#حضرت_زینب
#شام_غریبان
سوختم، برخاست باز از دل نوایی سوخته
چیست این دل؟ شعله ای از خیمه هایی سوخته
چیست این دل؟ یک نی خاموش خاکستر شده
که حکایت میکند از نینوایی سوخته
بند بندش از جدایی ها شکایت میکند
روضه میخواند به سینه با صدایی سوخته
روضه میخواند ز نی هایی و سرهایی غریب
پیش روی کاروان آشنایی سوخته
روضه میخواند از آن نی، آه، آه...آن نی که خورد
بر لبانی تشنه و بر آیه هایی سوخته
این سر اینجا، چند فرسخ آن طرف تر پیکری
غرقِ در خون در میان بوریایی سوخته
دل ز هم پاشید چون اوراق مقتل، گوییا
نسخه ای خطی ز داغ ماجرایی سوخته
تکه تکه در عبا آیینه روی نبی
آیه تطهیر میخواند کسایی سوخته
دختری چیده ست یک دامن گل از یک بوته خار
گل به گل دامانش آتش... دست و پایی سوخته
بر لبم گاه از دل این آتش زبانه میکشد
آتشی مکتوم از کرب و بلایی سوخته
محمدمهدی سیار
@marsiyeeh
#حضرت_زینب
#شام_غریبان
رفتی ودلم را به غم خیمه سپردی
داغ غم گودال به دل خسته فسردی
بارفتنت ای جان برادر چه نمایم
بس گریه نمودم بگرفته است صدایم
با خشکی لبهاتو نمی دانی چه دیدم
یک منظره ای دیدم و ازخیمه دویدم
دیدم به زیر سم ستوران تن وجانت
له گشته تمام تن وقامت کمانت
لطمه زدم وتا سوی دلبرم دویدم
با این تن مجروح به سوی حرم دویدم
دیدم که نه سرداری ونه دستی عزیزم
برگوبه کدام قطعه ی جان اشکی بریزم
راءست به روی نیزه حسین وقتی که دیدمت
من ازخودم وازتو خجالت می کشیدم
آنقدر که زدم سینه برای تو برادر
دنبال تو آمدم به همراهی مادر
انگشتریت نبود به انگشت یمینت
این بوده حسین سزای دستان کریمت
چشمانی که مادر زده بوسه ها همیشه
حالا زده بیرون زسرت به ضرب تیشه
آن نیزه ای که به گودی گلو نشسته
دیدم که دگر جمجمه ی سرت شکسته
خاکستری دیدم رخ ماه تو حسین جان
فهمیدم ازآن چشم ونگاه تو حسین جان
سوی حرمت حمله وراست سگ درنده
پامال خزان آمده اند هزار دونده
گرگی به گل یاس تو او اشاره میکرد
نامردبه حرم به دختران نظاره میکرد
ناموس تو یا حسین ببین میان اعدا
می گرید ازاین غم بخدا حضرت زهرا
رضا اعظمی
@marsiyeeh
#حضرت_زینب
#شام_غریبان
همین امروز اکبر داشتم حیف
همین امروز اصغر داشتم حیف
ندارم طاقتِ نامحرما رو
که من هفتا برادر داشتم حیف
کمانیتر از این خواهر نمیشُد
حریفِ گریهی مادر نمیشُد
میببخشی خواهرت زیرِ کتک بود
گلوت از این مرتبتر نمیشُد
کنارِ ناقههای بی جهازم
میخندن بر من و سوز و گدازم
جنازترو نمی شناختم ولی تو
دارم میرم بیا تشیع جنازم
رُباب این تیر دنیاتو گرفته
سکینه شمر باباتو گرفته
کنارِ ناقهی عریان سنانه
ببین عباس کی جاتو گرفته
رُباب است دلی پرتاب مهتاب
نتاب امشب به روی آب مهتاب
نزار موی یتیما رو ببینند
نتاب امشب به ما مهتاب مهتاب
زدن از پیش رو از پشت ای داد
زدن با سیلی و با مشت ای داد
جدا از پیکرت اصلا نمی شه
حرامی دخترت رو کشت ای داد
حسن لطفی
@marsiyeeh
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
ابر بهاره این همه باران نمی شود
قلب شکسته این همه سوزان نمی شود
از جانِ خود عزیزتران روی نیزه اند
جانِ نمرده این همه بی جان نمی شود
@hosenih
از آتشی که ریخته بر باغ اهل بیت
نوری شکفته است که پنهان نمی شود
پایی که بوسهگاه تمام فرشته هاست
آخر حریف خار بیابان نمی شود
از داغ گوشواره و معجر الی الابد
دردی به جان ماست که درمان نمی شود
@hosenih
تاریخ، شام تیره بسی دیده است و باز
شامی شبیه شام غریبان نمی شود
من اشک و داغ و خون دل و آه می شوم
با کاروان سوگ تو همراه می شوم...
شاعر: #سیده_تكتم_حسينى
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدیه به حضرت زینب صلوات
شور یا زمینه حضرت زینب
سبک خرابه چراغونه امشب
ایام اسارت
تو رفتی و دلخونه زینب
تو رفتی و محزونه زینب
تو رفتی و گریونه زینب
پریشونه زینب
داداش نبودی ببینی من و توی بازار
داداش نبودی ببینی من و بین انظار
داداش نبودی ببینی من و بین اشرار
نبودی ببینی من و زار
بند دوم
تو رفتی و غم داره زینب
تو رفتی و بیماره زینب
تو رفتی و بیچاره زینب
شد اواره زینب
داداش نبودی ببینی که اینا چه پستن
داداش نبودی ببینی که حرمت شکستن
داداش نبودی ببیتی که دستامو بستن
نبودی ببینی که مستن
بند سوم
تو رفتی و طوفانه زینب
تو رفتی و نالا نه زینب
تو رفتی و رفت جانه زینب
چه گریانه زینب
داداش نبودی ببینی که دیگه اسیرم
داداش نبودی ببینی که دارم می میرم
داداش نبودی ببینی که از غصه پیرم
نبودی بینی اسیرم
رضا نصابی
بردنم من و داداش تو بازار
بردنم من و داداش با ازار
غیرتیه من می بینی جمعن
دور خواهرت زینب این اشرار
ازار دیدم برادر
بازار دیدم برادر
توپای بچه های
تو خار دیدم
برادر
ای
سر روی نی
می بینی زینب
نداره دیگه
توون داداش
ای
سر روی نی
تو بازار می دن
مارو با انگشت
نشون داداش
ازار دیدم برادر
بازار دیدم برادر
تو پای بچه های
تو خار دیدم
برادر
بند دوم
حال مو نفهمیدن این مردم
هی به من می خندیدن این مردم
هلهله می کردن که کنیزان
دور من می رقصیدن این مردم
دیدم من اشک اب و
دیدم حاله رباب و
تو رفتی و من اخر
دیدم بزم
شراب و
ای
سر روی نی
می بینی زینب
نداره دیگه
توون داداش
ای
سر روی نی
تو بازار می دن
مارو با انگشت
نشون داداش
زخمه عمیقه پهلو یادم هست
شکاف بین ابرو یادم هست
تن تو رو می کردش برادر
با نیزه اش زیر و رو یادم هست
از راه رسید می دیدم
خنجر کشید می دیدم
از پشت سر برادر
سرو برید
می دیدم
ای
سر روی نی
می بینی زینب
نداره دیگه
توون داداش
ای
سر روی نی
تو بازار می دن
مارو با انگشت
نشون داداش
رضا نصابی
مجید مراد زاده
#زمزمه_اسارت_اهلبیت_ع
🎼#سبک_نوشته_مقتل
#می_بینی_داداش
🔘🔘915🔘🔘
☑️بنداول
می بینی داداش دور من اراذل و
می بینی داداش این سوت و رقص و کل و
می بینی داداش خنده های قاتل و
می بینی داداش
می بینی داداش از رو نی خواهرت و
می بینی داداش گریه ی دخترت و
می بینی داداش کنارت مادرت و
می بینی داداش
.....
