4_507919920438639570.mp3
7.64M
#زمینه
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام
حاج
#سیدمجیدبنی_فاطمه
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
باز دل صاحب الزمان شکسته از مصیبت
فدای شال ماتمت آقا سرت سلامت
مادر سادات گریه کنه غمای حضرت باقره
عمه ی سادات سینه زنه عزای حضرت باقره
تموم عالم جن و ملک فدای حضرت باقره
وای آقام آقام آقام
کنار تربت چرا خالی و سوت و کوره
مدینه تو شب عزات خلوت و بی عبوره
اگه بمیرم برا غمت روزی هزار دفعه باز کمه
غریبی اما شال عزات رو شونه ی همه عالمه
شهادت تو حال و هواش مثل شبای محرمه
وای آقام آقام آقام
خاطره های کربلا یه ثانیه اش عذابه
هنوز روی گردن تو آقا رد طنابه
بمیرم آقا هنوز چرا روی تن تو جراحته
حرف دل تو معجر و زخم دل تو اسارته
داغ دل تو گوشواره ی عمه که رفته به غارته
وای آقام آقام
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕋〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
.
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5915628468766247747.mp3
12.4M
#ایام_مسلمیه
#شهادت_حضرت_مسلم
#حسین_طاهری
.
.
تموم زندگیم مال حسینه
دلم همواره دنبال حسینه
میا کوفه الا ای زاده ی نور
که از کوفه بُوَد مردانگی دور
میا کوفه مرامی سرد دارند
به هر کوچه دوصد نامرد دارند
میا کوفه برو سوی مدینه
که اینجا پر شده از بغض و کینه
حسین جانم حسین جانم حسین جان
****
میا کوفه دلم باشد هراسان
شود گیسوی طفلانت پریشان
میا کوفه که شهر ننگ باشد
سلامش بهر مهمان سنگ باشد
میا کوفه گل پرپر ببینی
شکسته پهلوی اکبر ببینی
میا کوفه که قاسم یادگار است
در اینجا کشتنِ او افتخار است
میا کوفه علمدارت رشید است
در اینجا رزق او چشمِ دَریده است
حسین جانم حسین جانم حسین جان
****
تموم زندگیم مال حسینه
دلم همواره دنبال حسینه
اگر کشتن چرا خاکت نکردن
کفن بر جسم صدچاکت نکردن
اگر کشتن چرا آبت ندادن
تو را زآن دُر نایابت ندادن
حسین جانم حسین جانم حسین جان
#مسلمیه
#حضرت_مسلم
#شب_اول_محرم الحرام
.
.
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5829965891508373620.mp3
5.38M
#واحد
#شهادت_امام_محمد_باقر_علیه_السلام
حاح
#سید_مهدی_میرداماد
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
بیابان بود و صحرا بود آنجایی که من بودم
هزاران خیمه برپا بود آنجایی که من بودم
شمیم یاس یاسین دشت را پر کرده بود اما
گلاب اشک زهرا بود آنجایی که من بودم
قیام عاشقان راست قامت بود عاشورا
قیامت آشکارا بود آنجایی که من بودم
پیام روشن "الموت أحلَی مِن عَسَل" یعنی
شهادت هم گوارا بود آنجایی که من بودم
چرا آتش بگیرند از عطش گل های داوودی
اگر بین دو دریا بود آنجایی که من بودم
کسی از اسب می افتاد پشت نخل ها آری
عَلم در دست سقا بود آنجایی که من بودم
صدای بت شکستن در فضا پیچیده بود اما
خلیل الله تنها بود آنجایی که من بودم
شعاع آفتاب از مشرقِ گودال سر می زد
که ثارالله پیدا بود آنجایی که من بودم
عدالت زیر سم اسب ها پامال شد آری
ستم در حد اعلی بود آنجایی که من بودم
شدم محو نگاه عمه ام زینب که در چشمش
تمام دشت زیبا بود آنجایی که من بودم
چرا آنروز تل زینبیه اوج عزت شد
که چشم انداز فردا بود آنجایی که من بودم
چه گل هایی که زیر بوته های خار پرپر شد
مگر پائیز گل ها بود آنجایی که من بودم
هلال ماه نو وقتی نمایان میشد از محمل
فقط یک نیزه بالا بود آنجایی که من بودم
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕋〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
..:
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴سبک زمینه شهادت جانسوز حضرت امام محمد باقر علیه السلام و ایام مسلمیه روضه کربلا
#زمینه_امام_باقر_ع
#سینه_من_مخزن_غم
🏴بند اول
سینه ی من،مخزن غم/چار سالم بود،رنج کشیدم
مقصد من،کربلا بود/رفتم اونجا،روضه دیدم
شنیده رو که نمیشه،بگی میشه مثه دیدن!!!
جلو چشای من ای وای،سر حسین و بریدن
من اونجا بودم و دیدم،جسمشو که شده پامال
میگفت با ناله (بُنَیَّ)،یه مادر از ته گودال
آه و واویلا واویلا
🏴بند دوم
یادمه خوب،اون روزارو/تشنگیو،قحط آب و
یادمه اون،گریه ها و/زجه های،بی بی رباب و
یادمه که نگران بود،علیش تلف شه بمیره
دعای رو لبش این بود،ایشالله بارون میگیره
یادمه لحظه ای رو که،حرمله تیر و رها کرد
من الاذن الی الاذن،سر علی رو جدا کرد
آه و واویلا واویلا
🏴بند سوم
سخته واسم،که بگم من/از یه درد،بینهایت
سخته واسم،که بگم از/روزای تلخ اسارت
از اون روزا یادگاری،برام آورده کبودی
یادم نمیره که بُردن،مارو میونه یهودی
یادم نمیره نگاشون،به ما به چشم خریدار
یادم نمیره که بودیم،کنیز و بَرده توو بازار
آه و واویلا واویلا
۱۴۰۱/۰۴/۱۴
🙏التماس دعای خیر
✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
#مسلم_بن_عقیل
#شهادت
از سـرِ دار به دلــدار نگـاهی دارد
آه این مرد چه چشمان پر آهی دارد
زیر لب زمزمه دارد که گرفتار شدم
به ره مکـه هر از گاه نگـاهی دارد
مثل حیدر دلش از کوفه به درد آمده است
روی بام است ولی میل به چاهی دارد
با لب پر ترکش غرق تمنا می گفت :
سخن آخر من ، سوی تو راهی دارد؟
همه حرف من این است میا کوفه حسین
کوفـه بهر تو خیــالات تبــاهی دارد
همه بهر علی اصغر پی تیر سه پرند
یک نفر نیست بگوید چه گناهی دارد؟
تو به همراه خودت اهل و عیالی داری
کوفه امـا سر راه تو سپــاهی دارد
قصد دارند عزیـزان تو را خـوار کنند
پس نیا ، که حرمت عزت و جاهی دارد
بیشتر از همه دلواپس زینب هستم
بیـن این قـوم مپنـدار پنــاهی دارد
الغرض اینکه بساط همه جور است نیا
سهمت از بیعتشان کنج تنور است نیا
🖋مصطفی هاشمی
#امام_باقر
#شهادت
بار بلا به شانه کشیدم به کودکی
از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه
دنبال عمه هام دویدم به کودکی
آن شب که در مقابل من عمه را زدند
فریاد الفرار شنیدم به کودکی
عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی
من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی
آن شب که درخرابه سر آمد میان مان
چون عمه ام رقیه خمیدم به کودکی
با کعب نی لباس همه پاره پاره شد
بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی
یک سرخ مو زقافله ما کنیز خواست
این را به گوش خویش شنیدم به کودکی
در مجلس شراب که شخصیتم شکست
من آستین صبر جویدم به کودکی
🖋قاسم نعمتی
#زمینه
#شهادت_امام_محمد_باقر_علیه_السلام
#حسین_طاهری
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
تو باقرالعلوم هستی و تموم عالم به فرمانت
به زیر دین شما شیعه الهی جانم به قربانت
از علم و حلم و صبر تو آقا نفس کشیده دین پیغمبر
تو وارث صلابت حیدر آقای من آقای من
به نور دانش تو روشن شد صراط شیعه به زیبایی
تو وارث به حق زهرایی آقای من آقای من
شفاعت محشر آقا فقط به یک نگاه شما
تموم خواهش نوکرا زیارت کرب و بلا
غریب ای آقای من
تو از همون کودکی آقا کشیدی بار غم و تنها
میون اشک و گریه میدیدی که روی نیزه ها میرفت سر ها
آتیش گرفته بود حرم اما تو بین خیمه بودی سرگردون
دویدی پا برهنه تو میدون آقای من آقای من
الهی من بمیرم آقا که دیدی که قاتل رسید گودال
حسین تشنه رفته بود از حال آقای من آقای من
برا غمای کربلا تو روضه داره هر شبی
تا لحظه های آخرم به یاد عمه زینبی
غریب ای آقای من
میون کوچه یهودی ها چقدر خجالت کشیدی تو
به زیر تازیونه ها آقا فقط جسارت شنیدی تو
تموم کربلا برات روضست ولی برات نمیشه شام هیچ جا
خرابه و غصه و زن ها آقای من آقای من
نداره این درد تو درمون جلوی چشم تو زدن سیلی
که صورت رقیه شد نیلی آقای من آقای من
کنار جسم مضطرت امام صادق آشناست
شهادتین امشبت سلام به شاه کربلاست
غریب ای آقای من
تو بودی هر جا نبود هیچ کس گرفتی دست منو آقا
نذاشتی تنها بمونم من میون سیل غم و دردا
تویی تو تنها امید من تو این شبای پر گرفتاری
برای من همیشه تو یاری حسین من حسین من
دوباره آروم با یادت قرار قلب مضطرم هستی
خوده تو این عهد و بام بستی حسین من حسین
فقط رو لب هام این نواست به قلب من حسین نا خداست
دوا و درمونم فقط زیارت کرب و بلاست
دوستت دارم آقای من
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕋〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🏴نوحه زمینه یا شور ایام مسلمیه شهادت امام محمد باقر علیه السلام و حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
#نوحه_امام_باقر_ع
#زمینه_امام_باقر_ع
#نوحه_حضرت_مسلم_ع
#زمینه_حضرت_مسلم_ع
#ایام_مسلمیه
#داره_تنم_میسوزه
🏴بند اول
داره تنم میسوزه
غریب و بی پناهم
این دم آخری من
به یاد قتلگاهم
خودم دیدم رو سینه
نشسته بود با خنجر
جلو چشام می برید
از قفا از حسین سر
دیدم
ته گودال یه مادر و
زیر مرکب یه پیکر و
کاش نمیدیدم
ای کاش
نمیدیدم این صحنه رو۳
🏴بند دوم
آقا نیا به کوفه
کوفی حیا نداره
حرف وفای به عهد
اینجا معنا نداره
نیا که کوفه جایی
برای تو نداره
برای اصغر تو
سه شعبه تیر میاره
برگرد
نگرانم برای تو
برای بچه های تو
برای خواهرت
برگرد
نگرانم پسر عمو۳
🏴بند سوم
اینجا همه نامردن
واسه تو نقشه دارن
از قفا سر میبرن
رو نیزه ها میذارن
نیا که واسه قلبت
نیزه ها تیزن آقا
دختر تو نیار که
پی کنیزن اینا
برگرد
کسی اینجا که با تو نیست
جای امنی برا تو نیست
نیا کوفه نیا
برگرد
نگرانم پسر عمو۳
🙏التماس دعای خیر
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
🏴سبک نوحه زمینه شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
#نوحه_حضرت_مسلم_ع
#زمینه_حضرت_مسلم_ع
#دست_من_بسته_و
🏴بند اول
دست من بسته و،قلبم از غم شکست
کوچه کوچه دلم،بی تو هر دم شکست
روی دارالعماره،دلم آروم نداره
داره از غصه ی تو،مسلمت کم میاره
لب تشنه،میدم از دور سلامت
زیر دشنه،میدم از دور سلامت
(یابن زهرا،میا کوفه حسین جان)
🏴بند دوم
رو لبم جونم و،تنها و بی کسم
برای دخترت،آقا دلواپسم
نیا که کوفی عهد و،پیمونش رو شکسته
نیا که شمر ملعون،منتظرت نشسته
لب تشنه،میدم از دور سلامت
زیر دشنه،میدم از دور سلامت
(یابن زهرا،میا کوفه حسین جان)
🏴بند سوم
این جماعت همه،دروغه حرفاشون
نیزه و شمشیره،آقا تو دستاشون
میشه برگردی آقا،اینا رحمی ندارن
برای کشتن تو،روزا رو میشمارن
لب تشنه،میدم از دور سلامت
زیر دشنه،میدم از دور سلامت
(یابن زهرا،میا کوفه حسین جان)
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
رباعی شهادت امام محمد باقر علیهالسلام
دارد جگرِ پارهیِ من میسوزد
این آخرِ روضه سینهزن میسوزد
با چشمِ خودم خدا تماشا کردم
تا لحظهیِ دستوپا زدن میسوزد
#رباعی #شهادت #امام_باقر_علیه_السلام
#یاباقرالعلوم #مدینه #کربلا
#تو_شاهد_داغ_قتلگاهی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
رباعی شهادت امام محمّد باقر علیه السلام
ده سال مِنا از غمِ تو آه کشید
میگفت به کودکی چه غمها که ندید
از دور نگاهِ او به گودال افتاد
اِی وای حسین خنجری سخت برید
#شهادت #بقیع #منا #روضه #کربلا #رباعی #امام_محمد_باقر_علیه_السلام
#رباعی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#دوبیتی_شهادت_امام_باقر_ع
زخم اسارت دیده ای ای داد بیداد
دعوای غارت دیده ای ای داد بیداد
در مجلس اغیار بر لبهای بابات
چوب جسارت دیده ای ای داد بیداد...
(#محمد_حبیب_زاده)
ای آنکه قبرت بی چراغ و سایبان است
روضه نمی خواهی؛ مزارت روضه خوان است
گلدسته ات سنگی ست، روی تربت تو
گنبد نداری...گنبد تو آسمان است
چقدر ناله ی بی جان و بی صدا داری
به زیر لب تو فقط ذکر ربنا داری
گمان کنم که رسیده زمان پرزدنت
که زهر کینه اثر کرده و نوا داری
مثل رقیه مثل سکینه به شهر شام
تو مزه های ضرب لگد را چشیده ای
هرچه شنیده ایدغریبانه دیده ام
باورنمیکنیدچه رنجی کشیده ام
کوفه به شام را در ایام کودکی
همپای عمه ام رقیه دویده ام
شاعر علی_علی_بیگی
بار دگر مدینه غمی تازه دیده است
داغی دگر به جان و دل او رسیده است
تنها مدینه نیست که در سوگ و ماتم است
ماتم نشین و غم زده هرآفریده است
هر چند زهر، قلب تو را پاره پاره کرد
اما به یاد کرب و بلا گریه می کنى
اصلاً خود تو کرب و بلای مجسمى
وقتی برای خون خدا گریه می کنى
ای آشنا با تشنگی، ای هم صدای العطش
دل بردی از اهل ولا، ای یادگار کربلا
بالِ ڪبوترهاے صحنٺ خاڪ دارد
مادر برایٺ روضہ در افلاڪ دارد
اے روضہ خوانِ ڪربلا قلبِ تو مثل
جسمِ شهیدِ تشنہ صدها چاڪ دارد
تنها ترین غریب دیار مدینه بود
او مرد علم و زهد و وقار و سکینه بود
صد باب علم از کلماتش گشوده شد
در بین "عالمان" به خدا بی قرینه بود
راحتشدی زجور وجفای هشام دون
آندم کهگشت عمرتورا ز زهرکین تمام
داریم حاجتی که ز لطف و عنایتی
بر قبر بی چراغ تو کنیم یک سلام
من غصهدار غصههای بـی قرینم
من کـــربلا را یادگـــار آخرینــــم
مـن یـادگـار روزهای خاک وخونم
مـن یادگار چهره هـای لالـه گــونم
باقر بہ علم شهره هرخاص وعام شد
مسموم زهر ڪینہ ڪور هشام شد
هر چند زهر ڪین بشد اسباب مرگ او
مرگش زڪربلا برایش پیام شد
#زبان_حال_حضرت_باقر_علیه_السلام
سوغات ما از کربلا درد و محن بود
پژمردگی لاله های در چمن بود
من تشنگی در خیمه را احساس کردم
یاد از دو دست خونی عباس کردم
من کودکی بودم که آهم را شنیدند
دیدم سر جد غریبم را بریدند
من دیده ام در وقت تشیع جنازه
اسبان دشمن را که خورده نعل تازه
من با خبر هستم ز باغی بی شکوفه
خورشید را بر نیزه دیدم بین کوفه
گر چه که من مسموم آن زهر هشامم
من کشته ویرانه ای در شهر شامم
#امام_باقر_ع_شهادت
عمریست گرچه پای علم گریه کرده ایم
ما را ببخش بهر تو کم گریه کرده ایم
@hosenih
آقا چراغ روضه به لطف تو روشن است
از لطف توست گر همه دم گریه کرده ایم
ما پا به پات کرب و بلا را گریستیم
ما با تو یاد آن همه غم گریه کرده ایم
چشمت به آب خورد جوان دید گریه کرد
ما نیز یاد قامت خم گریه کرده ایم
یاد تنی که موقع تشییع سر نداشت
با اشک های اهل حرم گریه کرده ایم
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
از ظلم و جور اهل ستم گریه کرده ایم
@hosenih
......
