eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.4هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
آب؛ از حسرتِ لبت لبریز ای امیرِ دلیر، ماهِ عزیز @hosenih ما؛ در اندیشه‌ی نگاهِ توایم آن نگاهِ ملیحِ شورانگیز سبز کن!، سرزمین قلبم را این دلِ لطمه‌خورده از پاییز به پناهت همیشه محتاجند بی‌پناهانِ عاصیِ ناچیز چیزی از بندگی نمی‌فهمد هرکه با توست در نبرد و ستیز تو در اوجی، بگیر دستانِ ما زمین‌خوردگانِ قعرِ حضیض می‌شوم مستِ حضرتِ ساقی من از این مِی، نمی‌کنم پرهیز ما به شمسِ حسین، دل بستیم در کنارش به ماهِ تابان نیز @hosenih . . آمده فاطمه به بالینت ای علمدارِ کربلا، برخیز! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا نيايی بهار زيبا نيست لاله و جويبار زيبا نيست همه‌ی دشت سبز هم بشود باز هم سبزه‌زار زيبا نيست خسته‌ايم از نبودن خورشيد اين‌همه انتظار زيبا نيست کاسه‌ی صبرمان ترک خورده صبر از روی يار زيبا نيست از شما اعتبار می‌خواهيم غير از اين اعتبار زيبا نيست کلاً اين نوبهار دلگير است تا نيايی بهار زيبا نيست 🔸شاعر: ____________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
با دل به سویش آمده، تنها نه با مالَش جان داده، در راهِ پیمبر، در رهِ آلش @hosenih با عشق وصلت کرده، با سرچشمه‌ی خوبی، زهرایِ اطهر، دخترش شد؛ خوش به احوالش عشقِ محمد، ثروتِ بی انتهای اوست، این است، در دنیای خاکی، کلِ آمالش پر می‌زند سویِ خدا، از دامنِ دنیا، بانوی ایمان را شده، این عاشقی بالَش بگذار هرکس خواسته، طعنه زند او را هرگز نمی‌ترسد زِ کفر، از قیل و از قالش @hosenih ... امشب، کفن، از عرش، بهرش آمد و حالا افتاده‌ام، یادِ حسین و یادِ گودالش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای روح ایمان، باوفا، ای نازنینم! ای بهترینم، بهترینم، بهترینم! @hosenih ای آسمانی، ای  فراسوی دو دنیا ! ای ذکرِ شیرین، ای نوایِ دلنشینم! کارِ تو احسان و کرم، کارِ من عصیان یعنی، همیشه تو همینی، من همینم من تا ابد، دلداده‌ی عشقِ تو هستم، نامت بهارم، کربلایت، سرزمینم مگذار در اندوهِ هجران، جان سپارم، بگذار، یک بارِ دگر، رویت ببینم @hosenih در حالِ روزه، بینِ روضه، با تو گفتم: "یادت بماند: رزقِ روزِ اربعینم" شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
دنیای ما، لبریز از ظلمِ بشر شد دنیای ما، در جاهلیت غوطه‌ور شد با "رحمةللعالمین" بیگانه گشتیم تا اینکه کار و بارِ ما، غرق ضرر شد مالِ حرام، آن‌قدر در جان‌ها فرورفت آهِ دلِ دنیا نشینان، بی‌اثر شد آن‌قدر در یاریِ حق، تردید کردیم دل‌های ما پوسید، از حق بی‌خبر شد دیروز پیغمبر، به هذیان متهم شد امروز هم آزرده‌ی اهلِ شرر شد ما را نگاهی کن! رسول مهربانی! دنیای ما در جاهلیت، غوطه‌ور شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
حالا که دستِ خالی و بی‌آبرویم باید که با اشکِ روان، خود را بشویم دنبالِ زرق و برقِ دنیا، رفتم، اما آبِ خوشی، پایین نرفته، از گلویم @hosenih از اصلِ خود، بدجور، دور افتاده‌ام من امشب، چنان کن، تا مگر خود را بجویم با مکرِ دنیا، خویش را، بیچاره کردم واحیرتا!، انگار، با خود هم، عدویم! یارب! مبادا، غیرِ حیدر، یار گیرم بادا حرامم،  با به جز او، گفت‌وگویم @hosenih از خَلق، باید دل برید و  دل به او داد رو به نجف باشد، الهی، سمت و سویم ... جانِ علی، امشب مرا، مالِ خودت کن! غرقِ گناهم، بی‌کسم،  بی‌آبرویم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
تشنه‌لب، سویِ قتلگاه آمد ناگه از هر طرف، سپاه آمد آن یکی، از برای مشتی، زر این یکی، از برای جاه آمد @hosenih هیچ‌جا، هیچ‌جا، نگفته کسی شِمر با این غریب، راه آمد سینه‌اش بوسه‌گاهِ احمد بود شمرِ ملعون به اشتباه آمد یک‌نفر بود، بر سرش اما_ کوهی از نیزه و سلاح آمد وامصیبت، زِ عصرِ عاشورا از همان دم، که ذوالجناح آمد از همان دم، که بر سرِ نیزه_ مثلِ خورشیدِ در پگاه، آمد @hosenih چه بلایی، به جانِ دین افتاد ! چه به روزِ شکوهِ ماه آمد ! به مَصافِ حسین، شمشیر و به مصافِ حرم، نگاه آمد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بگو برای تو اصلا، چه سود دارم من؟ میانِ این‌همه عاشق، وجود دارم من؟ @hosenih قبول کن، منِ کم را، قبول کن، من را؛ کجا تحملِ ذکر و سجود دارم من؟ برایِ دم زدن از تو؛ سرودن از چشمت همیشه حرف و سخن، زود، زود دارم من مرا زِ خاک فرا خوان و سویِ عرش ببر! فقط به سویِ تو، شوقِ صعود دارم من ترحمی بنما بر سرشکِ دیده‌ی تَر! که اشک بر روی چشمم، چو رود دارم من بگو بمیر برایم!، ببین که می‌میرم، علاقه‌ای به تو، تا این حدود دارم من @hosenih اگرچه رعیتم، اما همین مرا کافی‌ست: که شاهِ باکرم و اهلِ جود دارم من شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با نگاهت، چشمه، باران، رود، معنا می‌شود بخشش و احسان و لطف و جود معنا می‌شود @hosenih بی‌وجودت کارِ دنیا، غرقِ خسران می‌شود با وجودِ اهلِ جودت، سود معنا می‌شود یا جوادِ اهلِ بیتِ مصطفی، با دستِ تو دم به دم، بخشایشِ معبود، معنا می‌شود رخت بستی از زمینِ خاکی و در این جهان هرچه غربت بود و خواهد بود، معنا می‌شود @hosenih ای شهیدِ زهرِ کین!، ای نورِ حق، با رفتنت ناگهان این بغضِ حزن‌آلود، معنا می‌شود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حالِ خوبِ من تویی، این حال را از من نگیر با تو خوشبختم، همین اقبال را از من نگیر @hosenih ای صدای عاشقی!، این حنجره نذرِ تو باد این‌همه فریاد و داد و قال را از من نگیر در دو دنیا، من فقط دلخوش به احسانِ توام افتخارِ نوکری، این شال را از من نگیر این دلم دارد فقط شورِ محرم می‌زند جانِ زهرا روزیِ امسال را از من نگیر با همین اشکِ روان پر می‌زنم تا کربلا مرحمت کن! این پر و این بال را از من نگیر @hosenih هرچه می‌خواهی بگیر از من، ولی ای با وفا! گریه‌های روضه‌ی گودال را از من نگیر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یارب! بباران بر سرم، بارانِ نم نم را بر من ببخشا دستِ خالی، توشه‌ی کم را @hosenih از دوشِ من بردار بارِ این‌همه غم را، تا زنده‌ام، بر شانه‌ام بگذار، پرچم را با ذکرِ اربابِ دو عالَم، زندگی کردم، شاید، دمِ مرگم، ببینم، شاهِ عالم را یک دم صدایش کردم و یک عمر خوشبختم از من نگیری هیچگاه، ای کاش آن دم را یادِ سرِ از تن جدایِ دوست، می‌افتم هروقت، دارم زیرِ لب، آیاتِ مریم را @hosenih من از نفس افتاده‌ام، بدجور دل‌تنگم عطرِ گلاب و دودِ اسپندِ محرم را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گفتم "حسین"، صفحه‌ی دل، پرستاره شد راهِ نجات، دامنِ یک شیرخواره شد @hosenih گفتم که کیست، اکبرِ آیاتِ کردگار؟ فوراً به گاهواره‌ی اصغر، اشاره شد باب‌الحوائج است و زود گره باز می‌کند با اذنِ او، امورِ دو دنیا، اداره شد هرچند کودک است، ولی بهرِ دردها با دست کوچکش بنِگر، راهِ چاره شد ... می‌سوخت در غمش همه‌ی هفت آسمان، تیر از کمان پرید و جهان در نظاره شد تیر از کمان پرید و گلوی علی که نه... قلبِ پدر برای پسر، پاره پاره شد @hosenih بر ماتمش زمین و زمان، نوحه می‌کنند دستِ حسین، مقتلِ این شیرخواره شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر وقت، زیرِ پرچمش، خود را رساندم با خویش گفتم: خوش به حالم، خوش به آن دَم گوشه، کنارِ شهر، هرجا روضه‌ای بود، با صد امید و آرزو، خود را کشاندم @hosenih با گرد و خاکِ روضه‌، خود را پاک کردم از هرچه غیر از عشق، روحم را تکاندم صد بار پاسخ داد و رویش را به من کرد یک‌بار او را از صمیمِ قلب، خواندم تا در کنارش لحظه‌ای، آرام گیرم_ هرکس، به غیر از یار را، از خویش راندم @hosenih خوشبخت، آن‌کس که مقیمِ درگهش شد بدبخت، من که کربلا رفتم، نماندم ...لب‌تشنه، بر نی رفت و من تا آخرِ عمر از چشم، جایِ اشک، موجِ خون فشاندم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ندیدی اشک، زِ چشمم، مدام می‌آمد؟ چگونه، دخترکت، سویِ شام، می‌آمد؟ @hosenih اگرچه بی پر و بالم، بگو که یادت هست سه ساله‌ات، همه‌جا، با مقام می‌آمد؟ دوباره، کاش، همان روزگار برمی‌گشت دوباره، کاش، همان احترام می‌آمد به غیرتِ تو، پدر، برنخورد، آن‌جا که رقیه، داشت، به بزمِ حرام، می‌آمد؟ تو رویِ نیزه و من در تمامِ طولِ مسیر، فقط به روی لبم، این کلام، می‌آمد: @hosenih قسم به جانِ تو بابا، گرسنه خوابیدم، "زِ خانه‌ها، همه بوی طعام، می‌آمد" شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از این عمود وقتی، تا آن عمود رفتم بر بالِ نور بودم، رَه را چه زود رفتم @hosenih زیرِ حرارتِ عشق، می‌سوختم، ولیکن، اصلا ضرر نکردم، دنبالِ سود، رفتم آغوشِ بازِ صحرا، من را بغل گرفت و با صد سلام و تکبیر، با صد درود رفتم در جمعِ بی‌قراران، دلدادگانِ خورشید، من قطره بودم اما، همراهِ رود رفتم @hosenih ** سیلی کسی نمی‌زد، کس ناسزا نمی‌گفت کِی با دلی شکسته، رویی کبود رفتم؟ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در سر فقط دارند آمالِ خلافت غوغای جنجال است، جنجالِ خلافت جسمِ رسول‌الله را تنها نهادند رفتند و افتادند دنبالِ خلافت @hosenih چشمانِ خود را باز کن، ابلیس انگار بر دوشِ خود انداخته شالِ خلافت بی‌مایگان رفتند بر بالای منبر خون می‌چکد از بینِ چنگالِ خلافت دنبالِ جاهِ دنیویِ خویش بودند آنان که گردیدند دلّالِ خلافت @hosenih پَستند از بس، کامشان را کرده شیرین تلخیِ غصبِ مال و اموالِ خلافت وقتی به ناحق، حقِ حیدر غصب گردد ننگا بر این شومیِ احوالِ خلافت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از تو شنیدیم و به جان، پایان ندادیم ما را ببخش از این مصیبت، جان ندادیم @hosenih هرچند، در غوغای ماتم، سَرسپردیم، در معرکه، بی‌سَر، ولی جولان ندادیم در روضه، اشک از چشم، افشاندیم، یک عمر یک قطره، اما، بر لبِ عطشان ندادیم تو زخم خوردی، نیزه خوردی، تیغ خوردی، ما در مقابل، خَم به اَبرومان ندادیم طوری کَرَم کردی، که در هنگامِ غفلت، از ما خطا سر زد، ولی تاوان ندادیم ... هرچند کاری در خورِ شأنت نکردیم، هرچند اغلب، گوش بر فرمان ندادیم @hosenih ما دل به تو دادیم، دل چیزِ کمی نیست این پربها را، برکسی، ارزان ندادیم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حسِّ نابی شبیهِ باران داشت به نگاهش بهار، ایمان داشت به شُکوه و ابهّتِ این مرد دشمن و دوستدار اذعان داشت احتمالِ وقوعِ ناممکن با وجودش همیشه امکان داشت روزگاری همین امامِ همام گنبد و بارگاهِ ویران داشت عالَمی در اسارتش... اما گذرِ عمر کنجِ زندان داشت آسمان در رثای او می‌سوخت هرچه بارید، باز باران داشت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای که یادت باعثِ تلطیفِ خاطر می‌شود می‌برم نامِ تو را، این قلب شاعر می‌شود @hosenih نامِ زیبای تو کافر را مسلمان می‌کند بی‌محبت بر شما دین‌دار، کافر می‌شود فتحِ قلبِ سنگِ من، تنها فقط کارِ شماست سنگ در دستانِ‌پرمهرت، جواهر می‌شود ای نگاهِ منتظر! این‌قدر دلواپس نباش آن نگارِ مه‌جبین، یک روز حاضر می‌شود @hosenih چشم می‌دوزم به سوی جاده‌های انتظار شک ندارم قلبِ من، روزی مسافر می‌شود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کسی که شهرت او رحمت للعالمین باشد یگانه آینه‌دارِ، خدا، روی زمین باشد چه توصیفی از این بهتر، پیمبر باشی و نامت: رسول مهربانی‌ها، نبی باشد، امین باشد خوشا دلدادگانش را، که مقصودِ دل ایشان نکو سیرت، نکو صورت، نگاری مهجبین باشد فدای روی تابانش، چو مروارید، دندانش ندیده خلق، مخلوقی، در این حد، نازنین باشد به زهد و سادگی، احمد، ندارد هیچ همتایی محمد؛ مایه‌ی فخرِ تمامِ مرسلین باشد سخاوتمند، باغیرت، قناعت پیشه، زیبارو ندارد ظرفیت، شعرم، بگویم او چنین باشد زِ خلق و خوی نیکویش، چه باید گفت، وقتی او همه گفتار و کردارش، مرکب با یقین باشد جهالت؛ در تنِ انسان، به رویش خاک می‌پاشد به هوش! ای امتِ احمد، که شیطان در کمین باشد 🔸شاعر: _______________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
رویِ دوشِ خود، فقط بارِ غمش را خواستیم هرکه چیزی خواست؛... ما هم، ماتمش را خواستیم اشک می‌ریزیم...؛ ما با اشک، بالا می‌رویم پس فقط گریه، به زیرِ پرچمش را خواستیم از خودش درخواست کن، کم، می‌شود اینجا زیاد، از سرِ خوانِ شهِ عطشان، کمش را خواستیم خوش به حالِ هرکه شد، فانیِ راهِ سرخِ عشق عاقبت، سرباختن، در مَقدمش را خواستیم درد داریم از غمِ دلدار، دردی جانگداز ما از آن‌که، درد داده، مرهمش را خواستیم دیدنی‌های جهان، مالِ شما، ای اهلِ خاکِ ! ما فقط در این جهان، درد و غمش را خواستم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رویِ دوشِ خود، فقط بارِ غمش را خواستیم هرکه چیزی خواست؛... ما هم، ماتمش را خواستیم اشک می‌ریزیم...؛ ما با اشک، بالا می‌رویم پس فقط گریه، به زیرِ پرچمش را خواستیم از خودش درخواست کن، کم، می‌شود اینجا زیاد، از سرِ خوانِ شهِ عطشان، کمش را خواستیم خوش به حالِ هرکه شد، فانیِ راهِ سرخِ عشق عاقبت، سرباختن، در مَقدمش را خواستیم درد داریم از غمِ دلدار، دردی جانگداز ما از آن‌که، درد داده، مرهمش را خواستیم دیدنی‌های جهان، مالِ شما، ای اهلِ خاکِ ! ما فقط در این جهان، درد و غمش را خواستم 🔸شاعر: ╭┅──────——————─
گفتم "حسین"، صفحه‌ی دل، پرستاره شد راهِ نجات، دامنِ یک شیرخواره شد گفتم که کیست، اکبرِ آیاتِ کردگار؟ فوراً به گاهواره‌ی اصغر، اشاره شد باب‌الحوائج است و زود گره باز می‌کند با اذنِ او، امورِ دو دنیا، اداره شد هرچند کودک است، ولی بهرِ دردها با دست کوچکش بنِگر، راهِ چاره شد ... می‌سوخت در غمش همه‌ی هفت آسمان، تیر از کمان پرید و جهان در نظاره شد تیر از کمان پرید و گلوی علی که نه... قلبِ پدر برای پسر، پاره پاره شد بر ماتمش زمین و زمان، نوحه می‌کنند دستِ حسین، مقتلِ این شیرخواره شد شاعر:
یارب! کمکش کن نَکِشد کار به دیوار ای کاش نگیرد پرِ دلدار به دیوار مسمار، اگر داغ شد ای کاش خدایا_ بر او، نه ... اصابت کند این بار به دیوار در خورد به دیوار ... امان از ستم و جور نفرین به شرر، لعنتِ بسیار به دیوار یک ضربه به او خورد، جهان از نفس افتاد یک‌بار به در خورد، دگر بار به دیوار از داغِ پرستو، کمرِ عرش دوتا شد بگذاشته سر، حیدرکرار به دیوار از بازوی خونینِ شقایق، چه بگویم؟ مانده‌ست هنوز آن‌همه آثار به دیوار ... لطفش به همه شامل و عمری‌ست که بوده او با همه، همسایه‌ی دیوار به دیوار شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ا ﷽ ا و می‌شود آیا نظر، بر روی ماهت کنم؟ کاش که اذنم دهی، خوب نگاهت کنم می‌شود آیا شبی، راه بیابم به تو؟ تا که مگر خویش را، یک شبه راحت کنم کاش اگر صبح و شام، رخصتِ دیدار نیست حداقل رؤیتِ گاه به گاهت کنم با نگهی اشک‌بار، آمده‌ام سویِ تو هیچ ندارم جز این، هدیه‌ی راهت کنم آه محال است که، خونِ تو جبران شود گر همه‌ی خَلق را، جمله سپاهت کنم سوختم از غم ولی، عمر مجالم نداد گریه بر این پیکرِ غرقِ جراحت کنم ** وعده‌ی دیدارِ ما، بارِ دگر، کِی؟ کجا؟... اشک امانم نداد؛ خوب نگاهت کنم ✍ حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen