#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_شهادت
طنین عشق به مافوق کهکشان می رفت
صدای شورِ بشر تا به لامکان می رفت
نَفَس نَفَس پَر و بال فرشتگان می رفت
خبر به دست ملائک به آسمان می رفت
تمام عرش ز شوق شنیدش پا شد
خبر رسید به بالا..،حسین بابا شد
به رودخانه تمنای وصل دریا داد
به جبرئیل کمی فرصت تماشا داد
به دست مریم اربابمان،مسیحا داد
خدا هدیه ی خود را به اُم لیلا داد
عروس فاطمه یک دستهگل به بار آورد
برای دلبر کُون و مکان نگار آورد
@hosenih
گلاب های جهان مست عطر شببویند
هزار شانهبهسر لابهلای گیسویند
تمام بیشه به دنبال ناز آهویند
به شیرزاده به غیر از علی چه می گویند؟!
حسین،کاخ عبادات را بنایش کرد
برای بار نخستین علی صدایش کرد
ستاره تا که نگاهی به قرص ماه انداخت
نماز بندگی عرش را به راه انداخت
هزار یوسف دلداده را به چاه انداخت
تمام آینه ها را به اشتباه انداخت
دو تیغ ابروی اکبر به مرتضی رفته
چِقَدر خُلقاً و خَلقاً به مصطفی رفته
خبر دهید به خُم ها شراب ناب آمد
به چشمهسار بگوئید روح آب آمد
به گوش شب برسانید آفتاب آمد
کریم زاده ای از نسل بوتراب آمد
نبی که نیست ولیکن نبوتش علنی است
اصول تربیت او حسینی و حسنی است
از آن زمان که گِلم را به عشق اَفشُردند
مرا به دست کسی غیر یار نسپردند
تمام شهر ز خوانش طعام می بُردند
هزار جُون سر سفره اش نمک خوردند
فقیرهای درش گرم سروری هستند
غلام های حسین از دم اکبری هستند
به آفتاب بگو خلوتی اجاره کند
به ذره گر نظر لطف،ماهپاره کند
اگر به خاک سرِ کوی خود اشاره کند
به آسمان رود و عرش را نظاره کند
هنوز برکه ی ما عکس ماه را دارد
گدای پشت درش حکم شاه را دارد
شکوه کوهِ حرا شانه های شهزاده
عبای سبز محمد عبای شهزاده
قیامتی است نماز عِشای شهزاده
بلال ها همه مات صدای شهزاده
علی به کنگره ی شهر تا اذان می گفت
حسینِ فاطمه در هر فراز..،جان می گفت
نسیم با سر زلفش همیشه درگیر است
غلاف آهنی اش جایگاه شمشیر است
لب تشهدی اش پرتگاه تکبیر است
درست مثل اباالفضل این پسر،شیر است
همیشه شانه به شانه کنار عباس است
به نام حضرت زهرا چقدر حساس است
عقاب از نفس کرکسی نمی ترسد
نهال سبز ز خار و خَسی نمی ترسد
رقیه در بغلش از کسی نمی ترسد
ز درد و غصه و دلواپسی نمی ترسد
رشید اهل حرم،رهبر سپاه حسین
پناه فاطمیات است جانپناه حسین
بنا بر این شده مثل عمو علم بزند
تمام لشکر کفار را بهم بزند
و قبل از آنکه دمِ رفتن از حرم بزند
کمی برای پدر جانِ خود قدم بزند
چِقَدر با قد و بالاش عشق می کرده
حسین وقت تماشاش عشق می کرده
مخدّرات برایش نقاب آوردند
برای نور جبینش حجاب آوردند
حنای سرخ به قصد خضاب آوردند
برای بازِ شکاری عقاب آوردند
تمام خیمه در این لحظه اضطراب گرفت
پدر برای علیْ اکبرش رکاب گرفت
دلاورانه به کشتار خصم تیغ گشود
به ضربه ای سر و دست از عدوی پست ربود
به کوری همه ی آن حرامیان حسود
حسین با رجز او به وجد آمده بود
شبیه صاعقه بر فرق کفر می بارد
علی علیِ علی اکبر آفرین دارد
@hosenih
چه می شود که کسی ناگهان کمین بخورد
چه می شود که پری تیرِ سهمگین بخورد
چه می شود اگر ابروی ماه چین بخورد
خدا نیاورد این مصطفی زمین بخورد...
