eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.4هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی آنلاین - بر هم نزن نماز مرا بی هوا نزن - حاج حسین حقی.mp3
3.41M
🔳 (ع) 🌴بر هم نزن نماز مرا بی هوا نزن 🌴حالا که میزنی جلوی آشنا نزن 🎤حاج تکثیر عشق 💚 👈 @shoormahshar @yaraliagham
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
کاسه ی چشم حضرتش انگار شده از غصه و غریبی پُر وسط کوچه های بی شرمی نبریدش برهنه پا اینطور از همین کوچه های نامردی خاطرات بدی به دل دارد توی گوشش صدای یک سیلی ست مثل ابر بهار می بارد @hosenih وسط نافله کجا بردید پیرمردی که بی کس و تنهاست قصه ی تلخ بردنش امروز چقدر مثل روضه ی مولاست از غم چهره ای کبود انگار روزگارش همیشه در غم بود آسمان ِنگاه ِخونش خیس قامتش مثل مادرش خم بود دست شعله رسیده بود ای وای بر دری که زبانه اش می سوخت ناگهان در میان آتش داشت همه ی آشیانه اش می سوخت بین دود و شراره ها آنجا فکر گلهای پرپرش افتاد در ِآتش گرفته را می دید چقدر یاد مادرش افتاد در ِآتش گرفته را می دید به لبش بود آه و واویلا گریه می کرد و صحنه را می دید آتش ِخیمه های عاشورا @hosenih گریه می کرد و صحنه را می دید گیسوانی که آخرش می سوخت وسط شعله های نامردی عمه ای را که معجرش می سوخت گریه می کرد و صحنه را می دید غارت خیمه های زنها را روضه می خواند در دلش آنجا بر نوک نیزه اشک سقا را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
دوباره پای برهنه شبانه  آوردت شبانه باز که از کُنجِ خانه آوردت کسی نگفت که از راه دور آمده است کسی نگفت به منصور، نور آمده است عبا نداری و عمامه و ردایت کو؟ چقدر خون شده پایت بگو عصایت کو؟ @hosenih بمیرم آمدی و ردِ پایِ تو پیداست چقدر زخم روی دست‌های تو پیداست حرم تو هستی او پشت بر حرم داده تو ایستاده‌ای و نانجیب لم داده به گرد خویش غلام و کنیز دارد باز به زیر بالش خود تیغ تیز دارد باز نگاه تو  پُرِ صبر است و سینه‌ات آرام نگاه او پُرِ خشم و دلش پُر از دشنام سه بار خواست بسوزی به ناروا که نشد سه بار خواست بگوید به ناسزا که نشد سه بار سمت تو آمد  ولی برِ تو نشست سه بار تیغ کشید و قلاف کرد و نشست سه بار خواست بتازد ولی سلامت کرد بجای دشنه و دُشنام احترامت کرد هزار شُکر شکست از نهیبِ پیغمبر بجای خویش نشست از نهیبِ پیغمبر هزار شُکر جسارت نشد به پیر حرم هزار شُکر که رفتی حرم امیرِ حرم تو کوه بودی و او در مقابلِ تو شکست اگرچه پیش تو خم شد ولی دل تو شکست شکست تا دل تو گفت: یا رسول الله به گریه مقبل تو گفت  با رسول الله_  بلند مرتبه شاهی زِ صدر زین اُفتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین اُفتاد @hosenih تمام پیکر‌ش از تیغ غرق خون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید مزاحم نفسش نیزه با عصا  شده بود هزار تیغ شکسته به زور جا شده بود لبش پُر از ترک و  آب را بردند به روی ناقه‌ی عریان رُباب را بردند... شاعر © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
هرچه از درد و بلا بر سر حیدر افتاد داد بیداد که یک روز به جعفر افتاد یا رب این شعله چرا ول کن این طایفه نیست؟! باز از خیمه گذشت و روی این در افتاد @hosenih سجده اش خورد به هم بس که تکانش دادند سر سجاده ی خود با دل مضطر افتاد با عصا هم بدود باز زمین می افتد بی عصا رفت و به هر کوچه مکرر افتاد پس کجایند دراین واقعه شاگردانش؟ پیش چشمان همه حرمت منبر افتاد تا زمین خورد صدا زد ز جگر وا اُمّاه پشتِ در یاد زمین خوردن مادر افتاد مادرش خورد زمین، خورد زمین، خورد زمین جلوی چشم علی، فاطمه با سر افتاد فضه آمد کمکش ورنه مصیبت می‌شد فضه با دیدن او پهلوی کوثر افتاد گریه‌ی غربت زن قاتل شوهر باشد پس عجب نیست بگوییم که حیدر افتاد آخر روضه‌ی ما حرف حسین است حسین دشنه با حنجر خشکیده ی او در افتاد ولی الله به یک ضربه تنش برگشته گذر شمر به این ناحیه آخر افتاد کینه اش با دوسه تا ضربه به پایان نرسید آنقدر زد روی تل یکسره خواهر افتاد @hosenih بانوک چکمه تنش این سو وآن سو می شد بانوک نیزه سرش این ور و آن ور افتاد آنکه درسجده فقط پای خدا می افتاد وقت قتل علی اکبر شد و بدتر افتاد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
باید غزل سرتاسرش آتش بگیرد شاعر بسوزد دفترش آتش بگیرد از داغ پی‌درپی سزاوار است شیعه با گریه مژگان ترش آتش بگیرد @hosenih وقتی کبوتر در قفس محبوس باشد ای وای اگر بال و پرش آتش بگیرد وقتی زنی پشت در خانه‌ست هرگز خانه نبایستی درش آتش بگیرد سخت است پیش چشم مردی که به نیزه‌ست دار و ندار خواهرش آتش بگیرد گیرم به غارت رفت گردنبند طفلی دیگر چرا پس معجرش آتش بگیرد؟ فرزند ابراهیم در آتش بعید است یک تار از موی سرش آتش بگیرد @hosenih مرد خراسانی! ببین هارون مکّی حاشا که یکدم باورش آتش بگیرد تا پنج تن یار حقیقی نیست باید شیعه نگاهِ بر درش آتش بگیرد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از کار غربتت گره‌ای وا نمی‌کند این شهر ، با دل تو مدارا نمی‌کند   این شهر ، زخم بی‌کسی‌ات را…عزیز من جز با دوای زهر مداوا نمی‌کند   این شهر ، در میان خودش جز همین بقیع یک جای امن بهر تو پیدا نمی‌کند   اینجا اگر کسی به سوی خانه‌ات رود در را به غیر ضرب لگد وا نمی‌کند   این شهر ، شهرِ شعله و هیزم به دستهاست با آل فاطمه به جز این تا نمی‌کند   ابن ِربیع ِ پست چه آورده بر سرت؟ شرم و حیا ز سِنّ تو گویا نمی‌کند   بالای اسب در پیِ خود می‌کشاندت رحمی به قامتِ خَمَت امّا نمی‌کند   تا می‌خوری زمین به تو لبخند می‌زند اصلاً رعایت رَمَقت را نمی‌کند   زخم زبانش از لب شمشیر بدتر است یک ذرّه احترام به زهرا نمی‌کند 🖋صالحی
بارها سینه سوزان مرا سوزاندند وقت و بی وقت دل و جان مرا سوزاندند   هر شب و نیمه شب آزار دلم میدادند در خفا قلب پریشان مرا سوزاندند   سر سجاده اهانت به نمازم کردند بر لبم آیه قرآن مرا سوزاندند   پا برهنه برُبودند مرا از حرمم حرمت پیری و عنوان مرا سوزاندند   ناسزا پیش دو چشمم که به مادر گفتند به خدا عزت جانان مرا سوزاندند   من به دنبال سر اَستَرشان ذکر به لب سوز ذکر لب عطشان مرا سوزاندند   از غم مادر خود بی سر و سامان شده ام که به کوچه سر و سامان مرا سوزاندند   گرچه دیدند که بر کرب و بلا میگریم باز هم دیده گریان مرا سوزاندند   به خدا بر جگرم زهر جفا مرحم بود گرچه از کینه دل و جان مرا سوزاندند 🖋محمود ژولیده
بند اول👇 باز دوباره دری میسوزه کوچه ای پُر شده از نامرد پیره مردی غریب افتاده نانجیبی دِلش رو خون کرد بی یار و یاوره غریب و مضطره وارث درد و غصه های حیدره آتیش زدن به در امون زِ درده سر شدن یه عده ای به خونَش حمله ور بند دوم👇 مدینه غرق سوز و آهه آسمونش به رنگ تاره شعله ها گُر گرفته انگار داره بازم بَلا می باره آقامونو دارَن از خونه می بَرن دستاشو بستن و توو کوچه می کِشن با ظلم بی حساب میدن بهش عذاب با تازیوونه پیره مرد و می زَنَن بند سوم👇 بی عبا و عمامه ای وای اُفتاده یاد جَدش حیدر بی قراره میون کوچه واسه ی روضه های مادر اون مادری که سوخت بال و پری که سوخت به زیر دست و پاها پیکری که سوخت اون پسری که سوخت میخ دری که سوخت میون هُرم شعله چادری که سوخت بند چهارم👇 دیگه جونش رسیده روو لب پا برهنه به پشت مرکب نانجیبا میدن آزارِش زنده شد داغ عمه زینب نداره التیام مصیبتای شام اونا که اومدن برای ازدهام اونا که رقصیدن گوشواره دُزدیدن بُردن مخدرات و مجلس حرام عباس قلعه علیه السلام
سبک تا مشکتو تو آب زدی،موجای دریا شد آروم تا تو دعام کردی مادر،من عاقبت بخیرشدم۲ ممنونتم یا فاطمه ،منم مثل ظهیرشدم انشاالله تا روزجزا،کنیز بچه هات باشم ۲ شافع محشرم باشی مادر که فدات بشم می‌دونم مادر،کنیزتو روسیاهه۲ می‌دونم نامه ی اعمال من سیاهه یا زهرا۴ حواله مون دادی خانوم ،به مرتضی به همسرت گفتی یه یاعلی بگو تموم میشه هم و غمت۲ تورو بجون بچه هات جان علی مرتضی ۲ امام زمانیمون بکن ،شهید بشیم و مبتلا آخه می‌دونی ،دوای دردامه مهدی۲ همیشه گفتم همه جا آقا مه مهدی۲ یازهرا۴ عجل ظهورک آقا جون،بیا به جون مادرت۲ دست جوونا رو بگیر تاکه بمونن نوکرت الهی روشن بشه چشمام به جمالت۲ همه ی عمرم شده فکرت و خیالت الهی آقا ببینم روزی که گفتی شدم راضی از تو وازهمه اعمالت یا مهدی ۴ شاعر ، مریم صالحی مرزیجرانی
‍ ❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔹السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا خُزّانَ عِلْمِ اللّهِ اَلسَّلامُ ... 🔹 بند اول👇 یه پیرمرد روی زمین افتاده پای برهنه بردنش تو جاده هجوم آوردن یه شبی تو خونه ش کشیدن از زیر پاهاش سجاده شب اسارت و غریبی آقامه یه بچه ای داد می زنه نزن بابامه بستن پیش چشم همسرش دستاشو نذاشتن حتی بذاره عبا عمامه فداک امی و ابی یا امام صادق بند دوم👇 غریب و تنها تو مدینه مونده با یه بغل بغض تو سینه مونده حالا میفهمم چقَدَر نامردا تو دلشون از علی کینه مونده چقد غریبونه به پشت در افتادن علی می بینه مادر و پسر افتادن دستای پهلوون خیبرو که بستن چهل نفر به جون یک نفر افتادن فداک امی و ابی مادرم یا زهرا بند سوم👇 تو سینه بذر کینه کاشتن اما حیا رو زیر پا گذاشتن اما حرمتتو شکستن آقای من کاری به دخترت نداشتن اما تو کربلا کف میزدند و پا کوبیدن به گریه ها و ضجه ی رباب خندیدن به خیمه حمله بردن و برا سوغاتی گوشواره از گوشای دخترا دزدیدن فداک امی و ابی یا ایاعبدالله مظاهر کثیری نژاد علیه السلام
۱۲ امشب مدینه در عزا بهر امام صادق است موسی بن جعفر دیده گریانِ شمس حقایق است فرزند پاک او موسی، نشسته در غم و عزا واغربتا واغربتا(۲) زهر منصورِ بی حیا شرر زده بر جان او زهر ستم اثر کرده بر پیکر سوزان او ازاین داغ و مصیبت ها خون شد دل آل عبا واغربتا واغربتا(۲) امام هفتم از داغ بابا شده خونین جگر در کنار جسم پدر ریزد ز غم اشکِ بصر ششم امام شیعیان شد کشته ی زهر جفا واغربتا واغربتا(۲) قرآن ناطق امام صادق ما گشته خموش بادست موسی بن جعفر پیکراو شدکفن پوش در کنار پیکر او دارد با پدرش نجوا واغربتا واغربتا(۲) فرزند قد خمیده در غم بابا نشسته است موسی بن جعفر برپدر دخیل گریه بسته است بعد از پدر فرزند او در غربت و گشته تنها واغربتا واغربتا(۲) در نیمه های شب ز کین دشمن آمد در خانه اش همچون خانه ی فاطمه آتش زده کاشانه اش در بین آتشِ دشمن افتاده به یاد زهرا واغربتا واغربتا(۲) در میان آتش دشمن افتاده یاد مادر یاد ضرب لگدِ دشمن و ناله ی پشت در سوزد به یاد فاطمه با گریه های بی صدا واغربتا واغربتا(۲)
. تو گل باغ ولایی، نور حی کبریایی ششمین شمس ولایت شیعیان رامقتدایی تویی ششم امام تویی ماه تمام به شیعه تابه حشر بود لطفت مدام مدد صادق مدد۴ تو صفای قلب مایی درد ما را تو دوایی تو به اذن حی یکتا هر گره را می‌گشایی من از احسان تو شدم مهمان تو نشستم از کرم کنار خوان تو مدد صادق مدد۴ عالم علم پیمبر، صادق آل محمد حی داور را تو مظهر صادق آل محمد تویی یار و حبیب به درد ما طبیب تو هستی صادقا به شهر خود غریب مدد صادق مدد۴ ای امام بی قرینه،تو به شهر خود مدینه گشته ای بادست دشمن توشهیدظلم و کینه ز ظلم و کینه‌ها شده پر خون دلت زده زهر ستم شرر بر حاصلت مدد صادق مدد۴ زده دشمن آتش کین ازستم کاشانه ی تو دشمنان بی حیایت آمده درخانه ی تو عدوی بی حیا زده آتش به جان ز غم فرزند تو شده قامت کمان مدد صادق مدد۴ صادق آل محمد جز غم و محنت ندیدی دست بسته یابن زهرا درپی اسب میدویدی از این ظلم و ستم شدی مولا حزین بمیرم صادقا فتادی بر زمین مدد صادق مدد۴ از غم داغ تو مولا شد مدینه غرق ماتم زین مصیبت یابن زهرا قامت موسی شده خم ز سوز داغ تو مدینه در عزاست درون خانه‌ات زغم ماتم سراست مدد صادق مدد۴ مرقد تو در مدینه شد نشان غربت تو مانده خاکی یابن زهرا از ستم ها تربت تو بسان فاطمه بود قدرت رفیع غریب از ظلم و کین بود قبرت بقیع مدد صادق مدد۴