eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• زمانِ مدحِ تو شد... و توسل به حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ حاج حسن شالبافان •✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ «اَلسَّلامُ عَلَیکِ یٰا زَوجَةَ خٰاتِمَ النَّبیین اَلسَّلامُ عَلَیکِ یٰا اُمَّ فٰاطِمَةَ الزَّهرٰا اَلسَّلامُ عَلَیکِ یٰا اُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَین سَیِّدَی شَبٰابِ اَهلِ الْجَنَّه» چرا این سلام رو دادم؟ رفقا! ما یه عُمرِ برای ابی عبدالله گریه کردیم، ماها همه نوکرِ غریبِ مدینه، امامِ مجتبی ایم، اما همه ی این خانواده امروز عزادارِ مادر بزرگِ خونه اند.همه نگاه میکنن به مادر،آخه مادرِ ما زهرا، امروز مادر از دست داد. «اَلسَّلامُ عَلَیکِ یٰا اُمَّ الْمُؤمِنین یٰا خَدیجَةَ الْکُبریٰ» زمانِ مدحِ تو شد، ای ملیکه ی مکّه برای مِدحتِ تو، آیه ها به صف شده اند غزل برای تو، چون کم سروده ام حالا برای شعرِ تو، آرایه ها به صف شده اند سرآمدی به همه بانوانِ قِدّیسه که بعدِ فاطمه تو، سرورِ زنان هستی تو مادرِ همه ی خانواده ی زهرا تو مادرِ علی و صاحبِ الزمان هستی محبتت به رسولِ خدا مثل زدنی است اویس ها شده اند از سبویِ تو سرمست میان سردیِ برخوردِ مَردمِ مکه به بودنِ تو، پیمبر همیشه دلگرم است تحملِ غمِ تو شرحِ صدر می خواهد که سالِ پر زدنت سالِ حزن و اندوه است *سالی که این خانوم از دنیا رفت رو پیغمبر سالِ حزن و اندوه نام گذاری کرد...* دوباره بر دلِ پیغمبرت تو مَرهم باش دلِ نبیِّ خدا از غمِ تو مجروح است «و أیْنَّ مِثلُ خَدیجَه»میگن هر موقع پیغمبر نامِ خدیجه می آمد، این جمله رو میگفت و می نشست گریه میکرد .پیغمبر سیزده سال بعد از خانم خدیجه، هر سال برای این خانم سالگرد میگرفت، هیچ کجای دیگه نداریم، هر سال روز وفاتِ این خانوم پیغمبر گوسفند قربانی میکرد، درب خانه هایِ فقرا،بعد برمیگشت سر سفره گریه میکرد به یادِ خدیجه* نداشت فاطمه و زینب و حسین و حسن اگر رسول خدا حضرت خدیجه نداشت شبیه حضرت ختمی مآب معمولاً تو دستِ فاطمه را غرق بوسه می کردی اجل اجازه نداد ، آرزو به دل ماندی که کاش بودی و او را عروس می کردی *این روزهای آخر صدا زد: اَسما! بیا .اَسما آمد .گفت: اَسما! من دارم میرم، اما یادت باشه دخترم چهار سال بیشتر نداره. اَسما هر دختری شبِ زفاف و عروسی به مادر احتیاج داره، اَسما ازت میخوام اون شب برای دخترم مادری کنی . لذا رفقا شب زفاف علی و زهرا،پیغمبر صدا زد .همه از حجره برن، هیچ کسی داخلِ حجره نمونه .رسول خدا که وارد شد دید اَسما یه گوشه ای ایستاده هی دست روی دست فشار میده، فرمود: اَسما مگه نگفتم کسی تو حجره نباشه .یه نگاه به پیغمبر کرد آروم سرش رو انداخت پایین، آقا جان! اگه اجازه بدید، اَمر اَمرِ خانوم خدیجه است، تا گفت: خدیجه، دوباره پیغمبر گریه کرد .میخوام بگم اسما چه نیمه های شبی که نبود... اینجا یه شب بود اَسما کنارِ علی و زهرا بود .یه شب دیگه هم علی صدا زد: همه برن بیرون،فقط اَسما کنار علی ایستاده بود ...* همیشه سر زده، سر میزنی به فاطمه ات خدا کند که نبینی شکستن او را خدا کند که نبینی مقابلِ حَسَنِین نَفَس نَفَس زدن و چشم بستن او را خدا کند که نبینی حسینِ بی کفنت چگونه مادرِ جان داده را تکان بدهد *مثل امروز و امشب، بدنِ این خانوم را دفن میکنه پیغمبر .نوشتن لحظات دفن اینقدر گریه کرد، نوشتن وقتی سنگ های لحد و میچید، پیغمبرِ خداست،دیدن های های داره گریه میکنه، لذا وقتی آمد تو خونه، بی بیِ دوعالم فاطمه، هی جلویِ راهِ پیغمبر رو میگرفت، هی صدا میزد: «اَبَتٰا اَیْنَ اُمِّی؟» بابا مادرم کجاست ؟ یه جای دیگه هم من بگم.یه دختر جلوی راه بابا رو گرفت، اون موقعی بود که حسین از علقمه می آمد، دخترِ حسین آمد جلو، هی صدا میزد: «اَبَتٰا اَیْنَ عَمّیِ الْعَبّٰاس؟» بابا عمو عباسم چی شد؟ اینجا میگن: ابی عبدالله نشست، دخترش رو بغل گرفت، یه نگاه به صورتِ نازدانه اش کرد . این دختر که رو پایِ بابا نشست، آروم با گوشه ی چارقدش این خونهارو از صورت باباش پاک کرد.آروم، شمرده شمرده، کنارِ گوشِ باباش گفت: بابا عمو عباسم کجاست ؟ اینجا میدونید ارباب ما چیکار کرد ؟ آروم این دختر رو روی زمین گذاشت. آی روزه دارهایِ ماهِ رمضان! دیدن حسین اومد کنار خیمه ی عباس،عمودِ خیمه رو خوابوند، یعنی: آی زینب! بروید برایِ اسیری آماده بشید... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سجده شکر بر خداش کنیم اذنمان داده اقتداش کنیم @hosenih مادری کرده است در حق ما تا که مادر همه صداش کنیم حق او بیشتر ز فهم گداست ما که باشیم تا اداش کنیم؟! بیشتر میشویم شرمنده بیشتر هرقدر تلاش کنیم هرچه را داشت نذر احمد کرد هرچه داریم خاک پاش کنیم دست بر دامن خدیجه شدیم مرگ بر ما اگر رهاش کنیم چند روزیست بستری شده است پس بیایید تا دعاش کنیم @hosenih ای خدا بین بستر آب شده جگر فاطمه کباب شده.. ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شد أنیسَ المصطفی میگفت از دینش سخن عشق هم دارد برای خود هزاران فوت و فن کیست همکفو محمد(ص)؟ گفت جبرییلِ امین هست أم المؤمنین! درّ رکابِ پنج تن @hosenih عاشقانه پای اسلام و پیمبر(ص) ایستاد مرد و مردانه ولی در قالب یک شیر-زن مادرِ زهرا(س) شدن تنها به او می آید و بُرد کرده هر که دارد بر خدیجه(س) حُسن ظن از خدیجه(س) کینه اش لبریز شد روزِ جمل شد حسادتهای آن مکاره پاپیچِ حسن(ع) شک ندارم مریم و هاجر گرفتند از ازل حاجت از مادربزرگِ حضرتِ اربابِ من ثروتش را خرج دین کرد و به جایش از نبی(ص) وقت رفتن خواست تنها یک عبا جای کفن کاش میدانست؛ در کرب و بلا با تشنگی میدهد جان زینت دوش نبی(ص) دور از وطن دوره اش کردند در گودال با بغض علی(ع) تیرها و نیزه ها و عده ای شمشیرزن @hosenih خوب شد رفت و ندید آن ساعتی را که حسین(ع) شد رها بر خاک...بی سر، غرق خون، بی پیرهن پیکر صدپاره نعلِ تازه میخواهد چکار؟! ای بمیرم من! نمی مانَد که چیزی از بدن! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
◾️عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: كَانَ النَّبِيُّ ص إِذَا ذَكَرَ خَدِيجَةَ أَحْسَنَ الثَّنَاءَ عَلَيْهَا فَقُلْتُ لَهُ يَوْماً مَا تَذْكُرُ مِنْهَا وَ قَدْ أَبْدَلَكَ اللَّهُ خَيْراً مِنْهَا فَقَالَ مَا أَبْدَلَنِيَ اللَّهُ خَيْراً مِنْهَا صَدَّقَتْنِي إِذْ كَذَّبَنِيَ النَّاسُ وَ وَاسَتْنِي بِمَالِهَا إِذْ حَرَمَنِيَ النَّاسُ وَ رَزَقَنِيَ اللَّهُ الْوَلَدَ مِنْهَا وَ لَمْ يَرْزُقْنِي مِنْ غَيْرِهَا 🏴عایشه: پیامبر هر زمانی که خدیجه را یاد می کرد او را به نیکویی یاد می کرد و ثنا می گفت. پس روزی به پیامبر گفتم چرا از او یاد میکنی در حالی که خدا بهتر از او را به تو داده است!! حضرت فرمودند: خدا زنی بهتر از به من نداد. هنگامی که مردم تکذیبم می‌کردند، او مرا تصدیق کرد و هنگامی که مردم مرا تحریم کردند، با ثروتش کمکم کرد. و خدا از او فرزندانی به من داد در حالی که از دیگر زنانم به من فرزندی نداد. 📗الإفصاح في الإمامة، ص۲۱۷. وفات تسلیت باد @MaarefHadith
ما سائل لطف فراوان خدیجه از کودکی خوردیم از نان خدیجه در راه دین داده همه دار و ندارش اسلام شد مدیون احسان خدیجه خرج مسلمانی ما هستی او شد پس هر چه ما داریم قربان خدیجه در راه اهل بیت هر کس خرج کرده فردای محشر هست مهمان خدیجه جور دگر شد دستگیر ما پیمبر هر جا قسم خوردیم بر جان خدیجه شکر خدا هستیم امشب روضه خوانش شکر خدا هستیم گریان خدیجه دلشوره دارد یاد فرداهای زهرا ابر بهاری گشت چشمان خدیجه انگار دیده آتش و دیوار و در را غم های زهرا برده سامان خدیجه ای وای از روزی که با پهلوی زخمی زهرا شود در عرش مهمان خدیجه نیمه شبی در خانه خولی نامرد صد پاره می گردد گریبان خدیجه محمد حسین رحیمیان @deabel
مصطفی ممدوح، مداحش خداست لیک مداح خدیجه مصطفاست آنکه دامادش علی مرتضاست دختر او حضرت خیرالنساست نسل او نسل حسین و مجتباست مادر خوب همه آل عباست مادری پر منقبت پر افتخار آنکه عزت پیش پایش ریخته مال و مکنت در سرایش ریخته عشق را در دل خدایش ریخته حب احمد را سزایش ریخته گنج عصمت را بجایش ریخته کل هستی را بپایش ریخته هست این بانو کنیز کردگار نام  ام المؤمنین زیبنده اش هر کسی شیعه است باشد بنده اش میسزد عالم شود رزمنده اش هست زهرا جلوۀ تابنده اش کرده خُلقش تا ابد پاینده اش قدِّ عالم خیر در پرونده اش درس عزت داد و درس اقتدار مادر اسلام، ام الهانیه است فخر مریم، ساره، هاجر، آسیه است دختری دارد که نامش راضیه است صابره، صدیقه، زهرا، مرضیه است فاطمه، محبوبه، حورا، انسیه است مادر حوریه هم خود حوریه است هیچکس چون او ندارد اعتبار با تمام اعتبارش ای دریغ از زنان روزگارش ای دریغ وز دهان روزه دارش ای دریغ با همه صبر و  قرارش ای دریغ در زمان احتضارش ای دریغ سالها حصر و حصارش ای دریغ روز  آخر شد بکامش روزگار جبرئیل آمد، پیامش آنی است این سلام حضرت سبحانی است میزبانا  لحظۀ مهمانی است از بهشتت این کفن ارزانی است رحلتت آغاز روضه خوانی است روضه هایت کربلا را بانی است ای دو چشمت بر حسینت اشکبار تو کفن داری حسینت بی کفن خار و خاشاک بیابانش وطن بی سر و بی لشگر و عریان بدن طعمۀ صیاد و پاره پاره  تن عترتش بسته به زنجیر و رسن خیزران بر لعل و دندان و دهن کربلا و کوفه و شام و شکار میشود افشای این اسرار وای زینب و سنگ و سر بازار وای عصمت و بی شرمی اغیار وای چشمهای خیرۀ خمار وای تیرهای بدتر از مسمار وای یاد زهرا و در و دیوار وای مرهم اینهاست تیغ ذوالفقار محمود ژولیده @deabel
زل می‌زند با چشمهای تر به مادر هی فاطمه در لحظه ی آخر به مادر سرمایه اش را داد پای دین خدیجه پس در قبالش هدیه شد کوثر به مادر تاریخ می گوید چهل نامرد، در اصل؛ آنجا هجوم آورد یک لشکر به مادر تقسیم شد درد دو عالم بین این دو سیلی به حیدر خورد و میخ در به مادر زهرا هم آخر محسنش را خرج دین کرد مادر به دختر میرود، دختر به مادر از غنچه ای بعد از گذشت این همه سال حالا رسیده یک گل پرپر به مادر ام ابیها نیز ام المومنین شد چون می رسد این ارث از مادر به مادر ام المصائب زینب و مظلوم ارباب آقا به بابا می رود خواهر به مادر در کربلا سیراب گشت و با سه صورت با گریه اش خندید علی اصغر به مادر مهدی رحیمی @deabel
همتا نداشت ، شأن و کمالی که داشتی دریا نداشت روح زلالی که داشتی پای یتیم مکه فقیرانه سوختی با آنهمه شکوه و جلالی که داشتی زخم زبان زدند و شکستند قلب تو بیش از همه ، قبیله و آلی که داشتی تا آخرین نفس اثرش بود بار عشق بر شانه های قد هلالی که داشتی جان داده ای گرسنه و در سفره ات نبود یک لقمه هم ز نان حلالی که داشتی هم تشنه هم گرسنه ولی غربت نبی بوده است ، اوج رنج و ملالی که داشتی اسما که دست بر سر زهرا کشید گفت با روضه بوده گریه و حالی که داشتی گفتی چگونه پنج کفن مال شش تن است ؟ از بوریا بپرس سوالی که داشتی حیدر توکلی @deabel
نظم را نام تو لبریز از فصاحت میکند شعر زیر سایه ات ، کسب سعادت میکند از خدا بر تو سلام آورد جبرئیل امین بر درت پیک خدا عرض ارادت میکند مادر صدیقه و صدیقه ی امت تویی طاهری و دین ز تو کسب طهارت میکند در هجوم وحشی زخم زبان ابتران دامن پاک تو کوثر را روایت میکند در بهشت از قصر مروارید داری خانه ای خاک راهت سرمه در چشمان جنت میکند قافله در قافله سرمایه دادی... عاقبت کاروان تو محبت را تجارت میکند چله ای خرما رساندی در حرا اما رسول در عوض سیب بهشتی با تو قسمت میکند پیشتر از دیگران دین تو کامل گشته بود تا که قلبت با غدیر نور بیعت میکند بر سر سجاده ی اسلام تو اول زنی که نمازی آسمانی را اقامت میکند شمع سان ، لب بسته، میسوزد ز داغ غربتت قبر ویران تو را هر کس زیارت میکند در رثایت شعر میگوید امیرالمومنین اشک پیغمبر ز داغ تو حکایت میکند مجلس ختم تو را ای برترین امهات با دلی محزون به پا ختم رسالت میکند داغ تو ، مرگ ابوطالب ، شده غم روی غم چشم قرآن گریه بر این دو مصیبت میکند رفتی و دیگر ندیدی دشمن پیمان شکن حمله با آتش به سوی بیت عصمت میکند رفتی و دیگر ندیدی بین آن دیوار و در دخترت ، خود را مهیای شهادت میکند رفتی و دیگر ندیدی کربلا بر نیزه ها سوره ی فجر شما قرآن تلاوت میکند رفتی و دیگر ندیدی زیر باران عطش کودک ششماهه ای اتمام حجت میکند رفتی و دیگر ندیدی خیمه های تشنه را سیلی و کعبه نی و بیداد ، غارت میکند رفتی و دیگر ندیدی دست های بسته ای با عزیزان تو صحبت از اسارت میکند ....رفتی و یک روز می آیی و خواهی دید که طالب حق شما بر پا قیامت میکند میثم مومنی نژاد @deabel
ما سائل لطف فراوان خدیجه از کودکی خوردیم از نان خدیجه در راه دین داده همه دار و ندارش اسلام شد مدیون احسان خدیجه خرج مسلمانی ما هستی او شد پس هر چه ما داریم قربان خدیجه در راه اهل بیت هر کس خرج کرده فردای محشر هست مهمان خدیجه جور دگر شد دستگیر ما پیمبر هر جا قسم خوردیم بر جان خدیجه شکر خدا هستیم امشب روضه خوانش شکر خدا هستیم گریان خدیجه دلشوره دارد یاد فرداهای زهرا ابر بهاری گشت چشمان خدیجه انگار دیده آتش و دیوار و در را غم های زهرا برده سامان خدیجه ای وای از روزی که با پهلوی زخمی زهرا شود در عرش مهمان خدیجه نیمه شبی در خانه خولی نامرد صد پاره می گردد گریبان خدیجه محمدحسین رحیمیان @deabel
سلام از طرف حیّ ذوالجلال خدیجه به عصمت و شرف و عفت و کمال خدیجه بگو به دخت فلان و فلان که گفت پیمبر برای من نشود هیچ کس مثال خدیجه نبود پرچم اسلام پایدار و سرافراز بدون تیغ علی و بدون مال خدیجه خودش مهریه اش داد تا رسد به محمد شنیدنی است عجب قصه وصال خدیجه چه شوهری ، چه زنی ، بَه چه دختری و چه نسلی خوشا به حال پیمبر خوشا به حال خدیجه چه اهلبیت خدیجه چه اهلبیت پیمبر بگو که صلّ علی احمد و آل خدیجه تمام هستی خود داد ( لِرّسول و لِلّله ) کفن چگونه نیاید( مِنَ السما لِخدیجه ) تو ای حبیبه داور مرو ز پیش پیمبر که تازه دختر تو هست پنج ساله خدیجه تو نیستی که ببینی به کوچه های مدینه زنند فاطمه را بهر یک قباله خدیجه عبدالحسین میرزایی @deabel
زل میزند با چشمهای تر به مادر هی فاطمه در لحظه ی آخر به مادر سرمایه اش را داد پای دین خدیجه پس در قبالش هدیه شد کوثر به مادر تاریخ می گوید چهل نامرد، در اصل؛ آنجا هجوم آورد یک لشکر به مادر زهرا هم آخر محسنش را خرج دین کرد مادر به دختر میرود، دختر به مادر از غنچه ای بعد از گذشت این همه سال حالا رسیده یک گل پرپر به مادر ام ابیها نیز ام المومنین شد چون می رسد این ارث از مادر به مادر ام المصائب زینب و مظلوم ارباب آقا به بابا می رود خواهر به مادر در کربلا سیراب گشت و با سه صورت با گریه اش خندید علی اصغر به مادر مهدی رحیمی @deabel