eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدم به خواب ، آن آشنا دارد می آید دیدم كه بر دردم دوا دارد می آید دیدم كه با شال عزا و چشم گریان مولایمان صاحب عزا دارد می آید  تو بانی این روضه ای دریاب ما را آغوش خود بگشا گدا دارد می آید   آقا سوالی داشتم، از سمت گودال آوای وا اُمّا چرا دارد می آید  آقا بگو جدّت مراقب باشد آخر یك خنجر تیز از قفا دارد می آید  آتش به جان خیمه ها افتاده از درد پایان تلخ ماجرا دارد می آید  همراه با آن قافله با دست بسته یك خانم چادر سیا دارد می آید  عباس احمدی @rozeh_1
بند اول   ان ذکر الخیر فی العلمین اوله حسین آخره حسین و اصله حسین   من والا الحسین نجی من عاد الحسین هلک نورک مصباح الدجی یا لیتنا کنا معک   خون تو در رگهاست؛ ثارک ثار الله حب تو در دلهاست؛ حبک حب الله   یا ابا عبدالله(۴)   بند دوم    ای منه دنیا منه عقبا حسین باب نجا حسین . خون حسین . کرب وبلا حسین   روح قبلتین حسین. شور نشاتین حسین عشقیمدی آدین آقا سسلننم حسین حسین   خاک کف پای اکبرینم ارباب تا نفسیم واردی نوکرینم ارباب   یا ابا عبدالله   بند سوم    ساین اولا باشیمین اوسته مدام هیئتیوه سلام ماتمیوه سلام پرچمیوه سلام   محشر محشر حسین غوغا غوغا حسین لا عرش الا حرم لا عشق الا حسین   کشته ی احسانون قانلی مناسیزدی ایکی ایله دوندی کرب وبلاسیزدی   یا ابا عبدالله ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
خودم را از اول دوباره کشیدم نشستم برایت ستاره کشیدم کمی گریه کردم و پایین چشمم نشستم دو تا راه چاره کشیدم نشستم در این روضه های پر از نور بهشتی پر از استعاره کشیدم و آن دست هایی که سینه زنت بود شبیه هزاران مناره کشیدم به دنبال تو انبیا را پیاده تو را روی نیزه سواره کشیدم و چندین شب بعد در یک خرابه تو را روی دست ستاره کشیدم نمیشد بخوانی ولی روضه اش را فقط یک کمی با اشاره کشیدم قد کوچکش خم شده بود و او را در آغوش یاس بهاره کشیدم دل علقمه خون شد آن لحظه که سرش معجری پاره پاره کشیدم   ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
ای نامسلمونا ما نسل طاهاییم آل رسول الله اولاد زهراییم قرآن میخونم من با قد کمون یُوتونَ الزَّکاةُ و هُم راکِعون گوشواره میخواستی برا دخترت خُب میگفتی هدیه میدادم به اون وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ چرا گوشوارمو کشیدی و بردی فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ نزن ظالم اشکمو درآوردی زدنم دور از چشمای عمو وَ سَیَعلَمُ الّذینَ ظَلَموا جرم من چی بوده آخه بگو وَ سَیَعلَمُ الّذینَ ظَلَموا **** خوش اومدی بابا با اینکه پر دردم من تا سحر امشب دور تو میگردم چیزی نیست این چشم کبودو نبین از ناقه افتادم به روی زمین خیلی سختی دیدم ولی زیر لب گفتم اِنَّ اللهَ مَعَ الصابِرین به اُدعونی اَستَجِب لَکُم سوگند نَمونَم حتی یه لحظه ام بی تو شنیدی بِالْوالِدَیْنَ اِحسانا بذار شونه کُنَم موهای خاکیتو برا دخترت دیگه نمونده مو وَ سَیَعلَمُ الّذینَ ظَلَموا منو میکُشه همین بغض گلو وَ سَیَعلَمُ الّذینَ ظَلَموا **** عمه خداحافظ زحمت بهت دادم خیلی کتک خوردی هربار که افتادم من میرم دیگه این شبِ آخره بابام امشب همراش منو میبره فَاللهُ خَیرُ حافِظاً عمه جون تو نماز شب ما رو یادت نره بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت یعنی آهای مردم مگه گناه ما چی بود بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت یعنی چرا جسمم شده کبود و خون آلود صورت کوچیک و دستای عدو وَ سَیَعلَمُ الّذینَ ظَلَموا چجوری بشم با بابا روبرو وَ سَیَعلَمُ الّذینَ ظَلَموا ◾️◾️◾️◾️◾️
با اینکه خیلی بدمو هرجوری بودو اومدم به این در اون در زدمو رسوندم اینجا خودم ♪♪♪ یه امیدی بهم هست که صدام کردی به یه دردی میخوردم که جدام کردی لیاقت که ندارم منه ناقابل تو دعام کردی ای عشق اولُ امید اخرم حالاکه اومدم نذار دیگه برم ♪♪♪ شاید منم فدات بشه سرم من اسمهُ دوا ابا عبدالله کفا و حصبنا ابا عبدالله حسینَ لیتنا ابا عبدالله ♪♪♪ مهاله دست بردارم از غم تو ای خون خدا یا بین روضه ت میریم یا کربلا پایینه پا ♪♪♪ خبر داری چقدرشو که دلا تنگه خودت میدونی خیلی دل ما تنگه دل سینه زناوو عزاداراتون به خدا تنگه با اینکه بی غمت نفس نمیکشم حتی از حسرت تو دست نمیکشم دورم اما از عشق پا پس نمیکشم ♪♪♪ غمت خودش دواست ابا عبدالله دوای درد ماست ابا عبدالله امیدم به شماست ابا عبدالله تو از همین اشک چشام میدونی حال دلمو فقط به تو رو میزنم تا حل مشکلمو رسانه آهنگ فقیرت اومده با سر بازارت دلم تنگه یه عمره برا دیدارت بگیر دستای خالیه منو اقا .. به علمدارت ___________ دست خالیه من به سمت علمت دستم تو حسرت دو دست قلمت سقای تشنه ها امیده حرمه امید تشنه ها ابوالفضل ابوالفضل برس به داد ما ابوالفضل ابوالفضل تموم کربلا ابوالفضل ابوالفضل ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
نویت الاحرام پیرهن سیاه احرامم نویت الاحرام بقمیصی الاسود احرامی محرم شدم تو هیأت ای حجة الاسلامم احرمت فی الهیئةیا حجة اسلامی محرم شدم مثل حباب مثل حبیب احرمت مثل حباب مثل حبیب و الیس الصبح بقریب و الیس الصبح بقریب محرم شدم مثل بریر مثل زهیر احرمت مثل بریر مثل زهیر با تو میشم عاقبت بخیر.... معک تختم عاقبتی بخیر.... لبیک ای امام و ای امیرم لبیک لبیک یا امامی و یا امیری لبیک لبیک زیر پرچمت بمیرم لبیک لبیک تحت رایتک فلاقض نحبی لبیک لبیک بروحی لبیک بدمی لبیک بروحی لبیک بدمی بابی انت و امی بابی انت و امی لبیک یا حسین لبیک یا حسین نویت الطواف دور سرت می گردم نویت الطواف اطوف حول رأسک و افدیک این جون ناقابل رو هدیه برات آوردم اقدم هذه الروح الرخیصة هدیة لک محرم شدم مثل جوین مثل وهب احرمت مثل جوینک مثل وهبک سپرت می شم ای تشنه لب احامی یا عطشان لک محرم شدم مثل حرث مثل انس احرمت مثل حارث مثل انس یارتم تا آخرین نفس لک نصرتی الی آخر نفس لبیک با سلاح اشک و آهم لبیک لبیک بسلاح دمعی و آهی لبیک لبیک ناصرت تو قتله گاهم لبیک لبیک انا ناصرک فی مقتلی لبیک لبیک باهلی لبیک بمالی لبیک باهلی لبیک بمالی کعبه ی راه وصالی انت کعبة سبیل وصالی لبیک یا حسین لبیک یا حسین نویت الصلاة ای وارث پیغمبر نویت الصلاة یا وارث النبی المنذر منو رسونده اینجا اذون علی اکبر اوصلنی هنا اذان علی الاکبر محرم شدم مثل انیس مثل سعید احرمت مثل انیس مثل سعید قد قامت الصلاة شهید قد قامت الصلاة شهید محرم شدم مثل نعیم مثل سلیم احرمت مثل نعیم مثل سلیم عمریه نذرته زندگیم انذر حیاتی طوال العمر لکم لبیک ای رکوع و ای سجودم لبیک لبیک یا رکوعی و یا سجودی لبیک لبیک وقف ماتمت وجودم لبیک لبیک وقف مأتمک وجودی لبیک لبیک بنفسی لبیک بقلبی لبیک بنفسی لبیک بقلبی سیدی حربک حربی سیدی حربک حربی این جون ناقابل رو هدیه برات آوردم اقدم هذه الروح الرخیصة هدیة لک محرم شدم مثل جوین مثل وهب احرمت مثل جوینک مثل وهبک لبیک یا حسین لبیک یا حسین ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
حرف حق را میزنم بهر همه تا بگیرد درد و غم ها خاتمه حال و احوال همه محزون شده روی لب خنده ولی،دل خون شده عقل ما انگار زائل گشته است پیرو هر کفر و باطل گشته است گرگ ها بین لباس میش ها دین شده سجاده ها و ریش ها اصل دینِ مومنان تنها شده در بیابان خیمه اش برپا شده اصل ایمان، بندگیِ مهدی است بین غربت مانده و،نامردی است روی لبها ذکر مولا کَم شده هرچه نامَحرم دگر مَحرم شده!! صحبت از مهدی ندیدم مطلقا یا اگر باشد پُر از دوز و ریا صحبت از مهدی فقط در جمعه ها این هم از تاثیر نان و لقمه ها فتنه ی سختی گریبان گیر ماست راه حق، از راهِ دجّالان جداست مَردم از فقر و نداری مانده اند حمد و سوره بهر رفتن خوانده اند نا امیدی تا به کی ، ای مردمان ؟ راه خوشبختی ما صاحب زمان ما ز قرآن و ولایت غافیلیم پیرو هر بی سواد و باطلیم راه ما راه کتابَ الله نیست بین ما قلب و دلی آگاه نیست یک نفر پرسیده آن مولا کجاست؟ آنکه رسمش رسم زیبای خداست ما اگر درمانده و آواره ایم چون هوادار بتی بیچاره ایم حق پرستی بین مردم مُرده است راوی حق فُحش و تهمت خورده است قال صادق ، قال باقر کو؟کجاست؟ راه ما از راه آن خوبان جداست تا نخواهیم از خدا روزِ فَرج راه ما باشد فنا و راهِ کَج ما بخواهیم از خدا او می رسد واکثرو* گفته به ما او می رسد بندگی یعنی اطاعت از امام حرف مولا بهر دل ختم کلام رهبر و مولا و یارم مهدی است در دو عالم اعتبارم مهدی است العجل تنها ترین شاه زمین عبد درگاهم نما ای مه جبین /عبدِ کریم/ *واکثرو الدعا بتعجیل الفرج فان ذالک فرجکم 💠کانال کربلایی فریدون بهره‌مند 🆔 @fereydunbahremand
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ستاره ی قلبم شدی تو پادشاه کربلا میخوام بخونم اربعین روضه تو راه کربلا ازحال خوب روضه ها نمیشه ساده بگذرم میرسه بااین گریه هام سلامم آقا تا حرم برگ براتم دستته آقا امضا کنی میشه سوی تو راهی دل دیوونم یه شب جمعه بسه برام بکنی یه نگاهی من یه فقیرم ازتو میخونم امیری و برازندته شاهی زیر این پرچم و بیرقه نابت امن ترین جای جهانه آقاجون بدون کرببلای تو مولا نداره این دل من سروسامون سیدی سیدی شاه دو عالم بند 2 ذکر روی لبهام شده انت فی قلبی یا حسین تو زندگی خوشبخته که هرکی بمونه با حسین دلم آقا در محضرت عرض ارادت میکنه روز قیامت مادرت مارو شفاعت میکنه بی تو خرابه حال من آقا آرزومه که بیام یه زیارت با مدد تو بی بی رقیه روی من واشده راه سعادت با همین اشکام سینه میزنم گریه برای تو میشه عبادت عاشقی اینه که پای تو باشم نه فقط ازتو بخونم و رد شم دستمو آقا بگیر تا نلرزم نکنه توی مسیر تو بد شم سیدی سیدی شاه دو عالم بند 3 از تو میخونم هر نفس ماه دل ام البنین صحن تو ای مولای من شده بهشت رو زمین نداری تو اصلا حریف مثل علی مرتضی عجب نبری کردی تو تو سرزمین کربلا آب فرات از دست تو لبریز شده و میسوزه لبای دریا از غم اینکه نرسیدی تو به حرمو شده خون دل مولا خرابه حال تو از صدای العطشی که پیچیده تو صحرا پشت و پناه من تو برادر پر کشیدی و نموندی کنارم خیمه ها دیگه پناهی نداره سرمو روی سر تو میزارم سیدی سیدی یا ابوفاضل امام حسین ع شاعر مجید آقاجانی امام حسین (ع) شور 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دنیام حرمه عقبام حرمه آرامش این شبهام حرمه حرم دوای درد دلای بی قراره بازم از این جدایی چشام داره می باره یه کاری کن برا دل من بشه یه زائر حرمت یه شب جمعه با نظرت بشه مسافر حرمت آقام آقام آقام یاحسین بند دوم: زیر علمت زندم با دمت دست منه و لطف و کرمت به عالمی نمیدم حسینم این غمت رو خداروشکر که دیدم بازم محرمت رو‌ دنیا رو بیخیالم آقا با غم تو عجینه دلم نمیتونه بشه که کسی غیر تو هم نشین دلم آقام آقام آقام یاحسین شعروسبک: علی علی بیگی امام حسین (ع) شور 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 باز ماه ماتمت شده دل بیقراره این شور تو در سینه ها پایان نداره هر کوچه ای آذین شده با پرچم تو اومده ماه غم تو روی لب هر سینه زن ذکر و دم تو اومده ماه غم تو رسیده باز کرمت محرم و علمت شلوغیه حرمت حسین جانم بند دوم: به گریه کن ها دائما داری عنایت در آخرت هم می کند زهرا شفاعت تا پیش تو هستم حسین به زیر بیرق سروری دارم به دنیا ما را مرانی از درت ای شاه عالم نظری کن بر گداها رسیده باز کرمت محرم و علمت شلوغیه حرمت حسین جانم بند سوم: مرغ دلم پر میزند به سمت بامت دلتنگم و رو به حرم میدم سلامت وقت سحر حال و هوای عطر سیب حرمت دارد حلاوت جان رقیه یک شب جمعه دوباره بطلب ما را زیارت رسیده باز کرمت محرم و علمت شلوغیه حرمت حسین جانم علی علی بیگی امام حسین (ع) نوحه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 باز شوق صفحه و رقص قلم باز از لطف نگارم شاعرم دیگر این دل گشته مجنون نگار بی قرار و زار و مفتون نگار می زنم دائم در میخانه را تا ببینم ساقی دردانه را آسمان امشب قمر آورده است یا سمانه یك پسر آورده است یك پسر نه یك جهانی دلبری آمده از ره علی دیگری دلبری كه هست هستی جواد حضرت هادی دین باب المراد وه كه عالم مست رخسارش بود نه فلك مشتاق دیدارش بود آن كه باشد رهنمای عالمین در مقام پاك بازی چون حسین در حدیث لوح فرموده خدا در مدیح دومین ابن الرضا او بود یاور به دین كردگار دوست باشد با خود پروردگار مثل حیدر بر همه مولا بود ناخدای كشتی دل ها بود از رخش نور هدایت می رسد اصل معنای ولایت می رسد تا تكلم می كند غوغا شود با كلامش زندگی زیبا شود تا گشاید لب همه حیران او جامعه یك صفحه از دیوان او با نگاهش بر جهانی هادی است ایده اش منشوری از آزادی است جان فدای چهره آرام او در قفس شیران وحشی رام او بی ولایش عشق ابتر می شود دیده با یاد غمش تر می شود او كه خود فرمانروای ماسواست تربتش ویران چرا در سامراست؟ ای دریغ از فتنه ی وهابیان شد خرابه مرقد مولایمان آه ای مهدی دوران العجل ساكن كوه و بیابان العجل شیعیانت بی قرار و منتظر نور تو گردد به دنیا منتشر تا بگویی فصل آبادی شده بازسازی گنبد هادی شده (روحیم) من نوكری پر اشتباه سوی آل الله آوردم پناه شاعر : محمد مهدی روحی امام هادی (ع) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 مُحرم آمد و خونین جگر من سیه پوشیده ام با چشم تر من مُحرم آمد و صد شعله افروخت زدم از شعله اش بر دل شرر من مُحرم آمد و با یاد داغش نمودم رَخت ماتم را به بَر من به ثارُالله کردم اقتدا لیک مواجه گشته ام با صد خطر من خطر دیدم ولی تا حال ای دل ندیدم در ره عشق اش ضرر من نهادم رو به دشت بی قراری شدم با اهل ماتم همسفر من بسوزم مثل قلب داغداران بگریَم مثل شمعی تا سحر من زنم بر جان و دل آتش ز ماتم رسم در کربلای غم اگر من عزای عترت طاها رسیده چو مرغی زین عزا بی بال و پر من ز آه شعله ساز خویش ای دل زنم بر هستی عالم شرر من خبر آمد شقایق ها خزانند سراپا سوختم از این خبر من به صحرا بنگرم ، صحرا پر از غم در این صحرای ماتم دربدَر من پسر در خون فتاد و سوخت بابا شدم خونین جگر بر این پسر من برای ماتم فرزند گریم وَ یا آن که بسوزم بر پدر من ندارم جز فراق یار خود غم ندارم جز غم او در نظر من به یاد ساقی عطشان بسوزم چو هر شب بنگرم روی قمر من سراپا غرقه در خون گشت مولا ازین داغ گران بی پا و سر من جهان «یاسر» گرفت آتش ، عجب نیست که گفتم از غم وی مختصر من ** محمود تاری «یاسر» امام حسین (ع) مناجات 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 بیشتر از این خجالتم نده بیشتر از این نده منو عذاب خسته شدم به اسم تو قسم منو به دست خود کن انتخاب منم کبوتری که پر زده به آسمون زینبیه تا فدای عمه جان بشه ولی نشه دوباره ظهر کربلا قسم به خاک زینبیه که سر منم برای رفتنه شده برای اخرین نفر این التماس اخر منه اقام اقام اقام اقام حسین یه عده از فداییای تو جنازشون هنوز نیومده شبیه مرتضی کریمی و اینانلو که برا تو پر زده منم میشم مدافع حرم نذار که آبروم بره فقط همین روزاس برم به منطقه همین روزاس منم برم به خط هوای زینبیه دارمو هنوز منم هوایی تو ام تو خواب میبینم هر شب اینو که من اخرین فدایی تو ام اقام اقام اقام اقام حسین . یه دختری که گریه میکنه ولی باباش هنوز نیومده تموم دفترش شده سیاه روزای خوبشو که خط زده میگه فقط برا یه مرتبه بیا یه شب به خواب دخترت بیا ببین پیر شده مادرم بیا ببین پیر شده مادرت تو رفتی و نداره هیچ کسی دیگه به دختر تو اعتنا تو رفتی و مشق شبم شده بابا بابا بابا بابا بابا اقام اقام اقام اقام حسین شعر و سبک : محمد مهدی نسترن امام حسین (ع) شور 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
بنام خدا ✨ (شعر به مناسبت هفتهٔ حجاب و عفاف) ✨ تا که می خواهم سرایم از حجاب می شوم آن لحظه آن دم دل کباب ابتدا از خویش می پرسم که چیست می نمائیم صحبت از دُرّی که نیست گاهگاهی می شوم شخص دگر می شوم در بحر غفلت غوطه ور عقل می گوید ز غفلت دور باش جهل می گوید که با من جور باش وقت صحبت دل به دریا می زنیم در عمل صفریم و درجا می زنیم از عمل دوریم و استاد سخن مدعی هستیم و جمله اهل فن از حجاب ظاهری دم می زنیم لیک حجاب باطنی را می دریم گر نباشد مرد دوران پرده در بی حیا بی آبرو یا خیره سر نیست لازم این همه بند و طناب بهر نسوان یک هزار و یک حجاب باطن ما گر نباشد ناخراب آنزمان ظاهر نمی خواهد حجاب مرد و زن را چشم بینا لازم است دیدهٔ بینا حجاب دائم است زن بباید از درون طاهر بود شال و چادر زینت ظاهر بود زینت اصلی بلی حجب و حیاست این دو گوهر کیمیای عصر ماست زین دو گوهر هر که باشد بی نصیب نانجیب است نانجیب است نانجیب فاخرا در پرده بر گو راز دل تا نباشی روسیه یا که خجل باز هم برگو برادر این سخن این دو گوهر لازم است بر مرد و زن ✍ مسلم فرتوت فاخر """""""""""""""""""""""""""""""""""" کانال باب الحوائج اشعار ناب ( مداحی،مولودی ترکی و فارسی) لینک کانال👇 http://eitaa.com/torkiy ---•••◇🔹️💢🔹️◇•••--- @torkiy 🌴🌸🌴🌴🌸🌴🌴🌸🌴🌴🌸🌴
از کعبه رو به کرببلا می‌کند حسین وآنجا دوباره کعبه بنا می‌کند حسین گر ساخته است خانه‌اى از سنگ و گل، خلیل آن جا بنا ز خون خدا می‌کند حسین روزى که حاجیان به حرم روى می‌نهند پشت از حریم کعبه چرا می‌کند؟ حسین آن حجّ ناتمام که بر عمره شد بدل اتمام آن به دشت بلا می‌کند حسین آنجا وقوف در عرفات ار نکرده است فریاد معرفت همه جا می‌کند حسین آنجا اگر که فرصت قربانیاش نبود اینجا هر آن چه هست، فدا می‌کند حسین آنجا که سعى بین صفا در دویدن است این جا به قتلگاه، صفا می‌کند حسین آنجا حنا حرام بُوَد بهر حاجیان اینجا ز خون خویش حنا می‌کند حسین وقتى به خیمه‌گاه رود از پى وداع اینجا دوباره حجّ نسا می‌کند حسین بعد از هزار سال به همراه حاجیان هر سال رو به سوى منا می‌کند حسین از چار سوى کعبه ز گل‌دسته‌ها هنوز هر صبح و ظهر و شام ندا می‌کند حسین بشنو دعاىِ در عرفاتش که بنگرى با سوز دل هنوز دعا می‌کند حسین سر داده است و حکم شفاعت گرفته است بر وعدهاى که داده، وفا می‌کند حسین در اوج منزلت که «مؤیّد»! از آن اوست گاهى نگاه سوى گدا می‌کند حسین
