#بند1 #ترجیع_بند
#امیرالمومنین_ع_مدح
تا که این شور را شعور کنم
میروم از نجف عبور کنم
لحظه ای از زمین جدا بشوم
آسمان را کمی مرور کنم
@hosenih
از سلیمان اجازه می گیرم
که خودم را شبیه مور کنم
گریه ها کرده ام برایش تا
شعر را غرق در سرور کنم
من که از شوق مَنْ یَمُتْ یَرَنی
زندگی با خیال گور کنم
آنقدر میزنم صدایش تا
خلوتم را پر از «حضور» کنم
گفتهام «اوریا» که مدحش را
گاهی اوقات از زبور کنم
حرفی از معجزات او بزنم
یادی از نور کوه طور کنم
شرحی از دردهای او بدهم
تا که ایوب را صبور کنم
دل و جان شستشو دهم با اشک
قلب را شیشه ی بلور کنم
@hosenih
با عنایات او وجودم را
خالی از هرچه غیر نور کنم
"مست مست از شراب لم یزلی
سرخوشم سرخوش از ولای علی"
شاعر: #علی_اصغر_یزدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#بند3 #ترجیع_بند
#امیرالمومنین_ع_مدح
نه فقط شاه و سرور است علی
نور خورشید محشر است علی
من نمی گویم او خداست ولی
با چه چیزی برابر است علی
@hosenih
عشق از روز اول است علی
عشق تا روز آخر است علی
فاتح جنگ خندق است علی
فاتح جنگ خیبر است علی
در حقیقت علی ست پیغمبر
در حقیقت پیمبر است علی
@hosenih
نام او مست می کند مارا
ساقی حوض کوثر است علی
"مست مست از شراب لم یزلی
سرخوشم سرخوش از ولای علی"
شاعر: #علی_اصغر_یزدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#بند2 #ترجیع_بند
#امیرالمومنین_ع_مدح
تشنه ام تشنه ی شراب توام
من خرابم اگر خراب توام
مایه ی افتخار من هستی
گرچه من مایه ی عذاب توام
@hosenih
با همه جز تو بی حساب شدم
به امیدی که در حساب توام
باز هم می دهم سلام به تو
باز هم سر خوش از جواب توام
از ازل تو ابوتراب منی
تا ابد ذره ای تراب توام
خطبه های توخط به خط اعجاز
عاجزم عاجز از خطاب توام
@hosenih
واژه ای دست پا شکسته ام
خط خطی هایی از کتاب توام
"مست مست از شراب لم یزلی
سرخوشم سرخوش از ولای علی"
شاعر: #علی_اصغر_یزدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#بند4 #ترجیع_بند
#امیرالمومنین_ع_مدح
آفرینش گدای ثروت او
پادشاهان غلام همت او
تربت کربلا شفاست ولی
مستی ماست دست تربت او
@hosenih
کُشته های بدون زخم نبرد
چشمه ای از شکوه قدرت او
روز مشغول کار و شب بیدار
چه زمانی ست استراحت او ؟؟
گِل بد بو کجا و ...نور خدا
طینت ما کجا و ...طینت او
همه عالم گواه ذلت ما
همه عالم گواه عزت او
بار ما مانده بود روی زمین
جور ما را کشید رأفت او
عاشق از حرف لغو بیزار است
همه جا می کنیم صحبت او
در دو عالم فقیر نیست کسی
که خریده کمی محبت او
@hosenih
تا نجف می رویم قبل از مرگ
که مبادا دهیم زحمت او
"مست مست از شراب لم یزلی
سرخوشم سرخوش از ولای علی"
شاعر: #علی_اصغر_یزدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#بند6 #ترجیع_بند
#امیرالمومنین_ع_مدح
در نجف ذکر باد،هوست فقط
شرح اذکار موبه موست فقط
خواهش مست های ایوانش
قطره ای باده از سبوست فقط
@hosenih
گرچه آب از سرم گذشته ولی
درد من درد آبروست فقط
اشک های مرا زیاد کنید
که طهارت درین وضوست فقط
گوش گوش است وقف او باشد
حرف خوب است حرف دوست فقط
کی! ازین عشق می شویم آگاه
جان که در گودی گلوست فقط
@hosenih
عاشقانه ترین غزل هایم
درخورِ جایگاه اوست فقط
"مست مست از شراب لم یزلی
سرخوشم سر خوش از ولای علی"
شاعر: #علی_اصغر_یزدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#بند5 #ترجیع_بند
#امیرالمومنین_ع_مدح
عاشقانش فراتر از عددند
ازلی بوده و الی الابدند
تا نجف پا برهنه می آیند
مست ها راه خویش را بلدند
@hosenih
ذره ها در کنار ایوانش
