#امام_حسین
#گودال_قتلگاه
غریب و تشنه و افتاده قتلِ صبرش چیست
بریدنِ سر او ماجرا نمی خواهد
حسینِ فاطمه جان دادنش مسجَّل بود
سرش بریده شدن از قفا نمی خواهد
کسی که خون زیادی زِ پیکرش رفته
دگر گرفتن جانش عصا نمی خواهد
به پیکرش ردِ شمشیر و صورتش ردِ سنگ
بس است سینۀ او ردِّ پا نمی خواهد
شما که این همه از روبرو زدید او را
زِ پشتِ سر زدنِ بی هوا نمی خواهد
همین که سر زِ تنش شد جدا دگر کافیست
دگر زدن به سرِ نیزه ها نمی خواهد
حسینِ ما کفنش گرد و خاک صحرا شد
بنی اسد بدنش بوریا نمی خواهد
اسیر کردنِ یک دختری که ترسیده
صدای هلهله و ناسزا نمی خواهد
اسیر کردنِ هشتاد و چار کودک و زن
اهانت و سخن نا بجا نمی خواهد
مهدی مقیمی
@marsiyeeh
#امام_حسین
#روز_عاشورا
دلخوشی هایِ کم ِ دور و برت را بردند
بد زمینگیر شدی! بال و پرت را بردند
روی دستان تو با تیر سه پر؛ پرپر شد
گوش تا گوش...دهان پسرت را بردند
چشمت از داغ جوان تار شد و کم سو شد
میزدند و همه نام پدرت را بردند
علَم افتاد و تنِ علقمه را خون برداشت
کمرت خم شد و قرص ِ قمرت را بردند
با وضو نیزه-زنان وارد گودال شدند
آن عقیقِ یمنِ شعله ورت را بردند
چکمه هایت را با نیزه درآورد کسی
تیرباران شده بود و سپرت را بردند
تا بگیرند دو سه جایزه از دست یزید(لع)
دست و پا میزدی آقا خبرت را بردند
پیش زینب(س) به تو بسیار جسارت کردند
غارتت کرده و بر نیزه «سرت» را بردند!
مرضیه عاطفی
@marsiyeeh
#امام_حسین
#گودال_قتلگاه
ای شاه بی لشکر بگو پس لشکرت کو؟
گر تو سلیمانی بگو انگشترت کو ؟
ظرف دو ساعت این همه نیزه شکسته؟
بوی تو می آید بگو پس پیکرت کو ؟
با ناله های فاطمه اینجا دویدم
گر تو حسین مادری پس مادرت کو؟
یک جای بوسه در تنت باقی نمانده
خاک دو عالم بر سرم موی سرت کو ؟
آقای من پیراهنت کو ؟ خاتمت کو ؟
سیمرغ قاف عاشقی بال و پرت کو ؟
گیرم سرت را از قفا آقا بریدند
آن بوسه ای که داده ام بر حنجرت کو ؟
از تو توقع دارم ای تندیس غیرت
برخیزی از زینب بپرسی معجرت کو ؟
این دشت دشت چشمهای خیره سر شد
آقا کمک کن خواهرت را دخترت کو
علی اکبر لطیفیان
@marsiyeeh
#امام_حسین
#گودال_قتلگاه
مقتل آورده است ظهر دهم
از بلندای مرکب افتادی
آه!در ازدحام تیر و سنان
پیش چشمان زینب افتادی
از بلندی که بر زمین خوردی
آسمان ها شنید آهِ تو را
نامروت گرفت عبایت تا
بکشد سمت قتلگاه..،تو را
تهِ گودال گیر کردی حسین
نیزه ها بر پر تو می خوردند
تا که قلب تو را بسوزانند
سمت خیمه هجوم می بردند
دور و اطراف پیکر تو شلوغ...
