#واحد_حماسی
٬ امام جوادالائمه علیه السلام٬
■■■■■■◆◆◆◆◆◆■■■■■■■
◁جواب :
"یا جواد الائمه (ع) ،یا باب الحوائج"
↭↭↭ ↭↭↭
|بند اول|
در غلامیه تو ،خستگی بی معناست
پرچم جود تو ، تا قیامت بالاست
هر کسی یک لحظه، زد نفس در راهت
مزد او در محشر، دست بی بی زهراست
یا جوادالائمه، شده عشق تو رایج
یاجواد الایمه ،تویی باب الحوائج
ای امــــیر عالمین
ای غریب کاظمـین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
|بند دوم|
من مُریدت هستم ، تو مرادی آقا
حجة الله و خـیر العبادی آقا
شد گدایی ات شغل شرافتمندم
چون ملقَب بر نام جوادی آقا
یا جواد الائمه ، ای کرم از تو زنده
یا جواد الائمه ،عالمی بر تو بنده
جلوه ی حق در زمین
رحــمـةٌ للــعالـمیـــن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
|بند سوم|
من اسیر عشق و ،شور و شینت باشم
پیرو دیٖن تو ، زیر دیْن ات باشم
میدهم عمر خود را به امید این
که فقط یک لحظه ، کاظمینت باشم
یا جوادالائمه ، علم تو چه بالاست
یا جواد الائمه، حرمت عرش اعلاست
ای حریمت حسرتم
کن زیارت قسمتم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
|بند سوم|
شیعه مدیون نُطق و کلامت باشد
منتظر تا روز ، انتقامت باشد
ای امامی که از ، کودکی ات بغضِ
دشمنان ٬ زهـرا٬ در مرامت باشد
یا جواد الائمه،میگه شیعه با غیرت
تا ابد بر عدوی ، مادرت زهرا لعنت
نوکری ات سروری
حیدری ام حیدری
■■■◆■■■■◆■■■
■شاعر:
عبدالزهرا هاشمیان
4_5888894754069944111.mp3
1.55M
خادم اهل بیت 🌺:
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
سرود ويژه عروسي حضرت زهرا و مولا علي عليهم السلام (اول ذي الحجة)
به سبك گل دراومد امشب..
اثر حاج مجتبي صمدي شهاب
داره گل ميباره از آسمونا
به كوري چشم همه حسودا
همه امشب هستيم دعوت عروسي
عروس زهراس دوماد هلي اعلا
گل دراومد امشب غصه سراومد امشب
خنده روي لباي كوثر اومد امشب
كف زدن ثوابه دل غرق شور و تابه
روسر فاطمه فرشته قند مي سابه
عاشقا مبارك جشن ولا مبارك
شب دامادي شير خدا مبارك
فاطمه يا حيدر يا فاطمه يا حيدر
روشن شده فضا شاده دل خدا
رخت دومادي رو پوشيده مولا
جبريل از آسمون آورده برامون
كارت عروسي ه مولا و زهرا
فاطمه يا حيدر يا فاطمه يا حيدر
🔻🔻🔻🔻🔻🔻
عجب بزمي بر پاشد تومدينه
شب وصل دو دريا رو زمينه
نميشناسه سر از پا شيرخيبر
عروس واسش از جنت گل ميچينه
بزم كل كشونه نبي خطبه ميخونه
هستن اين زوج فقط زير فلك يه دونه
باز هوابهاره احمد چه شوري داره
دست زهرا رو تو دست علي ميزاره
فاطمه يا حيدر يا فاطمه يا حيدر
روشن شده .....
🔻🔻🔻🔻🔻🔻
عروس ياس ياس ياس سفيده
مثه اين دوماد و هيچكي نديده
يه دنيا عشق و با عمق نگاهش
علي به فاطمه زير لفظي ميده
مهمونا بي حدند دور علي صف زدند
زهرا تاگفت بله فرشته ها كف زدند
خوب بايد ببيني چه زوج نازنيني
جبرئيل باخنده پخش ميكنه شيريني
فاطمه يا حيدر يا فاطمه يا حيدر
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃
حرز اسم زیبات همیشه همرامه
جونمو بدم پات آره از خدامه
خوب و دیدنیه لحظه ی رسیدن
تو حرم تموم دنیا زیر پامه
زائرای محترمتو عشقه
مهربونی و کرمتو عشقه
همه جاش بوی مشهد و میده
گوشه گوشه ی حرمتو عشقه
عالم میدونه باب المرادی
أنا البخیل و أنت الجوادی
آقای مظلوم آقای مظلوم
شعله های آهت میکشه زبونه
داری از غمای مادرت نشونه
غربتت عجیبه مثل مجتبایی
هم غریب کوچه هم غریب خونه
لخته ی خون خشکیده روی لبات
حتی یکی نیست تا که بمیره برات
غریبی بالاتر از این نمیشه همسرت مرگتو بخواد از خدات
واست بمیرم خیلی غریبی، مشغول ذکر أمن یجیبی
آقای مظلوم آقای مظلوم
از زمونه آقا دیگه دل بریدی
یک نفس هم حتی دلخوشی ندیدی
چشم به راه بابا بودی و بمیرم
روی خاک حجره پاتو میکشیدی
داری کم کم میسوزی و آب میشی
گل زهرایی داری گلاب میشی
دم آخری روضه خون واسه لب تشنه ی طفل رباب میشی
سخته به والله بارون نباره
هیچکس نباشه تا آب بیاره
لای لای علی جان
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#زیارت_مخصوصه #دلتنگ_محرم
گفتم نمانده است مرا راه پیش و پس
آزاد کن کبوتر خود را از این قفس
بیماری فراق برایم بس است بس
(لطفی کن ای کریم و به فریاد ما برس)
سلطان نظر به اشک من و ناله ام نمود
دعوت به میهمانی هرساله ام نمود
@hosenih
اینجا برای من، من بیچاره... جا که هست
باشد مریض می شوم اصلاً شفا که هست
گم می شوم میان حرم، آشنا که هست
اصلا چه احتیاج به مردم؟ رضا که هست
زائر چرا به غیر رضا آرزو کند
با آبروست هر که به این خانه رو کند
باید که این جهان شود آماده ی فرج
هیهات اگر به شانه گذاریم بار کج
باز است تا ابد حرم ثامن الحجج
باید همیشه روی به دارالشفا کنیم
هیهات اگر که تکیه به غیر رضا کنیم
سلطان سلام باز به پابوس آمدم
هر جور شد به عشق تو تا طوس آمدم
امسال هم زیارت مخصوص آمدم
اما ببین که با غم و افسوس آمدم
غرق غم است قلبم و ناجور می زند
دست خودم که نیست دلم شور می زند
امسال هم خدا کند آدم کنی مرا
نذر عزا و تکیه و پرچم کنی مرا
نامحرمم مگر که تو محرم کنی مرا
خرج عزای ماه محرم کنی مرا
جان جواد روزی اشک مرا بده
من التماس میکنمت کربلا بده
@hosenih
کم کم ز راه می رسد آقای بی کفن
مارا به قافله برسان یا ابالحسن
دلتنگ روضه ایم و پریشان سوختن
دلتنگ گریه بر غم آن پاره پاره تن
ما از قدیم نوکرتانیم یا رضا
محروممان مکن، نگرانیم یا رضا
شاعر: #مجید_تال
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
4_5906990159957592136.mp3
4.43M
#زمینه_شور_شهادت_امام_جواد_ع
#نوشته_مقتل
🔘🔘🔘🔘
☑️بنداول
نوشته مقتل/ دیده هات گریون بودو
نوشته مقتل/ که لبات عطشون بود و
نوشته مقتل/ بدنت بی جون بود و
نوشته مقتل نوشته مقتل
....
شنیدم اقا /شبیه جدت حسن
شنیدم اقا /غریبی تو در وطن
شنیدم اقا/ به جونت شرر زدن
شنیدم آقا شنیدم آقا
....
کبود شده تمومه پیکرت
چه کرده با دل تو همسرت
وقتی کشون کشون می بردنت
به در زدن شکسته شد سرت
.....
السلام علی جواد آل عبا
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بند دوم
میونه حجره /می سوزه بال و پرم
میونه حجره/دل غمین و مضطرم
میونه حجره / می رقصن دور و برم
میونه حجره میونه حجره
.....
تداعی می شه/ برا من روضه شام
تداعی می شه/ رقص و خنده ی عوام
تداعی می شه / هلهله و ازدحام
تداعی می شه تداعی می شه
......
توو حجره ی کناری ای خدا
هلهله می کنن کنیزکا
تونظرم اومده عمه جان
چیا کشید توو شام و کربلا
......
السلام علی جواد آل عبا
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بندسوم گریز به مقتل
روی لبهامه /ناله ی امن یجیب
روی لبهامه /روضه جد غریب
روی لبهامه/روضه ی شیب الخضیب
روی لبهامه/ روی لبهامه
.....
روی لبهامه/روضه هاو اشک وآه
روی لبهامه/روضه های قتلگاه
روی لبهامه/عمه بی سرپناه
روی لبهامه/روی لبهامه
....
روضه ی خاکستر و خاک و دود
از بدنایی که میشد کبود
دروازه ساعات و شامیا
آزارای محله ی یهود
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بندچهارم گریز به شام
روی لبهامه/روضه های غارت و
روی لبهامه/دشمن و شرارت و
روی لبهامه/شلاق واسارت و
روی لبهامه/روی لبهامه
....
روی لبهامه/عمه و اون اضطراب
روی لبهامه/سر کودک رباب
روی لبهامه/ زینب و بزم شراب
.....
🌠☫﷽☫🌠
#امام_جواد علیهالسلام :
🔻 «ثَلَاثٌ يُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوَانَ اللَّهِ كَثْرَةُ الِاسْتِغْفَارِ وَ خَفْضُ الْجَانِبِ وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَة»
🔅 سه چیز است که بنده را به رضوان خدا میرساند:
۱_ زیادی #استغفار،
۲_ نرمخویی،
۳_ #صدقه بسیار دادن
تکثیر عشق 💚 👈
@shoormahshar
@yaraliagham
مداحی آنلاین - اگه به من باشه هر هفته باید حرم برم - مسعود پیرایش.mp3
3.51M
.
⏯ #زمینه احساسی
🍃اگه به من باشه هر هفته باید برم حرم
🍃 اگه به من باشه دنیا رو زیارت میبرم
🎤 #مسعود_پیرایش
#شب_جمعه #کربلا
نه از سر عادت از ته دل
هر روز به تو سلام میدم
من چیزی نمیدونستم از عشق
تا اون روزی که حرم رو دیدم
اگه به من باشه هر هفته باید حرم برم
اگه به من باشه دنیا رو زیارت میبرم
همیشه در خونت بازه کی میگه راه حرم بسته ست
دل ما به حرم تو بد جور وابسته ست
آقام آقام اباعبدالله ...
تا اسمتو به زبون میارم
بارون چشام برات میباره
از دوری تو میمیرم آقا
دلتنگی آخه یه حدی داره
اگه به من باشه از دنیا فقط تو رو میخوام
اگه به من باشه بارم رو میبندم و میام
اگه تو بطلبی میشه نکنه منو نخواهی اصلا
به تو و حرم تو بستم جون من
آقام آقام اباعبدالله ...
👇
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مداحی آنلاین - اگه به من باشه هر هفته باید حرم برم - مسعود پیرایش.mp3
3.51M
.
⏯ #زمینه احساسی
🍃اگه به من باشه هر هفته باید برم حرم
🍃 اگه به من باشه دنیا رو زیارت میبرم
🎤 #مسعود_پیرایش
#شب_جمعه #کربلا
نه از سر عادت از ته دل
هر روز به تو سلام میدم
من چیزی نمیدونستم از عشق
تا اون روزی که حرم رو دیدم
اگه به من باشه هر هفته باید حرم برم
اگه به من باشه دنیا رو زیارت میبرم
همیشه در خونت بازه کی میگه راه حرم بسته ست
دل ما به حرم تو بد جور وابسته ست
آقام آقام اباعبدالله ...
تا اسمتو به زبون میارم
بارون چشام برات میباره
از دوری تو میمیرم آقا
دلتنگی آخه یه حدی داره
اگه به من باشه از دنیا فقط تو رو میخوام
اگه به من باشه بارم رو میبندم و میام
اگه تو بطلبی میشه نکنه منو نخواهی اصلا
به تو و حرم تو بستم جون من
آقام آقام اباعبدالله ...
👇
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
.
|⇦•به استعانت از اشکِ..
#روضه_حضرت_مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم۱۴۰۰به نفس استاد حاج منصور ارضی
●━━━━━━───────
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
به استعانت از اشکِ عَلَی الدَّوامِ حسین
شروع می کنم این ماه را به نام حسین
دوباره چشمۀ خونی ز عرش جوشیده
تمام عالمِ امکان سیاه پوشیده
هزار شکر عجینیم با غم تو حسین
رسیده ایم به ماه محرم تو حسین
هزار شُکر که درگیر ماتمت شده ایم
دوباره مُحرِم ماهِ مُحَرَّمت شده ایم
قَبای بندگیِ خویش را کفن کردیم
لباس نوکری شاه را به تن کردیم
اجازه داده خدا تا ثواب کسب کنیم
سیاهه های عزا را دوباره نصب کنیم
میان سینۀ ما آهِ تازه..،دم شده است
بساط چایی و اسپند هم علم شده است
چقدر فرش حسینیّه جا به جا کردیم
چقدر پادویی روضۀ تو را کردیم
بقای نوکری از ربَّنای فاطمه است
به روضه آمدن ما دعای فاطمه است
در این حسینیه تحت لوای مولائیم
به زیر سایۀ چادر نماز زهرائیم
خوشا به حال دو چشمی که غرقِ دریا شد
کسی که گریهکُنات شد..، عزیز زهرا شد
قسم به کوثر و زمزم،شفاست گریه ی تو
برای هرچه مریضی،دواست گریه ی تو
قسم به تذکرۀ قدسی خدای جهان
“حسین” راه علاج است آی بیماران
اسیر معصیتِ ممتدم نکن ارباب
تو را به جان رقیه ردم نکن ارباب
مرا فقیر نگاهت بدانی ام خوب است
گدای شاه خراسان بخوانی ام خوب است
رکوع اشک شدم،گریۀ نماز شدم
به جان دختر تو کربلانیاز شدم
چه می شود که به سمتت قدم قدم برسم
چه می شود که دم اربعین حرم برسم
چراغ سرخ دم قتلگاه روشن بود ..
هزار نیزۀ خونین درون یک تن بود
نفس نفس زدن او به آه بند شده
صدای چکمۀ یک بد دهن بلند شده
به خشکی لب آقا لگد نزن ای شمر
به پیش مادر او حرف بد نزن ای شمر
سنان کشانده عقب جمع نیزهداران را ..
خدا بخیر کند حلق شاه عطشان را
شاعر: بردیا محمدی
شبِ نائبِ امام حسینِ .. یا مسلم ابن عقیل .. تو کوچه ها داره راه میره با بچه هاش .. آی خدا اینا صبح بیعت کردن الان دارن درِ خونه هاشون رو میبندن .. بچه هاش رو سپرد دستِ هانی خودش راه افتاد تو کوچه های کوفه .. به دیواری تکیه داده بود کمی استراحت کنه یه وقت دید صدای زنی میاد! سلام کرد گفت من راضی نیستم به دیوار خانه ام تکیه بدی .. یه وقت دید آقا رفت وسط کوچه نشست شروع کرد گریه کردن .. آقاجان شما کی هستید؟ فرمود من همونیام که شماها صبح با من بیعت کردید .. من مسلم ابن عقیل نایبِ ابی عبدالله هستم .. پیرزن شروع کرد معذرت خواهی کردن آقاجان خانه، خانۀ شماست من کنیزِ شمام .. (یه گریز بزنم شبِ اول ماهِ محرم؟!) یه جا دیگه ام یه خانمی گفت این خانۀ شماست و منم کنیزِ شما .. آی مادرجان .. وقتی اون دو نفر اجازه خواستن فرمود خانه، خانۀ توست ..
نیا ای یار و دلدارم، حبیبم
نیا کوفه پسر عمّ غریبم
من از حق شما گفتم ولیکن
لب و دندان خونی شد نصیبم
نگو کوفی، بگو بی دین و بی درد
عوض شد چهره ی این شهرِ نامرد
خودم با چشم خود دیدم لعینی
تو را با کیسه ای گندم عوض کرد
نه سقفی دارم و نه سایه بانی
شدم تنها و بی کس مثل هانی
به یاد حیدر کرار بودم
دو دستم بسته شد در ریسمانی
فقط نام تو را هر لحظه بردم
حسابی بین کوچه سنگ خوردم
شنیدی که میان قصر کوفه
نخوردم آب و تشنه جان سپردم
اگر بین عمارت گریه کردم
به یادت از خجالت گریه کردم
برای داغ و غم های خودم نه
برای دخترانت گریه کردم
به زیر آسمانی پر ستاره
به خاک افتادم از دارالعماره
تنم تا کوچه ی قصاب ها رفت
مرا بستند بر روی قناره
همه آمادۀ جنگند اینجا
شدیدا اهل نیرنگند اینجا
نیاور دخترانت را به این شهر
که بی رحمند و دل سنگند اینجا
نده از خون طفلانت هزینه
برو با اهل بیت خود مدینه
بماند یک دقیقه بی ابالفضل
چه می آید سرش آخر سکینه
به جان خواهرت، برگرد برگرد
فدای اصغرت، برگرد برگرد
ندارد صبر دوری و جدایی
سه ساله دخترت، برگرد برگرد
شدم شرمنده ات با سر به زیری
بگو عذر مرا هم می پذیری
الهی لحظه ای حتی در این شهر
نبیند خواهرت رخت اسیری
شاعر: #محمد_جواد_شیرازی
پیچیده درعالم چاووش محرم
با گریه بگوید مادر با قدی خم
ای مذبوح عریان .. ای آقای عطشان ..
واویلا حسین جان .. واویلا حسین جان ..
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_اول_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
|⇦•چهل منزل کتک خوردم..
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم۱۴۰۰ به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
خدا جلوهاش در دل عارفین
من الاولین بوده و الاخرین
بنازم به نازی که از ما کشید
بنازم به این احسن الخالقین
مرا آفریده برای حسین
لک الحمد، حمد همه شاکرین
یکی گفت در گوش من یاحسین
شنیدم دو یا ارحم الراحمین
به قرآن، بهشتِ خدا بی حسین
شود بدتر از اسفل السافلین
به مستی من لحظهای شک نکن
که جوشیدهام در چهل اربعین
سرشته شده با رقیه گلم
منم بندهء آن خرابه نشین
ندارم به زهرا کسی را جز او
ندارم به شخصی بجز او یقین
اگر روز محشر به زهرا نشد
مرا می سپارد به اُم البنین
پناه رقیه فقط زینب است
سپرده است جان را به جان آفرین
تصور کن آغوش زینب شده
رکابی که بی او ندارد نگین
طبَق آمده با سری غرقه خون
سری آمده از تنور، آتشین
نشست و پدر را به دامن گرفت
سپس گفت؛ ای ماهم، ای نازنین؛
شده لکنتم بیشتر، بین شام
شده حرف من نقطه چین نقطه چین
ورم داشت دستم که بالا نرفت
نشد رو بپوشانم از آستین
روی صورتم جای یک بوسه نیست
خبر داری از سیلی آن و این؟!
لگد خوردهام بس که خوردی لگد
زمین خوردهام بس که خوردی زمین
نخوردی اگر چوب، در تشت زر
چرا شد لب تشنهات این چنین
شنیدی چرا دخترت شد مریض
کنیزی صدا کرده من را کنیز
شاعر: #رضا_دین_پرور
با ادب این سرُ از تو تشت برداشت .. رحمتِ خدا بر این گریه ها .. [زبان حال بگم :] به بچه ها گفت من امشب میرم .. شما مواظب عمه باشید .. خیلی زحمتِ منو کشید .. اگر کربلا رفتید جای منم زیارتِ بابام برید .. بگید انقدر دلش میخواست بیاد ..
چهل منزل کتک خوردم نبودی
به زیر دست و پا مُردم، نبودی
منی که غنچه بودم، تشنه ماندم
توانم رفت و پژمردم، نبودی
چرا وقتی که بد ترسیده بودم
چرا نام تو را بردم، نبودی؟!
شب تاریک، در بین بیابان
من از محمل زمین خوردم نبودی
نپرس از پهلویم، تقصیر زجر است
*نامرد اول با لگد زد .. گفت یه کاروان رو معطل کردی .. موهای دختر رو گرفت ..*
نپرس از پهلویم، تقصیر زجر است
به ضرب چکمه آزردم، نبودی
چرا ساکت، چرا اینگونه سردی؟!
مگر با دختر خود، قهر کردی؟!
سه ساله بودم و قدم کمان شد
تسلای غمم، زخم زبان شد
نبودی جان بگیرم در کنارت
رقیه از یتیمی نیمه جان شد
حجابم را نشد محکم بگیرم
دو دستم بسته بین ریسمان شد
چه دستان بزرگی دارد این شمر
تمام صورتم زهرا نشان شد
حواسم بود روی نیزه بودی
سرت بالاسر من سایه بان شد
سرت را می گذارم روی شانه
که گویم حرف های دخترانه
اگرچه درد دارم قدر کافی
نمی خوابم که مویم را ببافی
نپرس از وضع موهایم که دیگر
ندارد حاجتی بر موشکافی
پر پروانه وارم را شکستند
ندارم استطاعت بر طوافی
شدم خسته ازین سربار بودن
خودم حس می کنم هستم اضافی
مرا با خود ببر، با من بگو که
دگر از این مصیبت ها معافی
بیا امشب به قول خود عمل کن
مرا در لحظه ی آخر بغل کن
شاعر : #محمد_جواد_شیرازی
لب ها رو گذاشت بر اون لب های ورم کرده و چوب خورده .. دیدن دیگه صداش نمیاد .. گفتن عزیزمون خوابش برده .. بی بی اومد بالاسرش یه مقدار تکونش داد .. رقیه جان .. صدا زد امام چهارم رو عرض کرد آقاجان خواهرت از دنیا رفت .. به خدا هیچ نمازی مثه نماز امام چهارم بر خواهرش نبوده .. بدن شستشو شد نمیدونم! کفن شد نه والله ! با همون رخت اسیری بدن رو گذاشت جلوش صدا زد اَللّهُمَّ اِنَّ هذِهِ أَمَتُک وَ ابْنَةُ عَبْدِک وَ ابْنَةُ أَمَتِک.. نیمه شب چه نماز میتی خواند .. اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْها اِلاّ خَیراً .. ای حسین ..
پیچیده در عالم چاووشِ محرم
با ناله بگوید مادر با قدی خم
ای مذبوح عریان، ای آقای عطشان
مانده پیکرِ تو بی سر در بیابان
واویلا حسین جان ..
در کنج خرابه محزون و غمینم
گرچه دختِ شاهم، ویرانه نشینم
چشمم گشته روشن با قدی خمیده
آمد دینِ من شاهِ سر بریده
ای بابا حسین جان ..
با اشک دو دیده شستم خون زِ رویت
با لب های زخمی میبوسم گلویت
میسوزد وجودم، سر تا پا کبودم
چون مادر اسیرِ سیلیِ یهودم
ای بابا حسین جان ..
پهلویم شکسته، بازویم شکسته
سنگین بوده سیلی، اًبرویم شکسته
دارم یک سوالی از تو ای عزیزم
با این رخت پاره من مثلِ کنیزم
ای بابا حسین جان ..
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•مرده بودم در پی مَحیای مَحیا ..
#روضه و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم۱۴۰۰ به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
مرده بودم در پی مَحیای مَحیا آمدم
لطف کردی جلوه کردی در تجلی آمدم
من ندیده عاشقت گشتم جنونم ذاتی است
از ازل مجنون شدم دنبال لیلا آمدم
گرچه دارم در اطاعت چشم پوش بسته ایی
تا دهی در روضه برمن چشم بینا آمده ام
من تهی دستم فقیرم مستمند و بی کسم
دست گیری کن که با دست تمنا آمدم
نه هراس از نار و نه شوق جنان دارم به دل
نه همین امروز با امید فردا آمدم
مادرت از قبل خلقت انتخابم کرده است
پس به هیات با دعای خاص زهرا آمده ام
نسل در نسلم غلام حلقه در گوش توام
ناگهان در پی ارثیه اجداد و ابا آمده ام
اشک هم مال خود من نیست روزیه شماست
با همین قطره که دادی سمت دریا آمده ام
*دیگه کم کم داره عاشورا نزدیک میشه .. امشب عرض میکنم بی بی جان خوب حسینت رو نگاه کن ..*
گرچه کوتاهی در انجام وظیفه میکنم
در پی دستور تو با حکم اجرا آمدم
فیضِ عامت در محرم شاملِ حالم شده
یک شبیه صدهاهزاران پله بالا آمدم
فاطمه درهم خریده این گواهِ گفته ام
با همه خوبان منِ بد نیز اینجا آمدم
پاک گشتم مثلِ طفلِ تازه دنیا آمده
با همه آلودگی در روضه ات تا آمدم
از تو ممنونم که با این ناله این غم زنده ام
باز هم امسال در ماه محرم آمدم
*گفت عبدالله یادت باشه من باید هر روز حسینم رو ببینم .. وگرنه میمیرم .. دوم شرطم اینه هرجا حسینم بره منم باید برم .. عبدالله ابن جعفر گفت خانم من غلامتم هرچی شما بگی درسته .. درستِ من شوهرِ شما هستم ولی بدون منم غلام شما هستم .. با عشقِ ابی عبدالله بچه هاش رو بزرگ کرد .. عرضه داشت داداش جان، برادرم .. همه رو قبول کردی، بچه های حسنم رو قبول کردی؛ میخوای این دو تا بچه رو قبول نکنی!! ..*
زینبم جلوۀ ذاتِ تو حسین
متحیر زِ صفات تو حسین
عاشق صوم و صلات تو حسین
آشنا با جملاتِ تو حسین
سفره دارِ حرمت خواهرِ توست
بی قرارِ کرمتخواهرِ توست
ما دو تا گریه کنانِ حسنیم
مثلِ یک روح میانِ دو تنیم
پیشِ هم در صددِ سوختنیم
تا به کی حرف دو پهلو بزنیم
جان من جان خودت جان حسن
این دلِ خواهرِ خود را نشکن
آمدم پیشِ تو بهتر بشوم
جرعه ای می بده کوثر بشوم
مثلِ زهرایِ تو حیدر بشوم
با پسرهام دو لشکر بشوم
خواهشا نهی موکد نکنی
دستِ خالی مرا رد نکنی
جانِ زهرا پُرم از خون جگری
مردم از دلهره و بی خبری
کاشکی دو پسرم را بخری
این دو را هم پی قاسم ببری
من به تنها شدنت حساسم
به خدا شیر تر از عباسم
*طوری شد وقتی این بچه ها اومدن رجز خواندن خودشون رو معرفی کردن امیری حسین و نعم الامیر .. یکی به دیگری گفت اینا کی هستند؟! گفتن اینا فرزندانِ خواهرش زینب هستند .. ان شالله کربلا بریم اونجا بتونیم عرض ادب کنیم ..*
پیچیده در عالم چاووشِ محرم
این روضه بخواند مادر با قدی خم
ای مذبوح عریان، ای آقای عطشان
مانده پیکرِ تو بی سر در بیابان
واویلا حسین جان ..
ای هستی زینب طفلانم فدایت
هرچه در توان بود آوردم برایت
این دو هدیه های زینب بر خدایند
این دو لاله های دشتِ کربلایند
واویلا حسین جان ..
دارم از تو خواهش بنما رو سپیدم
چون لیلا و نجمه کن ام الشهیدم
در داغِ گلانم بر غم می نشینم
اما ای برادر غربتت نبینم
واویلا حسین جان ..
#روضه_دوطفلان_حضرت_زینب
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
هدیه به امام جواد صلوات
واحد سنگین سینه زنی واحد امام جواد ع
داری می کشی یاد مادر
تو اه
داری می کشی پشت این در.
تو اه
داری می کشی یاد حنجر
.تو اه
داری می کشی یاد خنجر
. تو اه
داری می کشی یاد بی سر تو اه
داری می کشی یاد مادر تو اه
بمیرم غمای تو هست.
بی حساب
دم اخری شد نفس هات
. عذاب
نداره دیگه ناله ی تو.
جواب
لبه تشنه بودی نخوردی. تو اب
داری می کشی یاد اصغر تو اه
داری می کشی یاد مادر تو اه
سپید مو شدی ای امام.
جوان
شده در جوانی قد تو.
کمان
کنار تو زهرا شده
روضه خوان
شبیه یه لاله شدی
ار غوان
داری می کشی یاد دختر تو اه
داری می کشی یاد مادر. تو اه
شده حجره پر از پرای.
پرت
شده قاتل جونه تو
. همسرت
می خندن به اشکای چشم
. ترت
می رقصن کنیزا به دور و.
برت
داری می کشی یاد خواهر تو اه
داری می کشی یاد مادر تو اه
رضا نصابی
4_6005550115983460170.mp3
593.9K
نم داره بارون میاد – روضه حضرت رقیه
نم نم داره بارون میاد
داره برام مهمون میاد
خرابه بوی نون میاد ، وای وای (۲)
داره از راه دور میاد
تو طبقی از نور میاد (۲)
از سفر تنور میاد ، وای وای(۲)
آروم آروم از – طبق بیا کنارم
سر رو سرت بذارم
بابا میخوام عمه نشنو
حرف نگفته دارم ۲
چند شبه بابا – یه لقمه نون نخوردم
اسمتو که میبردم بابا۲
فقط..فقط آخ آخ بابا..بابا
تازیانه می خوردم
**************************
نبودی یو اسیر شدیم
بسته به یک ، زنجیر شدیم
بابا ، یه روزه پیر شدیم
یکی زد و ، همه هم زدند
لگد محکمم زدند (۲)
************************** وای..وای..
حالا که اومدی بمون
یه ذره لالایی بخون
میخوام بخوابم باباجون ، وای وای
تا بینِ مون فاصله بود
سهمم فقط آبله بود
خنده های حرمله بود ، وای وای
رباب و ببین – اصلا نمی خوره آب
هر روز نشسته بی تاب
تنها به زیر آفتاب
شبا دیگه یـــا – بچه شو خواب می بینه
یا خواب آب می بینه
داره عذاب می بینه
#نم_نم_داره_بارون_میاد
:
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5886500339867192052.mp3
25.68M
#زمینه
«دنیا اگه تاریکه...»
با اجرای #محمدحسین_حدادیان
شاعرونغمهپرداز #حمید_رمی
دنیا اگه تاریکه
کمیدندونروجگربذار؛کهمحرمنزدیکه
دیگه همین روزاست که؛
چشمت روشن بشه به سیاهیا
چشمت روشن بشه به پرچم عزا
چشمت روشن بشه به کربلا
نور الله فی الظلماته
همین بیرقی که سر درِ همۀ هیئاته
ما زنده به این غمیم
ما وقف محرمیم
لبیک اباعبدالله
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5884092310618115149.mp3
211.1K
☑️ #سینه_زنی_امام_جواد_ع
☑️ #سبک
یوسف فاطمه تنها و دل شکسته
لب تشنه جان داده، در حجره ی در بسته
میگرید چشم همه
بر جواد الائمه
☑️مسموم زهر کینه
یا جواد الائمه
امالفضل میخندد بر گریه ی همسرش
فاطمه میگرید در ماتم پسرش
میگرید چشم همه
بر جواد الائمه
☑️مسموم زهر کینه
یا جواد الائمه
پیکر اطهر آن حجّت یگانه
عین آفتاب است بالای بام خانه
میگرید چشم همه
بر جواد الائمه
☑️مسموم زهر کینه
یا جواد الائمه
خون ریزد از چشم هر شیعه ی آزاده
کان تن نازنین در کوچه ها اُفتاده
میگرید چشم همه
بر جواد الائمه
☑️مسموم زهر کینه
یا جواد الائمه
مرغان بر روی بام پرهای خود وا کردند
سایبان بر جسم یوسف زهرا کردند
میگرید چشم همه
بر جواد الائمه
☑️مسموم زهر کینه
یا جواد الائمه
یا الله یا الله عاشق کاظمینم
مشتاق تربت آن زاده ی حسینم
میگرید چشم همه
بر جواد الائمه
☑️مسموم زهر کینه
یا جواد الائمه
(حاج غلامرضا سازگار)
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
❣﷽❣
🔘 #سینه_زنی_امام_جواد_ع
🔘 #سبک حسین سرباز ره دین بود
مسموم در بغدادم و فرزند زهرایم
دور از وطن جان میدهم مانند بابایم
از پا فتادم من
یارب جوادم من
🔘واویلا واویلا
پرپر زنم در حجره ی در بسته از بیداد
جان کندن من را تماشا میکند صیاد
زین غم بسوز ای دل
شد همسرم قاتل
🔘واویلا واویلا
با اشک خود آبی زدم بر قلب سوزانم
من تشنه لب جان میدهم چون جد عطشانم
بین چشم گریانم
بابا رضا جانم
🔘واویلا واویلا
(مومنی نژاد)
|⇦•حق تعالی روز اول آفریدم ..
#روضه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
اَلسَلامُ عَلَیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِی
حق تعالی روز اول آفریدم با حسین
مکتب توحید حق را برگزیدم با حسین
با حسین بن علی سرمایه دار عالمم
دست از دنیا و اهل آن کشیدم با حسین
برکت این زندگی هم از محرم شد شروع
می شود تحویل ، هر سال جدیدم با حسین
سجده روی تربت او پرده ها را زد کنار
تا کجاها که نمی دانم رسیدم با حسین
گریه کردن، روضه خواندن، نوکری، سینه زدن
طعم های بی نظیری را چشیدم با حسین
نوکری را از پدر آموختم، یادش بخیر
نوکری کردم، فراوان خیر دیدم با حسین
هر کسی دنبال شادی بود نوش جان او
بی خیال دیگران ، من غم خریدم با حسین
کار او را من اگر بر خود مقدم ساختم
روز محشر ، نزد زهرا روسپیدم با حسین
قطرۀ اشکِ عزایش شست و شویم می دهد
بعد هیئت، باز انسانی جدیدم با حسین
تا که بین سینه ام گرمای حبش حاکم است
هر نفس، هر لحظه در حکم شهیدم با حسین
کاش می شد تیرها را دفع می کردم از او
تا که در محشر بگویم چون سعیدم با حسین
روز و شب گریان آن جسم مقطع گشته ام
از هر آنچه غیر گریه ، دل بریدم با حسین
#محمد_جواد_شیرازی
سخن اهل عشق این سخن است
کربلا در احاطۀ حسن است
هر کسی رو به کربلا کرده
باطناً رو به مجتبی کرده
بزم ما را حسن فراهم کرد
او حسین را عزیزِ عالم کرد
این همه مجلسِ مصیبت ها
پرچم یا حسینِ هیئت ها
خیرها را به ما حسن داده
او به ما اذنِ سوختن داده
میوۀ نور میدهد شجرش
ای به قربانِ هر دو تا پسرش
با حسن جانِ تازه میگیرم
امشب از او اجازه میگیرم
که بگویم زِ جلوۀ آن ماه
مددی یا جناب عبدالله
یازده سالس صف شکن است
پس یتیم حسن خودش حسن است
دست آورده جای شمشبرش
همه مات، ماتِ تکبیرش
حق شده پیش هو بزرگ شده
این پسر با عمو بزرگ شده
شیرخواره بود بالاسرِ آقامون امام حسن ابی عبدالله داره گریه میکنه .. قاسم و دیگران ایستادن این بچه هم بغلِ عموِ .. سفارش کربلا رفتنِ این بچه ها رو امام حسن کرد .. از اول با عمو و عمه ش بزرگ شده .. انقدر عظمت داره، انقدر عقلش کامله .. وقتی بالای تل زینبیه فرمود عمه جان عموم افتاده رو زمین «والله لَا أُفَارِقُ عَمِّي» .. من یه لحظه ام از عموم غافل و فارق نمیشم .. دست رو بسته بود حضرت به دستِ عمه با پارچه ای .. چنان دست عمه رو رها کرد رسید بالاسرِ عموش ( شنیدید ) فرمود پاشو بریم زخم های بدنت رو تو خیمه مرهم بزارم .. یه وقت دید سایۀ یه نانجیبی اومد بالاسرش .. شمشیر رو بالا آورد حضرت صدا زد وَيْلَكَ يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمِّي ؟.. دیگه وقت نشد حمله کنه .. فقط این دستِ کوچکش رو آورد جلو .. دست به پوست آویزان شد ..
از روی تل خدا خدا میکرد
عمویش را فقط صدا میکرد
چه عمویی میانِ چند سپاه
تشنه ای در میانِ قربانگاه
صحنه را تا که دید گفت حسین
دستِ خود را کشید گفت حسین
حسن کربلا به جان آمد
پا برهنه دوان دوان آمد
آمد و دید گریه بی اثرست
یک نفر روی سینۀ پدر است
پاره پاره شدهست پیرهنش
میزند با قلاف بر دهنش
بند بندِ تنش گسسته شده
نیزه ها در تنش شکسته شده
داد زد ای عموی خون جگرم
غم نخور من برای تو سپرم
چشم بر سمتِ خیمه گاه ندوز
دستِ ناقابلم که هست هنوز
میدهم دست در برابرِ تو
تا بلا دور باشد از سرِ تو
دیدی آخر تنم زِ عشقت سوخت
تیر من را به جسم تو میدوخت
حرمله اومد جلو .. تا نزدیک شد، عبدالله هم تو بغلِ عموِ .. چنان با تیر سر این بچه رو تو دامن عمو جدا کرد .. آی حسین ..
قربانی عشقِ شاهِ کربلایم
از نسلِ کریمم پورِ مجتبایم
مجنون تو بودم از روزِ ولادت
مست و بی قرارم از جام شهادت
واویلا عمو جان ..
مانده از مدینه بغضی در گلویم
می آیم زِ خیمه امدادِ عمویم
رویِ سینۀ تو با خون دیده بسته
مثله مادرِ تو دستم را شکسته
واویلا عمو جان
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
4_5796302028036638240.mp3
4.31M
هدیه به حضرت علی اکبر زمینه یا شور سبک مسیر روضه باز حضرت علی اکبر
شعروسبک رضا نصابی
به نفس استاد کربلایی نریمان پناهی
داغ تو انداخته من و علی از پا
میونه این لشگر نزار من و تنها
افتادی روی خاک با تنی غرق خون
به روی دست من می زنی دست و پا
می کشی روی زمین پا اکبر
می کنی خون دله بابا اکبر
ای عصای وقت پیریه من
از غمت شدکمرم تا اکبر
وای من وای من ای حسین
حرمتم و این قوم نگه نمی دارن
ببین می خندن به اشکای من بابا
چقدر زدن ضربه به فرق تو اکبر
با کینه ی حیدر این ابن ملجم ها
می کشم از بدنت نیزه من
از لای پیروهنت نیزه من
نفست حبس شده توی سینه
می کشم از دهنت نیزه من
وای من وای من ای حسین
هر جایی می بینم از تو نشونی هست
پیکر تو ریخته رو خاک این صحرا
ای غیرتیه من بعد تو می شه باز
پای حرومیان به خیمه ی زن ها
بی تو نطقم از بیان می افته
نبض من از ضربان می افته
تو نباشی طرف خیمه گاه
نگاه خیره سران می افته
رضا نصابی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#امام_جواد
میان حجره غریبانه دست و پا میزد
همان که روضه اش آتش به جان ما میزد
میان اشهد خود گاه یا رضا میگفت
و گاه مادر مظلومه را صدا میزد
تمام حاجت او انتقام سیلی بود...
....از آن که مادرشان را به کوچه ها میزد
صدای ناله ی او: آه سوختم ،جگرم
شراره ها به دل حضرت رضا میزد
صدای هلهله و تشنگی و کاسه آب
گریز روضه او را به کربلا میزد
دلش گرفت برای کسی که در گودال
عدو به پیکر او نیزه بی هوا میزد
همین که چشم به هم میگذاشت او می دید
که روی نیزه سر شیر خواره را میزد
همان که سر شاه را جدا کرده
سه ساله را طرفی برده و جدا میزد
برای اینکه نبیند دوباره این ها را
میان حجره غریبانه دست و پا میزد
مهدی نظری
@rozeh_1
#امام_جواد
لب تشنه بود ، تشنۀ یک جرعه آب بود
مردی که دردهایِ دلش بی حساب بود
پا می كشید گوشۀ حجره به رویِ خاك
پروانه وار غرقِ تب و التهاب بود
در ازدحام و هلهلۀ نانجیب ها
فریاد استغاثۀ او بی جواب بود
یک جرعه آب نذر امامش كسی نكرد
هر چند آب دادنِ تشنه ثواب بود
آخر شبیه جدِ غریبش شهید شد
آری دعایِ خسته دلان مستجاب بود
تا سایبانِ پیکرِ نورانیش شود
بالِ کبوترانِ حرم را شتاب بود
اما فدایِ بی کفنِ دشت کربلا ....
آلاله ای كه زخم تنش بی حساب بود
هم تیغُ نیزه خونِ تنش را مکیده بود
هم داغ دیدۀ شررِ آفتاب بود ...
@rozeh_1
#امام_جواد
اُفتاده است رویِ زمین و برابرش
لبخند می زند به تقلاش همسرش
اُفتاده است رویِ زمین دید مثلِ او
اُفتاده است در وسطِ کوچه مادرش
جُرعه به جُرعه آب زمین ریختند و او
از بس که آب گفت تَرَک خورد حنجرش
قسمت نبود آب بنوشد بجای آن
خاکی شده است حیف لبان مطهرش
باب الحوائج است ولی می توان شنید
از بینِ حُجره ناله یِ موسی بن جعفرش
این دفعه می زدند به دَف تا که جان دهد
کَف می زدند وقتِ نفسهای آخرش
از پا گرفته و بدنش می کشند...وای
تا پشتِ بام ریخته گُلهایِ پرپرش
خون گریه می کند لبه یِ تخته سنگ ها
از بَس که خورد بر لبه یِ پله ها سرش
این پشت بام گودی گودال نیست شُکر
با پا نیامده است کسی رویِ پیکرش
سخت است فکر این غم و سخت است باورش
مردی که قاتلش بشود زخمِ همسرش
حسن لطفی
@rozeh_1
#امام_جواد
مرهم حریف زخم زبان ها نمی شود
اصلاً جگر که سوخت مداوا نمی شود
گریه مکن بهانه به دست کسی مده
با گریه هات هیچ مدارا نمی شود
خسته مکن گلوی خودت را برای آب
با آب گفتن تو کسی پا نمی شود
این قدر پیش چشم کنیزان به خود مَپیچ
با دست و پا زدن گره ات وا نمی شود
گیسو مکش به خاک ؛دلی زیر و رو شود
در این اتاق عاطفه پیدا نمی شود
باور کنم به در نگرفته است صورتت؟
این جای تنگ و این قد و بالا...نمی شود!
با ضرب دست و پا زدنت طشت می زنند
جز هلهله جواب مهیا نمی شود
با غربتی که هست تو غارت نمی شوی
نیزه به جای جای تنت جا نمی شود
خوبیِ پشت بام همین است ای غریب
پای کسی به سینه تو وا نمی شود
علی اکبر لطیفیان
@rozeh_1
#امام_جواد
عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند
پاسخ ناله و سوز و جگرش خندیدند
مادری بود و جوان مرگ شد و آخر کار
همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند
همچو بسمل شده ای دور خودش می پیچید
به پریشان شدن بال و پرش خندیدند
درد پیچیده به پهلویش و از هر دو طرف
دست میبرد به سوی کمرش،خندیدند
آمده بر سرش اینجا کمی از داغ حسین
همگی جمع شدند دور سرش خندیدند
یک نفر نیست که از خاک سرش بردارد
بر نفسهای بدون اثرش خندیدند
زهر اثر کرده و رویش به کبودی زده است
بدنظرها به خسوف قمرش خندیدند
دست پا می زند و نیست کنارش پدری
تا ببیند به عزای پسرش خندیدند
کربلا جسم علی پخش به صحرا شده بود
لشگری دور تن مختصرش خندیدند
هر چه می گفت حسین یاولدی یاولدی...
عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند
قاسم نعمتی
@rozeh_1