eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلی دلم لبریز از غم بود آقا یک سال کارم اشک نم نم بود آقا ممنونم آقا باز هم من را رساندی خیلی دلم تنگ محرّم بود آقا خوب است عاشق بی قرار یار باشد اوضاع من یک سال دَر هم بود آقا یک سال هر هفته برایت گریه کردم شرمنده ی روی توام، کم بود آقا تا آب می دیدم لبم می سوخت آقا یاد لبت اشکم دمادم بود آقا جانم حسین جانم حسین جانم حسین جان یک سال بر لب هام، این دم بود آقا جا ماند از فیض حضور روضه ی تو هر کس غمش دینار و دِرهم بود آقا زهرا میان روضه دستش را گرفته هر کس گدای زیر پرچم بود آقا ممنون لطف مادر پهلو شکستم امسال هم مادر به فکرم بود آقا امسال هم آورده ما را پای روضه آن مادری که قامتش خم بود آقا آن مادری که بین مقتل روضه می خواند آن روضه ای که خود مجسّم بود آقا تا پیکرت افتاد هم پیراهنت رفت هم ساربان در فکر خاتم بود آقا 🖋وحید محمدی @marsieha
‍ السلام علیک یا ابوالفضل العباس علیه السلام آغاز محرم (طشت گذاری) استاد کلامی زنجانی یازدیق ابوالفضلین آدین پرچمه یابن العسکری ایله نظر بو مجلس ماتمه یابن العسکری هایانداسان (2) گل آقا یابن العسکری طشت عزانی قویموشوخ نوحه غم دیه دیه هامی گلوب بو ماتمه سن گلموسن نیه گل اوخی روضه جدیوه سنده دی اصل مرثیه بیزده سنیله ایلیاخ زمزمه یابن العسکری ای یارالی فاطمه نین جانفشان اوغلی هارداسان قلبی شکسته نرجسین قهرمان اوغلی هارداسان کرب و بلا شهیدینون قان آلان اوغلی هارداسان آیریلیقون سالوب بیزی مین غمه یابن العسکری من دیمورم عزایه گل دلده کی احساسه گوره آغلار همیشه باغبان پرپر اولان یاسه گوره باخ بو قرا گیینلره اوز عمون عباسه گوره چک بو عزانی ساحل علقمه یابن العسکری ساحل علقمین غمی قد حسینی ایتدی خم ایندیده بین الحرمین وادی غمدی بیش و کم قانلی نشاندی هر ایکی گنبدین اوسته کی علم تا اولا غصه منتشر عالمه یابن العسکری گل بویور اشقیا نیه اصغره سو ویرمدیلر دست امامیده مگر دیل دوداقین گورمدیلر ووردیلار اوخ بوغازینه هیچ اونی دیندیرمدیلر یاره سینون نیازی وار مرهمه یابن العسکری گل آقا خشکبند ایله صود امرین گلوسینی آخسا قانی اوتاندیرار او قهرمان عموسینی حرمله قویدی قلبیده ربابین آرزوسینی هی دیدی اولمادی بالام صود امه یابن العسکری گل آقا پشت پرده ده قالما ابوالفضله گوره گوزدن علی شیعه لرین سالما ابوالفضله گوره ویردیگیوی (کلامیدن) آلما ابوالفضله گوره بیرده اماندی چک الون سینمه یابن العسکری
بیهوده بود آن نامه ها ، آن ادعاها رنگی ندارد غیر ِ ننگ اینجا حناها از هرکه زد سنگم به سینه ، سنگ خوردم ای بی وفاها ، بی وفاها ، بی وفاها @hosenih انگار تنها خون دل خوردن در اینجاست مثل امیرالمومنین تقدیر ماها هستند در کوفه همه چشم انتظارت سرنیزه ها ، شمشیرها ، حتی عصاها فکری برای فاطمه های حرم کن قنفذ فراوان است در این بی حیاها حالا که اسماعیل آوردی خلیلم باید که باشد همرهت ، حتما عباها @hosenih در علقمه در کربلا در کوفه در شام این حج ندارد یک منا ، دارد مناها در پیش زهرا آبرویم رفت ای وای من باز کردم پای زینب را کجاها شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زبان حال سرِ جناب مسلم علیه‌السلام دارم وصیت می‌کنم شاید نیایی با باد صحبت می‌کنم شاید نیایی دارد مسیرت را نشانم می‌دهد باد از روی دروازه تکانم می‌دهد باد با داغ بی اندازه می‌گِریم که برگرد از بِین این دروازه می‌گِریم که برگرد با سر میان کوفیان مهمانم  آقا تا لحظه‌ای که میرسی می‌مانم آقا @hosenih روزی که می‌آیی مرا بشناس وقتی از روی این دروازه آویزانم آقا هر روز سنگم می‌زنند از دور و نزدیک بازیچه‌ی تمرین این طفلانم آقا هر روز یک دندان من کم می‌شود تا قربان دندانت شود دندانم آقا شرمنده‌ام اینجایم و بال و پَرم ریخت  دیدی که کوفه خاکِ عالم را سرم ریخت من با چه رو گویم نیا رویی نمانده قلبم پُر از درد است و دارویی نمانده دستی که بیعت داد دستم را شکسته از بس مرا زد زخم بازویی نمانده طفلان من از گوشه‌ای دیدند من را از زخم‌های کوفه اَبرویی نمانده نزدیک نه از دور کوفی دوره‌ام کرد آنقدر زد تا دید پهلویی نمانده تا دق نکرده زینب از بیراهه برگرد گهوراه تا نشکسته  با ششماهه برگرد هرچیز کم باشد در اینجا غم زیاد است در کوفه می بینی که نامحرم زیاد است از خیزران و تازیانه حرف کم نیست از خار و سنگ و کعب نِی مرحم زیاداست ششماهه نه حتی برای مردها نیز.. یک تیغه از تیر سه شعبه هم زیاد است دست نوازش با یتیمی نیست اما پنجه برای گیسوی درهم زیاد است آبی برای تشنگان اینجا ندارند در شهر گویا طفلِ بی بابا ندارند تنها شدم تا سر به زیری را بفهمم شد بسته دستم دستگیری را بفهمم @hosenih هی سنگ خوردم زخم خوردم فحش خوردم تا رنج بازار و اسیری را بفهمم من را به زنجیرش میان کوچه گرداند تا زخم‌پاهای کویری را بفهمم دندان من خون شد به یادِ دختر تو تا درد دندانهایِ شیری را بفهمم دلها در اینجا سنگ دیوار است برگرد وقتِ حراجی‌های بازار است برگرد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ده روز دیگر گریه ی ما فرق دارد ده روز دیگر روضه اما فرق دارد ده روز دیگر ماجراها فرق کرده ده روز دیگر قصه ی ما فرق کرده ده روز دیگر نه حبیبی، نه زهیری ده روز دیگر نه سعید و نه بریری ده روز دیگر خواهرش در اضطراب است ده روز دیگر در حرم قحطی آب است @hosenih ده روز دیگر در تب و تاب است زینب ده روز دیگر دور از ارباب است زینب ده روز دیگر این حرم سقا ندارد ده روز دیگر دختری بابا ندارد ده روز دیگر اکبرِ لیلا نمانده ده روز دیگر قاسمِ زیبا نمانده ده روز دیگر مادری در التهاب است خیمه به خیمه در پی یک جرعه آب است ده روز دیگر زین اسبی واژگون است سالار زینب پیکرش در خاک و خون است ده روز دیگر راهی گودال گشته ده روز دیگر پیکرش پامال گشته @hosenih ده روز دیگر روی سینه می نشیند از روی تل هم خواهرش زینب ببیند ده روز دیگر صورتش بر خاک صحراست ده روز دیگر رأس او بالای نی هاست ده روز دیگر خواهرش ماتم گرفته ده روز دیگر زیر نعل تازه رفته ده روز دیگر روی پیکر سر ندارد ای وای من ... انگشت و انگشتر ندارد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زمین انداختم زیر علم بارِ گناهم را و شستم با گلابِ گریه‌ام روی سیاهم را به دیوارِ عزایت میخ‌کوبم مثل بیرق‌ها نخواهم داد، حتی آجری از تکیه‌گاهم را @hosenih هزار و نهصد و پنجاه لشکر اشک آوردم که شاید مرهمت باشد؛ بگیر از من سلاحم را دم هَل‌مِن‌مُعینت چارده قرن است در گوش است که باشم لحظه‌ای سرباز، شاه کم‌سپاهم را هزار و چارصد سال است دنبال تو می‌گردم بیانداز از مسیر کج به راه راست، راهم را نگهبانِ حریمِ چشمه‌ی موقوفه‌ات هستم اگر از سارقانِ اشک، می‌دزدم نگاهم را @hosenih همیشه سایه‌ی دست تو را روی سرم دیدم همیشه آرزو کردم ببوسم سرپناهم را به دیوار اتاقم نیست تقویمی به جز بیرق غم روز دَهُم گم کرده روز و سال و ماهم را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نمی‌دانم کجایی ای که از بی‌راهه می‌آیی همین اندازه می‌دانم که با شش‌ماهه می‌آیی همین اندازه می‌دانم جدا از چاره‌ات کردم چرا از خانه‌ی زهرا چنین آواره‌ات کردم @hosenih سرِ دارالاماره  جان تو  جانی ندارم که تماشایی شدم  حالا که دندانی ندارم که بگو تا کوفه‌ی مولا کُشِ ناخوش نمی‌آیی به سوی مردمِ نامردِ مِهمان‌کُش نمی‌آیی اگرچه کوچه کوچه گریه‌ها بر خواهرت کردم ولی امروز چندین بار یادِ مادرت کردم همینکه ریختند از در به راه شعله‌ور رفتم اگرچه طوعه بود اما خودم در پشتِ در رفتم نه شعله خاک هم بر چادرش دیگر نخورد آقا خدا را شُکر در کوفه به رویش در نخورد آقا خبر داری به سنگِ کوچه‌های تنگ می‌خوردم کشیده می‌شدم هربار و بر هر سنگ می‌خوردم سرِ زنجیر در پایم طنابی هم به دستانم غلاف و تیغ و تیر و نیزه بود و سنگ و دندانم کسی بر پهلوی من زد که خون کرده دهانم را نوازش‌های یک چکمه شکسته استخوانم را من از بالای گودالی به شدت بر زمین خوردم توان از بازویم بُرد و به صورت بر زمین خوردم @hosenih از آن گودالِ خون تا این بلندی راه بسیار است کشیدن‌های زخمی روی صدها پله دشواراست نه فکرِ دختران خود  که فکر دخترت بودم همین امروز چندیدن بار یادِ مادرت بودم... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عده‌ای نامهربان هر سال ما را می‌زنند از بلندی تا تهِ گودال ما را می‌زنند جرم ما عرض ارادت بر حسین‌بن‌علی ست تا محرم می‌رسد عمّال ما را می‌زنند آری آن عمالِ سفیانی که ضد حیدرند بر علیه حق شده فعّال، ما را می‌زنند سیلی بیگانه چندان هم نباشد دردناک آشنایانی گهی با قال ما را می‌زنند @hosenih چون شنیدند این عزا دارد ادامه تا ظهور پیروان ملحد دجال ما را می‌زنند ضربه‌ی غیرخودی ها از عناد است وحسد این خودی‌ها با چه استدلال ما را می‌زنند؟ تا به عشق دوست می‌بندیم احرام حرم در مسیر کعبه‌ی آمال ما را می‌زنند ما چو می‌بینند بیزاریم ز امثال یزید یا خودِ ما را و یا امثال ما را می‌زنند ما عزای شاه عطشان را به پا خواهیم کرد اف به آنان که در این احوال ما را می‌زنند آن سپاهی که به راه شام زینب را زدند نسل شان با حربه‌ی قتال ما را می‌زنند حربه‌ی قتاله اینک حمله‌ی فرهنگی است تا جوانان را کنند اغفال ما را می‌زنند دشمنان اهل‌بیت اما بدانند، احمقند کور خواندند ار به ماه و سال ما را می‌زنند در مسیر عشقبازی هر که بدعهدی نمود خود بهانه شد ،که قوم ضال ما را می‌زنند سینه‌زن! هم سینه زن هم کن مراعات اصول هان که می بینی یزید و آل، ما را می‌زنند این مرض از یک طرف اهل غرض از یک طرف همزبانان هم، زبانم لال ما را می‌زنند تیر کین میبارد از هر سو سپر باید گرفت حرمله ها اندرین جنجال ما را می زنند قوم وهُابیت وقوم بهائیت همه سینه ها از کینه مالامال ما را می زنند @hosenih ماچگونه از بنی‌سفیان بگیریم انتقام چون بنی‌عباس در هر حال ما را می‌زنند ضربه‌ای که زد بنی‌عباس بر اسلام و دین این ریاکاران، بدان منوال ما را می‌زنند روضه‌ی غارت چو می‌خوانیم در ماه عزا عده‌ای غارت‌گرِ اموال ما را می‌زنند آه از آن دم خیمه‌ها آتش گرفت و در فرار یک‌صدا ناله زدند اطفال : ما را می‌زنند © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غیر از تو نیستیم مسلمان هیچکس غیر از تو نیستیم پریشان هیچکس ما غیر دامن تو که حبل المتین ماست دستی نمیبریم به دامان هیچکس قربانی توایم لک الحمد یا حسین یعنی نمیرویم به قربان هیچکس @hosenih کشتی تویی نجات تویی رهنما تویی دل خوش نمیکنیم به سُکّان هیچکس من آفتاب کرببلای تورا حسین هرگز نمیدهم به گلستان هیچکس جز گریه ای که بهر تن بی سر شماست خیری نداشت دیده گریان هیچکس روزی رسان زندگی ما رقیه است ننشسته ایم ما به سر خوان هیچکس @hosenih بعد از لب مبارکت ای قاری غریب چوبی نخورد بر لب و دندان هیچکس آنگونه ک سرت به روی نیزه آیه خواند منبر نرفته قاری قرآن هیچ کس خاتم‌ اگرچه داشت به انگشت خود ولی انگشت را نداد سلیمان هیچکس شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صد شکر غبار حرمت تاج سر ماست نامت همه شب ذکر قنوت سحر ماست گفتند بسوزید...سَمِعنا و اَطَعنا عمری ست که سرمایه ی ما چشم تر ماست از نوکری توست به هر جا که رسیدیم یعنی که غلامیِّ تو تنها هنر ماست هر جا عَلَمی هست همان جا حرم توست پس کرب و بلایت همه جا در نظر ماست از دار جهان هیچ نداریم به جز اشک اشکی که خودش روز قیامت سپر ماست ای کشته ی بی غسل و کفن، تشنگی تو داغی ست که تا روز ابد بر جگر ماست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقتی مرا اشکی به دریا می رساند یعنی شبم را تا به فردا می رساند چشم ترم با این زبان بی زبانی عرض سلامم را به آقا می رساند @hosenih ذکر حسینم را میان روضه هایش روح القدُس تا عرش اعلی می رساند روزیّ ما را مهربانی های مولا قبل از شروع هر تقاضا می رساند با یک سلام ساده هر دلداده ای را تا کربلایش بی محابا می رساند مجنون ترینیم و دل بی تاب ما را پایین پای عشق لیلا می رساند @hosenih شش گوشه و شش ماهه و شهزاده اکبر ع جایی که ما را لطف زهرا می رساند ماه محرم جلوه ی ماه سعادت ماه حسین بن علی ماه شهادت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شد ماه عزا میکشی از عمق دلت آه شرمنده که از داغ دلت نیستم آگاه می آمدی ایکاش به همراهِ محرّم در بزم غریبانهٔ عشّاق؛ شبانگاه @hosenih حسرت به دلم مانده که یکروز بخوانم در محضر تو یک دو سه خط روضهٔ کوتاه هستی و نمی بینمت و کاش ببینم آن لحظه که با شال عزا میرسی از راه میسوزی و پا تا به سرت می‌شود آتش می نوشی اگر جرعه ای از آب در این ماه از جدّ غریبت به دلت مانده چه داغی از مقتل و از خنجر و از ضربهٔ جانکاه بیتابی از این غم که چرا آب ندادند؟ دادند به خوردش عطش ِ نیزهٔ ناگاه @hosenih بر صورتِ خود میزنی از داغ اسارت از  عمه که شد همسفرِ خولیِ گمراه جانم به فدای تو صباحاً وَ مساعا ای منتقم خون خدا آجرک الله! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این بیرق و سیاهی ماتم مقدس است آب و هوای تکیه برایم مقدس است گریه برای تو به خدا ارث مادری ست این قطره های جاری شبنم مقدس است «فرمود امام صادق علیه السلام که:»  چون گریه کرد بر غمت آدم مقدس است  در شش شبانه روز زمین آفریده شد شش گوشه ات برای خدا هم مقدس است تو انتهای دار و ندار منی حسین دیدی چقدر دار و ندارم مقدس است در بین ماه های خدا جور دیگری برما هلال ماه محرم مقدس است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای چشم در این عزا مرا یاری کن ای سینه بسوز در غمش زاری کن افسوس که در بساط من آهی نیست ای اشک بیا و آبرو داری کن *** بر کشته ی بی کفن عزا میگیرم هرسال برات کربلا میگیرم بیمار و گرفتار، اگر هم باشم با چایی روضه اش شفا میگیرم شاعر: @dobeity_robaey
آواره شده دل از غمی طوفانی من مانده ام و شور دمی طوفانی امسال به حرمت اباعبدالله داریم همه محرّمی طوفانی شاعر: @dobeity_robaey
حسین گفتم و دل باز در کمند شماست که بند ، بندِ وجودم به بند بندِ شماست @hosenih پدر به تربت تو باز کرده کامِ مرا دلم زِ بدوِ تولد علاقه مند شماست دو چشمِ هر چه گرفتار بعدِ هر روضه پیِ شفا و تبرک به چای و قند شماست کسی که مادرتان فاطمه پسندش کرد به صبحگاه جزا موردِ پسند شماست به اهل روضه بگویید روز رستاخیز به زیر سایه ای از پرچمِ بلند شماست دلم به ساکنِ کرببلا حسودی کرد خوشا به حال محبی که شهروند شماست @hosenih همیشه معتقدم وقت مرگ می آیی مبر زِ یاد ، کسی را که مستمند شماست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آه، بدجور مرا کوفه به هم ریخت حسین همه ی شهر به یکباره سرم ریخت حسین باورم نیست که آواره شدم در این شهر نیست پنهان ز تو، بیچاره شدم در این شهر تو نبودی که ببینی چه شبی سر کردم تا سحر گریه به تنهایی حیدر کردم @hosenih باورم نیست که آواره ی صحرا شده ای باورم نیست که تو یکه و تنها شده ای کاش اینجا نرسی، کوفه پر از نیرنگ است کوچه هاشان همگی مثل مدینه تنگ است رفته از کف همه تاب و توانم چه کنم نامه دادم که بیا، دل نگرانم چه کنم نگرانم نکند زینبت اینجا برسد تو نباشی و خودش بی کس و تنها برسد چقدَر نقشه شوم است که در سر دارند نکند دخترکان معجر نو بر دارند وعده زیور و خلخال به هم می دادند وعده غارت گودال به هم می دادند نگرانم چه کنم، پیرهنت را بردار آه آقای غریبم کفنت را بردار @hosenih چند تا مشک پر از آب بیاور حتما آه لب تشنه شدم، آب ندادند به من کوفه در فکر اسیرند چه بد خواهد شد خیزران دست بگیرند چه بد خواهد شد کوفه از قهقه ی حرمله ها سرمست است کمر قتلِ غریبانه ی مهمان بسته است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شکر خدا دیدم دوباره پرچمت را شکر خدا دیدم سیاهی غمت را دیدم دوباره روضه های ماتمت را دیدم دوباره نوحه و شور و دمت را باور نمی کردم محرم را ببینم بر سر در این خانه پرچم را ببینم ما را همین شور عزایت زنده کرده ما را نوای نینوایت زنده کرده ما را هوای روضه هایت زنده کرده ما را نسیم کربلایت زنده کرده ما در میان روضه ی تو قد کشیدیم از لطف تو امروز به اینجا رسیدیم @hosenih امسال اگر که باز هم این روضه بر پاست ما که یقین داریم از الطاف زهراست بی بی دعایش تا ابد پشت سر ماست زهرا نگه دار تمام سینه زن هاست دست شکسته اسم ما را هم نوشته خوب و بد ما را همه با هم نوشته یادم نخواهد رفت لطف مادرت را او لطف کرده راه داده نوکرت را او جمع کرده خادمان محضرت را پس گرم کرده او تنور منبرت را از سوزِ آهش قلب این عالم گرفته ذکر بُنی یا بُنی دم گرفته هم ماهی دریا برایت گریه کرده هم مادرت زهرا برایت گریه کرده هم زینب کبری برایت گریه کرده دنیا و ما فیها برایت گریه کرده جان عزیزت اشک را از ما نگیری این اشک را از چشم نوکرها نگیری @hosenih اسمت دلیل گریه های بی امانم ای که مرا خواندی بده راهی نشانم در روضه ات دنبال یک خط امانم ای کاش قدر روضه هایت را بدانم با روضه ات آرام می گیرم همیشه شکر خدا با روضه درگیرم همیشه من آمدم امشب بسوزم پا به پایت تا چند خطی روضه بنْویسم برایت روضه بخوانم از تن در خون رهایت یادی کنم از ماجرای بوریایت خورشید بودی بر نوک نی ها نشستی ای جان زینب، پشت زینب را شکستی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌿▪️✨🌿▪️✨🌿 آمدم این بار سویت با حسین اشکبارم دارم آه دارم با حسین من که عمری بوده ام از تو جدا آرزوی وصل دارم با حسین هر دری رفتم به رویم بسته شد باز کن در را به رویم با حسین توبه ها صد بار اگر بشکسته ام کن قبول این توبه هایم با حسین گر فراری بوده ام از درگهت بنده ای چون حر نمایم با حسین وصله ناجور خوبانت شدم حق زهرا واصلم کن با حسین سفره شهد و شهادت را نبند کن مدافع چون شهیدان با حسین تا دم مرگم ز ذلت دور کن کن مماتم هم حیاتم باحسین وقت محشر هر کسی تنها شود حاضرم کن روز محشر با حسین از : محمد علی فتحی محرم ۹۸
زنی حضرت علی اصغرعلیه السلام 🌿استاد_همایونی سبک التماس دعا سادات حسینی شمیم باغ و بهارانم غنچه ی نشکفته به بستانم علی اصغر ، کودک مادر بلبل خاموش گلستانم نمانده طاقت مرا بینم اشک چشمانِ ، بی امانت را نگر برحالِ دل زارم ازغمت نالان و پریشانم 🔳علی جانم ، ای علی جانم زبی تابی ات علی جانم بغض سنگینی در گلو دارم گل نازم را ، دل افسرده زرد وپژمرده ، پیش رو دارم گرفته تاب وتوانم را روح جانم را محنت بابا خدا داند ، سیرم از دنیا مرگ خود هردم آرزو دارم زبعدت زنده نمی مانم ای علی جانم ، ای علی جانم 🔳علی جانم ، ای علی جانم لالا لالا غنچه ی زیبا کودک دلبندم علی اصغر دل پرخون و ، پرازغصه دارم از جور ، قوم بداختر شرر زد بر سینه ی بابا ماتم داغ نوجوانانش نمانده دیگر براو یاری جزتو سرباز کوچک مادر چه خواهد شد، من نمیدانم ای علی جانم ای علی جانم 🔳علی جانم ، ای علی جانم به روی دست پدر آخر گشته سیراب از تیر نامردان نموده بر عهد خود ایفا کودک ششماهه درآن میدان رباب از داغش ، زند برسر با دوچشم تر ، می کند زاری علی اصغر ، گشته قربانی درره شاهنشاه مظلومان فدایی راه قرآنم ای علی جانم ای علی جانم 🔳علی جانم ، ای علی جانم
🍃▪️✨بزرگان شعر معنوی 🍃🥀✨محتشم کاشانی شاعر پارسی‌گوی سدهٔ دهم هجری و هم‌دوره با پادشاهی شاه طهماسب یکم صفوی بود. 🍃🌴🌷شغل اصلی محتشم بزازی و شَعربافی بود. 🍃🥀✨🍃ترکیب‌بند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» معروف‌ترین مرثیه برای شهدای واقعه کربلا در ادبیات فارسی است. 🥀تاریخ تولد: ۱۵۰۰ ه ش، کاشان ✨🍃فوت: ۱۵۸۸ ه ش، کاشان 🌾نام اصلی: کمال‌الدین علی محتشم کاشانی ✨🍃🥀به این شاعر بلند آوازه؛ لقبِ شمس الشعرای کاشانی داده شده است. ✨🥀🍃منتخبی از شعر عاشورایی محتشم کاشانی:👇 ▪️🥀باز اين چه شورش است که در خلق عالم است باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است ▪️🥀باز اين چه رستخيز عظيم است کز زمين بي نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است ▪️🥀اين صبح تيره باز دميد از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله درهم است ▪️🥀گويا طلوع ميکند از مغرب آفتاب کاشوب در تمامي ذرات عالم است ▪️🥀گرخوانمش قيامت دنيا بعيد نيست اين رستخيز عام که نامش محرم است ▪️🥀در بارگاه قدس که جاي ملال نيست سرهاي قدسيان همه بر زانوي غم است ▪️🥀جن و ملک بر آدميان نوحه مي کنند گويا عزاي اشرف اولاد آدم است ▪️🥀خورشيد آسمان و زمين، نور مشرقين پرورده ي کنار رسول خدا، حسين ▪️🥀کشتي شکست خورده ي طوفان کربلا در خاک و خون طپيده ميدان کربلا ▪️🥀گر چشم روزگار به رو زار مي گريست خون مي گذشت از سر ايوان کربلا
زدرد غربت تو شهر،غرق آهم شد  نگاه گرمِ تو از دور در نگاهم شد  همین که نام تو بردم شکست دندانم  سلام دادم و تنها همین گناهم شد  چه زود مردم کوفه عمارتم دادند  بلند مرتبه قصری که قتلگاهم شد  وفای امت کوفی نماز مغرب بود  عشا نیامده این قوم سد راهم شد  فریب مردم پیمان شکن نباید خورد  میا که بیعت نامردمان سپاهم شد  تمام شهر مرا از امان خود راندند  به غیر خانه طوعه که سر پناهم شد  چه سخت غربت شب را به روز آوردم  زلال صورت ماهت،هلال ماهم شد  به این امید که گودال، قسمتت نشود  به کوچه ای ته گودال، حربگاهم شد  سرم قناره قصابخانه ها را دید  گمان کنم که همین با تو وعدگاهم شد  سخن ز کشتن وتمرین سر بریدن بود  و شاهد سخنی ناسزا الاهم شد  زگوشوار و گلوبند حرفها دارند  و بی حیا تر از این خصمِ روسیاهم شد  از این اراذل و اوباش هر چه می آید  زمان هرزگی دشمن تباهم شد  قسم به چادر زینب میا به کوفه حسین  که وقت غارت معجر دگر فراهم شد  ترا به فاطمه سوگند سیدی برگرد  که زخم سینه زهرا بدون مرهم شد  محمود ژولیده @rozeh_1
به شهر كوفه بجز غصه چيز ديگرنيست نصيب خواهر تو جز دو ديده ی ترنيست از آن زمان كه شدم ميهمان اين مردم هزار فاجعه ديدم كه جای باور نيست چه گويمت كه خودم گفته ام بيا اما چه كوفه ای كه ز شهرمدينه كمترنيست ميا به كوفه كه اينجا به دست هرفردش به غيرنيزه وشمشير و تير و خنجرنيست ميا كه در دل اين مردمان نامردش به جز حسادت و كينه ز آل حيدرنيست برای كشتن تو نقشه ها به سردارند ميا كه منتظر چشم های سر دارند محمدحسن بیات لو @rozeh_1
از آه من،کبود دل آسمان بوَد در کوفه مسلم از غم تو نیمه جان بوَد کوفه میا که جسم تو عریان شود حسین چشمم به یاد آمدنت خون فشان بوَد آقا چقدر دلنگرانم برای تو دلواپسی ام از نگه ساربان بوَد طفل رباب می شود می شود اینجا دو تا حسین دیدم به دست حرمله تیر و کمان بوَد افتادن مرا زن و بچه ندیده اند دور تو پیش دیده ی زینب،سنان بوَد کوفه میا به چشم دل،انگار دیده ام راس بریده ات به کف این و آن بوَد آقا میا که جای سه ساله به کوفه نیست اینجا سخن ز مجلس نامحرمان بوَد محمود اسدی(شائق) @rozeh_1
 برگرد آقا کوفه جای آمدن نیست  مخروبه های شهر جای یاسمن نیست  اینجا زمانی عطر و بویی از علی داشت  جان خودم یک ذره بوی بوالحسن نیست  این ها تماما نامه هاشان کذب محض است  دیدم که اینجا یک نفر هم پشت من نیست  خوب است آدم در دیار خود بمیرد  برگرد آقا مکه؛ اینجا که وطن نیست  نگذار دلشوره وجودش را بگیرد  چون کوله بار خواهرت غیر از محن نیست  باشد بیا؛ اهل و عیالت را نیاور  آقای من ولله کوفه جای زن نیست  من بیشتر فکر حضور دخترانم  چون در میان کوفه کم دست بزن نیست  این ها تماما با تو قصد جنگ دارند  با اصغرت هم جنگ اینها تن به تن نیست  اینجا حیا و غیرت و ایمان ندارند  می بینی آخر بر تنت هم پیرهن نیست  برگرد؛ اینجا صحبت از قتل است و غارت  پایان کار خیمه ات جز سوختن نیست  مهدی نظری @rozeh_1
بوی اسپند ز ماتمکده ها می آید بوی سیب از حرم خون خدا می آید همه جا پر شده از زمزمه وای حسین ماه جانبازی شاه دو سرا می آید کعبه گشته است سیه پوش حسین ابن علی بوی خون در وسط عرش خدا می آید وسط عرش شده روضه مظلوم به پا دم کشتند حسین را ز سما می آید چقدر پیرهن مشکی ماه ماتم به تن نوکر ارباب ولا می آید نوحه باز چه شور است روی پرچم ها روی دیوار حسینیه نما می آید روضه خوان ها همه دارند گریز گودال بر سر خواهر او وای چه ها می آید مقتل سید طاووس چنین آورده مادری گوشه مقتل به نوا می آید دم ای وای غریبم چه شده ای مادر به زبانش وسط دشت بلا می آید وای از آن لحظه که در زیر سنان و نیزه زهمان حنجر ببریده صدا می آید حنجرخشک صدا زد که اخی برگرد بوسه بر حنجر و حلقوم جدا می آ ید قاسم قاسمی بيدهندي @rozeh_1
باور نمی کردم گُذرها را ببندند من را که می بینند درها را ببندند خورشید بودم زیر نور ماه رفتم جان خودت تا صبح خیلی راه رفتم در شهر کوفه کوچه گردی کم نکردم این چند شب یک خواب راحت هم نکردم من شیر بودم کوفه در زنجیرم انداخت این کوچه های تنگ آخر گیرم انداخت امروز جان دادم اگر جانت سلامت دندان من افتاد دندانت سلامت حالا که می آیی کفن بردار حتما ای یوسف من پیرهن بردار حتما حالا که می آیی ستاره کم بیاور با دخترانت گوشواره کم بیاور حیرانم اما هیچکس حیران من نیست باور کن اینجایی که دیدم جای زن نیست اینجا برای خیزران لب را نیاری آقا خدا ناکرده زینب را نیاری اصلا ببین گل ها توان خار دارند؟ پرده نشینان طاقت بازار دارند؟ من راضی ام انگشتر من را بگیرند وقت کنیزی دختر من را بگیرند اینجا برای نعل پا دارند آنقدر کنج تنور خانه جا دارند آنقدر مهر و وفا که نه جفا دارند، اما اینجا کفن نه بوریا دارند اما باید مسیر تو چرا اینجا بیفتد؟ حیف از سَرِ تو نیست زیرِ پا بیفتد؟ /علی اكبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ مسلم و مسعود و عبدالله و جندب آمده کربلا ! حر و حبیب و جون و شوذب آمده شمع و هفتاد و دو تا پروانه ی دلسوخته آفتابی در حصار ماه و کوکب آمده منبری نذر عقیله در حرم برپا شده اهل کوفه! باز هم استاد مکتب آمده @hosenih کربلا تا کوفه را دیگر قرق باید کنند عصمت الله عمه ی سادات زینب آمده تک تک اصحاب گرم نوکری زینب اند هاشمیون حافظان روسری زینب اند در میان گور می لرزد ابوسفیان به خود نسل فتنه طعمه ی روشنگری زینب اند ذوالفقار در نیامش بر کسی پوشیده نیست در تحیر از شکوه حیدری زینب اند با دم کوبنده ی تکبیر غوغایی شده کربلا با زینب کبری تماشایی شده شد قیامت این صدای نفخ صور محشر است محشرِ امروز اذان های علی اکبر است عطر و بوی مجتبی دارد مصلای حرم کربلا مبهوت و حیران حسن های حرم در میان خیمه با عمه تبانی می کند دختری شیرین زبان شیرین زبانی میکند مشک ها پر میشود با دست آب ور از اب خاطر اسوده سکینه خاطر آسوده رباب گرم بازی با علی اصغر تمام بچه ها دست پخت ام کلثوم است شام بچه ها تا رقیه خواب می آید به چشم اطهرش میشود دست عمو جان بالش زیر سرش برقرار است امنیت در چادر ناموس دین معجری دارد به سر بنت امیرالمومنین تحت بیرق نجمه های خیمه در آسایش اند با وجود حضرت عباس در آرامش اند صاعقه اما زمین را رنگ ماتم می زند جمع اهل بیت را یکباره بر هم می زند نزد خود می خواند آقا ریگ های داغ را پر کند انا الیه الراجعون آفاق را گیرم آقا سر به راهش کرد ابن سعد را وا کند از سر چگونه قاتلین بعد را روضه مکشوف است پس دیگر چه جای گفتن است؟ دور تا دور خیام او سپاه دشمن است باغ سبزی پای هر نامه نشانش داده اند کربلا اصلا کجای آن شبیه گلشن است یک دل سیر از فرات آبی ننوشیده حسین شمر بی انصاف در فکر شریعه بستن است از نگاه خواهرش سنگین ترین روضه ها روضه ی سخت وداع و روضه ی دل کندن است عرض اندامی کند بین تمام تیغ ها خنجری که تشنه ی بوسه به پشت گردن است @hosenih از همین امروز تقسیم غنیمت می کنند بین خولی و سنان دعوا سر پیراهن است از منا تا نینوا چشم حریص ساربان داد میزد هر قدم انگشترش مال من است گریه هم دارد غمش زیرا که بعد از کربلا قافله سالار زینب زاده ی ذی الجوشن است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ لحظه لحظه عمر خود را خرج حضرت میکنم جز حرم جایی روم احساس غربت میکنم حاجت خود را اگر یک شب بگیرم میروم "لذتش را با تمام شهر قسمت میکنم" گریه ی در روضه اش یعنی همان خیرالعمل اشک میریزم برای او ، عبادت میکنم راه او یعنی همان إنا هدیناه السبیل بچه هایم را بدین گونه هدایت میکنم حوله ی احرام من شال عزای روضه هاست حاجی کرببلایم قصد قربت میکنم دور شش گوشه ش ذکر تلبیه سر میدهم من خدا را زیر آن قبه زیارت میکنم در لباس نوکری موی سپیدم آرزوست تا نفس دارم درِ این خانه خدمت میکنم استخوانی پیش پایم هم بیندازد بس است من به یک لقمه از این سفره قناعت میکنم حب مولایم برای من ملاک دوستی ست من فقط با دوستدارانش رفاقت میکنم زینت امروز روضه خون "زین الدین" هاست از شهیدان هم میان روضه دعوت میکنم با محرم با صفر اسلام جاوید است و بس یادی از نطق امام پیر امت میکنم امتداد روشن "هیهات من الذله" را در میان روضه ها هرشب روایت میکنم باز هم از جنس عهد مسلم و حرّ و حبیب با حسین عصر خود تجدید بیعت میکنم هم خودم هم بچه هایم هم پدر هم مادرم هرچه دارم را فقط خرج ولایت میکنم من به امید اجابت روز و شب با سوز دل در قنوت خود تمنای شهادت میکنم آمدم امشب بخوانم از شهید کربلا روضه خوانش هستم و ذکر مصیبت میکنم با سلام گریه دار "یا لثارات الحسین" هرشب از مهدی زهرا کسب رخصت میکنم زینب و کرب و بلا مرثیه ای مکشوفه است به خود آقا قسم دارم رعایت میکنم روضه هایش میبرد دل را به سوی کربلا "بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا " @hosenih سالها از درد هجرش چشم زمزم گریه کرد گریه کرد از غصه ، اما باز هم کم گریه کرد نه فقط یعقوبی از هجر نگاه یوسفش بلکه حتی آیه آیه سوره ی غم گریه کرد پابه پای ناله ام در عرش موسی ناله زد پابه پای گریه ام عیسی بن مریم گریه کرد پیش از آن که ما بباریم از غم عظمای او جبرییل از روضه هایش خواند و آدم گریه کرد فاطمه منزل به منزل از منا تا نینوا در میان قافله از فرط ماتم گریه کرد قبل از انگشتر که بر انگشت آقا اشک ریخت بی گمان در دست پرچم دار پرچم گریه کرد کربلا با غربت اش آمد به استقبال شان کربلا بر زائران خود دمادم گریه کرد با تماشای علی در زیر هرم آفتاب کربلا که جای خود حتی خدا هم گریه کرد پیش چشمانش تداعی میشود صحرای خون می تراود از لبش إنا الیه راجعون @hosenih دارد از یک سو سنان همراه لشگر میرسد شمر از سویی دگر با چند خنجر میرسد هم صدای طبل جنگ و هم صدای هلهله هم صدای کیسه های مملو از زر میرسد این طرف هفتاد و اندی مسلم بن عوسجه آن طرف نیرو ولی چندین برابر میرسد نه فقط تازه نفس هایی شبیه حرمله پیرمرد چکمه پوشی با عصا سر میرسد هرچه که دارم تصور میکنم انصاف نیست گله ی گرگی برای یک کبوتر میرسد هر که نعل تازه از بازار کوفه میخرد ساعت اول نشد ساعات آخر میرسد تا که خورجین از طلا و سکه آخر پر کند خولی بی چشم و رو با پا نه با سر میرسد مطمئنم به همین زودی قیامت میشود جاده ی کرببلا دیگر به محشر میرسد محشری که خستگی آن به قاسم میرسد محشری که تشنگی آن به اصغر میرسد به برادر تیر و تیغ و نیزه و چوب و عصا تازیانه ، کعب نی ، سیلی به خواهر میرسد کربلا آغاز درد و غصه های زینب است شاهد زنجیرها بر دست و پای زینب است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ قلم شدم بنویسم قسم به باور زینب قسم به عشق ، حسین است نامِ دیگر زینب حسین اول زینب حسین آخر زینب دخیلِ چادر او آسمان و هفت فلک هم فقیرِ درگَهِ او تا همیشه نان و نمک هم نَه ما که مُلک و مَلک هم به زیر شهپرِ زینب @hosenih ملیکه‌ی ملکوت و جلیله‌ی جبروت و بهشتِ هر بَرَهوت و تمام ، غرق ثبوت و و روشن است عَوالم به نورِ انورِ زینب اگر به خُطبه نشیند علیست در کلماتش اگر که جلوه کند فاطمه است در جلواتش که زنگِ قافله‌ی عشق هم مسخر زینب خداست مَحوِ حجابش نبی‌است ماتِ نقابش حسن زمانِ نمازش گرفته است به قابش تمامِ خانه‌ی زهرا به گِردِ محورِ زینب اگر که پَرده تکانَد زمین به خاک نشاند و هرچه هست در عالم به دورِ خویش دَوانَد که می‌بَرند همه روزی از در زینب حمایل است برایش دو تیغِ اَبروی عباس نشسته نقشِ قدومش به رویِ زانوی عباس به سینه است دو دستش همیشه در بَرِ زینب صدای اکبرش آمد دَمِ اذان که رسیدیم قدم گذار بر این خاک عمه جان که رسیدیم دلش گرفت از اینجا دلِ مطهر زینب برادران همه هستند در این زمان همه هستند هزار شکر به گِردش که مَحرمان همه هستند دو صف شدند رَوَد خیمه لشکرِ زینب رسید و دید بلا را شنید همهمه‌ها را نشست و ریخت به معجر غبارِ کرببلا را به گریه گفت مَرو آه حسین از سرِ زینب چقدر حول و هیاهو چقدر نیزه در آنسو چقدر تیغِ بلند و چقدر تیرِ سه پهلو قسم به اینهمه بانو قسم به مادرِ زینب بجای آب فقط سنگ و خار و سراب است صدای ناله‌ی من نَه که التماس رُباب است بیا بزن دو سه باره گِره به معجرِ زینب گذشت روزِ دهم شد دو طفلِ سوخته گُم شد دوباره شانه‌ی خانم اسیرِ زخمِ صدم شد میانِ خیمه و گودال دویده یکسره زینب چقدر نیزه کشیده میان دشت دویده چقدر خورده زمین و گمان کنم که بُریده و خیره مانده به جایی نگاهِ آخر زینب دوید شیرزن آمد به جنگ تن به تن آمد رسید موقعِ غارت برای پیرهن آمد ولی چه دیر رسید و شکست پیکر زینب میان آنهمه دشمن صدا زد ای سرِ بی تن حرامی است و حرامی حسین چشم تو روشن هزار دشمن و یک زن همه برابر زینب @hosenih به ناله گفت نخندید به خاک و خون ننشانید به داد گفت نَدُزدید به هر طرف نکشانید زد آنقدر زِ جگر داد سوخت حنجرِ زینب "سری به نیزه بلنداست در برابر زینب خداکند که نباشد سر برادر زینب" رسیده ناقه* کجایی امیر لشکرِ زینب *در مقاتل آمده است،امام سجاد علیه‌السلام میفرمایند که ناقه‌ی عریان من لنگ و علیل و ناقه‌ی عمه مان لاغر و استخوانی بود. ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e