روی جسم تو رفت و آمد بود
بارش سنگ های وحشی ها
سمت پیشانی تو بی حد بود
پیر مردی عصا به دست آمد
بندِ قلبِ حرم گسست آخر
به سر و صورت مطهر تو
آنقَدَر زد..،"عصا" شکست آخر
هرکسی هرچه داشت در گودال
به روی جسم نیمه جانت کاشت
این سنان مست بود که نیزه
جای جسم تو در دهانت کاشت
مقتل آورده است دست عدو
پنجه در آیه های مویت کرد
آه از آن دمی که شمر رسید
با نوک چکمه پشت و رویت کرد
فاطمه لحظه ای رسیده که شمر
حوصله اش از گلوت سر رفته
وای از گردن تو..،کنترلِ
خنجر از دست شمر در رفته
چِقَدَر ذبح تو زمان برده
مادرت چندبار رفت از حال!
شمر هنگام ظهر آمده بود...
دم مغرب درآمد از گودال
هرکه یک تکّه از تو را می خواست
سر پیراهن تو بلوا شد
بین خولی و دار و دسته ی شمر
سَرِ سر بُردن تو دعوا شد
خاتَمَت گیر می کند آقااا
زیر سُم پیکر تو را بِبَرَند
قبل از آنی که ساربان برسد
کاش انگشتر تو را بِبَرَند
بردیا محمدی
@marsiyeeh
#امام_حسین
#شام_غريبان
بعد از غروب سرخ که جان ها مذاب شد
آنجا که هتک حرمت گل ها ثواب شد
تا جیب های غارتی کوفه پر شود
دنیای درد بر سر زینب خراب شد
خلخال های سوخته در بهت کودکان
بعد از ظفر غنیمت جنگ انتخاب شد
سرباز ها که تاجر بی رگ شدند و بعد
روی تمام زینت طفلان حساب شد
وقتی که خوب فاتح سوغات ها شدند
وقتی حرم ز آتش غم بی حجاب شد
پای فرات سمت حرم باز شد ولی
اهل حرم به آب چشیدن عذاب شد
ناگاه با صدای جگر سوز مادری
در قلب داغدار حرم انقلاب شد
حالا رباب هست و علی اصغری که نیست
حالا که آب هست امیدش سراب شد
در جستجوی بال و پر سینه سرخ خود
قبری که خالی است نصیب رباب شد
حسن کردی
@marsiyeeh
#حضرت_زینب
#عصر_عاشورا
#شام_غریبان
تازه آتش به رقص آمده و
تن صحرا تب جنون دارد
چوب مَحمل نمیکند گریه
اشکِ شوقی به رنگِ خون دارد
تازه اینجا شروع زیباییست
چه کسی گفته آخر سفراست؟
زینبانه کمی تأمل کن
ازهمیشه حسین زنده تر است
خواهرانه برادری کردی
پشت هم داغ دیده ای بانو
شک ندارم هزار مرتبه هم
به شهادت رسیده ای بانو
درکتاب تو خون مقدمه شد
وقت ایثاروجان فشانی توست
فرق دارد نبرد تو؛ حالا
چشمِ عالَم به خطبه خوانی توست
خطبه یعنی در اوجِ غم ها هم
چشمه سارِ کرامت و فضلی
خطبه یعنی میانِ جنگ و نبرد
پایَش افتَد خودَت ابالفضلی
خطبه یعنی همان زمانی که
اقتدارِ تو زینبی تر شد
آن زمان که صدایِ مادری ات
قدکشید و صدای حیدر شد
آسمان ها فدای چشمانت
از نگاه تو نور می خواهم
دوست دارم غلامتان باشم
شور دارم شعور می خواهم
تا همیشه بدونِ پاییزی
تا همیشه فقط بهاری تو
قبل از این ها که بوده ای بانو
بعدازاین هم ادامه داری تو...
محسن کاویانی
@marsiyeeh
#حضرت_زینب
#عصر_عاشورا
#شام_غریبان
مانند سایه از سرم ای تاج سر ، مرو
ما با هم آمدیم و تو بی همسفر ، مرو
تنها نه این که خواهر تو ، مادر توام
از رفتنت به خاطر من درگُذر ، مرو
از کودکی برای تو بودم سپر ، حسین
میدان جنگ می روی و بی سپر ، مرو
حالا که می روی کمی آهسته تر برو
آتش به جان مزن تو از این بیشتر ، مرو
طفلت به خواب رفته و بیدار اگر شود
بیچاره میکند همه را بی خبر ، مرو
لبها دو چوب خشک شده میخورد به هم
این گونه از مقابل چشمان تر ، مرو
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
ای از تمام اهل حرم تشنه تر ، مرو
باشد نگاه تو به من اما دلت کجاست؟
هستی به یاد مادر و دیوار و در ، مرو
سعید خرازی
@marsiyeeh
#حضرت_زینب
#شام_غریبان
بگذار ناله از جگرِ خود برآورم
جانم بگیر تا شبِ غم را سرآورم
وقتی برایِ گریه ندارم ، نگاه كن
باید كه كودكانِ تو را دربرآورم
جسمی نمانده تا كه سپر بیشتر شود
چشمی نمانده تا كه دو چشمی تر آورم
باید دو طفلِ بی نفسِ زخم خورده را
از زیرِ خارهای بلا پَرپَر آورم
باید كه چند كودك ترسیدهی تو را
از خیمههای مانده در آتش در آورم
تا ساربان نیامده انگشت را بلند كن
باید روم زِ دست تو انگشتر آورم
باید برای دختركانِ یتیم تو
قدری بگردم و دو سه تا معجر آورم
پیراهن امانتی مادرم كجاست
گشتم نبود تا كه بر این پیكر آورم
نامحرمی به ناقهی عریان اشاره كرد
باید روَم به علقمه آب آور آورم
گیسوی مادرت زِ گلوی تو سرخ شد
باید كه چادری به سرِ مادر آورم
تا بازهم نگاه كنم بر حسینِ خویش
باید باز هزار نیزه شكسته درآورم
حسن لطفی
@marsiyeeh
#حضرت_زینب
#شام_غریبان
سوختم، برخاست باز از دل نوایی سوخته
چیست این دل؟ شعله ای از خیمه هایی سوخته
چیست این دل؟ یک نی خاموش خاکستر شده
که حکایت میکند از نینوایی سوخته
بند بندش از جدایی ها شکایت میکند
روضه میخواند به سینه با صدایی سوخته
روضه میخواند ز نی هایی و سرهایی غریب
پیش روی کاروان آشنایی سوخته
روضه میخواند از آن نی، آه، آه...آن نی که خورد
بر لبانی تشنه و بر آیه هایی سوخته
این سر اینجا، چند فرسخ آن طرف تر پیکری
غرقِ در خون در میان بوریایی سوخته
دل ز هم پاشید چون اوراق مقتل، گوییا
نسخه ای خطی ز داغ ماجرایی سوخته
تکه تکه در عبا آیینه روی نبی
آیه تطهیر میخواند کسایی سوخته
دختری چیده ست یک دامن گل از یک بوته خار
گل به گل دامانش آتش... دست و پایی سوخته
بر لبم گاه از دل این آتش زبانه میکشد
آتشی مکتوم از کرب و بلایی سوخته
محمدمهدی سیار
@marsiyeeh
#حضرت_زینب
#شام_غریبان
رفتی ودلم را به غم خیمه سپردی
داغ غم گودال به دل خسته فسردی
بارفتنت ای جان برادر چه نمایم
بس گریه نمودم بگرفته است صدایم
با خشکی لبهاتو نمی دانی چه دیدم
یک منظره ای دیدم و ازخیمه دویدم
دیدم به زیر سم ستوران تن وجانت
له گشته تمام تن وقامت کمانت
لطمه زدم وتا سوی دلبرم دویدم
با این تن مجروح به سوی حرم دویدم
دیدم که نه سرداری ونه دستی عزیزم
برگوبه کدام قطعه ی جان اشکی بریزم
راءست به روی نیزه حسین وقتی که دیدمت
من ازخودم وازتو خجالت می کشیدم
آنقدر که زدم سینه برای تو برادر
دنبال تو آمدم به همراهی مادر
انگشتریت نبود به انگشت یمینت
این بوده حسین سزای دستان کریمت
چشمانی که مادر زده بوسه ها همیشه
حالا زده بیرون زسرت به ضرب تیشه
آن نیزه ای که به گودی گلو نشسته
دیدم که دگر جمجمه ی سرت شکسته
خاکستری دیدم رخ ماه تو حسین جان
فهمیدم ازآن چشم ونگاه تو حسین جان
سوی حرمت حمله وراست سگ درنده
پامال خزان آمده اند هزار دونده
گرگی به گل یاس تو او اشاره میکرد
نامردبه حرم به دختران نظاره میکرد
ناموس تو یا حسین ببین میان اعدا
می گرید ازاین غم بخدا حضرت زهرا
رضا اعظمی
@marsiyeeh
#حضرت_زینب
#شام_غریبان
همین امروز اکبر داشتم حیف
همین امروز اصغر داشتم حیف
ندارم طاقتِ نامحرما رو
که من هفتا برادر داشتم حیف
کمانیتر از این خواهر نمیشُد
حریفِ گریهی مادر نمیشُد
میببخشی خواهرت زیرِ کتک بود
گلوت از این مرتبتر نمیشُد
کنارِ ناقههای بی جهازم
میخندن بر من و سوز و گدازم
جنازترو نمی شناختم ولی تو
دارم میرم بیا تشیع جنازم
رُباب این تیر دنیاتو گرفته
سکینه شمر باباتو گرفته
کنارِ ناقهی عریان سنانه
ببین عباس کی جاتو گرفته
رُباب است دلی پرتاب مهتاب
نتاب امشب به روی آب مهتاب
نزار موی یتیما رو ببینند
نتاب امشب به ما مهتاب مهتاب
زدن از پیش رو از پشت ای داد
زدن با سیلی و با مشت ای داد
جدا از پیکرت اصلا نمی شه
حرامی دخترت رو کشت ای داد
حسن لطفی
@marsiyeeh
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
ابر بهاره این همه باران نمی شود
قلب شکسته این همه سوزان نمی شود
از جانِ خود عزیزتران روی نیزه اند
جانِ نمرده این همه بی جان نمی شود
@hosenih
از آتشی که ریخته بر باغ اهل بیت
نوری شکفته است که پنهان نمی شود
پایی که بوسهگاه تمام فرشته هاست
آخر حریف خار بیابان نمی شود
از داغ گوشواره و معجر الی الابد
دردی به جان ماست که درمان نمی شود
@hosenih
تاریخ، شام تیره بسی دیده است و باز
شامی شبیه شام غریبان نمی شود
من اشک و داغ و خون دل و آه می شوم
با کاروان سوگ تو همراه می شوم...