بخش3 پایانی تعالی اللّه از جلوهٔ آن شراب که بر جملگی تافت چون آفتاب تو زین جلوه از جا نرفتی که‌ای تو سنگی، کلوخی جمادی چه‌ای رخ ای زاهد از می پرستان متاب تو در آتش افتاده‌ای من در آب که گفته است چندین ورق را ببین بگردان ورق را و حق را ببین مگو هیچ با ما ز آئین عقل که کفر است در کیش ما دین و عقل ز ما دست ای شیخ مسجد بدار خراباتیان را به مسجد چکار ردا کز ریا بر زنخ بسته‌ای بینداز دورش که یخ بسته‌ای فزون از دو عالم تو در عالمی بدینسان چرا کوتهی و کمی تو شادی بدین زندگی عار کو گشودند گیرم درت بار کو نماز ار نه از روی مستی کنی به مسجد درون بت‌پرستی کنی به مسجد رو و قتل و غارت ببین به میخاه آی و فراغت ببین به میخانه آی و حضوری بکن سیه کاسه‌ای کسب نوری بکن چو من گر ازین می تو بی من شوی بگلخن درون رشک گلشن شوی چه میخواهد از مسجد و خانقاه هر آنکو به میخانه برده است راه نه سودای کفر و نه پروای دین نه ذوقی به آن و نه شوقی به این برونها سفید و درونها سیاه فغان از چنین زندگی آه آه همه سر برون کرده از جیب هم هنرمند گردیده در عیب هم خروشیم بر هم چو شیر و پلنگ همه آشتیهای بدتر ز جنگ فرو رفته اشک و فرا رفته آه که باشند بر دعوی ما گواه بفرمای گور و بیاور کفن که افتاده‌ام از دل مرد و زن دلم گه از آن گه ازین جویدش ببین کاسمان از زمین جویدش به می هستی خود فنا کرده‌ایم نکرده کسی آنچه ما کرده‌ایم دگر طعنهٔ باده بر ما مزن که صد بار زن بهتر از طعنه زن نبردست گویا به میخانه راه که مسجد بنا کرده و خانقاه چه میخواهد از مسجد و خانقاه هر آنکو به میخانه بردست راه روان پاک سازیم از آب تاک که آلودهٔ کفر و دین است پاک ندانم چه گرمیست با این شراب که آتش خورم گویی از جام آب به می صاحب تخت و تاجم کنید پریشان دماغم علاجم کنید جسد دادم و جان گرفتم ازو چه میخواستم آن گرفتم ازو بینداز این جسم و جان شو همه جسد چیست روح روان شو همه گدائی کن و پادشاهی ببین رهاکن خودی و خدائی ببین تکلف بود مست از می شدن خوشا بیخود از نالهٔ نی شدن درون خرابات ما شاهدیست که بدنام ازو هر کجا زاهدیست بخور می که در دور عباس شاه به کاهی ببخشند کوهی گناه سکندر توان و سلیمان شدن ولی شاه عباس نتوان شدن که آئین شاهی از آن ارجمند نشسته است برطرف طاق بلند یکی از سواران رزمش هزار یکی از گدایان بزمش بهار سگش بر شهان دارد از آن شرف که باشد سگ آستان نجف الهی به آنان که در تو گمند نهان از دل و دیدهٔ مردمند نگهدار این دولت از چشم بد بکش مد اقبال او تا ابد همیشه چو خور گیتی افروز باد همه روز او عید نوروز باد شراب شهادت بکامش رسان بجد علیه السلامش رسان رضی روز محشر علی ساقی است مکن ترک می تا نفس باقی است ✍منکلام:استاد رضی الدین آرتیمایی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab
بخش1 الهی به مستان میخانه‌ ات بعقل آفرینان دیوانه‌ات به دُردی کش لجهٔ کبریا که آمد به شأنش فرود اِنّما به دُرّی که عرش است او را صدف به ساقی کوثر به شاه نجف به نور دل صبح خیزان عشق ز شادی به انده گریزان عشق به رندان سر مست آگاه دل که هرگز نرفتند جز راه دل به انده‌پرستان بی پا و سر به شادی فروشان بی شور و شر کزان خوبرو چشم بد دور باد غلط دور گفتم که خود کور باد به مستان افتاده در پای خم به مخمور با مرگ با اشتلم بشام غریبان به جام صبوح کز ایشانْسْت شام و سحر را فتوح که خاکم گل از آب انگور کن سرا پای من آتش طور کن خدا را بجان خراباتیان کزین تهمت هستیم وارهان به میخانهٔ وحدتم راه ده دل زنده و جان آگاه ده که از کثرت خلق تنگ آمدم به هر جا شدم سر به سنگ آمدم بیا ساقیا می بگردش در آر که دلگیرم از گردش روزگار مئی ده که چون ریزیَش در سبو بر ‌آرد سبو از دل آواز هو از آن می که در دل چو منزل کند بدن را فروزان‌تر از دل کند از آن می که گر عکسش افتد بباغ کند غنچه را گوهر شبچراغ از آن می که گر شب ببیند بخواب چو روز از دلش سر زند آفتاب از آن می که گر عکسش افتد بجان توانی بجان دید حق را عیان از آن می که چون شیشه بر لب زند لب شیشه تبخاله از تب زند از آن می که گر عکسش افتد به آب بر آن آب تبخاله افتد حباب از آن می که در خم چو گیرد قرار بر آرد خم آتش ز دل همچو نار می صاف از آلودگی بشر مبدَّل به خیر اندر او جمله شر می معنی افروز صورت گداز مئی گشته معجون راز و نیاز از آن آب کاتش بجان افکند اگر پیر باشد جوان افکند مئی را کزو جسم جانی کند بباده زمین آسمانی کند مئی از منی و توئی گشته پاک شود جان چکد قطره‌ای گر به خاک به انوار میخانه ره پوی آه چه میخواهی از مسجد و خانقاه بیا تا سری در سر خم کنیم من و تو تو و من همه گم کنیم بیک قطره می آبم از سر گذشت به یک آه بیمار ما درگذشت بزن هر قدر خواهیم پا به سر سرِ مست، از پا ندارد خبر چشی گر از این باده کو کو زنی شوی چون ازو مست هو هو زنی مئی سر بسر مایهٔ عقل و هوش مئی بی خم و شیشه در ذوق و جوش دماغم ز میخانه بویی کشید حذر کن که دیوانه هویی کشید بگیرید زنجیرم ای دوستان که پیلم کند یاد هندوستان دلا خیز و پائی به میخانه نه صلائی به مستان دیوانه ده خدا را ز میخانه گر آگهی به مخمور بیچاره بنما رَهی دلم خون شد از کلفت مدرسه خدا را خلاصم کن از وسوسه چو ساقی همه چشم فَتّان نمود به یک نازم از خویش عریان نمود پریشان دماغیم ساقی کجاست شراب ز شب مانده باقی کجااست بیا ساقیا می بگردش در آر که می خوش بود خاصه در بزم یار مئی بس فروزان‌تر از شمع و روز می و ساقی و بادهٔ جام سوز می صاف زآلایش ما سوا ازو یک نفس تا بعرش خدا مئی کو مرا وارهاند ز من ز آئین و کیفیت ما و من از آن می حلال است در کیش ما که هستی وبال است در پیش ما از آن می حرام است بر غیر ما که خارج مقام است در سیر ما مئی را که باشد در او این صفت نباشد بغیر از میِ معرفت به این عالم ار آشنائی کنی ز خود بگذری و خدائی کنی کنی خاک میخانه گر توتیا خدا را ببینی بچشم خدا به میخانه آی و صفا را ببین ببین خویشتن را خدا را ببین تودر حلقهٔ می‌پرستان در آ که چیزی نبینی بغیر خدا بگویم که از خود فنا چون شوی ز یک قطره زین باده مجنون شوی بشوریدگان گر شبی سر کنی از آن می که مستند لب تر کنی جمال محالی که حاشا کنی ببندی دو چشم و تماشا کنی نیاری تو چون تاب دیدار او ز دیدار رو کن به دیوار او قمر دُرْد نوش است از جام ما سحر خوشه چین است از شام ما مغنی نوای دگر ساز کن دلم تنگ شد مطرب آواز کن ادامه دارد 🔽🔽🔽 ✍منکلام:استاد رضی الدین آرتیمایی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab
بخش2 بگو زاهدان اینقدر تن زنند که آهن ربائی بر آهن زنند بس آلوده‌ام آتش می کجاست پر آسوده‌ام نالهٔ نی کجاست به پیمانه پاک از پلیدم کنید همه دانش و داد و دیدم کنید چو پیمانه از باده خالی شود مرا حالت مرگ حالی شود همه مستی و شور و حالیم ما نه چون تو همه قیل و قالیم ما خرابات را گر زیارت کنی تجلی بخروار غارت کنی چه افسرده‌ای رنگ رندان بگیر چرا مرده‌ای آب حیوان بگیر زنی در سماعی ز می سرخوشی سزد گر ازین غصه خود را کشی توانی اگر دل دریا کنی تو آن دُر یکتای پیدا کنی ندوزی چو حیوان نظر بر گیاه بیابی اگر لذت اشک و آه بیا تا بساقی کنیم اتفاق درونها مصفا کنیم از نفاق بیائید تا جمله مستان شویم ز مجموع هستی پریشان شویم چو مستان بهم مهربانی کنیم دمی بی‌ریا زندگانی کنیم بگرییم یکدم چو باران بهم که اینک فتادیم یاران زهم جهان منزل راحت اندیش نیست ازل تا ابد یکنفس بیش نیست سراسر جهان گیرم از توست بس چه میخواهی آخر از این یکنفس فلک بین که با ما جفا میکند چها کرده است و چها میکند برآورد از خاک ما گرد و دود چه میخواهد از ما سپهر کبود نمیگردد این آسیا جز بخون الهی که برگردد این سرنگون من آن بینوایم که تا بوده‌ام نیاسایم ار یکدم آسوده‌ام رسد هر دم از همدمانم غمی نبودم غمی گر بدم همدمی در این عالم تنگ‌تر از قفس به آسودگی کس نزد یک نفس مرا چشم ساقی چو از هوش برد چه کارم به صاف و چه کارم به درد نه در مسجدم ره نه در خانقاه از آن هر دو در هر دو رویم سیاه نمانده است در هیچکس مردمی گریزان شده آدم از آدمی گروهی همه مکر و زرق و حیل همه مهربان، بهر جنگ و جدل همه متفق با هم اندر نفاق به بدخوئی اندر جهان جمله طاق همه گرگ مانا همه میش پوست همه دشمنی کرده در کار دوست شب آلودگی روز شرمندگی معاذ الله از اینچنین زندگی اگر مرد راهی ز دانش مگو که او را نداند کسی غیر او برو کفر و دین را وداعی بکن به وجد اندر آ و سماعی بکن مکن منعم از باده ای محتسب که مستم من از جام لا یحتسب چو ما زین می ار مست و نادان شوی ز دانائی خود پشیمان شوی خوری باده، خورشید رخشان شوی چه دنبال لعل بدخشان سوی صبوح است ساقی برو می بیار فتوح است مطرب دف و نی بیار از ان می که در دل اثر چون کند قلندر بیک خرقه قارون کند نوای مغنی چه تأثیر داشت که دیوانه نتوان به زنجیر داشت مغنی سحر شد خروشی بر آر ز خامان افسرده جوشی بر آر که افسردهٔ صحبت زاهدم خراب می و ساغر و شاهدم سرم در سر می‌پرستان مست که جزمی فراموششان هر چه هست به می گرم کن جان افسرده را که می زنده دارد تن مرده را مگو تلخ و شور آب انگور را که