─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#زمزمه
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
#شام_غریبان_غسل
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#بند ۱
پیراهـــن گل ، به رنگ خــــــــونه
شکسته یارب ، گلبرگ جسمش ، وای از زمونه
شعله ی احساس ، غسل گل یاس
اشکای چشم باغبون شُسته تنِش رو
تاریکی شب ، گـــــــریه ی زینب
چکار کنه سرخی این پیراهنش رو
یه باغبـــــون با دل خـــسته
یه شاخه گل به خون نشسته
توُ شب تارمی خوره دستش
بــه روی پهلوی شکـــســــته (۲)
یا فاطمه هستی حیدر (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بند ۲
بارون اشـک و ، زمـــــزمه ی آه
یه تن مجروح ، سری به دیوار ، گریه ی جانکاه
چرا قـرارم ، ای خســــــته یارم
درد دلت رو با منِ محرم نگفتی
به خون نشــستی ، لباتو بستی
چرا برام از این همه ماتم نگفتی
صورت تو هنـــوز کــبوده
بازوت مگه زخمی نبــوده
من بمیرم این دوسه ماهه
پهلوی تو شکــستــه بوده (۲)
یا فاطمه هستی حیدر (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#شهادت
#بند ۱
می زنه سوسو ، تُ خونه یه شمع
به دور این شمع ، یه شاخه ی گل ، پروانه ها جمع
آشفته حالند ، شکـــسته بالند
امید شون لحظه به لحظه میره از هوش
پر از نوایند ، غــــرق دعایند
تا که مبادا شمع خونه بشِه خاموش
همه دلا به غــــم اســـــیره
بهــــونه دم به دم می گیره
یه شاپرک با گریه می گفت
خـــدایا مـــــادرم نمیره (۲)
مادر مرو ای مادر من (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بند ۲
هنوز نرفتی ، دلم می گیره
مادر نگاه کن ، که دختر تو ، از دنیا سیره
با هــر نگاهـــــت ، با ســــوز آهت
کلشکی می شد پربگیره این خسته دختر
سخته برامون ، پیـــش چشامون
دیدن تو جون کندن ما شده مادر
دنــــیا بـدون نام مــــــادر
صـــــفا نداره برا دختـــــر
گاهی که چشماتومی بندی
من می زنـم آروم روی سر (۲)
مادر مرو ای مادر من (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بعد_از_شهادت
#بند ۱
بی تو دل من ، داره بهونه
بعد تو مادر ، نور دل من ، تاریکه خونه
خــــــونه به خـــــونه ، دل پُـرِ خونه
دیگه همه جز گریه هیچ کاری ندارن
گاهی به دیــوار ، گاهی به مســـمار
گاهی به خاک چادرت سرمی گذارن
چی بگم از خونِ روی در
یا منظـــره ی سرخ بستر
اما بدون هـــمه رو کُشته
گوشواره ی شکسته مادر (۲)
وای مادرم وای مادر من (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بند ۲
ببین غریبه ، غم دیده یارت
شبا که میشه ، آروم میاد تا ، سرِ مزارت
یه دریا گـــــریه ، می کنه هدیه
تا قبرخاکیتو با اشگ چشم بِشوره
از همه بیشــــتر ، بابا غریب تر
برای غصه های ما سنگ صبوره
مـــزار مخفــی تو مــــادر
یه پرچــم عشـــقه تا آخر
یعنی که ای مردم بدونیـد
نبوده از زهرا غریب تر (۲)
وای مادرم وای مادر من (۴)
#شعر_و_سبک
#محمد_مبشری
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┅┄
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
بعد از آنكه باز شد سمت شما در بي هوا
يك گل نشكفته شد آن لحظه پرپر بي هوا
پاره ي تن خوانده پيغمبر شما را بارها
پس زمين خورده همان لحظه پيمبر بي هوا
بايد از اينجاي روضه بگذريم و بگذريم
تا به اينجا كه زمين افتاد حيدر بي هوا
دست بردار از كمربند علي زهرا نبود
با غلاف افتاد بر بازويش آخر بي هوا
حضرت ام ابيها بستري شد چند ماه
بارها در پا شدن افتاد مادر بي هوا
بي هوا افتادنش را ارث بردند اهلبيت
شاه افتاد از فرس در پيش خواهر بي هوا
نيمه شب بود و بيابان بود و مركب بي جهاز
دور از چشم همه افتاد دختر بي هوا
بدتر اينكه از فراز نيزه ها افتاده است
پيش چشم مادر او راس اصغر بي هوا
اثر: کربلایی محسن صرامی
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┅┄
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
هم براي من به انصار و مهاجر رو زدي
هم صبوري كردي و در خانه ام سوسو زدي
چند ماهي درد پهلو را تحمل كرده اي
خواستي برخيزي از جا تكيه بر زانو زدي
رو به بهبودي ست حالت يا براي دلخوشي
بسترت را جمع كردي خانه را جارو زدي
اينقدر زحمت به خود دادي براي مرتضي
كودكان را با چه حالي شانه بر گيسو زدي
يك كلام از درد خود با من نگفتي هيچ وقت
مخفی ازچشمان حيــدر دست بر پهلو زدی
گرچه اين همسايه ها ازپشت خنجرميزنند
با دعايت زخـــم آن ها را سحــر دارو زدی
از تمام غصـــه ها اين غم علی را ميكـشد
تو برای مـن به انصــار و مهـاجــر رو زدی
شعر:محسن صرامی
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┅┄
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
پناه عالمى، درگاه زهراست
بشر حيران، ز قدر و جاه زهراست
صراط او، صراط المستقيم است
كه راه رستگارى، راه زهراست
تمام نور خورشيد نبوّت
نمايان از جمال ماه زهراست
على در شاه راه عشق و توحيد
هماره همدم و همراه زهراست
شرف، اين بس اميرالمؤمنين را
كه مهرش در دل آگاه زهراست
به هر جا، شمع دانش، مى دهد نور
ز نور علم دانشگاه زهراست
ز سوز گفته ی «عجل وفاتى»
نمايان غصّه ی جانكاه زهراست
ز جور ظالمان، اظهار نفرت
به صبح و شام، اشك و آه زهراست
اگر مخفى بُود، قبرش عجب نيست
كه رمز نام «سرّ اللّه» زهراست
صداى شيون از هر سو بلند است
كه ختم عمر بس كوتاه زهراست
بياييد اى گُنهكاران، بگرييم
جلاى دل، غم دلخواه زهراست
(حسانا) مى كُشد اين غم على را
كه درِ خانه، قربانگاه زهراست
اثر: زنده یاد حبیب الله چایچیان
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┅┄
#فاطمیه
#زبانحال_امام_علی_ع
هـر زمان کــــردم نظـر دیـدم که بیداری چرا؟
پیـشِ رویم چــــادر از رو بر نمیـــــداری چرا؟
کس نمیگـــوید سلامم،،،کـس نمیگوید جواب
بین این غمــها تو قفلِ غـــم به لب داری چرا؟
رنگِ رخســــــارت خـــبر از روزگارت می دهد
کارِ خانه پـس چرا لبخــــندِ اجـــبـاری چـــرا؟
هــر چـــه پرسیـدم ز حالت زود گفــتی بهترم
پس بگــــو دســـتت ز پهلو بَر نمیـداری چــرا؟
ردِّ خــونی پشـــتِ در روی زمــین بینم،،، ولی
خـیره با چشـمان کم سو سوی مسماری چرا؟
یارِهجده ساله ام رنگت چنان صدساله هاست
دست بر زانو خمیــــده سمــــت دیواری چرا؟
این دعایـت را شـــنیدم مرگ میکــردی طلب
نوبـهـارِ خــــانه ام از عــــمر بیــــــزاری چرا؟
ای همه پشـت و پناهـم عزم رفتـن کرده ای؟
قصدِ این داری که ازمن دست برداری ؟چرا؟
صـبح تا شـب کارِ خانه نیمــه ی شب گرمِ آه
هـر زمان کـردم نظـر دیدم که بیـداری چـرا؟
4_5974427838063840704.mp3
6.64M
#واحد
📝 بگیر دستمو، ببر مرا به سوی کربلا
حضرت امام #حسین علیه السلام
#کربلا
@azizamhosen
@yaraliagham
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#زبانحال_امیرالمومنین_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
هـر زمان کــــردم نظـر دیـدم که بیداری چرا؟
پیـشِ رویم چــــادر از رو بر نمیـــــداری چرا؟
کس نمیگـــوید سلامم،،،کـس نمیگوید جواب
بین این غمــها تو قفلِ غـــم به لب داری چرا؟
رنگِ رخســــــارت خـــبر از روزگارت می دهد
کارِ خانه پـس چرا لبخــــندِ اجـــبـاری چـــرا؟
هــر چـــه پرسیـدم ز حالت زود گفــتی بهترم
پس بگــــو دســـتت ز پهلو بَر نمیـداری چــرا؟
ردِّ خــونی پشـــتِ در روی زمــین بینم،،، ولی
خـیره با چشـمان کم سو سوی مسماری چرا؟
یارِهجده ساله ام رنگت چنان صدساله هاست
دست بر زانو خمیــــده سـمــــت دیواری چرا؟
این دعایـت را شـــنیدم مــرگ میکــردی طلب
نوبـهـارِ خــــانه ام از عــــمـر بیــــــزاری چـرا؟
ای همه پشـت و پناهـم عزم رفتـن کـــرده ای؟
قصدِ این داری که از من دســت برداری ؟چرا؟
صـبح تا شـب کارِ خانه نیمــــه ی شب گرمِ آه
هـر زمان کـردم نظـــر دیدم که بیـداری چـرا؟
شعر:کربلایی داریوش جعفری
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#داغ_فراق
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
داغ زهــــــرا دیــــدی و از پا فتادی یا علی
گرچـــه افـتادی ز پا باز ایســـــتادی یا علی
خـــم نشـــــد زانوی تو در هیچ میدان نبرد
لیک بعـــــد فاطمـــــه از پا فـــتادی یا علی
شاد بودی در کنار احمــــد و زهرای خویش
بعد پیغمــــــبر ندیدی رنگ شــــادی یا علی
تا گل خـــــود را نهان کردی به زیر خاک ها
چهــره بر خـــــاک مـــــزار او نهادی یا علی
با چــــــه حالی لاله ی باغ رســــول الله را
بر دو دســـــت باغبان وی تو دادی یا علی
صــــبر کــردی بـر مصائب تا بماند دین حق
ای که تو مـــــرد میـادیـن جهــــادی یا علی
می نویسد «یاسـر» از داغ دل بشکسته ات
دیده ای درد و غـــم و رنـــج زیادی یا علی
شعر:حاح محمود تاری «یاسر»
نجف اشرف ٢١ / ٨ / ١۴٠١
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#فاطمیّه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
«در مأتم حضرت زهرا سلام الله علیها»
فاطمیّـه شد و دل غَــرق غَم فاطمه اَست
همــه جا صحـبَـت دَرد و اِلَم فاطمه اَست
هَـر کجـا بَـزم عَزایَــش سَـــــر پا میکـردد
سُخَن از فاطمـه و عُـــمر کَم فاطمه اَست
اَز هَمان روز که دَر کوچه رَهَش را بَستَند
قامـت اَرض و سَماوات خَـم فاطمه اَست
هَـر چـــه دارَند کـــریمان دو عــالَم بخدا
هَمه اَز لُطف و عَطا و کَـــرَم فاطمه اَست
نام او را چـــو خــــدا با قَلَم نور نوشـت
حکـمَـت نـون و قَلَم اَز قَلَم فاطـمـه اَست
گَــر نـدارد حَـــرَم و صَحـــن و رواقی اَماّ
دل هَــر عاشق شـیدا حَـــرَم فاطمه اَست
نیـــم لَبخَـند لَبـش باغ بهشـت دل ماست
رونَـق باغ بهـشـت اَز جَنَـــم فاطمه اَست
او دعا کرده که موسی به سوی طور رَوَد
نفَـس گــــرم مســیحا زدَم فاطمــه اَست
روز مَحشــر به تماشـای رُخَـــش بنشـینَد
هَــر کـــه اینجا به زیـر عَلَم فاطـمه اَست
دَر و دیوار گُواه غَــم و اَنـدوه علی است
کوچـــه ها شاهد رَنج و اِلَـم فاطمه است
بیتُ الاحزانَش اَگر گَشت خراب اَزره کین
عَــرش پُـر نور به زیر قَــدَم فاطـمه است
شعر: خسروی فر
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#فاطمیّه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
«در مأتم حضرت زهرا سلام الله علیها»
فاطمیّـه شد و دل غَــرق غَم فاطمه اَست
همــه جا صحـبَـت دَرد و اِلَم فاطمه اَست
هَـر کجـا بَـزم عَزایَــش سَـــــر پا میکـردد
سُخَن از فاطمـه و عُـــمر کَم فاطمه اَست
اَز هَمان روز که دَر کوچه رَهَش را بَستَند
قامـت اَرض و سَماوات خَـم فاطمه اَست
هَـر چـــه دارَند کـــریمان دو عــالَم بخدا
هَمه اَز لُطف و عَطا و کَـــرَم فاطمه اَست
نام او را چـــو خــــدا با قَلَم نور نوشـت
حکـمَـت نـون و قَلَم اَز قَلَم فاطـمـه اَست
گَــر نـدارد حَـــرَم و صَحـــن و رواقی اَماّ
دل هَــر عاشق شـیدا حَـــرَم فاطمه اَست
نیـــم لَبخَـند لَبـش باغ بهشـت دل ماست
رونَـق باغ بهـشـت اَز جَنَـــم فاطمه اَست
او دعا کرده که موسی به سوی طور رَوَد
نفَـس گــــرم مســیحا زدَم فاطمــه اَست
روز مَحشــر به تماشـای رُخَـــش بنشـینَد
هَــر کـــه اینجا به زیـر عَلَم فاطـمه اَست
دَر و دیوار گُواه غَــم و اَنـدوه علی است
کوچـــه ها شاهد رَنج و اِلَـم فاطمه است
بیتُ الاحزانَش اَگر گَشت خراب اَزره کین
عَــرش پُـر نور به زیر قَــدَم فاطـمه است
شعر: خادم الذاکرین خسروی فر
─┅═᪥𑁍᪥═┅─