شاعر: #سیده_تكتم_حسينى
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدیه به حضرت زینب صلوات
شور یا زمینه حضرت زینب
سبک خرابه چراغونه امشب
ایام اسارت
تو رفتی و دلخونه زینب
تو رفتی و محزونه زینب
تو رفتی و گریونه زینب
پریشونه زینب
داداش نبودی ببینی من و توی بازار
داداش نبودی ببینی من و بین انظار
داداش نبودی ببینی من و بین اشرار
نبودی ببینی من و زار
بند دوم
تو رفتی و غم داره زینب
تو رفتی و بیماره زینب
تو رفتی و بیچاره زینب
شد اواره زینب
داداش نبودی ببینی که اینا چه پستن
داداش نبودی ببینی که حرمت شکستن
داداش نبودی ببیتی که دستامو بستن
نبودی ببینی که مستن
بند سوم
تو رفتی و طوفانه زینب
تو رفتی و نالا نه زینب
تو رفتی و رفت جانه زینب
چه گریانه زینب
داداش نبودی ببینی که دیگه اسیرم
داداش نبودی ببینی که دارم می میرم
داداش نبودی ببینی که از غصه پیرم
نبودی بینی اسیرم
رضا نصابی
بردنم من و داداش تو بازار
بردنم من و داداش با ازار
غیرتیه من می بینی جمعن
دور خواهرت زینب این اشرار
ازار دیدم برادر
بازار دیدم برادر
توپای بچه های
تو خار دیدم
برادر
ای
سر روی نی
می بینی زینب
نداره دیگه
توون داداش
ای
سر روی نی
تو بازار می دن
مارو با انگشت
نشون داداش
ازار دیدم برادر
بازار دیدم برادر
تو پای بچه های
تو خار دیدم
برادر
بند دوم
حال مو نفهمیدن این مردم
هی به من می خندیدن این مردم
هلهله می کردن که کنیزان
دور من می رقصیدن این مردم
دیدم من اشک اب و
دیدم حاله رباب و
تو رفتی و من اخر
دیدم بزم
شراب و
ای
سر روی نی
می بینی زینب
نداره دیگه
توون داداش
ای
سر روی نی
تو بازار می دن
مارو با انگشت
نشون داداش
زخمه عمیقه پهلو یادم هست
شکاف بین ابرو یادم هست
تن تو رو می کردش برادر
با نیزه اش زیر و رو یادم هست
از راه رسید می دیدم
خنجر کشید می دیدم
از پشت سر برادر
سرو برید
می دیدم
ای
سر روی نی
می بینی زینب
نداره دیگه
توون داداش
ای
سر روی نی
تو بازار می دن
مارو با انگشت
نشون داداش
رضا نصابی
مجید مراد زاده
#زمزمه_اسارت_اهلبیت_ع
🎼#سبک_نوشته_مقتل
#می_بینی_داداش
🔘🔘915🔘🔘
☑️بنداول
می بینی داداش دور من اراذل و
می بینی داداش این سوت و رقص و کل و
می بینی داداش خنده های قاتل و
می بینی داداش
می بینی داداش از رو نی خواهرت و
می بینی داداش گریه ی دخترت و
می بینی داداش کنارت مادرت و
می بینی داداش
.....
می بینی درد و غم و تو چشام
می بینی اه و بغض و تو صدام
ای همه ی دارو ندارمن
قران بخون از روی نی برام
السلام علی مرمل باالدما
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بنددوم
سر روی نی قربونه صدای تو
سر روی نی زندگیم فدای تو
سر روی نی میام پا به پای تو
سر روی نی
سر روی نی موی تو پریشونه
سر روی نی دخترت هراسونه
سر روی نی دل خواهرت خونه
سر روی نی
.......
از غصه قلبه خواهرت شکست
وقتی دیدم با سنگ سرت شکست
تو بازارو تو ازدحام داداش
خیلی غرور دخترت شکست
السلام علی مرمل باالدما
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بندسوم
نگاهت سمت /سه ساله س برادرم
دلم آرومه /سایَه ته روی سرم
خیالت راحت/ رو سرَمه معجرم
....
ماه رو نیزه/ زود غروب کردی داداش
غریب مادر /نگرون ما نباش
میترسم میگم /از رو نی نیفتی کاش
ترسم اینه از سنگ کوفیا
سرت بیفته از رو نیزه ها
خدا کنه نبینه دخترت
سر پر از خونت و اون بالا
السلام علی مرمل باالدما
💠💠💠9⃣1⃣5⃣💠💠💠
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجید_مرادزاده
#زمینه_شهات_امام_سجاد_ع
🎼#سبک_نوشته_مقتل
#به_روی_بستر
🔘🔘912🔘🔘
☑️بنداول
به روی بستر افتاده به احتضار
به روی بستر نداره تاب و قرار
به روی بستر شده چشماش تاره تار
به روی بستر
زده زهر کین شعله به بال و پرش
زده زهر کین شراره به جیگرش
تداعی میشه روضه های پدرش
تداعی میشه
.....
راویه روضه های کربلاس
رو بدنش پر از نشونه هاس
هنوز تنش پر از کبودیه
این یادگار شام پر بلاس
السلام علی سیدساجدین زین العابدین«ع»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بنددوم
شروع شد تازه روضه های کربلا
که دائم فرمود صبح و ظهرو هر مسا
امام سجاد امون از شام بلا
شروع شد تازه
.....
امون از شام و از غل و سلسله ها
امون از شام و مردمان بی حیا
امون از شام و سنگ از پشت بوما
امون از شام و
.....
امون ازون محله ی یهود
محله ی پر از آتیش و دود
از اثر ضربه ی تازیون
کل تن بچهها شد بود
السلام علی سیدساجدین زین العابدین«ع»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بند سوم
شبیه عمه محنت و بلا دیدی
مثل رقیه روی خارا دویدی
مثل سکینه زجر و دردا کشیدی
شبیه عمه
تو دیدی نامرد توی قتلگاه رسید
تو دیدی نامرد خنجر کندُ کشید
تو دیدی نامرد سر بابا تو برید
تو دیدی نامرد
دیدی تنی افتاده زیر پا
سری که می بریدن از قفا
دیدی دم اخری می زنه
مادرش و تو قتگاه صدا
السلام علی سیدالشهدا«ع»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بندچهارم
عذابم می داد غمه حنجر بابام
عذابم می داد تنه بی سر بابام
عذابم می دادچشمای تر بابام
عذابم می داد
عذابم میداد کوچه و بازاره شام
عذابم میداد شلوغی و ازدحام
عذابم میداد من و خنده ی عوام
من بودم و مردای بد دهن
من بودم همراهم یه عده زن
یادم نمیره توی بازارا
خارجی مارو صدا می زدن
السلام علی سیدالشهدا«ع»
💠💠💠9⃣1⃣2⃣💠💠💠
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
#زمینه_شام_غریبان_سیدالشهدا_ع
#سبک_نوشته_مقتل
#دوباره_روضه
🔘🔘9⃣1⃣1⃣🔘🔘
☑️بنداول
دوباره روضه روضه ی اسارته
دوباره روضه از وقوع غارته
دوباره روضه روضه ی جسارته
دوباره روضه
....
ببخشن سادات نا نجیبا رسیدن
ببخشن سادات خلخالارو دزدیدن
ببخشن سادات گوشا رو می دریدن
ببخشن سادات
.....
اجرک الله صاحب الزمان
برا مصیبتای عمه جان
وقتی رو نیزه رفت سر حسین
رفتن به سمت خیمه زنان
آه و واویلا من الکرببلا
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بند دوم
دارم می سوزم با دله غرقه به خون
دارم می سوزم توی شام غریبون
دارم می سوزم از آتیش و تازیون
....
دارم می سوزم
شده سهم ما رنج و داغه کربلا
شده سهم ما سوختنه تو خیمه ها
شده سهم ما سیلی های بی هوا
شده سهم ما
.....
شد تن بچه ها پر آبله
از خار و شلاقا و سلسله
شدیم اسیر این حرومیا
سنان و ضجر و شمرو حرمله
😭
آه و واویلا مِن الکرببلا
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بند سوم
دارم می سوزم بی قرارو مضطرم
دارم می سوزم غرق خون برادرم
دارم می سوزم افتادی برابرم
دارم می سوزم
پناهه خواهر ببین دسته بستم و
پناهه خواهر ببین حاله خستم و
پناهه خواهر بازوی شکستم و
پناهه خواهر
حرمله پیشه چشمای رباب«س»
می خنده رو زمین می ریزه آب
قاتل تو رسیده رو به روم
دست من و می بنده با طناب
آه و واویلا مِن الکرببلا
💠💠💠9⃣1⃣1⃣💠💠💠
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
#زمینه_شام_غریبان
#سبک_بین_جنجال
#معجرو_روسری
🔘🔘🔘🔘
☑️بنداول
معجرو روسری میسوزه
هستی خیمه ها میسوزه
پاشو داداش ببین تو این دشت
چادر دخترا میسوزه
......
بچه ها پابرهنه تنها
روی خاشاک و خار صحرا
روزمینای داغ می افتن
هی میگن وای بابا وای بابا
.....
شام غریبونه
دلم پریشونه
کجایی ماه من حسین حسین حسین« ع»
گرگای بی حیا
تواین شلوغیا
هی مارو میزنن
حسین حسین حسین« ع»
...
سیدناالمظلوم سیدناالمظلوم
سیدناالمظلوم غریب غریب غریب
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بنددوم
خواهرت بی علی اکبر شد
بی ابالفضل و بی اصغر شد
رفتی و خواهرت زارت بی
عون و عبدالله و جعفر شد
ببین از روی روی نیزه خواهر
تنها افتاده بین لشگر
کنار زجر و خولی و شمر
به جای ساقیه اب اور
با دله بی قرار
با حال زار زار
میونه خاک و دود داداش داداش داداش
رُخم چه نیلیه
این جای سیلیه
آه از تن کبود داداش داداش داداش
سیدناالمظلوم سیدناالمظلوم
سیدناالمظلوم غریب غریب غریب
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بندسوم
وقتی که روی نیزه سر رفت
زیر دست و پاشون پیکر رفت
دیدی داداش که خیمه ها سوخت
به غارت خلخال و معجر رفت
موقع غارت سرها شد
اشک چشمای من دریا شد
بین اون ازدحام کفار
دیدم انگار سرت دعوا شد
دیدها گریونه
دلا پریشونه
شام غریبونه خدا خدا خدا خدا
زهرا دلش خونه
سینه ها محزونه
شام غریبونه خدا خدا خدا خدا
سیدناالمظلوم سیدناالمظلوم
سیدناالمظلوم غریب غریب غریب
💠💠8⃣8⃣1⃣💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
هدیه به حضرت زینب صلوات
شور روضه ای حضرت زینب
ام المصائب یعنی
رونیزه ها سر دیدن
سر برادر دیدن
غارت معجر دیدن
ام المصائب یعنی
غنچه پر پر دیدن
ضجه مادردیدن
شیر خواره بی سر دیدن
ام المصائب یعنی
لحظه ی غارت دیدن
خیلی جسارت دیدن
طعم اسارت دیدن
ام المصائب یعنی
خنده ی اغیار دیدن
طعنه و ازار دیدن
کوچه و بازار دیدن
ام المصائب یعنی
بزم حرامی دیدن
بی احترامی دیدن
بازار شامی دیدن
ام المصائب یعنی
پژمرده لاله دیدن
گریه و ناله دیدن
مرگ سه ساله دیدن
ام المصائب یعنی
کتک به هر جا دیدن
تازیانه ها دیدن
ضربه های پا دیدن
ام المصائب یعنی
غصه و غم ها دیدن
رد قدم ها دیدن
دست قلم ها دیدن
ام المصائب یعنی
غرقه به خون تن دیدن
غارت پیرهن دیدن
غرقه به خون تن دیدن
رضا نصابی
#زمینه_شهات_امام_سجاد_ع
🎼#سبک_نوشته_مقتل
#به_روی_بستر
🔘🔘912🔘🔘
☑️بنداول
به روی بستر افتاده به احتضار
به روی بستر نداره تاب و قرار
به روی بستر شده چشماش تاره تار
به روی بستر
زده زهر کین شعله به بال و پرش
زده زهر کین شراره به جیگرش
تداعی میشه روضه های پدرش
تداعی میشه
.....
راویه روضه های کربلاس
رو بدنش پر از نشونه هاس
هنوز تنش پر از کبودیه
این یادگار شام پر بلاس
السلام علی سیدساجدین زین العابدین«ع»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بنددوم
شروع شد تازه روضه های کربلا
که دائم فرمود صبح و ظهرو هر مسا
امام سجاد امون از شام بلا
شروع شد تازه
.....
امون از شام و از غل و سلسله ها
امون از شام و مردمان بی حیا
امون از شام و سنگ از پشت بوما
امون از شام و
.....
امون ازون محله ی یهود
محله ی پر از آتیش و دود
از اثر ضربه ی تازیون
کل تن بچهها شد بود
السلام علی سیدساجدین زین العابدین«ع»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بند سوم
شبیه عمه محنت و بلا دیدی
مثل رقیه روی خارا دویدی
مثل سکینه زجر و دردا کشیدی
شبیه عمه
تو دیدی نامرد توی قتلگاه رسید
تو دیدی نامرد خنجر کندُ کشید
تو دیدی نامرد سر بابا تو برید
تو دیدی نامرد
دیدی تنی افتاده زیر پا
سری که می بریدن از قفا
دیدی دم اخری می زنه
مادرش و تو قتگاه صدا
السلام علی سیدالشهدا«ع»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بندچهارم
عذابم می داد غمه حنجر بابام
عذابم می داد تنه بی سر بابام
عذابم می دادچشمای تر بابام
عذابم می داد
عذابم میداد کوچه و بازاره شام
عذابم میداد شلوغی و ازدحام
عذابم میداد من و خنده ی عوام
من بودم و مردای بد دهن
من بودم همراهم یه عده زن
یادم نمیره توی بازارا
خارجی مارو صدا می زدن
السلام علی سیدالشهدا«ع»
💠💠💠9⃣1⃣2⃣💠💠💠
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__شور
مشگل گشايي نور خدايي
به روز محشر شفيع مايي
(روضه رضوان ماه فروزان)2
تو باني قلب عاشقاني
عمه آقا صاحب زماني
تو يادگار کرببلايي
خداي عشق و عشق خدايي
حضرت رقیه (س)
شور
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسن__ع__نوحه
يا حسن غريب تر از تو ديگه دنيا نديده
چه کسي مثل تو اين اندازه طعنه شنيده؟
مو به مو ديدي چطور فاطمه شد قد خميده
ميگن از زهر جفا خون شده آقا جگرت
ز پا افتاده اي و خون شده قلب خواهرت
ببين اومده به بالاي سر تو خواهرت
کوه اميدم،
عاشق تو عشق خداست
حرم تو هرکي که خواست
بگو که تو دلاي ماست
يا حسن مولا ، يا حسن مولا
آه و واويلا، غريب مادر يا حسن3 ، غريب مادر
*
همه ي عمر تو با غربت و غصه سر شده
بيشترين جسارتا تو کوچه پشت در شده
بردن مادرت از تو کوچه درد سر شده
مردم اينجا مسلمونن ولي بد دهنن
با همين طعنه هاشون دل شما رو مي شکنن
تو کوچه مادر و پيش چشم بچه اش ميزنن
شده سهم تو،
ستم و زخم جگر و
طعنه ي روي منبر و
روي کبود مادر و
يا حسن مولا ، يا حسن مولا
آه و واويلا ، غريب مادر يا حسن3 ، غريب مادر
**
تو شجاعت چيزي از علي تو دستِ کم نداري
بميرم برات که حتي تو خونت محرم نداري
پسر فاطمه اي ولي چرا حرم نداري؟؟؟
مي سازيم برا شما صحن و سرا با شور و غوغا
يه طرف صحن شما و يه طرف مرقد زهرا
شعبه ي دوم بين الحرمين ميشه همونجا
به تو دلبستم
فداي خاک قدمت
تو که معروفه کرمت
ما رو ببر تا حرمت
يا حسن مولا ، يا حسن مولا
آه و واويلا ، غريب مادر يا حسن3 ، غريب مادر
امام حسن (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar