#حضرت_زینب_س_کوفه
سوخته گرچه پرش از شرر غارت ها
پا نهاده است روی تاج ابر قدرت ها
اُسکُتوا گفت و عوالم همگی لال شدند
ریخت از هیبت او هیمنه ی هیبت ها
سالها پيش در اين شهر بزرگى مى كرد
آه دیگر خبری نيست از آن عزت ها
@hosenih
بين اين شهر بنا بود كه مهمان باشد
اُف بر اين رسم پذيرايى و اين دعوت ها
شاهبانوى جهان باشى اگر هم ، وقتى
دست بسته برسى ، مى شكند حُرمت ها
دختر پرده نشین علی و فاطمه را
نگهش داشته کوفه سرِپا ساعت ها
لااقل کاش ابالفضل برایش میماند
با حضورش چه کسی داشت از این جرأت ها
خارجى زاده كه گفتند دلش سوخت ولى
قارى اش آمد و برداشته شد تُهمت ها
داشت مانند علی خطبه ی غرّا میخواند
سر که آمد به سر آمد سخن و صحبت ها
دست بر شانه ی طفلان حرم میگيرد
آنكه خم بود به پايش همه ی قامت ها
میدوَد تا كه كسى نانِ تصدّق نخورد
آرى افتاده به دوشش همه ی زحمت ها
شد قبول اُمّ حبيبه! همه نذرى هايش
خانمش آمده در كوفه پس از مدت ها
@hosenih
اولش هرچه نظر کرد کسی را نشناخت
تا سرِ نیزه نشین، کرد عیان نسبت ها
روز از شدت گرما و شب از سرمایش
پوست انداخته بودند همه صورت ها
سَر كه افتاد زمين زود برَش داشت رباب
چون دگر گير نمى آمد از اين فرصت ها
شاعر: گروه شعری #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین
#شام
باید که از نیزه سرت را پس بگیرم
رگ هایِ سرخ ِ حنجرت را پس بگیرم
آه ای سلیمانِ زمانه سَعیَم این است
از ساربان انگشترت را پس بگیرم
باید که از سر نیزه هایِ تیز و سنگین
ته مانده هایِ پیکرت را پس بگیرم
باید که از غارتگرانِ نامسلمان
عمامه ی پیغمبرت را پس بگیرم
باید که از آن بی حیایِ پست و نامرد
خلخال پایِ دخترت را پس بگیرم
🖋محمد حسن بیات لو
@marsieha
#علی_اصغر
#شام
بس کن رباب نیمه ای از شب گذشته است
دیگر بخواب نیمه ای از شب گذشته است
کم خیره شو به نیزه ، علی را نشان نده
گهواره نیست دست خودت را تکان نده
با دست های بسته مزن چنگ بر رخت
با ناخن شکسته مزن چنگ بر رخت
بس کن رباب حرمله بیدار می شود
سهمت دوباره خنده انظار می شود
ترسم که نیزه دار کمی جابجا شود
از روی نیزه رأس عزیزت رها شود
یک شب ندیده ایم که بی غم نیامده
دیدی هنوز زخم گلو هم نیامده
گرچه امید چشم ترت نا امید شد
بس کن رباب یک شبه مویت سپید شد
پیراهنی که تازه خریدی نشان مده
گهواره نیست دست خودت را تکان مده
با خنده خواب رفته تماشا نمی کند
مادر نگفته است و زبان وا نمی کند
بس کن رباب زخم گلو را نشان مده
قنداقه نیست دست خودت را تکان مده
دیگر ز یادت این غم سنگین نمی رود
آب خوش از گلوی تو پائین نمی رود
بس کن ز گریه حال تو بهتر نمی شود
این گریه ها برای تو اصغر نمی شود
🖋حسن لطفی
@marsieha
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__روضه
من از این بازی دنیا گله دارم بابا
دل خون از سفر و فاصله دارم بابا
جای خلخال در این راه پر از شمر و سنان
دور پا زیوری از سلسله دارم بابا
من که با پای پیاده ندویدم هرگز
زیر پایم چقدر آبله دارم بابا
چشمت از خرمن موهام اگر کرده سوال
دوسه تا سوخته گیسو بله دارم بابا
محرمی نیست در این بادیه جز عمه و من
ترس از بی کسی قافله دارم بابا
با یتیمی من این حرمله شوخی کرده
من چه مقدار مگر حوصله دارم بابا
عمه ام نیز شبی رو به نجف کرده و گفت
من دلی سوخته از حرمله دارم بابا
امیرعظیمی
حضرت رقیه (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__روضه
این هلال ماه خون، یا آفتاب محشر است
یا به نوک نی، سر ریحانة پیغمبر است
مصحف قلبِ نبی افتاده در دریای خون
آیه ها بر پیکرش از زخم تیر و خنجر است
زادة مرجانه بر بالِش نهد سر تا به صبح
صورت فرزند زهرا بر روی خاکستر است
ماه خون برگرد می دانی که دامانت هنوز
مقتل خونین هفتاد و دو جسم بی سر است
باغ را آتش زدند و لاله ها پامال شد
شعله بر بام فلک از دامن یک دختر است
صورت ریحانة زهراست از خون لاله گون
خون پیشانی است یا خون علی اکبر است
ماه خون این سرخی رخسار تو از خون کیست؟
خون ثارالله یا خون علی اصغر است
ذوالجناح از خیمه می آید ولی دارد دو بال
کس نداند این همه تیر است، یا بال و پر است
ماه خون در چهره ات پیداست تصویر دو دست
صاحب آن هم علمدار است، هم آب آور است
ماه خون زینب نشسته در کنار قتلگاه
یا که زهرا زائر آن پاره پاره پیکر است
ماه خون! در دامنت افتاده سروی روی خاک
وای بر من! جسم عباس است این یا حیدر است
کوثر اشک است جاری تا قیامت بر حسین
سیل اشک چشم میثم قطره ای از کوثر است
شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار
امام حسین (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__روضه
اي پدر کاش به جاي سر تو
مي بريدند سر دختر تو
کي به پيشاني تو سنگ زده
کي زخون بر رخ تو رنگ زده
حضرت رقیه (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسن__ع__روضه
وقتی پدرت حضرت حیدر شده باشد
باید که تو را فاطمه مادر شده باشد...
جز بر در این خانه ندیدیم امامت
تقسیم میان دو برادر شده باشد
خورشید سفالیست که در سیر جمالی
از بوسه بر این گونه منور شده باشد
بو میکشم ایام تو را، باید از اخلاق
یک تکۀ تاریخ معطر شده باشد
ای حوصلۀ محض! چه تشبیه سخیفیست
با حِلمَت اگر کوه برابر شده باشد
با اینکه قضا دست تو را بست ندیدیم
جز آن چه بخواهی تو مقدّر شده باشد
از عمر تو، یک روز جمل آیۀ فتح است
با صلح اگر مابقیاش سر شده باشد
فریاد سکوت تو چه آهنگ رساییست
شاید پس از آن گوش جهان کر شده باشد...
خون جگرت ریخت نه در تشت که در دشت
داغ گل سرخیست که پرپر شده باشد...
آن چشم که گریان نشود روز قیامت
چشمیست که از غصۀ تو تر شده باشد
باور نتوان کرد که خاکیست مزارت
جز آن که ضریح تو کبوتر شده باشد...
هادی جانفدا
امام حسن (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__زمینه
بیا برهم نزن باز ای حرم
آرامش مارو
بیا آروم بکن با بوی سیب
این دل شیدا رو
چی میشه ای حرم به لحظه هام
ببخشی این حالو
بیا هرچند بدم برهم نزن
قرار هرسالو
سایه ی لطفت رو سرمه
آرامش من تو حرمه
روزی هزار بار اگه بیام
به حرمه تو بازم کمه
تموم لحظه هام بیتو
مثه ماهیه بی دریاست
سر عشقت یه عمره تو
زمین و آسمون دعواست
بیا برهم نزن باز ای حرم
آرامش مارو
بیا آروم بکن با بوی سیب
این دل شیدا رو
2
پاهای من داره بی اختیار
سمت حرم میره
جوازم رو ندی قلب من از
این دوری میمیره
دل تنگم داره واسه حرم
بهونه میگیره
آخه بیتو تموم زندگیه
من نفس گیره
یه اربعینه و یه حرم
نرم کربلا کجا برم
میترسم از این که سال بعد
آقا اسیر خاکا بشم
میدونی بیتو تو سینم
نفسهام خسته میسوزه
دلم بدجور هوا کرده
بیاد کربلا چند روزه
بیا برهم نزن باز ای حرم
آرامش مارو
بیا آروم بکن با بوی سیب
این دل شیدا رو
3
حرم آرامشی داره که هر
دردی دوا میشه
به زیر گنبدش هرحاجتی
داری روا میشه
اصلا فکرش نباش که از کجا
رزق حرم میاد
اگه قلبت بره کرببلا
خدا برات میخواد
بیا بریم پابه پای اون
اسیرای پیر و نیمه جون
باشه قرار همه حرم
نیازیم نیست به روضه خون
غریب جمعه ها هم پا
با زوار حسین میره
رو زخم شونه هاش میگن
که یه پرچم رو میگیره
امام حسین (ع)
زمینه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__نوحه
بمیره زینب برای تو رو لبهات دم به دم آهه
میدونی که درمون دردم فقط برگشتن از این راهه
همه ترسم اینه که اینجا خون به پا بشه
تن تو زندونی تیغ و نیزه ها بشه
سرت از تن جدا بشه
نصیب تو بوریا بشه
بیا برگرد ای حسین من
بیا برگرد ای غریب من من و اینجا در به در نکن
بیا برگرد زینب با این حرامیها همسفر نکن
میبینم بعد تو اینجا دستامو می بندن
میبینم که به سرای روی نیزه می خندن
میبینم من دل آشفته
سرت از روی نیزه میفته
بیا برگرد ای حسین من
محسن طالبی پور
امام حسین (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__روضه
آب و جارو کرده ام ویرانه را با اشک دل
منتظر ماندم بتابد ماه در چشم ترم
ماه بر روی طبق آمد به دامانم نشست
شکوه کردم با سر از تن جدایش در برم
سوخته گر در تنور اشقیا موی سرت
سوخته در آتش ویرانه ها موی سرم
زیر نعل اسب کوفی ها اگر افتاده ای
مثل زهرا مادرت درهم شکسته پیکرم
هردوبا دستانِ کوفی ها به غارت رفته ایم
ازتو پیراهن به یغما رفته از من معجرم
ساربان در قتلگاه انگشترت را برده بود
دست شامی ها پدر افتاده بود انگشترم
بی کفن در بوریا گر جسم تو پیچیده شد
در همان پیراهن خونی کفن شد پیکرم
سجاد احمدیان
حضرت رقیه (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_سجاد__ع__روضه
کاش ما هم کبوترت بودیم
آستان بوس محضرت بودیم
کاش با بال های خاکی مان
لااقل سایه گسترت بودیم
کاش ما هم به درد می خوردیم
فرش قبر مطهرت بودیم
کاش می سوختیم از این غربت
شمع بالای بسترت بودیم
کاش می شد که محرمت بودیم
عاشقانه ابوذرت بودیم
کاش در کوچه ی بنی هاشم
پیش مرگان مادرت بودیم
کاش ماه محرمی آقا
یک دهه پای منبرت بودیم
کاش می شد که گریه کن های
روضه ی تیغ و حنجرت بودیم
کاش می شد که سینه زن های
نوحه ی گریه آورت بودیم
کاش در روز تشنگی- محشر-
باده نوشان ساغرت بودیم
در قیامت به گریه می گوییم:
کاش...ای کاش..نوکرت بودیم
شاعر : وحید قاسمی
امام سجاد (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسن__ع__شور
غريب اقام آقام آقام آقا
آسمون و زمين پر از محنه
پريشون داره قلب من مي زنه
مياد از عرش صداي سينه زدن
ملائک ذکرشون غريب حسنه
غريب اقام آقام آقام آقا
حسني باشه هرکي غم نداره
به خدا ديگه چيزي کم نداره
يه غمي فکرم و به هم ميريزه
که حسن گنبد و حرم نداره
غريب اقام آقام آقام آقا
تادل زهرا رو به دست بيارم
واسه آقام سنگ تموم مي زارم
مي کنم نذر غربتش چشامُ
مثل ابر بهار براش مي بارم
غريب اقام آقام آقام آقا
آخرش حاجت از خدا ميگيرم
از صفاي آقا صفا مي گيرم
يه شب آخر براش کنار بقيع
مجلس روضه و عزا ميگيرم
غريب اقام آقام آقام آقا
امام حسن (ع)
شور
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسن__ع__شور
غریب آقا شهنشاه کرم آقا
غریب آقا امام بی حرم آقا
غریب آقا حسن سیدنا المظلوم
حسن آقا شدی از زهرکین مسموم
حسن جانم
غریب اقا تو بودی شاهده سیلی
غریب اقا تو دیدی صورت نیلی
غریب اقا تو دیدی اقا هتاکی
غریب اقا تودیدی چادر خاکی
غریب آقا غریب آقا
بنددوم
غریب اقا باقلبی خسته و غمگین
غریب اقا تو دیدی ضربه سنگین
غریب اقا تو سینت غصه ها داری
غریب اقا تو داغ کوچه ها داری
حسن جانم
غریب اقا رو خاکا دیدی. گوشواره
غریب اقا تودیدی گوشای پاره
غریب اقا دیدی روی ورم کرده
دیدی راه خونه رو مادر گم کرده
غریب اقا تو دیدی چشم های تارو
دیدی جای دست مادر رو دیوارو
غریب آقا غریب آقا
--
شدی مغموم میون کوچه ی غمها
شدی آقا عصای مادرت زهرا(س)
توی بستر می خوندی با دوچشم خون
برا عباس حسین و زینب گریون
توی بستر تو از دشت بلاخوندی
لایَوم کِیَومکَ کرببلا خوندی
توی بستر می خوندی روضه ی گودال
می خوندی از حسینی که میره حال
توی بستر می خوندی تو براخواهر
که میبینه تن حسین شو بی سر
حسین جانم
--
شعرای سبکساز
کربلایی رضا نصابی
کربلایی مجیدمرادزاده
امام حسن (ع)
شور
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
#حضرت_زینب_س_کوفه
#تنور_خولی
یه جای سالم تو تنت نمونده
به قدر یک نگینه انگشتری
قافله سالار روی نیزه ها
بگو منو داداش کجا میبری
غنچه ما رو با سه شعبه چیدن
به روی نیزه ها شکوفه بردن
باب الحوائجای این عالمو
با دست بست سوی کوفه بردن
@hosenih
تن تو روی خاک گرم صحرا
منو با یک قلب کباب میبرن
من سند آیه تطهیر مو
من و سوی بزم شراب میبرن
پرده نشین خیمه ی عفاف و
میون محملی بی پرده بردن
روم نمیشه بگم که کاروانو
انگاری که به حرمله سپردن
نجف کجاست می خوام شکایت کنم
به روی چادرم که پا میذارن
حرمت ما رو توی کوفه کشتن
که نون و خرما صدقه میارن
@hosenih
علی رو باز تو کوفه زنده کردم
نهج البلاغه است روی لبهای من
تو رو قسم میدم به مادرم که
از روی نی با دخترت حرف بزن
سرت اگرچه غرق خاک و خونه
رو نیزه ها آیه نور شدی تو
شکسته شیشه غرور زینب
چرا که مهمون تنور شدی تو
شاعر: حجت الاسلام #محسن_حنیفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#شب_جمعه
هرکسی که خویشتن را مستمندش میکند
گر زمین خورده ست آقایم بلندش میکند
تلخ کامی های دنیا را چو قندش میکند
از جهان آزاد و بر این خانه بندش میکند
خوشبحال آنکه جزء سائلان این در است
خوشبحال آنکه از این سفره برکت میبرد
بُخل هم از این کرمخانه سخاوت میبرد
هرکسی که آمده از سفره راحت میبرد
شاه اینجا هدیه ها را سوی رعیت میبرد
این سخاوتمندی از ارثیه های مادر است
@hosenih
بد به حال آنکه در قلبش محبت نیست نیست
بین او با صاحبِ خانه رفاقت نیست نیست
کار دنیا راحت و عقبا که راحت نیست نیست
با حسین بن علی ترس از قیامت نیست نیست
صبح محشر کار دست بچه های حیدر است
هرکه پرسد اعتبارت را، بگو داده حسین
خوشبحال آنکه عشقش را به او داده حسین
خوب و بد درهم خریده آبرو داده حسین
جان به قربانش که فرصت به عدو داده حسین
گر نباشد او خدا،قطعا خدا را مظهر است
یک شب جمعه شد و قلب همه دنیا گرفت
هر ملک یک گوشه از شش گوشه اش مأوا گرفت
روضه با حال عجیبی در حریمش پا گرفت
قلب عالم سوخت تا این نغمه را زهرا گرفت
اهل عالم این حسین من غریب مادر است
خواهرش از روی تل شاه شهیدان را که دید
ناله های آب آب شاه عطشان را که دید
رد نعل اسبها بر جسم عریان را که دید
چکمه های شمر بر آن جسم بی جان را که دید
گفت شرمت باد که او زینت پیغمبر است
آسمان نیلی شد و مهتاب میریزد زمین
مثل تسبیحی که در محراب میریزد زمین
آیه آیه پیکر ارباب میریزد زمین
نانجیبی پیش چشمش آب میریزد زمین
طعنه و زخم زبان از زخم پیکر بدتر است
یکنفر عمامه،یک تن پیروهن را میکشید
آن طرف تر یک نفر خلخال زن را میکشید
یک نفر با زورِ نیزه هی بدن را میکشید
نانجیبی گیسوی ارباب من را میکشید
این وسط هم ساربان در فکر یک انگشتر است
@hosenih
پاره پاره پیکر بی جان به روی خاک ریخت
آیه آیه سوره ی قرآن به روی خاک ریخت
کفر زد با خنجر و ایمان به روی خاک ریخت
هی سنان زد با سنان دندان به روی خاک ریخت
شاه زیر نیزه ها چشمش به سمت خواهر است
وای ده تا اسب حالا وارد گودال شد
با چهل تا نعل جسم پور حیدر چال شد
وای زینب وقت غارت کردن اموال شد
زینبش بر سرزنان بالای تل بی حال شد
روضه خوان بس کن که قلب مادر او مضطر است
شاعر: #سیدحسین_صمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_کوفه
دست منو زنجیر ،فکرش را نمی کردم
چه زود گشتم پیر، فکرش را نمی کردم
بالای تل بودم خودم دیدم که شد خنجر
باحنجرت درگیر، فکرش را نمی کردم
@hosenih
من باتو بودم بی تو از عمرِ بدون تو...
...اینقدر باشم سیر ! ، فکرش را نمی کردم
مسمار و پهلو و غلاف و شعله را دیدم
اما گلو و تیر، فکرش را نمی کردم
دیدم برادر اصغرت را پیش چشمانت
تیری گرفت از شیر، فکرش را نمی کردم
بی دست شد سقا و پرچم بر زمین افتاد
آن دستِ پرچمگیر،...فکرش را نمی کردم
تا بود عباسم کنارم، شمر می لرزید
حالا که گشته شیر، فکرش را نمی کردم
شمشیر بالارفت و پایین آمد و اکبر...
مُردم از آن تصویر،فکرش را نمی کردم
در کوچه های کوفه در پیش کنیزانم
خیلی شدم تحقیر،فکرش را نمی کردم
@hosenih
خوابی که دیدم در زمان خردسالی ام
با اینکه شد تعبیر،فکرش را نمی کردم
حالا فقط من ماندم و رأس تو بر نیزه
ای وای از این تقدیر،فکرش را نمی کردم
شاعر: #مهدی_نظری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
#تنور_خولی
با سنگ های تیز بهم خورده روی تو
جا خوش نموده نیزه چرا در گلوی تو
تا باز شد لبان تو ،قاریِّ محترم
پرتاب شد زهر طرفی سنگ سوی تو
@hosenih
من تار ، تار، موی تو را شانه می زدم
حالا ز چوبِ نیزه کنم جمع موی تو
یک بخش ِصورت تو میان تنور سوخت
از آن به بعد گشته عوض رنگ و بوی تو
خیلی عوض شدی زصدا می شِناسَمَت
هربار محملم برِسَد روبروی تو
هرروز خونِ تازه می آید ز حنجرت
از بس ترک ترک شده شکلِ سبویِ تو
@hosenih
قرآن بخوان زحرمتِ زینب دفاع کن
بازی نموده شایعه با آبروی تو
رجاله ها به صورت تو سنگ می زدند
برپرده های محمل ما چنگ می زدند
شاعر: #قاسم_نعمتی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_کوفه
#شب_جمعه
چیزی ندارد آنکه در رزقش سحر نیست
چیزی ندارد آنکه چشمش، چشم تر نیست
باید بسوزم در میان گریه کن ها
چون شمع، چون پروانه ای که فکر پر نیست
@hosenih
با دست خالی آمدم دستم بگیری
گرچه بها و ارزش من اینقدر نیست
حاجت نده که بیشتر آواره باشم
چون مثل تو بخشنده ای از هر نظر نیست
از چشم زهرا و علی حتماً می افتد
شب های جمعه هر گدایی در به در نیست
یک السلام ارباب می گویم بخر باز
روزی من شش گوشه آقا مگر نیست؟
شرمندهء خیرات و احسان حسینم
در کسب و کار نوکری اصلاً ضرر نیست
دنبال نیزه می روند اشرار کوفه
دیگر کسی در کربلا، دنبال سر نیست
تنهاست زینب، دور و اطرافش شلوغ است
یک زن حریف داد و قال صد نفر نیست
@hosenih
از نان و خرما دادن مردم بفهمید
اصلاً مسلمانی در این کوی و گذر نیست
معجر سر هر کس که بوده نیست دیگر
عباس، از این ماجراها بی خبر نیست
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
از تو شنیدیم و به جان، پایان ندادیم
ما را ببخش از این مصیبت، جان ندادیم
هرچند، در غوغای ماتم، سَرسپردیم
در معرکه، بیسَر، ولی جولان ندادیم
@hosenih
در روضه، اشک از چشم، افشاندیم، یک عمر
یک قطره، اما، بر لبِ عطشان ندادیم
تو زخم خوردی، نیزه خوردی، تیغ خوردی
ما در مقابل، خَم به اَبرومان ندادیم
طوری کَرَم کردی، که در هنگامِ غفلت
از ما خطا سر زد، ولی تاوان ندادیم
@hosenih
... هرچند کاری در خورِ شأنت نکردیم
هرچند اغلب، گوش بر فرمان ندادیم
ما دل به تو دادیم، دل چیزِ کمی نیست
این پربها را، برکسی، ارزان ندادیم
شاعر: #عادل_حسین_قربان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین
#حضرت_زینب
#شام
پر می کشد دلم به تمنای نیزه ات
دنیای دیگری شده دنیای نیزه ات
جانی بده دوباره... به من نه به دخترت
تا جان نیامده به لبش پای نیزه ات
ترسانده است فاطمه کوچک تو را
خون های جاری از قد و بالای نیزه ات
یک بوسه بود سهم من از آن گلوی خشک
باقیش گشته قسمت لب های نیزه ات
با دست خطِ نیزه و خونِ گلوی تو
افتاده است هر قدم امضای نیزه ات
لج کرده است تیزی سر نیزه با سرت
چیزی نمانده از تو و دعوای نیزه ات
چرخیده است دیده ناپاکشان به ما
این قوم پست بعد تماشای نیزه ات
🖋محمد بیابانی
@marsieha
فاطی
#امام_حسین
#شام
وقتی رسید قافله در مجلس یزید
بالا گرفت قائله در مجلس یزید
اشک سر بریده در آمد که پا گذاشت
زینب میان سلسله در مجلس یزید
زینب رسید و دور و برش جمع خسته ای
با پای پر ز آبله در مجلس یزید
داغ رباب تازه شد آن لحظه ای که دید
بالا نشسته حرمله در مجلس یزید
با کینه ای به قدمت تاریخ، کفر داشت
با دین سر مقابله در مجلس یزید
دف ها به روی دست، و کِل می کشید مست
مطرب میان هلهله در مجلس یزید
بزم شراب بود و چه کردند پای تشت
رقاصه ها پِیِ صِله در مجلس یزید
ای وای، بین جام شراب و سر امام
چندان نبود فاصله در مجلس یزید
بالا که رفت چوب، سه ساله بلند شد
صبرش نداشت حوصله در مجلس یزید
شد اشک چشم، بغض و بدل کرد این چنین
آتش فشان به زلزله در مجلس یزید
صحبت که از خرید و فروش کنیز شد
افتاد باز ولوله در مجلس یزید
خون خورد زینب و جگرش پاره پاره شد
از دست إبن آکله در مجلس یزید
🖋مصطفی متولی
@marsieha
#امام_حسین
#شام
فاطمه! مادر سادات! چه آمد به سرت؟
شامیان عید گرفتند به قتل پسرت
سنگ و خاکستر و دشنام و کف و زخم زبان
کوچه کوچه شده مزد زحمات پدرت
بوسه از دور به پیشانی بشکسته بزن
اگر افتد به سر پاکِ حسینت نظرت
شانه بر گیسوی زینب بزن و اشک بریز
گر به دروازۀ ساعات بیفتد گذرت
دیگر از چوب و لب خشک نگویم سخنی
بیش از این نیست روا تا که بسوزد جگرت
زینب و گیسوی خونین؛ به خدا حق داری
عوض اشک اگر خون رود از چشم ترت
چون مه نیمه درخشد به کنار خورشید
سر عباس که خود هست حسین دگرت
مادر زینب! از زینب مظلومه بپرس
دخترم! در ملاء عام چه آمد به سرت؟
یا محمّد بنگر حق ذوی القربی را
کشت اولاد تو را امت بیدادگرت
📚نخل میثم
@marsieha
#امام_حسین
#حضرت_زینب
#شام
زیب آغوش نبی ! نوک سنان جای تو نیست
مطبخ و خاک سیه، منزل و مأوای تو نیست
بی حیا آن که نهادت به روی خاک تنور
عرش را مرتبهی خاک کف پای تو نیست
دیشب ای دوست به مهمانی خولی رفتی
جان من! جای تو در خانه اعدای تو نیست
وآی تا من ز جراحات تو این خاک سیاه
شویم از اشک که این گونه مداوای تو نیست
سایه ی خویش مگیر از سرم ای سرو بلند
که مرا هیچ به سر غیر تماشای تو نیست
در ره دوست گذشتی ز سر و مال و عیال
هیچ کس را به جهان همّت والای تو نیست
نه همین واله و شیدای تو شد خواهر تو
آن دلی کو که چو من واله و شیدای تو نیست
🖋صغیر اصفهانی
@marsieha
فاطی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#شب_جمعه #زیارت_کربلا
در حرم وارد شد و با گریه بر «در» بوسه زد
تکیه بر دیوار زد، بر سنگ مرمر بوسه زد
این طرف مریم کنیزش بود و هاجر آن طرف
درد پهلو داشت و با حال مضطر بوسه زد
@hosenih
گفت ویلي «یا بنیَّ» گریه کرد و باز هم
بر ضریحت مادرانه، مهربانتر بوسه زد
روضه خواند و زیرِ قبّه ضجه میزد یادِ آن-
-ساعتی که مضطرب زینب(س)به حنجربوسه زد
هر شب جمعه پریشانحال کنج قتلگاه
در خیالش بر تنِ عریانِ بی سر بوسه زد
@hosenih
تیرها و نیزه ها و سنگ ها را زد کنار
بر تمام زخم های رویِ پیکر بوسه زد
زائرانت در حرم بر سینه و سر میزدند
تا که بر هر گوشهٔ شش-گوشه مادر بوسه زد!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e