بی قرار اند و تشنه ی مددند
عارفان غرق در خیال وصال
عالمان نیز طالب خردند
عاشقان مست جام کوثر او
زاهدان هم به فکر خوب و بدند
به الست و به ربکم سوگند
عده ای امتحان نداده ردند
وحده لا اله الا هو
اهل این خانواده هم احدند
@hosenih
او اگر شمع آستان باشد
همه پروانه اند در صددند
"مست مست از شراب لم یزلی
سرخوشم سرخوش از ولای علی"
شاعر: #علی_اصغر_یزدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
تا که این شور را شعور کنم
میروم از نجف عبور کنم
لحظه ای از زمین جدا بشوم
آسمان را کمی مرور کنم
از سلیمان اجازه می گیرم
که خودم را شبیه مور کنم
گریه ها کرده ام برایش تا
شعر را غرق در سرور کنم
من که از شوق مَنْ یَمُتْ یَرَنی
زندگی با خیال گور کنم
آنقدر میزنم صدایش تا
خلوتم را پر از «حضور» کنم
گفتهام «اوریا» که مدحش را
گاهی اوقات از زبور کنم
حرفی از معجزات او بزنم
یادی از نور کوه طور کنم
شرحی از دردهای او بدهم
تا که ایوب را صبور کنم
دل و جان شستشو دهم با اشک
قلب را شیشه ی بلور کنم
با عنایات او وجودم را
خالی از هرچه غیر نور کنم
"مست مست از شراب لم یزلی
سرخوشم سرخوش از ولای علی"
تشنه ام تشنه ی شراب توام
من خرابم اگر خراب توام
مایه ی افتخار من هستی
گرچه من مایه ی عذاب توام
با همه جز تو بی حساب شدم
به امیدی که در حساب توام
باز هم می دهم سلام به تو
باز هم سر خوش از جواب توام
از ازل تو ابوتراب منی
تا ابد ذره ای تراب توام
خطبه های توخط به خط اعجاز
عاجزم عاجز از خطاب توام
واژه ای دست پا شکسته ام
خط خطی هایی از کتاب توام
"مست مست از شراب لم یزلی
سرخوشم سرخوش از ولای علی"
نه فقط شاه و سرور است علی
نور خورشید محشر است علی
من نمی گویم او خداست ولی
با چه چیزی برابر است علی
عشق از روز اول است علی
عشق تا روز آخر است علی
فاتح جنگ خندق است علی
فاتح جنگ خیبر است علی
در حقیقت علی ست پیغمبر
در حقیقت پیمبر است علی
نام او مست می کند مارا
ساقی حوض کوثر است علی
"مست مست از شراب لم یزلی
سرخوشم سرخوش از ولای علی"
آفرینش گدای ثروت او
پادشاهان غلام همت او
تربت کربلا شفاست ولی
مستی ماست دست تربت او
کُشته های بدون زخم نبرد
چشمه ای از شکوه قدرت او
روز مشغول کار و شب بیدار
چه زمانی ست استراحت او ؟؟
گِل بد بو کجا و ...نور خدا
طینت ما کجا و ...طینت او
همه عالم گواه ذلت ما
همه عالم گواه عزت او
بار ما مانده بود روی زمین
جور ما را کشید رأفت او
عاشق از حرف لغو بیزار است
همه جا می کنیم صحبت او
در دو عالم فقیر نیست کسی
که خریده کمی محبت او
تا نجف می رویم قبل از مرگ
که مبادا دهیم زحمت او
"مست مست از شراب لم یزلی
سرخوشم سرخوش از ولای علی"
عاشقانش فراتر از عددند
ازلی بوده والی العبد ند
تا نجف پا برهنه می آیند
مست ها راه خویش را بلدند
ذره ها در کنار ایوانش
بی قرار اند و تشنه ی مددند
عارفان غرق در خیال وصال
عالمان نیز طالب خردند
عاشقان مست جام کوثر او
زاهدان هم به فکر خوب و بدند
به الست و به ربکم سوگند
عده ای امتحان نداده ردند
وحده لا اله الا هو
اهل این خانواده هم احدند
او اگر شمع آستان باشد
همه پروانه اند در صددند
"مست مست از شراب لم یزلی
سرخوشم سرخوش از ولای علی"
در نجف ذکر باد،هوست فقط
شرح اذکار موبه موست فقط
خواهش مست های ایوانش
قطره ای باده از سبوست فقط
گرچه آب از سرم گذشته ولی
درد من درد آبروست فقط
اشک های مرا زیاد کنید
که طهارت درین وضوست فقط
گوش گوش است وقف او باشد
حرف خوب است حرف دوست فقط
کی! ازین عشق می شویم آگاه
جان که در گودی گلوست فقط
عشقانه ترین غزل هایم
درخورجایگاه اوست فقط
"مست مست از شراب لم یزلی
سرخوشم سر خوش از ولای علی"
🔸شاعر :
#علی_اصغر_یزدی
_______________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_حسین_علیه_السلام
#اشعار_محرم
#عاشورا
#گودال
#مناجات
#غزل
قرار شدکه مجال سخن نداشته باشی
قرارشدکه سری دربدن نداشته باشی
تَقاصِ چوب و لَبَت را طَلب کن ازعُشّاق
درست نیست "اویس قَرن" نداشته باشی
تو پادشاهی و زیبنده نیست در گودال
به دستِ خویش عقیقِ یَمن نداشته باشی
هزار و نُهصد و پنجاه زخم داشته باشی
عباو خاتم و خُود و کفن نداشته باشی
هجوم نیزه و شمشیر ها تو را چرخاند
که فکرِ سر به بَدن داشتن نداشته باشی
رباب آمده، زینب رسیده، مادر هست
که لحظه ای غمِ تنها شدن نداشته باشی
همین که دید سَنان آفتاب سوزان ست
تلاش کرد که تو پیرُهن نداشته باشی
قتیل باشی و روی زمین رها شده باشی
غریب باشی و جا در وطن نداشته باشی
#علی_اصغر_یزدی
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_شام_غریبان
#علی_اصغر_یزدی
روی خاک دشت جسمت نامرتب مانده است
نه ...تو تنها نیستی پیش تو زینب مانده است
یادگار مادرت غارت شد اما جای آن
روی جسمت یادگار سم مرکب مانده است
نیتش خیر است و دارد با عصایش می زند
پیرِ نامردی که در معنای مذهب مانده است
زیر خورشید بیابان پیکرت ماند و سرت
نزد راهب در کلیسا نیمه ی شب مانده است
روضه ی سخت سنان و ساربانت خوانده شد
روضه ی گرگان وحشی مار و عقرب مانده است
قرن ها خواندند از زخم لبت اما هنوز
روضه باید خواند زیرا حق مطلب مانده است
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_حسین_ع_شهادت
در قتلگاه چشم تو سمت خیام بود
دعوا برای غارت رأس امام بود
ای کاش مانده بود لباسی که داشتی
شاید برای مادر تو التیام بود
@hosenih
می گفت شمر بعد علی اصغرش حسین
دیگر توان نداشت و کارش تمام بود
آقا ببخش ،زینب اگر دیر آمده
در قتلگاه دور و برت ازدحام بود
فرمود تا امام علیکن بالفرار
بهر مخدرات فرار التزام بود
@hosenih
عدل علی به کینه ی این قوم علتی ست
این قوم پست در صدد انتقام بود
رأسی که چوب خورد به دندان وبرلبش
آیه به آیه صوت رسایش پیام بود
گیسوی او به قامت نی ناله می سرود
بر اهلبیت سایه ی او مستدام بود
شاعر: #علی_اصغر_یزدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
#علي_اصغر_يزدي
▶️
در کنارت می شود احساس بوی کربلا
در تو پنهان ست آن سرّ مگوی کربلا
هر کسی پابوسیَت آمد به تهران، باطنا
راه خود را کج نموده او به سوی کربلا
صحن زیبایَت به لطف روضه های بی ریا
آبرویی کسب کرد از آبروی کربلا
هر کسی از آب سقا خانه هایَت می خورد
ناگزیراً می کند یاد عموی کربلا
اهل ری از برکت دست شما نوشیده اند
باده ی ناب نجف را از سبوی کربلا
زندگیَت یاد داده بر تمام عاشقان
راه انسان ساختن با خلق و خوی کربلا
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
کنارِ صحن تو ،دیدم تمام باور خود را
نشانی از مزار بی نشان مادر خود را
همیشه قبل هر کاری برای رزق اشعارم
گشودم گوشه ی ایوان طلایت دفتر خود را
مَنِ من را شکست ایوان آیینه زمانی که
هزاران تکه دیدم در کنارش پیکرخود را
دل از بار تعلق ها رها شد با تو ،از این رو
فقیری در ضریح انداخت تنها زیور خود را
غبار این حرم را می کشم بر روی دستانم
تبرک می کنم اینگونه من انگشتر خود را
خیابان ارم را دوست دارم چون که می بینم
درون آن شکوه بارگاه یاور خود را
کسی که عمر خود را خادم این آستان بوده
ندارد هر چه را ،دارد برات محشر خود را
من از اول به تو دل بسته ام اذنی بده بانو
که باشم در حریمت لحظه های آخر خود را
شاعر: #علی_اصغر_یزدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e