فکر توایم فکر بقیع و غریبی ات
باب الرضا قدم به قدم گریه کرده ایم
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_شهادت
مگر میشود گریه بسیار کرد..
مگر میشود دیده خونبار کرد..
مگر میشود صحبت از خار کرد..
مگر میشود نقل بازار کرد..
ولی از غم و غصه اش دق نکرد!
مگر میشود خیمه سوزان شود..
درآن شعله ها عمه حیران شود..
کشیده نصیب یتیمان شود..
رد دست هاشان نمایان شود..
ولی از غم و غصه اش دق نکرد
مگر میشود گفت از سوختن
چه ها میکشید عمهی خوب من
ز توهین آن خولی بددهن
مگر میشود گفت از زن زدن
ولی از غم و غصه اش دق نکرد
مگرمیشود لشگر نیزه دار
بیوفتد به دنبال یک طفل زار
ببینی سر شاه را نی سوار
ز داغ رقیه شده بی قرار
ولی از غم و غصه اش دق نکرد
حرم شد گرفتار رنج و عذاب
چه ها کرد با دستهامان طناب
مگر میتوان روضه خواند آب آب
مگر میشود حرف زد از رباب
ولی از غم و غصه اش دق نکرد
شبی که حرم سمت غمخانه رفت
به مهمانی قصر شاهانه رفت
ز شوق پدر طفل دردانه رفت
مگر میتوان گفت ویرانه رفت
ولی از غم و غصه اش دق نکرد
کنون این من و این دل گریه خیز
نشستم به بستر مریضِ مریض
چه باید کنم با غمش یا عزیز
مگر میشود گفت حرف از کنیز
ولی از غم و غصه اش دق نکرد
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_شهادت
ای بقیع غم تو کرببلایی دیگر
کربلا بود برای تو منایی دیکر
کوفه تا شام ، تو را سعی صفایی دیگر
در غریبان ، تو غریب الغربایی دیگر
غربتت را نسرودم من شاعر آری
راستی تو چقدر شاعر و ذاکر داری؟!
@hosenih
شده آزرده تو را از عمل ما ، خاطر
بی سبب نیست اگر شد حرمت بی زائر
از حدیث تو نگفتیم ولو در ظاهر
گرچه محتاج ترینیم به قال الباقر
همه ی سال پی یک شب تقویم توایم
ما فقط مرثیه خوان شب ترحیم توایم
دست بر دامن مهرت نرساندیم چرا
گاهگاهی که رسیدیم ، نماندیم چرا
پایمان را به بقیعت نکشاندیم چرا
باقرالعلم ! ز علم تو نخواندیم چرا
بگذر از ما که برای تو موثر نشدیم
نه که بی صحن و رواقی تو ، مسافر نشدیم
کودکی های تو در اوج مصیبت طی شد
کودکی های تو همراه شهادت طی شد
پای آن خیمه که می رفت به غارت طی شد
زیر شلاق ستم وقت اسارت طی شد
طی شده کودکیت گوشه بین الحرمین
گه در آغوش پدر گاه در آغوش حسین
کربلا جلوه غم بود برایت مادام
کربلا کشت تو را ، کشت تو را بدتر شام
کربلا بود و حسین و تو و سجاد ، تمام
کربلا بود و امام بن امام بن امام
من تو را یک تنه یک کرببلا می بینم
من تو را در همه مرثیه ها می بینم
@hosenih
داغ بی آبی و فقدان عمو را تو بگو
روضهخوان باش خودت ، روضه او را تو بگو
پرده بردار ، بیا راز مگو را تو بگو
بوسه ی تیغ به رگهای گلو را تو بگو
تو بنا بود بمانی به امامت برسی
روضه خوان باشی و هر شب به شهادت برسی
شاعر: #محسن_ناصحی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
📋 خوش بحال عاشقی که با تو محرم میشود
⬛️روضه/ حاج محمدرضا بذری
⬛️ #شب_اول_محرم_98
⬛️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها بابل
خوش بحال عاشقی که باتومحرم میشود
روزی چشمان اواشک دمادم میشود
عاقبت هرکس دلش راشستشودادازگناه
چشمهایش چشمه ی جوشان زمزم میشود
یابن الحسن
پلک هایت بازکن درهای رحمت رانبند
بی نگاه تودل ماخانه ی غم میشود
درسر و رویم شده پیداکمی موی سفید
فرصت دیدارداردگوییاکم میشود
دلبرِاحرام بسته لیلیِ خیمه نشین
چون خم ِموی توقامت های ماخم میشود
برمشامم میرسدهرلحظه بوی کربلا
مادری آماده ی ماه محرم میشود
مجلسِ روضه بهشت ماست برزهراقسم
زندگی بی گریه مانندجهنم میشود
سفره داره گریه برارباب شخص فاطمس
مادرت صاحب عزای ذبح اعظم میشود
تاسحرمسلم میان کوچه هاآواره بود
اینچنین غربت گریبان گیرآدم میشود
زیرلب میگفت جان مادرت کوفه نیا
روزی زینب دراینجادرد وماتم میشود
حسین میخوای بیای..
دخترزهراکه جایش کوچه وبازارنیس
دارداسباب پذیرایی فراهم میشود
ماجرای کوچه اینجابرسرم تکرارشد
گیرکردن زیرپاسهمه شماهم میشود
گوشه ی گودال جای تنگ زیردست وپا
دنده هااینگونه شکلش نامنظم میشود
من ارادالله بالخیرقذف فی قلب حب الحسین وحب الزیاره
اگرخدابخواداراده کنه به کسی خیربرسونه اونادیوونه امام حسین وزیارتش میکنه..اگرمیخوای بخیروبرکت برسی درخونه امام حسین برو
فاطمه زهراخیرکثیرس..میفرماینددرچهارماهگی حسین که بارداربودم خیروبرکت به زندگی مانازل شد..کل الخیرباب الحسین..همه بخیررسیدن ازصدقه سرابی عبدالله حتی انبیاهرکی براش گریه کردبراش خرج کردقدمی برداشت به زیارتش رفت بخیررسید حتی دشمنی که نیزه زده بودش بامام حسین ارباب پی اوراگرفت اورانزد.دوتاگوشواره بش دادفرمودتوبه بچه هات قول دادی چیزی براش ببری .ببردست خالی نرو..خیرارباب مابه همه رسیدیکی عبای آقا یکی زره ..
وقتی خبرشهادت مسلم وهانی رابردن براآقا..فرمودندخیری دیگه تودنیانیس..خیری توزنده موندن نیست بعدهانی ومسلم..
وقتی ریختندخانه طوعه خیلی مسلم نگران طوعه بود..که خانش راآتش نزنن.جنگ راازمنزل طوعه کشیدبیرون که بگه خونه جای جنگ نیست..دستان مسلمابستن بردنش به دارالاماره انقدرآقامسلم تک وتنهاوغریب وبی کس بودکه پیغمبرفرمودندمسلم کشته محبت حسینه..دیگه هیچکی ازخانواده مسلم نموندنسلش منقطع شددوتابچه هاش توکربلاشهیدشدنددوتاشم بدست حارث
سرشوناازبدن جداکردیکیشونم حمیده بودکه سکینه دیده بودکه بعدازشهادت باباش مسلم حمیده رابغل کردگفت بیابغل دایی ازاین ببعدمن پدرتم..اون غروب عاشوراکه اسباحمله کردندحمیده هم زیردست وپاونعلای اسباجون داد..انقدغریبن این خانواده..مسلم صدازدعمرسعدبیاجلومن سه تاوصیت دارم..اول اینه که زره منابفروش من یه بدهکاری سنگین دارم بده دوم یجوری به ابی عبدالله برسون کربلانیا..سوم پیکرمناازدس اینابگیرمنابااحترام دفنم کنند..اماعمرسعدملعون این رازا فاش کرداومدبه ابن زیادگفت..ابن زیادبه مسلم گفت اولی مال ماله خودته هرکاری میخوای بازره کن مال خودته .امادوم حسین بایدبیاداینجاتکلیفش معلوم بشه..امانکته سوم چنان بلایی سرپیکرت بیارم که دراسلام چنین سابقه نداشته باشه..میدونی چکارکردن..نقل کردن بچه های کوفه پای مسلم وپای هانی رامیگرفتن توکوچه هامیکشیدن..فرمودبدن مسلم را ازپابه قناره آویزان کردند..این اوج جنایته..یعنی اگربدنی راازپاآویزان کنی یعنی این بدن هیچ نوع احترامی نداره..همچنین که مسلمابردن بالادارالاماره..دیدن مسلم داره گریه میکنه صدازدن مسلم وقتی توکوچه وبازارکوفه میتاختی بیچارمون کردی فکراینجارانکردی گفت من براخودم گریه نمیکنم ابکی لحسین وال حسین..والله براخودم گریه نمیکنم رفقامردجنگه گریه مردجنگ سخت وعجیبه همه تعجب میکنندازگریه مردجنگی..مقدادهم تومدینه گریه کرد دومی تعجب کردگفت ازکجامیای مقداد..گفت دیشب خانوم زهرارادفن کردیم ..چنان به صورت مقدادزدکه مقدادخوردبه زمین نشست زارزارگریه کرد..گفت مقدادچراگریه میکنی .گفت حالامیفهمم علی چرادیشب گریه میکرد نامرددستت خیلی سنگینه چه کردی باصورت خانوم زهرا..الهی بمیرم
دیوار ...کوتاه که بیاد
هیزمم انگارکه...کوتاه بیاد
میخ در....کوتاه نمیاد
ای وای ...
این دود...کوتاه که بیاد
آتیش نمرود...کوتاه که بیاد
میخ در..کوتاه نمیاد
خودم دیدم پرش سوخت
توآتیش پیکرش سوخت
بچه بامادرش سوخت
آخ بمیرم بمیرم بمیرم..
شلاق ..کوتاه که بیاد
حتی میخ داغ.. کوتاه که بیاد
مغیره کوتاه نمیاد
ای داد...
نامرد..کوتاه که بیاد
قنفذ ولگرد..که کوتاه بیاد
مغیره کوتاه نمیاد
اصلا نمیگه طرف حسابش یک زنه میزنه..
—------------------------------
📋بعد هزار و چند سال تازگی داره داغت
⬛️زمینه/ حاج محمدرضا بذری
⬛️ #شب_اول_محرم_99
⬛️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها
بعد هزار و چند سال تازگی داره داغت
روشن نور عشقت توی قلب عشاقت
گوشه به گوشه تمام ایران
چراغ روضه ها نمیشه خاموش
ما ملت امام حسینیم
نمیذاریم غمت بشه فراموش
السلام علی ساکن کربلا
یا حجت الله روحی و نفسی فداک
متی ترانا و نراک یا بقیه الله
شب زده های دنیا در انتظار نورن
دیگه تمام عالم منتظر ظهورن
این همه مجلس مرثیه برپاست
زمینه سازی ظهور مولاست
ما ملت شهادتیمو
جوونیمون فدا عزیز زهراست
السلام علیک یا حجت بن الحسن
شاعر : #جواد_قمری و #مظاهر_کثیری_نژاد
📋گدای سفره ی مردم شدم غلط کردم
⬛️روضه/ حاج محمدرضا بذری
⬛️ #شب_اول_محرم_99
⬛️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها
السلام علیک یا مظلوم
یا واسعه الرحمه
یا باب النجات الامه
گدای سفره ی مردم شدم غلط کردم
جدا شدم ز درت گم شدم غلط کردم
.
مرا صدا زدی و رد شدم نفهمیدم
تو خوب بودی و من بد شدم نفهمیدم
.
به آن زبان که تو دادی چه ها نکردم من
مرا ببخش شما را صدا نکردم من
.
رفیق بودی و من نارفیق ؛ شرمنده
شکسته ام دلتان را رفیق ؛ شرمنده
.
بیا و دیده ی خود را ز من ندید بگیر
مرا گناه زده تو نزن ؛ ندید بگیر
.
مرا ببخش تو حالا به خاطر زینب
بغل بگیر گدا را به خاطر زینب
.
مرا ز جمع فقیران خود جدا نکنید
تورا به جان رقیه مرا رها نکنید
دوباره بیرقتان را کشیده ام آقا
هزار شکر به ماهت رسیده ام آقا
هزار شکر که زهرا حسابمان کرده
برای نوکریت انتخابمان کرده
به دست سینه زنان برگ دعوت زهراست
به روضه امدن ما عنایت زهراست
کسی ز بزم تو تعدیل میشود هرگز
مگر عزای تو تعطیل میشود هرگز
برای روضه گرفتن همیشه پا کاریم
اگر که فاطمه بایست پس چه غم داریم
چهقدر مرگ برای غم تو مطلوب است
در این حسینیه ها خاکمان کنی خوب است
اگر که جنس دل نوکر تو از سنگ است
اما برای دیدن کرببلا دلم تنگ است
خدا کند که دل خسته ی مرا بخری
خدا کند که مرا اربعین حرم ببری
دوباره یم شب جمعه دوباره آه حسین
رسد به محفل ما بوی قتلگاه حسین
دوباره فاطمه دارد بنی میخواند
گرفته زمزمه دارد بنی میخولند
بنی موی سرت که چنگ زد مادر
به صورت تو عزیزم که سنگ زد مادر
لباس دوخته بودم کجاست پیروهنت
گرفت پهلوی من وقت دست و پا زدندت
هر چه نیزه زده بودند بیرون زده ز تنت
عقیق رفته که رفته کجاست انگشتت
محرم رسیده و چه شوری شده به پا
به تن کرده نوکرت دوباره پیرهن سیا
ببین حالمو یه کاری بکن
توی روضه امسال برات جون بدم
منم اومدم مثل خواهرت
پای داغ گودال برات جون بدم
ببین حال و روزمو
نمونده کسی برام
تو این شهر به مسلمت
نمیدن جواب سلام
جلو خواهرت
خجالت زدم
پشیمونم از اینکه
گفتم بیام
دارم دلهره دارم واسه بچه هات
نیا که نمیبینی اینجا حیا
نقشه برا تو دارن
مرد و زنای کوفه
خیلی گرفته کار اهنگرای کوفه
میترسم که اخرش
جلو چشم خواهرت
توی گودی قتلگاه
بشسه دست به دست سرت
دارم دلهره که با رفتنت
سوی خیمه باشه پاهای عدو
چجوری بگم میترسم یه وقت
با خولی بشه خواهرت رو برو
با یاد کام خشکت
لب تشنه جون سپردم
فک رقیه بودم هرجا کتک میخوردم
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#مناجات_روز_عرفه
#مناجات_با_خدا #دلتنگ_محرم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
بعدِ آن شبها که با امید غفران آمدم...
بار دیگر محضرت العفو گویان امدم
فکر کردی چون گنهکارم نمی آیم دگر؟؟
نه عزیزم! با همین بار گناهان آمدم!
من تورا که میشناسم ،تو نمیگیری به دل..
گیرم اصلا با گناهان دوچندان آمدم
@hosenih
این غرورم را نبین! ردم کنی دق میکنم
بی پناهم بی کسم خیلی پشیمان آمدم
آن جوانِ عاصیِ سرمست دیگر نیستم..
سن و سال از من گذشته دیده گریان آمدم
خواستی راهم نده اما نگو "در" هم نزن
تو که میبینی دم این خانه حیران آمدم
میهمان یعنی حبیب تو، مزاحم نیستم
سفره ات را باز کن حالا که مهمان آمدم
مشکلم مشکل گشا دارد که آن هم حیدر است
روی کردم به نجف گفتم علی جان آمدم
من دلم شور محرم میزند کاری بکن..
از تو پنهان نیست تا اینجا پریشان آمدم
تازه فهمیدم که قدر روضه را نشناختم
سالها در روضهی آقا چه آسان آمدم
کربلا آماده شو، دیگر حسینت راهی است
به هوای قافله سوی بیابان آمدم
مسلمش روی قناره ،او خودش صحرانشین
کوچه های کوفه را دیدم هراسان آمدم
@hosenih
من خبر دارم که ارباب مرا بد میکشند
به هوای بوی پیراهن به کنعان آمدم
یک نفر با شمر میگوید که ذبحش مال تو
شمر میگوید که جسمش را بچرخان! آمدم!