قد بزرگ عشیره دم حرم تا شد
خبر رسید که شهزاده ارباًاربا شد
لهوفِ ماه گرفتار پنجه ی شب شد
ورق ورق همه ی دشت از او لبالب شد
رشید خیمه لگدمال سُم مرکب شد
چگونه پیکر او در عبا مرتب شد؟!
نپرس اینکه چه آمد به روز اکبر او
هنوز مثل معماست شکل پیکر او
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
منت خدای را که شب غم سرآمده
صبح وصال با همه خوبی بر آمده
درمشرق جلالت خورشید کربلا
ماهی ز آفتاب فروزانتر آمده
@hosenih
خورشید هم به گرد شکوهش نمیرسد
این ماه کز حریم حسینی بر آمده
زیبا رخی که آمده درخانه ی حسین
پیغمبر است یا که علی اکبر آمده
درخلق و خلق و صورت و سیرت چنان نبی
باور کن ای مدینه که پیغمبر آمده
@hosenih
تبریک بر حسین که امشب پدر شده
لیلا عروس فاطمه هم مادر آمده
سرچشمه ی جدا شده از کوثر بهشت
آئینه ی تمام پیام آور آمده
دارد حسین شوق مضاعف که بهر او
تنها نه یک پسر که بر او یاور آمده
@hosenih
نام علی برای حسین است افتخار
این افتخار با پسرش اکبر آمده
آن خال هاشمی که ز زینب ربوده دل
سیراب بوسه ی پدر و مادر آمده
عشق مجسم است که در دیده جلوه کرد
روح مجرد است که در پیکر آمده
@hosenih
گیسوی او روایت حبل المتین کند
ابروی ذوالفقاری او صفدر آمده
کمتر گلی به خوبی او دیده شهر وحی
گلخانه ای که آن همه گل پرور آمده
زیبایی جمال علی را نداشته است
هرجا ملک به صورت انسان در آمده
@hosenih
یوسف که دلبرانه دل از مصریان ربود
دیوانه ی کرشمه ی این دلبر آمده
قرآن کند وجاهت یوسف بیان ولی
یوسف بیا ببین ز تو زیباتر آمده
اکبر که حُسن از رخ او وام برده است
اکبر که چرخ در بر او اصغر آمده
@hosenih
از منطقش مپرس که چون مصطفی بود
از صولتش مگوی که چون حیدر آمده
انگشتر رسالت خیرالانام را
از مخزن مشیت حق گوهر آمده
بهر دفاع از حرم قدس کربلا
این تکسوار عشق به جان و سر آمده
@hosenih
ششگوشه قبر حضرت او عقل دید و گفت
جانم که پیش پای پدر با سر آمده
از ما سلام باد به ششگوشه مرقدش
آنجا که قبله ی حرم داور آمده
فردا بهشت عاشق و مشتاق زائری است
که امروز عاشقانه سوی این در آمده
@hosenih
منت خدای را که موید دوباره هم
مدحتگر حسین و علی اکبر آمده
شاعر: استاد #سیدرضا_موید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
فلک یک آسمان خورشید و ماه و اختر آورده
ملک ساغر به بزم عاشقان از کوثر آورده
به مکّه آمنه بار دگر پیغمبر آورده
و یا بنت اسد از جوف کعبه حیدر آورده
و یا امّ البنین ماه محمّد منظر آورده
عروس فاطمه لیلا علیّ اکبر آورده
@hosenih
جمال بی مثال حیّ سرمد زاده ای لیلا
خدا را بهترین عبد مؤیّد زاده ای لیلا
پسر زادی و یا روح مجرّد زاده ای لیلا
به خُلق و خوی و منطق هر سه احمد زاده ای لیلا
محمّد را محمّد را محمّد زاده ای لیلا
قیامت قامتی زادی که با خود محشر آورده
الا ای رهروان حقّ چراغ راه پیدا شد
جوانان جهان را رهبری آگاه پیدا شد
بشارت اهل دل را ملک دل را شاه پیدا شد
به روی شانۀ شمس ولایت ماه پیدا شد
ولیّ الله، فرزند ولیّ الله پیدا شد
زهی مامی که فرزند ولایت گستر آورده
جمال بی مثال حضرت ربّ جلیل است این
حسین و حیدر و زهرا و احمد را سلیل است این
رخش جّنت، لبش کوثر، دهانش سلسبیل است این
کلیم است این، مسیح است این، ذبیح است این، خلیل است این
ز آل الله در دشت بلا اوّل قتیل است این