روشن کند دیدهٔ کور را بده ساقی آن آب آتش خواص که از هستیم زود سازد خلاص بمن عشوه چشم ساقی فروخت که دین و دل و عقل را جمله سوخت ازین دین به دنیا فروشان مباش بجز بندهٔ باده‌نوشان مباش کدورت کشی از کف کوفیان صفا خواهی اینک صف صوفیان چو گرم سماعند هر سو صفی حریفان اصولی ندیمان کفی چه درماندهٔ دلق و سجاده‌ای مکش بار محنت بکش باده‌ای ز قطره سخن پیش دریا مکن حدیث فقیهان بر ما مکن مکن قصهٔ زاهدان هیچ گوش قدح تا توانی بنوشان و نوش سحر چون نبردی به میخانه راه چراغی به مسجد مبر شامگاه خراباتیا، سوی منبر مشو بهشتی، بدوزخ برابر مشو بزن ناخن و نغمه‌ای بر دلم دمار کدورت بر آر از گلم بکش باده تلخ و شیرین بخند فنا گرد و بر کفر و بر دین بخند که نور یقین در دلم جوش زد جنون آمد و بر صف هوش زد قلم بشکن و دور افکن سبق بسوزان کتاب و بشویان ورق ادامه دارد🔽🔽🔽 ✍منکلام:استاد رضی الدین آرتیمایی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab
زمینه / شور شب سوم محرم ۱۴۴۴ ه.ق با مضامین روضه ای (به صورت زمینه هم قابل استفاده می باشد) دور از تو بابا حالم خرابه بابا ببین دستام توی دست طنابه خونیه لب هات،خاکیه گونت چی ریخته رو موی تو انگاری شرابه خودم دیدم ته شرابشو می ریخت روی سرت همون جا که یه بی حیا اشاره کرد به دخترت با چوب میزد به دندونات جلو چشای خواهرت ای بابا / بمیرم برای دندونات ای بابا / بمیرم برا زخم لبات ای بابا / بمیرم برا خستگیات ای بابا بمیرم برا خستگیات دور از تو بابا ریختن سر من بابا نمی دونی چی آوردن سر من زخمیه پاهام ، دستامو بستن بابا شکسته بعد تو بال و پر من ندیدی که همه به ما می خندیدن تو کوچه ها ندیدی که همه به ما سنگ میزدن تو کوچه ها کنار نیزه ی سرت می رقصیدن تو کوچه ها ای بابا / بمیرم برا زخم سرت ای بابا / بمیرم برای خواهرت ای بابا / بمیره برا تو دخترت ای بابا بمیرم برا خستگیات رحمی نکردن به دختر تو زخمی شده بابا سرم مثل سر تو با دست و بازوم ، با وضع پهلوم دیگه شدم خیلی شبیه مادر تو بابا ندیدی که چه کرد با ما عذاب حرمله نمی دونی چه کرده با دل تموم قافله چی بگم از طناب و خار و پاهای پر آبله ای بابا / چه کنم با این آبله ها ای بابا / دیگه خسته شدم به خدا ای بابا / نمیشم دیگه از تو جدا ای بابا بمیرم برا خستگیات شعر و نغمه:وحید محمدی/حامدمحمدی ۱۲ تیر ۱۴۰۱ * با توجه به ذکر مصائب در این شعر ذاکران محترم ان شا الله در فضا و زمان مناسب مورد استفاده قرار دهند. سلام الله علیها سلام الله علیها
زمینه شب سوم محرم ۱۴۴۴ ه.ق حضرت رقیه سلام الله علیها خاک گونه هات منو کشته زخم رو چشات منو کشته اون زخم کنار پیشونیت خشکی لبات منو کشته شنیدم بهت آب ندادن، دلم سوخت شنیدم سرت داد کشیدن، دلم سوخت شنیدم تو رو می زده شمر، مث من، دلم سوخت بابا بابا منم زد ، چه بد زد با مشت و ، لگد زد با بغض و حسد زد بابا بابا به من آب ، نمیده سرم داد ، کشیده سرت رو بریده خاک گونه هات منو کشته .... .................................... مثل عمه جون دلم خونه دنیامون شبیه زندونه می سوزه دلم تا می بینم موهای سرت پریشونه شنیدم موهاتو کشیدن ، دلم ریخت شنیدم سرت رو بریدن ، دلم ریخت شنیدم حرم رو به آتیش ، کشیدن ، دلم ریخت بابا بابا نبودی ، حرم سوخت تو خیمه ، پرم سوخت پر معجرم سوخت بابا بابا موهای ، منم سوخت تموم ، تنم سوخت پر دامنم سوخت خاک گونه هات منو کشته ... .................................... این گوش بدون گوشواره این گوشای زخمی و پاره این پاهای خونی و بی جون عمری حرف و درد دل داره شنیدم که کنج تنوری ، دلم سوخت از این غصه و رنج دوری ، دلم سوخت منو کوچه بازار نبودی ، چجوری ، دلم سوخت بابا بابا سه ساله ، کی دیده با قد ، خمیده موهامم سفیده بابا بابا دیگه جون ، ندارم یه دندون ، ندارم نه سامون ندارم خاک گونه هات منو کشته ... ۱۵ تیر ۱۴۰۱ وحید محمدی سلام الله علیها
