eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
هدیه به حضرت علی اکبر صلوات شوریازمینه روضه ای ای وای ای وای وسط معرکه تنها موندی ای وای ای وای میونه گله ی گرگا موندی ای وای ای وای با سره نیزه تنت درهم شد ای وای ای وای پیشه چشمام بدنت درهم شد همه ی دلخوشیه من چه کنم دور و برم میریزی پیشه چشمام تکه تکه رو زمین ای پسرم میریزی ای عصای پیریه من از غمت تا شده قده بابا از تنه تو هست نشونی گوشه گوشه گوشه ی این صحرا علی اکبر علی اکبر علی اکبر علی اکبر علی اکبر ای وای ای وای بمیرم پخش و پلایی اکبر ای وای ای وای بمیرم جدا جدایی اکبر ای وای ای وای چقدر با پا زدن بر ابروت ای وای ای وای چقدر نیزه زدن بر پهلوت از زمین من بر میدارم خاکه غربت میریزم روی سر می بینی که کاره بابات کشیده به کجاها ای اکبر بر میدارم پاره های تنه تو روی عبامیزارم پاره های تنه تو من تو عبام جدا جدا می زارم رضا نصابی
4_6033038782851187510.mp3
2.5M
مراد زاده: 🎼 ✅بنداول ای علمدارم ای سپهدارم ای امیر لشکرم باوفا عباس باصفا عباس (ع) ساقی اهل حرم پاشو ای سقا برای طفلا جرعه ی آبی بیار همه بی تابن تشنه ی آبن ندارن صبرو قرار 🔘 ای وای از دلای اهل حرم داره جون میده علی اصغرم 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم تا که افتادی از روی مرکب یهو حُرّی ریخت دلم رو زمین خوردی با تن پر تیر با دو تا دست قلم وقتی افتادی به روی خاکا ای یل ام البنین(س) عدوی نامرد به سرت داداش زد عمود آهنین 😭 تا خوردی زمین بین دشمنا گفتی یاحسین ادرک یا اخا ای عباس من ای عباس من 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم ای حسین من نور عین من ای عزیز فاطمه میاد به یادم وقتی افتادم توی دشت علقمه بامشک خالی نا امید بودم با اون حال مضطرم تاشدم بی حال اومد استقبال مادرت باقدخم 😭 گفت عباس من گل پرپرم قربونت برم آه ای پسرم 😭 ای عباس من ای عباس من 🔘➖➖➖➖➖🔘
گذاشت بین عبایش تمام اعضا را گرفت از دل صحرا عزیز لیلا را @hosenih به احتیاط عبا را بلند کرد ولی گذاشت روی زمین جسم اربااربا را نشست پهلوی اکبر بلند آه کشید چنان که دید در آتش دوباره زهرا را اذان کرب و بلا را هجاهجا کردند بریده اند دَم لا اله الّا را اگر که عمه در آن کشمکش نمی آمد قرار بود که تشییع کنند بابا را @hosenih سوال مبهم مقتل شده است اینکه چرا گذاشت بین عبا آن بلند بالا را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در شباهت به نظر نفسِ پیمبر شده است بی جهت نیست که اسمش علی اکبر شده ست چه بگویم من از آن ذات که ممسوسِ خداست اکبر است و صفت اکبر، مخصوصِ خداست حرکات و سکنات و وجناتش طاها مادرش آمنه بوده ست مگر یا لیلا؟ @hosenih با همه، خُلقِ عظیمش سرِ احسان دارد این پیمبر چه قدر تازه مسلمان دارد ماه عالم شده از دیدن رویش سرمست "پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست" سنگ در دستش از اعجاز، قمر میگردد گر به خورشید بگوید نرو، برمیگردد جان علی، جسم نبی، جلوه ی کوثر بوده سرّ لولاک، ازاول علی اکبر بوده هر زمان عطر حضورش به هوا برمیخاست نفس پنج تن آل عبا بر میخاست ذاتش آئینه در آئینه پیمبر گشته بارها از شب معراجِ خودش برگشته قاب قوسینِ خداوند خمِ ابرویش زد قدم زینب کبری به سر زانویش بی نقاب آمدنش پیش عمو دیدنی است به ابالفضل قسم قامت او دیدنی است چه بگویم من از آن سروِ خرامانِ بهشت حرف حق را قلم خواجه ی شیراز نوشت:‌ "شاه شمشاد قدان، خسرو شیرین دهنان که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان" زلفش آنروز که در دست نسیم افتاده سمت و سو داده به تحریر موذن زاده کربلا هم عطشش چندبرابر شده بود تشنه ی صوت اذان علی اکبر شده بود أشهدُ أنّ به این مرد ولی باید گفت اشهدُ أنّ علی بعدِ علی باید گفت جلوی چشم پدر، رد شدنش را عشق است أشهدُ أنّ محمّد شدنش را عشق است باد آورده به همراه، شمیم صلوات میوزد بر سر کوی تو نسیم صلوات ابر رحمت تویی و تشنه ی الطافِ تو دشت مشک از چشمه ی چشمان تو پر برمیگشت کیستی ای که پیمبر شدی از کل جهات باز هم بر گل روی علی اکبر صلوات چشم دنیا به تنت جامه ی احسان دیده ست حسنی بودن تو بر چه کسی پوشیده ست؟ رحمت واسعه ای، اسب تو از روی کرم وسط لشکر دشمن زده ناگاه قدم میروی پشت سرت باد شده پا به رکاب نام اسب تو عقاب است، عقاب است عقاب میشود صید نگاهت دل میدان حتی باز شد روی تو آغوش بیابان حتی @hosenih رفتی آنگونه که شد دشت پر از عطر تنت کربلا رنگ گرفت از نفس پیرهنت ذات تو گرچه خلاصه شده ی پنج تن است بعد تو دشت پر از عطر حسین و حسن است بیشتر ریخت بهم رفتن تو قاسم را کشت داغ تو جوانان بنی هاشم را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اکبر علی‌اکبر خَلقاً و خُلقاً مثل پیغمبر علی‌اکبر پس می‌شود نازل بعد از رسول‌الله قرآن بر علی‌اکبر مثل علی در جنگ بوده برابر با دوصد لشکر علی‌اکبر ساقی عمو باشد پس می‌شود در کربلا ساغر علی‌اکبر آغوش ارباب است مثل صدف پس می‌شود گوهر علی‌اکبر آه از زمانی که جسمش شده چندین علی‌اصغر علی‌اکبر @hosenih والا علی‌اکبر کرده میان معرکه غوغا علی‌اکبر لشکر هراسان شد می‌زد قدم با قامت رعنا علی‌اکبر وقت رجزخوانی گفتند؛ حیدر رفته منبر یا علی‌اکبر؟ آغوش بابایش ساحل که باشد می‌شود دریا علی‌اکبر تا نیزه‌ای آمد پهلو گرفت، افتاد از بالا علی‌اکبر شد ارباارباً پس افتاد در سرتاسر صحرا علی‌اکبر @hosenih افتاد علی‌اکبر بر روی زانوی پدر جان داد علی‌اکبر ارباب می‌گوید؛ بعد از تو اُف بر کار دنیا باد علی‌اکبر من بی‌تو می‌میرم شد قاتلم این‌داغ دشمن‌شاد علی‌اکبر ممسوسِ فی‌اللهی ای در فنون دلبری استاد علی اکبر دستان گل‌چینی چیده تو را ای‌شاخه‌ی شمشاد، علی‌اکبر! هرگز نخواهم برد تا زنده‌ام داغ تو را از یاد علی‌اکبر @hosenih باران علی‌اکبر بر تشنگان دریای بی‌پایان علی‌اکبر جان می‌گرفت ارباب وقتی به او می‌گفت؛ "باباجان" علی‌اکبر پاشیده شد از هم چون دانه‌ی تسبیح در میدان علی‌اکبر آنقدر از او کم شد تا این‌که شد در یک عبا پنهان علی‌اکبر آرام خوابیده در پیش چشم عمه‌ها بی‌جان علی‌اکبر غیر از هزار اکبر بعد از اذان باقی نماند ازآن علی‌اکبر شعر از گروه انجمن شعر آیینی شهرستان بروجرد © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سروِ رعنایِ قدت قامت من خم کرده داغِ تو نام مرا شهرهٔ عالم کرده پیرِ عشقم من و تو حاصل عمرم هستی ای جوان ماتم تو عمر مرا کم کرده @hosenih خبرِ کشتنِ تو تا که رسیده به زنان حرمِ امن مرا خیمه ماتم کرده ارباًاربا تنِ تو این فزعِ آخرِ تو لحظهٔ مرگ مرا خوب فراهم کرده این شکافی که زده نیزه به پهلوت علی صحنه‌ی مادر و مسمار مجسم کرده خیز و بین اشک من و کف زدن دشمن را داغ تو شادی این قوم فراهم کرده چه شده جسم تو از لایِ زره می‌ریزد نیزه ترکیب تنت؛ وای چه دَرهم کرده @hosenih فرصتی داشته دشمن که چنین پیکر تو قطعه قطعه به بُرِشهای منظم کرده دختری بعد تو با اذن عمو عباسش زیر چادر گره مقنعه محکم کرده شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جمعه با خود غالبا چشمان تر می آورد با خودش دلتنگی و خون جگر می آورد کل عمرم بی تو مانند غروب جمعه هاست جمعه ها عمر مرا دارد به سر می‌آورد @hosenih بوی یاس انگار می آید میان ندبه ها باد از پیراهنت وقتی خبر می‌آورد بت پرستان هم حساب کار خود را میکنند بت شکن وقتی به همراهش تبر می آورد در دلم امّید دیدار رُخت را کاشتم هر گیاهی عاقبت روزی ثمر می آورد العجل هایم چه بی تأثیر شد! رویم سیاه قلب آلوده دعای بی اثر می‌آورد تشنه ات هستم ولی این تشنگی خیلی کم است تشنگی یک انتظار شعله ور می آورد @hosenih تشنگی گاهی میان یک نبرد تن به تن یک پسر را سوی دامان پدر می آورد وای از آن وقتی که گوید یک پسر نزد پدر: تشنگی دارد مرا از پای در می آورد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زینب بیا ببین ثمرم ریخته زمین بالابلند اهل حرم ریخته زمین @hosenih می خواستم بغل کنم اورا ولی نشد ازلای دستها جگرم ریخته زمین دست خودم که نیست اگر داد می زنم در پیش چشم من پسرم ریخته زمین دست خودم نبود که با زانو آمدم دیدم که قوت کمرم ریخته زمین مثل انار دانه شده پخش می شود از دامنم ببین گوهرم ریخته زمین @hosenih دیدی خدا دعای مرا مستجاب کرد صدها علی به دور و برم ریخته زمین شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حضرت علیه السلام 👆 حضرت علی اکبر علیه السلام 👇 محرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرکس که عمر خویش را با عشق سر کرد از اول عمرش هوای درد سر کرد من به کسی از گریه ام چیزی نگفتم یک شهر را چشمان سُرخم با خبر کرد @hosenih حتماً سرم را می گذارم زیر پایش از کوچه ی ما هم اگر روزی گذر کرد هرچه که من کمتر برایش کار کردم مزد مرا هر روز اما بیشتر کرد اینبار هم دیر آمدم روضه ولیکن مثل همیشه چشم من را زود تر کرد اینجا ادای گریه را هم می پذیرند هرکس نشد مهموم در روضه ضرر کرد هر چند ما را عشق او دیوانه کرده مهر علیّ اکبرش دیوانه تر کرد ** جان داد وقتی باغبان خسته فهمید یک لشگر از روی گل باغش گذر کرد با اکبر او نیزه کاری کرد مثلِ کاری که با پهلوی زهرا میخ در کرد می ریخت بیرون از دهانش لخته ی خون حال پسر حال پدر را محتضر کرد "اولادنا اکبادنا" یعنی پدر را مقراض اهل کوفه تقطیع جگر کرد @hosenih بالای جسم اکبر خود داد می زد زینب که آمد کار او را سخت تر کرد پیش جوانش داشت جان می داد اما محض حجاب خواهرش صرف نظر کردد شعر از گروه © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e