برای هدیه در راه خدا دست و سر آورده
سزد جبریل از کوثر وضو گیرد زبان شوید
مگر از غنچه ی لبهاش گل در وصف او روید
ملک در مصحف رخسار او روی خدا جوید
بشر عطر محمّد را ز باغ خُلق او بوید
نه تنها یوسف زهرا، که دشمن مدح او گوید
به حیرت خصم را هم این خدایی منظر آورده
@hosenih
سلام انبیا بر غیرت و اخلاص و ایمانش
درود جان و تن تا صبح محشر بر تن و جانش
چه قابل جان من همه عالم به قربانش
حسین ابن علی بگرفته و بوسد چو قرآنش
سزد تفسیر گردد سوره ی والشّمس در شانش
مگو، کز مهر گردون هم رخی زیباتر آورده
رخش جنّت، قدش طوبی، دلش کعبه، لبش زمزم
پیامش روح قرآن و کلامش آیت محکم
به تار طرّه اش بسته حیات عالم و آدم
نه تنها بیت ثارالله جهان از او شده خرّم
ملایک در سما بگرفته اند این ذکر را با هم
که لیلا بر حسین ابن علی پیغمبر آورده
سلام الله بر لیلا و این پاکیزه فرزندش
به بازوی ولی الّلهی وجه خداوندش
ملایک دستبوس و انس و جان تا حشر پابندش
شرافت آستانبوس و شهادت آبرومندش
حسین و مجتبی و زینب و عبّاس بوسندش
سپهر حسن را این پاک مادر محور آورده
نبّوت بر جمال کبریایی منظرش نازد
امامت بر دم گرم شهادت پرورش نازد
بزرگی سر فرود آورده بر خاک درش نازد
شفاعت بر کرامت های روز محشرش نازد
شهادت بر همه گلزخمهای پیکرش نازد
شجاعت بر دو بازویش سلام از حیدر آورده
جوانان جهان آیینه دار خطّ و آیینش
ندیده تا شهادت جز خدا چشم خدا بینش
به وقت حمله دشمن هم گشاید لب به تحسینش
عجب نبود اگر خون بگذرد از عرشه ی زینش
عطش گلبوسه ها بگرفته از لبهای شیرینش
اگر چه بر پدر دریایی از چشم تر آورده
زمین رزمگاه معرکه بدر و پیمبر او
قتال پهندشت کربلا صفّین و حیدر او
به رزم صحنه ی عاشور ثارالله دیگر او
زعیم و اسوه ی رزمندگان تا صبح محشر او
ز آل الله روز جان فشانی پیشروتر او
به حق ایمانی از کوه گران محکمتر آورده
سلام ای آفتاب سرخ عاشورا علی اکبر
درود ای آرزوی یوسف زهرا علی اکبر
گل باغ جنان در دامن صحرا علی اکبر
تویی در بزم جان ماه جهان آرا علی اکبر
کرامت کن برات کربلا ما را علی اکبر
که داغ کربلایت ناله از دلها برآورده
@hosenih
تو قرآنی تو فرقانی تو یاسینی تو طاهایی
تو در کوی ذبیح الله اعظم ذبح عظمایی
تو اوّل کشته در دشت بلا از آل زهرایی
تو از صبح ولادت تا شهادت عشق بابایی
تو در دشت بلا همچون شجر در طور سینایی
که نخل «میثم» از باغ کمالاتت بر آورده
شاعر: استاد #غلامرضا_سازگار
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_شهادت
ملائک در تو حیرانند ای پيغمبر ثانی
تو را باید بخوانند آسمان ها با چه عنوانی
دل اهل حرم را می بری وقت رجز خوانی
اگر سربند یا زهرا ببندی روی پیشانی
به یمن مقدمت دنیای ما آباد شد آباد
خدا با خلقت تو احمدی دیگر به دنیا داد
@hosenih
همان روز ازل با خنده ات صد ها دل و جان رفت
مَلَک از جام عشقت مست شد، افتان و خیزان رفت
از آهنگ اذانت کافر از کویت مسلمان رفت
گدا آمد درِ این خانه روزی خورد و سلطان رفت
من از گرمای عشقت در دلم آتشفشان دارم
که هر چه دارم از پابوسی این آستان دارم
تو هم مثل عمویت در رگت خون علی جاری ست
تو هم مثل عمویت ضربه هایت مهلک و کاری ست
پس از عباس کارت در دل لشکر علمداری ست
که جنگ تن به تن با نسل حیدر کار دشواری ست
تویی پیروز هر میدان تویی در جنگ ها غالب
گره خورده ست نامت با علی بن ابی طالب
یقین با رمز و راز آفرینش آشنا هستی
که تو لبیک گویِ قصه ی قالو بلی هستی
چه سرداری! عصای پیری خون خدا هستی
حسن شیر جمل بود و تو شیر کربلا هستی
عصای پیری خون خدا! ای هستی زینب
فلک لرزید آنجایی که می افتادی از مرکب
@hosenih
تو افتادی و عالم بر سر ارباب شد آوار
لگدها خورد پهلوی تو و _تاریخ شد تکرار
تو هم مثل پدر شد آسمان پیش نگاهت تار
دگر کار عبا هم نیست جمع پیکرت انگار
شدی دوره، چه آمد بر سر آن قد رعنایت
پدر افتاده از پا پیش جسم اربااربایت
شاعر: #احسان_نرگسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
آن شب که از جام لبت انگور می ریخت
در پیش پاهای تو کوه طور می ریخت
از چهرهء مشکل گشایت نور می ریخت
لیلا تمام غصه ها را دور می ریخت
اشک دو چشمت عمه را بی تاب می کرد
زهرا تو را تقدیم بر ارباب می کرد
اسرار قرآن در تجلّی تو گُم بود
اشک تو تفسیر "سَقاهُم رَبُّهُم" بود
تصویر حج در برکه ای نزدیک خُم بود
عشق حسین و خواهش روز دهم بود
از خاک پای تو طلا می آفریدند
از ذکر لبهایت دعا می آفریدند
@hosenih
این قدّ و بالا قدّ و بالای حسین است
این نور سیما نور سیمای حسین است
لبخندهای تو مسیحای حسین است
نام قشنگت نام بابای حسین است
تو آمدی هرچه گدا آقا شد امشب
تو آمدی آقای ما بابا شد امشب
یک طیف در دنیا سعادت می پسندند
یک قوم تسبیح و عبادت می پسندند
یک عده مجنونند ارادت می پسندند
ما را گدای خانه زادت می پسندند
لیلاترین لیلای عالم دلبری کن
حیدر که بودی یاعلی، پیغمبری کن
الله، اسم اکبرش را در تو دیده
حیدر روی پیغمبرش را در تو دیده
زهرا جلال حیدرش را در تو دیده
زینب حیای مادرش را در تو دیده
یکبار علی اکبر نوشتم پنج تن شد
خواندم ترا ابن الحسین، ابن الحسن شد
از عرش می گیرم سراغ یاربت را
تشنه شدم توحیدِ اذکار لبت را
تقدیس خواهم کرد کار هر شبت را
آنجا که می گیری رکاب زینبت را
زهرا به تو اجر عبادت داده اکبر
این کار را عباس یادت داده اکبر
میخواستم پیدا کنم شور و شعف را
گم کرده ام در بین مضمون ها هدف را
دیوانه ام برهم زدم هر وعده صف را
دیدم به عشق چشم تو خواب نجف را
گرچه نخوردم باده اما مستِ مستم
این چشم مست تو چه کاری داده دستم
عمامه بسته بر سرِ اکبر، ابالفضل
دارد روی لب یکسره اکبر، ابالفضل
در کربلا بال و پرِ اکبر، ابالفضل
از میمنه تا میسره اکبر، ابالفضل
اسم شب عباس و اکبر یاعلی بود
در اصل، در کرببلا سقا علی بود
بیگانه رفت از کوی تو دردآشنا نه
من می روم از عالم از پیش شما نه
درمان کن امراض دلم را با دوا نه
سال هزار و چارصد، بی کربلا نه
پایین پا بر عاشقانت جا ندادند
سهمیهء شش گوشهء ما را ندادند
@hosenih
آمد حسین و گفت نایی که نداری
ممنونم از دست جدایی که نداری
زانو کشانم پیش پایی که نداری
من ماندم و این تکه هایی که نداری
افتادنت در بین صحرا دردسر داشت
ای کاش میشد بوسه از کام تو برداشت
افتادی و بی معطلی آتش گرفتم
بابا در این مستاصلی آتش گرفتم
دیدم تو را هرجا علی آتش گرفتم
عمه کنار من ولی آتش گرفتم
مرگ من و داغ تو با هم بود اینجا
صد تا عبا هم داشتم کم بود اینجا
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
آن شب که از جام لبت انگور می ریخت
در پیش پاهای تو کوه طور می ریخت
از چهرهء مشکل گشایت نور می ریخت
لیلا تمام غصه ها را دور می ریخت
اشک دو چشمت عمه را بی تاب می کرد
زهرا تو را تقدیم بر ارباب می کرد
اسرار قرآن در تجلّی تو گُم بود
اشک تو تفسیر "سَقاهُم رَبُّهُم" بود
تصویر حج در برکه ای نزدیک خُم بود
عشق حسین و خواهش روز دهم بود
از خاک پای تو طلا می آفریدند
از ذکر لبهایت دعا می آفریدند
این قدّ و بالا قدّ و بالای حسین است
این نور سیما نور سیمای حسین است
لبخندهای تو مسیحای حسین است
نام قشنگت نام بابای حسین است
تو آمدی هرچه گدا آقا شد امشب
تو آمدی آقای ما بابا شد امشب
یک طیف در دنیا سعادت می پسندند
یک قوم تسبیح و عبادت می پسندند
یک عده مجنونند ارادت می پسندند
ما را گدای خانه زادت می پسندند
لیلاترین لیلای عالم دلبری کن
حیدر که بودی یاعلی، پیغمبری کن
الله، اسم اکبرش را در تو دیده
حیدر روی پیغمبرش را در تو دیده
زهرا جلال حیدرش را در تو دیده
زینب حیای مادرش را در تو دیده
یکبار علی اکبر نوشتم پنج تن شد
خواندم ترا ابن الحسین، ابن الحسن شد
از عرش می گیرم سراغ یاربت را
تشنه شدم توحیدِ اذکار لبت را
تقدیس خواهم کرد کار هر شبت را
آنجا که می گیری رکاب زینبت را
زهرا به تو اجر عبادت داده اکبر
این کار را عباس یادت داده اکبر
میخواستم پیدا کنم شور و شعف را
گم کرده ام در بین مضمون ها هدف را
دیوانه ام برهم زدم هر وعده صف را
دیدم به عشق چشم تو خواب نجف را
گرچه نخوردم باده اما مستِ مستم
این چشم مست تو چه کاری داده دستم
عمامه بسته بر سرِ اکبر، ابالفضل
دارد روی لب یکسره اکبر، ابالفضل
در کربلا بال و پرِ اکبر، ابالفضل
از میمنه تا میسره اکبر، ابالفضل
اسم شب عباس و اکبر یاعلی بود
در اصل، در کرببلا سقا علی بود
بیگانه رفت از کوی تو دردآشنا نه
من می روم از عالم از پیش شما نه
درمان کن امراض دلم را با دوا نه
سال هزار و چارصد، بی کربلا نه
پایین پا بر عاشقانت جا ندادند
سهمیهء شش گوشهء ما را ندادند
آمد حسین و گفت نایی که نداری
ممنونم از دست جدایی که نداری
زانو کشانم پیش پایی که نداری
من ماندم و این تکه هایی که نداری
افتادنت در بین صحرا دردسر داشت
ای کاش میشد بوسه از کام تو برداشت
افتادی و بی معطلی آتش گرفتم
بابا در این مستاصلی آتش گرفتم
دیدم تو را هرجا علی آتش گرفتم
عمه کنار من ولی آتش گرفتم
مرگ من و داغ تو با هم بود اینجا
صد تا عبا هم داشتم کم بود اینجا
شاعر: #رضا_دین_پرور
🌹 #حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
باخلق پیمبر آمده...ای جانم
باهیبت حیدر آمده... ای جانم
تبریک ملائکه بهم می گویند
زیرا علی اکبر آمده...ای جانم
شاعر: #سیدمجتبی_شجاع
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
در شباهت به نظر نفسِ پیمبر شده است
بی جهت نیست که اسمش علی اکبر شده ست
چه بگویم من از آن ذات که ممسوسِ خداست
اکبر است و صفت اکبر، مخصوصِ خداست
حرکات و سکنات و وجناتش طاها
مادرش آمنه بوده ست مگر یا لیلا؟
با همه، خُلقِ عظیمش سرِ احسان دارد
این پیمبر چه قدر تازه مسلمان دارد
@hosenih
ماه عالم شده از دیدن رویش سرمست
"پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست"
سنگ در دستش از اعجاز، قمر میگردد
گر به خورشید بگوید نرو، برمیگردد
جان علی، جسم نبی، جلوه ی کوثر بوده
سرّ لولاک، ازاول علی اکبر بوده
هر زمان عطر حضورش به هوا برمیخواست
نفس پنج تن آل عبا بر میخواست
ذاتش آئینه در آئینه پیمبر گشته
بارها از شب معراجِ خودش برگشته
قاب قوسینِ خداوند خمِ ابرویش
زد قدم زینب کبری به سر زانویش
بی نقاب آمدنش پیش عمو دیدنی است
به ابالفضل قسم قامت او دیدنی است
چه بگویم من از آن سروِ خرامانِ بهشت
حرف حق را قلم خواجه ی شیراز نوشت:
"شاه شمشاد قدان، خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان"
زلفش آنروز که در دست نسیم افتاده
سمت و سو داده به تحریر موذن زاده
کربلا هم عطشش چندبرابر شده بود
تشنه ی صوت اذان علی اکبر شده بود
أشهدُ أنّ به این مرد ولی باید گفت
اشهدُ أنّ علی بعدِ علی باید گفت
جلوی چشم پدر، رد شدنش را عشق است
أشهدُ أنّ محمّد شدنش را عشق است
باد آورده به همراه، شمیم #صلوات
میوزد بر سر کوی تو نسیم #صلوات
ابر رحمت تویی و تشنه ی الطافِ تو دشت
مشک از چشمه ی چشمان تو پر برمیگشت
کیستی ای که پیمبر شدی از کل جهات
باز هم بر گل روی علی اکبر #صلوات
چشم دنیا به تنت جامه ی احسان دیده ست
حسنی بودن تو بر چه کسی پوشیده ست؟
رحمت واسعه ای، اسب تو از روی کرم
وسط لشکر دشمن زده ناگاه قدم
میروی پشت سرت باد شده پا به رکاب
نام اسب تو عقاب است، عقاب است عقاب
@hosenih
میشود صید نگاهت دل میدان حتی
باز شد روی تو آغوش بیابان حتی
رفتی آنگونه که شد دشت پر از عطر تنت
کربلا رنگ گرفت از نفس پیرهنت
ذات تو گرچه خلاصه شده ی پنج تن است
بعد تو دشت پر از عطر حسین و حسن است
بیشتر ریخت بهم رفتن تو قاسم را
کشت داغ تو جوانان بنی هاشم را
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
رسیده دلبری دیگر علی اکبر علی اکبر
نگو دلبر بگو گوهر علی اکبر علی اکبر
چه مولودی چه فرزندی عجب معشوق دلبندی
کمی از عرش بالاتر علی اکبر علی اکبر
@hosenih
نگاه نافذش حیدر دل آیینه اش کوثر
قد و بالاش پیغمبر علی اکبر علی اکبر
همین که روی پا یا دوش بابا می نشست انگار
نبی می رفت بر منبر علی اکبر علی اکبر
ز نامش هم به سر تا پای دشمن لرزه می افتد
به تنهایی ست یک لشکر علی اکبر علی اکبر
@hosenih
چه می گویند جز این ذکر، روز و شب کبوترها
علی اصغر علی اصغر علی اکبر علی اکبر
به حق این شب اعظم الهی دست ما را هم
بگیرد در صف محشر علی اکبر علی اکبر
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
کلامی را نمیبینم که شاَنش را عیان سازد
مگر لطف خدا جاری کلامی بر زبان سازد
مقامی را که ممسوس است در ذات خداوندی
چگونه میتواند چون منی آن را بیان سازد
@hosenih
چگونه میتوان گفتن ز مولودی که میلادش
دوباره روی احمد را در این عالم عیان سازد
رُخش احمد قدش حیدر نفسهایش مسیحایی
خدا آورده اورا تاکه رشک انس و جان سازد
از آن خُلق کریمانه که ارث از مجتبی برده
تواند از کرم دریا کران تا بی کران سازد
جنان آمد پدید از گوشه ی لبخند بابایش
در آغوش پدر خندد جنانی در جنان سازد
پِی آب حیاتندو نمیدانند اگر خواهد
جهان پیر را با یک نگاه خود جوان سازد
اگر افتاده از پایی بزن درب سرایش که
زِ هَر افتاده گیرد دست از او یک قهرمان سازد
@hosenih
دلا غافل مشو یکدم ز الطاف علی اکبر
که هر چه از خدا خواهی علی اکبر همان سازد
پدر آمد به بالینش که ای سرو رشید من
مخواه اینگونه داغ تو قد من را کمان سازد
شاعر: #محمدجواد_مطیع_ها
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_شهادت
طُفِیل عشق حسیناند آدمی و پری
تو آمدی، که دل از دلبر جهان ببری
جوانِ خوش قد و بالا! کریم آل حسین!