می بینی درد و غم و تو چشام
می بینی اه و بغض و تو صدام
ای همه ی دارو ندارمن
قران بخون از روی نی برام
السلام علی مرمل باالدما
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بنددوم
سر روی نی قربونه صدای تو
سر روی نی زندگیم فدای تو
سر روی نی میام پا به پای تو
سر روی نی
سر روی نی موی تو پریشونه
سر روی نی دخترت هراسونه
سر روی نی دل خواهرت خونه
سر روی نی
.......
از غصه قلبه خواهرت شکست
وقتی دیدم با سنگ سرت شکست
تو بازارو تو ازدحام داداش
خیلی غرور دخترت شکست
السلام علی مرمل باالدما
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بندسوم
نگاهت سمت /سه ساله س برادرم
دلم آرومه /سایَه ته روی سرم
خیالت راحت/ رو سرَمه معجرم
....
ماه رو نیزه/ زود غروب کردی داداش
غریب مادر /نگرون ما نباش
میترسم میگم /از رو نی نیفتی کاش
ترسم اینه از سنگ کوفیا
سرت بیفته از رو نیزه ها
خدا کنه نبینه دخترت
سر پر از خونت و اون بالا
السلام علی مرمل باالدما
💠💠💠9⃣1⃣5⃣💠💠💠
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجید_مرادزاده
#زمینه_شهات_امام_سجاد_ع
🎼#سبک_نوشته_مقتل
#به_روی_بستر
🔘🔘912🔘🔘
☑️بنداول
به روی بستر افتاده به احتضار
به روی بستر نداره تاب و قرار
به روی بستر شده چشماش تاره تار
به روی بستر
زده زهر کین شعله به بال و پرش
زده زهر کین شراره به جیگرش
تداعی میشه روضه های پدرش
تداعی میشه
.....
راویه روضه های کربلاس
رو بدنش پر از نشونه هاس
هنوز تنش پر از کبودیه
این یادگار شام پر بلاس
السلام علی سیدساجدین زین العابدین«ع»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بنددوم
شروع شد تازه روضه های کربلا
که دائم فرمود صبح و ظهرو هر مسا
امام سجاد امون از شام بلا
شروع شد تازه
.....
امون از شام و از غل و سلسله ها
امون از شام و مردمان بی حیا
امون از شام و سنگ از پشت بوما
امون از شام و
.....
امون ازون محله ی یهود
محله ی پر از آتیش و دود
از اثر ضربه ی تازیون
کل تن بچهها شد بود
السلام علی سیدساجدین زین العابدین«ع»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بند سوم
شبیه عمه محنت و بلا دیدی
مثل رقیه روی خارا دویدی
مثل سکینه زجر و دردا کشیدی
شبیه عمه
تو دیدی نامرد توی قتلگاه رسید
تو دیدی نامرد خنجر کندُ کشید
تو دیدی نامرد سر بابا تو برید
تو دیدی نامرد
دیدی تنی افتاده زیر پا
سری که می بریدن از قفا
دیدی دم اخری می زنه
مادرش و تو قتگاه صدا
السلام علی سیدالشهدا«ع»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بندچهارم
عذابم می داد غمه حنجر بابام
عذابم می داد تنه بی سر بابام
عذابم می دادچشمای تر بابام
عذابم می داد
عذابم میداد کوچه و بازاره شام
عذابم میداد شلوغی و ازدحام
عذابم میداد من و خنده ی عوام
من بودم و مردای بد دهن
من بودم همراهم یه عده زن
یادم نمیره توی بازارا
خارجی مارو صدا می زدن
السلام علی سیدالشهدا«ع»
💠💠💠9⃣1⃣2⃣💠💠💠
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
#زمینه_شام_غریبان_سیدالشهدا_ع
#سبک_نوشته_مقتل
#دوباره_روضه
🔘🔘9⃣1⃣1⃣🔘🔘
☑️بنداول
دوباره روضه روضه ی اسارته
دوباره روضه از وقوع غارته
دوباره روضه روضه ی جسارته
دوباره روضه
....
ببخشن سادات نا نجیبا رسیدن
ببخشن سادات خلخالارو دزدیدن
ببخشن سادات گوشا رو می دریدن
ببخشن سادات
.....
اجرک الله صاحب الزمان
برا مصیبتای عمه جان
وقتی رو نیزه رفت سر حسین
رفتن به سمت خیمه زنان
آه و واویلا من الکرببلا
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بند دوم
دارم می سوزم با دله غرقه به خون
دارم می سوزم توی شام غریبون
دارم می سوزم از آتیش و تازیون
....
دارم می سوزم
شده سهم ما رنج و داغه کربلا
شده سهم ما سوختنه تو خیمه ها
شده سهم ما سیلی های بی هوا
شده سهم ما
.....
شد تن بچه ها پر آبله
از خار و شلاقا و سلسله
شدیم اسیر این حرومیا
سنان و ضجر و شمرو حرمله
😭
آه و واویلا مِن الکرببلا
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بند سوم
دارم می سوزم بی قرارو مضطرم
دارم می سوزم غرق خون برادرم
دارم می سوزم افتادی برابرم
دارم می سوزم
پناهه خواهر ببین دسته بستم و
پناهه خواهر ببین حاله خستم و
پناهه خواهر بازوی شکستم و
پناهه خواهر
حرمله پیشه چشمای رباب«س»
می خنده رو زمین می ریزه آب
قاتل تو رسیده رو به روم
دست من و می بنده با طناب
آه و واویلا مِن الکرببلا
💠💠💠9⃣1⃣1⃣💠💠💠
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
#زمینه_شام_غریبان
#سبک_بین_جنجال
#معجرو_روسری
🔘🔘🔘🔘
☑️بنداول
معجرو روسری میسوزه
هستی خیمه ها میسوزه
پاشو داداش ببین تو این دشت
چادر دخترا میسوزه
......
بچه ها پابرهنه تنها
روی خاشاک و خار صحرا
روزمینای داغ می افتن
هی میگن وای بابا وای بابا
.....
شام غریبونه
دلم پریشونه
کجایی ماه من حسین حسین حسین« ع»
گرگای بی حیا
تواین شلوغیا
هی مارو میزنن
حسین حسین حسین« ع»
...
سیدناالمظلوم سیدناالمظلوم
سیدناالمظلوم غریب غریب غریب
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بنددوم
خواهرت بی علی اکبر شد
بی ابالفضل و بی اصغر شد
رفتی و خواهرت زارت بی
عون و عبدالله و جعفر شد
ببین از روی روی نیزه خواهر
تنها افتاده بین لشگر
کنار زجر و خولی و شمر
به جای ساقیه اب اور
با دله بی قرار
با حال زار زار
میونه خاک و دود داداش داداش داداش
رُخم چه نیلیه
این جای سیلیه
آه از تن کبود داداش داداش داداش
سیدناالمظلوم سیدناالمظلوم
سیدناالمظلوم غریب غریب غریب
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بندسوم
وقتی که روی نیزه سر رفت
زیر دست و پاشون پیکر رفت
دیدی داداش که خیمه ها سوخت
به غارت خلخال و معجر رفت
موقع غارت سرها شد
اشک چشمای من دریا شد
بین اون ازدحام کفار
دیدم انگار سرت دعوا شد
دیدها گریونه
دلا پریشونه
شام غریبونه خدا خدا خدا خدا
زهرا دلش خونه
سینه ها محزونه
شام غریبونه خدا خدا خدا خدا
سیدناالمظلوم سیدناالمظلوم
سیدناالمظلوم غریب غریب غریب
💠💠8⃣8⃣1⃣💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده