به مناسبت سوم خرداد سالروز #آزادسازی_خرمشهر
سفر کردند و پیدا شد چه ناپیدایِ بسیاری
عجین شد واژهٔ ایثار با معنایِ بسیاری
بخوان آیاتی از «إنّا فتَحنا» را به خطّ خون
که از تفسیر آن جاری شود دریایِ بسیاری
@hosenih
نمایان شد شجاعت بیشتر با فتح خرمشهر
همان فتحی که با خود داشت برکت هایِ بسیاری
تناور کرد سرو استقامت را، نشست این باغ
به داغِ لاله های عاشق و زیبایِ بسیاری
شنیدم کودکانی با یتیمی خون دل خوردند
شنیدم کم شدند از خانه ها بابایِ بسیاری
چه مادرها که دق کردند در آغوش ِ قاب عکس
چه همسرها که جان کندند با رؤیایِ بسیاری
اگر چه خون دل خوردند اما عشق میکردند
از آن سرما که شد سرشار از گرمایِ بسیاری
خدا آزاد کرد از پنجه هایِ رنج ایران را
جواب صبر شد روحیهٔ بالایِ بسیاری
@hosenih
خیانت کرد دشمن بر وطن اما خدا را شکر
به دست ضربهٔ کاری قلم شد پایِ بسیاری
پُر است از شیرهای در کمین هر گوشه از این خاک
هنوز ایرانمان دارد «جهان آرا»یِ بسیاری!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اشعار آیینی حسینیه
یادداشت استاد گرامی #سیدمهدی_حسینی_رکن_آبادی درباره نماهنگ #سلام_فرمانده 🔹#یک_نکته_ازین_معنی(۱) گ
یادداشت شماره ۲ استاد گرامی #سیدمهدی_حسینی_رکن_آبادی درباره نماهنگ #سلام_فرمانده
🔹#یک_نکته_از_این_معنی(۲)
#سلام_فرمانده،
یک سرود ساده و مردمی است؛
اما نباید آن را دست کم گرفت؛
هرچند ایرادهای فنی دارد..
در نوشته پیشین، از برخی شاعران و منتقدان گله داشتم؛
که چرا به جای توجه به اقبال عمومی و مردمی، ذرهبین به دست گرفته، به سراغ عیبیابی از آن رفتهاند...
و از آن عزیزان و گرامیان خواستم
به دنبال پاسخ به این سؤال باشند که:
چرا آثار ما مدعیان شاعری،
تناسبی با نیاز مردم ندارد؟
و چرا این اثر، چنین با اقبال عمومی مواجه شده است؟
به نظر می رسد،
مهمترین دلیل این اقبال عمومی،
ارائه پیامهایی است که تاکنون در اشعار مهدوی کمتر بدان پرداخته شده است... مضامینی چون:
* ادب گفتار در محضر امام،
* سنت عهد بستن با امام؛
( براین سنت در متون ادعیه شیعی، از جمله دعای عهد و زیارت دوم امام حسین علیهالسلام تأکید شده است.)
* حرکت به سمت امام؛
* اظهار وفاداری با وجود سن کوچک؛
* اعلام آمادگی برای یاری از امام؛
* شناخت اسوههای مقاومت و شهادت، مثل:
میرزا کوچکخان و شهید قاسم سلیمانی
و
الگوگیری از آنان...
واقعیت این است که جامعه ما تشنه پیامهای ناب شیعی و بویژه مهدوی است و بازتاب آن در اشعار ولایی؛
اما بسیاری از شاعران هنوز نتوانستهاند این پیامها را در شعرشان به زبان و بیانی شاعرانه و مردمی، بازآفرینی کنند.
امیدست، شاعران و سرودپردازان به این مهم،
بیش از همیشه توجه و عنایت داشته باشند.
@hosenih
#امام_صادق_ع_شهادت
باید غزل سرتاسرش آتش بگیرد
شاعر بسوزد دفترش آتش بگیرد
از داغ پیدرپی سزاوار است شیعه
با گریه مژگان ترش آتش بگیرد
@hosenih
وقتی کبوتر در قفس محبوس باشد
ای وای اگر بال و پرش آتش بگیرد
وقتی زنی پشت در خانهست هرگز
خانه نبایستی درش آتش بگیرد
سخت است پیش چشم مردی که به نیزهست
دار و ندار خواهرش آتش بگیرد
گیرم به غارت رفت گردنبند طفلی
دیگر چرا پس معجرش آتش بگیرد؟
فرزند ابراهیم در آتش بعید است
یک تار از موی سرش آتش بگیرد
@hosenih
مرد خراسانی! ببین هارون مکّی
حاشا که یکدم باورش آتش بگیرد
تا پنج تن یار حقیقی نیست باید
شیعه نگاهِ بر درش آتش بگیرد
شاعر: #علی_سلیمیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴عرض تسلیت خدمت خانواده های عزادار آبادانی
ای کاش خرمشهر ما
آزاد از این حِرمان شود
ای کاش آبادان ما
یک روز آبادان شود
شاعر: #قاسم_صرافان
@hosenih
#امام_صادق_ع_شهادت
دستِ ستم، امام اُمم را ز ما گرفت
زهرا دوباره در غم دیگر عزا گرفت
داغِ دلِ پیمبر و حیدر که تازه شد
بارِ دگر، مدینه غم کربلا گرفت
یک مجتبای دیگر و یک باقرِ دگر
سجادِ دیگری به بقیع باز جا گرفت
@hosenih
□ □ □
کرب و بلای صادق آل عبا رسید
شعله دوباره دامن آل کسا گرفت
آتش رسید باز به دهلیزِ بیتِ وحی
این خانه باز هم ز سقیفه بلا گرفت
با اینکه خانواده، همه در امان شدند
هُرمش، تمام اهلِ حرم را فرا گرفت
تا حال، نیمه شب به حرم حمله ای نبود
این بارِ اول است که این فتنه پا گرفت
دشمن ز در نرفت، ز دیوارِ خانه رفت
بَد فرصتِ نماز ولیِ خدا گرفت
با بددهانی از پسر فاطمه ربود...
سجاده و مجالِ نماز و ثنا گرفت
آن سالخورده را پیِ مرکب ز بس کشید
ناگه میانِ رَه، نفَسَش بی هوا گرفت
□ □ □
در کاخِ ظلم، گرچه فراخوانده شد، ولی
هربار، تیرِ قهرِ رسول خدا گرفت
اینجا چه شد، رسول خدا فرصتِ قتال...
از قاتلانِ صادق آل عبا گرفت؟
اما حسین،،، طعمه ی شمشیرها شد و
بر جای جایِ پیکرِ او نیزه جا گرفت
با چکمه روی سینه ی آقا نشست و گفت:
باید که تیغ بر سرِ تو از قفا گرفت
@hosenih
بس استخوانِ پیکرِ او نعلِ تازه خورد
"اِبنِ زیاد" پای جفا را طلا گرفت
وقتیکه حکمِ حمله به خیمه مباح شد
تازه تمامِ نقشه ی آن بی حیا گرفت
غارت که شد تمامِ حرم، تازه بعد از آن
معجر بروی نیزه ی کفار جا گرفت
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_شهادت
#محاوره
سلام ای قرار دل بی قرارا
سلام ای محاسن سفید ِ شهیدا
سلام ای که هس زائر تربت تو
امام زمان باز تنهای تنها
چه شهری چه دردی ، چه بدکینه هایی
عجب روزگاری ، چه قد پسته دنیا
اونی که جهان روشنه از وجودش
روو قبرش یه شمعم ، نمی سوزه حالا
@hosenih
چرا باید آروم بگیرم خدایا
یه دنیا فراقه توو این چشم گریون
باید بودیم این ساعتا ما مدینه
باید میشد الآن ، بقیع غرق بارون
دلم مادری تر شده از همیشه
دلم باز گرفته برا فاطمیه
باید اشک خون ریخت ، امشب باید مُرد
توو این روضه که هس یه پا فاطمیه
چرا باز هیزم ،چرا باز آتیش
چی میخواد مدینه ازین خانواده
جوونا روو مرکب با خنده می بردن
یه آقای پیر و با پای پیاده
چه جور پیرمرد قبیله نَمیره
توو این کوچه ای که شده نوجوون پیر
میگه مو به موی غمای حسن رو
همین بغض آقا ، همین آه دلگیر
چه رسم بدی مونده جا از مغیره
چی کار کرده کینه ، چه کار کرده دنیا
چرا میخوره تا زمین دست بسته
میگه وای مادر ، میگه وای بابا
چی میخوای کوچه از اولاد روضه
چی میخوای کوچه ازین مادری ها
مگه زحمتای یه عُمرِ نبی رو
تلافی نکردی با سیلی به زهرا
مدینه نگهدار یه کم احترام و
نلرزون یه عرش و ، نرو راه شام و
نزار بیشتر از این ، بشه روضه تکرار
توی بزم مستا ، کی دیده امام و
@hosenih
بازم خوبه تشت ِ طلا نیست اینجا
بازم خوبه که خیزران در کمین نیست
کسی بعد آقا اسارت نمیره
کسی بعد آقا خرابه نشین نیست
غریبونه جون داد ولیکن چهل روز
به اهل و عیالش جسارت نکردن
آهای دیو و دَدهای کوفه ببینید
عقیق سلیمان و غارت نکردن
شاعر: #محمدحسین_رحیمیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
از حدیث لوح می آید مقامات اینچنین
که ندارد هیچ کس جزتو کرامات اینچنین
مانده در توصیف یک شأن تو ابیات اینچنین
سالها محکوم عشق توست، نیات اینچنین
تا ابد مرئوس ماییم و ریاست با شما
نازشصت هرکسی ما را رسانده تا شما
@hosenih
انقلاب علم، با کرسی درست پا گرفت
بحث و استدلال از عصر شما بالا گرفت
فقه ما از نور فقه جعفری معنا گرفت
میشود جزء مفاخر هرکس اینجا جاگرفت
راه گم کرده کنارت راه پیدا میکند
از دمت پیرزنی کار مسیحا میکند
آبروی پرچم در اهتزاز ما تویی
از بقیه بی نیازیم و نیاز ما تویی
ما همه اهل نمازیمو نماز ما تویی
پس شفاعت کن که تنها چاره ساز ماتویی
بانی ترویج عاشورا تویی پس بی گمان
خانه ات یعنی حسینیه شما هم روضه خوان
مجلس درست شلوغ و خانه ات خلوت شده
سهم تو در این دیار آشنا غربت شده
بازهم پشت دری لبریز جمعیت شده
خانۀ امن الهی سلب امنیت شده
آتشی از خانه ی زهرا به این در هم رسید
ارث دست بسته حیدر به جعفر هم رسید
پیرمرد شهر از دارالعباده رفتنی ست
نور حق با عده ای ابلیس زاده رفتنی ست
دستهایش بسته شد پس بی اراده رفتنی ست
بی عمامه بی عبا پای پیاده رفتنی ست
کوچه در کوچه به پشت اسب حالا میدوی
پیش چشم مردمی بی عار تنها میدوی
گرچه کوچه گردی و دست تو بند سلسله ست
راستی آقا بگو دور شما هم هلهله ست؟
راستی بر پای تو از خار صحرا آبله ست؟
راستی آقا دلت دلواپس یک قافله ست؟
راستی اهل و عیالت را اسارت میبرند
چادر و روبنده از آنها به غارت میبرند؟
@hosenih
نه کسی اینجا ز سرها معجری را میکشد
نه کسی با تازیانه خواهری را میکشد
نه کسی از پشت موی دختری را میکشد
نه کسی بر گردن تو خنجری را میکشد
نیزه داری هم اگرباشد سری بر نیزه نیست
قلب هجده پاره ی پیغمبری بر نیزه نیست
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح
به جای تیغ خون آلود، تیغی جوهری داری
نه از مردان جنگ، از اهل دانش لشکری داری
@hosenih
کلاس درس نه، دکان عشق است این که می بینم
چه آوردی که از هفتاد ملت مشتری داری؟
زمان خطبه ات چرخِ فلک از کار می افتد
نه تنها از زمین از عرش هم پامنبری داری
به ظن دوستان گویی غریب افتاده ای هرچند
به زعم دشمنان آوازه ای سرتاسری داری
غلام ات مثل ابراهیم آتش را گلستان کرد
و این تازه غلامت بود و بر او سروری داری
چه توصیفش کنم هارون مکی را؟ خدا را شکر
کنار دست خود مانند حیدر قنبری داری
@hosenih
دمیدی در تن اسلام جان تازه ای دیگر
به باغ آفت زدند اما برایش نوبری داری
شاعر: #سیدجعفر_حیدری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_شهادت
گرچه شوال ولی داغ محرم با اوست
پس عجب نیست اگر این همه ماتم با اوست
@hosenih
مثل جدش شده در کنیه اباعبدالله
در بقیع است ولی کرببلا هم با اوست
شیعه را کرببلا گرچه علمداری کرد
جعفری مذهبمان کرده و پرچم با اوست
من اگر مورم اگر هیچ ولی می دانم
(( او سلیمان جهان است که خاتم با اوست))
زندگی نامه ی او سطر به سطرش روضه است
که مصیبات همه عالم و آدم با اوست
در غمش اشک ، اگر ریخت اگر جاری شد
بانی روضه ی سقاست و زمزم با اوست
@hosenih
لفظی از کوچه در این مرثیه محزون تر نیست
وارث محنت زهراست اگر غم با اوست
شاعر: #محسن_ناصحی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
صداقت گوشه ای از بی نهایت حسن رفتارش
هزاران جابر و صدها ابوحمزه بدهکارش
و عنوان رئیس مذهب شیعه سزاوارش عزادارم عزادارم عزادارم عزادارش
عزادار امامی که شهید سینه چاکی شد
میان کوچه ها ریش سفیدش گرد و خاکی شد
@hosenih
امامی کز تمام اهل این خانه نشان دارد شبیه مادرش در شعله ها جا و مکان دارد
دو دست بسته ای همچون امیرمومنان دارد
و مثل عمه اش از طعنه ها قد کمان دارد
به اشک غربتش امروز جام دیده را پر کن
تمام دردهای شیعه را در او تصور کن
تصور کن امامت را که بی عمامه میبردند تصور کن امامت را بدون جامه میبردند
تصور کن که او را عده ای خودکامه میبردند
تصور کن به زیر دست و پا علامه میبردند
به پهلو روی خاک افتاد و باغم گفت وا اماه
عبایش رفت زیر سم مرکب گفت یا جداه
@hosenih
به آن صحن و سرایی که ندارد اشک میریزم
به آن گنبد طلایی که ندارد اشک میریزم
به آن گلدسته هایی که ندارد اشک میریزم به آن کرب و بلائی که ندارد اشک میریزم
فدای غربتش هر چند سرنیزه ندید و رفت
فدای غربتش هرچند آبی سرکشید و رفت
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
دین زنده از شریعت ِ شیخ الائمه شد
مرهون ِ صبر و همت ِ شیخ الائمه شد
بی شـک قرار عاشـقی و شیعـگی ما ...
از اِلتفـات ِ حضـرت ِ شیخ الائمه شد
@hosenih
هر کس نمازهای خودش را سبک شمرد
بـی بهـره از شفاعـت ِ شیخ الائمه شد
در شهر مادری خودش هم امان نداشت
توهین چرا بهساحت شیخ الائمه شد ...؟!
با اینکه داشت یار فراوان ، بمیرم آه ...
غربت به روی غربت ِ شیخ الائمه شد
روزی همین مدینه همین کوچههای تنگ...
آری ، دوبـاره نـوبـت ِ شیخ الائمه شد ...
درکوچهها دویدوزمین خورد و صبر کرد
بی حرمتی ، به حرمت ِ شیخ الائمه شد
آتـش زدن به خانهی پدرومادرش ولی ...
در زنـدگی ، مصـیبت ِ شیخ الائمه شد
دلشورهداشت اهلوعیالش چه میشوند...
مجروح و زخم ، غیرت ِ شیخ الائمه شد
از بس که داغ مادر ِ خود را مرور کرد ...
از غم شکـسته قامت ِ شیخ الائمه شد
از کوچه، آتـش آمـد و از کربـلا ، بلا ...
آتش نصیب و قسمت ِ شیخ الائمه شد
@hosenih
مُهر نماز اوسـت فقـط ، تُربت الحـسین
خاکی که خـاک تُربـت ِ شیخ الائمه شد
«یاجَدّیَالغَریب،حسین» شصتو پنج سال
عـمری تمـام ، صحـبت ِ شیـخ الائمه شد
شاعر: #روح_الله_قناعتیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_شهادت
در خلوتش با حال مضطر روضه میخوانْد
بعد از حدیث و درس و منبر روضه میخوانْد
می دید در آتش تمام خانه اش را
میسوخت و از داغ مادر روضه میخوانْد
@hosenih
از چشم های سنگ میشد اشک جاری
وقتی که از «مسمار» و «بستر» روضه میخوانْد
بستند دستش را و در ذهنش برای
لرزیدنِ دستانِ حیدر روضه میخوانْد
بی شک رئیس مذهب شیعه همه عمر
از ظلم ِ بر سردارِ خیبر روضه میخوانْد
تلفیق مسجد بود و هیئت، هر نمازش
اول اذان میگفت، آخر روضه میخوانْد
شیخ الائمه پیرِ داغِ کربلا بود
از پیکرِ مجروحِ بی «سر» روضه میخوانْد
@hosenih
با یادِ جدّش از عطش لبریز میشد
میخورد اغلب آب کمتر...روضه میخوانْد
با گریه بر پهنای صورت اشک میریخت
وقتی که از «خلخال» و «معجر» روضه میخوانْد!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e