چنان حسن، به کرامت در این قبیله، سری
تو قلب نسل جوان را، به خود گره زدهای
نشان توست، هر آنجاست از جوان، اثری
@hosenih
برای قلب پریشان مادران شهید
علیِ اکبر لیلا! تو مرهم جگری
به خَلق و خُلق: محمد، مرام و نام: علی
به تو رسیده، چه میراثهای پر گهری
چه کرده است عبور تو با دلش؟ وقتی
که از مقابل چشم حسین، میگذری
ندیده ذات هوالعشق، چون تو مجنونی
فقط حوالهی لیلا ست، اینچنین پسری
تو کیستی؟ که به یک آن، محمدی و علی
تو کیستی؟ که به پا خاست، پیش تو قَمری
به سوی کرب و بلا، راهی است، قافلهای
خوشا به حال سوارانِ با تو همسفری
اذان بگو، که نماز وصال یاران است
بگو که نام علی را به کربلا ببری
چگونه شِبه نبی! در کمین جسم تو اَند؟
«تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری»
رسید جان جهان، بر لبش، از این روضه:
که بوسه زد به لبانت، لبان تشنهتری
@hosenih
وداع با پسری چون تو، میکُشد همه را
دگر ببین، چه کُنَد؟ با دلِ چو او، پدری
قدم بزن، دم آخر، که چشمهای حسین
دوباره بر قد و بالای تو، کُنَد نظری
سلام کردم و باور نمیکنم یارا!
دل شکستهی ما را، به پاسخی نخری
شاعر: #قاسم_صرافان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
ملک قنداقه اش را با شکوه محشر آورده
و گل از خاک پای شاهزاده سر در آورده
برای شاخه ی سدره خدا برگ و بر آورده
گمانم نسل زهرا باز هم پیغمبر آورده
و بعد از لولو و مرجان خدا یک گوهر آورده
@hosenih
همان که مات خود کرده است ماه آسمانی را
به لبخندش دو چندان کرده شوق زندگانی را
محبت را سیادت را رسول مهربانی را
علم کرده است در تاریخ مفهوم جوانی را
که حرفی از تمام حرف ها زیباتر آورده
زمین از ابر رحمت موج زد مانند دریا شد
دم عیسی بن مریم باد زلف این مسیحا شد
نبی بعد نبی در احترام مقدمش پا شد
حواس عرش محو دست های ام لیلا شد
همان دستی که ماهی چون علی اکبر آورده
علی روح جوانی شد که غم از پیر میگیرد
که خورشید از نگاهش نور عالم گیر میگیرد
وقار از راه رفتن های او تاثیر میگیرد
اذان روزی سه نوبت از لبش تکبیر میگیرد
که اسلام از لبان او اذانی دیگر آورده
@hosenih
پس از خورشید تشنه میشود مهتاب هم تشنه
برای دیدن لبهای تو شد آب هم تشنه
زبان میگفت گشته مثل تو ارباب هم تشنه
از آن داغی که شد گهواره ی بی تاب هم تشنه
ببخش این شعر ها را که فقط چشم تر آورده
شاعر: #احمد_حیدری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e