آی مردم ذبح نه! والله اقا نحر شد
بوی خون می آید از شعرم، به پایان آمدم
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_روز_عرفه
#مناجات_روز_عرفه
عرفه آمد و مهمان حسینیم همه
خیره بر رحمت دستان حسینیم همه
عرفه آمد و ما کرب و بلایی نشدیم
بازهم پاره گریبان حسینیم همه
@hosenih
وسط روز رسیدیم و همه می بینند
عاشق و بی سر و سامان حسینیم همه
دردمندانه به دنبال طبیبی هستیم
در پی نسخه ی درمان حسینیم همه
حرفِ جود است بیا ذکر کریم آوردم
عاشق ذکرِ حسن جان حسینیم همه
ذکرِ العفو نگفتیم ولی بخشیدند
ما بدهکار به احسان حسینیم همه
او مناجات کند کار همه می گیرد
تشنه ی وادی عرفان حسینیم همه
عید قربان شده نزدیک، بگو با اصحاب
در ره عشق به قربان حسینیم همه
اشک ما خرج برای غم اغیار نشد
روزگاری است که گریان حسینیم همه
آتش سینه ی ما از غم یک بی کفن است
داغدارِ تن عریان حسینیم همه
چشم هایش سرِ تشنه شدن از کار افتاد
کشتگانِ لب عطشان حسینیم همه
@hosenih
ساربان هم نشد از رحمت دستش محروم
مات از جود فراوان حسینیم همه
خیزران... سنگ... نوک نیزه... مراعات کنید
ما اسیر لب و دندان حسینیم همه
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
سر به دیوارِ غصه، بغضم را
مستحقِ نگاه می بینم
جگر گُر گرفته ی خود را
زخمی تیغِ آه می بینم
زودتر از شما سفیرت را
راهیِ قتلگاه می بینم
گریه گاهی به مرد می چسبد
به درِ بسته خورده ام آقا
غم تو آمد و غم خود را
دیگر از یاد بُرده ام آقا
غمم این بود بچه هایم را
دستِ دشمن سپرده ام آقا...
@hosenih
باغ پُر میوه ای ندیدم من!
دیدنی نیست این خزان برگرد
کوفه با تو پدرکُشی دارد!
جانِ مولا به شهرمان برگرد
شمر تا چکمه را نپوشیده
به مدینه حسین جان برگرد
سرِ ارباب من سلامت باد
به فدای سرت شکست سرم
نذر کردم مدینه برگردد
نذر آن خواهرت شکست سرم
کوچه ای تنگ هم مقصر بود
از غمِ مادرت شکست سرم
@hosenih
کوفه با کوچه های باریکش
زخم دیروز را نمک می زد
جایِ مزد دعای بارانت
تیشه بر ریشه ی فدک می زد
کوفه با ازدحام بازارش
اشک های مرا محک می زد
میهمان را که سر نمی بُرند!
میزبانی چنین! کجا دیدی!؟
کودکان سنگ می زنند به من
بازی روزگار را دیدی!؟
بغلش کن، ببوس رویش را
دخترم را اگر شما دیدی
شاعر: #وحید_قاسمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_روز_عرفه
#امام_حسین_ع_مناجات_روز_عرفه
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
رو به درگاهت زدم، با حال خوش عازم شدم
دور تو میگردم و امسال هم مُحرم شدم
یا إلهي آمدم در را به رویم باز کن
آمدم با دست خالی، باز هم اعجاز کن
عاصی ام! گفتم نیایم باز اما آمدم
شرم دارم از گناهانم، خطاکارم، بدم
هر کسی غیر از تو باشد زود طردم میکند
بعدِ عمری نیستم راهِ گدایی را بلد
@hosenih
خوبی ات را دیدم و هر آن بد و بدتر شدم
چشم پوشیدی، گذشتی، باز طغیانگر شدم
باز هم بنده نوازی کن، به خود کردم ستم
یاغیاث المستغیثین از دلم بردار غم
عاشقم کن! سایه اش را از سر من کم نکن
توبه کردم، با حسینت(ع) آمدم ردم نکن
آن حسینی که گره خورده ست با عشقت مدام
قصد جان کرده، رها کرده ست حج را ناتمام
جلوه ها داده مناسک را؛ نمانده زیرِ دیْن
سر تراشیدن که نه! «سر» داده در راهت حسین(ع)
کعبه دورش گشته و بیتابِ این غربت شده
جامۂ إحرام او پیراهن غارت شده
گفت روی خاک، زیر نیزه های گاهگاه
آخرین ذکرِ «لکَ لبیکْ» را در قتلگاه
شد نماز عید قربان و گرفت از خون وضو
خواند با لب نه! که با رگ های خونبارِ گلو
حج به جا آورده بود و بی کفن جان داده بود
جان به لب شد خواهرش، روی زمین افتاده بود
دستی از غیب آمد و از جا بلندش کرد زود
«کربلا در کربلا می ماند اگر زینب(س) نبود»
@hosenih
داغ را در دل نهان کرد و قیامش شد عیان
شد علمدارِ برادر، مکتبش شد جاودان
گوش عالم پُر شد از صوت مناجات الحسین(ع)
یار میخواهد خدایا...یا لثارات الحسین(ع)
راهی ام کن! درد هجران بدترین نوعِ بلاست
سخت دلتنگ طوافم! کعبۂ من کربلاست
وعده با شش گوشه دارم یا إله العالمین
تشنۂ آب فراتم؛ زائرم کن اربعین!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
هر چه گشتم شهر کوفه مالک اشتر نداشت
مسلم درمانده غیر طوعه همسنگر نداشت
شهر بود و قصه ی مسلم فروشی بلال
در وجودش ذره ای از غیرت مادر نداشت
@hosenih
انتظارم از سلیمان بیش از اینها بود حیف
هیچ کس مانند او حرف مرا باور نداشت
نامه بود از جانبش هر روز دستت می رسید
کفتر نامه برش ای کاش اصلا پر نداشت
پرسه می زد در پی تیر سه شعبه حرمله
کاش که بازار کوفه دیگر اهنگر نداشت
لشگر ابن زیاد از معجزات سکه است
ابن مرجانه میان چنته غیر از زر نداشت
تشنه ی خون تمام بستگان حیدر اند
کوفه ی نامرد دست از کشتن من برنداشت
در عجب از حکم قاضی القضات کوفه ام
تیغ می زد بر تو گرچه دست بر خنجر نداشت
پرده را بالا زدند از پیش چشمان ترم
دخترت را دیدم اما بر سرش معجر نداشت
زجر های شهر می آیند چنگم می زنند
حرف دارم می زنم با کینه سنگم می زنند
از دل از دشمنی لبریز می ترسم حسین
از سپاه شهر نفرت خیز می ترسم حسین
پیرمردان حریصی را به چشمم دیده ام
از عصای چوبی ناچیز می ترسم حسین
خنجر کندی نشانم می دهد شمر لعین
از همین تیغ نگشته تیز می ترسم حسین
دختران خویش را قول غنیمت داده است
خیلی از خولی و چشم هیز می ترسم حسین
در ضمیر من لبانت خودنمایی می کند
از وجود خیزران هم نیز می ترسم حسین
طاقت دیدن ندارم کوره ای از آتشم
میروم پیش قدم های تو قربانی شوم
مسلم اما پیرو اسلام اینان نیستم
تا بفهماند به عالم من مسلمان نیستم
بر سر دار بلا با سر نه با پا می برد
پیکرم را دشمنت برعکس بالا می برد
این بدان معنی ست که حرمت ندارد این بدن
بی عبا و بی عمامه بی ردا و پیرهن
@hosenih
محض خوشنودی امثال سنان و حرمله
پیکرم را می برند آخر به سوی مزبله
با غم غربت چه بر روز من آوردی حسین
کاش می شد از میان راه برگردی حسین
شاعر: #علیرضا_خاکساری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
بگو حسین کجایی؟بگو چه کار کنم؟
برای اینکه نیایی ؛بگو چکار کنم؟
به هر دری زدم اما نشد پیام دهم
به دستِ بسته از اینجا به تو سلام دهم
تمام شب سر بازار راه رفتم من
غریب و بی کس و بی یار راه رفتم من
@hosenih
اگر که نامه نوشتم« بیا» حلالم کن
نشد پیام رسانم ؛نیا... حلالم کن
قسم به حولهٔ احرام تو امیرِ حرم
تمام شهر به یکباره ریختند سرم
دعا کنم که نگاه از دیارشان بٍبُری
خدا نیاورد آن لحظه را زمین بخوری
همینکه زانوی من زیر ِ ضربه خورد زمین
تمام ِ کوفه سرم ریخت از یسار و یمین
به دور بازوی من ریسمان که پیچیدند
شبیه شهر مدینه بلند خندیدند
خدا رو شکر که طوعه میان ِ خانه نشست
ولی غرور عمویم میان کوچه شکست
بگو به خواهر خود کوفه با مدینه یکیست
اگر اسیر شوی چادر توهم خاکیست
بگو که نیزهٔ کوفی شبیه مسمار است
مسیر قافله آخر به سوی بازار است
ز چشم ِ بی ادب ِ کوفیان خبرداری؟
خداکند که تو چادر اضافه برداری
مسیر قافله را از عراق برگردان
خداکند نشوی بین کوفه سرگردان
سرم شکسته فدای سرت فقط برگرد
قسم به بی کسی مادرت فقط برگرد
@hosenih
خداکند که صدایم به کاروان برسد
وگرنه زیور زنها به ساربان برسد
خبر رسید اگر مسلمت زدنیا رفت
حمیده را بغلش کن بگو که بابا رفت
بجای من پدری کن برای دخترمن
خداکند که نبیند به نیزه ها سرمن
شاعر: #قاسم_نعمتی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
بر سر بام گرفتار به صد شیون و آه
میفرستم چه سلامی به اباعبدلله
دست بر سینه شدم رو به بیابانم من
تو کجای سفری حیف نمیدانم من
@hosenih
این لب پاره فقط ذکر تو گفته ست زیاد
من گرفتار توأم ! کور شود ابن زیاد!
کوفه شهر پدرت بود ولی حالا نیست
غیر بغض علی از چهره شان پیدا نیست
کوفیان روی مسافر همه در میبندند
رسم دارند که خنجر به کمر میبندند
غم نبینی! دوسه روز است فقط غم دیدم
ظهر در دور و برم حرمله را هم دیدم
کاش که جای تو با مسلم تو بد بشوند
اسبها جای تو از روی تنم رد بشوند
کاش تا گودی گودال به زورم ببرند
سر من را ببرند و به تنورم ببرند
کاش پیراهن من غارت دشمن باشد
خیزران جای لبت روی لب من باشد
دور تا دور من زار غریبه مانده
از محبین تو یک اُم حبیبه مانده
@hosenih
نیست جای گذر از کوچه و معبر اصلا
زن و بچه طرف کوفه نیاور اصلا
کاش در کوفه «حمیده» بشود قربانی
تا کند از حرمت زود بلاگردانی..
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e