eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دلم به غير شما با كسي موافق نيست گلي به عطر خوش پيچك و شقايق نيست به دست اتش دوزخ هميشه در بند است به نامي نامي تو هر كسي كه عاشق نيست به غير سينه ي پاكت كه معدن علم است دگر به هيچ كجا اينهمه حقايق نيست به پاي مكتب تو هر كه آمد عالم شد براي درك كلاس تو هر كه لايق نيست نشسته ام بدهم گوش بر رواياتت قسم به جان تو بهتر از اين دقايق نيست اگر كه مذهب من جعفري و شيعه شده مراد مكتب من جز امام صادق نيست كسيكه حكم ولا از خود پيمبر داشت دلي شبيه بهشت خدا معطر داشت كسيكه نور نگاهش زلال باران بود ميان قاب دو چشمش هميشه كوثر داشت كسيكه نيمه ي شب حرمتش شكسته شد و دلي شكسته و چشمي ز غصه ها تر داشت سه بار دشمن او قصد جان او را كرد ولي ز ترس پيمبر از او نظر برداشت زمان سوختن درب خانه اش تنها نفس نفس روي لبها نواي مادر داشت دل خودش به كنار حرم سرايش سوخت ز داغ اينكه در آن خانه چند دختر داشت در آن كشاكش و در بين آنهمه آتش دلي به ياد غم كربلا چه مضطر داشت به ياد ساعت اخر ميان قربانگاه كه شمر آمد و قصد بريدن سر داشت و باز پيش دو چشمان او مجسم شد كسي كه نيت حمله به سمت معجر داشت شاعر : محمدحسن بیات لو امام صادق (ع) شور 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 همه شب را به دعا سر کردی شهر را جمله منوّر کردی با نفس های لبالب عطرت خانه را تا که معطّر کردی ، ناگهان آتش ظلم آمد و تو قصّه را قصّهء مادر کردی یاد میخ و در و دیوار و فشار چشم دریا شده را تر کردی با زمین خوردن خود در پی اسب یاد عبّاس دلاور کردی عرق سرد جبینت می گفت یاد دردانهء پرپر کردی می شد از زخم دو دستت فهمید یاد تنهایی حیدر کردی شاعر : وحید محمدی امام صادق (ع) شور 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 زهر اشکی شدو چشمان ترش را سوزاند سینه ی بی رمق محتضرش را سوزاند بارها حرمت این شیخ در این شهر شکست ناله ی بی کسی اش هر سحرش را سوزاند سالها بود که با روضه ی مادر می سوخت آنقدر سوخت دلش دور و برش را سوزاند قاتل مادر او باز سراغش آمد هیزم آورده و دیوار و درش را سوزاند باز هم شکر که پهلوی نحیفش نشکست گرچه لرزیدن طفلان جگرش را سوزاند پیر مرد است زمین می خورد و می گرید یاد داغی که دل شعله ورش را سوزاند یاد آن شهر که لبخند یهودی هایش جگر دخترک رهگذرش را سوزاند دخترک زیر پر چادر عمه می رفت ناگهان آتش بامی سپرش را سوزاند پنجه ی پیرزنی گیسوی او را وا کرد ترکه ی چوب تری بال و پرش را سوزاند دستِ در حلقه ی زنجیر به دادش نرسید شاخه ی سوخته ی نخل سرش را سوزاند شاعر : حسن لطفی امام صادق (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 تخریب، تهدید، تشنج و کشتار غارت کار وهابی خونخوار آره وهاب یعنی جنایت کار اما شیعه دیگه شده بیدار هریک از ما یک میثم تمار وای از وقتی که ما بشیم مختار اینها نسل هند جگر خوارند ما ها نسل حیدر کرار حرف اول و آخرم خدا را شکر که با حیدرم دنیا فهمید چقدر شما پستید اهل بدعت سقیفه ای هستید راه مادر تو کوچه ها بستید چشم ما و گریه و بی خوابی قلب ما و غصه بی تابی فریاد کردیم لعنت به وهابی لعن بر دشمن علی کارم شاگرد غیرت علمدارم آی دشمن تو کیو داری تو دنیا چشت دراد من امام رضا دارم حرف اول و آخرم خدا را شکر که با حیدرم مناسبتهای شیعی روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 صحنه ی درد و ملال است اینجا / خون سادات حلال است اینجا دل جبرئیل امین می سوزد / خانه ی کیست چنین می سوزد دل شب کوچه پر از دود شده / کوچه از دود مه آلود شده بین کوچه چه مگر رخ داده / پیرمردی روی خاک افتاده شاید او پیر حقایق باشد / نکند حضرت صادق باشد نه عبایی نه ردایی دارد / کاش عمامه به سر بگذارد سر سجاده وی را آزردند / بکشیدند به خاکش بردند به دلش لَخت شراره ها را / او پیاده است سواره ها را هر زمان خورد زمین مادر گفت / بین کوچه شه دین مادر گفت تا از آن کوچه به آن کوچه رسید / مقتل مادر خود را چو دید یاد غصب فدک افتاده دلش / آتش افتاد به گُر یاد دلش مداح:مهدی اکبری امام صادق (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 سلام حضرت بانوی مهربانی ها سلام روشنی صحن آب و آئینه سلام سنگ صبور تمام مردم شهر هزار حرف نگفته است با تو در سینه سلام نور دو چشم امام کاظم ما سلام زینب تنهایی امام رضا سلام فاطمه دوم از تبار علی چقدر رفته وقارت به مادرت زهرا سلام ما به تو و مادرت که آنگونه مزار محترمش بین اشک ها گم شد و طبق گفته مرحوم مرعشی قبرت شبیه تربت زهرا برای مردم شد تو آمدی به قم و شهر بی قرارت شد رسید خیل عظیمی برای استقبال قدم قدم همه ی شهر غرق باران بود به عشق لحظه دیدار و شوق روز وصال زنان شهر همه دور ناقه حلقه زدند ندید چشم کسی سایه ای ز معجر تو و دست مردم این شهر عش آل الله چقدر دسته گل تازه ریخت بر سر تو نمک به زخم دل نیمه جانتان نزدند چقدر مردم این شهر مهربان بودند ولی به شام بلا دور عمه ات زینب هزار حرمله و شمر بد زبان بودند چه دید زینب زهرا میان بزم شراب چه ها گذشت به او بین مجلس اغیار زنان و دخترکان یزید در پرده و دختران علی بین کوچه و بازار .... شاعر : وحید محمدی حضرت معصومه (س) مدح 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 سلام ما به مدینه به قبله ی جانش سلام ما به رسول الله و گلستانش سلام ما به حریمی که محبط وحی است که جبرئیل امین خادم است و دربانش سلام ما به گلستان سبز اهل البیت سلام ما به بقیع و قبور ویرانش سلام ما به جگر گوشه ی رسول الله به فاطمه به شکوه و به قبر پنهانش سلام ما به علی و به غربت و قدرش به جان و قلب صبور و به اشک پنهانش سلام ما به امامی که تیرباران شد سلام ما به مزار به خاک یکسانش سلام ما به دل داغ دیده ی سجاد به سجده های طویل وبه چشم گریانش سلام ما به امامی که باقرالعلم است درود ما به گهرهای ناب و غلطانش سلام ما به گل صادقی که گلشن دین هماره سبز شد از چشمه های عرفانش سلام ما به مزار غریب امّ بنین به مادری که شرر داشت جان سوزانش اگرضریح ندارد قبور این پاکان قلوب شیعه بود بُقعه ی فروزانش برای خانه ی خورشید شمع لازم نیست که روشن است همیشه ز نور یزدانش مدینه همره عشاق خویش جا دارد تمام عمر بگریند برغریبانش چه میزبانی گرمی کند رسول الله از آن کسی که شود در مدینه مهمانش به یاد فاطمه و غربت علی همه عمر گلاب اشک «وفایی»چکد به دامانش حاج سید هاشم وفایی مناسبتهای شیعی روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
‍ ‍ 🍂زمزمه با امام زمان عجل الله تعالی فرجه🍂 عمرم سر اومد مولا نیومد_ اشکم زدیده چون گوهر اومد کی میشه مردم گویند باهم _ عزیز جان پیمبر اومد یا اباصالح پس کی میائی ۲ آقا شتابی شیعه غریب است _ دشمن فراوان او بی حبیب است مادر نشسته پهلو شکسته _ گوید که مهدی بر من طبیب است یا اباصالح پس کی میائی ۲ عمری نشستیم چشم انتظارت _ اشک دو دیده کردیم نثارت طعنه شنیدیم از سوی دشمن _ خود دانی این دل هست بی قرارت یا اباصالح پس کی میائی ۲ آن روز که آیی با تیغ حیدر _ از کعبه آید الله و اکبر گیری تقاص پهلوشکسته _ غمدیده مادر زهرای اطهر یا اباصالح پس کی میائی ۲ دارم تمنا ای حی داور _ بینم جمال آن ماه انور پای رکاب مولا بمیرم _ این آرزویم یارب بر آور یا اباصالح پس کی میائی ۲ ✍شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی کانال باب الحوائج اشعار ناب ( مداحی،مولودی ترکی و فارسی) لینک کانال👇 http://eitaa.com/torkiy ---•••◇🔹️💢🔹️◇•••--- @torkiy
⚜زمینه ی جدید ویژه ی هشت شوال و سالروز تخریب قبور ائمه ی بقیع: بند اول: خاکی صحن و سرای بقیع دل می سوزه برای بقیع نورانی اطرافشه و تاریکه هر جای بقیع نه خادمی داره نه زائری داره نه گنبد و گلدسته و صحن و حرمی داره نه پارچه سیاهی نه شال عزایی نه دسته ی سینه زن و شور و علمی داره واویلا از این همه غربت بقیع واویلا ظلمت شده قسمت بقیع بند دوم: حرف از روضه زدن ممنوع با گریه اومدن ممنوع حتی بُردن یک مُهر و یه مفاتیح، ابداً، ممنوع نه حوض و حیاطی نه آینه کاری نه حتی رواق و شبِ شعر و غزلی داره فضای پُر از غم غروب غم انگیز چه غربت سخت و مِحَن بی مثلی داره واویلا از این همه غربت بقیع واویلا ظلمت شده قسمت بقیع شعروسبک:
⚜شور احساسی امام حسین ع و کربلا: ۱۴۰۰ بند اول: دنیام حرمه عقبام حرمه آرامش این شبهام حرمه حرم دوای درد دلای بی قراره بازم از این جدایی چشام داره می باره یه کاری کن برا دل من بشه یه زائر حرمت یه شب جمعه با نظرت بشه مسافر حرمت آقام آقام آقام یاحسین بند دوم: زیر علمت زندم با دمت دست منه و لطف و کرمت به عالمی نمیدم حسینم این غمت رو خداروشکر که دیدم بازم محرمت رو‌ دنیا رو بیخیالم آقا با غم تو عجینه دلم نمیتونه بشه که کسی غیر تو هم نشین دلم آقام آقام آقام یاحسین شعروسبک:
‍ 🏴زمزمه سالروز تخریب بقیع به دست وهابیت کافر 🏴بند اول وقتی میاد هشت شوال حال قلبم میشه بد حال کفتر دل ناخداگاه میزنه سوی بقیع بال سوی اون مزارایی که ندارن یه بارگاهی بمیرم زائر اونجا نیست به جز کفتر چاهی نامردای پست اومدن تیشه به ریشمون زدن با دستای کثیفشون ناخن به قلبمون زدن ایشالله که روزی بیاد همراهه صاحب الزمون بریم مدینه با آقا براش بسازیم سایبون 🏴بند دوم میخوام هی امشب ببارم چون گرفته قلب زارم میدونی یا حجت الله طاقت دوری ندارم بیا ای یوسف زهرا تا بشه عدل تو برپا ببینن این ظالما که ماداریم صاحب و مولا کجا داری سر میکنی غریب ترین اماممون بیا و قبر مخفیه مادرتو بده نشون چهار تا قبر خاکیو گنبد و بارگاه بساز شیعه بیاد پشت سرت بخونه اونجا یه نماز 🙏التماس دعای خیر ✍کربلایی امیرحسین سلطانی
🏴سبک زمینه یا شور سالروز تخریب قبور بقیع و توسل به امام زمان (عج) 🏴بند اول بقیعه و،چهار تا قبر کنار هم بقیعه که،نداره صحن و یک حرم بقیعه و،یه دنیا غصه،درد و غم بقیعه که،کبوتراش دون ندارن بقیعه که،مزاراش ایوون ندارن غریبه که،خادم و دربون ندارن دل میگیره با دیدنش آرزومه بوسیدنش یه روز گلستون بود ولی یه عده وحشی چیدنش بی حرم شد حسن واویلا این شده ذکر من واویلا ای غریب وطن واویلا (ای غریب وطن واویلا) 🏴بند دوم بقیعه و،پنجره ای که حائله بقیعه که،دست یه قوم جاهله بقیعه و،غمش به جونها قاتله بقیعه که،بقعه ی مردان خداست بقیعه که،داغش تو قلب شیعه هاست بقیعه که،ساختنش آرزوی ماست به ضاهراً خاکه ولی نورانیه و منجلی حرم میسازیم یه روزی برای اولاد علی با ظهور حل میشه،مشکلها عاقبت این گره،میشه وا میسازیم مزار،بنی الزهرا (ای غریب وطن واویلا) 🏴بند سوم عزیزه که،منتظرش یه عالمه غریبه که،یاوراشم خیلی کمه به زودیه،زود میبینیمش ما همه جهانه که،با ظهورش گلستونه یه روز میاد،بانگ انالحق میخونه دیگه غمی،توی دلا نمیمونه یوسف زهرا العجل ناجیِ دنیا العجل تو رو قسم به مادرت میدم ای آقا العجل دل به تو بسته ایم،ای آقا ما که دلخسته ایم،ای آقا بیا که خسته ایم،ای آقا (العجل العجل یا مهدی) 🙏التماس دعای فرج ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرید مادر من قبله مراد شدی بگو چکار کنم کم شدی زیاد شدی گرفت بر جگر من شرار سوختنت کریم من! وَسِعَت کُلِّ شَئ گشته تنت @hosenih به صورت تو رسیدم به صورت افتادم مرا ببین سر پیری به زحمت افتادم به مسجد تن تو نیزه رفت و آمد کرد عجیب حال مرا گردن خمت بد کرد علی سابق من مصطفای حاضر من کمی تکان بده لبهات را بخاطر من @hosenih تو دست و پا که زدی کوفه خنده کرد به من صدا زدم ولدی کوفه خنده کرد به من تو سر نداری، من از غم تو سرگردان بلند شو به حرم عمه را برش گردان شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مجلس ختم حسین است! علی محتضر است! داغ جان دادن اولاد به قلب پدر است این علی نیست فقط احمد و حیدر هم هست روضه اش بین محرم رمضان و صفر است @hosenih یا پسر مرده شده یا که برادر مرده.. هرکجا دیدی اگر دست کسی بر کمر است! پر شده کل بیابان ز علی بن‌ حسین سه پسر دیگر ازین‌ لحظه هزاران‌ پسر است سر زخمش سر مولاست که‌رفته به سجود پهلویش‌ پهلوی زهراست که در پشت در است @hosenih یک طرف تیغ زیاد و طرفی نیزه زیاد یکطرف کم‌شده و یکطرفش بیشتر است در عبا قطعه به قطعه علی اکبر چیدند یا که در طشت حسن اینهمه پاره جگر است صحبت معجر زینب شد و پا شد آقا چه کند؟زینب کبرای حرم در خطر است @hosenih ای جوانان بنی هاشمی آماده شوید که دگر‌ موقع تشییع تن دو نفر است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نسیمی جانفزا می آید بوی کرببلا می آید واویلا واویلا واویلا داغ تو کرده پیرم بابا پیکرت گشته اربا اربا واویلا واویلا واویلا برسرت دست و پا گم کردم مسیر خیمه را گم کردم بین این همه تیر و نیزه من لبان تورا گم کردم یک علی اکبر و یک صحرا واویلا واویلا واویلا هر طرف یک علی میبینم شاهد این غم سنگینم تکه تکه تورا با عباس در میان عبا میچینم زینب آمد بجای لیلا واویلا واویلا واویلا شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
السلام ای بدن بی سر گرما دیده السلام ای سر مجروح کلیسا دیده با چه وضعی ته گودال کشاندند تورا ما شنیدیم ولی زینب کبری دیده @hosenih ای به قربان نگاهش که از این دشت بلا هر بلایی به سرش آمده زیبا دیده زینت دوش نبی بودی و بی وجدان ها سر بریدند و گرفتند تو را نادیده ای که شد مهریه ی مادر تو آب فرات تَرَک روی لبت را لب دریا دیده؟! خنجر انداخت مسیحی و مسلمان برگشت به گمانم ته گودال مسیحا دیده @hosenih ای عزیزی که تنت پیش همه عریان شد بر سر پیرهنت فاطمه دعوا دیده دختری که همه ی دلخوشی اش بابا بود عوض دیدن بابا ، سر بابا دیده شعر از گروه © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزّمان» 🔸شاعر: ___________________________
(ع) 🔘🔘🔘60🔘🔘🔘 بند1⃣ یا حسن تویی آقای مهربونی که خیلی کریمه عنایت و محبتت به والله عظیمه منم گدایی سینه چاکی که حالش وخیمه ..... این دل من به عشق تو مجذوبه آقا به نوکریِّ کوی تو منسوبه آقا به یاد غربتت دلم آشوبه آقا ..... خدای عالم آب و گِلم رو با محبتت شرشته به روی قلبم اسم قشنگ یا امام حسن نوشته کوریه دشمن جای محبینت آقا حتما بهشته یا حسن جان ،مددی مولا •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند2⃣ یا حسن به یاد غربتت چشام میشه ابر بهاری تا اسم تو میاد اشکام میشه از دیده جاری برات بمیره نوکرت آقا حرم نداری ..... نه شمعی نه چراغی رو مزارت آقا نه خادمی نه زائری کنارت آقا عنایتی جونم بشه نثارت آقا ..... یک روز انشالله برات میسازیم یک حرم از جنس الماس چن صحن زیبا مثل حریم خوشگل حسین و عباس پای پیاده میایم حریم تو آقا با عشق و احساس یا حسن جان ،مددی مولا •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• 💠💠💠6⃣0⃣💠💠💠 🖌شعر و سبک: ➖➖➖
بسم‌الله الرحمن الرحیم به مناسبت سالروز_تخریب_بقیع قبرستان_بقیع بردیا_محمدی در ماتم سرچشمه های پاکیِ خاکی خون می چکد از زمزم افلاکیِ خاکی روی دلم حک می کنم..،حکّاکیِ خاکی : " قربان آن چار آفتاب خاکیِ خاکی " هفت آسمان از داغ این ها خون دل خورده خاک بقیع افلاک را در غم فرو بُرده وارد شدن در وادی طور خدا سخت است از پشت نرده دیدن آئینه ها سخت است تنهایی ارباب های با وفا سخت است گریه کنی اما بدون سر،صدا..،سخت است گریه کنانش آستینی در دهن دارند اینجا نگهبان هایشان دست بزن دارند سهم دل عاشق به جز نامهربانی نیست زوّار را قدر سلامی هم امانی نیست از گنبد و گلدسته و ایوان نشانی نیست بال کبوترها نباشد..،سایبانی نیست مانند این غم هیچ داغی را نخواهی دید جز ماه در شبها چراغی را نخواهی دید دست بلا بذر جدایی را نکارد کاش دشنه برای قلب شیعه برندارد کاش خاک بقیع اندوه بی حد را نیارد کاش از ابرهای آسمان باران نبارد کاش وقتی بباری کار ما مشکل شود باران قبر امامان غریبم گِل شود باران تا کِی گلوی ما اسیر آهِ غم گردد ای کاش یک ذرّه از این اندوه کم گردد انگشتری مادرم نذر حرم گردد تا صحن و ایوانِ "حسن جانم" علم گردد باید غریب خویش را یاری کنم آخر باید برای مجتبی کاری کنم آخر شهر نبی آلِ عبا را زجر سختی داد بعد از پیمبر مرتضی را زجر سختی داد ناموس شاه لافتی را زجر سختی داد پس‌کوچه هایش مجتبی را زجر سختی داد این بغضِ سنگین سالیانی در دلم مانده فرزند زهرا مثل مادر بی حرم مانده این خاک را آخر حسن آباد می سازیم منبر به نام باقر و سجاد می سازیم ایوان طلا و پنجره فولاد می سازیم صحنی شبیه صحن گوهرشاد می سازیم شب های جمعه "ناحیه" با آه میخوانیم مانند مشهد "آمدم ای شاه" میخوانیم باد موافق زلف شب را گیس خواهد کرد تصویر مرقد چشم ما را خیس خواهد کرد دارالقلم را رهبرم تاسیس خواهد کرد هر ساعتش علامه ای تدریس خواهد کرد پایان هر درسی سلام و روضه ای برپاست با نام صادق در مدینه حوزه ای برپاست بالای گنبد بال و پرها باز می ماند سجاده ی خونین‌جگرها باز می ماند راهِ حرم وقت سحرها باز می ماند زُوّار می آیند و درها باز می ماند در دست هر خادم گُلاب و جام می بینیم نقاره زن ها را به روی بام می بینیم باید پری از شهپرِ باب الحوائج ساخت حوضی به نام اصغرِ باب الحوائج ساخت تمثال مَشکی سردر باب‌الحوائج ساخت صحنی به نام مادر باب‌الحوائج ساخت در مضجع ام البنین ریحانه می ریزیم پائین پایش طرحِ "سقاخانه" می ریزیم روضه که می خوانی بگو هی آب،آب آنجا روضه بخوان از تشنگی بی حساب آنجا زنجیر میبینی بگو وای از طناب آنجا تا آب نوشیدی بگو وای از رباب آنجا سقّا کنار علقمه قدّش هلالی شد سهم رباب از آب،تنها مشکِ خالی شد
به مناسبت ۸ شوال سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام چند وقت پیش بود که غم بی حساب شد کعبه دوباره اَبرَهه گونه خراب شد این کعبه چار قبله به محراب سینه داشت کز خاکِ کینه چهرهء آن در نقاب شد نفرین به آنکه بغض علی را بهانه کرد باغِ بقیع زیر قدومش تراب شد این نسل کینه توز همان نسل کوچه اند که زیر پایشان گلِ یاسے گلاب شد اجدادشان به کوچه به زهرا لگد زدند وقتی که دست شیر خُدا در طناب شد اُفتاده بود در روی زهرا و رد شدند طوری که استخوان تنش آسیاب شد بازوی فاطمه وسط کوچه شد دوتا وقتی غلاف واردِ این منجلاب شد طوری کشیده خورد به زهرا که بعد از آن رو از علی گرفت و میان حجاب شد مادر به پیش چشم پسر خورد بر زمین کابوس کوچه بهر حسن یک عذاب شد از بعد کوچه حوریه دیگر نفس نداشت دیگر ورق ورق همهء این کتاب شد در فکرشان تهاجم و نبش قبور بود صد شکر از این جنایت و غم اجتناب شد گفتم ز نبش قبر و دلم باز گُر گرفت زنده به خاطرم غم طفل رباب شد یک‌نیزه آمد و به دل خاک شد فرو آرام روی نیزه دو چشمش به خواب شد پائین نیزه مضحکه شد مادر علی بالای نیزه نام علی چون شهاب شد .. مجتبی_صمدی_شهاب ٤شوّال ١٣٩٨ه.ش
ذوالجناح آمد و احوال به هم ریخته اش ریخت بر هم حرم از یال به هم ریخته اش صیحه زد زینب از اقبال به هم ریخته اش کربلا مانده و گودال به هم ریخته اش می دود زینب و می دید سنان می آید شمر در معرکه لبخند زنان می آید بین گودال شهنشاه جهان افتاده دور او نیزه و شمشیر و کمان افتاده سبط خاتم ولی از تاب و توان افتاده چشم نرگس به شقایق نگران افتاده وا علیا پسر فاطمه تنها مانده وا نبیا وسط عهد شکن ها مانده پیرهن چاک و بدن چاک و پر از زخم تنش یک نفر آمده انگار سرِ پیرُهنش از دم تیغ به هم ریخته نظم بدنش با عصای خودت ای پیر تو دیگر مزنش اشکها موج فشان بر دل ساحل بزنید من چه گویم خودتان سر به مقاتل بزنید شمر با خویش در آن باغچه خنجر آورد پنجه اش را طرف زلف صنوبر آورد ناله اهل حرم را به فغان در آورد وای از آنچه که او بر سرِ حنجر آورد امتحان سر شده و وقت قبولی شده است حل این مسئله هم قسمت خولی شده است سر و سامان جهان بر سر نی رفت سرش پا به پایش به سرِ نیزه می آید پسرش میخورد تاب در اطراف سر او قمرش این سفر کرده خدایا به سلامت سفرش مادر از دور به دنبال سرش می آید بعد از اینها چه به روز پسرش می آید؟؟ سیدحسن رستگار @rozeh_1
نه تنها زخم‌ها بي‌التيام است حديث غربت او ناتمام است ميان قتلگاه افتاده اما نگاه آخرش سوی خيام است به موج خون رها در قتلگاهی به سوی آسمان داری نگاهی چه عرفانی‌ست ذکر آخر تو: «الهی يا الهی يا الهی» یوسف رحیمی @rozeh_1
هیچ حالی شبیهِ حالت نیست هیچ روزی شبیه روزت نیست..!! آبهایِ تمام عالم هم مرهم زخمِ سینه سوزت نیست جگرت زخم شد زمانی که داشت از انگشترت نگین میریخت داغ یعنی به چشم خود دیدید قطعه قطعه علی زمین میریخت داغ یعنی جوان رعنایت تشنه لب روی خاک جان میداد نیزه ای بین سینه اش بود و "نا نجیبی "تکان تکان میداد داغ یعنی نبودن عباس بزدلان را جسور خواهد کرد حرمله پیش چشم غیرتی ات سمت خیمه عبور خواهد کرد داغ یعنی که غنچه ای را با سم ِمَرکب گُلاب می گیرند .. داغ یعنی:عموی خیمه که رفت دختران اضطراب میگیرند داغ یعنی که شیرخوارت را جای گهواره بینِ گور کنی... بند قنداقه اش به دستانت از کنار ِ رباب عبور کنی بی پناهی پناه ِاهلِ زمین هانی و مسلم و زهیرت کو؟ کو علمدار لشکرت آقا؟ شُوذَب و عابس و بُرِیرت کو؟ تکیه دادی به نیزه ی غربت آسمان رنگ ِ دود میدیدی روی ِ تل خواهر ِ غریبت را مثل ِ مادر کبود میدیدی.. کشتیِ رحمت ِخداوندی..! گیر کردی میان آن گودال چشم رحمت به قاتلت داری کم کمک گرچه میروی از حال غربت و درد و داغ یعنی که دشمنت میکشد سرت فریاد من بمیرم برای گیسویت که به چنگال قاتلت افتاد "نگران" کشتنت عزیز دلم "نگرانی" که حال ِ خوبی نیست پیش چشمان داغ دیده ی تان ... موقع ِ رقص و پایکوبی نیست هیچ داغی شبیه داغت نیست همه بر غربت تو خندیدند! هیچ دردی از این فراتر نیست که به تل، خواهر ِتو را دیدند وای از ضربه ی دوازدهم آه از ضَجّه های مادرتان قتلگاهِ شماست :گودال و .. تَلّ شده قتلگاه خواهرتان تشنه بودی و جای آب اما نیزه ای در گلو فرو کردند! پیکر ِ زخمی و نحیفت را با سم اسب زیر و رو کردند از تنت چشمه چشمه خون دارد- روی خاک ِ کویر میریزد آنقدر قطعه قطعه ات کردند که تنت از حصیر میریزد شد غروب و به زیر نور ماه برقِ انگشترت نمایان شد بعدِ غارت نمودن خیمه تازه نوبت به آن شتربان شد پیکرت روی خاک ماند و سرت سایه ی بان ِ تمام طفلان شد ماجرای نگاه و ناموس است که سرت ناگهان غزلخوان شد سرت از بسکه سنگ خورد افتاد من بمیرم که دردِ سر داری ای که از حال و روز خواهرها بر سر نیزه هم خبر داری هیچ حالی شبیهِ حالت نیست هیچ روزی شبیه روزت نیست..!! آبهایِ تمامِ عالم هم مرهم زخمِ سینه سوز ت نیست وحید مصلحی @rozeh_1
بین گودال پیکری گم شد یادگاری مادری گم شد آن قدر تیر و تیغ ونیزه زدند که در آن بین خنجری گم شد مثل الماس هزار تکه شدی تکه‌هایی ز گوهری گم شد تا به ده اسب نعل تازه زدند تا چهار فرسخی پری گم شد حرف انگشتری وسط نکشید هدیه سرخ خواهری گم شد روی نیزه سری نمی‌شد جا بین هجده سنان سری گم شد حمله کردند و امر شد به فرار وسط دشت دختری گم شد تا یکی را نجات داد عمه ... خبر آمد که دیگری گم شد حمله کردند، هر چه شد بردند ناگهان چند معجری گم شد ناله می‌زد رباب پی در پی گاهواره ز اصغری گم شد حسین ایزدی @rozeh_1
لشکری آمده تا سهم غنیمت ببرد از تنی غرقه به خون، جامه به غارت ببرد از سراشیبی گودال سرازیر شدند با هم از بختِ بد غائله درگیر شدند بابت جنگ جمل کسب غرامت کردند سر عمامه ی آقام قیامت کردند دست از این پیرهن ارثیه بردار ، سنان مادرش دوخته با زحمت بسیار ، سنان خولی خیر ندیده چه خیالی داری ؟ کوفی چشم دریده چه خیالی داری ؟ خورجین دست گرفتی سرِ گودال چرا؟ مانده ای خیره بر این زخمیِ بد حال چرا ؟ حرمله زیر سر توست بولله ببین پشت خیمه چقدر نیزه فرو رفته زمین ساربان منتظر رفتن لشکر مانده گوشه ای منتظر فرصت بهتر مانده هر کسی سهم نبرده ست بهم می ریزد بی نصیب از تن عریان، به حرم می ریزد وحید قاسمی @rozeh_1
فکر کن ظهر شود روز به آخر برسد لحظه ها بگذرد و ساعت خنجر برسد لحظه ی آخر گودال به کندی برود خنجر شمر سراسیمه به حنجر برسد فکر کن بین اجانب به چه وضعی به چه حال؟ زینب از تل به تماشای برادر برسد هرچه بوده است به غارت برود ، در گودال بوسه ای از رگ خشکیده به خواهر برسد ازدحام است و در این معرکه زینب مانده به برادر برسد یا که به معجر برسد قد خم دارد از این غم چه کسی می دانست؟ ارث مادر وسط دشت به دختر برسد محسن ناصحی @rozeh_1
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 اومدی پاییزمون بهار بشه دلای ما همه نو نوار بشه اومدی تا با تو و برادرت سفره ی موسوی برقرار بشه توو صفات تو خدارو میبینم عمه ی کرب و بلارو میبینم وقتیکه به گنبدت خیره میشم انگاری امام رضارو میبینم میشه که حضرت زهرا به تو گفت پدرت همش فِداها به تو گفت بعضی حرفامو به هیچکی نمیگم باید این حرفارو تنها به تو گفت همه خوبا همه حیرون تواند مریم و آسیه دربون تواند افتخار میرزا قمی ها اینه توی قبرستون شیخون تواند اونقدَر امامتو صدا زدی ناله ی رضا رضا رضا زدی مثل زینب تو هم آواره شدی به کوه و دشت و بیابونا زدی هرچی هم شد پسرت رو نزدند جلو چشمات قمرت رو نزدند پسرِ اَشعث ِ ملعونی نبود با سیلی برادرت رو نزدند هرچیشد وارد مقتل نشدی دیگه گریون بالای تل نشدی سه روز و سه شب توی بیابونا پشت دروازه معطل نشدی توی قم بال و پرت ریخته نشد رقاصه دور و برت ریخته نشد از رو پشت بومای خونه هاشون آب و آتیش رو سرت ریخته نشد توی قم بی احترامی ندیدی نگاه مردای شامی ندیدی توو خرابه های قم نبردنت بخدا بزم حرامی ندیدی به تو هیچکی کمتر از عزیز نگفت هیچکسی حرفای تند و تیز نگفت بین نامحرما یک برده فروش زبونم لال به شما.... شاعر : رضا قربانی حضرت معصومه (س) مدح 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 سکوت تلخ این شب آماده ی کمینه یه مرد ریش سفید و قلبی که باز حزینه دعا میکرد برای مردمون مدینه شبیه مادرش بود مرامشون همینه برای مردمی که یبار وفا نکردند مثل هوای پاییز همیشه سرد و زردن چند ساله آقام تو کوچه های مدینه که میرسه نفس میاد گیر میکنه تو سینه از یه حادثه یه حادثه یادش میاد پدر میگفت که مادرت تو کوچه ها شده نشون دست اعدا یادش میاد پدر میگفت همینجا بود که روی خاک کشیده شد چادر زهرا امان امان از غریبی ٢ بند دوم باید خونش بسوزه حالا شبیه مادر باید دلش بسوزه، حالا شبیه حیدر ریخته بودن تو خونه ، با مشعل های روشن حتی مجال ندادن ، آقا عبا بپوشن دست آقا رو بستن، بی عذر و بی بهونه پشت سرش میرفتن، با ضرب تازیونه نامسلمونا، مگه نمی بینید آقام یه پیر مرده بگید آخه، به حقتون مگه بدی تا حالا کرده یه پیر مرده بزار عصاشو بگیره آروم بکش توروخدا پاهاش رمق نداره والله تو روی مرکب و آقام پیاده دنبال توا بمیره این نوکرت آقا امان امان از اين غریبی ٢ بند سوم اما یه کاری کردن، آتیش زدن به جونش تو خاطرش میومد، عمه ی قدکمونش به مجلس شراب و ،یه درد بی نهایت یه بغض پاره پاره ، یک دل پر شکایت انگار یکی با دشنه ،قلبش و میخراشه چشماش یه کاسه خونه، تو فکر عمه هاشه میگه تو دلش، من بمیرم برای تو عمه زینب چی کشیدی، من که دیگه داره میاد جونم به لب عمه زینب خداروشکر که لااقل طشت طلا اینجا نبود نبوده چوب خیزرانی خداروشکر که جام زهر مرا برد از این فلک دگر نمانده نیمه جانی امان امان از اين غریبی ٢ میلاد رحیمی امام صادق (ع) نوحه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 غریبانه در بین کوچه ها امشب رهسپارم با حال خسته منم میهمان اما مانده ام حیران در به روی من کوفه بسته نوشتم بیائی و شد سفیر تو در بر زهرا سر شکسته آه سر من قربان سر تو فدای آه خواهر تو بمیرد صدها مسلم اما نگردد نیلی دختر تو ای قربانت سر و جانم نگرانم نگران نگران نگرانم کاش از کوفه خبرم را برسانم نگران نگران نگرانم کوفه میا عزیز زهرا بود این دیار غم شهر آشوب و شهر نامردی شهر نیرنگ زده لخته خون روی گیسوان من بسکه باریده بر سرم سنگ یقین دارم ای آقا کودک کوفه بر رخ طفلت میزند چنگ آه به چه روزی من را کشیدند مرا با این مردی خمیدند به روی جسم پارهء من میان هر کوچه دویدند آهم باشد از غم تو پر گدازه پر گدازه پر گدازه پر گدازه نقشه این است که بتازند بر جنازه نعل تازه نعل تازه نعل تازه کوفه میا عزیز زهرا ته کوچه ای باسر بین یک گودی تا که افتادم ناله کردم الهی نیفتی در بین گودال و نکشد قاتل گیسویت را از آن بدتر اینکه در محضر زهرا جابجا گردی با لگدها آه امان از این هجران و دوری ندارم من سنگ صبوری از آن ترسم مثل سر من بسوزد رأست در تنوری بر دروازه سر مسلم رفته بالا ای نگارا ای نگارا ای نگارا ای وای از این که بیفتد رأست آقا زیر پاها زیر پاها زیر پاها کوفه میا عزیز زهرا بگو تا ابالفضلت پر کند مشک کودکانت را تا تواند دل آشوبم از اینکه از علی اصغر تشگنی بر لب جان رساند ز سوز عطش آخر طفل ششماهه پنجه برسینه بکشاند آه می آزارد گرما لبش را برد بالا سوز تبش را شبیه شمشیری سه شعبه پراند از تن غبغبش را وای از حیران شدن تو پیش لشگر پیش لشگر پیش لشگر پیش لشگر وای از شرم تو آه و روی مادر روی مادر روی مادر روی مادر کوفه میا عزیز زهرا مجتبی صمدی شهاب حضرت مسلم (ع) نوحه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar