eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.4هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
ا ﷽ ا امام علی علیه السلام به بیرون خانه می آید!👇 ✅وقتی مهاجمین به خانه حضرت فاطمه(س) یورش بردند و بعد از جراحات و لطمات وارده بر حضرت فاطمه(س)، اصحاب سقیفه وارد خانه شدند. اینجا بود که امام علی(ع) مقابل عمر بن خطاب درآمد و او را گرفت و بر زمین کوبید و در این حین خطاب به عمر فرمود : 📋《يَا ابْنَ صُهَاكَ! لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيَّ رَسُولُ اللهِ(ص) لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لا تَدْخُلُ بَيْتِي》 ♦️ای پسر صحّاك! اگر مقدّرات خداوندی و پيمان و سفارش رسول خدا(ص) نبود، هر آينه مي فهميدی كه تو قدرت ورود به خانه مرا نداری! عُمر از ترس جان خود سریع از خانه بیرون رفت.(۱) 📚منبع: ۱)کتاب سُلیم بن قیس، ج۲، ص۵۸۶ حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام @azizamhosen @yaraliagham
ا ﷽ ا دستان مبارک را با ریسمان می بندند!👇 حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام ✅وقتی عمر شنید، که رسول اکرم(ص) به امیر المومنین(ع) دستور صبر داده است، فهمید که می تواند به کار خود ادامه دهد و بلافاصله از ابوبکر نیروی کمکی خواست! او و یارانش این بار با پشتیبانی صد نفری که از قبل آماده بودند، حمله کردند و تا پشت در نیم سوخته آمدند. قنفذ نیز با گروهی دیگر به پشت درب خانه آمدند تا کمکی برای عمر و یاران او باشند. مرحوم طبرسی می نویسد : 📋《فَأَرْسَلَ عُمَرُ يَسْتَغِيثُ فَأَقْبَلَ النَّاسُ حَتَّى دَخَلُوا الدَّارَ فَكَاثَرُوهُ》 ♦️عمر از ابوبکر، نیروی کمکی خواست. پس مردم مهاجم، هجوم دسته‌ جمعی خود را به خانه حضرت فاطمه(س) دستور کار خود قرار دادند و همگی وارد خانه شدند. 📋《وَ بَادَرَ عَلِيٌّ(ع) إِلَى سَيْفِهِ لِيَأْخُذَهُ فَسَبَقُوهُ إِلَيْهِ فَتَنَاوَلَ بَعْضَ سُيُوفِهِمْ فَكَثُرُوا عَلَيْهِ فَضَبَطُوهُ》 ♦️امام علی(ع) در این هنگام، به طرف شمشیر خود رفت؛ ولی آنان زودتر شمشیر را برداشتند و حضرت(ع) را دستگیر کردند. 📋《وَ أَلْقَوْا فِي عُنُقِهِ‏ حَبْلًا أَسْوَدَ》 ♦️و ریسمانی سیاه بر گردن حضرت(ع) انداختند، در حالی که او را می کشیدند. در این موقع، 📋《وَ حَالَتْ فَاطِمَةُ(س) بَيْنَ زَوْجِهَا وَ بَيْنَهُمْ عِنْدَ بَابِ الْبَيْتِ》 ♦️کنار درب خانه، حضرت فاطمه زهرا(س) میان علی(ع) و آنان حایل شد و مانع از بردن امام(ع) شد.(۱)(۲) اینجا بود که قنفذ تازیانه‌ای را به بازوی فاطمه(س) زد که اثر آن تا زمان شهادت آن بانو باقی ماند. دست فاطمه(س) از دامان علی(ع) کوتاه شد و بر زمین افتاد و دشمن، علی(ع) را مظلومانه و کشان‌ کشان به مجلس ابوبکر بردند تا به اجبار از او بیعت بگیرند. فاطمه(س) با جراحت تمام، سراسیمه، به زحمت بلند شد تا مانع بردن علی(ع) به مسجد شود و می فرمود : 📋《وَ اللّهِ لا أَدَعُكُمْ تُجُرُّونَ إِبْنَ عَمّي ظُلْماً》 ♦️به خدا سوگند! نمي گذارم پسر عموي مرا ظالمانه به سوی مسجد بكشانيد. و در ادامه فرمود : 📋《وَيلَكُم! مَا اَسرَعَ مَا خُنتُم اللَّه وَ رَسُولَه فِينَا اَهلَ البَيتِ(ع) وَ..》 واي بر شما! چه زود، به خدا و رسولش، در حق ما اهل بیت(ع) خيانت کردید.(۳) در این هنگام علی(ع) را وارد مسجد کرده و در مقابل ابوبکر که بر منبر نشسته بود، نشاندند و عمر شمشیر را بالای سر حضرت(ع) گرفته بود. در روایت آمده است که؛ 📋《أَخْرَجُوا عَلِيّاً(ع) فَمَضَوْا بِهِ إِلَى أَبِي بَكْرٍ! فَقَالُوا لَهُ: بَايِعْ! فَقَالَ: إِنْ أَنَا لَمْ أَفْعَلْ فَمَهْ؟! فَقَالُوا: إِذًا وَ اَللَّهِ اَلَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ نَضْرِبَ عُنُقَكَ! قَالَ : إِذًا تَقْتُلُونَ عَبْدَ اَللَّهِ وَ أَخَا رَسُولِهِ. فَقَالَ عُمَرُ : أَمَّا عَبْدُ اَللَّهِ فَنَعَمْ، وَ أَمَّا أَخَا رَسُولِ اَللَّهِ(ص) فَلاَ، وَ أَبُو بَكْرٍ سَاكِتٌ لاَ يَتَكَلَّمُ!‌》 ♦️امیرالمؤمنين(عليه السلام) را از خانه اش خارج کردند، و او را وارد مسجد نمودند. سپس ابوبكر گفت : بيعت كن! حضرت(ع) فرمود : اگر من بيعت نكنم، چه می شود؟ ابوبکر گفت : قسم به خدایی كه شريك ندارد، گردنت را مي زنيم! حضرت(ع) فرمود : در اين هنگام بنده ی خدا و برادر پيامبر(ص) را كشته ايد. ابوبكر ساكت شد و چيزي نمی گفت!(۴) در این هنگام، زهرای مرضیه(س) با تن مجروح، خود را به زحمت به مسجد رسانید و خطاب به غاصبین فرمود : 📋《خَلُّوا عَنْ أبنِ عَمّي! فَوَالَّذي بَعَثَ مُحَمَّداً(ص) بِالْحَقِّ لَئِنْ لَمْ تُخَلُّوا عَنْهُ لأََنْشَرَنَّ شَعْرِي وَ لأََضَعَنَّ قَميصَ رَسُولِ اللّهِ(ص) عَلي رَأْسي وَ لأََصْرُخَنَّ اِلَي اللّهِ تَبارَكَ وَ تَعالي فَما ناقَةُ صالِحٍ بِأَكْرَمَ عَلَي اللّهِ مِنّي وَ لاَ الْفَصيلُ بِأَكْرَمَ عَلَي اللّهِ مِنْ وُلْدِي!》 ♦️رها کنید پسر عموم را! قسم به آن خدایی که محمد(ص) را به حق برانگیخت! اگر از علی(ع) دست برندارید، گیسوان خود را پریشان کرده و پیراهن رسول خدا(ص) را بر سر افکنده، به نزد خدای تبارک و تعالی فریاد بر می آورم. یقین بدانید که ناقه ی صالح در نزد خدا از من گرامی تر و بچّه ی آن ناقه، نیز از فرزندان من قدر و قیمتش زیادتر نبود.(۵) 📋《فَقَالَ لَهُ عُمَرُ : أَلاَ تَأْمُرُ فِيهِ بِأَمْرِكَ؟ فَقَالَ: لاَ أُكْرِهُهُ عَلَى شَيْءٍ مَا كَانَتْ فَاطِمَةُ(ع) إِلَى جَنْبِهِ》 ♦️عمر در این هنگام خطاب به ابوبکر گفت : آیا دستور نمی دهی کار را تمام کنیم؟!! ابوبکر گفت : مادامی که فاطمه(س) در کنار علی(ع) است، او را به چیزی مجبور نمی کنم! آن گاه حضرت فاطمه(س) همراه حسنین(علیهم السلام) برای نفرین به سوی قبر رسول خدا(ص) حرکت کرد.(۶) علی(ع) در این هنگام به سلمان فرمود : 📋《أَدْرِكْ ابْنَةَ مُحَمَّدٍ(ص)!》 ♦️سلمان! فاطمه(س) را دریاب! ادامه مطالب :👇
سپس فرمود : 📋《فَإِنِّی أَرَى جَنْبَتَیِ الْمَدِینَةِ تُكْفَئَانِ وَ اللَّهِ إِنْ نَشَرَتْ شَعْرَهَا وَ شَقَّتْ جَیْبَهَا وَ أَتَتْ قَبْرَ أَبِیهَا وَ صَاحَتْ إِلَى رَبِّهَا لَا یُنَاظَرُ بِالْمَدِینَةِ أَنْ یُخْسَفَ بِهَا وَ بِمَنْ فِیهَا》 ♦️گوئی دو طرف مدینه را می نگرم که به لرزه درآمد، سوگند به خدا اگر فاطمه(س) موی خود را پریشان کند و گریبان چاک نماید و در کنار قبر پیامبر(ص) نفرین و ناله سر دهد، دیگر مهلتی برای مردم مدینه باقی نمی ماند، و زمین همۀ آنها را در کام مرگبار خود فرو می برد. سلمان به حضرت فاطمه(س) عرض کرد : 📋《يَا سَيِّدَتِي وَ مَوْلاَتِي! إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ أَبَاكِ رَحْمَةً فَلاَ تَكُونِي نَقِمَةً》 ♦️ای دختر محمد(ص)! خداوند پدرت را مایۀ رحمت جهانیان قرار داده است، خواهش می کنم به خانه برگرد و نفرین در حق این مردم نادان مکن. حضرت(س) فرمود : 📋《يَا سَلْمانُ! يُريدُونَ قَتْلَ عَلِّيٍ(ع) وَ ما عَلي عَلِيِّ(ع) صَبْرٌ فَدَعْني حَتّي أَتِيَ قَبْرَ أَبي فَاَنْشِرَنَّ شَعْري، و أَشُقَّ جَيْبي وَ أَصيحَ اِلي رَبِّي》 ♦️اي سلمان! آنان قصد جان علی(ع) كردند. من در شهادت علي(ع) نمي توانم صبر كنم، صبرم تمام شده است. مرا به حال خود بگذار تا كنار قبر پدرم بروم و گریبان چاک دهم و به درگاه خدا، ناله سر دهم. سلمان در این هنگام عرض کرد : مولایم علی(ع) مرا فرستاده که به شما بگویم؛ به خانه برگردید و نفرین نکنید. وقتی حضرت متوجه پیام امام خویش شد، فرمود : 📋《اَرْجِعُ وَ اَصْبِرُ وَ اَسْمَعُ لَهُ وَ اُطيعُ》 ♦️[حال که امامم دستور داده] بر می گردم و صبر می کنم و سخن او را می پذیرم و از او اطاعت می کنم.(۷)(۸) وقتی ابوبکر این صحنه را دید، فورا گفت : 📋《مُدَّ يَدَكَ فَبَايَع!》 ♦️دستت را پیش بیاور تا با من بیعت کنی! اما امام علی(ع) اباء کرد، در حالی که دست مبارک ایشان مشت بود. 📋《فَمَدُّوا يَدَه كَرهَاََ فَقَبَضَ عَلِيُّ(ع) أَنَامِلَهُ، فَرَامَوا بِأَجمَعِهِم فَتَحَهَا فَلَم يَقدَرُوا، فَمَسَحَ عَليهَا أَبُوبَكرِِ، وَ هِي مَضمُومَةُ》 ♦️تمام آنها جمع شدند تا مشت آن حضرت(ع) را باز كنند و در درون دست ابوبكر قرار دهند، نتوانستند. در این هنگام ابوبكر خود پیش آمد و دست خود را بر روی دست بسته ی امام علی(ع) به عنوان بیعت کشید و بدان اکتفا کرد و همگی را رها کرد.(۹) آن گاه که علی(ع) سالم از دست مهاجمان آزاد شد؛ 📋《فَلَحِقَ عَلِيٌّ(ع) بِقَبْرِ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) يَصِيحُ وَ يَبْكِي وَ يُنَادِي : يَ‍اِبْنَ أُمَّ! إِنَّ اَلْقَوْمَ اِسْتَضْعَفُونِي وَ كٰادُوا يَقْتُلُونَنِي》 ♦️پس علی(ع) خود را به کنار قبر پیامبر اکرم(ص) رساند، در حالی که فریاد می زد و گریه می کرد و ندا می داد که ؛ ای پسر مادرم! همانا این قوم مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند و نزدیک بود که مرا بکشند!(۱۰) امام علی(ع)، تنها و مظلوم از مسجد مدینه بیرون آمد، و راه خانه را در پیش گرفت. حضرت زهرا(س) شوهر معصوم خود را نگریست و فرمود : 📋《رُوحِی لِرُوحِکَ الْفِداءُ وَ نَفْسِی لِنَفْسِکَ الْوِقَاء! یَا اَبَالحَسَنْ! اِن کُنْتَ فِی خَیرٍ، کُنْتُ مَعَکَ و اِنْ کُنْتَ فی شَرٍّ کُنْتُ مَعَکَ!》 ♦️علی جان، جانم فدای جان تو و جان و روح من سپر بلای جان تو! یا اباالحسن! همواره با تو خواهم بود؛ اگر تو در خیر و نیکی به سر می بری، با تو خواهم زیست و اگر در سختی و بلاها گرفتار شدی، باز هم با تو خواهم بود.(۱۱) 📚منابع : ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج‏۴۳، ص۱۹۸ ۲)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۸۳ ۳)عوالم العلوم بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۵۷۱ ۴)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۹، ص۶۲۷ ۵)المسترشد طبری شیعی، ج۱، ص۳۸۰ ۶)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۹، ص۶۲۷ ۷)عوالم العلوم بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۵۷۱ ۸)تفسیر البرهان بحرانی، ج۲، ص۷۱۰ ۹)بیت الأحزان محدث قمی، ص۱۱۸ ۱۰)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۹، ص۶۲۷ ۱۱)نهج الحیاة دشتی، ص۱۵۹، ح۷۵ حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام @azizamhosen @yaraliagham
✍جواب دندان شکن امیرالمومنین به نامه معاویه بن ابی سفیان!👇 ✅بعد از به حکومت رسیدن امام علی(ع) و در پی دستور امام(ع) به معاویه، مبنی بر تحویل امارت شام به حاکم اعزامی حضرت(ع)، این امر بر معاویه گران آمد و در طی نامه ای به منظور تنقیص و پایین آوردن مقام امام علی(ع) خطاب به امام علی(ع) نوشت: 📋《وَ مَا مِنْ هَوُلَاءِ اِلَّا مَنْ بَغَیتَ عَلَیهِ وَ تَلَکأتَ فِی بِیعَتِهِ حَتَّی حُمِلْتَ اِلَیهِ قَهْرَاً تُسَاقُ بِخَزَائِمِ الاِقْتِسَارْ کَمَا یُسَاقُ الْفَحْلُ الْمَخْشُوشْ》 ♦️تو بر هر یک از خلفای پیشین دشمنی ورزیدی و از بیعت با آنان امتناع کردی تا آن که تو را همانند شتر افسار زده برای بیعت حاضر کردند. این جمله معاویه حکایت از بیعت تحمیلی امام علی(ع) و بردن امام(ع) با وضع نامطلوب در مورد بیعت با خلیفه اول بوده است.(۱) در طی نامه ای، امام علی(ع) پاسخ نامه معاویه را چنین نوشت: 📋《وَ قُلْتَ إِنِّي كُنْتُ أُقَادُ كَمَا يُقَادُ اَلْجَمَلُ اَلْمَخْشُوشُ حَتَّى أُبَايِعَ وَ لَعَمْرُ اَللَّهِ لَقَدْ أَرَدْتَ أَنْ تَذُمَّ فَمَدَحْتَ وَ أَنْ تَفْضَحَ فَافْتَضَحْتَ وَ مَا عَلَى اَلْمُسْلِمِ مِنْ غَضَاضَةٍ- فِي أَنْ يَكُونَ مَظْلُوماً مَا لَمْ يَكُنْ شَاكّاً فِي دِينِهِ وَ لاَ مُرْتَاباً فِي يَقِينِهِ وَ هَذِهِ حُجَّتِي إِلَى غَيْرِكَ قَصْدُهَا》 ♦️گفته ای که مرا همچون شتر افسار زدند و کشیدند که بیعت کنم! عجبا! به خدا سوگند با این سخن خواسته ای مذمّت کنی و ناخواسته مدح و ثنا گفته ای! خواسته ای رسوا کنی؛ ولی رسواشده ای! این برای یک مسلمان نقص نیست که مظلوم واقع شود؛ مادامی که در دین خود تردید نداشته باشد و در یقین خود شک نکند و این خلاصه حجّت و دلیل من است حتّی در برابر غیر تو!(۲) 📚منابع: ۱)بحار الأنوار مجلسی، ج۳۳، ص۶۰ ۲)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۷۶ حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام @azizamhosen @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ اگر چه خصم، درِ خانه ريخت بر سر من رواست گريه کنيد از براي شوهر من مدينه گريه من سخت خسته‌ات کرده حلال کن که بوَد روزهاي آخر من ز تازيانه بوَد سخت‌تر نگاه علي که ايستاده غريبانه در برابر من علي! که گفته غريبي؟ به اين گروه بگو که هست فاطمه تنها، تمام لشکر من براي ياري من خويش را مده زحمت که پشت در شده ششماهه تو ياور من خديجه نيست که از من کند پرستاري از اين به بعد دگر زينب است مادر من دگر زنان مدينه عيادتم نکنند مگر که قاتلم آيد کنار بستر من کنم ز لطف و کرامت شفاعت از «ميثم» که ريـزد از قلمش اشـکِ ديد‌ه تر من اثر: حاج غلامرضا سازگار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاک بودیم و زر شدیم همه بعد از آن معتبر شدیم همه گریه کردیم و نخلمان بَر داد خشک بودیم و تر شدیم همه به سگ کهف اقتدا کردیم مقتدای بشر شدیم همه زاهد از هر نظر شدن بس بود عاشق از هر نظر شدیم همه از دلی که شکسته باده زدیم مَثَل کوزه گر شدیم همه خبر یار را کسی نرساند عطرش آمد خبر شدیم همه حسرت ما به شک مبدل شد "کاش" بودیم، "اگر" شدیم همه نیه شب خاک پای یار شدیم سحرش تاج سر شدیم همه پر ما زیر پای دلبر بود حکم داد و "بِپَر" شدیم همه کارفرمای ما حسین شد و.. تا ابد کارگر شدیم همه صوت "حی علی الحسین" رسید راهی این سفر شدیم همه خواب دیدم که فاطمه آمد.. دور بانو سپر شدیم همه.. ناله زد یا بنی غوغا شد ناله زد خونجگر شدیم همه.. شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
معجرم هست ولی، پیروهنت نیست حسین روضه کوتاه، سری در بدنت نیست حسین یاد آن روز که خنده به لبت بود فقط حیف حالا به جز این پر زدنت نیست حسین بین این دشت تن تو چه قدر پخش شده هر کجا می‌نگرم غیر تنت نیست حسین باید این جسم تو را معجر من جمع کند ارباً اربا شده‌ای و کفنت نیست حسین ساربان رفته ولی مادرمان آمده است دردم این است عقیق یمنت نیست حسین زحمت بردن تو دست سنان افتاده مادرم گفته سنان، هم سخنت نیست حسین باید این بار به پای تو سرم را شکنم غیر من هیچ کسی سر شکنت نیست حسین خواهش پر زدنم را ز خدا می‌خواهم نای ماندن به تن سینه زنت نیست حسین رضا باقریان شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله @majmaozakerine
تو روی دست پیمبر تمام قرآنی تو دست لطف خدا را قدیم الاحسانی تو زندگاندی خونی تو کشته‌ی اشکی تو در کنار دو دریا ذبیح العطشانی تویی چراغ هدایت تویی تو فلک نجات تو منجی بشریت به موج طوفانی تو خون جاری قرآن به رگ‌رگ توحید تو روح پاک الهی به جسم ایمانی تو سایه‌بان الهی به قله‌ی عرشی چه روی داده که در آفتاب عریانی تو زیب شانه‌ی پیغمبر خدا بودی چه روی داده که زیر سم ستورانی تنت ز تیغ ستم سوره‌سوره گردیده به نیزه سوره‌ی نوری به خاک فرقانی یکی نگفت تو تنها عزیز زهرایی یکی نگفت تو اسلام تو مسلمانی ز بس کریم و عزیز و بزرگوار استی برای گریه‌کنت زیر تیغ گریانی هنوز وصف تو خرماست نخل میثم را هنوز بر سرنی آفتاب تابانی استاد حاج غلامرضا سازگار ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ فقیرم نوشتید، من راضی‌ام به این شب به شب در زدن راضی‌ام دل من شکسته‌ست چیزى بگو بوالله حتى به " لن" راضی‌ام مرا هم معطل کنى، اولا : تو رب منى، ثانیا: راضی‌ام به این پنج نوبت نمازم قسم خدایا ازین پنج تن راضی‌ام کلاف مرا برنگردان، ولو ببافى از آن پیرهن راضی‌ام فقیر حرم را سلیمان نکن ازین منصب خویشتن راضی‌ام به پروانه‌هاى سحر گفته‌ام که من هم به این سوختن راضی‌ام مرا آخر عمرى آواره کن به شب‌هاى دور از وطن راضی‌ام اگر تن نباشد، به سر راضی‌ام اگر سر نباشد، به تن راضی‌ام فداى حسینم، ولیکن مرا بخوانى شهید " حسن" راضی‌ام حرم می‌روم باز در می‌زنم اگر هم ندادند، من راضی‌ام ** مرا آخرش هم کفن می‌کنند ولیکن بدون کفن راضی‌ام... علی اکبر لطیفیان @majmaozakerine
دربساط عشق هرکس زحمتش بالاتراست.. پیش زهرا مادرت شخصیتش بالاتراست! هرکه محض احترامت معصیت کمتر کند روزی اشک میان هیئتش بالاتراست.. احترام پیرها هرچند برما واجب است.. پیرمرد روضه تو حرمتش بالاتراست. قول دادی روز محشر لنگ نگذاری مرا ساکن بیت الحسین امنیتش بالاتراست خیمه ی تو جای کبر و کینه و منصب که نیست هرکسی خاکی تر آمد عزتش بالاتراست. نقص های هر نمازش زود کامل میشود.. هرکه انس سجده روی تربتش بالاتراست کربلا رفتن کجا؟از کربلا گفتن کجا؟ دیدن شش گوشه ات از صحبتش بالاتر است داغِ تو دیده به فکر غصه دنیا که نیست مبتلای اشک تو ظرفیتش بالاتراست از شهیدان تو فهمیدم که پای عشق تو هرکسی گمنام تر شد شهرتش بالاتراست گریه در هیئت تفاوت میکند باهرکجا گریه دسته جمع باشد قیمتش بالاتراست وسع ما این‌است! اما خوب میدانیم ما.. خیلی از این نوکریها ساحتش بالاتراست تشنگی، زخم زبان،داغ جوان، هتک حرم از تمام این مصائب غربتش بالاتر است آب مهر مادرت بود و به رویت بسته شد حجم نیزه آمد و راه گلویت بسته شد. @babollharam