#حضرت_سکینه
آنقدر گریه کرده بودی که
چشمهایت پر از ورم شده بود
چقدر آب رفته بودی تو
قامتت از فراق خم شده بود
لبت از شدت عطش پاره
جای آبت چرا ستم شده بود
روضه مشک پاره میخواندی
همه لحظه هات غم شده بود
روی قبر رقیه ذکر لبت
جان من پاشو خواهرم شده بود
پاره پاره شده لباس تنت
چه کسی بی هوا زد از دهنت...
محمد حبیب زاده
@rozeh_1
#حضرت_سکینه
پیراهن سیاه بر این غم ادامه داد
در ختم فاطمیه به ماتم ادامه داد
پیراهن سیاه٬سیاهِ سکینه شد
در فاطمیه هم به محرم ادامه داد
در کنج چشم٬اشک به جوش و خروش خود
امشب به شکل چشمه ی زمزم ادامه داد
ما با گمان مُحبِّ تو بودیم و در عوض؛
دشمن به دشمنی تو محکم ادامه داد
تخریب شدحرم تو ولی جاودانه ای
دم را همیشه بازدم از دم ادامه داد
در مجلسش یزید دوباره به هتک لب؛
هم خیزران به دست شد و هم ادامه داد
زینب شروع روضه و ختمش سکینه شد
وقتی لهوف سوخت٬مُقَرَّم ادامه داد
مهدی رحیمی
@rozeh_1
#حضرت_سکینه
راوی کرب و بلا دارد روایت می کند
از جدایی سر و تن ها حکایت می کند
شد سکینه معنی اش آرامش قلب حسین
بشنو از دریا زمانی که شکایت می کند
چون روایت می کند از کربلا یک روضه اش
تا همیشه مجلس مارا کفایت می کند
راوی کرب و بلا با روضه های مستند
تازه در روز قیامت او قیامت می کند
نام زیبایش برای بردن قلب حسین
با رقیه با علی اصغر رقابت می کند
تا رقیه می رسد محو سکینه می شود
هرچه می گوید حسین،عباس اطاعت می کند
آه «اَیْنَ عمِّیَ الْعباس» او هم نکته ای ست
که خیال بچهها را آه راحت می کند
شمر یک بیماری سخت است که در قافله
به تمام مردها دارد سرایت می کند
درتمام راه هم بر ضرب و شتم بچهها
شمر فرمان می دهد خولی اطاعت می کند
مهدی رحیمی
@rozeh_1
#حضرت_سکینه
امشبم را سحر نمی آید
خواب، در چشمِ تر نمی آید
مدحش از من که بر نمی آید
چون سکینه دگر نمی آید
دختر شاه... گوهر نایاب
بی قرینه... درست مثل رباب
روضه می خواند، روضه با احساس
روضه اش داشت عطر و بوی یاس
شرم یک مرد... روضه ای حساس
وای از مشک پاره ی عباس
روضه ی دست و چشم و مشک عمو
روضه قطره قطره اشک عمو
روضه خوان چشم های خود را بست
مادرش دست می زند بر دست
رأس اصغر به روی نیزه نشست
پای نیزه قد سکینه شکست
خواهر اصغر است حق دارد
به خدا خواهر است حق دارد
به روی ناقه خواند نافله را
دور ناقه شنید هلهله را
چه کند خنده های حرمله را
چشم دشمن به سوی قافله را
مثل یک مرد... مثل عمه ی خود
صبر می کرد... مثل عمه ی خود
قلبش از غصه ها کباب شده
بعد سقا فقط عذاب شده
مثل او از خجالت آب شده
وارد مجلس شراب شده
خیزرانِ یزید پیرش کرد
حرف مردی پلید پیرش کرد
دختر بی قرینه ی پدرش
روضه خوان مدینه ی پدرش
همه جا شد سکینه ی پدرش
یادش افتاده سینه ی پدرش...
...زیر پای سوارها افتاد
روی گل، ردِ خارها افتاد
یادش افتاد آه آهِ حسین
غرق در خون همه سپاه حسین
بود یک نیزه تکیه گاه حسین
داد می زد که قتلگاهِ حسین...
...پر شد از خونِ زخم های تنش
پر شد از تیر و نیزه ها بدنش
وسط حجره ی محقر خود
چشم گریان... میان بستر خود
باز در لحظه های آخر خود
یادش افتاد داغِ خواهر خود
کنج ویرانه خواهرش جان داد
سر بابا برابرش... جان داد
علی سپهری
محمد جواد شیرازی
@rozeh_1
🍂امام زمان (عج)🍂
✅ فارسی
سلام آقا ، سلام ای یوسف زهرا
سلام آقا ، سلام ای محرم دلها
گل طاها
سلام آقا ، سلام ای دیده تر مولا
سلام آقا ، سلام ای مضطر تنها
گل طاها
تو تنهایی ، ظلیل و غرق عصیانم
ولی آقا بدون خیلی دوست دارم
آقا جانم
اباصالح ، اباصالح اباصالح ....
یا اباصالح ، آقام آقام آقام ....
—------------------------
سلام آقا ، دلم بی تو پریشونه
سلام آقا ، شب جمعه دلم خونه
اباصالح
سلام آقا ، بیا دور سرت گردم
نظر کن تا فدای عمه ات گردم
اباصالح
فدایم من ، فدای خواهر شاهم
نگاهی کن به زیر پایت افتادم
اباصالح
اباصالح ، اباصالح اباصالح ....
یا اباصالح ، آقام آقام آقام ....
✅ ترکی
اباصالح ، هایاندا سان گل زهرا
اباصالح ، گوزوم یولدا قالوب آقا
گل طاها
هایانداسان، قدم قوی گوزلره تئز گل
هایانداسان ، باتوب شیعه غمه تئز گل
اباصالح
پناهیمسان ، هامی دار و نداریمسان
غمه دوشسم ، وفالی تکیه گاهیمسان
اباصالح
اباصالح ، اباصالح اباصالح ....
یا اباصالح ، آقام آقام آقام ....
🌹 حضرت سکینه (س)
🌹تو کیستی؟ چراغ بهشت مدینه ای
آیینه دار حُسن حسینی، سکینه ای
🌹باید به رتبه زینب ثانی بخوانمت
چون عمه ات به صبر نداری قرینه ای
🌹در آسمان صبر فروزنده کوکبی
بین تمامی اُسرار رکن زینبی
🌹دشمن ذلیل عزّو وقار سکینه است
فریاد کربلای حسینی به سینه است
🌹در مکتب مجاهدت و صبر و ابتلا
ایثار و استقامت و ایمان گزینه است
🌹هر چند درد و رنج اسارت کشیده ای
تو خصم را به بند حقارت کشیده ای
🌹روی تو آفتاب تماشای باب بود
آئینة تمام نمای رباب بود
🌹در منطق تو معجزة نطق مرتضی
پیغام تو حیا و عفاف و حجاب بود
🌹از سنگ و تازیانه که در شکوه نیستی
در قتلگه ز بردن چادر گریستی
🌹در مجلس یزید که قلبت کباب بود
دیدی میان طشت طلا آفتاب بود
🌹نامحرمت به دور و غمت بی حساب بود
بر چهره آستین و دو دستت حجاب بود
🌹فریاد و آه و اشک و غم از گریة تو سوخت
حتی دل یزید هم از گریة تو سوخت
🌹گاهی صدای گریه اصغر شنیده ای
گه ناله در شهادت اکبر کشیده ای
🌹گاهی به روی خار مغیلان دویده ای
گه حنجر بریده به گودال دیده ای
🌹در هر بلیّه حمد الاهیت بر لب است
الحق تو را مقاومت و صبر زینب است
🌹ای یادگار فاطمه ای دختر حسین
همگام زینبینی و هم سنگر حسین
🌹در راه شام راهنمایت سر پدر
منزل به منزلی تو پیام آور حسین
🌹هر خانه ای که هست رباب و سکینه اش
باشد صفای روضة شهر مدینه اش
🌹تو مصحف حسین و بهشت است دامنت
بر صفحة جمال فروزنده احسنَت
🌹پامال حرمتت شده از جور دشمنان
با تازیانه آیه نوشتند بر تنت
🌹تو راز ناشنیده ز بابا شنیده ای
تو قاصد پیام گلوی بریده ای
🌹ای پاکی و عفاف و حیا شرمسار تو
دشمن حقیر منزلت و اقتدار تو
🌹پیوسته باد باغ شهادت بهار تو
تا روز حشر گریة "میثم" نثار تو
🌹قلب حسین و چشم و چراغ مدینه ای
سرتا قدم جلال و وقار و سکینه ای
*استاد حاج غلامرضا سازگار
اسمتو بردم زیر بارون بارون گفت حسین
تربت گذاشتم لای قرآن قرآن گفت حسین
قرآن وا کردم سوره ی الرحمن گفت حسین
حسین جانم .....
الحمدلله الذی خلق الحسین بی بدل حسین خمس الحسین
مشکلات من توی چایی روضه های تو میشه حل حسین
ای جانم ای جانم اباعبدالله.....
یاد حرم کردم توی هیأت پرچم گفت حسین
تپش قلبم توی روضه ات هر دم گفت حسین
به علم ابالفضل تکیه کردم گفت حسین
حسین جانم .....
الحمدلله الذی خلق الحسین بی مثل زاده ی یل حسین
شیر بیشه ی هاشمی نسب ای برادر شیر جمل حسین
ای جانم ای جانم اباعبدالله.....
یاد حرم کردم توی هیأت پرچم گفت حسین
تپش قلبم توی روضه ات هر دم گفت حسین
به علم ابالفضل تکیه کردم گفت حسین
حسین جانم .....
الحمدلله الذی خلق الحسین بی مثل زاده ی یل حسین
شیر بیشه ی هاشمی نسب ای برادر شیر جمل حسین
ای جانم ای جانم اباعبدالله.....
دل و زدم به دریا دریا دریا گفت حسین
چرخ فلک آروم شد وقتی دنیا گفت حسین
اسم تو مجنون از دل گفتم لیلا گفت حسین
حسین جانم .....
الحمدلله الذی خلق الحسین ای غزل حسین نقش کتل حسین
میزنم صدا شه کربلا میگم السلام علی الحسین
ای جانم ای جانم اباعبدالله.....
________________
بیا که باغ پر از عطر دلربایی توست
نسیم، چشم به راه گرهگشایی توست
به باغبانی تو چشم دوختهست بهار
چمن چمن گل این باغ، رونمایی توست
نشسته در ره وصلت سحر چراغ به دست
سپیده منتظر نور کبریایی توست
به دیرپایی شبهای انتظار قسم
کبوتر دلم ای نازنین! هوایی توست
خدا کند تو بیایی و صبح سر بزند
که بی ستارهترین شب، شب جدایی توست
بیا که دیدن رویت بهشت موعود است
بهشت پرتوی از جلوۀ خدایی توست
مدینه را تو صفا میدهی ز مقدم خویش
مدینه تشنه دیدار و آشنایی توست
کنار تربت زهرا اگر چه شمعی نیست
بقیع، شب همه شب غرق روشنایی توست
هنوز صحبت آن مادر شهید این است:
شفای سینۀ من اشک کربلایی توست
ا ﷽ ا
🔰 سید الشهداء علیهالسلام در مقام بیان عظمت روحی و معنوی دخترش عُلیا مخدّره سکینه خاتون علیهاالسلام فرمودند:
کَانَ الغَالِبُ عَلی السَّکِینَةِ الاسْتِغْراقََ مَعَ اللهِ تَعَالی.
حالت غالب بر سکینه، استغراق در خداوند متعال است.
📚 مقتل الحسین علیهالسلام (مقرّم) ص۳۲۳
#️⃣ #حضرت_سکینه
@azizamhosen
@yaraliagham