eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
دردی که زهرا میدهد مانند درمان است آن کس که دارد حب زهرا را مسلمان است با دست خالی آمده پشت درش سائل هنگام بر گشتن ولی یک پا سلیمان است کلب در زهرا شدن هم روزی ما نیست وقتی که خیل انبیا اینجا نگهبان است کل عوالم ریزه خوار سفره اش هستند هر چند که در سفره اش تنها فقط نان است اثبات گشته عاشق این خاندان مائیم زیرا که منّا اهل بیت از آن سلمان است لطف دو چندان میکند بر ما عجم ها، چون گریه کنانش بیشتر در خاک ایران است سرتاسر ایران اگر که بیت الاحزان است این مرحمت از جانب شاه خراسان است ام ابیها مادر ما گریه کن ها گشت پس بعد از این بابای ماها شاه مردان است اذن دخولم را دوباره حیدر امضا کرد این قطره های اشک لطف شیر یزدان است ذکری که با آن فاطمه خوشنود میگردد گاهی حسین جان است و گاهی هم حسن جان است ابراهیم لالی @deabel
دلا بکوش مطهر بمان و محرم باش دخیل چادر دخت رسول اکرم باش به تزکیه سپری کن دو روز دنیا را بدین طریق به چشم خدا مکرم باش عبودیت به صفات ربوبیت برسد بیا و عبد خداوند باش ، رب هم باش تو جمع عالم دنیا و آخرت هستی مباش فکر دو عالم ، خودت دو عالم باش مسافریم و از اینجا خلاصه باید رفت به فکر رفتن از این نشئه نیز کم کم باش ز راه میرسد آن دم که صور را بدمند از این به بعد دمادم به یاد آن دم باش به سفره خانه ی حاتم مبر نیاز ، اما اگر به خانه ی تو آمدند حاتم باش اگر درست نکردی ، خودت درست بمان کسی به دست تو آدم نشد ، تو آدم باش غمی به غصه همسایه هات اضافه نکن ولی به غصه همسایه هات مرهم باش بگو به زن که زنی فاطمه نخواهد شد بگو که لااقل آسیه باش ، مریم باش شب زفاف دو رکعت نماز قبر بخوان شب زفاف که شد فکر قبر خود هم باش چراغ خانه به مسجد رواست نی خانه به فکر مسجد و محراب و ابروی خم باش گر ایستاده بمیری شهید میمیری درست مثل شهیدان چو کوه ، محکم باش کلید قفل شهادت بدست گریه توست امیدوار به این اشکهای نم نم باش آهای امت اسلام ! بهر پیروزی دخیل چادر دخت رسول اکرم باش علی اکبر لطیفیان @deabel
|⇦•ای دختر و خواهرت ولایت.. به ساحت مقدس کریمۀ اهلِ بیت حضرت معصومه سلام الله علیها به مناسبت ۲۳ ربیع الاول ورود پر خیر و برکت حضرت به شهر قم _ حاج مهدی سلحشور•✾• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ ای دختر و خواهرت ولایت آیینه ی مادرِ ولایت بر ارض و سما ملیکه در قم آرام دلِ امام هفتم معصومه به کُینه و به عصمت اُفتاده به خاکِ پات عفّت در کوی تو زنده ، جانِ مُرده بر خاکِ تو عرش سجده برده گفتند و شنیده‌اند ز آغاز کز قم به جنان دَری شود باز حاجت نبود مرا بر آن در قم باشدم از بهشت بهتر قم قبله ی خازن بهشت است اینجا سخن از بهشت، زشت است قم شهر مقدّس قیام است قم خانه ی یازده امام است گر فاطمه دفن شد شبانه نبود ز حریم او نشانه کی گفته نهان ز ماست آن قبر من یافته‌ام کجاست آن قبر آن قبر که در مدینه شد گم پیدا شده در مدینۀ قم روزی که به قم قدم نهادی قم را شرف مدینه دادی آن روز قرار از مَلك رفت ذكر صلوات بر فلك رفت تابید چو موکبت ز صحرا شهر از تو شنید بوی زهرا در