وقتی #شهید بیسر، #قبر خودش را حفر میکند
👈شهید حاج #شیر_علی_سلطانی قبل از 30 سالگی #قبر خودش را در #كتابخانه #مسجد با دست خودش آماده كرد. شبها در آن #قبر مینشست و با خدایش راز و نیاز میكرد. بارها #قبر را اندازه گرفته بود و برای خودش جای سر نگذاشته بود. میگفت: من شرم میکنم که فردای #قیامت در پیشگاه #اباعبدالله_الحسین(ع) محشور شوم؛ در حالی که من که عمری دم از حب ایشان میزدم سر بر تن داشته باشم و ایشان و یارانشان بدون سر باشند. از #خدا میخواهم که اگر من را قابل میداند و به فیض #شهادت میرساند، مانند اربابم امام حسین علیه السلام بیسر باشم.
👈این شهید در عملیات بستان که سال 60 انجام شد، موج انفجار ایشان را میگیرد. فکر میکنند که او شهید شده؛ لذا ایشان را به سردخانه میبرند. ایشان برای لحظاتی همانجا به هوش میآید و به خداوند متوسل میشود و میگوید: خدایا من دوست دارم بدون سر به پیشگاهت برسم. مدتی نمیگذرد که میآیند و میبینند بخار زیر کیسه جمع شده و متوجه میشوند که زنده است. او را بیرون میآورند و به بیمارستان منتقل میکنند.
در نهایت ایشان در دوم فروردین سال 61 در عملیات فتح المبین به شهادت میرسد.
👈وقتی به شهادت میرسد و بدنش را داخل قبر میگذارند، قبر درست اندازه تن بیسرش بوده. شعری را هم برای روی سنگ قبرش سروده بود: من سر خویش فدای قدم دوست کنم/ خویش و بیگانه بدانند بر این عزم و سرم