشورا غريب و مظلوم بود;
امّا #يارانى وفادار داشت كه تا آخرين لحظه بر گرد وجودش همچون #پروانه مى چرخيدند.
امّا جانم فداى غربت #امامى كه در اين شهر #تنهاى تنهاست،
هيچ #يار و #ياور و آشنايى ندارد، دوستان او هم #غريب و #مظلومند!
#ادامه_دارد...
💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟
https://eitaa.com/az_o_bego
#آخرین_عروس 🎀
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود🎀
#قسمت9⃣
اكنون، ما آرام آرام در محلّه #عسكر قدم برمى داريم، من مى خواهم درِ خانه #امام را به تو نشان بدهم.
از تو مى خواهم وقتى به آنجا رسيديم بى تابى نكنى!
نگويى كه مى خواهم #امام را ببينم. گفته باشم اين كار #خطرناك است❗️
قدرى راه مى رويم. #نسيم میوزد، بوى #بهشت به مشام مى رسد، آنجا خانه #آفتاب است.
با بى قرارى و وجدى كه دارى #سلام
مى كنى:
#سلام بر آقا و #مولاى من!
#سلام بر نور #خدا در زمين!
تو مى خواهى به سوى #بهشت بروى، من دست تو را مى گيرم!
#كجا مى روى؟
تو به خود مى آيى و سپس مى گويى: دستِ خودم نبود❗️
بعد از يك عمر #آرزو ، به اينجا رسيده ام، #امامِ من در چند قدمى من است و من نمى توانم او را ببينم❗️
آنجا چند #مأمور ايستاده اند. آنها به ما #نگاه مى كنند. زود #اشك چشمانت را پاك كن!
بايد #فكرى بكنيم.
شما كجا مى رويد!
ما به درِ خانه #قاضى شهر مى رويم.
چرا رفيقت #گريه كرده است؟
بعضى از #نامردها، همه سرمايه ما را گرفته اند.
وقتى اين را مى گويم، آنها #اجازه
مى دهند كه برويم.
بيا تا به درِ خانه #قاضى برويم كه حرف من #دروغ نباشد
خانه #قاضى آنجاست. تو به من نگاه مى كنى و مى گويى: چقدر #قشنگ جواب دادى!
اين نامردها، همه #سرمايه ما را گرفته اند
#ادامه_دارد.
✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💟✨
https://eitaa.com/az_o_bego
💞 #آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت3⃣1⃣
كاش مى شد فقط يك دقيقه به خانه #امام مى رفتيم.
كاش مى شد بر درِ خانه #محبوب بوسه اى مى زديم و مى رفتيم.
آرام آرام از كنار خانه #امام عبور مى كنيم و سپس از كنار #مأموران مى گذريم. از خمِ #كوچه كه عبور مى كنيم نفس راحتى مى كشيم.
آنجا را #نگاه كن!
آن #مادر را مى گويم كه كنار #كوچه ايستاده است، گويا #خسته شده است. مقدارى #بار همراه خود دارد.
تو جلو مى روى مى خواهى به اين #مادرِ پير كمك كنى.
#سلام مى كنى و از او مى خواهى تا اجازه بدهد #وسايلش را به خانه اش ببرى.
او #قبول مى كند و خيلى #خوشحال مى شود.
من جلو مى آيم و از #تو مى خواهم مقدارى از آن #وسائل را به من بدهى #قبول نمى كنى و مى گويى تو برو همان #قلمت را نگه دار‼️
معلوم مى شود كه هنوز از من #دلخور هستى.
قدرى #راه مى رويم.
#مادر مى گويد كه خانه من اين جاست. تو وسايلش را #زمين مى گذارى.
اكنون او نگاهى به #تو مى كند و مى گويد: #پسرم! اجر تو با #مادرم، #زهرا!
با شنيدن نام #حضرت_زهرا_س اشك در چشمانت حلقه مى زند.
#مادر به تو #خيره مى شود مى فهمد كه تو #آشنايى! #غريبه نيستى!
#ادامه_دارد...
💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟
https://eitaa.com/az_o_bego
💞 #آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت4⃣3⃣
چند روز میگذرد🌀🌀
ما الآن پشت دروازه #سامرّا هستيم، متأسفانه دروازه شهر بسته است، مثل اينكه بايد تا #صبح اينجا بمانيم. نظر تو چيست⁉️
#جوابى نمى دهى. وقتى نگاهت مى كنم مى بينم كه #خوابت برده است. من هم سرم را زمين مى گذارم و مى خوابم.
صداى #اذان مى آيد، بلند مى شويم، #نماز مى خوانيم.
من كه خيلى #خسته ام دوباره مى خوابم; امّا تو #منتظر مى مانى تا دروازه شهر باز شود.
بعد از لحظاتى، دروازه #شهر باز مى شود، #پيرمردى از #شهر بيرون مى آيد. او را مى شناسى.
به سويش مى روى، #سلام مى كنى. حال او را مى پرسى.
ــ آقاى #نويسنده، چقدر مى خوابى؟ بلند شو!
ــ بگذار اوّل #صبح، كمى بخوابم!
ــ ببين چه كسى به #اينجا آمده است؟
ــ خوب، معلوم است يكى از برادرانِ اهل #سنت است كه مى خواهد اوّل #صبح به كارش برسد.
#پيرمرد مى گويد: "از كى تا به حال ما #سُنى شده ايم؟".
اين صدا، #صداى آشنايى است. چشمانم را باز مى كنم. اين #پيرمرد همان "بِشر انصارى" است كه قبلاً چند روزى #مهمان او بوديم.
#ادامه_دارد...
https://eitaa.com/az_o_bego
#سلام حضرت هدایت،مهدی جان...
میخواستم که فقط چشم برروشنای یادتان بدوزم وراه بپیمایم ...
اما افسوس که برق دلبستگیهای کودکانه دنیافریبم داد.
اینک دروادی بی کسی، حیرانم.😔
مرا دریاب ای شهسوار، ای امیر،ای مهربان هادی.
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
https://eitaa.com/az_o_bego