خاک رهت ز عجز و ناله می‌ریخت سرشک همچو لاله با گریۀ شوق و شاخۀ گل برد اند به ناقه‌ات توسّل بردند ترا به گریه هودج تا خانۀ موسی ابن خزرج قم شام نبود تا که در آن دشنام دهد کسی به میهمان قم شام نبود تا که از سنگ گردد رخ میهمان ز خون رنگ قم کوفه نبود تا که خواهر بیند سر نی سر برادر حاشا که قم این جفا پذیرد مهمان به خرابه‌ جای گیرد بستند به گرد میهمان صف قم با صلوات و شام با کف شاعر: استاد غلامرضا سازگار ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
تا کویرِ قم سراغ از ساحتِ دریا گرفت آمدی و بر لبِ ایران تبسم پا گرفت آمدی و شهد شد تقدیرِ شوره زارها تا زمین شیرینیِ نام تو را بالا گرفت خاک پایت شد! شبیه تک تکِ گل هایِ سرخ آمد و زیر قدم های تو قلبم جا گرفت حضرت معصومه ای(س) و چشم هایم فرش توست با تو ایران رنگ و بویِ حضرت زهرا(س) گرفت سر به زیر و با وقاری! از حریم چادرت لذّت و شیرینیِ حُجب و حیا معنا گرفت تا ابد شد خانۂ خورشید، بیت النّورِ تو ماه از لحن مناجات تو نورش را گرفت حضرت أختُ الرضا(ع) ایکاش تأییدم کنی دوستت دارم! بگو چشمت مرا آیا گرفت؟! رو زدم بر دختر موسی بن جعفر(ع) بودنت چون همیشه بهترین را دختر از بابا گرفت! مرضیه عاطفی @deabel
آئينه توحيد به قم مي آيد يا خواهر خورشيد به قم مي آيد نذر نفحات فاطمي اش صلوات با آمدنش عيد به قم مي آيد هم زمزمه‌ي سبز بهاران با تو هم روح بلند چشمه ساران با تو از راه رسيدي و کويري تشنه جنت شده، اي حضرت باران با تو تا خاک مرا سرشت، يا معصومه روي دل من نوشت: يا معصومه يک پنجره پرواز مرا خواهد برد از صحن تو تا بهشت، يا معصومه یوسف رحیمی @deabel
ای به قم آفتاب قلب جهان! دخت موسی !سلالۀ قرآن! عمه و دخت و خواهر سه امام! مادر کل عالم امکان! تو به چشم ائمه زهرایی بعد زهرا به قدر و عزت و شان زینب دوم بنی الزهرا عمۀ چار حجّت یزدان هم وجودت کریمة عترت هم ولایت، حقیقتِ ایمان فیض فیضیه از کرامت توست شهر قم از تو گشته مهد امان حرم یازده ولی خدا حرم توست ای سپهرمکان مدح تو ای ملیکۀ هستی وصف تو ای یگانۀ دوران نه توان با هزار دست نوشت نه!توان گفت با هزار زبان صحن تو مسجدالرسول همه حرمِ امن توست کعبۀ جان پدر و مادرم به قربانت نه، همه جان عالمت قربان کوثر کوثر رسول خدا عصمت عصمت الله منّان قم، جلال مدینه پیدا کرد تا نهادی قدم به دیدۀ آن گشت روز ورود تو در قم روز عید کرامت و احسان روز عید نزول رحمت ها روز عفو و عنایت و غفران اهل قم از برای استقبال همه با دسته‌گل شدند روان مرد و زن دور محملت گشتند اشک شوق همه ز دیده روان قم دل از گلشن بهشت گرفت محملت بس که گشت گل‌باران همه گفتند فاطمه در حشر پای بنهاده ای گنهکاران حرمت شیعیان قم، ز تو کرد ستم اهل شام را جبران کاش زینب به قم سفر می کرد تا نمی دید آن همه طغیان اهل قم کی برند مهمان را گه به بزم شراب و گه زندان؟ جای تو بیتِ «موسی خزرج» جای زینب به گوشۀ ویران دور تو عالمان فقه و اصول دور او ابن سعد و شمر و سنان دور تو دسته های گل در دست دور او سنگ بود و زخم زبان استاد حاج غلامرضا سازگار @deabel
چند روزی شده که مادر ما بیمار است بین بستر بدن بی رمقش تب دار است خواب در پلک ترش نیست، خودم دیدم که سر شب تا سحر از درد کمر بیدار است رنگ در چهره ندارد، به جز آن جای کبود روی زرد است و پر از غصه و حالش زار است در دعای سحرش روضه ی "عجل" دارد طاقتش طاق شده، منتظر دیدار است گر چه در بستر بی حالی خود افتاده مقتل مادر ما بین در و دیوار است فضه یک روز به بابای غریبم می گفت: "به روی سینه ی او ردی از آن مسمار است" سینه ام شد سپر شیر خدا، شکر خدا بر لبش، شکرِ چنین لطف، هزاران بار است آخر کار، در آن غسل علی می فهمد به روی بازوی او هم اثر آزار است وحید محمدی @deabel
به دریا رسیدم پس از جستجوها به دریای پهناور آرزوها به دریای محضی که این خاک سوزان گرفته از امواج او آبروها سلام ای که لطف کریمانهٔ تو کشانده دلم را به این سمت و سوها سلام ای که گشته شب بارگاهت به لطف نگاهت شب آرزوها شراب طهور است و تسنیم نور است که در این حرم می‌چکد از سبوها چه شعری چه شوری چه عطری چه نوری به جانم بتابان از این رنگ و بوها هیاهوی اشک است و آه و تبسم مرا غوطه‌ور کن در این های و هوها به مدح تو گفتند و گفتیم اما تو هستی فراتر از این گفتگوها که موسی بن جعفر به وصف تو فرمود: فداها ابوها فداها ابوها به شوق مدینه به اینجا رسیدم به زهرا رسیدم پس از جستجوها سید محمد جواد شرافت @deabel
حق با سلوک تو، عرفان درست کرد از خاک پای تو، انسان درست کرد دست شفاعتت، باران رحمتت از نا امیدی ام، ایمان درست کرد معصومه جان! خدا، وقت زیارتت با "اِشْفَعی لَنا"، غفران درست کرد نزدیک صبح زود، اطراف صحن تو بال فرشته ها، ایوان درست کرد یک بار عاشقی، از سفره ات چشید علامه گشت و المیزان درست کرد ابر تغزلم، نام تو را که برد از بس لطیف بود، باران درست کرد قم بس که ذوق داشت، از اینکه آمدی با آب شور خود، سوهان درست کرد این نکته را بپرس، از شاعران قم حال حرم چقدر، دیوان درست کرد هر جاده‌ای که از تهران به قم رسید آغاز راه بود، پایان درست کرد حسین صیامی @deabel
یک عمر هست دست خداوند یاورش هر بنده ای که حضرت زهراست مادرش هر کس که خواست عزت دنیا و آخرت زهرا شده است دلخوشی اول آخرش زهراست آن که خادمه اش آسمانی است زهراست آن که معجزه کرده است نوکرش زهرا چراغ راه حسین است و مجتبی زهراست آنکه زینب کبراست دخترش زور مغیره ها که به زهرا نمی رسد پس قاتلش شده است غریبی رهبرش پهلو شکسته ، پیر ، زمین گیر شد ولی یک ذره کم نگشت ارادت به حیدرش شب تا سحر سه ماه فقط درد می کشید دیوار و در چه ها که نیاورد بر سرش محمد حسین رحیمیان @deabel
غصه َم گرفته است نگاهم نمیکنی زهرای من نگاه به آهم نمیکنی؟ باشد قبول چشم تو آسیب دیده است اما مرا دگر تو صدا هم نمیکنی!!! اصلا سفر بدون علی که بنا نبود!! فکری برای پشت و پناهم نمیکنی؟! خانوم ببین کنار تو زانو زده علی رحمی به روزگار سیاهم نمیکنی؟! دل از علی بریده ای و بهر ماندنت یک راه چاره هم‌که فراهم نمیکنی گفتی نمیشود که بمانی، برو!! ولی غصه َم گرفته است نگاهم‌نمیکنی محمد کیخسروی @deabel
روضه یعنی داستان مادری در اوج خود چون به کوچه می رسد یک قسمتش معلوم نیست گرچه معلوم است دارد می رود مادر ولی حضرت فِضه دلیل لُکنتش معلوم نیست ضربه وقتی ناگهان شد بی توجه می خورد ضربه وقتی ناگهان شد شدتش معلوم نیست هم که معلوم است او ریحانة الحوراست و هم که وقت خشم سیلی قدرتش معلوم نیست مهدی رحیمی @deabel
دارد قلم هوای تو والا تبار را خواهد بیان کند کمی از اعتبار را باید بگوید از تو و یا ذوالفقار را شاعر بساط کرده چنین نقش یار را ترسیم کرده جای نگاهت بهار را عطر تو میوزد به خزان و بهار قم گلدسته گنبد و حرمت اعتبار قم تنها نه من امام زمان بیقرار قم علامه ها حقیر و تویی شاهکار قم مستی بده ز یک نگهت میگسار را ای آنکه از وجود تو قلبم جلا گرفت از یمن مقدمت قم و ایران صفا گرفت باید که از تو مشهد و هم کربلا گرفت هر کس به هر روش مددی از شما گرفت روشن کند ز برق نظر شام تار را بانو دخیل دامن پاکت تمام شهر ساییده سر به پای و به خاکت تمام شهر شد سینه چاکِ سینه ی چاکت تمام شهر اصلا خراب و مست و هلاکت تمام شهر لبریز کرده ساغر مهرت خمار را اخت الرضا تویی و وفا اصل کارتان تو بیقرارِ یار و جهان بیقرارتان راهی شدی ز خانه ی خود سوی یارتان آری کم از عقیله نبود اعتبارتان تفسیر کرده ای به عمل غمگسار را معصومه ای و دختر موسی بن جعفری زینب شناس و زینب کبرای دیگری آهو منم تو ضامن آهوی محشری از نسل حیدری و رضا را تو خواهری درمانده ام سیاهه کنم اعتباررا تو آمدی که بهر رضا خواهری کنی با نام فاطمه ز دلم دلبری کنی اینجا حرم زدی که به ما سروری کنی قم را دمشق محترم دیگری کنی زهرا شدی مدینه کنی این دیار را وقتی که هفته ای ز تو نامش کرامت است وقتی برای ما قدمت عین رحمت است وقتی که خادمت به جنان غرق عزت است وقتی برای ما همه ایل تو نعمت است باید فدایی ات کنم ایل و تبار را خاکم اگر ندیده بلا از تو و رضاست هر کس که رفته کرببلا از تو و رضاست این لطف و مرحمت ز خدا از تو و رضاست این اعتبار و عزت ما از تو و رضاست شاهد گرفته از تو چنین برگ و بار را داریوش جعفری @deabel
در خانه روسری به سرت قاتل من است قتل کسی به پارچه ای نخ نما نشد قحط طبیب شرم علی را مضاف کرد قحطی چنین پر آب عیان هیچ جا نشد جان خودم قسم که همین چند روز پیش گفتم که کج کنم سر این میخ را نشد... محمد سهرابی @deabel
روبه علی بستی چرا چشم ترت را درحسرت رویت نشاندی همسرت را مُچ درد دارد فضه ،از بس مخفیانه! هی شب به شب شسته لباس و معجرت را پهلو به پهلو دنده هایت درد میکرد پهلو به پهلو خون گرفته بسترت را این بغض های وقت و بی وقتت مرا کشت این بغض هایی که گرفته حنجرت را صدبار مُردم شب به شب وقتی که دیدم بادستمال گریه ات بستی سرت را جارو نزن هی خانه را باحال زارَت زحمت نده اینقدر هی بال و پرت را من که نمردم تا توبا دست شکسته شانه کنی هی  زلف های دخترت را شرمنده ام ازاین امانتداری خویش هر دفعه که کردی صدا پیغمبرت را حرف وصیت می زنی اما عزیزم! بعداز خودت بر که سپردی حیدرت را محمد کابلی @deabel
حال تو مثل کبوترهای بی بال و پر است خنده هایت فاطمه! آرام جان حیدر است بون نان در خانه پیچیده ست، پس شکر خدا حال تو از روزهای قبل قدری بهتر است خانه را جارو زدی. ..از بسترت برخاستی از نگاهت می توان فهمید روز آخر است این لباسی را که می بافی برای محسنت آخرش هم قسمت او نیست، سهم اصغر است می روم در کوچه ها، قنفز میان کوچه هاست می روم مسجد مغیره در کنار منبر است ای ستون خانه ی من ، حرفی از رفتن مزن بی تو حالم مثل یک فرمانده ی بی لشکر است این نمک نشناس ها آتش مهیا کرده اند بی خبر از اینکه اینجا خانه ی پیغمبر است موی زینب مثل حال حیدرت آشفته است فاطمه! این حال و روز خانه ی بی مادر است از همان روزی که آتش بوسه از بالت گرفت جای بال زخمی و خاکی تو روی در است چند ماهی می شود ، حیدر شده خانه نشین چند ماهی می شود زهرا میان بستر است دست هایی را که می بوسید پیغمبر شکست راستی زینب چه حالی داشت وقتی در شکست دست در دست حسن می رفت زهرا ، ناگهان... روی خاک افتاد قرآن...سوره ی کوثر شکست دست های بسته ی مولا گواهی می دهد بارها بعد از پیمبر حرمت حیدر شکست یک مَلَک ای کاش چشمان حسن را می گرفت لحظه ای که بی هوا بال و پر مادر شکست نیمه های شب زمان غسل زهرا بود که بعد چندین ماه بغض فاتح خیبر شکست سال های بعد عصر روز عاشورا که شد پیش چشم مادرش گهواره ی اصغر شکست از میان خیمه زینب دید ، پیش کوفیان قامت ارباب از داغ علی اکبر شکست از میان خیمه ها فریاد می زد خواهرش ساربان! آرام تر قدری که انگشتر شکست چوب محمل حال زینب را فقط فهمید بود... راستی زینب چه حالی داشت وقتی "سر"شکست احسان نرگسی رضاپور @deabel
نشود جام شرابت به دهان آلوده نکنم عشق تورا محض دکان آلوده گرد و خاکم ، که به دامان تو چسبید ولی نشود دامن عصمت به " تکان " آلوده عقل گفت او که خدا نیست یقیناً! عجبا! به گمانم که یقین شد به " گمان " آلوده جای انگشت به آیینه کدر میکندش آه! آیینه ی ما شد به همان آلوده! ماه بانو ، دل شیعه شده چون مضجع تو نیست هستی تو با ظرف مکان آلوده چارقت دوزم و با عشق کنم شانه سرت عذر تقصیر از این لحن شبان آلوده امین نعیم @deabel
این روزها شب وسحرت طول می کشد حتی دقیقه در نظرت طول می کشد تا دست ها به هم برسد لحظه قنوت در پیش چشم های ترت طول می کشد از کنج خانه تا دم در غصه می خورم از بس که راه مختصرت طول می کشد اینگونه پیش گر برود ای کبوترم درمان زخم های پرت طول می کشد با هر قدم که تکیه به دیوار می دهی از بین کوچه ها گذرت طول می کشد بگذر از این محله که در وقت حادثه تا مجتبی شود سپرت طول می کشد تنگ غروب می رسی و درک می کنم درد دل تو با پدرت طول می کشد گیرم به گریه دخترت آرام شد ولی آرام کردن پسرت طول می کشد گفتی مجال شرح دل شرحه شرحه نیست افسوس ..قصه جگرت طول می کشد تو می روی و تازه شروع غم من است گفتم به بچه ها سفرت طول می کشد گودال بود و روضه ی تو مادرانه بود مادر چقدر ذبح سرت طول می کشد هادی ملک پور @deabel
خدا رو کرد با زهرا تمام شاهکارش را زمین از فاطمه دارد مدال افتخارش را تمام آسمانها را برایش خلق کرد و بعد به دست فاطمه داده زمام اختیارش را نخی از چادر او را به همراه خودش برده از آن پس جبرئیل از او گرفته اعتبارش را هر آن کس که در این دنیا فقیر سفره اش باشد بدون ترسی از آتش قیامت بسته بارش را لگد هایش به درب سوخته انگار کاری بود زمستان کرده نامردی گلستان بهارش را زمین افتاد و یا فضه خُذینی گفت پشت در میان شعله ها انگار کرده میخ کارش را علی با چشم خود می دید بالا رفتن دست و غلافی را که می گیرد میان کوچه یارش را تمام شب کنار بسترش بیدار می مانَد شمارش می کند حیدر نفس های نگارش را از این پهلو به آن پهلو ندارد خواب بی دردی به پایان می برد زهرا به سختی روزگارش را... علی علی بیگی @deabel
زخم بستر ها که بر پشتم اقامت کرده اند تکّه تکّه ..جانِ من را غرقِ محنت کرده اند بسترم خون و تنم خون و دو چشمم ابری است دیدگانِ من به بارانِ غم،عادت کرده اند وای بر دنیایِ بی خیریِ که حیدر را نخواست بی حیا مردم!به مولایم جسارت کرده اند بعد کوچه!بارها دیدم که درپیشِ رخم بر حسن با خنده های خود اهانت کرده اند «شاهد»از صدیقه ی کبرا گرفتن کفر بود با همین شاهد گرفتن، هتک حرمت کرده اند اشک می ریزم شبانه روز از داغِ علی دور و بر همسایه ها ازمن شکایت کرده اند آنقدرخوردم کتک در پشتِ در از دشمنان سینه و پهلوی من را پُر جراحت کرده اند راه رفتن هم شده مشکل..امان از دنده ها.. سینه و مسمار از وقتی رفاقت کرده اند محسن راحت حق @deabel
روبه علی بستی چرا چشم ترت را درحسرت رویت نشاندی همسرت را مُچ درد دارد فضه ،از بس مخفیانه! هی شب به شب شسته لباس و معجرت را پهلو به پهلو دنده هایت درد میکرد پهلو به پهلو خون گرفته بسترت را این بغض های وقت و بی وقتت مرا کشت این بغض هایی که گرفته حنجرت را صدبار مُردم شب به شب وقتی که دیدم بادستمال گریه ات بستی سرت را جارو نزن هی خانه را باحال زارَت زحمت نده اینقدر هی بال و پرت را من که نمردم تا توبا دست شکسته شانه کنی هی  زلف های دخترت را شرمنده ام ازاین امانتداری خویش هر دفعه که کردی صدا پیغمبرت را حرف وصیت می زنی اما عزیزم! بعداز خودت بر که سپردی حیدرت را محمد کابلی @deabel
درد تنم به ضعف تنم گريه مي کند بر درد هاي من بدنم گريه مي کند از چشمِ زخمِ سینه ی من اشک خون چکد بر اين نفس نفس زدنم گريه مي کند امشب به زخم سينه من پيرهن گريست فردا به زخم من کفنم گريه مي کند پروانه وار زینب من دور بسترم بر اين چو شمع سوختنم گريه مي کند از درد شانه آه کشم آه میکشد شانه به موی او نزنم گریه میکند کشته مرا غمش که نشسته کنار من اين شير مرد بت شکنم گريه مي کند گاهي برای اين پر و بال شکسته ام گاهي براي پر زدنم گريه مي کند هربار روي خود ز علي مي کنم نهان گويد که رو نگیر، منم! گريه مي کند من میکنم نهان زعلی روی خویش را بيش از علي ولي حسنم گريه مي کند محمد معارف وند @deabel
گاه گاهی جبرئیل اینجا کبوتر میشود خاکبوس دختر موسی ابن جعفر میشود قم بهشت آرزوی هر پریشان خاطری است عافیت خواهی اگر ، اینجا میسر میشود سال ها علامه پای این ضریح افطار کرد بوسه از درگاه او قند مکرر میشود عصمت و شرم و نجابت ارث او از فاطمه است در صفات و خلق ، دختر عین مادر میشود در وقار و صبر ، تمثال شریف زینب است در کمال علم ، تالی تلو حیدر میشود حضرت معصومه هم شأن نزول کوثر است در زلال مهر او دلها مطهر میشود در مَثَل آئینه آئینه است کوچک یا بزرگ هر که انکار مقامش کرد کافر میشود یک اشارت از نگاهش بانی فیضیه شد دست لطفش امتداد فیض کوثر میشود نام او را چون به حاجت بر زبان می آورم باغ جانم از نسیم او معطر میشود تا زند جوش شفاعت زمزم احساس او عرصه ی محشر " کمیل" ، آن لحظه محشر میشود کمیل کاشانی 🆔 @deabel
