حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
#شب_ششم
می رود مثل حسن، حیدر دیگر باشد
انتقام نفس خسته ی مادر باشد
همه ی جنگ سرِ دشمنیِ با علی است
بی نقاب آمده تا که خودِ حیدر باشد
ذوالفقاری ست دوباره به سر مرهب ها
قاسم ابن پسر فاتح خیبر باشد
سیزده ساله ولی خوب به او می آید
که به فرزند علی مالک اشتر باشد
آرزو داشته تا چند صباحی دیگر
ضرب تیغش به ابوالفضل برابر باشد
نوجوانیِ ابالفضل به صفین شده
کشته هایش ولی امروز فراتر باش
ازرق شام نفهمید که در محضر او
لحظاتی ست که می چرخد و بی سر باشد
آنچنان میمنه و میسره را ریخت بهم
همه گفتند که شاید علی اکبر باشد
کسی از ضربه ی تیغش به سلامت نگذشت
اجل کوفه و شام است و مقدر باشد
#قاسم_ابن_الحسن_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اثر_جدید
#حسن_کردی
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_شهادت
آینه دار شکوه است علی جانِ حسین
همچنان سلسله کوه است علی جانِ حسین
آمده مثل ابالفضل پناهش بشود
یک تنه آمده تا اینکه سپاهش بشود
زلف بر شانه به سیمای نبی می آید
به اُحد می رود و جای نبی می آید
@hosenih
صفت سرو بر این قد رسا کم باشد
قامتش جلوه ای از عرش معظم باشد
لشکرِ ابروی او تیغ زنان می آید
دشمن از کثرت کشته به فغان می آید
میرود تا که «ولی» زنده بماند بی شک
«اشهَدُ اَنَّ علی» زنده بماند بی شک
تیر از چله ی ابروی کجش می بارد
برق چشمش اثر صاعقه ها را دارد
میمنه میسره را ساده بهم می ریزد
دسته دسته جلویش دست قلم می ریزد
دست در قبضه شمشیر شبیه علی است
پدرش گفت که این شیر شبیه علی است
لشکری پیش قدمهاش زمین می افتد
چقدر سر جلوی پاش زمین می افتد
کوفه را کشت رجز خواندن بی مانندش
همه گفتند علی آمده یا فرزندش
جبرییل آمده فضل علی اکبر می خواند
به جوانمردی او آیه مکرر می خواند
می رود میمنه تا میسره را مثل علی
زرهش پشت ندارد بخدا مثل علی
چین می افتد به صف لشکر اگر تیغ کشد
شامْ مرگی برسد اکبر اگر تیغ کشد
از عطش حیف نمانده ست رمق در جانش
دستش از خستگی افتاد چو مادر جانش
اسب او خواست به خیمه برود،عکسش شد
خواست از حادثه ها دور شود، عکسش شد
برد با حوصله در کوچه دشمن او را
می سپارد به دم تیزی آهن او را
@hosenih
ذره ذره تنش از اسب زمین می ریزد
اربأ اربا بدنش مثل نگین می ریزد
زخم ها پشت سر هم به بدن باز شدند
عضو های تنش انگار که مقراض شدند
روی زانو، پدر از راه خمیده آمد
از همه زندگی اش دست کشیده آمد
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مرثیه_علی_اکبر_علیه_السلام
کار من نیست تنت را ز زمین بردارم
مثل این است که از خاک نگین بردارم
عضو های تو در این بادیه تکثیر شدند
همه ی گرگ صفت ها ز تنت سیر شدند
تا کنار تو مرا محتضر و گریان دید
پدری در صف دشمن پسرش را بوسید
من کنار تو شکستم همه این را دیدند
نیزه ها یک به یک اعضای تو را دزدیدند
شده یک تیر ولی چند نشان کشتن تو
مجلس ختم حسین است کنار تن تو
خیز از جا و ببین سخت ترین مرحله ها
از حرم آمده عمه وسط حرمله ها
نیزه ها از کمر تا شده اش دور شوید
هر چه از جسم علی برده به من پس بدهید
ترسم این است که در دشت تنش گم بشود
نکند زینتیِ نیزه ی مردم بشود
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حسن_کردی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
پدرت با تن مجروح تو تنها مانده
پدری پیر که در بهت تماشا مانده
حق بده خیره به این قامت پاشیده شوم
چیزی از پیکرت ای یوسف بابا مانده؟
اربن اربایی ات از دور به چشمم امد
یک نشانی ز تو هر گوشه ی صحرا مانده
چند تا نیزه کشیدم ز تنت با این حال
چند تا نیزه شکسته به تنت جا مانده
خم شدم بوسه ای از زخم سرت بردارم
در همین حال کمانی کمرم تا مانده
ای جوانان کمک این پدر پیر کنید
بر تن خاک تن اکبر لیلا مانده
قطعه قطعه بسپارید بدن را به عبا
جمع شد پیکرش از دشت؟ نه...حالا مانده
چقدر کم شده ای یا که مکسر شده ای
ای که نزدیک ترین روضه به مادر شده ای
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حسن_کردی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
شب هشتم حضرت علی اکبر علیه السلام
#علی_اکبر_علیه_السلام
یوسف من چاه را با نیزه ها حس کرده ای
پنجه ناپاک صدها گرگ را حس کرده ای
چشم هایم را تماشای تو غافل گیر کرد
عضوهای اربأ اربایت پدر را پیر کرد
چشمهایت در میان موجی از خون غرق بود
بین زخم پهلویت با زخم هایت فرق بود
دیدمت جسم تو را بر نیزه ها اویختند
ذره ذره پیکرت را بر زمین می ریختند
تا تنت را لمس کردم غصه ها اغاز شد
هر کجا دستم رسید انجا شکافی باز شد
پیکرت با تیغ های داغ جراحی شده
هر کدام از عضوهایت یک طرف راهی شده
قاتل تو نیزه ها و قاتل من خنده ها
لااقل برخیز با عمه بگو اینجا میا
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حسن_کردی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
مرثیه حضرت علی اکبر علیه السلام
#شب_هشتم
شب هشتم شده و سینه فقط غم دارد
روضه ی امشب ما پیر شدن هم دارد
مثل ارباب کنار تن مجروح علی
مستمع در شب هشتم کمری خم دارد
روضه ی دفن حسین است و به تنهایی خود
داغ، اندازه ی یک ماه محرم دارد
روضه میخوانم از آن سرو رشید مجروح
که تنش روی عبا چند قلم کم دارد
آسمان، غم زده ی روضه و خون می بارد
پای این روضه اگر مرد کسی حق دارد
روضه خوان شب هشتم بدنش میلرزد
مثل ارباب در این روضه تنش میلرزد
پدر داغ جوان دیده اگر هست اینجا
تازه شد داغ دلش باز، ببخشد ما را
جگرم سوخته مرهم بگذارید مرا
امشب ای سلسله سادات ببخشید مرا
نیمه ی سیب رسول است و مسیحای حسین
رفت با رفتنش امید ز سیمای حسین
پسری غرق به خون نقش زمین در صحراست
کمر روضه خم از واژه ی اربن ارباست
از کمر تا شده این پیکر چون کوهی که...
ریخته روی زمین قامت مجروحی که...
می چکد خون ز گلو چشم و دهان دست و سرش
جای یک بوسه نمانده است برای پدرش
دشت را چشم پدر پر ز علی می بیند
گل پرپر شده را روی عبا می چیند
لشکری کرد اشاره پدر پیرش را
خنده ها کشت دوباره پدر پیرش را
گیسوان پسرش روی زمین پا خورده
دید یک تیغ میان کمرش تا خورده
نیزه ای از وسط سینه ی او رد شده است
خون نشسته به گلو راه نفس سد شده است
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حسن_کردی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
مرثیه حضرت علی اکبر علیه السلام
#شب_هشتم
آینه دار شکوه است علی جانِ حسین
همچنان سلسله کوه است علیِ جان حسین
آمده مثل ابالفضل پناهش بشود
یک تنه آمده تا اینکه سپاهش بشود
زلف بر شانه به سیمای نبی می آید
به اُحد می رود و جای نبی می آید
صفت سرو بر این قد رسا کم باشد
قامتش جلوه ای از عرش معظم باشد
لشکرِ ابروی او تیغ زنان می آید
دشمن از کثرت کشته به فغان می آید
میرود تا که ولی زنده بماند بی شک
اشهَدُ اَنَّ علی زنده بماند بی شک
تیر از چله ی ابروی کجش می بارد
برق چشمش اثر صاعقه ها را دارد
میمنه میسره را ساده بهم می ریزد
دسته دسته جلویش دست قلم می ریزد
دست در قبضه شمشیر شبیه علی است
پدرش گفت که این شیر شبیه علی است
لشکری پیش قدمهاش زمین می افتد
چقدر سر جلوی پاش زمین می افتد
کوفه را کشت رجز خواندن بی مانندش
همه گفتند علی آمده یا فرزندش
جبرییل آمده فضل علی اکبر می خواند
به جوانمردی او آیه مکرر می خواند
می رود میمنه تا میسره را مثل علی
زرهش پشت ندارد بخدا مثل علی
چین می افتد به صف لشکر اگر تیغ کشد
شامْ مرگی برسد اکبر اگر تیغ کشد
از عطش حیف نمانده ست رمق در جانش
دستش از خستگی افتاد چو مادر جانش
اسب او خواست به خیمه برود،عکسش شد
خواست از حادثه ها دور شود، عکسش شد
برد با حوصله در کوچه دشمن او را
می سپارد به دم تیزی آهن او را
ذره ذره تنش از اسب زمین می ریزد
اربأ اربا بدنش مثل نگین می ریزد
زخم ها پشت سر هم به بدن باز شدند
عضو های تنش انگار که مقراض شدند
روی زانو پدر از راه خمیده آمد
از همه زندگی اش دست کشیده آمد
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اثر_جدید #حسن_کردی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
مرثیه حضرت علی اکبر علیه السلام
هیچ بابایی نبیند آنچه را من دیده ام
من جوانم را غریق موج آهن دیده ام
مثل باران می چکید از دست هایم پیکرش
هستی ام را روی دستم اربن اربن دیده ام
یک تنه میرفت بر جنگ علی نشناس ها
وقت برگشتن تنش را چند صد تن دیده ام
لشکری دستش به خون لاله ام رنگین شده
قاتلش را یک نفر نه جمع دشمن دیده ام
بی دفاع از کوچه های سنگ و آهن می گذشت
مادرم را در وجودش خوب روشن دیده ام
هر چه با غم ناز رویش را کشیدم برنگشت
خون مانده در گلویش را کشیدم برنگشت
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حسن_کردی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
تیرها با تنت چه ها کردند؟
قامتت را چگونه تا کردند؟
از تنت تیغ های پر کینه
دست های تو را سوا کردند
@hosenih
دست های تو را نه انگاری
دست های مرا جدا کردند
حرمله های مست کشتن تو
پیش من بزم ها به پا کردند
همه ی نیزه ها جدا جدا
بر تنت یک شکاف وا کردند
با چه مکری شکاف فرق تو را
بد تر از فرق مرتضی کردند
برق چشمان تو هدف بود و
تیر هایی که کم خطا کردند
@hosenih
وقت بی دستی ات هزاران پا
روی صحن تنت صفا کردند
تن چون کوه استوار تو را
پخش در خاک کربلا کردند
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
محبوب جان و جان جهانم حسین جان
روح و روان و راحت جانم حسین جان
@hosenih
آرامش خیال نفس های زندگی
ذکر همیشه روی زبانم حسین جان
من از دعای مادر تو نوکرت شدم
ای کاش نوکر تو بمانم حسین جان
پیچیده روزگار مرا زخم و داغ و درد
از درد این جهان برهانم حسین جان
در کوره راه زندگی ام، عطر روضه ات
راه حیات داده نشانم حسین جان
وابسته ام به روضه ی تو همچنان نفس
من بی تو یک نفس نتوانم حسین جان
@hosenih
این روزها غمِ حرم و غربت و فراق
افتاده مثل زخم به جانم حسین جان
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
مرثیه عاشورا و شام غریبان
می سوخت زیر نور تن زخم دیده اش
تاراج گشته پیکر نیزه چشیده اش
جاری ست رود سرخ هنوز از گلوی او
رد گشته یک سپاه یکایک ز روی او
بر پهلویش سیاهی یک چکمه مانده است
بر جای جای پیکر او صدمه مانده است
خالی ست جای سر، به روی این بدن چرا؟
مانده است روی خاک، تنش بی کفن چرا؟
یعنی کدام نیزه سرش را ربوده است
قربانی ِ کدام گناهِ نبوده است؟
پس آن عقیق سرخ سلیمانی اش چه شد؟
با ساربان بگو که مسلمانی اش چه شد؟
بیش از هزار شعله ی زخم است بر تنش
رد های بوسه مانده به رگ های گردنش
این پیکر مقطع الاعضا عجیب نیست؟
از نعل های تازه تنش بی نصیب نیست
تا که سرش به نیزه ی دشمن سوار شد
دیگر حریم خیمه به غارت دچار شد
نامحرمان دویده به دنبال خیمه ها
نزدیک می شوند به خلخال خیمه ها
غیرت نمانده است به مردان این دیار
با بچه ها بگو که علیکُنَ بالفرار
#امام_حسین_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اثر_جدید #حسن_کردی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#امام_حسین_ع_شام_غریبان
می سوخت زیر نور تن زخم دیده اش
تاراج گشته پیکر نیزه چشیده اش
جاری ست رود سرخ هنوز از گلوی او
رد گشته یک سپاه یکایک ز روی او
@hosenih
بر پهلویش سیاهی یک چکمه مانده است
بر جای جای پیکر او صدمه مانده است
خالی ست جای سر، به روی این بدن چرا؟
مانده است روی خاک، تنش بی کفن چرا؟
یعنی کدام نیزه سرش را ربوده است
قربانی ِ کدام گناهِ نبوده است؟
پس آن عقیق سرخ سلیمانی اش چه شد؟
با ساربان بگو که مسلمانی اش چه شد؟
بیش از هزار شعله ی زخم است بر تنش
رد های بوسه مانده به رگ های گردنش
از نعل های تازه تنش بی نصیب نیست
این پیکر مقطع الاعضا عجیب نیست؟
تا که سرش به نیزه ی دشمن سوار شد
دیگر حریم خیمه به غارت دچار شد
@hosenih
نامحرمان دویده به دنبال خیمه ها
نزدیک می شوند به خلخال خیمه ها
غیرت نمانده است به مردان این دیار
با بچه ها بگو که علیکُنَ بالفرار
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#امام_حسین_ع_شام_غریبان
می سوخت زیر نور تن زخم دیده اش
تاراج گشته پیکر نیزه چشیده اش
جاری ست رود سرخ هنوز از گلوی او
رد گشته یک سپاه یکایک ز روی او
بر پهلویش سیاهی یک چکمه مانده است
بر جای جای پیکر او صدمه مانده است
خالی ست جای سر، به روی این بدن چرا؟
مانده است روی خاک، تنش بی کفن چرا؟
یعنی کدام نیزه سرش را ربوده است
قربانی ِ کدام گناهِ نبوده است؟
پس آن عقیق سرخ سلیمانی اش چه شد؟
با ساربان بگو که مسلمانی اش چه شد؟
بیش از هزار شعله ی زخم است بر تنش
رد های بوسه مانده به رگ های گردنش
از نعل های تازه تنش بی نصیب نیست
این پیکر مقطع الاعضا عجیب نیست؟
تا که سرش به نیزه ی دشمن سوار شد
دیگر حریم خیمه به غارت دچار شد
نامحرمان دویده به دنبال خیمه ها
نزدیک می شوند به خلخال خیمه ها
غیرت نمانده است به مردان این دیار
با بچه ها بگو که علیکُنَ بالفرار
شاعر: #حسن_کردی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
از تنت دوری و سرنیزه مکانت شده است
آیه ی کهف خدا ذکر زبانت شده است
@hosenih
سرِ تو دست سنان است و گلویت خسته
خسته از دست تکان های سنانت شده است
بین هجده گل سرخم که به نی می سوزند
زخم پیشانی تو خوب نشانت شده است
برسان از سر نی نیم نگاهی به من و
دخترت که نفسش، مرثیه خوانت شده است
من عزادارم و دستانم اگر بسته، ولی
سنگ ها بر سر من لطمه زنانت شده است
شده امروز مرا همسفر کوفه و شام
آنکه دیروز تو را قاتل جانت شده است
@hosenih
معجر سوخته ی دخترکانت، امروز
بدترین زخم روی روح و روانت شده است
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مدح
#امام_سجاد_ع_مصائب
تمام عمر با گریه عجین بود
تمام عمر هر لحظه حزین بود
سلاحش گریه بوده در نبردی
که در راه دفاع از جانِ دین بود
سبک تر از فرشته بال می زد
پر پرواز او اشک وزین بود
نشانِ مهربانی با ضعیفان
به روی شانه هایش چون نگین بود
دعاهایش برای اهل تقوی
همیشه اولین و آخرین بود
صحیفه شرح الفت با خدا و
فرار از دست ابلیس لعین بود
امیر نفس، در بالاترین وجه
سرآمد بر تمام مؤمنین بود
غلامش اذن باران داشت، وقتی
که او در عرش سجاده نشین بود
ملائک مستمندان نگاهش
امام آسمان ها و زمین بود
قنوتش وصل عرش و فرش می کرد
جهان در دست زین العابدین بود
چهل سال آه، جان نازنینش
دچار زخم های سهمگین بود
شهید زخم عاشوراست مولا
شهید روضه ی باباست مولا
@hosenih
چهل سال است آقا داغ دار است
چهل سال است چشمش بی قرار است
چهل سال است که تقویم این مرد
تمام فصل هایش بی بهار است
ستون آسمان و جان دنیا
ولی در تنگ نای روزگار است
پس از کرببلا و قتله گاهش
همیشه چشم هایش سوگوار است
هنوز از هتک حرمت در اسیری
دچار زخم های بی شمار است
عبورش از دل بازار سخت است
چه رنجی در ضمیرش یادگار است
چهل سال است خود را می کِشاند
شهید زنده ی چشم انتظار است
گذشته سال ها اما هنوزم
شبیه روز اول داغدار است
برایش آب و نان و خاک روضه ست
همانگونه، حصیر و گوشوار است
که دیده غیر این آقای زخمی
پدر جانش سرش نیزه سوار است
اسیر کوفه ای شد که برایش
علی کشتن همیشه افتخار است
ندیده تا کنون چشمان غیرت
از اینها یک زنی را در اسارت
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حضرت امام #سجاد علیه السلام
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#مناجات_با_امام_حسین
"دعا کن زخم غمهایت بسوزاند مرا یک عمر"
دعا کن بر ندارم سر ز درگاه شما یک عمر
تو کوه تکیه گاه باورم هستی و من تنها
به دلگرمی مهرت ایستادم روی پا یک عمر
دو ماه از آخرین بوسه گذشته بر ضریح تو
بگو دیگر نمی افتد جدایی بین ما یک عمر
برای روضه هایت نوکر ساده نمی خواهی؟
نه امروز و نه فردا تا ابد تا انتها، یک عمر
هوای گریه در آغوش صحنت کرده ام بازم
بگو که حوصله داری برای این گدا یک عمر؟
به آن شهری که عطر پرچمت در زلف یادش نیست
بهشت حتی اگر باشد ندارم اعتنا یک عمر
به یاد زندگی هایی که با شوق سفر کردم
نخواهد رفت از یادم خیال کربلا یک عمر
🔸شاعر:
#حسن_کردی
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#مجلس_یزید_ملعون
می رسد روضه به یک طشت خدا رحم کند
خیزران کاش به زخم دل ما رحم کند
@hosenih
چند جای لبت از چوب ترک خورده حسین
زخم چشمان ترت باز نمک خورده حسین
با سرت خنده کنان حرمله بازی می کرد
خیزران با دل یک قافله بازی می کرد
مگر از خاطره ام می رود آن بزم عذاب
می چکید از لب آن مردک سرمست شراب
خواهرت می رسد از راه طنابی بر دست
دشمنت دور سرت پیک شرابی در دست
مست بود و به دهانش غزلی کفر آمیز
تکیه می کرد به ضرب المثلی کفر آمیز
دخترت خواست روی پنجه ی پا برخیزد
به تماشای تو در طشت طلا برخیزد
@hosenih
هر چه کردم نگذارم به تو سوگند نشد
خیزران از لب و دندان تو دل کند نشد
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
حُسن بی انتها فقط حسن است
بی نهایت عطا فقط حسن است
آبشار همیشه سرشار از
لطف و جود و سخا فقط حسن است
جای دیگر نمی روم هرگز
دستگیر گدا فقط حسن است
@hosenih
در هیاهوی این جهان غریب
با غمم آشنا فقط حسن است
دست بی منتی که می گردد
پیِ هر بی نوا فقط حسن است
با جذامی گوشه گیر شهر
آنکه شد هم غذا فقط حسن است
حسرت زر شدن اگر داری
نظر کیمیا فقط حسن است
@hosenih
آنکه دنبال دوستان خودش
هست روز جزا فقط حسن است
صاحب روح و جان عاشق من
از همان ابتدا فقط حسن است
آنکه مانند دست های پدر
شده دست خدا فقط حسن است
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
حُسن بی انتها فقط حسن است
بی نهایت عطا فقط حسن است
آبشار همیشه سرشار از
لطف و جود و سخا فقط حسن است
جای دیگر نمی روم هرگز
دستگیر گدا فقط حسن است
در هیاهوی این جهان غریب
با غمم آشنا فقط حسن است
دست بی منتی که می گردد
پیِ هر بی نوا فقط حسن است
با جذامی گوشه گیر شهر
آنکه شد هم غذا فقط حسن است
حسرت زر شدن اگر داری
نظر کیمیا فقط حسن است
آنکه دنبال دوستان خودش
هست روز جزا فقط حسن است
صاحب روح و جان عاشق من
از همان ابتدا فقط حسن است
آنکه مانند دست های پدر
شده دست خدا فقط حسن است
شاعر: #حسن_کردی
89.9K
#یا_مولا_مدد
حضرت رضا علیه السلام
دو بند اخر به لهجه ی مشهدی
۱
سلام آقا جون سلام بازم منم
مگه می تونم ازت دل بکنم
تا که شیشه ی غرورم نشکنه
به کسی غیر تو رو نمی زنم
تو پادشاهمی_کوه تکیه گاهمی
آهوی بی کسم_تنها سرپناهمی
یا علی موسی الرضا سلطان عشق
۲
گرچه توی نوکری آخِر می شم
روسیاهم تو حرم طاهر می شم
وقتی که گره گره میشه کارم
میام از باب الجواد زائر می شم
دست خودم نبود_بسکه تو دل آرایی
توی صف ضریح_جا زدم یه وقتایی
یا علی موسی الرضا سلطان عشق
۳
دست ما تنگه و دل تو قفسه
صحن آزادی تو باز هوسه
دنیا باشه مال آقازاده ها
گوشه ی صحنت برای ما بسه
کارم زیارته_کار تو هدایته
قرار ما و تو_سه جا تو قیامته
یا علی موسی الرضا سلطان عشق
۴
#لهجه_مشهدی
از همو بِچگیا ديوِنتُم
مِثه كِفترات مويُم حيرونِتم
با اجازه به خودُم وعده دِدُم
كه شب اول قبر مهمونِتُم
سايه ي سَرُمي مِهرِبون ياورُمي
تو مهرِبون تر از بابا و مادرُمي
٥
وَختايي كه گِره مُفته به كارام
مِدِنُم دل ناگرون مِشي بِرام
حال زندگیِ خيليا بده
حال مو كه خوبه به لطف آقام
هر چی از کرَمِت بُگم بازم کمه
با تو دلُم آقا قرصِه و محكمِه
#حسن_کردی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
.
#زمزمه
#شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها
رو صورتت مونده چند تا خطِ نیلی
خیلی بهم ریخته چهره ات از سیلی
جا پای هیزم ها تو خونمون باقی ست
سه ماهه تو چشمات یه لکه خون باقی ست
آتیشا افتاد رو دست و بازوت روی سر و روت ای وای
خودم می دیدم که در سوخته افتاد رو پهلوت ای وای
۲
تو خون شنا کردی با بدن زخمیت
عبامو انداختم روی تن زخمیت
تا که به هوش اومد چشمای بی حالت
اومدی دنبالم با اون پر و بالت
رو خاک کوچه یه خطی از خون کشیده می شد از تو
دامن حیدر با ضرب قلاف بریده می شد از تو
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
#حسن_کردی
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#طلیعه_فاطمیه
نامت همیشه زمزمه ی بی امان ماست
ما اهل خاک و روضه ی تو آسمان ماست
در زیر سقف روضه ات ای صبح بی غروب
تنهاترین مجال تنفس، از آن ماست
محتاج نور نیست هر آنکس تو را شناخت
مهرت چراغ خانه ی هر دو جهان ماست
مادر شدی و لحظه به لحظه حواس تو
در پیش "اعتقاد دل" و "آب و نان" ماست
ذکر شریف فاطمه، ای خیر دستگیر
سنگین ترین عبادت روی زبان ماست
داغ تو را نه اینکه فقط گریه می کنیم
امروز درس فاطمیه، امتحان ماست
واجب ترین فریضه ی ما فاطمیه است
این اعتقاد قاطبه ی دوستان ماست
صورت کبود روضه ی دیوار و کوچه ایم
این زخم های سرخ همیشه نشان ماست
جان داده ای به راه امامت که همچنان
نام علی هنوز بلند از اذان ماست
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مدح
بی نیاز از تمام دنیاییم
مستمند نگاه زهراییم
عزت جاودانه می خواهیم
رحمت مادرانه می خواهیم
فاطمه ای یگانه خلقت
سوره ی مهربانی و رحمت
مثل باران نور می باری
تاج لولاک روی سر داری
نغمه ی آسمانی توحید
مشرق نور یازده خورشید
بر بلندای نور و ایمانی
حجت الله بر امامانی
آسمانها ز نور چشمانت
ملک الموت هم به فرمانت
پشت پرچین خانه ات جبریل
آمده مستمند احسانت
و پدر پشت بوسه ها می دید
آسمان را میان دستانت
نور شبهای چادرت بانو
کرده محراب را غزل خوانت
می شود دیدنی جمال علی
وقت اعجاز صوت قرآنت
برده هوش از سر تمامی شهر
عطر خرمای سهم سلمانت
بی تو خورشید سنگ تاریک است
با تو تا عرش راه نزدیک است
پاسخ رنج های دنیایت
در قیامت "لَسوفَ یُعطیکَ" است
در عبادت عظیم و نستوهی
به تو زیبد "نَفَخْتُ مِن روحی"
تو صراط کمال دنیایی
زهره ی بی زوال دنیایی
صفتی نیست قابلت باشد
چه کلامی معادلت باشد؟
"یُطعِمونَ الطَعامِ" سوره ی دهر
آیه ای از فضائلت باشد
انسیه حوریه و یا انسان
تا کجا حد فاصلت باشد
قبل خلقت که امتحان دادی
به خدا خویش را نشان دادی
نور اگر پاک دامنی دارد
از جمال تو روشنی دارد
پدرت جمله ی "فِداها"یش
یک جهان حرف گفتنی دارد
بر پدر مایه ی مباهاتی
نور یک اربعین مناجاتی
کوری چشم ابتران حسود
مادر نسل پاک ساداتی
روز محشر در آن پریشانی
صاحب برترین مقاماتی
صورتت رو گرفت از دنیا
بلکه از آن دو چشم نابینا
آفتاب از حجابتان روشن
واژه ها در مقابلت الکن
با ولای تو زندگی کردیم
در کلاس تو بندگی کردیم
در پناه دعای روشن نور
تبِ دنیا شد از جهانم دور
بی پناهم پناه می خواهم
خسته ام تکیه گاه می خواهم
ای همه عرش و فرش پابستت
ای فدای جریحه ی دستت
قبر مخفی ت میزند فریاد
تا ابد بر سقیفه نفرین باد
ای که سرچشمه ی بهاری تو
به چه جرمی بنفشه زاری تو
یاس هجده بهار دیده چرا
ذکر عجل وفات داری تو
نود و پنج روز بارانی
لحظه ها را به انتظاری تو
ای که بر ماه چهره ات مادر
طاقت برگ گل نداری تو
آه از دست شوم آن نامرد
آه از خنده های آن ولگرد
وسط کوچه اتفاق افتاد
ناگهان ماه در محاق افتاد
از خجالت زمین ترک برداشت
صورتت داغی از فدک برداشت
رد شوم از فضای آن کوچه
از غم ماجرای آن کوچه
بگذرد این جهان جهانی که...
می رسد آن زمان زمانی که...
ذولفقار از نیام می جوشد
از زمین انتقام می جوشد
وارث روزگار می آید
یوسفت با بهار می آید
#حسن_کردی
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
آنروز سوخت پای علی زندگانی ات
آتش گرفت جان من از نیمه جانی ات
ای آرزوی سوخته از تند باد درد
ای مرهم غریبی من، هم زبانی ات
آیینه ی شکسته ی مجروح مرتضی
شلاق آتش از تو گرفته جوانی ات
نقش خراش سامریِّ شهر مانده است
ماه کبود من به رخ آسمانی ات
از مردمی که سفره ی شان پر شد از فدک
هیزم رسید در عوض مهربانی ات
با خاطرات کوچه به مسجد رسید ی و
چشم سقیفه کور شد از خطبه خوانی ات
دیوار میکند کمکت راه می روی
#حسن_کردی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مدح
بی نیاز از تمام دنیاییم
مستمند نگاه زهراییم
عزت جاودانه می خواهیم
رحمت مادرانه می خواهیم
فاطمه ای یگانه خلقت
سوره ی مهربانی و رحمت
مثل باران نور می باری
تاج لولاک روی سر داری
نغمه ی آسمانی توحید
مشرق نور یازده خورشید
بر بلندای نور و ایمانی
حجت الله بر امامانی
آسمانها ز نور چشمانت
ملک الموت هم به فرمانت
پشت پرچین خانه ات جبریل
آمده مستمند احسانت
و پدر پشت بوسه ها می دید
آسمان را میان دستانت
نور شبهای چادرت بانو
کرده محراب را غزل خوانت
می شود دیدنی جمال علی
وقت اعجاز صوت قرآنت
برده هوش از سر تمامی شهر
عطر خرمای سهم سلمانت
بی تو خورشید سنگ تاریک است
با تو تا عرش راه نزدیک است
پاسخ رنج های دنیایت
در قیامت "لَسوفَ یُعطیکَ" است
در عبادت عظیم و نستوهی
به تو زیبد "نَفَخْتُ مِن روحی"
تو صراط کمال دنیایی
زهره ی بی زوال دنیایی
صفتی نیست قابلت باشد
چه کلامی معادلت باشد؟
"یُطعِمونَ الطَعامِ" سوره ی دهر
آیه ای از فضائلت باشد
انسیه حوریه و یا انسان
تا کجا حد فاصلت باشد
قبل خلقت که امتحان دادی
به خدا خویش را نشان دادی
نور اگر پاک دامنی دارد
از جمال تو روشنی دارد
پدرت جمله ی "فِداها"یش
یک جهان حرف گفتنی دارد
بر پدر مایه ی مباهاتی
نور یک اربعین مناجاتی
کوری چشم ابتران حسود
مادر نسل پاک ساداتی
روز محشر در آن پریشانی
صاحب برترین مقاماتی
صورتت رو گرفت از دنیا
بلکه از آن دو چشم نابینا
آفتاب از حجابتان روشن
واژه ها در مقابلت الکن
با ولای تو زندگی کردیم
در کلاس تو بندگی کردیم
در پناه دعای روشن نور
تبِ دنیا شد از جهانم دور
بی پناهم پناه می خواهم
خسته ام تکیه گاه می خواهم
ای همه عرش و فرش پابستت
ای فدای جریحه ی دستت
قبر مخفی ت میزند فریاد
تا ابد بر سقیفه نفرین باد
ای که سرچشمه ی بهاری تو
به چه جرمی بنفشه زاری تو
یاس هجده بهار دیده چرا
ذکر عجل وفات داری تو
نود و پنج روز بارانی
لحظه ها را به انتظاری تو
ای که بر ماه چهره ات مادر
طاقت برگ گل نداری تو
آه از دست شوم آن نامرد
آه از خنده های آن ولگرد
وسط کوچه اتفاق افتاد
ناگهان ماه در محاق افتاد
از خجالت زمین ترک برداشت
صورتت داغی از فدک برداشت
رد شوم از فضای آن کوچه
از غم ماجرای آن کوچه
بگذرد این جهان جهانی که...
می رسد آن زمان زمانی که...
ذولفقار از نیام می جوشد
از زمین انتقام می جوشد
وارث روزگار می آید
یوسفت با بهار می آید
#حسن_کردی