زمینه شب دوم محرم ۱۴۴۴ ه. ق ورود کاروان به کربلا رسیده به کربلا، لشگر خون خدا زینب وازینبا ۲ دور و برش، گل های یاس می درخشن، مثل الماس اکبر و قاسم و حسین و عباس دختر علی دل نگرونه و لحظه ها براش رنگ خزونه و زیر لب حسین روضه می خونه و زیر لب حسین روضه می خونه ههُنا مَناخُ رِکابِنا، ههُنا مَحَطُّ رِحالِنا هٰهُنا مَسْفَکُ دِمائِنا، هٰهُنا مَقْتَلُ رِجالِنا هٰهنا کربلا رسیده به علقمه، لشگر یا فاطمه با شور و زمزمه ۲ ای جانم به، این علمدار ای جانم به، این سپهدار جانم به هیبتِ این میر و سردار سایه ی عمو رو سرشونه و شونه ی عمو مرکبشونه و زیر لب حسین روضه می خونه و زیر لب حسین روضه می خونه ههُنا مَناخُ رِکابِنا، ههُنا مَحَطُّ رِحالِنا هٰهُنا مَسْفَکُ دِمائِنا، هٰهُنا مَقْتَلُ رِجالِنا هٰهنا کربلا رسیده به دشت خون، لشکر عشق و جنون فاطمه روضه خون ۲ ای جانم به، گل لیلا حیف از این گل، ای واویلا پیش چشم بابا شد ارباً اربا وای از این غم و رنج زمونه و وای اگه حرم تشنه بمونه و زیر لب حسین روضه می خونه و زیر لب حسین روضه می خونه ههُنا مَناخُ رِکابِنا، ههُنا مَحَطُّ رِحالِنا هٰهُنا مَسْفَکُ دِمائِنا، هٰهُنا مَقْتَلُ رِجالِنا هٰهنا کربلا شعر و نغمه: وحید محمدی ۲۰ تیر ۱۴۰۱
زمینه شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام علیه السلم تنها و بی پناهم ، شد بی کسی پناهم تو شهر غربت آقا ، طوعه شده سپاهم سر دارالاماره ، اشک از چشام می باره قلبم آروم نداره ، حسین جان دل من بی قراره ، چشمام پر از ستاره ذکرم شده دوباره ، حسین جان با قلب زار مسلم / ببین کوفه چه کرده میا کوفه حسین جان / که کوفه شهر درده میا کوفه حسین جان بالا گرفته کارم ، که یاوری ندارم هی گریه پشت گریه ، سر رو دیوار می ذارم همه رفتند و تنها ، موندم میون غم ها کوفه نیایی آقا ، حسین جان نیا که حرف غارت ، افتاده و جسارت زینب میره اسارت ، حسین جان همه حرفا فریبه / همه قولا دروغه بازار نیزه سازا / تو این روزا شلوغه میا کوفه حسین جان اسباب قتل مهمان ، آماده شد به قرآن میگم با اشک چشمم ، کوفه میا حسین جان می بینم بین گودال ، جسم تو میشه پامال زینب که رفته از حال ، حسین جان می بینم که سه ساله ، می باره غرق ناله از درد گوش و خلخال ، حسین جان ببین حالم خرابه / تو کوفه قحط آبه تموم اضطرابم / برا طفل ربابه میا کوفه حسین جان
4_5881960121348656603.m4a
1.27M
شور محرم ۱۴۴۴ ه.ق هرشب گریونم / هر شب بی تابم با یاد صحنت / هر شب می خوابم خودم رو پیشت می بینم عجب رویای شیرینی دلم تو سینه می کوبه داری اشکامو رو می بینی دل خوشم به این گریه دل خوشم به این اشکا دل خوشم به این تصویر ، همین رویا یا حسین اباعبدالله ............... من دورم از تو / خیلی دلگیرم آقا از دوری / دارم می میرم خدایی سخته آقا جان برام این دوری تقدیره منو دعوت کن آقا که داره نوکرت می میره کربلات پر از عشقه کربلات پر از نوره کربلات بهشت ماس ، ولی دوره یا حسین اباعبدالله ............... من دلم می خواد / با شما باشم شب اربعین / کربلا باشم دلم بدجوری بی تابه غمت توو دل ها می جوشه خدایی دل توو دلم نیس واسه دیدن شیش گوشه کربلات شده رویا کربلات شده حسرت دل خوشم تو این دوری ، به این هیئت یا حسین اباعبدالله وحید محمدی ۲ تیر ۱۴۰۱ @babollharam
4_5888553265515203184.mp3
4.81M
شور شب عاشورا نغمه:حامد محمدی شعر:وحید محمدی/حامد محمدی اجرا شده توسط اقای محمدجواد احمدی آسمون، گریه می کنه بی امون، گریه می کنه مادر از، داغ پیکری غرق خون، گریه می کنه دورت غوغا شد دورت جنجال شد کم کم قاتل هم رو به گودال شد به تو جسارت کردن واویلا خیمه رو غارت کردن واویلا برای قتل صبرت واویلا نیت قربت کردن واویلا ای وای حسینم ................... مادرت سینه می زنه دخترت سینه می زنه روی تل پا به پای تو خواهرت سینه می زنه زینب بی تاب شد زینب از حال رفت وقتی با خنجر توی گودال رفت دوباره دورت کردن واویلا قصد غنیمت کردن واویلا جلو چش دخترهات واویلا پیکرو غارت کردن واویلا ای وای حسینم @babollharam
4_5915679385603541730.m4a
1.86M
شور محرم ۱۴۴۴ ه.ق در فراق کربلا عمری به من گذشته این دوری از زیارت حسرت شده برامون بالا سرت دو رکعت آقا چرا دوباره حرم نمیشه قسمت داره دق میده این دوری نوکراتونو بدجوری آقا جون خدایی سخته وای از این غم مهجوری می ترسم تو منو ولم کنی امیرم می ترسم حرمُ نبینمُ بمیرم می ترسم حرمُ نبینمُ بمیرم ................ اون آخرین زیارت تو یادمه هنوزم شکر خدا با این حال شب میشه با تو روزم توو حسرت یه لحظه پائین پات می سوزم دورم از تو و بیچاره پلکای ترم می باره باز منو حرم دعوت کن نوکرت آخه دل داره می ترسم حاجت دلم رو باز نگیرم می ترسم حرمُ نبینمُ و بمیرم می ترسم حرمُ نبینمُ و بمیرم ............ دورم ولی هنوزم تو فکر کربلاتم فکر شبای جمعه توو جمع زائراتم با عشق کربلاتون مقیم روضه هاتم چشمامو ببین بارونه نوکرت دلش محزونه دور از این حرم آقاجان زندگی برام زندونه می ترسم آخه توو دلِ گناه اسیرم می ترسم حرمُ نبینمُ بمیرم می ترسم حرمُ نبینمُ بمیرم ۱۳ تیر ۱۴۰۱ @babollharam