|⇦•بخند گریه ات آخر مرا زِ پا.. تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _کربلایی حسین سیب سرخی•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ «السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ» بخند ، گریه ات آخر مرا زِ پا انداخت مرا ز پا و تو را دیگر از نوا انداخت به جانِ من بخورد درد تو ، نخور غصه غم تو لرزه به اندام مرتضی انداخت غریبگی نکن ای آشنایِ مردِ غریب بگو چگونه تو را کوچه از صدا انداخت بگو چه کار کنم تا مرا حلال کنی؟ تو را حمایتِ از من در این بلا انداخت دو تا نشان زده با تیرِ خود ، زمین خوردم همان کسی که تو را بین کوچه ها انداخت ببینمت! چقدر بد زده تو را نامرد که ضرب پنجۀ او رویِ گونه جا انداخت ببین نتیجۀ سیلیِ بی هوا این است زِ هر کلام تو یک در میان هجا انداخت نفس کشیدی و من بند آمده نفسم لباس خونی تو از نفس مرا انداخت شاعر : علی اکبر نازک کار تو داری میری .. سه ماهه که از شوهرت رو میگیری دعا میکنی هی که زودتر بمیری تو داری میری دارم میسوزم .. رو دیوار و در مونده خونِت ببین که چی آورده زهرا به روزم دارم می سوزم {من زِ ثانی اشاره را دیدم ضربه های دوباره را دیدم مادرم رونشان نداد ولی قطعۀ گوشواره را دیدم } ای دادِ بیداد .. مگه آتیش و میخ در میره از یاد در سوخته خونه روی تو افتاد ای داد بیداد ای وای از این در .. تو رو بی هوا زد توی کوچه نامرد دیگه صورت و زیر چشمات ورم کرد ای وای از این در *گفت دستم تو دستِ مادرم بود .. با مادر داشتیم میومدیم سمتِ خانه .. یه وقت نانجیب جلو راهمونُ گرفت ، چنان به صورتِ مادرم زد .. الله اکبر .. (مرغ دل یک بام دارد دو هوا ، گه مدینه میرود گه کربلا ..) فرج امام زمان ، شفایِ همۀ مریضان .. مادربزرگُ مدینه زدن گوشوار از گوشش افتاد .. غروبِ عاشورا هم دنبالِ این زن و بچه ... هرجا نشستی فرج امام زمانمون یا حسین ...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
ظاهراً دارم به روی سینه و سر میزنم باطناً دارم توسل میکنم در میزنم روی بال حضرت جبریل پروازم دهند آن زمانی که سر تیغ علم "پر" میزنم آبرودار دو عالم آبرویم را نبرد تا ابد بر سینه ی خود سنگ دلبر میزنم هیئت اش با خانه اش فرقی ندارد... بعد از این هیئت اش را آب و جارو مثل قنبر میزنم بُرد با جاروکش بی ادعای روضه است غیر از این باشم کف افسوس محشر میزنم گریه کن که نیستم... تنها سیاهی لشگرم پس به این نیت فقط به مجلس اش سر میزنم تا به نامحرم نگاهی میکنم از روی عمد بر تن زخميِّ آقا تیر و خنجر میزنم خوب شد که این شب جمعه کنارش نیستم چون که دارم حرف های گریه آور میزنم گفت زینب: ای برادر از کنار اکبرت برنخیزی من خودم را پیش لشگر میزنم هم علی را هم تورا از دست دارم میدهم پاشو ورنه دست بر گیسو و معجر میزنم زود پاشو حرمله خنده به آهم میکند لشگر بی چشم و رو دارد نگاهم میکند رضا قربانی @deabel