#روایت
#الزهراء
أَبُوهَاشِمٍ الْعَسْکَرِیُّ سَأَلْتُ صَاحِبَ الْعَسْکَرِ {علیه السّلام} لِمَ سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ الزهراءَ سلامُ الله علیها؟
فَقَالَ:
کَانَ وَجْهُهَا یَزْهَرُ لِأَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ {علیه السّلام} مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ کَالشَّمْسِ الضَّاحِیَةِ وَ عِنْدَ الزَّوَالَ کَالْقَمَرِ الْمُنِیرِ وَ عِنْدَ غُرُوبِ الشَّمْسِ کَالْکَوْکَبِ الدُّرِّیِّ.
ابوهاشم عسکری گوید:
از صاحبِ عسکر{امام حسن عسکری علیه السّلام} پرسیدم:
به چه سبب فاطمه {سلام الله علیها} زهراء نامیده شد؟
فرمود:
زیرا رُخسارِ وی، در آغازِ روز برای امیرالمؤمنین علیّ {علیه السّلام} چون آفتاب چاشت میدرخشید، و به هنگام ظهر نظیر ماه منیر و در گاهِ غروب آفتاب، چونان ستارهای درخشان بود.
📚بحار الأنوار، جلد ۴۳، صفحه ۱۶
@deabel
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
خموشم و نَفَسَم در شماره افتاده
که روی خاک مرا ماهپاره افتاده
سپهر در دم و قلبم ز غصه پاره شده
که ماه پاره من با ستاره، افتاده
کنار قبر تو خاموشم و چنان سوزم
که آتش از جگرم در شراره افتاده
اگر چه کرد غم مصطفی زمین گیرش
علی به مرگ تو از پا دوباره، افتاده
وصیت تو مرا کرده آنچنان خاموش
که کار حرف زدن با اشاره افتاده
بوصف غربتم این قصه بس که با سیلی
ز گوش همسر من گوشواره افتاده
به جز تو در دل شب با چه کس توانم گفت
که چاره ساز دو عالم ز چاره افتاده
قسم به فاطمه «میثم» لب از سخن بربند
که شعله بر جگر سنگ خاره افتاده
استاد حاج غلامرضا سازگار
@deabel
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
خموشم و نَفَسَم در شماره افتاده
که روی خاک مرا ماهپاره افتاده
سپهر در دم و قلبم ز غصه پاره شده
که ماه پاره من با ستاره، افتاده
کنار قبر تو خاموشم و چنان سوزم
که آتش از جگرم در شراره افتاده
اگر چه کرد غم مصطفی زمین گیرش
علی به مرگ تو از پا دوباره، افتاده
وصیت تو مرا کرده آنچنان خاموش
که کار حرف زدن با اشاره افتاده
بوصف غربتم این قصه بس که با سیلی
ز گوش همسر من گوشواره افتاده
به جز تو در دل شب با چه کس توانم گفت
که چاره ساز دو عالم ز چاره افتاده
قسم به فاطمه «میثم» لب از سخن بربند
که شعله بر جگر سنگ خاره افتاده
استاد حاج غلامرضا سازگار
@deabel
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
ناگفتنیست درد دل مرتضاي تو
در خانهام ببين كه چه خالیست جای تو
هر شب به جای آب و غذا غصه میخورم
يادش به خير بر سر سفره غذای تو...
صبر زياد و عمر كمی میكنم طلب
پايان هر نماز خودم از خدای تو
بیاختيار فاطمهجان گريه میكنم
از گريههای نيمهشب بچههای تو
زهرا درست از شب دفنت به اين طرف
هر شب حسن گرفته بهانه برای تو
با گريهاش حسين هم از خواب میپرد
تازه شروع میشود از نو عزای تو
باور نمیكنند كه از خانه رفتهای
احساس میكنند میآيد صدای تو
در پيش بچههای تو شرمندهتر شدم
وقتی نشد كه ختم بگيرم برای تو
امروز مدفن تو غريبانه مانده تا
از ياد شيعيان نرود ماجرای تو
محسن مهدوی
@deabel
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
زینب! مبـاد شکـوه ز بـیمادری کنی
آمـاده بـاش تـا کــه پدرپروری کنی
با مرگ من چو روز علی تیره میشود
بایـد بـر او بسـوزی و روشنگری کنی
آنسـان که مادرت به نبی مادری کند
بایـد تــو از بـرای علـی مادری کنی
من دیدهام زبان علی در دهان توست
بایـد تـو بـا زبـان علی، حیدری کنی
مـن کوثـر محمّـد و تو کوثر علی!
آری تـو را سـزد کـه بـر او کوثری کنی
مگذار تا حسین روَد تشنه لب به خواب
بیـدار بـاش تـا کـه بر او ساغـری کنی
از قتلگه گرفته الـی مجلس یزیـد
بایــد تــو بـر حسیـن، پیامآوری کنی
من پای کرسی سخنت میکنم جلوس
وقتی به شهر شام، سخـنگستری کنی
فریــادزن، خــروش برآور، سخن بگو!
آنسـان کـه از رسـول خدا دلبری کنی
«میثم» بگیر درس ولایت ز فاطمه
خواهـی اگــر بـرای علی شاعری کنی
استاد حاج غلامرضا سازگار
@deabel
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
بیرون ببر ای آسمان از محفل من ماه را
کز آتش دل کردهام روشن چراغ آه را
از بسکه دود آه من گردید سدّ راه من
در کوچههای شهر خود گم کردم امشب راه را
گفتم به شب زاری کنم خون جگر جاری کنم
صبح آمد و دادم ز کف این رشته کوتاه را
باید که اسرار درون از سینهام ناید برون
ورنه به آتش میکشم با ناله مهر و ماه، را
از شدت اندوه و غم ریزد نیستان را بهم
در بند بیند شیر اگر بر جای خود روباه را
تا محرم اسرار من با بذل جان شد یار من
بر راز گوئی، کردهام پیدا درون چاه، را
رزم آوری آزادهام اما ز پا افتادهام
زیرا که از کف دادهام دخت رسول الله را
هر گه که با سوز درون از خانه میآیم برون
چشمم شود دریای خون بینم چو آن درگاه را
«میثم» اگر روشن دلی خشدار کز راه علی
دشمن به آگاهی برد یاران نا آگاه را
استاد حاج غلامرضا سازگار
@deabel
#حضرت_زهرا
یاس مان را تبر آزرده خدایا چه کنم؟
بین معبر شده پژمرده خدایا چه کنم؟
دست خود را روی ریحانه ی ما کرد بلند
آن حرامی سیه چرده، خدایا چه کنم؟
تا به امروز کسی مادر ما را اصلا
آه، کوچک شده نشمرده خدایا چه کنم؟
مادرم... ام ابیها، جلوی چشمانم
وسط کوچه زمین خورده، خدایا چه کنم؟
نظرم بر رخش افتاد، دلم ریخت به هم
با رخی که شده خون مرده خدایا چه کنم؟
حس بینایی چشمان خدابینش را
دست سنگین کسی برده، خدایا چه کنم؟
علتش اشک من است این همه تکثیر شده؟
یا نه آیینه ترک خورده، خدایا چه کنم؟
محمدجواد شیرازی
@deabel
#حضرت_زهرا
باور نمی کنم که تو بی بال و پر شدی
خسته شدی شکسته شدی مختصرشدی
شرمنده ام بخاطر من زخم خورده ای
روزی که در مقابل دشمن سپر شدی
افتادی از نفس– نفست بند آمده
افتاده ای به بستر ؛غم محتضر شدی
هیزم به دست های مدینه که آمدند
مجروحِ دودِ آتش و زخمیِ در شدی
آتش زبانه می زد و در نیمه باز بود
فهمیدم از صدا زدنت بی پسر شدی
این شهر چشم دیدن ما را نداشتند
ازدست هم محلی خود خونجگر شدی
همسایه ها رعایت حالت نمی کنند
آری دگر برای همه درد سر شدی
محمدحسن بیات لو
@deabel
#امام_زمان_عج
منتظر
سینه ای دارم پر از اندوه و درد بیشمار
نالم از هجر رخ والایت ای زیبا نگار
🍀
از فراق روی دلجویت بنالم از دو عین
تا شوم مهجور از عشق تو ای محبوب یار
🍀
کن نظر بر سوی من یا حجة ابن العسکری
جز به کویت نیست راهی بهر من ای شهریار
🍀
امت گمگشته ره را راهنمایی سوی توست
ای امید مستمندان جهان ای غمگسار
🍀
باز آ تا رشتهٔ عمرم زهم نگسیخته
چون گره افتد شود کوتاه تر در نزد یار
🍀
گر بیفتد دیدگانم بر جمال انورت
آرزو دیگر نباشد بر سرم ای مه عذار
🍀
روز و شب وردم بود نام تو یا یابن الحسن
نه قدم بر دیدگانم ای عزیز کردگار
🍀
«خوشنوایم»خاک پایت توتیای دیده ام
سینه ام مملو از عشق تو اندر دل شرار
🍀
محمدحسین محمدی(خوشنوا)
@deabel
#حضرت_زهرا
نَیُفتــَــد بـر قــــدِ گـــل آذر ای کاش
نگـردد هیـــچ یاسی پـرپـر ای کاش
به نفســــه عمر گـــل کوتاه باشــــد
نَشیند بر گلـــی خاکستــــر ای کاش
چه تشبیهی برایش بهتــــر از گــــل
بجای گــــل بگویند مــــادر ای کاش
صفــــا مادر ، وفــــا مادر ، شفـــا او
نگیــــرد مــــادری دردِســـَر ای کاش
پســر طاقــــت نــدارد دیدنــــش را
نبینــــد دردِ مادر ، دختــــر ای کاش
غمِ بی مادری سخت است وجانکاه
نباشــد خانه ای بی مـــادر ای کاش
مدینه مادری در شعلـــه ها سوخت
نگیرد آتشــــی بر معجــــر ای کاش
چـــه گویــم بار شیشه داشت مادر
به بیرون باز میشــد آن در ای کاش
علــی را دست بستــــه ؛ میکشیدند
یکی می بست چشمِ حیدر ای کاش
تمــام صحنــــه ها را دیــــد مــــولا
فلک سوزد ز داغش یکسـر ای کاش
به گودال آمــــد آن جانـیِ بی رحم
نمی آورد با خود خنجــــر ای کاش
بریدنــد از قفایــش آن ســــری که
تماشایش نمیکرد خواهــر ای کاش
سیدحسین میرعمادی
@deabel
#حضرت_زهرا
آتشی در خانۀ اهل کسا انداختند
ریسمان بر گردن شیر خدا انداختند
بدتر از آن ریسمان این بود که ، در پشت در
یاس هجده سالۀ او را ز پا انداختند
با لگد گیرم چنان انداختندش بر زمین
پیش چشم دخترش زینب چرا انداختند
فرصتِ آنکه سرش را خم کند پیدا نکرد
دست ، سمت صورت او بی هوا انداختند
دور از چشم علی فضه بیا امداد کن
با لگد هم طفل من را هم مرا انداختند
از علی شد هتک حرمت وقت مسجد بردنش
از سرش عمّامه از دوشش عبا انداختند
دیدنِ این چادر خاکی علی را می کشد
روی چادر چند تایی ردِّ پا انداختند
آتشی را کز درِ این خانه شعله می کشید
بعدها در خیمه های کربلا انداختند
دیدهء عباس روی نیزه ها پُر آب شد
دختری را بی هوا از ناقه تا انداختند
جان فدای آن سری که شامیان با سنگها
شرط بستند و ز رویِ نیزه ها انداختند
گشت آقایی میان خاکها با گریه گفت : ...
خاتمت بردند ، انگشتت کجا انداختند
مهدی مقیمی
@deabel
💠حقيقت و دليل وجود شب قدر را بدانید..
🔥 احراق بيت فاطمة هو احراق ليلة القدر عن أبي عبد الله علیه السلام أنه قال ﴿إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْر﴾ الليلة فاطمة، و القدر الله، فمن عرف فاطمة حق معرفتها، فقد أدرك ليلة القدر، و إنما سميت فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها، و قوله ﴿و ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ﴾يعني خير من ألف مؤمن، و هي أم المؤمنين ﴿تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها﴾ و الملائكة المؤمنون الذين يملكون علم آل محمد علیهم السلام، و الروح القدس هي فاطمة ﴿بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ﴾ يعني حتى يخرج القائم عج.
📚تفسير فرات الكوفي ج۲ ص٥٨١.
🌟 مولانا امام جعفر صادق عليه السلام فرمودند:
در آيه شریفه: «إِنَّـا أَنـزَلـنـاهُ فـِي لـَيـلَـةِ الـقَـدر» مراد از « شب» فاطمه عليها السلام و مراد از «قدر»: الله (جل جلاله) است.
پس هر كس حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها را به گونه ای كه حق معرفتش است، بشناسد پس بدرستی شب قدر را شناخته است.
همانا فاطمه، فاطمه ناميده شد چون شناخت او - مانند شب قدر - از خلايق پنهان شده است.
👈 و آنجا که خداوند فرمود: ﴿و تو چه می دانی شب قدر چيست، شب قدر از هزار ماه بهتر است﴾ يعنی: فاطمه عليها السلام از هزار مؤمن بهتر است زيرا او مادر مؤمنين - یعنی ام المومنین - است.
👈 و آنجا که خداوند فرمود: ﴿فرشتگان و «روح» در آن شب به اذن پروردگارشان برای - تقدیر - هر کاری نازل میشوند.﴾، «فرشتگان يعنی: مؤمنانی كه از علم آل محمد عليهم السلام بهره مند میباشند، و «روح» یعنی همان روح القدس كه همان فاطمه سلام الله عليها است.
👈 و آنجا که خداوند فرمود: ﴿شبی است سرشار از سلامت تا طلوع سپیده!﴾، يعنی: فاطمه سرشار از سلامت برای مومنین است - تا ظهور حضرت قائم عج.
.
📚 تفسير فرات الكوفي ج۲ ص۵۸۱
📚 بحارالانوار ج۴۳ ص۶۵
@deabel